نقد قسمت اول «تهاجم مخفی» (Secret Invasion)؛ تازهترین سریال مارول
وقتی MCU واقعگرا میشود
اپیزود 1 «تهاجم مخفی» (Secret Invasion)، بیشتر به لطف اجرای درخشان ساموئل ال جکسون، شروعی امیدوارکننده داشته است. اگر بخواهم قسمت 1 سریال «تهاجم مخفی» را در یک کلمه توصیف کنیم، باید بگوییم که کار تا به اینجا “جذاب و شیفته کننده” بوده است. در پانزده سالی که از شروع فیلمها و سریالهای مارول می گذرد، ما هرگز دنیای سینمایی مارول را به این شکل ندیده ایم. هیچ لباس مبدلی در این سریال وجود ندارد که تن قهرمانی باشد و او را نشان دهد که در خیابانها رژه میرود و با یک بد من عجیب و غریب و به همان اندازه مضحک (البته با کمی اغراق) مبارزه کند. چیزی که در عوض وجود دارد داستانی بسیار بیشتر از این حرفها است، بیایید دقیقتر به این سریال نگاه کنیم. سریال مهیج Secret Invasion به کلی دنیای ابرقهرمانان را از بین میبرد و جاسوسهای فوقالعاده انسانیتری را جایگزین آن ها میکند. این افراد شرور، لباسهای مبدل را کنار میگذارند، از گجتهای خود مثل تغییر شکل، سلاحهای مختلف جایگزین و… استفاده میکند که بیشتر شبیه افراد عادی و روزمره در زندگی واقعی به نظر میرسند. در ادامه به صورت کامل به بررسی و نقد سریال «تهاجم مخفی» (Secret Invasion) میپردازیم، پس همراه ما باشید.
واقعگرا شدن دنیای سینمایی مارول
این سریال با یکی از سکانس های مورد علاقه من از قسمت اول فیلم انتقام جویان شروع میشود. شخصیت قدیمی مامور راس (مارتین فریمن) با مامور پرسکود (ریچارد دورمر) ملاقات میکند. او معتقد است جهان توسط اسکرولها تسخیر شده است. اسکرولها همان بیگانگانی هستند که قبلاً معتقد بودند آدمهای خوبی هستند اما پس از حوادث جهان مارول به زمین پناه بردند. پرسکاد فکر میکند که اسکرولها در حال طرحریزی یک برنامه عمیق برای حملاتی شدید در مقیاس بزرگ هستند و از تواناییهایشان برای حمله و تخریب بشریت استفاده میکنند. این انرژی و پتانسیل جذاب را که در صحنهای برای مبارزه با اسکرولها و جلوگیری از نقشه آنها، توسط دورمر که از ماهیت وجودی نابغه بودن و نظریه پردازیاش برای توطئه لذت می برد، قابل ستایش است.
بنابراین میتوان گفت در همان سکانسهای ابتدایی، سریال بلافاصله زمینه را برای چیزی متفاوت از آنچه ما به آن عادت کردهایم، آماده میکند. از این رو، سریال «تهاجم مخفی» (Secret Invasion) یک فیلم اکشن نیست، نه: این یک سریال با ژانر مهیج/جاسوسی است.
ساموئل ال. جکسون در نقش نیک فیوری
نیک فیوری (ساموئل ال. جکسون) با فهمیدن اینکه این تهاجم اسکرول فقط یک توطئه ذهنی نیست که فقط توسط یک مامور کینه جو شروع شده باشد، بیدرنگ به زمین میرسد. این در حالی است که او قبلاً پس از وقایع «انتقامجویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame) ناپدید شده بود. اجرا و بازی جکسون در اینجا بدون شک نقطه برجسته کل سریال است. او یکی از معدود بازیگرانی است که میتواند آن کنایه های کلاسیک MCU را بدون هیچ اغراقی ارائه دهد و در عین حال عملکردی واقعا عالی و اغلب به شکل عجیب و غریب قدرتمند ارائه میدهد. فیوری دیگر آن مردی نیست که قبلا در MCU بود، او در حال حاضر در این سریال کتک میخورد و حتی زخمی میشود. این موضوع یک منحنی جذاب شخصیتی واقعاً خوب برای شخصیت ایجاد می کند، که اگر به درستی از آن استفاده شود، می تواند منجر به یکی از بهترین اجراها و داستان هایی شود که تا به حال در این جهان از او دیدهایم.
نقد قسمت اول؛ حمله مخفیانه سری
در این سریال هم افراد جدیدی به گروه شخصیتهای در حال رشد جهان مارول اضافه شده است. دو تا از بزرگترین نامهای این سریال جدید یعنی اولیویا کولمن بهعنوان مامور بلندپایه MI6 و امیلیا کلارک بهعنوان یک اسکرول جوان و سرکش در این سریال حضور دارند. از بین این دو، متوجه شدم که بازی کولمن را بیشتر دوست دارم، شوخیهای او با جکسون که به طور بالقوه نقطه اوج کل اپیزود است مخاطب را هیجان زده میکند. نمیتوان گفت او دقیقاً یک قهرمان یا آنتاگونیست هست یا خیر به همین خاطر جذابیت ماجرا چند برابر میشود و میتوان گفت شخصیت او در حال حاضر یکی از جالبترین شخصیتهای سریال به نظر میرسد. او یک ویژگی اخلاقی نسبتاً منحصربهفرد دارد که من را نسبت به کارهایی که او پیشتر انجام داده هیجانزدهتر میکند. در مورد کلارک، اگرچه پیش فرض شخصیت پردازی او را روی کاغذ دوست دارم، باید اعتراف کنم که خیلی شیفته بازیاش نیستم؛ زیرا در حال حاضر فاقد هسته عاطفی برای یک شخصیت این چنینی است که فکر میکنم به شدت به یک کنش و واکنش عاطفی معقول و غیرخشک نیاز دارد.
علیرغم همه تمجیدهایی که به فیلم داریم، باید گفت که چند علامت هشدار اولیه در این قسمت وجود دارد که من و شما را تا حدودی در مورد ادامه سریال نگران کند. برای اولین بار، فکر می کنم درصد وسیعی از سبک نوشتاری کلاسیک MCU در این ساختار وجود دارد. مثلا در حالی که جکسون میتواند به خوبی از پس کنایهها برآید، بسیاری از دیالوگها، به ویژه آنهایی که به شخصیتهای دیگر محول شده، اغلب میتوانند باعث ایجاد وقفه در هر رخدادی شوند. در بیشتر بزنگاهها، جوکها و دیالوگهای طنز آمیز بد نیستند، اما قرار دادن آنها در کنار همدیگر باعث میشود که مخاطب احساس ناخوشایند یا ناامیدی نسبت به دیالوگهایی که بیان میشود، داشته باشد.
سریال «تهاجم مخفی» را ببینیم یا نبینیم؟
علیرغم همه تمجیدهای موجود در ارتباط با نقد «تهاجم مخفی»، باید گفت که مشکل بزرگتری که اغلب منتقدان با این سریال دارند، این واقعیت آزاردهنده است که علیرغم اینکه شخصیتهای شرور بزرگی در دنیای مارول هستند، اما فکر نمیکنم اسکرولها تا این جا آنقدرها هم جالب باشند. مخاطب احساس میکند که متأسفانه اغلب کرکترهای منفی نوعی شخصیتهای قالبی هستند و علیرغم یک تیپ شخصیتی اولیه درخشان، فاقد چیزی هستند که همه را بتواند جذب کند. بدیهی است که این مشکل را به خوبی میتوان برطرف کرد اما سریال به هر حال از ابتدای کار فاقد شخصیت منفی جذاب برای حضور در سریال و هر گونه انگیزه جالب یا حتی هر نوع هدف نهایی وحشتناکی هستند. همه این مباحث در نقد «تهاجم مخفی» کمی کلی و مبهم است، در نتیجه صحنههای اختصاص داده شده به این شخصیتها کمی خسته کننده است و باعث کند شدن بیشتر ریتم سریال می شود.
در هر حال باید بگوییم که قسمت اول تهاجم مخفی قطعاً نویدبخش است. این سریال دارای یک خط داستانی بالقوه درخشان برای یکی از باسابقهترین شخصیتهای MCU است. «تهاجم مخفی» جهان سینمایی مارول را به مکانی جدید و هیجانانگیز میبرد و صحنه نمایش را برای یک فیلم هیجانانگیز بالغ و تاریک آماده میکند. «تهاجم مخفی» میتواند در بین بهترین سریالهای دیزنی پلاس در تمام دوران قرار بگیرد.