معمولا وقتی در فیلمها و سریالها زن و مردی رابطه دوستانه خوبی باهم دارند، مخاطبان انتظار دارند که این رابطه خیلی زود جدیتر شده و به سمت رابطهای عاشقانه سوق پیدا کند. با این حال تمام روابط میان دو جنس قرار نیست عاشقانه باشد و دوستان واقعی هم در این میان پیدا میشود. در این مطلب مایکت، بهترین روابط افلاطونی را که در فیلمها و سریالهای تلویزیونی به تصویر کشیده شدند، بررسی میکنیم. با این مطلب همراه باشید.
1. هری پاتر و هرماینی گرنجر در مجموعه فیلمهای هری پاتر
پسری که زنده ماند (دانیل رادکلیف) و باهوشترین دانشآموز جادوگری مدرسه هاگوارتز (اما واتسون) تیم قدرتمندی را تشکیل میدادند. آنها در همراهی با هم کارهای فوقالعادهای انجام دادند؛ چه نجات یک هیپوگریف بیگناه باشد و چه جنگیدن با بزرگترین جادوگر شرور تاریخ.
در طول تمام سالهایی که مجموعه کتابهای هری پاتر و سپس مجموعه فیلمهای آن منتشر میشدن، هواداران منتظر بودند ببینند که رابطه میان این دو به چه سمت و سویی میرود. با این حال جی کی رولینگ، نویسنده این مجموعه داستان، تصمیم گرفت که این رابطه را تا پایان دوستانه نگه دارد.
2. جان واتسون و شرلوک هولمز در «ابتدایی»
«ابتدایی» (Elementary) نام سریال آمریکایی بود که در سال 2012 از شبکه سیبیاس پخش شد و روایتی نوین را از داستان شرلوک هولمز به نمایش گذاشت. در حالی که در اوایل داستان تنش مشخصی بین شرلوک هولمز (با بازی جانی لی میلر) و جان واتسون (با بازی لوسی لیو) وجود داشت، این زوج رابطه خود را کاملا حرفهای نگه داشتند و اجازه ندادند تا احساسات، مانع انجام کارشان شود.
3. جویی تریبیانی و فیبی بوفی در «دوستان»
در طول 10 سال پخش سریال دوستان یا همان «فرندز» (Friends) معروف، سازندگان یکی دو باری این احتمال را ایجاد کردند که دو تا از دوستداشتنیترین شخصیتهای داستان، یعنی جویی تریبیانی (با بازی مت لی بلانک) و فیبی بوفی (با بازی لیزا کودرو) را به هم برسانند. حتی یک بار در یکی از مصاحبهها، لیزا کودرو این احتمال را مطرح کرد که شاید این دو شخصیت در خفا باهم رابطه داشتند. با این حال، شاید باید خوشحال باشیم که این فرضیه هرگز تایید نشد.
اگر شک دارید که رابطه میان این دو شخصیت درخشان است یا نه، فقط کافی است قسمتی را که در آن فیبی به جویی آموزش زبان فرانسوی میدهد، دوباره تماشا کنید.
4. هاکای و بیوه سیاه در جهان سینمایی مارول
از نگاه آنهایی که جهان سینمایی مارول را نمیشناسند، دیالوگ «من و شما بوداپست را بسیار متفاوت به یاد میآوریم.» شاید فقط یک دیالوگ تصادفی در میانه نبردی سهمگین باشد. با این حال هاکای و بیوه سیاه (با بازی جرمی رنر و اسکارلت جوهانسون) ثابت کردند که تنها چیزی که برای قدرتمند بودن نیاز دارید، شوخطبعی، مهارت، گذشتهای پیچیده و مقدار باورنکردنی شیمی میان شما و نیمه گمشدهتان است. (و خب شاید کمی هم ابزار پیچیده و قدرتهای جادویی)
این رابطه در فیلم «انتقامجویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame) به اوج عاطفی خود رسید و سپس سریال «هاکای» (Hawkeye) که از شبکه دیزنی پلاس پخش شد، معنادار بودن پیوند آنها را بیشتر به نمایش گذاشت. این دو شخصیت علیرغم اینکه هیچ گاه به هم نرسیدند، نشان دادند که با هم (و بدون درگیریهای عاشقانه) میتوانند جهان را نجات دهند.
5. مکس راکاتانسکی و امپراتور فیوریوسا در «مکس دیوانه: جاده خشم»
مکس راکاتانسکی (با بازی تام هاردی) در سه فیلم اول مکس دیوانه تجربیات دلخراشی را پشت سر گذاشته بود، اما هیچ چیز با مجموعه رویدادهای گونزو در فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم» (Mad Max: Fury Road) قابل مقایسه نیست.
پس از اینکه مکس توسط ارتش رهبر یک فرقه اسیر میشود، به زودی خود را در یک مسابقه در سراسر صحرا در تعقیب امپراتور فوریوسا (با بازی شارلیز ترون) میبینند. مکس در نهایت از حبس رها شده و به فیوریوسا در تلاش برای آزادی همسران رهبر فرقه کمک میکند. او همچنین در طول راه، احترام متقابل او را به دست میآورد.
6. لیز لمون و جک داناهی در «30 راک»
جک (با بازی الک بالدوین) و لیز (با بازی تینا فی) اصلا زوج مناسبی نبودند. جک یک مدیر اجرایی بود که ریگان را میپرستید و از شش سالگی به بعد همیشه کت و شلوار میپوشید، چون «دهاتی» نبود! لیز یک نویسنده شیفته جنگ ستارگان بود که سعی میکرد از زندگی روزمره لذت ببرد. با این حال، این دو همیشه در کنار یکدیگر بودند. لیز حاضر بود برای نجات جک هر کاری کند و جک هم برنامههایش را لغو میکرد تا در روز ولنتاین برای جراحی دهان لیز همراه او باشد.
این سریال نشان داد که هیچ چیز مانند دیدن رفیق خود در بدترین حالت تنهایی او، پیوندهای دوستی را محکم نمیکند.
7. تد لاسو و ربکا ولتون در «تد لاسو»
چه کسی انتظار داشت که چنین پیوند قدرتمندی بین یک مربی فوتبال آمریکایی شوخیطبع و یک صاحب تیم فوتبال بریتانیایی جدی شکل بگیرد؟
زمانی که تد لاسو (با بازی جیسون سودیکیس) برای اولین بار وارد انگلیس شد تا مربی تیم ای اف سی ریچموند شود، ربکا ولتون (با بازی هانا وادینگهام) در ابتدا تحت تأثیر رفتار خالصانهاش قرار گرفت. اما در نهایت، آنها به نقطهای رسیدند که در مواقع سختی به یکدیگر تکیه کردند. حتی برخی از طرفداران «تد لاسو» (Ted Lasso) امیدوار بودند که این رابطه به سمت و سویی عاشقانه برود. اما «تد-بکا» تا آخر فقط دوستان خوبی برای یکدیگر ماندند.
8. دان دریپر و پگی اولسون در «مد من»
در طول سالهای پخش «مد من» (Mad Men)، دان (با بازی جان هم) و پگی (با بازی الیزابت ماس) رئیس/راهنما و منشی/محافظ یکدیگر بودند. همانطور که سریال ادامه پیدا کرد، آنها همچنین دشمنان و ناجیان یکدیگر شدند. دان پس از باردار شدن پگی، او را در بیمارستان ملاقات کرد. زمانی که پگی از مرگ آنا دریپر (با بازی ملیندا پیج همیلتون) مطلع شد، خودش را به دان رساند تا در غم او کنارش باشد.
اگرچه رابطه آنها لحظاتی پر از لطافت داشت، به هم رسیدن هرگز گزینه مناسبی برایشان نبود.
9. لزلی نوپ و ران اسوانسون در «پارکها و تفریحات»
مدیر (با بازی نیک آفرمن) و معاون او (با بازی ایمی پولر) در دپارتمان پارکها و تفریحات شهر پاونی، خیلی بیشتر از دو همکار برای هم بودند. آنها مکملهای کاملی بودند و یک دوستی بعید بین یک آزادیخواه و یک دیوانسالار مغرور ایجاد کردند که به احترام متقابل عمیقی بین آنها منجر شد.
شور و شوق بیشفعالانه لزلی برای بهبود پاونی، با نصیحتهای حکیمانه ران هدایت میشد و لزلی، از ران در برابر همسران سابقش محافظت میکرد.
10. مارلین و دوری در «در جستجوی نمو»
در مسیر یک سفر طولانی، هیچ چیز قدرتمندتر از دوستی نیست. مارلین (با صداپیشگی آلبرت بروکس) در ابتدای سفر مشترکشان به دوری (با صداپیشگی الن دی جنرس) به عنوان یک شریک برابر در یافتن پسرش نگاه نمیکند. دوری حافظه ضعیفی دارد و مارلین او را جدی نمیگیرد. اما پس از چند ماجراجویی، او متوجه میشود که نمیتواند بدون دوری پیش برود.
دوری نه تنها بر بزرگترین عیب خود (فراموشی) غلبه میکند و آدرسی را که برای پیدا کردن نمو دارند به خاطر میسپارد، بلکه دوست مارلین میشود.
11. لکسی برانسون و استفان سالواتوره در «خاطرات خونآشام»
لکسی (با بازی آریل کبل) یکی از معدود زنانی بود که استفان (با بازی پل وسلی) میتوانست او را دوست خود بداند. این دو عشق مشترکی به انسانیت، به یکدیگر و البته به بون جووی داشتند. لکسی استفان را در مسیر درست نگه میداشت و تا زمان مرگش کاملا به او اعتماد میکرد.
12. جوان کلارک و آلن تورینگ در «بازی تقلید»
«بازی تقلید» (The Imitation Game) همزیستی منحصر به فرد بین دو تن از بزرگترین نابغههای زمان خود، آلن تورینگ (بندیکت کامبربچ) و جوآن کلارک (کیرا نایتلی) را به تصویر میکشد. آلن حتی علیرغم محدودیتهای خود، پیشنهاد ازدواج با جوآن را به او میدهد تا جوان بتواند از قراردادهای جنسیتی دوران سرپیچی کند و جهان را تغییر دهد. جوآن هم به نوبه خود، زیروبمهای شخصیت آلن را صاف میکند تا او نتواند مانع نبوغ خودش شود.
13. دیزی ورتان و هوک کالبرن در «رانندگی برای خانم دیزی»
ما کسانی را که دوستشان داریم اذیت میکنیم. طی سالها، سختگیریهای روزانه کارفرمای سالخورده هوک در جنوب، خوراکی برای تقلید در فیلمهای مختلف از «پسران بد» (Bad Boys) گرفته تا «مهربان باش، به عقب برگردان» (Be Kind Rewind) بوده است. اما داستان دوستی آنها از نظر سن، نژاد و جامعه و به خاطر بازیهای تکاندهنده مورگان فریمن و جسیکا تاندی (که اسکار بهترین بازیگر زن را برای بازی خود به خانه برد) به طور جدی تأثیرگذار بوده است.
هر کسی که قدر این رابطه را در «رانندگی برای خانم دیزی» ( Driving Miss Daisy) نمیداند، به قول دیزی یک احمق است.
14. استیو هرینگتون و رابین باکلی در «چیزهای عجیب»
رابطه استیو (با بازی جو کری) و رابین (با بازی مایا هاوک) تصویری مثبت از دوستی افلاطونی در پی طرد عاشقانه است. آنها هنگام مبارزه با موجودات شیطانی متعددی که به هاوکینز حمله کرده بودند، به بهترین دوستان هم تبدیل شدند.
15. کری برادشاو و استنفورد بلچ در «جنسیت و شهر»
دوستان واقعی، دوستان را به خاطر پوشیدن لباسهای مارک کندیز قضاوت نمیکنند. کری (با بازی سارا جسیکا پارکر) و استنی (با بازی ویلی گارسون) در مجردی و ازدواج، لذتگرایی و خرید، از یکدیگر حمایت میکردند. اگرچه هر یک از آنها شخصیتهایی داشتند که میتوانستند از مبتذل تا عجیب و غریب متغیر باشند، کلید دوستی آنها این بود که هر یک میدانست چه زمانی باید از دیگری حمایت کند.
16. مردیث گری و الکس کارف در «آناتومی گری»
مردیث گری (با بازی الن پمپئو) و کریستینا یانگ (با بازی ساندرا اوه) مکمل شخصیت یکدیگر بودند. اما پس از اینکه کریستینا در پایان فصل 10 برای اداره بیمارستانی در زوریخ رفت، همکار آنها الکس کارف (با بازی جاستین چمبرز) جای خالی آن دوستی را برای مردیث پر کرد.
در سریالی که تقریباً همه پزشکان دیگر برقرار روابط عاشقانه با یکدیگر بودند، اینکه نویسندگان «آناتومی گری» (Grey’s Anatomy) در برابر وسوسه جفت کردن مردیث با الکس مقاومت کردند، ستودنی بود.
17. الین بنز و جری سینفلد در «سینفلد»
طرفداران «سینفلد» (Seinfeld) در طول سالها با رابطه افلاطونی میان جری (جری سینفلد) و الین (جولیا لوئیس-دریفوس) آشنا شدند. چیزی که احتمالا این دو نفر را تاثیرگذار میکند، این است که این دو نفر چطور رابطهشان را خونسردانه پیش بردند. در واقع، از آنجایی که آنها در سالهای پیش از پخش سریال باهم دوست بودند، احتمالا میتوان استدلال کرد که این دو ترجیح دادند رابطهشان را به صورت افلاطونی حفظ کرده و دیگر این دو شخصیت را به لحاظ عاشقانه به یکدیگر نرسانند.
18. باب هریس و شارلوت در «گمشده در ترجمه»
باب هریس (با بازی بیل موری) یک بازیگر میانسال افسرده است که در حال فیلمبرداری یک سری تبلیغات در توکیو است. شارلوت (با بازی اسکارلت جوهانسون) نیز برای همراهی با شوهر عکاس مشهورش به توکیو سفر کرده است. باب و شارلوت هر دو خود را در این لحظات بحرانی تنها میبینند و روابط فعلیشان را زیر سوال میبرند. با این حال، با وجود ارتباطشان در هتل توکیو که هر دو در آن اقامت دارند، پیوند آنها به عشق تبدیل نمیشود. درام برنده اسکار سوفیا کاپولا در نهایت داستان شخصیتهای تنهایی است که در کنار هم قرار میگیرند، حتی برای مدت کوتاه.
شما بهترین روابط افلاطونی به تصویر کشیده شده در فیلمها و سریالهای مختلف را کدام میدانید؟ نظر خود را برایمان ثبت کنید.