نقد مگالوپلیس: کاوشی در تقابل سنت و مدرنیته
فیلم مگالوپلیس (Megalopolis) نوشته و ساختهی کارگردان بزرگ فرانسیس فورد کاپولا است. دراین فیلم بازیگرانی همچون آدام درایور، فارست ویتاکر، ناتالی امانوئل، جان ویت، لارنس فیشبرن و آبری چلازا نقش آفرینی کردهاند. زمان این فیلم 138 دقیقه است. این اولین فیلم کاپولا بعداز 13 سال است که با یک بودجهی نجومی ساخته شدهاست.
همهی علاقهمندان به سینما فرانسیس فورد کاپولا این کارگردان کار کشته، خلاق و دارای نبوغ را میشناسند. سه گانهی پدر خواندهی او یک شاهکار از یاد نرفتنی است که الگوی بسیاری از فیلمسازان بوده و هست. فرانسیس فوردکاپولا نوشتن فیلمنامهی فیلم «مگالوپلیس» را در سال 1980 آغاز کرد و ساخت فیلم در سال 2022 کلید خورد. فیلم «مگالوپلیس» در سال 2024 اکران شد. این فیلم حاصل سالها تلاش، تجربه و مطالعهی این کارگردان کار بلد است. فرانسیس فورد کاپولا آنقدر وقت و هزینه صرف این فیلم کردهاست که به نظر میرسد میخواسته فیلمی از کار در آید که برای آیندگان به یادگار بماند. شاید هم به نوعی خواسته تمام دانش خود ر ا به وسیلهی این فیلم به نسل آینده منتقل کند.
نگاهی به داستان مگالوپلیسبقاء و مسائل زیست محیطی از دغدغههای بشر بوده، هست وخواهدبود. آنچه بشر امروزه برای بقاء نیاز دارد به خطر افتاده است گرچه به ظاهر این خطر خیلی برای مردم عامی ملموس نیست اما اندیشمندان، دانشمندان و سیاسمتداران میدانند همه چیز جدی است. طول زندگی انسان کوتاه و جاهطلبی و زیادهخواهی در ذات او است. بنابراین بسیاری از این انسانهای جاهطلب و زیادهخواه ترجیح میدهند تا وقتی که زنده هستند از فرصتهایی که در دست دارند برای ارضاء تجمل پرستی و خودخواهی خود استفاده کنند. بنابراین آنها زیر بار راه حلهای اساسی که برای رفع مشکلات زیست محیطی در دراز مدت جواب میدهند، نمیروند. آنها میخواهند از زنده بودنشان و منابعی که در اختیار دارند تا حداکثر ممکن لذت ببرند و معتقدند نسل بعد از آنها خود باید با مشکلاتشان کنار بیایند همانگونه که اینان خود اکنون با مشکلات زیست محیطی که از نسل قبل به جا مانده دست و پنجه نرم میکنند. اما گاهاً اشخاصی پیدا میشوند که دغدغههایشان نجات زیست محیط و جان انسان است و دست به کارهای بزرگی میزنند. کشمکش بین این دو قشر از کسانی که آگاهی دارند و به دنبال راه حل هستند و آنانی که آگاهی دارند و آمادهی سواستفاده از موقعیت هستند دست مایه داستانها و فیلمهای زیادی قرار میگیرند. زمین دچار مشکلات اساسی شده است و قشر عامه مردم آنچنان غرق در تأمین معاش و زندگی روزمره هستند که یا نمیدانند یا اگر میدانند کاری از دستشان بر نمیآید.
فیلم «مگالوپلیس» داستان شخصی را روایت میکند که میخواهد بر ویرانههای شهر نیویورک، یک آرمان شهر بنا کند. دیدگاه این شخص که سزار نام دارد و نقشش را آدام درایور بازی میکند با دیدگاه شخصی که از ردههای بالای مقامات شهری است بسیار متفاوت است و همین امر باعث میشود که بین این دو کشمش و تنش ایجاد شود. شهردار فرانکلین سیسرو با بازی جیانکارلو اسپوزیتو شخصیت مقابل سزار است. او میخواهد سیستم همانگونه که بوده، بماند تا بتواند همچون گذشته از این منبع ثروت و رفاه سیراب شود. شهردار فرانکلین سیسرو به هیچ قیمتی نمیخواهد اجازه بدهد سزار تغییرات ایجاد کرده و به هدفش برسد. اما سزار بر تغییرات اساسی که جامعه نیویورک جدید لازم دارد پافشاری میکند. او میداند چه میخواهد و مرد عمل است. شهردار فرانکلین سیسرو تصمیم میگیرد با بی اعتبار کردن سزار جلوی او را بگیرد. سزار یک نابغه است که دیگران درکش نمیکنند. شاید او باید در زمان دیگری به دنیا
میآمد. او کسی است که آرزوی تغییر وضعیت و نجات انسان را دارد اما دیگران میخواهند او نابود شود. در فیلم «مگالوپلیس» شخصیت دیگری نیز وجود دارد که چالشها مخصوص به خود را دارد. ناتالی امانوئل نقش دختر شهردار را بازی میکند. دختر شهردار بین پدرش که نگاه کلاسیکی به جامعه شهری دارد و معشوقهاش که جهانبینی انسانیتری دارد گیر افتادهاست. زن داستان در ناخودآگاهش میداند کار درست کدام است اما از طرفی نوع تربیت او از طرفی رشتهی محبت پدری فرزندی که بین او و پدرش برقرار است گاهی مانع میشود تا او بتواند حقیقت را ببیند و قاطعانه برآن صحه بگذارد. این فیلم داستان این سه شخصیت، دیدگاهشان و تنشی است که بیشنان وجود دارد.
دیدگاه فرانسیس فورد کاپولا این گونه است که بشر امروزی باید به محیط زندگی خویش و همچنین ناعدالتیهای اجتماعی که وجود دارد توجه کند در غیر این صورت جامعه از هم فرو خواهد پاشید. انسان امروز بنا به آگاهی که از معضلات و مشکلات اساسی جامعه و محیط زیست دارد باید به دبنال راه حلهای اساسی بگردد و نباید اجازه بدهد که زیاده خواهیاش مانع اجرای راه حلها شود.
نظرات انتقادی
فیلم «مگالوپلیس» از طرف مخاطبان و هم از طرف منتقدان سینما نظرات منفی و مثبت بسیاری دریافت کردهاست که البته نظرات منفی کمی بیشتر بودهاند. این فیلم برای مخاطبان و منتقدانی که فرانسیس فورد کاپولا را میشناسند و او را دوست دارند، به او ایمان دارند و سالها است که منتظر دیدن جدیدترین کارش هستند امیدوار کننده بوده است. اما شرایط تغییرکرده مخاطبان نسلهای جدیدتر به دیدن فیلمهای سطحی، از نظر مفهومی و مضمون ساده و ماجراجویانه عادت کردهاند و شاید فهم فیلمهای فرانسیس کاپولا برایشان قدری سخت باشد. فیلم «مگالوپلیس» ساختهی
فرانسیس فوردکاپولا فیلم پیچدهای است و ترکیبی است از خلاقیت، هوشمندی که انگشت روی مفاهیم بنیادی زندگی انسان بر روی کرهی زمین نهادهاست. بی شک فیلم کمی کند و ممکن است حتی کسل کننده باشد اما چیزی که مبرهن است این فیلم خالی از معنا نیست و علاوه بر بُعد سرگرمی که دارد میخواهد مخاطب امروزی را به تفکر وا دارد. فوردکاپولا در فیلم «مگالوپلیس» میخواهد هشدار بدهد که آنچه امروزه در سیستم دولتی و جامعه شهری در بعد کوچکتر و جامعه جهانی در بعد بزرگتر در جریان است اگر ادامه پیدا کند باعث فروریختن همه چیز میشود و تهدیدی برای بقاء انسان است و درضمن هشداری است برای کسانی که این همه را میدانند اما به روی خودشان نمی آورند زیرا یا در حلش ناتوانند و یا به نفعشان نیست که سیستم تغییر کند. با تمام نقدهای مثبت و منفی که فیلم «مگالوپلیس» گرفتهاست این فیلم، فیلمی است که کارگردانی فوقالعادهای دارد. فیلم «مگالوپلیس» به ظاهر از همه فیلمهایی که در این دورهی هالیوود به نمایش درآمده متفاوتتر است. آنچه برای کاپولا اهمیت ویژهای دارد و بر روی آن تمرکز میکند آرمانهایی است که در روح انسانیت جای دارند. دغدغهی او از ساخت این فیلم نه شهرت و نه ثروت است که هم اکنون به اندازهی کافی از هردواشان دارد، بلکه دغدغهی کاپولا مطرح کردن مشکل و اشاره به راه حلهایی است که ممکن است وجود داشته باشد. کاپولا دراین فیلم میهن پرستی، عدالت اجتماعی برای شهروندان و جاه طلبی انسان را زیر سئوال بردهاست. فیلم «مگالوپلیس» یک فیلم بسیار بحث انگیزاست.
برخی از مخاطبان فیلم «مگالوپلیس» ساختهی فرانسیس فورد کاپولا فیلم را یک فیلم جنون آمیز خواندهاند و برخی دیگر معتقدند که استعداد و پول این کارگردان کهنهکار در این فیلم به هدر رفته است. این مخاطبان توقع بسیار بیشتری از این کارگردان محبوب داشته و دارند. «مگالوپلیس» فیلمی است که دارای پیچ و خمهای فراوانی است. فورد کاپولا در این فیلم به سادگی از هیچ چیز نگذشته است. توجه او به جزئیات در داستان و همچنین در کارگردانی به خوبی مشهود است. این فیلم در مورد سقوط یک جامعه است که اجازه عرض اندام به دغدغههای انسانیت نمیدهد.
نگاهی به داستان مگالوپلیس
در فیلم «مگالوپلیس» دیالوگها کمی مصنوعی به نظر می رسند. دیالوگها آنچنان که باید روان، قابل فهم و ساده نیستند. و این باعث میشود که مخاطب سردر گم شود. بازی بازیگران اصلی خوب است و اجازه میدهد تا مخاطب با آنها ارتباط برقرار کنند. مخاطبان از طریق بازی بازیگران میتوانند شخصیتها را بشناسد و با آنها همذات پنداری کنند. اما در این میان شایا لباف بازی خوبی از خود ارائه نمیدهد. او زیادی در نقشش اغراق میکند و باعث میشود تماشاگر او را پس بزند و با او قطع ارتباط کند. از نظر بعضی از منتقدان فیلم «مگالوپلیس» فیلمی پر زرق و برق و آلوده به هرج و مرج است. خود داستان فیلم نیز نظرات متفاوتی دریافت کرده است بعضی معتقدند داستان کلیشهای و تکراری است و بعضی دیگر اعتقاد دارند داستان به ظاهر ساده است اما در بارهی پیچیدگیهای انسانی است.
در راستای نقدهایی که بر فیلم «مگالوپلیس» وارد شده است منتقدین ددلاین این گونه اظهار نظر کردهاند:« کاپولا بسیاری از قوانین اساسی فیلمسازی را در این فیلم 138 دقیقهای نقض میکند اما مهمترین آنها را نگه میدارد هرگز و هرگز خسته کننده نیست و به همان اندازه که مخاطبینش را میراند الهام بخش هنرمندان بسیاری است. »
بهرحال فیلم «مگالوپلیس» باتمام نقدهای منفی و مثبتی که گرفته است. فیلمی است در باره انسانی که به دنبال قدرت و ثروت است. فیلمی است در مورد مردی که میخواهد تغییر ایجاد کند و آرزویش ایجاد فضایی برای اجرای عدالت شهری و حفظ بقاء محیط زندگی انسان است. این فیلم، فیلمی است در مورد زنی که که تحت فشار کشمکش و تنش بین دو نفری است که به گونهای متفاوت عاشق هر دوی آنها است. بهرحال فیلم «مگالوپلیس» یک دستآورد سینمایی است که بسیار ارزشمند است.