بدترین زوج‌های سریال‌های کمدی؛ از جویی و ریچل تا پیتر و لوییس گریفین

حتی سریال‌های کمدی که با داستان‌های عاشقانه غریبه‌اند، اغلب فراز و فرودهای یک رابطه را نشان می‌دهند. از این گذشته، بسیاری از سریال‌های سیتکام (کمدی موقعیت) بر اساس تعاملات بین شخصیت‌ها و طنزی که از موقعیت‌های باورپذیر و روزمره استخراج می‌شود، جان می‌گیرند و اکثر بینندگان می‌توانند به نوعی با داستان‌هایی در مورد عاشق شدن (یا از دست دادن عشق) و چالش‌های حفظ یک رابطه ارتباط برقرار کنند. با این حال، تمام زوج‌های سریال‌های کمدی شبیه هم نیستند و قادرند به اشکال مختلف بدترین یا وحشتانک‌ترین روابط را به تصویر بکشند. درست مثل زوج‌هایی که در این مطلب نام بردیم. گاهی وقت‌ها تمام رسالت یک سریال در این است که از روابط نامتناسب زوج‌ها لحظات کمدی خلق کند اما مواقع دیگری هم وجود دارد که فیلم‌نامه یک سریال یا شیمی بین بازیگران ضعیف است. 

13. تام و آن – پارک‌ها و تفریحات (Parks and Recreation)

tom-and-ann-in-parks and-recreati-

از میان تمام زوج‌های سریال پارک‌ها و تفریحات، تام (عزیز آنساری) و آن (راشیدا جونز) بدترین هستند. این سریال برای هفت فصل پخش شد و روابط زیادی را نشان داد که تلاش کردند خوب باقی بمانند اما شکست خوردند. با این حال زوج‌های محبوب زیادی هم مثل آوریل (آدری پلازا) و اندی (کریس پرت) هستند که به طرز مضحکی بامزه‌اند و زوج‌هایی هم مثل لسلی (امی پولر) و بن (آدام اسکات) که با هم دوران سختی را پشت سر گذاشتند. تام و آن کاملا متفاوتند. تام جذابیت پسرانه‌ای دارد، در حالی که آن کمی سختگیر و جدی است. آرزوی تام این است که آن را جذب کند، اما در نهایت آن بیش از حد نیاز عاطفی دارد. بهتر بود که آن‌ها از هم دست بکشند و تنها دوست باقی بمانند.

12. نیت و جید – تد لاسو (Ted Lasso)

nate-and-jade-in-ted-lasso

تد لاسو بعنوان یک سریال مبتنی بر تبلیغ که تنها برای سه فصل پخش شد، یکی از محبوب‌ترین سریال‌های کمدی سال‌های اخیر است. تد (جیسون سودیکیس) رابطه پر فراز و نشیبی با رئیس و مالک لیگ فوتبال  AFC یعنی ربکا (هانا وادینگهام) داشت و همه چشم‌انتظار بودند تا این دو نفر را کنار هم ببینند. اما در رابطه‌ی زوج‌های این سریال هیچ قطعیتی وجود نداشت. نیتان شلی با بازی نیک محمد، همیشه شیفته جید (ادیتا بودنیک)، میزبان رستوران مورد علاقه‌اش بود. وقتی نیت بالاخره جرات پیدا کرد تا از جید خواستگاری کند، تماشاگران حسابی ذوق‌زده شدند، اما رابطه آن‌ها در فصل سوم شکست خورد. شاید به دلیل شیمی بین بازیگران بود، اما یک چیزی این وسط درست نبود و طرفداران می‌توانستند آن را ببینند. هیچ جرقه‌ای زده نشد و رابطه آن‌ها بیشتر شبیه دوستی نزدیک بود تا هر چیز دیگری.

11. دنیس و مائورین – فیلادلفیا همیشه آفتابی است (It’s Always Sunny in Philadelphia)

dennis-and-maureen-in-its-always-sunny-in-philadelphia

سریال فیلادلفیا همیشه آفتابی است تا حدودی یک استثنا است. این سریال بیش از 15 فصل پخش شد و گروه شخصیت‌های خود را در موقعیت‌های سخت و برخی از روابط عاشقانه عجیب قرار داد. بین فرانک (دنی دویتو) و گِیلِ (مری لین راجسکوب) و رابطه آشفته بین چارلی (چارلی دی) و پیشخدمت (مری الیزابت الیس)، پیدا کردن بدترین زوج‌ها کار دشواری است. از میان تمام اینها، باید دنیس (گلن هاورتون) و مائورین پاندروزا (کاترین ریتمن) را انتخاب کرد.

رابطه آن‌ها از ابتدا یک فاجعه بود و هر دو برای منافع خود از یکدیگر استفاده می‌کردند. دنیس پس از برخورد با مائورین دوران دبیرستان خود را به یاد آورد و رابطه عاشقانه خود را دوباره زنده کرد. آن‌ها به سرعت ازدواج کردند و تفکر موهوم دنیس به سرعت پایین آمد. مائورین از لحاظ عاطفی وابسته شد و مک را از آپارتمانشان بیرون کرد تا بتواند اتاق او را به یک استودیو برای گربه خود تبدیل کند. این رابطه از ابتدا فاجعه بود و با شکایت مائورین از دنیس برای نفقه به پایان رسید.

10. تروی و بریتا – انجمن (Community)

troy-and-britta-in-community

در حالی که سریال انجمن تا حد زیادی یک سیتکام فوق‌العاده است، اما تمام شش فصل آن مطمئنا بی‌عیب و نقص نیست. انجمن همیشه یک سریال کالت بود، حتی در محبوب‌ترین حالت خود و در طول پخش خود اغلب در آستانه لغو قرار داشت. بعد از اخراج موقت تهیه‌کننده اجرایی دن هارمون که تا حدودی سریال را به کشتن داد، فصل ۴ بدون هارمون ضعیف‌ترین فصل تا کنون است.

یکی از بخش‌هایی که در فصل چهارم جواب نمی‌دهد، قرار گرفتن تروی در کنار بریتا به عنوان یک زوج است که احتمالا تقصیر نویسنده است. دونالد گلاور و جیلین جیکوبز معمولا در این سریال فوق‌العاده هستند، اما یا شیمی بین آن‌ها ضعیف است یا نویسندگان تلاش زیادی برای این رابطه نکردند و به آن‌ها مهماتی ندادند که بتوان آن‌ها را بعنوان یک زوج باور کرد. صادقانه بگویم، بهتر است مثل بیشتر فصل ۴ فراموش شود.

9. پیتر و لوییس – مرد خانواده (Family Guy)

peter-and-lois-in-family-guy

با توجه به اینکه این سریال اوج و فرودهای فراوانی دارد، شاید انتخاب پیتر و لوییس گریفین بعنوان زوج اصلی سریال مرد خانواده چندان عجیب نباشد. درباره این دو نفر این احساس وجود دارد که گویی برای خلق لحظات کمدی از یک نسخه عجیب و اغراق‌شده از رابطه هومر و مارج سیمپسون استفاده شده است. هم در بهترین حالت و هم در بدترین حالت سریال مرد خانواده کاملا سورئال است، بنابراین سخت است که خیلی از این واقعیت عصبانی شویم که ازدواج پیتر و لوییس منطقی نیست و فکر کردن به اینکه چرا دومی بعد از یک چهارم قرن هنوز با اولی است، به جنون منجر می‌شود. باز هم، با کمی ظرافت می‌توان ازدواج گریفین‌ها را گاهی به طرز مضحکی ابزورد و در مواقع دیگر به طرز ناامیدکننده‌ای منطقی دانست.

8. مارک و سوفی – شهر فرنگ (Peep Show)

mark-and-sophie-in-peep-show

یکی از سازندگان سریال شهر فرنگ جس آرمسترانگ بود که بعدها به ساخت سریال درام کمدی سیاه وراثت (Succession) ادامه داد. هر دو سریال از این نظر اشتراک دارند که با طنز سیاه و شخصیت‌های معیوب داستان خود را پیش می‌برند. افراد غیرقابل تحمل هم به عشق نیاز دارند و این هم ممکن است یکی دیگر از نقاط اشتراک هر دو سریال باشد. اما با این وجود گاهی تماشای آن سخت است، به خصوص زمانی که شخصیت‌ها به اندازه شخصیت‌های سریال شهر فرنگ بهم ریخته باشند.

از بین دو شخصیت اصلی سریال شهر فرنگ، مارک و جِز، اولی طولانی‌ترین رابطه را با زنی به نام سوفی دارد که توسط اولیویا کولمن قبل از موفقیت چشمگیرش با سریال‌هایی مثل تاج (The Crown) فیلم‌هایی مثل سوگلی (The Favourite) بازی شده است. مارک و سوفی قرار است زوج بدی باشند و این منجر به طنز سیاه و شرایط غیرقابل تحمل زیادی می‌شود. طرفداران آثار آرمسترانگ احتمالا با چنین احساساتی آشنا هستند.

7. مارگارت و فرانک – مش (M*A*S*H)

margaret-and-frank-in-m-a-s-h

رابطه بین مارگارت هولیگان و فرانک برنز در سریال مش جالب است، زیرا بسته به دیدگاه هر کس نسبت به سریال، از چندین جهت بد است. در بیشتر مواقع، آن‌ها به وضوح قصد ندارند یک زوج دوست‌داشتنی یا محبوب باشند، اما کمدی حاصل از چنین زوجی پس از مدتی خسته‌کننده شد و سریال پس از پایان واقعی رابطه تغییر کرد (فرانک به عنوان یک شخصیت تنها تا پایان فصل ۵ دوام آورد).

جایگزین فرانک، شخصیت ظریف‌تر و کمتر کارتونی چارلز وینچستر سوم آمد که علاقه چندانی به روابط عاشقانه نداشت، اما ویژگی‌های خوب هم داشت. به طور مشابه، مارگارت پس از پایان رابطه خود با فرانک، به عنوان یک شخصیت پیچیده‌تر و انسانی‌تر شد. در نتیجه این زوج برای هر کسی که معتقد است شش فصل آخر سریال مش به طور کلی قوی‌تر از پنج فصل اول آن است به دو روش مختلف بد بودند.

6. جورج و سوزان – ساینفلد (Seinfeld)

george-and-susan-in-seinfeld

ساینفلد بعنوان یک سریال تا حد زیادی هیچ فرصتی را از دست نداده است و به درستی به عنوان یکی از تحسین‌شده‌ترین سریال‌های کمدی تمام دوران شناخته می‌شود. این یک سیتکام به شیوه‌ای منحصربه‌فرد قابل درک است، زیرا بر روی آزارهای کوچک و ناسازگاری‌های زندگی روزمره تمرکز می‌کند، در حالی که کاملا بی‌احساس و بدبینانه است، اما نه به گونه‌ای که تماشای آن هرگز افسرده‌کننده یا ناراحت‌کننده شود.

ساینفلد همچنین سریالی است که شخصیت‌ها با سرعت نگران‌کننده‌ای از رابطه وارد و خارج می‌شوند، تا جایی که دیدن دوست‌دختر (یا دوست‌پسر در مورد الین) بیشتر از یک قسمت دوام بیاورد، تعجب‌آور است. با این حال، جورج کاستانزا یک رابطه طولانی‌مدت پیدا می‌کند، حتی قبل از وقوع اتفاقاتی که ازدواج را غیرممکن می‌کند، با سوزان راس نامزد می‌شود. رابطه آن‌ها وحشتناک و ناکارآمد است که به طرز خنده‌داری در چندین قسمت گسترش می‌یابد. تعداد کمی از زوج‌های سیتکامی را می‌توان مثال زد که تا این حد عاری از عشق بوده باشند.

5. راج و لوسی – تئوری بیگ بنگ (The Big Bang Theory)

raj-and-lucy-in-the-big-bang-theory

تئوری بیگ بنگ سریالی است که قطعا می‌توان به دلایل زیادی از آن انتقاد کرد، اما هیچ چیز نمی‌تواند این واقعیت را از بین ببرد که در زمان پخش بسیار محبوب بود. سریال شامل ۱۲ فصل و نزدیک به ۳۰۰ قسمت است که همه روی چهار مرد جوان باهوش اما از لحاظ اجتماعی دست و پا چلفتی تمرکز داشتند که به تدریج راه‌ خود را در زندگی پیدا می‌کنند و حتی در دنیای دشوار ارتباط و دوستیابی به موفقیت‌هایی دست می‌یابند.

از بین چهار شخصیت اصلی، راج در کنار زنان دست و پا چلفتی‌تر نشان داده می‌شود و زمان زیادی طول می‌کشد تا در دوست‌یابی موفق شود. او با لوسی، فرد دیگری که اضطراب اجتماعی دارد وارد رابطه می‌شود، اما تماشای زمانی که صرف رابطه آن‌ها می‌شود سخت است آن هم نه فقط به این دلیل که هر دو دست و پا چلفتی هستند. لوسی به عنوان یک شخصیت هدر می‌رود، در ابتدا جالب به نظر می‌رسد اما به زودی احساس می‌شود که متن کمی برای این شخصیت نوشته شده است. در نهایت هم خیلی زود از سریال حذف می‌شود.

4. مایکل و جن – دفتر (The Office)

michael-and-jan-in-the-office

حتی کسانی که مجموعه دفتر را دوست دارند و آن را یکی از تماشایی‌ترین سریال‌های تمام دوران می‌دانند، ممکن است برخی از قسمت‌هایی را که روی رابطه آشفته بین مایکل اسکات و جن لوینسون تمرکز دارند بدون تماشا رد کنند. برای مثال، چیزی شبیه به اپیزود مهمانی شام در فصل ۴ از دیدگاه کرینج کمدی به طرز ماهرانه‌ای ساخته شده است، اما در واقع تجربه کردن آن یک بار، چه رسد به بارها دیدن بسیار تحقیرآمیز است. رابطه کوتاه‌مدت مایکل و جن (حداقل در کل سریال) مطمئنا بد است، اما سریال به طرز شگفت‌آوری در نشان دادن اینکه این دو نفر چقدر برای هم بد هستند، بی‌تعارف پیش می‌رود. سریال دفتر پر از عاشقانه‌های مثبت و منفی است که در طول زمان‌های مختلفی دوام می‌آورند، اما رابطه مایکل و جن بدترین آن‌ها است.

3. تد و رابین – ملاقات با مادر (How I Met Your Mother)

how-i-met-your-mother

 

عشق همیشه عنصر برجسته‌ای در سریال ملاقات با مادر بوده است، که به وضوح در عنوان و طرح اصلی آن مشخص است. به همین ترتیب، بحث‌های مربوط به درام رابطه شخصیت‌های اصلی سریال احتمالا بحث‌برانگیز خواهد بود، اما امیدواریم مخالفتی وجود نداشته باشد که تد و رابین در بهترین حالت یک زوج بحث‌برانگیز هستند. تد با وجود اینکه شخصیت محوری سریال است، یک شخصیت بسیار معیوب محسوب می‌شود. او کسی است که داستان ملاقات با مادر بچه‌هایش و همه چیز را تعریف می‌کند. آن‌ها در پایان بدنام سریال به هم می‌رسند، در حالی که در طول سریال طولانی‌مدت یک پیوند آشفته داشته‌اند. این درام گاهی اوقات می‌تواند جذاب باشد، اما روشی که رابطه آن‌ها در انتهای سریال ملاقات با مادر به پایان می‌رسد، در نهایت طعم بدی به جا می‌گذارد.

2. جویی و ریچل – دوستان (Friends)

joey-and-rachel-in-friends

کنار هم قرار گرفتن جویی و ریچل در سریال دوستان در مراحل پایانی خود برخی از تضادها و چاشنی‌ها را به آن اضافه می‌کند، اما این بدان معنا نیست که لزوما یک رابطه خوب است. سریال دوستان هم مانند ملاقات با مادر روی روابط عاشقانه تمرکز داشت و نظرات در مورد اینکه آیا این روابط خوب بوده است یا نه متفاوت بود. اما عمدی یا غیرعمدی، ترکیب جویی و ریچل یک چیز عجیب به نظر می‌رسید. آن‌ها در پایان فرندز به عنوان دوست باقی می‌مانند که احتمالا بهترین تصمیم بود. اما مانعی برای کنار هم قرار گرفتن دائمی ریچل و راس پس از فراز و نشیب‌های زیاد محسوب می‌شد. بنابراین، برای ایجاد تضاد و درام، این رابطه ممکن است جواب داده باشد، اما از نظر قابل اعتماد یا دوست‌داشتنی بودن موفقیت چندانی نداشت.

آیکون فیلم دوستان: تجدید دیدار Friends: The Reunion
فیلم

دوستان: تجدید دیدار

Friends: The Reunion

تماشای فیلم دوستان: تجدید دیدار

1. لیندزی و توبیاس – پرورش شکست‌خورده (Arrested Development)

lindsay-and-tobias-in-arrested-development

توبیاس و لیندزی در سریال پرورش شکست‌خورده هر دو به روش‌های خاص خود ناقصند. به طور کلی این به نفع سریال پرورش شکست‌خورده در بهترین حالت خود بود چرا که چنین شخصیت‌های اصلی‌ای سریال را پیش می‌بردند. خانواده بلوث به طور کلی شاید بدترین عملکرد را در تاریخ سریال‌های کمدی داشته باشند. با این حال، حتی با وجود تمام آشفتگی و پویایی شخصیت‌های ناخوشایند، تعداد کمی از زوج‌ها به اندازه توماس و لیندزی غیر قابل تحمل بودند. با وجود اینکه تصور ماندن این دو نفر کنار هم دشوار است، باز هم به رابطه خود ادامه دادند. این البته نکته اصلی است و سریال پرورش شکست‌خورده لحظات درخشان کمدی زیادی را از دل دلایل متعدد اینکه این دو شخصیت هرگز نباید کنار هم می‌ماندند استخراج کرد.

منبع: collider

خروج از نسخه موبایل