نقد فیلم ترسناک لنگ دراز (Longlegs)
فیلم لنگ دراز (Longlegs) فیلمی ساخته شده در ژانر وحشت است. کارگردان این فیلم آزگود پرکینز است. آزگود پرکینز فیلمهایی همچون هانسل وگرتل و من موجود زیبایی هستم که در خانه زندگی میکند، را در کارنامهی خود دارد. تهیه کنندهی اصلی فیلم نیکلاس کیج است. موسیقی متن فیلم « لنگ دراز» را زیلگی ساخته است. اوجینیو باتالیا که وظیفهی طراحی صدا را در این فیلم به عهده دارد، توانسته اثری فوقالعاده از خود بجا بگذارد. نیکلاس کیج در نقش لنگ دراز و مایکا مونرو در نقش لی هارکر بازی کردهاند. این فیلم توانسته عنوان موفقترین فیلم ترسناک سال را از آن خودکند و به رقم بالایی از فروش دست پیدا کند.
پدر آزگود پرکینز یعنی آنتونی پرکینز بازیگر نقش نورمن بیتش در فیلم روانی هیچکاک بود. آزگود پرکینز یک کارگردان کار بلد است که دیدگاه خاص و غیرمعمولی نسبت به مقولهی فیلمسازی دارد. او به گونهای فیلم میسازد که هم مخاطب عامهپسند را راضی میکند و هم توجه قشر خاص و منتقدان حرفهای سینما را جلب میکند. پرکینز علاوه براین که سلیقهی خاص خود در فیلم سازی را دارد و پیرو نوآوری و سبک مدرن است نیم نگاهی نیز به فیلمها و قواعد کلاسیک فیلم سازی دارد. با کمی دقت میتوان ردپایی از فیلمهایی همچون سکوت برهها، هفت و زودیاک را دراین فیلم پیدا کرد. اما فیلمساز توانسته سلیقهی خود را بر فیلم غالب کند و با هنرمندی، خلاقیت و با تلفیق المانهای مختلف فیلمی بسازد که درخور توجه و تحسین باشد.
تبلیغات و مخاطب
پیش از اکران فیلم « لنگ دراز» علاقهمندان به فیلمهای ژانر وحشت بیصبرانه منتطر بودند تا این جدیدترین کار آزگود پرکینز را هر چه زودتر ببینند. یکی از فاکتورهایی که در معروفیت این فیلم نقش مهمی داشت و باعث شد که این فیلم به محض اکران بااستقبال بی نظیری روبرو شود خلاقیت کمپانیهای تبلبغاتی بود. کمپانی که وظیفهی تبلیغات فیلم را به عهده داشت، توانست با استفاده از شگردهای خاص تبلیغاتی توجه تعداد زیادی از دوستداران سینما را به خود جلب کند. این کمپانی با تبلیغات پیش از اکران تا حدی فضای فیلم را به مخاطبان معرفی کرد سپس با شگردهای خلاقانه نیش پیکان کنجکاوی را به آنها زد تا مخاطب با اشتیاق روز افزون و حس کنجکاوی برانگیخته شده به انتظار اکران فیلم بنشینند. وقتی مخاطب بعداز دیدن کلیپهای تبلیغاتی یک فیلم بیصبرانه برای تماشای آن فیلم روز شماری میکند و میخواهد هر چه زودتر خود را در معرض هجوم احساساتی چون ترس، استرس ودلهره قرار بدهد یعنی سازندگان فیلم نیمی از راه را رفتهاند. واین کاری است که کمپانیهای تبلیغاتی کار بلد انجام میدهند.
داستان چیست؟
ژانر وحشت از جمله ژانرهایی است که علاقهمندان بسیاری از قشرهای مختلف سنی را جذب میکند. ترس یک هیجان قوی است و انسان مدام به دنبال هیجان است. ساخت یک فیلم در ژانر وحشت که در عین حال دارای یک داستان قوی باشد کار آسانی نیست و نیاز به تخصص، سواد، خلاقیت و هوشمندی دارد. اکثر فیلمهای ژانر وحشت که در بازار فیلم حضور دارند، تنها یک لایهی کاملاً سطحی از وحشت را به تماشاگر نشان میدهند. اینگونه فیلمها خیلی زود
به فراموشی سپرده میشوند. اما فیلمهایی که علاوه بر ایجاد ترس و دلهره به لایههای زیرین چرایی رفتار انسان، شکل وشمایل خرافات دینی و یا فرهنگی، ماهیت شیاطین و … میپردازند، فیلمهایی هستند ارزشمند که میتوانند علاوه بر ایجاد فضا و ساخت صحنههای وحشت آور زاویههای پنهان و تاریک روح انسان را برای تماشاگر روکنند.
داستان این فیلم در اواسط دهه 90 میلادی در شهر اورگان آمریکا اتفاق میافتد. شخصیت اصلی یک مأمور اف بی آی است که لی هارکر نام دارد. نقش هارکر را مایکا مونرو بازی میکند. این کارآگاه به درکی تازه از خود رسیده و متوجه میشود که دارای تواناییهای غیر معمولی مانند یک ادراک فرا حسی است. بنابراین مصرانه در خواست میکند تا بر روی یک پروندهی قدیمی، پیچیده و غیر قابل حل کارکند. این پروندهی قدیمی زوایای پنهانی زیادی دارد. شخصیت منفی این داستان به لنگ دراز معروف است که نقشش را نیکلاس کیج بازی میکند. لنگ دراز مدتها است که فضایی به شدت ترسناک و نا امن برای مردم به وجود آوردهاست. درادامهی داستان هارکر سعی میکند با بدست آوردن سرنخها، معمای قتلهایی که مرموزانه اتفاق افتادهاند، را حل کند. اما در این مسیر لنگ دراز رفتاری از خود نشان میدهد که بسیار غیر واقعی و غیرمنطقی به نظر می رسد. لنگ دراز در ادامه به هارکر نزدیک و نزدیکتر میشود به گونهای که رابطهی عجیبی بین این دو برقرار میشود. در قسمتی از داستان بالاخره هارکر به این نتیجه میرسد که چگونگی وچرایی این قتلها را باید در گذشتهای دور جستجوکند. حادثهای بسیار هولناک و دردناک که در گذشته اتفاق افتاده است سرمنشأ ماجرای پیچیدهای است که اکنون در جریان است.
بازی نیکلاس کیج در فیلم «لنگ دراز» در نقش شخصیت منفی و نماد شر، بازی شگفتانگیز و ترسناکی را از خود به نمایش گذاشته است. صورت او به شدت رنگ پریده است. نگاههای ترسآور و حرکاتی غیرمعمول که ترس را بی واسطه به تماشاگر القا میکند، از خصوصیات بازی این بازیگر کهنه کار در این فیلم است. نیکلاس کیج به عنوان یک شخصیت بی رحم بسیار قدرتمند ظاهر میشود و با ارتباط دیداری وحتی گفتاری که با تماشاچی برقرار میکند او را مقهور شخصیت ترسناک، تاریک و پیچیدهی خود میکند. بازیگر نقش هارکر یعنی مایکا مونرو نیز توانسته یک بازی ظریف در عین حال قدرتمندی از خود ارائه بدهد. آن حالت مالیخولیایی و آن رفتار خاصی که مایکا مونرو در بازی نشان میدهد به خوبی مخاطب را مقهور و مجذوب خود میکند. مایکا در تقابل با شخصیتهای غیر انسانی همچون عروسکهای تسخیر شده یک بازی قابل باور ارائه دادهاست آنطوری که تماشاگر خیال میکند این یک جهان واقعی است. هر دو بازیگر توانستهاند با کمک یک بازی حرفهای تضاد پیچیدهی میان دو شخصیت فیلم یعنی لنگدراز و هارکر را چنان به تصویر بکشند که جذابیت دوچندانی به فیلم ببخشند.
- نگاهی به فصل چهارم سریال امیلی در پاریس (Emily in Paris)
- نقد فیلم مرا به ماه ببر (Fly Me to the Moon)
- 10 انیمیشن کلاسیک کالت برتر که احتمالا تا حالا ندیدهاید
رابطهی خیر و شر
در فیلم «لنگ دراز» رابطه بین لنگ دراز و هارکر رابطهای پیچیدهاست. رابطهی بین آنها تنها رابطهی بین مجرم و پلیس نیست و یا رابطهی بین شخصیت منفی و مثبت فیلم نیست. این دوشخصیت متضاد ارتباطی فراتر از اینها دارند. خیر و شر گرچه به ظاهر دارای معانی ساده و شفافی هستند اما در باطن بسیار پیچیده و حیرتآور است. رفتارهای متقابل این دو شخصیت علاوه بر ایجاد تنش و فضایی پر تعلیق نشان از پیچیدگی رفتار و مراودهی دو موجود به ظاهر متضاد دارد. خیر وشردردو سوی یک پیکان دوسویه هستند. گاه به نظر می رسد خیر وشر هدفشان یکی است یا شر میخواهد تا خیر او را بیابد و به هدفش برسد وگاه بر عکس است. بازی با روابط این دو و رفتار متقابلشان داستان را به گونهای پیش میبرد که به نظر میرسد مخاطب بیشتر از این که به فکر حل کردن معمای قتلهای اتفاق افتاده باشد به فکر سرنوشت تعامل این دو شخصیت فیلم است.
از نظر فنی فیلمساز با استفاده از عناصر فیلمسازی و توجه کافی به فرم توانسته فضایی به شدت خفقان آور و پر استرس برای مخاطب ایجاد کند. لوکیشنها، صدا، موسیقی و مدل فیلمبرداری، قاب بندی، کلوزآپها همه و همه در خدمت ژانر فیلم هستند. فضا چنان واقعی به نظر میرسد که ذهن مخاطب در تار وپود داستان و فضای فیلم تنیده میشود چنان که خیال میکند بی دفاع، گیج و مسخ شده در میان فیلم ایستادهاست و نمیداند که باید به کدام سو بگریزد. آزگود پرکینز به خوبی از قوانین و روشهای فیلم سازی استفاده کردهاست تا تماشاچی مدام دلهره این را داشتهباشد که الان چه اتفاقی خواهد افتاد واین شر از کجا و چگونه وارد صحنه خواهدشد. صحنهی افتتاحیه فیلم« لنگ درازها» با آن فضای خاص و تصویرسازی به تماشاچی نشان میدهد و به او میفهماند که کلیت داستان چیست و به او قول میدهد که منتظر یک فیلم هیجانانگیز، ترسناک، پر استرس با یک داستان قوی باشد. او به قول خود عمل میکند. وقتی فیلم به پایان میرسد تماشاچی یک حس فوقالعاده از ترس،دلهره، هیجان و گره گشایی در بطن یک قصهای جذاب را تجربه کردهاست که شاید تا مدتها ذهن او را درگیرکند.
داستان فیلم « لنگ دراز» یکی از نقاط قوت این فیلم است. داستان فیلم از همان ابتدا با تمپویی تند آغاز میشود. کارگردان در ادامه داستان به طور مداوم کشمکش، هیجان و استرس را به فیلم وارد میکند. داستان به هیچ وجه ایستا نیست و دارای پیچهای غیر منتطرهای است که مخاطب را غافلگیر میکند و این غافلگیری به گونهای طراحی شده است که تا مدتی تماشاچی را در حالت بهت نگه میدارد. داستان فیلم با گرهها و معماهایی کنجکاو برانگیز جلو میرود و تماشاچی را به دنبال خود میکشد. اما وقتی به پایان فیلم نزدیک میشویم درست به موقع گرهها یکی یکی باز میشوند و معماها حل میشوند. اما از هیجان و استرس فیلم کاسته نمیشود زیرا هر گرهی باز شده واقعیت بسیار تلخ و وحشتناکی را آشکار میکند که این خود باعث ایجاد هیجان ودلهرهی مضاعف میشود.
فیلم « لنگ دراز» توانسته بازخوردهای مثبتی از منتقدان فیلم و همچنین از مخاطبان و تماشاگران دریافت کند. این فیلم علاوه بر داشتن یک داستان قوی، از بازی بازیگرانی حرفهای و خلاق سود برده است. تکنیک و فرم فیلم علاقهمندان به فیلمهای فرمگرا را راضی میکند. آزگود پرکینز با ساخت فیلم «لنگ دراز» توانسته اثر درخشانی به کارنامه خود اضافه کند و محبوبیت بیشتری در میان تماشاگران و منتقدان سینما کسب کند.