نقد فیلم حافظه؛ موهبت فراموشی

میشل فرانکو فیلمساز مکزیکی است که به خاطر درام‌های پیچیده، دردناک و کنترل‌شده‌اش که اغلب در صحنه‌های ثابت و استاتیک نمایش داده می‌شوند شهرت دارد. او به تازگی یکی دیگر از فیلم‌های پرچالش، دردناک و پیچیده خود را ساخته است. فیلمی که بازیگر نقش اصلی‌اش پیتر سارسگارد در جشنواره ونیز 2023 جایزه ولپی بهترین بازیگر مرد را از آن خود کرد. این فیلم درباره سواستفاده جنسی، خشونت، بهبودی و قدرت دوستی است، اما همانطور که از عنوان فیلم مشهود است به مساله حافظه و چگونگی انباشته شدن آن در طول زندگی برای شکل دادن به یک هویت می‌پردازد. حافظه تکیه گاه نامشخصی است که در ناخودآگاه ما وجود دارد، اما مانند وزنه‌ی سنگینی بالای سرمان می‌تواند ما را کاملا نابود کند. جدا از هر چیز دیگری، حافظه لزوما حقیقت نیست، بنابراین تلاش برای انکار آن هم لزوما دروغ یا توهم نیست. در ادامه با نقد فیلم «حافظه» همراه باشید.

توجه: در ادامه بخش‌هایی از داستان فیلم فاش می‌شود.

«حافظه» هم مانند فیلم‌های دیگر فرانکو شفافیتی نافذ و دو اجرای برجسته و فوق‌العاده هوشمندانه دارد، اما به خاطر نتیجه‌ و پایانی ساده و دوست‌داشتنی اثری متفاوت از دیگر آثار این کارگردان محسوب می‌شود. علاوه بر این، مخاطبان ممکن است در انتظار پرده سومی هم باشند. اما فرانکو کاملا توجیه شده است که بیشتر سمت آشفتگی غیرروایی خود زندگی را هدف بگیرد. سیلویا با بازی جسیکا چستین، یک مددکار اجتماعی، یک مادر مجرد با یک دختر نوجوان باهوش به نام آنا (بروک تیمبر) است. او یک الکلی در حال بهبود است که 13 سال هوشیاری خود را حفظ کرده؛ درست به اندازه سن دخترش. ما او را در پایان یک جلسه معتادان الکلی می‌بینیم، و هرگز نمی‌شنویم که دلایل الکلی شدنش را فاش کند. آیا او پیش از این مشکلش را با گروه به اشتراک گذاشته است؟ معلوم نیست. وضعیت او به عنوان یک پرستار شبیه فیلم قبلی فرانکو یعنی «مزمن» (Chronic) است، که شدت حرفه‌ای رابطه کارگر با بیمار را نشان می‌دهد؛ رابطه‌ای که به خاطر نزدیکی بین شخصیت‌هایش تقریبا اروتیک است. چستین در نقش سیلویا اتکا به نفس سخت یک بازمانده را به نمایش می‌گذارد؛ شخصیتی به شدت زودرنج، با خشم و دردی که درون شخص ته‌نشین می‌شود. خانه او در منطقه‌ای سطح پایین در بروکلین نیویورک است. او رابطه نسبتا خوبی با خواهر تقریبا مرفهش اولیویا (مریت ویور) دارد، اما کاملا با مادر خود سامانتا، با بازی زهرآلود جسیکا هارپر بیگانه است.

آیکون فیلم میان ستاره ای Interstellar
فیلم

میان ستاره ای

Interstellar

تماشای فیلم میان ستاره‌ای
جسیکا جستین و پیتر سارسگارد- «حافظه»
جسیکا جستین و پیتر سارسگارد- «حافظه»

سیلویا بر خلاف حال و روز و احساسات نامتناقضش، به مهمانی دیدار مجدد دوستان دبیرستان خود می‌رود، اما تقریبا بلافاصله یک اتفاق بسیار ناراحت‌کننده رخ می‌دهد. شخصیتی به نام ساول (پیتر سارسگارد) بدون کلام با لبخندی عجیب و غریب به سمت سیلویا می‌آید. سیلویا بلند می‌شود و می‌رود و این مرد تا خانه‌اش او را تعقیب می‌کند. به نظر می‌رسد که ساول از زوال عقل زودرس رنج می‌برد و در خانه خود با برادر براخلاقش آیزاک (جاش چارلز) به عنوان پرستار خود زندگی می‌کند. آیزاک این رفتار مشکوک و تعقیب ساول را به وضعیت حافظه‌ی او نسبت می‌دهد. اما سیلویا ساول را از دوران مدرسه‌شان به یاد می‌آورد و با پیشنهاد مراقبت و پرستاری از او یک روز بعدازظهر، با ساول روبرو می‌شود و یادآوری می‌کند که او و پسران دیگر با سیلویا چه کردند.

ساول که گیج شده و ترسیده است نمی‌تواند آنچه را که سیلویا می‌گوید به خاطر بیاورد. اما زمانی که آیزاک به سیلویا کار بسیار پرسودی را برای مراقبت از ساول پیشنهاد می‌کند او می‌پذیرد و به نظر می‌رسد که رابطه آن‌ها به خاطر ناراحتی و مشکلات سیلویا وارد مسیری مرموز می‌شود. با این حال این یک داستان ترسناک نیست. گذشته و زمان حال ناپایدار است. از قبل می‌دانیم که مانند بسیاری از افراد مبتلا به زوال عقل، ساول برای به خاطر آوردن گذشته نزدیک تلاش می‌کند، نه گذشته دور. ممکن است سیلویا مشکل حافظه داشته باشد؟ در هر صورت، رابطه پرستار و بیمار آن‌ها همچنان در حال توسعه است.

ممکن است یک هیجان معمولی‌تر، همانطور که در صحنه رویارویی اصلی فاش شد، به فرض اول چسبیده باشد و سپس چیزی آزاردهنده از آنجا ایجاد کند. اما این رویه فرانکو نیست. او می‌خواهد چیزی واقعا مثبت، بدون تناقض یا فاصله نشان دهد و داستانی را تعریف کند که در آن ساول از وضعیت خود آگاه است و می‌داند که چگونه ممکن است دچار مشکل جدی شود. وقتی در خانه سیلویا می‌خوابد، ساول نیمه‌های شب بیدار می‌شود تا به دستشویی برود. وقتی برمی‌گردد، نمی‌تواند به خاطر بیاورد که کدام در به اتاق سیلویا و کدام به اتاق آنا می‌رود. این صحنه لحظه‌ای از ترس تعلیقی خالص است.

فیلم «حافظه» یک داستان جذاب است که توسط چستین و سارسگارد با ظرافت و پختگی فوق‌العاده به تصویر کشیده شده است. فیلمی که با جزییاتی درخور تحسین عواقب سواستفاده جنسی، موهبت فراموشی و ارزش صمیمیت و جذبه جنسی را به تصویر می‌کشد. البته این امکان وجود داشت که با شاخ و برگی بیشتر به گذشته و حال شخصیت‌ها پرداخته شود، و به طور مثال نقش پررنگ‌تری برای مادر سیلویا در نظر گرفته می‌شد اما با تمام این کاستی‌ها میشل فرانکو فیلمی را نوشته و کارگردانی کرده است که شاید متفاوت‌ترین اثر در کارنامه حرفه‌ای او باشد.

منبع: theguardian

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
تماشای رایگان ×