در حالی که بسیاری از گوشیهای هوشمند و تبلتهای اندرویدی به دلیل نوآوری، عملکرد و طراحی خود مورد تحسین هستند، برخی از سرمایهگذاریها در حوزه اندروید موفقیتآمیز نبوده است. تولیدکنندگانی که اغلب برای رقابتی شدید تلاش میکنند، گهگاه وقتی مرزهای خلاقیت و عملکرد را جابجا میکنند، دچار لغزش میشوند. نتیجه این اتفاق، گورستانی از دستگاههای اندرویدی است که نتوانستند در بین مصرفکنندگان، خود را مطرح کنند و در برخی موارد، حتی لکهای بر شهرت معتبرترین برندها باقی گذاشتند.
عملکرد کند، ایرادات ظاهری در طراحی یا تجربه کاربری ضعیف برخی از محصولات اندرویدی بهراحتی توسط کاربران قابل تشخیص است و بهراحتی میتوان فهمید که عواملی مانند چرخه های توسعه شتابزده، تحقیقات ناکافی از بازار و عدم رسیدگی به نیازهای مهم کاربران، نقش اساسی در سقوط این دستگاهها داشتهاست.
همانطور که از موفقیتها و نوآوریهایی که چشمانداز دیجیتال را شکل دادهاند، تجلیل میشود، به همان اندازه ضروری است شکستهایی که تولیدکنندگان را به سمت اصلاح و بهبود سوق داده است، بپذیریم. اما در این میان و در دورههای مختلف شکست برخی از گوشیهای هوشمند که توسط برندهای مطرح ساخته شدهاند، میتواند کمی گیج کننده و مشکوک باشد.
- 12 علامت که خرید گوشی هوشمند تازه را یادآور میشوند
- 5 عادت ناسالمی که از گوشیهای هوشمند سرچشمه میگیرند
- نمای فراگیر گوگل مپ چیست و چطور از آن استفاده کنیم؟
10- سامسونگ گلکسی نوت 7
سفر به بدترین دستگاههای اندرویدی باید با یک انفجار یا به عبارت دقیقتر، مجموعهای از حوادث انفجاری آغاز شود. سامسونگ گلکسی نوت 7 که در سال 2016 عرضه شد، قرار بود یک پرچمدار باشد که هم طراحی خاص و هم نوآوری را به نمایش بگذارد. اما متأسفانه، به سرعت تبدیل به یک شکست فاجعه بار شد که خبر آن در سراسر صنعت فناوری پیچید.
گلکسی نوت 7 با مشکل استفاده بیشاز اندازه از باتری همراه بود که باعث داغ شدن بیش از حد گوشیها و در برخی موارد آتش گرفتن آنها میشد. ابعاد این مشکل به قدری گسترده بود که سامسونگ مجبور شد برای گلکسی نوت 7 فراخوانی جهانی صادر کند. این فراخوان ضربه مالی هنگفتی به همراه داشت و به شهرت سامسونگ لطمه جبران ناپذیری وارد کرد. فرآیند فراخوان با چالشهای لجستیکی مخدوش شد و دستگاههای جایگزین همان نقصهای خطرناک را به همراه داشتند که منجر به توقف نهایی گلکسی نوت 7 شد.
اگر مشکل باتری گلکسی نوت 7 حل میشد، این دستگاه پرچمدار عالی بود. پس اگر این موضوع را نمیدانستید، به خاطر اینکه از آن بهعنوان یک تلفن عالی یاد میکردید سرزنش نمیشوید. در حالی که گلکسی نوت 7 به خوبی میتوانست یک خاطره دوست داشتنی برای سامسونگ باشد، در عوض یکی از بدنام ترین دستگاه آن تا به امروز است.
9- ال جی DoublePlay
الجی DoublePlay که در سال 2011 عرضه شد، دارای دو صفحهنمایش بهصورت خلاقانه بود که بین صفحهکلید فیزیکی QWERTY قرار گرفته بود. در حالی که مفهوم صفحه نمایش دوتایی با هدف افزایش بهرهوری و قابلیتهای چندوظیفهای انجام شد، اجرای آن چالشهایی را به دنبال داشت.
نقص اصلی الجی DoublePlay در طراحی نادرست آن بود که هم ارگونومی و هم زیباییشناسی را قربانی میکرد. صفحه نمایش اضافی که به طرز عجیبی بین نیمههای کیبورد قرار گرفته بود، منجر به شکلی نامتعادل میشد. کاربران جداسازی فیزیکی نمایشگر اصلی و صفحه نمایش ثانویه را دست و پا گیر دانستند. آنها معتقد بودند که این سبک طراحی تجربه کاربری یکپارچه را مختل میکند.
فراتر از مشکلات طراحی، مزایای عملکرد صفحه نمایش دوگانه، نتوانست در بین مصرفکنندگان طنین انداز شود. با وجود اینکه نمایشگر ثانویه برای توجیه وجود خود تلاش میکرد، سازگاری محدودی با برنامههای مختلف داشت و تنها به عنوان یک افزونه عمل میکرد تا یک ویژگی مفید و متمایز که کاربر پسند باشد. این ویژگیها مفهوم نوآورانه در این دستگاه تلفن همراه را بیشتر به یک حقه تبدیل میکرد تا یک پیشرفت عملی.
مشخصات فنی الجی DoublePlay باعث شدت گرفتن سقوط آن شد. با سخت افزار قدیمی، عملکرد ضعیف و دوربین ضعیف، دستگاه از بسیاری از رقبای خود مانند آیفون 4 عقب افتاد. مصالحههایی که هم در طراحی و هم در عملکرد انجام شد، باعث شد کاربران در مورد هدف و ارزش پیشنهادی دستگاه تردید کنند.
در حالی که تلاشهای بلندپروازانه برای نوآوری باید مورد تحسین قرار گیرد، LG DoublePlay اهمیت ایجاد تعادل بین نوآوری و عملی بودن نوآوری را نشان میدهد.ال جی در جستجوی منحصربهفرد بودن، عناصر اساسی را که کاربران در گوشیهای هوشمند نیاز دارند از جمله طراحی شیک، عملکرد یکپارچه و نرمافزار بهروز را قربانی کرد. DoublePlay یک یادآوری واضح است که نشان میدهد ایدههای جدید باید با نیازها و ترجیحات واقعی کاربر مطابقت داشته باشند و ویژگیهای پیشرفته باید تجربه کلی کاربر را بهبود بخشد.
8- HTC Flyer
HTC Flyer تبلتی بود که در سال 2011 و با هدف ایجاد جایگاهی در بازار رقابتی تبلتها عرضه شد. این بازار رقابتی در سال قبل با معرفی آیپد قبل متزلزل شده بود. HTC که به خاطر گوشیهای هوشمند نوآورانهاش شناخته میشود، با امیدهای زیادی وارد عرصه تبلت شد، اما سفر Flyer حکایتی از انتظارات برآورده نشده و فرصتهای از دست رفته را نشان داد.
در نگاه اول، HTC Flyer خود را به عنوان یک تبلت براق و جمع و جور با یک فاکتور منحصر به فرد هفت اینچی معرفی کرد. با این حال، سقوط آن را میتوان در تصمیم HTC برای پذیرش نسخه قدیمی اندروید نسخه 2.3 Gingerbread در زمانی که تبلتهای رقیب از نسخههای پیشرفته تر سیستم عامل استفاده میکردند ردیابی کرد. این انتخاب، قابلیتهای Flyer را به شدت محدود کرد و کاربران را به دنبال ویژگیها و بهینهسازیهای موجود در نسخههای جدیدتر اندروید از خود راند.
یکی از ویژگیهای برجسته Flyer گنجاندن قلم در آن بود، حرکتی به ظاهر آینده نگر در زمانی که رابط های لمسی کاربران بیشتری داشتند. با این حال، اجرای این ویژگی انتظار نمیرفت. این قلم که «مجیک قلم» نامیده میشود، فاقد دقت و عملکردی بود که دستگاههای رقیب ارائه میکردند. ادغام آن در تجربه کاربری نیز دلیلی قانعکننده برای انتخاب Flyer نسبت به تبلتهای دیگر ایجاد نمیکرد.
با این حال، HTC Flyer در حوزه تبلتهای اندرویدی منحصربهفرد نبود. قبل از سال 2018، بسیاری از تبلت های اندرویدی از نظر انتظارات کاربران بسیار پایین تر از حد انتظار بودند. یکی دیگر از نمونههای عالی از تبلت های اندرویدی ناموفق از همان سال HTC Flyer، Motorola XOOM است. در حالی که XOOM به Android 3.0 Honeycomb ارتقا پیدا کرد، قیمت گزاف آن و شباهت زیاد به iPad 2، آن را از نظر تکان دادن بازار تبلتها، تبدیل به یک بازنده کرد.
7- تلفن آمازون فایر
آمازون فایر فون، تلاشی از سوی غول تجارت الکترونیک بود که آن را برای گسترش دامنه دسترسی خود به بازار رقابتی گوشی های هوشمند، در سال 2014 راه اندازی کرد. با این حال معلوم شد که Fire Phone شعلهای است که خیلی سریعتر از حد انتظار خاموش میشود.
هجوم آمازون به عرصه گوشیهای هوشمند با تمایل به ادغام اکوسیستم خود به طور یکپارچه در زندگی روزمره کاربران تقویت شد. ویژگی مشخصه Fire Phone نمایشگر پرسپکتیو پویا آن بود که از چهار دوربین جلو برای ایجاد جلوهای سه بعدی استفاده میکرد. در حالی که این نوآوری نویدبخش بود، اما نتوانست با مصرف کنندگانی که عناصر سه بعدی را بیش از هر چیز دیگری فریبنده میدانستند، همراه شود.
یکی از مهم ترین اشتباهات Fire Phone استراتژی قیمتگذاری آن بود. آمازون شراکت انحصاری با AT&T را انتخاب کرد و در ابتدا قیمت دستگاههای خود را را با گوشی های هوشمند رقیب خود که پرچمدار هم بودند، علی رغم نداشتن سخت افزار و ویژگی های قابل مقایسه، قیمتگذاری کرد. این قیمتگذاری نادرست در ابتدا منجر به استقبال گرم مردم شد؛ اما درنهایت خریداران بالقوهای را که انتظار ارزش بیشتری برای سرمایهگذاری خود داشتند، منصرف کرد.
علاوه بر این، Fire Phone روی نسخه سفارشی سازی شده اندروید آمازون، با نام Fire OS اجرا میشد. در حالی که این سیستم عامل برای ادغام یکپارچه با خدمات آمازون طراحی شده بود، اما فاقد تجربه کاربری اندرویدی بود که کاربران به آن عادت کرده بودند. عدم وجود برنامهها و سرویسهای محبوب گوگل، خریداران بالقوه را بیشتر از خود دور کرد و جذابیت دستگاه در بازار را برای علاقهمندان اندروید کاهش داد.
تلاش آمازون برای استفاده از Fire Phone به عنوان یک دستگاه خرید محور نیز شکست خورد. در حالی که ادغام Firefly، قابلیتی بود که به کاربران اجازه میداد اشیاء را اسکن کنند و آنها را در آمازون خریداری کنند اما کاربرد آن در دنیای واقعی غیرعملی بود و نتوانست وجود دستگاه را فراتر از اینکه مجرای تجارت الکترونیکی باشد، توجیه کند.
6- موتورولا CLIQ
موتورولا CLIQ که در سال 2009 ، با هدف جلب رضایت مشتریان در چشم انداز رو به رشد اندروید منتشر شد. جاه طلبی اصلی CLIQ این بود که افراد را با پتانسیلهای اندروید آشنا کند، اما اجرای آن نکتههای زیادی را به همراه داشت. یکی از ویژگیهای بارز این دستگاه، رابط کاربری سفارشی موتورولا، MOTOBLUR بود که هدف آن بهبود تجربه شبکههای اجتماعی با جمعآوری بهروزرسانیها از پلتفرمهای مختلف بود. در حالی که این ایده نوآورانه بود، ثابت شد که اجرای آن دست و پا گیر است و اغلب منجر به عملکرد کند و یک رابط کاربری از هم گسیخته میشود.
از آنجایی که دوربین گوشیها برای بسیاری از کاربران یک عامل حیاتی است، قابلیت های دوربین CLIQ به طور قابل توجهی ضعیف بود و نمیتوانست توجه مشتریان را به خود جلب کند. دوربین 5 مگاپیکسلی، به خصوص در نور کم نتوانست نتایج چشمگیری را ارائه دهد و این دستگاه را در بازاری که قابلیتهای تصویربرداری اهمیت زیادی داشت، در وضعیت نامناسبی قرار داد.
در حالی که چشم انداز موتورولا با CLIQ این بود که مخاطبان زیادی را جذب کند، این دستگاه با رقابت سختی با سایر پیشنهادات اندرویدی روبرو بود که تجربه کاربری منسجم و صیقلیتری را ارائه میکرد. اشتباهات MOTOBLUR، همراه با سخت افزار قدیمی و طراحی غیر الهام بخش، CLIQ را به حاشیه بازار اندرویدی که با سرعت سرسام آوری در حال تکامل بود، تنزل داد.
5- سامسونگ گلکسی فولد
هدف گلکسی فولد سامسونگ، تعریف مجدد انتظارات کاربر با معرفی یک صفحه نمایش تاشو بود و میخواست که تجربهای یکپارچه بین یک گوشی هوشمند جمع و جور و تجربه ای بزرگتر و شبیه تبلت را ارائه دهد. با این حال، این تلاش پیشگامانه با چالش های متنوعی روبرو شد و بر ورود اولیه دستگاه به بازار سایه انداخت.
بدون شک، گلکسی فولد اصلی با نمایشگر تاشو خود یک شگفتی در تکنولوژی را نشان میداد. توانایی باز کردن گوشی هوشمند در یک صفحه نمایش به اندازه تبلت، توجه مصرف کنندگان را به خود جلب کرد. با این حال، اولین نسخه از گلکسی فولد با مشکلات قابل توجهی روبرو شد که مهمترین آنها دوام کم صفحه نمایش تاشو بود.
گزارشهای مربوط به عملکرد نادرست صفحه نمایش، از جمله مواردی از سوسو زدن، چروک شدن و حتی خرابی کامل آن بود که محبوبیت اولین دستگاه را مختل کرد. یکی از بد ترین خرابیها در راه اندازی دستگاه، محافظ صفحه بود که تحت هیچ شرایطی نباید حذف میشد. مشکل محافظ صفحه نمایش این بود که هیچ هشداری مبنی بر اینکه حذف آن باعث از بین رفتن گوشی شما خواهد شد وجود نداشت.
عجله سامسونگ برای ورود به عرصه گوشی های هوشمند تاشوکه با آزمایش ناکافی همراه بود، شکنندگی طراحی اولیه را آشکار کرد. کاربرانی که مشتاقانه منتظر گلکسی فولد بودند، ناامید شدند زیرا نگرانیها در مورد دوام طولانی مدت این دستگاه بر ویژگیهای پیشگامانه آن سایه انداخته بود. مکانیسم لولا، یک جزء مهم در طراحی تاشو، یکی دیگر از موارد اختلاف شد. برخی از کاربران گزارش دادند که ذرات خارجی به لولا نفوذ کرده و باعث آسیب بیشتر به نمایشگر ظریف شده است.
فراتر از مشکلات سخت افزاری، گلکسی فولد از نظر بهینه سازی نرم افزاری برای فرم تاشو با چالش هایی روبرو بود. برخی از برنامهها برای انطباق یکپارچه با اندازههای در حال تغییر صفحهنمایش تلاش میکردند، که منجر به تجربه کاربری از هم گسیخته میشد. چین وسط صفحه نمایش تاشو، اگرچه در طراحی تاشو اجتناب ناپذیر بود، اما باعث جلب توجه شد و سوالاتی در مورد زیبایی شناسی کلی دستگاه ایجاد کرد.
4- Motorola Backflip و Motorola Flipout
تلاشهای موتورولا برای تعریف طراحی جدید گوشیهای هوشمند احتمالاً توسط Motorola Backflip و Motorola Flipout که هر دو در سال 2010 منتشر شدند، بهطور گسترده نشان داده میشوند. در حالی که آنها به دنبال جدا شدن از عوامل فرم معمولی بودند، ثابت شد که طراحیهای نامتعارف آنها گامهای نادرستی هستند. موتورولا Backflip یک صفحه کلید غیرعادی با چرخش به عقب ارائه کرد. این در حقیقت معرفی یک کابوس ارگونومیک بود. محل قرارگیری کیبورد در پشت دستگاه به این معنی بود که کاربران مجبور بودند برای دسترسی به کلیدهای فیزیکی گوشی را باز کنند. نتیجه این کار یک تجربه ناخوشایند برای کاربران بود. انتخاب طراحی غیر متعارف نه تنها انتظارات کاربر را نادیده گرفت، بلکه در حقیقت مانعی عملی را معرفی کرد که قابلیت استفاده دستگاه را تضعیف میکرد.
بک فلیپ فراتر از فرم غیر متعارفش، با سخت افزار و نرم افزار قدیمی دست و پنجه نرم میکرد. با یک پردازنده متوسط که نسخه قدیمیتر اندروید را اجرا میکند، این دستگاه نتوانست همگام با نسلهای هم عصر خود پیش برود. مشخصات ضعیف، همراه با طراحی غیر متعارف، Backflip را به یک دستگاه بلا استفاده تبدیل کرد.
موتورولا Flipout با توجه به Backflip، رویکردی متفاوت نسبت به طراحی غیر متعارف داشت. Flipout که بعداً در سال 2010 منتشر شد، دارای فرم مربعی بود که میتوان آن را باز کرد تا صفحهکلید کوچک QWERTY نمایان شود. در حالی که هدف طراحی مربع این گوشی، ارائه گزینهای جمع و جور و مناسب جیب بود، مجموعهای از چالشها را به همراه داشت.
شکل مربعی دستگاه اگرچه منحصر به فرد است، اما سوالاتی را در مورد کاربردی بودن دستگاه ایجاد کرد. اندازه محدود نمایشگر، به خصوص در مقایسه با طرح های مستطیلی سنتیتر تجربه کاربر را به خطر می انداخت. شکل مربع، در حالی که بسیار جالب است، اما در عمل برخلاف جریان تکامل گوشیهای هوشمند شنا میکند. علاوه بر این، Flipout به دلیل کیفیت نامناسب ساخت خود با انتقاداتی مواجه شد. مکانیسم لولا که برای عملکرد چرخاندن دستگاه بسیار مهم است، نگرانی هایی را در مورد دوام گوشی در طول زمان ایجاد کرد.
3- HTC First
HTC First، گوشی هوشمندی که در سال 2013 عرضه شد، همکاری متمایزی با غول رسانههای اجتماعی فیس بوک را به دوش کشید. HTC First که به عنوان “تلفن فیس بوک” تبلیغ میشود، هدفش ارائه یک تجربه اجتماعی عمیق به کاربران بود، اما در نهایت به دلیل قضاوت نادرست در طراحی و اولویتهای کاربر دچار مشکل شد.
HTC First در هسته خود تلاشی برای اولویت دادن به اتصالات اجتماعی با ترکیب فیسبوک هوم بود، راهاندازی که صفحه اصلی دستگاه را به جریانی ثابت از بهروزرسانیهای محتوای فیسبوک تبدیل میکرد. در حالی که ایده یک تلفن متمرکز بر یک پلتفرم رسانههای اجتماعی برای برخی جذاب به نظر میرسید اما اجرای آن دور از انتظار بود.
برخلاف آنچه از نامش پیداست، این اولین تلاش HTC برای ساخت گوشی فیس بوک نبود. این شرکت قبلا HTC Salsa و HTC ChaCha را منتشر کرده بود. هیچ یک از این گوشیها از نظر ویژگی به طور قابل توجهی بالاتر از HTC First نبودند اما هر دو مقرون به صرفه تر بودند.
یکی از مشکلات اصلی HTC First، ادغام صفحه اصلی فیس بوک بود. کاربران خود را با یک رابط فیس بوک محور یافتند که فضای کمی برای شخصیسازی باقی میگذاشت. این دستگاه اساساً به کانالی برای محتوای فیس بوک تبدیل شد و سایر قابلیت های مهم را کنار گذاشت.
مشخصات سخت افزاری دستگاه، در حالی که مناسب بود، در بازاری که کاربران خواهان گوشی های هوشمند قدرتمندتر و همه کاره تر بودند، قابل توجه نبود. مشخصات میان رده HTC First، همراه با جذابیت محدود آن به دلیل رابط فیس بوک محور، مانع از رقابت آن در برابر سایر دستگاه های اندرویدی در همان بازه قیمتی شد.
در نهایت، HTC First برای فروش با مشکل مواجه بود و AT&T، حامل انحصاری این دستگاه بلافاصله پس از عرضه، قیمت آن را به سرعت کاهش داد. این نشان دهنده مشکلاتی بود که HTC First در بازار با آن مواجه شد. شکست این دستگاه، شکست اچتیسی و فیسبوک را بر آن داشت تا رویکرد خود را برای ادغام تجربیات اجتماعی در گوشیهای هوشمند مورد ارزیابی مجدد قرار دهند.
2- Google Nexus 6
حتی همکاری گوگل و موتورولا میتواند منجر به اشتباه شود. Nexus 6 که در سال 2014 عرضه شد، نشان دهنده انحراف از نسل های قبلی خود بود، اما فرم طراحی بزرگ آن باعث شد کاربران تعادل بین نوآوری و عملی بودن آن را زیر سوال ببرند.
قبل از ظهور Google Pixel، خط نکسوس شهرت پیدا کرده بود. با این حال، با نکسوس 6، گوگل و موتورولا رویکرد جسورانه تری را در پیش گرفتند. این دستگاه دارای یک صفحه نمایش بزرگ 5.96 اینچی بود که فاصله قابل توجهی با اندازه های متوسط صفحه نمایش معمولی و نسخه های قبلی Nexus داشت. در حالی که صنعت به تدریج به سمت نمایشگرهای بزرگتر حرکت میکرد، اندازه Nexus 6 مرزها را تا حد زیادی جابجا کرد.
علاوه بر این، طراحی Nexus 6 فاقد ظرافتی بود که کاربران از سری Nexus گوگل انتظار داشتند. مواد ساخت دستگاه، از جمله پشتی پلاستیکی، نتوانست به آن نسبت به رقبا برتری ببخشد. عدم وجود ویژگیهای خاص، مانند فضای ذخیرهسازی قابل ارتقا و باتری قابل جابجایی، باعث شد تا کاربران حسرت گزینههای سفارشیسازی موجود در دستگاههای دیگر در محدوده قیمتی مشابه را داشته باشند.
در حالی که خط Nexus با قیمتی قابل رقابت داشت، Nexus 6 با برچسب قیمت بالاتر وارد بازار شد. این انحراف از میراث Nexus در مورد قیمت انتظارات را در مورد قابلیتها و طراحی دستگاه افزایش داد و کاستیهای آن را در چشم کاربران آشکارتر کرد.
با وجود این انتقادات، Nexus 6 نکات مثبت زیادی را ارائه کرد. یکی از آنها شارژر بیسیم بود، قابلیتی که در عرضه های بعدی گوشی های هوشمند محبوبیت پیدا کرد. گنجاندن یک تجربه اندروید استوک، عاری از bloatware و سفارشیسازیهای خاص سازنده، برای کاربرانی که به یک رابط کاربری تمیز و کارآمد اهمیت میدهند، جذاب بود.
1- HTC EVO 3D
HTC EVO 3D که در سال 2011 ، با هدف سرمایه گذاری از جذابیت روزافزون فناوری سه بعدی منتشر شد. در حالی که ایده نمایشگر سه بعدی بدون عینک نوآورانه به نظر می رسید، اجرای EVO 3D باعث شد تا کاربران در مورد عملی بودن چنین ویژگی تردید کنند و بر خطرات مرتبط با روندهای فریبنده در طراحی گوشی های هوشمند تأکید شود.
در قلب پیشرفت HTC EVO 3D صفحه نمایش سه بعدی بدون عینک آن قرار داشت، ویژگی بلندپروازانهای که وعده میداد بعد بیشتری را به تجربه گوشی های هوشمند ببخشد. این دستگاه دارای دوربین دوگانه پشتی برای ثبت تصاویر و فیلمهای استریوسکوپی بود که به کاربران امکان میداد بدون نیاز به عینک تخصصی، محتوا را به صورت سه بعدی مشاهده کنند.
با این حال، واقعیت نمایشگر سه بعدی EVO 3D کمتر از حد انتظار بود. زوایای دید برای محتوای سه بعدی محدود بوده و کیفیت جلوه متفاوت بود، که منجر به عملکردی ناسازگار شد که پیچیدگی و هزینه اضافه را توجیه نمیکرد.
EVO 3D تنها دستگاه تلفن همراهی نبود که به دنبال استفاده از شوق سه بعدی بود. الجی Optimus 3D Max نیز وجود داشت که نمیتوانست سه بعدی بهتر از دستگاه HTC داشته باشد. دنیای بازی نیز Nintendo 3DS وجود داشت که به مراتب بهتر از گوشی های هوشمند سه بعدی ال جی یا اچ تی سی قدیمی است.
همانطور که فناوری سه بعدی از بین رفت، HTC EVO 3D با کاهش سریع محبوبیت روبرو شد. این دستگاه برای رقابت با گوشیهای هوشمند معمولی و کاربرپسندتر که جنبههایی مانند کیفیت ساخت، عملکرد کلی و قابلیتهای دوربین را در اولویت قرار میدهند، تلاش میکرد.
منبع: slashgear