15 فیلم موفقی که برای کسب جایزه اسکار ساخته شدند
اصطلاح طعمه اسکار چیز جدیدی نیست؛ فیلمهایی که از ابتدا با هدف جلب توجه آکادمی علوم و هنرهای سینما ساخته میشوند، قدمتی به بلندای دهه ۱۹۴۰ دارند. اما جالب است بدانید که شکل امروزی این فیلمها از دهه ۷۰ میلادی متولد شد، زمانی که شکارچی گوزن با دریافت جایزه بهترین فیلم اسکار، الگویی برای ساخت آثار جایزهخواه بعدی شد. هرچند این فیلم خود شاهکاری بیچون و چرا است، اما همیشه این قاعده صادق نیست که صرفا شبیه این فیلم بسازیم برندهی اسکار شویم. برخی فیلمهای طعمه اسکار آنقدر در دام جلب نظر داوران گرفتار میشوند که فراموش میکنند چرا سینما ساخته شده است.
غیرمعمول نیست که برخی فیلمهای طعمه اسکار در نهایت ناکام بمانند. اما در پدیده نادرتر، فیلمهایی هستند که با وجود متوسط بودن، موفق به کسب جایزه میشود. در تاریخ مراسم اسکار، نمونههای قابل توجهی وجود دارد که انتخاب آکادمی با سلیقه عموم در تضاد بوده است. آیا تا به حال فیلمی دیدهاید که به نظرتان اصلا شایسته اسکار نبوده، اما ناگهان طلایی شده است؟ خب ما در ادامه در مجله مایکت قصد داریم به همین سوال رسیدگی کنیم و همه فیلمها و ابعاد آن ها را بررسی کنیم پس تا انتها با ما همراه باشید.
۱۵. نظریه همهچیز (The Theory of Everything)
- امتیاز IMDB فیلم: 7.7 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز: 81 از 100
- سال انتشار: 2014
- ژانر: درام، عاشقانه
- کارگردان: جیمز مارش
- بازیگران اصلی: ادی ردمین، چارلی کوکس، فلیسیتی جونز
آکادمی علوم و هنرهای سینما عاشق فیلمهای زندگینامهای است، بهویژه اگر سوژه آن یک چهره مشهور جهانی باشد که در میان گرداب دردها و ناملایمات زندگی، به اسطوره تبدیل شده است. نظریه همه چیز دقیقا همان فیلمی بود که گویی برای جلب نظر اسکار ساخته شده بود. این فیلم داستان استیون هاوکینگ، نابغه فیزیک که در اوج جوانی با بیماری ALS روبرو میشود؛ اما با ارادهای آهنین مرزهای علم را جابهجا میکند. این فیلم در سال ۲۰۱۵ نامزد ۵ جایزه اسکار شد و در نهایت، ادی ردمین برای نقش آفرینی خیرهکنندهاش به عنوان هاوکینگ، طلای بهترین بازیگر مرد را به خانه برد.
اگرچه این فیلم در نگاه اول یک طعمه اسکار کلاسیک به نظر میرسد؛ اما منتقدان معتقدند نظریه همه چیز در بخشهایی مانند کارگردانی و فیلمنامه، نمره قابل قبولی نمیگیرد. روایت خطی و گاهی سطحی فیلم، فرصت کاوش عمیق در پیچیدگیهای زندگی هاوکینگ را از بین میبرد. با این حال، دو عنصر است که این اثر را در تاریخ اسکار ماندگار میکند: اول ادی ردمین: که با ایفای هاوکینگ، مرزی بین بازیگری و تبدیلشدن به شخصیت را محو کرد. از تغییرات فیزیکی تا بیان ظریف احساسات، او ثابت کرد که شایسته اسکار است. دوم فلیسیتی جونز در نقش جین وایلد، همسر هاوکینگ، که با بازی ظریف و پراحساسش، قلب روایت را زنده نگه میدارد.
۱۴. سخرانی پادشاه (The King’s Speech)
- امتیاز IMDB فیلم: 8 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز: 94 از 100
- سال انتشار: 2010
- ژانر: درام
- کارگردان: تام هوپر
- بازیگران اصلی: کالین فرث، جفری راش، هلنا بونهام کارتر
در سال ۲۰۱۰، وقتی سخنرانی پادشاه جایزه بهترین فیلم اسکار را از چنگ آثاری مانند تلقین (Inception) و شبکه اجتماعی (The Social Network) درآورد، موجی از تعجب و حتی انتقاد در دنیای سینما به راه افتاد. چطور یک درام تاریخیِ بهظاهر ساده، با کارگردانیِ بدون ریسک و فیلمنامهای فرمولی، توانست بزرگترین جایزه سینمایی جهان را تصاحب کند؟ پاسخ را شاید بتوان در فرمول طلایی اسکار جستجو کرد: بیوگرافی یک شخصیت تاریخی + بازیهای درخشان + پیامی الهامبخش = طعمه عالی جهت برنده شدن در جایزه اسکار.
این فیلم که داستان مبارزه پادشاه جورج ششم با لکنت زبان و ترس از سخنرانی عمومی را روایت میکند، هرچند از نظر منتقدان یک شاهکار بینقص نبود، اما همه المانهای موردعلاقه آکادمی را داشت. بسیاری معتقدند در سالی که سینما شاهد تولد آثاری نوآورانه مانند تلقین کریستوفر نولان یا روایت تیزبینانه شبکه اجتماعی دیوید فینچر بود، انتخاب سخنرانی پادشاه به عنوان بهترین فیلم، نشاندهنده محافظهکاری آکادمی است. منتقدان میگویند این فیلم با وجود محکم بودن، جسارت هنری رقبایش را نداشت و بیشتر شبیه یک فیلم سفارشی مخصوص اسکار بود تا یک اثر انقلابی. آیا واقعا فکر میکنید سخنرانی پادشاه شایسته جایزه بهترین فیلم بود یا نه؟
۱۳. کتاب خوان (The Reader)
- امتیاز IMDB فیلم: 7.6 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز: 63 از 100
- سال انتشار: 2008
- ژانر: درام، عاشقانه
- کارگردان: استیون دالدری
- بازیگران اصلی: کیت وینسلت، ریف فاینز، داوید کروس
سال ۲۰۰۸، سالی عجیب در تاریخ جایزه اسکار بود. در حالی که بسیاری انتظار داشتند شوالیه تاریکی کریستوفر نولان به عنوان یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای دهه، نامزد بهترین فیلم شود، آکادمی ترجیح داد به کتاب خوان (The Reader) جایگاه این رقابت را بدهد؛ فیلمی که از همان ابتدا با جنجالهای اخلاقی و هنری همراه شد و به یکی از بحثبرانگیزترین نامزدهای تاریخ اسکار تبدیل گردید. داستان فیلم حول محور رابطه عاشقانهٔ هانا اشمیتز (با بازی کیت وینسلت)، یک نگهبان نازی سابق در اردوگاه کار اجباری، و مایکل برگ، نوجوانی ۱۵ ساله میچرخد. فیلم تلاش میکند تا از طریق این رابطه پیچیده و غیرمتعارف، به موضوعاتی مانند گناه جمعی، فراموشی تاریخی، و تقابل عشق با اخلاق بپردازد.
اما مشکل دقیقا همینجاست؛ رابطه هانا و مایکل که با وجود بازی درخشان وینسلت، برای بسیاری از مخاطبان ناراحتکننده و غیرقابل هضم بود. منتقدان معتقدند فیلم به جای کندوکاو عمیق در جنایتهای هانا، بیشتر به دنبال قربانی نشان دادن اوست و یک جورایی در حال انکار ماجرای هولوکاست هستند. با وجود تمام انتقادات، کیت وینسلت در نقش هانا اشمیتز، یکی از به یادماندنیترین بازیهای تاریخ سینما را ثبت کرد. او که پیش از این ۵ بار نامزد اسکار شده بود، سرانجام با این نقش اولین و تنها جایزهٔ خود را دریافت کرد. وینسلت با نمایشی ظریف و پرتنش، ترسها، آسیبها، و تناقضات هانا را چنان زنده کرد که حتی منتقدان فیلم هم نتوانستند این پیروزی را نادیده بگیرند.
۱۲. دختر دانمارکی (The Danish Girl)
- امتیاز IMDB فیلم: 7.1 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز: 65 از 100
- سال انتشار: 2015
- ژانر: درام، عاشقانه
- کارگردان: تام هوپر
- بازیگران اصلی: ادی ردمین، آلیسا ویکاندر، بن ویشاو
تام هوپر، کارگردان اسکارپسند هالیوود، در سال ۲۰۱۵ بار دیگر با دختر دانمارکی به میدان آمد؛ فیلمی که قرار بود با پرداخت به داستان زندگی لیلی البه، اولین فرد شناختهشده ترنسجندر در تاریخ پزشکی، هم تحسین منتقدان را برانگیزد و هم جایزه اسکار را درو کند. اما این بار، فرمول همیشگی هوپر برای ساخت طعمههای جایزه اسکار جواب نداد هرچند آلیشیا ویکاندر برای بازی در این فیلم برنده جایزه اسکار شد؛ اما خود فیلم به یکی از بحثبرانگیزترین آثار سال ۲۰۱۰ تبدیل گردید.
فیلم روایتگر زندگی اینار وگنر نقاش دانمارکی است که در دهه ۱۹۲۰ هویت جنسیتی خود را کشف میکند و به عنوان لیلی البه زندگی جدیدی را آغاز میکند. این داستان با وجود جسارت موضوعی، با انتقادهای شدیدی روبهرو شد. آلیشیا ویکاندر برای نقش گرتا وگنر، همسر لیلی، برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. هرچند برخی این انتخاب را کلاهبرداری خواندند (چون نقش او در واقع یک نقش اصلی بود) اما بازی پراحساس ویکاندر در نمایش عشق، تعهد، و درد همراهیِ یک همسر در مسیر کشف هویت، غیرقابل انکار بود.
۱۱. نهنگ (The Whale)
- امتیاز IMDB فیلم: 7.6 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز: 64 از 100
- سال انتشار: 2022
- ژانر: درام
- کارگردان: دارن آرونوفسکی
- بازیگران اصلی: برندن فریزر، سیدی سینک، هانگ چائو
دارن آرونوفسکی، کارگردانِ جسور و قطبیساز هالیوود، در سال ۲۰۲۲ با نهنگ بازگشتی پرسر و صدا داشت؛ فیلمی که مثل همیشه نیمی از مخاطبان را شیفته خود کرد و نیمی دیگر را خشمگین. این درام دارک و احساسی که برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد برای برندان فریزر شد، از همان آغاز اکران به یک سوال داغ تبدیل شد: آیا این اثر یک درام عمیق و انسانی است یا صرفا یک طعمه جایزه اسکارِ حساب شده که از رنج شخصیتش برای جلب نظر آکادمی سواستفاده میکند؟
بدون شک قلب تپنده این فیلم، بازی خیرهکننده برندان فریزر در نقش چارلی، معلمی مبتلا به چاقی مفرط است که از جهان فرار کرده و در انزوا زندگی میکند. فریزر پس از سالها غیبت از پرده نقرهای، با این نقش نه تنها جایزه اسکار را برد، بلکه اشک و تشویق میلیونها تماشاگر را نیز به دست آورد. فریزر با پوشیدن لباس سنگین و گریم پیچیده، تنها یک بازیگر نبود؛ او به معنای واقعی کلمه چارلی شد. صحنههای تکگویی او، به ویژه پایان نمادین فیلم، یکی از به یادماندنیترین لحظات سینمای ۲۰۲۲ است.
از طرفی هم برخی معتقدند فیلم با تمرکز اغراقشده بر بدن چارلی، به جای همدلی، ویترینی از رنج ساخته است. منتقدان میگویند تصویر چارلی به عنوان فردی منزوی و خودمخرب، کلیشههای مضر دربارهٔ افراد چاق را تقویت میکند. اگرچه فریزر شایسته جایزه خود بود ولی برخی معتقدند رقبایی مانند کالین فارل یا آستین باتلر در الویس عملکرد بهتری داشتند. اما آکادمی همیشه عاشق داستانهای پشت صحنه است بازگشت قهرمانانه فریزر پس از سالها مبارزه، برای آنها جذابتر از هر چیزی بود.
۱۰. بینوایان (Les Misérables)
- امتیاز IMDB فیلم: 7.5 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز: 70 از 100
- سال انتشار: 2012
- ژانر: عاشقانه، موزیکال
- کارگردان: تام هوپر
- بازیگران اصلی: هیو جکمن، راسل کرو، ان هتوی
تام هوپر، کارگردان اسکارپسند هالیوود، در سال ۲۰۱۲ با اقتباس سینمایی از موزیکال افسانهای بینوایان، بار دیگر نشان داد که چگونه عطش به دست آوردن جایزه اسکار با چالشهای بزرگ است. این اثر که بر اساس شاهکار ویکتور هوگو و موزیکال محبوب کلود میشل شونبرگ ساخته شد، با وجود دریافت ۳ جایزه اسکار (از جمله بهترین بازیگر مکمل زن برای آن هاتاوی)، نتوانست تمام طرفداران را راضی کند.
داستان فیلم حول محور شخصیتی به نام ژان والژان است مردی که پس از ۱۹ سال بردگی به جرم دزدیدن یک قرص نان، به دنبال رستگاری میگردد؛ اما توسط بازرس سختگیر ژاور تحت تعقیب است. وقتی او قول میدهد از کوزت، دختر بیپناه یک کارگر، محافظت کند، ماجرایی از عشق، فداکاری و مبارزه برای عدالت آغاز میشود.
آن هاتاوی در نقش فانتین و اجرای او در صحنه ترانه (I Dreamed a Dream) چنان تکاندهنده بود که اسکار بهترین بازیگر مکمل زن را برایش به ارمغان آورد. اشکهای واقعی و اضطراب موجود در صدایش، قلب میلیونها تماشاگر را لرزاند. ولی با وجود نقاط قوت، بسیاری معتقدند هوپر روح موزیکال اصلی را قربانی جلوههای دراماتیک کرد آنها معتقد هستند سکانسهای طولانی و تمرکز بیش از حد روی چهرههای اشکآلود، انرژی دینامیک موزیکال را کاهش داد. در نهایت اگرچه فیلم نتوانست جایزه بهترین فیلم را از آن خود کند، اما ۳ اسکار مهم را تصاحب کرد: بهترین بازیگر مکمل زن، بهترین گریم و آرایش و بهترین میکس صدا.
9. اویتا (Evita)
- امتیاز IMDB فیلم: 6.3 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز: 64 از 100
- سال انتشار: 1996
- ژانر: هیجانانگیز، موزیکال
- کارگردان: آلن پارکر
- بازیگران اصلی: مدونا، آنتونیو باندراس، جیمی نیل
آلن پارکر، یکی از بزرگترین فیلمسازان بریتانیایی نسل خود، مسئولیت اقتباس از موزیکال موفق «اویتا» را بر عهده گرفت. این موزیکال اثر اندرو لوید وبر و تیم رایس بود و داستان زندگی اوا پرون، بازیگر آرژانتینی که همسر خوان دومینگو پرون، رئیسجمهور آرژانتین شد، را روایت میکرد. اوا پرون در دورهای از زندگیاش هم محبوبترین و هم منفورترین زن آرژانتین بود.
فیلم اویتا با وجود طرفداران پروپاقرصش، نتوانست به طور کامل نظر منتقدان و تماشاگران را جلب کند. این فیلم با وجود این که در ژانر موزیکالهای طعمه اسکار قرار میگیرد، با مشکلاتی مانند نادرستیهای تاریخی، مدت زمان طولانی و اجرای بحثبرانگیز مدونا در نقش اصلی همراه بود. این عوامل باعث شدند که اویتا به مرور زمان چندان خوب پیر نشود. با این حال، جلوههای بصری چشمنواز و موسیقی مهیج فیلم، از نقاط قوت غیرقابل انکار آن هستند. این عناصر به ارتقای کیفیت کلی فیلم کمک کردند و باعث شدند اویتا در بخش بهترین آهنگ اصلی اسکار، برای ترانه تو باید مرا دوست داشته باشی برنده شود.
8. جودی (Judy)
- امتیاز IMDB فیلم: 6.8 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز: 82 از 100
- سال انتشار: 2019
- ژانر: عاشقانه، موزیکال
- کارگردان: روپرت گلد
- بازیگران اصلی: رنی زلوگر، فین ویتراک، جسی باکلی
جودی گارلند، ستاره درخشان دوران طلایی هالیوود، زندگی پرتلاطم و تراژیکی را تجربه کرد. او که از کودکی در سیستم سختگیرانه استودیوهای هالیوود پرورش یافت، با اعتیاد، افسردگی و فشارهای صنعت سینما دست و پنجه نرم کرد. در سال ۱۹۶۹ و تنها چند ماه قبل از مرگ ناگهانیاش در ۴۷ سالگی، جودی آخرین تلاشش برای بازگشت به صحنه را با یک تور موسیقی در آمریکا آغاز کرد. این فصل پایانی زندگی پررمزوراز او، اساس فیلم بیوگرافی جودی (۲۰۱۹) است که بر چالشهای شخصی و حرفهای این هنرمند افسانهای تمرکز دارد.
متاسفانه، با وجود داستان غنی و جذاب زندگی جودی گارلند، فیلم جودی نتوانست به ظرفیت کامل خود دست یابد. کارگردانی بیحوصله و روایتی خطی، از جذابیت این اثر کاسته و آن را به یکی از بیوگرافیهای معمولی موسیقی تبدیل کرده است. اما نقطه درخشان این فیلم، بازی خارقالعاده رنه زلوگر در نقش جودی است. او نه تنها ظاهر و حرکات این ستاره را بازآفرینی میکند، بلکه عمق رنج، تنهایی و شکنندگی گارلند را با چنان حسی به تصویر میکشد که تماشاگر را میخکوب میکند.
این نقشآفرینی بینظیر، که جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن سال ۲۰۲۰ را برای زلوگر به ارمغان آورد، تنها دلیل تماشای این فیلم است. هرچند جودی به عنوان یک اثر سینمایی ممکن است فراموششدنی باشد اما اجرای زلوگر یادآوری قدرتمند از میراث جودی گارلند و تأثیر ماندگارش بر فرهنگ عامه است.
اگرچه جودی نتوانست در سایر بخشهای اسکار بدرخشد، ولی اثبات کرد که حتی فیلمهای ناقص نیز میتوانند با یک نقش آفرینی استثنایی در تاریخ فیلمهای برنده جایزه اسکار ثبت شوند. این فیلم برای طرفداران سینمای بیوگرافی و علاقهمندان به زندگی ستارههای اسطورهای هالیوود، تجربهای ارزشمند است.
7. حماسه کولی (Bohemian Rhapsody)
- امتیاز IMDB فیلم: 7.9 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز: 60 از 100
- سال انتشار: 2018
- ژانر: مستند، موزیکال
- کارگردان: برایان سینگر
- بازیگران اصلی: رامی ملک، مایک مایرز، لوسی بوینتون
سالها طول کشید تا پروژه ساخت فیلمی درباره زندگی فردی مرکوری، خواننده افسانهای گروه کویین، از جهنم توسعه خارج شود. سرانجام، برایان سینگر کارگردانی این اثر بلندپروازانه را بر عهده گرفت و نتیجه آن فیلم زندگی نامه فردی مک کوری بود. فیلمی که داستان شکلگیری گروه راک کویین، فرازونشیبهای آن، و اجرای تاریخیشان در کنسرت سال ۱۹۸۵ را روایت میکند.
اگرچه این فیلم با بازی خیرهکننده رامی مالک در نقش فردی مرکوری همراه است (نقشی که جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برایش به ارمغان آورد) و در مجموع ۴ جایزه اسکار را تصاحب کرد. اما نقدهای متناقضی دریافت کرد. بسیاری معتقدند زندگی نامه فردی مک کوری بیشتر شبیه یک تصویر سادهلوحانه و گلچینشده از تاریخچه کویین است که سعی میکند با تمرکز بر لحظات درخشان، از مواجهه با پیچیدگیهای زندگی مرکوری و تنشهای درون گروه طفره برود.
با این حال، این فیلم با وجود این که مخصوصا برای جایزه اسکار ساخته شده بود به لطف حضور پررنگ رامی مالک و نوستالژی موسیقی کویین، تبدیل به فیلمی شد که نه تنها طرفداران قدیمی را راضی کرد، بلکه توجه آکادمی اسکار را نیز جلب نمود. این فیلم اثبات میکند که گاهی حتی آثار ناقص نیز میتوانند با تکیه بر نقاط قوت خود در فهرست فیلمهای برنده جایزه اسکار جای بگیرند.
6. بامب شل (Bombshell)
- امتیاز IMDB فیلم: 6.8 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز: 68 از 100
- سال انتشار: 2019
- ژانر: درام
- کارگردان: جی روچ
- بازیگران اصلی: شارلیز ترون، نیکوا کیدمن، جان لیسگو
سال ۲۰۱۹ یکی از درخشانترین سالهای سینمایی قرن بیستویکم بو اما در میان آثار ماندگار این سال، فیلمهایی هم بودند که نتوانستند از ظرفیت داستانهای واقعی خود بهره ببرند. بامب شل نمونه بارز این تناقض است. فیلمی با موضوعی جسورانه و بهروز که اجرایی ضعیف و سطحی داشت.
بامب شل بر ماجرای واقعی زنان شجاعی متمرکز است که در شبکه فاکس نیوز، علیه راجر ایلز مدیر ستمگر و متجاوز این شبکه قیام کردند. فضای زنستیزانه، آزارهای جنسی سیستماتیک، و سواستفاده از قدرت، موضوعاتی بودند که فیلم به آنها پرداخت. این فیلم فرصتی طلایی بود تا یکی از مهمترین رسواییهای رسانهای دهه ۲۰۱۰ را به تصویر بکشد.
با وجود بازی قدرتمند ستارههایی مانند چارلیز ترون، نیکول کیدمن و مارگو رابی نتوانست از حد یک فیلم گزارشی خشک فراتر برود. فیلم به جای کاوش در عمق تراژدی شخصیتها یا افشای مکانیسمهای فساد در فاکس نیوز، مانند یک مقاله ویکیپدیایی تصویری عمل کرد که تنها به مرور تاریخچه اکتفا میکند.
تنها نقطه درخشان این فیلم، جایزه اسکار بهترین چهرهپردازی و آرایش مو بود که بهحق به دست آمد. طراحی چهره شخصیتها، به ویژه شباهت خیرهکننده چارلیز ترون به مگین کلی، تحسینبرانگیز بود. اما افسوس که این موفقیت فنی نتوانست ضعفهای کارگردانی بیروح، فیلمنامه پراکنده، و تدوین نامنسجم را جبران کند.
5. بانوی آهنی (The Iron Lady)
- امتیاز IMDB فیلم: 6.4 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز: 51 از 100
- سال انتشار: 2011
- ژانر: درام
- کارگردان: فلیدا لوید
- بازیگران اصلی: مریل استریپ، جیم برودبنت، الیویا کلمن
در میان فیلمهای برده اسکار از طعمههای اسکار، بانوی آهنین از جایگاه ویژهای برخوردار است. بانوی آهنین با تمرکز بر تنهایی و آسیبپذیری تاچر در کهنسالی، سعی دارد جنبهای انسانی از چهرهای را نشان دهد که در تاریخ به عنوان نماد سیاستهای سختگیرانه و قطبیکننده شناخته میشود. اما همین انتخاب باعث شد فیلم با انتقادهای تندی روبهرو شود. بسیاری معتقدند کارگردان بیش از حد به تاچر نزدیک شده و سیاستهای بحثبرانگیز او را نادیده گرفته است. این فیلم نه طرفداران تاچر را راضی کرد و نه منتقدانش را، چرا که در میانهی راه همدلی و نقد سردرگم مانده است.
نقشآفرینی استریپ در نقش تاچر، شاهکاری بیچون و چراست. او نه تنها ظاهر فیزیکی و حرکات این سیاستمدار را با دقت بازسازی کرد، بلکه عمق تنهایی، غرور و فرسودگی او را نیز به تصویر کشید. این نقشآفرینی چنان قدرتمند بود که حتی منتقدان فیلم نیز آن را ستودند. جایزه اسکار بهترین بازیگر زن برای استریپ، کاملا شایسته و غیرقابل انکار بود. بانوی آهنین باری دیگر اثبات کرد که که حتی یک فیلم متوسط نیز میتواند با اتکا به بازیگری و سبک زندگی نامهای در فهرست فیلمهای برنده جایزه اسکار بدرخشد.
4. پرل هاربر (Pearl Harbor)
- امتیاز IMDB فیلم: 6.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز: 24 از 100
- سال انتشار: 2001
- ژانر: عاشقانه، جنگی
- کارگردان: مایکل پی
- بازیگران اصلی: بن افلک، جاش هارتنت، کیت بکینسیل
مایکل بِی، کارگردان سرشناس هالیوود با سبک منحصر به فردش در خلق اکشنهای پرزرق و برق و پر از جلوههای ویژه، همواره مخاطبان را به دو دسته تقسیم میکند: طرفداران پر و پا قرص و منتقدان سرسخت. اما حتی وفادارترین هوادارانش هم گاهی در دفاع از برخی فیلمهای او درمانده میشوند. پرل هاربر نمونه بارز این تناقض و فیلمهایی است که فقط به خاطر جایزه اسکار ساخته شدهاند. این فیلم یک حماسه جنگی سه ساعته با بودجه کلان که داستان دو خلبان جوان و یک پرستار را در جریان حمله ژاپن به بندر پرل هاربر در سال ۱۹۴۱ روایت میکند.
پرل هاربر در حوزه فنی حرفهای زیادی برای گفتن دارد. جلوههای بصری خیرهکننده (به ویژه صحنه حمله هوایی که با بودجه ۱۴۰ میلیون دلاری ساخته شد)، طراحی صدای مهیج (که جایزه اسکار این رشته را از آن خود کرد) و موسیقی حماسی هانس زیمر از جمله نقاط درخشان فیلم هستند. این عناصر به تنهایی میتوانستند پرل هاربر را به یک تجربه سینمایی فراموشنشدنی تبدیل کنند، اما به قول گفتنی نشد که بشه.
تنها دستاورد اسکار این فیلم، جایزه بهترین طراحی صدا بود که به دلیل بازسازی دقیق صدای جنگندهها، انفجارها و هرجومرج نبرد، کاملا شایسته به نظر میرسید. با این حال، این موفقیت فنی نتوانست ضعفهای داستانی و کارگردانی را پوشش دهد.
3. کتاب سبز (Green Book)
- امتیاز IMDB فیلم: 8.2 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز: 77 از 100
- سال انتشار: 2018
- ژانر: درام، کمدی
- کارگردان: پیتر فارلی
- بازیگران اصلی: ویگو مورتنسن، ماهرشالا علی، لیندا کاردلیانی
فیلم کتاب سبز به کارگردانی پیتر فارلی که پیشتر با کمدیهای سطحی مانند دوم و دامبر شناخته میشد به یکی از جنجالیترین برندگان جایزه اسکار بهترین فیلم در دهه ۲۰۱۰ تبدیل شد. این فیلم که داستان واقعی سفر تونی لیپ (راننده ایتالیایی،آمریکایی) و دونالد شرلی (پیانیست سیاهپوست نخبه) به مناطق نژادپرستانه جنوب آمریکا در دهه ۱۹۶۰ را روایت میکند، با وجود دریافت سه جایزه اسکار (از جمله بهترین فیلم و بهترین بازیگر مکمل مرد برای ماهرشالا علی)، نتوانست دل منتقدان و عموم مردم را به دست آورد.
یکی از بزرگترین انتقادها به فیلم، عدم مشارکت خانواده دونالد شرلی در روند تولید بود. برادرزاده شرلی اعلام کرد که این فیلم سراسر دروغ است و رابطه واقعی تونی و دونالد را تحریف کرده است. به گفته خانواده شرلی، دونالد هرگز دوست صمیمی تونی نبود و فیلم بیشتر بر اساس روایت تونی لیپ (که در کتاب خاطراتش جانب خود را گرفت) ساخته شده است. این مسئله اعتبار کتاب سبز را به عنوان یک اثر بیوگرافی زیر سوال برد.
کتاب سبز نمونه بارز فیلمی است که با تکیه بر شعارهای ساده اخلاقی و بازیگران چهره، توجه آکادمی را جلب میکند، اما از ارایه نگاهی نو یا جسورانه عاجز است. این فیلم اگرچه در فهرست فیلمهای برنده جایزه اسکار ثبت شده، اما به عنوان اثری که سزاوار مهمترین جایزه سینمایی جهان باشد، همیشه مورد بحث خواهد ماند.
2. نقطه کور (The Blind Side)
- امتیاز IMDB فیلم: 7.6 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز: 66 از 100
- سال انتشار: 2009
- ژانر: ورزش، درام
- کارگردان: جان لی هنکاک
- بازیگران اصلی: ساندرا بولاک، کوینتون آرون، لیلی کالینز
یکی از بحثبرانگیزترین فیلمهای برنده جایزه اسکار است که نه تنها با گذشت زمان کهنه شده، بلکه حقیقت داستانش نیز زیر سوال رفته است. این فیلم که جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را برای ساندرا بولاک به ارمغان آورد، داستان مایکل اوهر، نوجوان بیخانمان و محروم را روایت میکند که با کمک یک خانواده سفیدپوست ثروتمند به ستاره لیگ فوتبال آمریکا تبدیل میشود. اما واقعیت پشت این داستان به ظاهر الهامبخش، بسیار تلختر از چیزی است که فیلم نشان میدهد.
مایکل اوهِر، قهرمان واقعی این فیلم، سالها پس از اکران، افشا کرد که داستان نقطه سرشار از دروغ و نادرستی است. او اعلام کرد خانواده توهی (خانواده ای که در فیلم به عنوان ناجیان او نمایش داده میشوند) از او سواستفاده مالی کرده و با قراردادی فریبنده، او را به عنوان فرزندخوانده صرفا برای منافع خود استفاده کردند. اوهر حتی از این خانواده به دادگاه شکایت کرد و فیلم را دروغین خواند. این افشاگریها باعث شدند بسیاری از تماشاگران، جایزه اسکار فیلم را غیرمنصفانه بدانند.
این فیلم نمونه بارز اثری است که با تکیه بر احساسات ارزان و کلیشههای نژادی توجه آکادمی را جلب کرد؛ اما از ارایه نگاهی واقعگرایانه یا انسانی عاجز ماند. امروز، با افشای دروغهای پشت پرده و تغییر نگاه جامعه به مسائل نژادی، نقطه کور به عنوان اثری آسیبزننده و غیرمنصفانه شناخته میشود.
1 . تصادف (Crash)
- امتیاز IMDB فیلم: 6.4 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز: 64 از 100
- سال انتشار: 1996
- ژانر: هیجانانگیز
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
- بازیگران اصلی: جیمز اسپیدر، هالی هانتر، الیاس کوتیاس
و در نهایت تصادف یکی دیگر از شرم آورترین فیلمهای برنده جایزه اسکار است که بسیاری معتقدند از ابتدا هم سزاوار تحسین نبوده است. این فیلم با برداشتن سه جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین تدوین، تبدیل به نمادی از اشتباهات آکادمی در تشخیص آثار ارزشمند شد.
فیلم داستان چندین شخصیت ساکن لسآنجلس را روایت میکند که زندگیشان به دلایل نژادی، اجتماعی و اخلاقی در هم تنیده میشود. هدف فیلم بررسی تاثیر نژادپرستی و تعصبات در جامعه مدرن است، اما اجرای آن بیشتر شبیه به یک سخنرانی اخلاقی پر از کلیشه است. پیام اصلی فیلم به سادگی نژادپرستی بد است خلاصه میشود، بدون آن که به عمق یا پیچیدگی این معضل اجتماعی بپردازد.
امروزه، این فیلم به عنوان بدترین برنده اسکار بهترین فیلم در تاریخ سینما شناخته میشود. این فیلم نه تنها به دلیل روایت آشفته و شخصیتپردازی ضعیف، بلکه به خاطر تقلیل مسائل پیچیده نژادی به کلیشههای سینمایی مورد تمسخر قرار میگیرد. حتی بازیگران فیلم مانند ساندرا بولاک (که نامزد اسکار شد) نیز ترجیح میدهند این اثر را در رزومه خود کمرنگ کنند.
فیلمهای جایزه اسکار که شایسته پیروزی آن نبودند
این فیلمها ثابت میکنند که گاهی جایزه اسکار بیشتر از آن که معیاری برای کیفیت هنری باشند، بازتابی از سلیقهی محافظهکارانهی آکادمی هستند. اگرچه برخی از این آثار نقاط قوتی دارند، اما به دلیل تکیه بر فرمولهای پیشپاافتاده و دوری از جسارت هنری، در زمرهی فیلمهای برنده جایزه اسکارِ فراموششدنی قرار میگیرند. به قول منتقدان: اسکار میبرد، اما تاریخ سینما فراموش میکند.
منبع: Collider