بهترین درام‌های تاریخی عاشقانه دهه 2000

درام‌های تاریخی، به‌ویژه عاشقانه، احساسات بینندگان را تحریک می‌کنند و آن‌ها را تا پایان فیلم تشنه‌ی دیدن و شنیدن نگه می‌دارند. این فیلم‌ها ما را به زمان‌های دیگر می‌برند، به دنیایی که عشق در زندگی مهم‌تر از هر چیز دیگری بود. شخصیت‌های فیلم‌های درام تاریخی آنقدر عمیق‌تر و جدی‌تر عشق می‌ورزند که شاید درک آن برای مردم این دوره و زمانه سخت باشد. این فیلم‌ها ما را به خنده و گریه وامی‌دارند، اما می‌توانند بذر احساسات عمیقی را در وجودمان بکارند. برخی از بهترین درام‌های تاریخی عاشقانه در دهه 2000 ساخته شدند. وقتی به فیلم‌های تاریخی عاشقانه فکر می‌کنیم، ممکن است ابتدا انگلستان و جین آستن به ذهن خطور کند. با این حال، بهترین فیلم‌های تاریخی عاشقانه دهه 2000 که در این مطلب نام بردیم طیف وسیعی از داستان‌های جهانی را پوشش می‌دهند.

10. یکشنبه طولانی نامزدی (A Very Long Engagement)

فیلم یکشنبه طولانی نامزدی

«یکشنبه طولانی نامزدی» داستانی درباره تداوم عشق در شرایط جهنمی است. ماتیلد (اودره توتو) برای یافتن نامزدش (گاسپار اولیل) دست از هیچ تلاشی برنمی‌دارد. نامزدش یک سرباز فرانسوی است که ظاهرا پس از خودزنی با هدف فرار از جنگ مجرم شناخته شد و در نهایت جان خود را از دست داد. در نهایت ماتیلد متوجه می‌شود که نامزدش زنده است اما از فراموشی رنج می‌برد. با این حال، ماتیلد فقط از زنده بودنش خوشحال است و اشک شوق می‌ریزد. ماتیلد و مانچ زمان زیادی با هم سپری نمی‌کنند، اما عشق آن‌ها به یکدیگر در تمام طول فیلم «یکشنبه طولانی نامزدی» احساس می‌شود. پایان فیلم رضایت‌بخش است زیرا ماتیلد بالاخره او را پیدا می‌کند، اما خیلی عاشقانه نیست چون او را به یاد نمی‌آورد. با این حال، فیلم به ما می‌آموزد که عشق می‌تواند حتی در بدترین موقعیت‌ها هم دوام بیاورد.

9. شعبده‌باز (The Illusionist)

فیلم شعبده‌باز

در فیلم «شعبده‌باز»، آیزنهایم (ادوارد نورتون) عاشق سوفی (جسیکا بیل) می‌شود. آن‌ها به اجبار از هم جدا می‌شوند اما 15 سال بعد آیزنهایم برای اجرای نمایش شعبده به وین برمی‌گردد. آن‌ها دوباره به هم می‌پیوندند و دوباره عشق خود را احیا می‌کنند، اما نامزد سوفی، ولیعهد لئوپولد (روفوس سیول)، یک مانع بین آن‌ها محسوب می‌شود. چیزی که به نظر می‌رسد یک ترفند جادویی استادانه است که در آن آیزنهایم شروع به احضار مردگان می‌کند، در واقع نقشه فرار این زوج است. در حالی که عشق سوفی و آیزنهایم دوست‌داشتنی و ماندگار است، به اندازه دیگر عاشقانه‌های این فهرست پرشور نیست. آن‌ها مرگ خود را جعل می‌کنند تا با هم باشند، اما می‌توانستند به راحتی فرار کنند بدون اینکه آیزنهایم نمایش‌هایش را اجرا کند و لئوپولد را با روح سوفی گول بزند. به نظر می‌رسد کمی زیاد و حتی خودپسندانه باشد. اگر آیزنهایم می‌خواست با سوفی باشد باید ساده‌ترین راه را پیدا می‌کرد، نه اینکه نمایش‌هایش را ادامه دهد.

8. جین شدن (Becoming Jane)

فیلم جین شدن

«جین شدن» فیلمی بر اساس زندگی جین آستن است. این فیلم یک داستان عاشقانه است اما مانند داستان‌های آستن پایان خوشی ندارد. جین (آن هاتاوی) و توماس لفروی (جیمز مک‌آووی) دشمنانی بودند که عاشق شدند. توماس مجبور است به خاطر پول ازدواج کند چون او تنها کسی است که می‌تواند خانواده‌اش را تامین کند. این زوج سعی می‌کنند با هم فرار کنند، اما جین متوجه می‌شود که خانواده توماس به او نیاز دارند. رابطه جین و توماس عاشقانه است. اینکه آن‌ها دیوانه‌وار عاشق هستند و سعی می‌کنند با هم فرار کنند، بسیار تاثیرگذار است. اما به همان اندازه هم عذاب وجدان از با هم بودن دردناک است. باور نکردنی است که جین و توماس نمی‌توانند راهی برای با هم بودن پیدا کنند، اما عشق در آن زمان به اندازه پول و امنیت مهم نبود.

7. دور از بهشت (Far from Heaven)

فیلم دور از بهشت

«دور از بهشت» داستان کتی ویتاکر (جولیان مور)، زنی خانه‌دار در دهه 1950 را دنبال می‌کند که در محله ثروتمند کانکتیکات زندگی می‌کند. زندگی به ظاهر عالی او وقتی متوجه می‌شود که همسرش فرانک (دنیس کواید) همجنس‌گرا است و به او خیانت می‌کند، از هم می‌پاشد. در حالی که دنیای فرانک در حال تغییر است، کتی با ریموند (دنیس هایسبرت)، مرد سیاه‌پوستی که باغبان او است دوست می‌شود. رابطه کتی با فرانک عاشقانه است و او به رابطه‌ای که می‌خواهد با ریموند نمی‌رسد زیرا دوستی آن‌ها به یک رسوایی تبدیل می‌شود. روابط بین نژادی در دهه 1950 مرگبار بود، اما کتی و ریموند حتی رابطه عاشقانه‌ای نداشتند. در پایان فیلم، دوستی کتی و ریموند بیهوده به نظر می‌رسد زیرا هر کدام راه خود را می‌روند. او کسی بود که در این رسوایی صدمه دید، و تمام چیزی که کتی می‌خواست این بود که یک نفر او را آنطور که باید شوهرش دوست می‌داشت، دوست داشته باشد.

6. ویکتوریای جوان (The Young Victoria)

فیلم ویکتوریای جوان

هیچ داستان عاشقانه‌ی دیگری را نمی‌توان مثل ملکه ویکتوریا و شاهزاده آلبرت پیدا کرد. «ویکتوریای جوان» اولین روزهای زندگی ملکه ویکتوریا (امیلی بلانت)، از پرنسس بودن تا ملکه شدن را شرح می‌دهد. ویکتوریا پس از رسیدن به تاج و تخت تحت فشار قرار می‌گیرد تا ازدواج کند، اما او اصرار دارد که این کار را طبق میل خود انجام دهد. او شاهزاده آلبرت (دوست روپرت) را رد می‌کند و در ابتدا، اجازه نزدیک شدن به او را نمی‌دهد. آن‌ها با وجود سختی‌های فراوان دورادور عاشق می‌شوند و سپس ازدواج می‌کنند. در پایان فیلم مشخص است که ویکتوریا و آلبرت قدرتمندترین زوج جهان خواهند بود، زیرا آن‌ها علی‌رغم نظارت عمومی برای عشق خود جنگیدند.

5. کنت مونت کریستو (The Count of Monte Cristo)

فیلم کنت مونت کریستو

«کنت مونت کریستو» قبل از هر چیز داستانی درباره انتقام است. علاوه بر این درباره عشق بین ادموند دانتس (جیم کاویزل) و مرسدس (داگمارا دومینچیک) است که نزدیک به دو دهه طول می‌کشد. دوست حسود ادموند، فرناند موندگو (گای پیرس) در حالی که مرسدس مخفیانه پسرش را باردار است برایش پاپوش می‌دوزد. مرسدس بعدا با فرناند ازدواج می‌کند، آن هم در حالی که ادموند در زندان است، اما سال‌ها بعد، این زوج پس از اینکه ادموند انتقام خود را از فرناند می‌گیرد، دوباره به هم می‌رسند. ادموند و مرسدس به وضوح برای یکدیگر ساخته شدند، حتی پس از آن همه سال دوری. مرسدس هرگز ادموند را که فکر می‌کرد مرده فراموش نکرد و به قول خودش با عشق او زندگی می‌کرد. او حتی حلقه نامزدی را که قبل از دستگیری او درست کرده بود نگه داشت. نیاز او به انتقام تقریبا به طور کامل عشق ادموند را پنهان می‌کند، اما مرسدس نشان می‌دهد که عشق دوباره آن‌ها مهم‌تر است. عشق پابرجاست و انتقام در نهایت فراموش می‌شود.

4. تاوان (Atonement)

فیلم تاوان

«تاوان» نشان می‌دهد که وقتی عشق و حسادت بر قضاوت سایه می‌افکند چه اتفاقی می‌افتد. بریونی جوان (سورشا رونان) شیفته رابی (جیمز مک‌آووی) است که عاشق خواهر بزرگ‌ترش سیسیلیا (کایرا نایتلی) است. حسادت او را دیوانه می‌کند و به همین خاطر شروع به تفسیر نادرست از رابی و او را به اشتباه متهم به جرمی می‌کند که مرتکب نشده است. در نتیجه باعث جدایی سیسیلیا و رابی می‌شود و آن‌ها هرگز دوباره به هم نمی‌رسند. بریونی در فیلم «تاوان» شبکه پیچیده‌ای از دروغ‌ها را به هم می‌بافد. او صحنه‌ای را ترسیم می‌کند که در آن سسیلیا و رابی با هم زندگی می‌کنند و سعی می‌کند از آن‌ها عذرخواهی کند، اما ساختگی است. واقعیت این است که او هرگز نتوانست اشتباه خود را جبران کند، اما می‌خواست به آن دو لحظات شادی را که هرگز با هم نداشتند تقدیم کند. داستان عاشقانه سیسیلیا و رابی پرشور اما به طرز جالبی غیرعادی است.

3. ماری آنتوانت (Marie Antoinette)

فیلم ماری آنتوانت

بین ماری آنتوانت (کرستن دانست) و لوئی شانزدهم (جیسون شوارتزمن) در حماسه درام تاریخی خیره‌کننده سوفیا کاپولا یعنی «ماری آنتوانت» عاشقانه مرسومی شکل نمی‌گیرد. حتی مدتی طول می‌کشد تا این دو حتی با هم صحبت کنند. مدت کوتاهی پس از تبدیل شدن به پادشاه و ملکه فرانسه، این زوج سرانجام صاحب یک دختر می‌شوند. این تولد کمی تفاهم بین آن‌ها ایجاد می‌کند. صرف نظر از این، ماری با کنت فرسن (جیمی دورنان) رابطه پرشور خود را آغاز می‌کند. رابطه این زوج ممکن است در زندگی واقعی اتفاق افتاده باشد، اما ماری و فرسن آن را در فیلم کاپولا غیرقابل انکار جلوه می‌دهند. ماری خیال‌پرداز یک عاشق پرشور و آزاد است و فرسن را آنطوری دوست دارد که باید شوهرش را دوست بدارد. حتی با وجود بدتر شدن نظر مردم نسبت به او، ماری رویاپردازی می‌کند و پس از بازگشت به میدان جنگ، نگران جان او است.

2. دوشس (The Duchess)

فیلم دوشس

«دوشس» یک داستان عاشقانه غم‌انگیز است، اما تقریبا در هر شخصیتی شور و اشتیاق وجود دارد. جورجیانا کاوندیش (کایرا نایتلی)، دوشس دوونشایر، یکی از اقوام دور پرنسس دایانا، به اندازه جد بزرگوار خود تندخو و سرکش است. او مجبور می‌شود با ویلیام کاوندیش، دوک دوونشایر (رالف فاینس) ازدواج کند که در فیلم او را با چیزهای ناگفتنی روبرو می‌کند. او به فرزند نامشروع خود اجازه می‌دهد تا با آن‌ها زندگی کند، با دوستش بس (هیلی اتول) به جورجیانا خیانت می‌کند، بنابراین واقعا جای تعجب نیست که جورجیانا یک رابطه پرشور با چارلز گری (دومینیک کوپر) آغاز کند. پس از تمام چیزهایی که جورجیانا از سر گذراند، سخت است که از این زوج حمایت نکنیم، حتی اگر این رابطه کمی غیرواقعی باشد. جورجیانا لیاقت این را دارد که با چارلز باشد و خوشبختی را بیابد چون شوهرش این سعادت را از او دریغ کرده است.

1. غرور و تعصب (Pride & Prejudice)

فیلم غرور و تعصب

«غرور و تعصب» مظهر فیلم‌های تاریخی عاشقانه است چرا که بر اساس رمان معروف جین آستن به همین نام ساخته شده است. آستن، ملکه داستان‌‌های عاشقانه، داستان عشق حماسی الیزابت بنت (کایرا نایتلی) و آقای دارسی (متیو مک‌فادین) را خلق کرد. این داستان معمولی سیندرلا نیست که در آن یک دختر روستایی طبقه متوسط ناخواسته عشق را در مردی مجرد و ثروتمند پیدا کند. این اقتباس محصول سال 2005 از همه نسخه‌های قبلی غنی‌تر است. فیلم لحن و حال و هوای مناسب کتاب را می‌گیرد و روح تازه‌ای به آن می‌دمد. کایرا نایتلی پرشورترین الیزابت بنت است. وقتی شخصیت او عصبانی یا فوق‌العاده خوشحال است، مخاطب می‌تواند خشم و سرخوشی را در بند بند وجود خود احساس کند. متیو مک‌فادین غرور و شخصیت متفکر دارسی را کاملا واقعی به تصویر کشید. با این حال، پشت آن نقاب بی‌تفاوتی، دلی از ابریشم نهفته است. هر دوی این بازیگران بیش از هر زمان دیگری به شخصیت‌های خود شور و احساس بخشیدند.

منبع: collider

خروج از نسخه موبایل