10 فیلم شبیه جیمز باند که از این فرنچایز الهام گرفتند
نزدیک به هفت دهه است که بازیگران مختلف در نقش جیمز باند افسانهای لباس رسمی بر تن کرده و راهی ماجراجوییهایی در سراسر جهان شدهاند و در این راه مردان دیوانهی جاهطلب را متوقف و همزمان دهها زن را شیفتهی خود کردهاند. فرنچایز جیمز باند (James Bond) بیش از ۷ میلیارد دلار در سراسر جهان فروش داشته، جوایز متعدد اسکار را از آن خود کرده و استانداردی نو برای ماجراجوییهای جاسوسی روی پردهی سینما تعریف کرده است.
چنین موفقیتی همیشه زمینهساز تقلید خواهد بود. از همان آغاز ماجراجوییهای باند، آثار طنزآمیز، تقلیدی و ادای احترامهای بیشماری ساخته شدهاند که تلاش کردهاند در ماجراهای مامور 007 شریک شوند. برخی از این مقلدان حتی توانستهاند در آنچه جیمز باند به بهترین شکل انجام میدهد، از خود او پیشی بگیرند. از آنجایی که نمیتوان چشمانداز روشنی برای آیندهی فرنچایز جیمز باند متصور شد، طرفداران این مامور استثنایی میتوانند خود را با فیلمهایی که با الهام از این شخصیت و ماجراجوییهایش ساخته شدند سرگرم کنند. در ادامه 10 فیلم شبیه جیمز باند را نام بردیم که با الهام از این فرنچایز و شخصیت مامور 007 ساخته شدند.
10. کینگزمن: سرویس مخفی (Kingsman: The Secret Service)
- محصول: 2015
- کارگردان: متیو وان
- بازیگران: کالین فرث، ساموئل ال جکسون، مارک استرانگ
- امتیاز راتن تومیتوز: 75 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.7 از 10
تلاشهای زیادی در سالهای اخیر برای خلق یک باند جدید صورت گرفته است، اما پیدا کردن جانشین برای یکی از محبوبترین جاسوسان خیالی سینما کار سادهای نیست. موفقترین تلاش در سالهای اخیر را میتوان در فیلم کینگزمن: سرویس مخفی به کارگردانی متیو وان دید.
نخستین قسمت از این فرنچایز با درجه سنی R که بر اساس مجموعه کمیکهایی اثر مارک میلار و دیو گیبونز ساخته شده است نه تنها کالین فرث را در نقش جاسوسی کارکشته و باابهت به مخاطبان معرفی کرد، بلکه شخصیتی تازه و جذاب به نام اِگزی با بازی تارون اجرتون را هم به میدان آورد. اگزی جوانی سرکش با زندگی خانوادگی پرحاشیه، توسط جاسوس شیکپوشی که فرث نقشش را برعهده دارد به عضویت سازمان اطلاعاتی نخبهای به نام کینگزمن درمیآید.
اگرچه دنبالههای نهچندان موفق نتوانستند از نقاط قوت اصلی این فرنچایز بهره ببرند، اما اولین قسمت کینگزمن بهخوبی وعدهی یک ماجراجویی باندگونهی بزرگسالانه را با خشونتی فراوان و خونهایی که در سراسر فیلم به چشم میخورند محقق کرد. اوج این رویکرد در صحنهی تیراندازی کلیسا رقم میخورد، جایی که کالین فرث با خشمِ تمام گروهی از افراطیهای متعصب را به گلوله میبندد. پایان فیلم هم با شوخی بیپروا و بیمزهای، ادای دینی طنزآلود به دوران پرکنایهی راجر مور در نقش جیمز باند است. آیندهی این فرنچایز ممکن است در هالهای از ابهام باشد، اما قسمت اولش همچنان یکی از سرگرمکنندهترین فیلمهای جاسوسی دوران مدرن محسوب میشود.
9. مردی از یو ان سی ال ای (The Man from U.N.C.L.E)
- محصول: 2015
- کارگردان: گای ریچی
- بازیگران: هنری کویل، آرمی همر، آلیسیا ویکاندر
- امتیاز راتن تومیتوز: 68 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.2 از 10
یک سال پس از بازآفرینی مدرن و خشن متیو وان از ژانر جاسوسی، همکار بریتانیاییاش گای ریچی برداشت خودش را از این سبک ارائه داد؛ فیلم مردی از یو ان سی ال ای که در فضای نوستالژیک دهه 60 میلادی میگذرد. این فیلم که بر اساس یک سریال تلویزیونی به همین نام ساخته شده است، در چند لایه به جیمز باند ادای احترام میکند.
ایان فلمینگ، خالق شخصیت باند، از مشارکتکنندگان در تولید سریال اصلی بود و ریچی نیز سبک خاص فرنچایز فیلمهای باند را در روایت خود بهکار گرفت. در این فیلم، هنری کویل در نقش یک مامور سیا به نام ناپلئون سولو بازی درخشانی ارائه میدهد و ثابت میکند که چرا گزینهی شایستهای برای نقش بعدی جیمز باند است. او ناخواسته با مامور کاگب با بازی آرمی همر همکاری میکند تا از دختر یک دانشمند هستهای با بازی آلیسیا ویکاندر محافظت کنند.
هنری کویل و آرمی همر شیمی فوقالعادهای با هم دارند و گای ریچی هم با بهرهگیری از شوخطبعی خاص و دیالوگهای پرکِشش خود، این تعامل را همزمان با طراحی صحنههای اکشن چشمنواز به شکل تمامعیار به تصویر میکشد. با این حال، فیلم از نظر فروش گیشه چندان موفق نبود و همین موضوع شانس ساخت دنباله یا گسترش آن به یک فرنچایز کامل را از بین برد. در دههی اخیر، ریچی فیلمهای بسیار سرگرمکنندهای ساخته است که عمدتا کمتر از آنچه لایقش بودند مورد توجه قرار گرفتند. نخستین قدم برای جبران این بیتوجهی، تماشای همین تریلر جاسوسی چشمنواز و دلربا است.
8. او اس اس 117: قاهره، آشیانه جاسوسان (OSS 117: Cairo, Nest of Spies)
- محصول: 2006
- کارگردان: میشل آزاناویسوس
- بازیگران: ژان دوژاردن، برنیس بژو، اور آتیکا
- امتیاز راتن تومیتوز: 76 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7 از 10
تعداد پارودیهای جیمز باند آنقدر زیاد است که میتوان فقط چند فهرست از کمدیهای جاسوسی به آنها اختصاص داد. مامور ما فلینت (Our Man Flint) با بازی جیمز کابورن، مجموعهای از پارودیهای آمریکایی را آغاز کرد؛ آثاری که بعدها تاثیر زیادی بر فرنچایز کمدی آستین پاورز (Austin Powers) ساختهی مایک مایرز گذاشتند.
حتی روآن اتکینسون سه بار با کت و شلوار رسمی در قالب شخصیت جانی اینگلیش وارد میدان شد. اما خاصترینِ این طنزها را باید در مجموعهی فرانسوی او اس اس 117 دید؛ فرنچایزی بر اساس مجموعهای از رمانهای غیرکمدی که پیشتر چندین بار مورد اقتباس قرار گرفتند. این نسخهی جدید، هم ادای دینی عاشقانه به فیلمهای جاسوسی کلاسیک است و هم طعنهای تند به آنها بهویژه به دوران شان کانری در نقش جیمز باند.
میشل آزاناویسوس، کارگردان او اس اس 177 با بهرهگیری از بسیاری از تکنیکهای تصویربرداری قدیمی مانند تصاویر پسزمینه در صحنههای رانندگی که در ماجراجوییهای اولیهی باند استفاده میشدند تلاش کرد فضایی کاملا وفادار به آن دوران خلق کند. شخصیت اصلی یعنی جاسوسی با بازی ژان دوژاردن هم کاملا منطبق با همان دوره ترسیم شد؛ مردی زنستیز و خودخواه که با این حال بر شر پیروز میشود. نخستین فیلم این مجموعه یعنی او اس اس 177: قاهره، آشیانه جاسوسان بدون تردید بهترین اثر فرنچایز است؛ فیلمی سرشار از شوخطبعی که به لطف بازآفرینی دقیق بصری و ذهنی فیلمهای کلاسیک تاثیرگذار، بسیاری از طرفداران جیمز باند را از خنده رودهبر خواهد کرد.
7. خطر: دیابولیک (Danger: Diabolik)
- محصول: 1968
- کارگردان: ماریو باوا
- بازیگران: جان فیلیپ لاو، ماریسا مل، مایکل پیکولی
- امتیاز راتن تومیتوز: 67 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.5 از 10
دهههای 60 و 70 میلادی مملو از نسخههای تقلیدی موسوم به باندسپلویتیشن (Bondsploitation) بود که تلاش میکردند موفقیت جریانساز جیمز باند را با داستانها و شخصیتهایی هرچه عجیبتر تکرار کنند. زیرژانر یورواسپای (جاسوس اروپایی) بهویژه بسیار پرکار بود و آثار متعددی از اسپانیا، فرانسه و ایتالیا روانه بازار شدند. در این میان بهیادماندنیترین اثر، فیلم اکشن تخیلی خطر: دیابولیک بود که بر اساس کتاب کمیک ساخته و توسط فیلمساز تحسینشده ماریو باوا کارگردانی شد. باوا همانگونه که در ژانر وحشت گوتیک و علمی-تخیلی سبک منحصربهفرد خود را خلق کرده بود، اینبار هم فیلمی جنایی با ساختاری کاملا خاص و خیرهکننده از نظر بصری ارائه داد؛ اثری که گویی فرزند عزیز بتمنِ دهه 60 و جیمز باند است.
دیابولیک نام دزد مشهوری است که شیطنتهایش باعث میشود پلیس برای متوقف کردن او دست به اقدامات افراطی بزند؛ کارهایی مثل همکاری با یک گانگستر خطرناک. آنچه که به نظر میرسد داستانی در ژانر تریلر جنایی تاریک باشد، با تصاویری که باوا خلق کرده بهطور قابلتوجهی ارتقا مییابد، تصاویری که بسیار به منبع کمیکبوکی فیلم وفادار است. لباس شخصیت اصلی ترکیبی از پوشش ابرقهرمانی و رسمی است. به اینها موسیقی پاپراک معروف و پرانرژی انیو موریکونه را هم اضافه کنید تا فیلم خطر: دیابولیک بهراحتی به منحصربهفردترین فیلمی تبدیل شود که از دنیای باند تاثیر گرفته است.
6. دروغهای حقیقی (True Lies)
- محصول: 1994
- کارگردان: جیمز کامرون
- بازیگران: آرنولد شوارتزنگر، جیمی لی کرتیس، تام آرنولد
- امتیاز راتن تومیتوز: 70 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10
چه میشد اگر جیمز باند آمریکایی بود… ازدواج کرده بود… و یک قهرمان اکشن دهه نودی بود؟ این دقیقا همان ایدهی اصلی فیلم دروغهای حقیقی ساختهی جیمز کامرون است؛ بازسازی یک فیلم فرانسوی که آرنولد شوارتزنگر را در نقش هری تسکر مردی که ظاهرا یک فروشندهی کسلکنندهی کامپیوتر است، اما در واقع جاسوسی حرفهای برای یک سازمان مخفی دولتی است قرار میدهد. این ایده کاملا غیرواقعی و اغراقآمیز است، اما بهانهای عالی برای خلق موقعیتهای طنزآمیز است، بهویژه زمانی که همسر هری (جیمی لی کرتیس) بهطور ناخواسته وارد زندگی مخفیانهاش میشود. این فیلم همچنین فرصتی به کامرون میدهد تا برخی از نفسگیرترین صحنههای اکشن دوران حرفهایاش را با الهام از باند، ولی با درجهای بسیار بالاتر و اغراقشدهتر اجرا کند.
از نفوذ به یک قلعهی سوئیسی که ادای دینی مستقیم به گلدفینگر (Goldfinger) است تا سکانس مبارزه در سرویس بهداشتی که میتواند با صحنهی مشهور ماموریت: غیرممکن- فالاوت (Mission: Impossible – Fallout) رقابت کند، جیمز کامرون در مقام کارگردان اکشن، با تمام قدرت ظاهر میشود. داستان فیلم، جدا از درام خانوادگیاش، اهمیت چندانی ندارد و متاسفانه از کلیشههای تاریخ گذشته دربارهی زنان و اقوام خاورمیانهای رنج میبرد. اما اگر این اثر را صرفا بهعنوان یک فانتزی جاسوسی مهیج و سرگرمکننده در نظر بگیریم، سخت است چیزی بهتر از آن پیدا کرد.
جیمی لی کرتیس با تحولی باورپذیر از یک زن خانهدار حومهنشین به زنی جسور در سبک زنان باند یکی از بهترین بازیهایش را ارائه میدهد. البته بیل پکستون در نقش یکی از موذیترین کاراکترهای عمرش، بهتنهایی دلیلی برای تماشای فیلم دروغهای حقیقی است.
5. صخره (The Rock)
- محصول: 1996
- کارگردان: مایکل بی
- بازیگران: شان کانری، نیکلاس کیج، اد هریس
- امتیاز راتن تومیتوز: 67 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.4 از 10
صخره یک فیلم اکشن آمریکایی اغراقآمیز است که در عین حال ستارهی اصلی نخستین فیلم جیمز باند یعنی شان کانری را هم در خود دارد. کانری در نقش یک مامور سابق نیروهای ویژهی بریتانیا (SAS) ظاهر میشود که حالا در زندان بهسر میبرد و زمانی که جزیرهی آلکاتراز به دست گروهی نظامی یاغی که به سلاحهای شیمیایی مجهز هستند، اشغال میشود تنها اوست که میتواند در شرایط بحرانی دوباره وارد عمل شود. بازی پخته و خشن کانری در نقش یک مامور پا به سن گذاشته، باعث شد بسیاری از طرفداران این فیلم را دنبالهای غیررسمی برای باند در نظر بگیرند.
کارگردانی مایکل بی، طبق معمول اغراقآمیز است، اما در صخره این ویژگی با بازیهای تاثیرگذار بازیگران اصلی متعادل شده است بهویژه شان کانری. نیکلاس کیج در نقش تحلیلگری که ناگهان در دل بحران گرفتار میشود و اد هریس که در نقش ضدقهرمانی همدلیبرانگیز، سنگ تمام میگذارد.
دیگر هرگز نگو هرگز (Never Say Never Again) بهعنوان خداحافظی رسمی شان کانری با نقش باند، فیلم قابل قبولی بود که به سن و سالش هم میآمد. اما صخره حتی بیش از آن، حس وداعی شایستهتر دارد، چرا که به کانری اجازه میدهد تلخی و خستگی شخصیت را بیواسطه و بدون فشار تطابق با قالب باند به نقش تزریق کند. اجرای او آزادانهتر است، چون شخصیتش صراحتا جیمز باند نیست، اما همچنان پژواکی از آن نقش معروف را در خود دارد. و آن پایان که کانری در غروب ناپدید میشود؟ شاید بهترین ادای احترام به میراث نقشهای اکشن او باشد که تماشاگران میتوانستند انتظارش را داشته باشند.
4. ماموریت: غیرممکن- ملت یاغی (Mission: Impossible – Rogue Nation)
- محصول: 2015
- کارگردان: کریستوفر مککوری
- بازیگران: تام کروز، جرمی رنر، ربکا فرگوسن
- امتیاز راتن تومیتوز: 94 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.4 از 10
فرنچایز ماموریت: غیرممکن در ابتدا یکی از دهها اثری بود که تحت تاثیر موفقیت جیمز باند شکل گرفت. این تاثیرگذاری حتی زمانی که در دهه 90 میلادی با فیلمی پرپیچوخم و به کارگردانی برایان دیپالما بازسازی شد، همچنان پابرجا بود. از آن زمان تاکنون، فرنچایز ماموریت: غیرممکن به مرور به هویت منحصربهفرد خود دست پیدا کرده است؛ هویتی که بر نمایشهای دیدنی و بدلکاریهای حیرتانگیز تکیه دارد.
ملت یاغی پنجمین قسمت از این مجموعه است که با سفرهای بینالمللی و فضایی جاسوسیتر به یکی از برجستهترین آثار فرنچایز تبدیل شد. این فیلم با ورود کریستوفر مککوری بهعنوان نویسنده و کارگردان جان تازهای گرفت و از آن زمان تاکنون، مککوری همچنان کارگردانی این مجموعه را بر عهده دارد. او با بازگرداندن لایههایی از رمز و راز و توطئههای جاسوسی، به ریشههای ژانر نزدیک شد؛ در این فیلم، اتان هانت (تام کروز) درگیر مقابله با سازمان مرموزی به نام سندیکا میشود؛ عنصری که از بسیاری جهات یادآور مبارزات جیمز باند با اسپکتر در ماجراجوییهای اولیهاش است.
مککوری حتی پا را فراتر از باند میگذارد و از آلفرد هیچکاک الهام میگیرد؛ فیلمسازی که تاثیر چشمگیری بر شکلگیری لحن و سبک آثار اولیهی باند داشت. سکانس نفسگیر اپرا در ملت یاغی آشکارا از صحنهی تالار آلبرت در فیلم مردی که زیاد میدانست (The Man Who Knew Too Much) وام گرفته است و این، تنها یکی دیگر از حلقههای زنجیرهی تاثیر باند بر تاریخ سینمای جاسوسی بهشمار میرود.
3. تلقین (Inception)
- محصول: 2010
- کارگردان: کریستوفر نولان
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، کن واتانابه، جوزف گوردون لویت
- امتیاز راتن تومیتوز: 87 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.8 از 10
هیچ فیلمسازی به اندازهی کریستوفر نولان در دوران حرفهایاش تا این حد آشکارا از جیمز باند تاثیر نگرفته است. خود نولان هم بارها از علاقهاش به این فرنچایز گفته و تاثیر آن را بر فیلمهایش تایید کرده است. این تاثیرگذاری بهروشنی در سهگانهی شوالیه تاریکی (Dark Knight Trilogy) دیده میشود، بهویژه در صحنههایی که بروس وین از لوسیوس فاکس تکنولوژیهای جدید دریافت میکند؛ سکانسهایی که آشکارا الهامگرفته از ملاقاتهای باند با کیو در فیلمهای کلاسیک هستند.
در تنت (Tenet) نولان فرمول فیلمهای جاسوسی را با مفهوم پیچیدهی سفر در زمان درمیآمیزد، اما فیلمی که بیش از همه تحت تاثیر باند ساخته شده، تریلر گیجکننده تلقین در سال 2010 است. فیلمی اورجینال دربارهی تیمی حرفهای که وارد رویاهای دیگران میشوند تا ماموریتی را انجام دهند. تلقین تمام مولفههای یک فیلم باندی را دارد؛ از اکشنهای خارقالعاده تا ماموریتهای بینالمللی، لباسهای شیک، تکنولوژیهای پیشرفته و تیمی متخصص که در دل خطر فرو میروند. نولان با این فیلم، اثری خلق کرده است که هم از نظر ساختاری و هم از نظر سبک، به بسیاری از بهترین لحظات باند ادای دین میکند.
فراتر از مقیاس وسیع اکشن و تنوع لوکیشنهایی که در سراسر جهان پراکندهاند، کریستوفر نولان در فیلم تلقین بهطور مستقیم به فیلم محبوبش از میان آثار باند یعنی در خدمت سرویس ملکه (On Her Majesty’s Secret Service) ادای احترام میکند؛ بهویژه در سکانس تعقیبوگریز برفی در نقطه اوج فیلم که بهوضوح یادآور صحنههای اسکی کلاسیک آن فیلم است.
2. شگفتانگیزان (The Incredibles)
- محصول: 2004
- کارگردان: برد برد
- صداپیشهها: کریگ تی نلسن، سارا واول، هالی هانتر
- امتیاز راتن تومیتوز: 97 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8 از 10
انیمیشن ابرقهرمانی شگفتانگیزان به کارگردانی برد برد، سراسر سرشار از جزییات لذتبخش باندی است. از موسیقی جازگونه مایکل جاکینو تا مخفیگاه شرور داستان که درون یک آتشفشان پنهان شده، تاثیر فیلمهای جیمز باند انکارناپذیر است. گرچه این فیلم در ژانر ابرقهرمانی قرار میگیرد، اما بهوضوح پیداست که مشهورترین فرنچایز فیلمهای جاسوسی، از لحاظ بصری برای برد و تیم خلاقش بسیار الهامبخش بوده است. فضای آیندهنگر و دهه 60 میلادی فیلم هم به حالوهوای باندی آن دامن میزند.
شگفتانگیزان هم مثل باقی آثار برد برد ترکیبی متوازن از احساس، طنز و اکشن ارائه میدهد، ویژگیای که در بهترین فیلمهای جیمز باند هم دیده میشود. خانواده ابرقهرمانهای اصیل داستان، خود به نمادهایی ماندگار تبدیل شدهاند و این فیلم نهتنها ژانر ابرقهرمانی، بلکه استودیوی پیکسار را هم برای همیشه و به شکل مثبتی دگرگون کرد.
هنوز هم بعد از گذشت سالها یکی از برترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ به شمار میآید و موفقیت آن برد را به رده اول فیلمسازان هالیوود رساند؛ جایی که او بعدها کارگردانی یکی از قسمتهای فرنچایز جاسوسی رقیب، یعنی ماموریت: غیرممکن را بر عهده گرفت؛ فیلمی که جان تازهای به آن مجموعه بخشید. شاید وقت آن رسیده باشد که نام برد برد بهعنوان گزینه بعدی برای کارگردانی جیمز باند مطرح شود.
1. مهاجمان صندوق گمشده (Raiders of the Lost Ark)
- محصول: 1981
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: هریسون فورد، کارن آلن، پل فریمن
- امتیاز راتن تومیتوز: 94 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.4 از 10
در نگاه اول، ممکن است فرنچایز ایندیانا جونز آنچنان تحت تاثیر جیمز باند به نظر نرسد، اما اگر به ژرفای شخصیت اصلی آن نفوذ کنیم، بدون شک ردپای باند را خواهیم یافت. اگرچه جورج لوکاس برای خلق این شخصیت از سریالهای ماجراجویانه اوایل قرن بیستم الهام گرفته بود، اما انگیزه اصلی استیون اسپیلبرگ برای ساخت نخستین فیلم یعنی مهاجمان صندوق گمشده، از نارضایتیاش نسبت به ناتوانی در کارگردانی یک فیلم از مجموعه جیمز باند نشات میگرفت.
لوکاس بهجای آن، شخصیت باستانشناس ماجراجو را به اسپیلبرگ پیشنهاد داد و این دو، همراه با فیلمنامهنویس لارنس کاسدان، ویژگیهایی از شخصیت باند را به جونز تزریق کردند. گرچه جنبه شیطنتآمیز شخصیت او تا حدی تلطیف شد، اما عناصر دیگری مانند داشتن معشوقهای تازه در هر ماجراجویی و نوعی بیخیالی جسورانه، بهوضوح از باند به جونز منتقل شدند.
این تاثیرپذیری حتی به ساختار فیلم هم سرایت کرد؛ جایی که اسپیلبرگ تصمیم گرفت شخصیت اصلی را از طریق یک سکانس اکشن افتتاحیه جدا از خط داستانی اصلی فیلم معرفی کند؛ عنصری شاخص در فیلمهای باند. فیلمهای بعدی از سهگانه اولیه ایندیانا جونز هم گامهایی فراتر در ادای احترام به باند برداشتند؛ از جمله در معبد مرگ (Temple of Doom) که هریسون فورد در آغاز فیلم با همان تاکسیدوی سفید ظاهر میشود که پیشتر شان کانری در گلدفینگر به تن داشت.
خود کانری هم بعدها به این فرنچایز پیوست تا در آخرین جنگ صلیبی (The Last Crusade) نقش پدر جونز را بهعنوان نوعی ادای احترام نمادین به تاثیرگذاری بازیگر بر شکلگیری شخصیت از طریق ایفای نقش جیمز باند ایفا کند. همه چیز از مهاجمان صندوق گمشده و از عشقی عمیق به یکی از نمادینترین فرنچایزهای تاریخ سینما آغاز شد.
منبع: collider