چرا دنیای تاریک سریال‌ پسران بهتر از آثار دی سی است؟

دنیای جذاب ابرقهرمان‌های خاکستری

ژانر ابرقهرمانی در دنیای سرگرمی این روزها تبدیل به یکی از محبوب‌ترین و مهم‌ترین اتفاق‌های مدیوم‌های مختلف سرگرمی شده است و کمپانی‌های بزرگ فیلم‌سازی و شبکه‌های بزرگ تلویزیونی، از تمام منابع خود استفاده می‌کنند که به این دنیا مرتبط باشند و تا جایی که می‌توانند محتوای ابرقهرمانی را به خورد بینندگانشان می‌دهند. زمانی مشخص شد که محتوای ابرقهرمانی تا سال‌ها قرار است ترند شماره یک دنیای سرگرمی باشد که این محتویات به سریال‌های تلویزیونی هم راه پیدا کردند و حتی فراتر از آن، سرویس‌های استریم هم یکی پس از دیگری روی این قطار سریع السیر پریدند و سریال‌های مختلفی را می‌توانید در این سرویس استریم پیدا کنید.

سریال‌های مهمی مثل The Flash، سریال Supergirl از دنیای دی سی دو مورد از لیست بلندبالای سریال‌های دی سی هستند که طرفدارهای زیادی دارند و از طرفی هم دنیای مارول مدتی است که راهش را به دنیای سریال‌های تلویزیونی پیدا کرده است و اخیرا هم شاهد پخش شدن سریال Secret Invasion بوده‌ایم که این سریال ارتباط مستقیمی با فیلم‌های دنیای سینمایی مارول دارد.

اما دی سی طی این سال‌ها تلاش خود را کرده است که آثار متفاوت‌تری را از مارول بسازد و اتمسفر تاریک‌تر و بعضا خشن‌تری را به میان بیاورد. این مورد را می‌توانید در سه‌گانه بتمن نولان یا فیلم Man of Steel و Batman v Superman: Dawn of Justice ببینید که همگی اتمسفر تاریک‌تر و خشن‌تری دارند.

اما از طرفی دیگر، آمازون سریال‌های ابرقهرمانانه خودش را منتشر کرد و مثل بمب در دنیا سر و صدا به پا شد. دو سریال The Boys و Invincible دو مورد از خشن‌ترین، تاریک‌ترین و عجیب‌ترین سریال‌های ابرقهرمانی هستند که طی چند سال اخیر مشاهده کرده‌ایم و آن تاریکی که دی سی به دنبال آن بود را به بهترین شکل ممکن پیاده‌سازی کرد.

اما سوال اصلی این است که چرا این تاریکی و خشونت در دنیای دی سی چندان مورد توجه قرار نگرفت و چطور آمازون توانست به راحتی دو مورد از خشن‌ترین آثار دنیای سریال های ابرقهرمانی را بسازد و تا این حد مورد توجه قرار بگیرد؟

در این مقاله قرار است که به این موضوع بپردازیم و از جانب هر دو کمپانی بزرگ، نگاهی به تفاوت میان دیدگاه‌ها و آثارشان بیاندازیم. پس با بلاگ مایکت و این مقاله همراه باشید.

دی سی منبع خوبی است که آزادی عمل ندارد

بتمن بن افلک

یکی از دلایلی که تا به امروز دی سی نتوانسته است زیرشاخه‌های خودش را به خوبی پیاده‌سازی کند، این است که داستان‌های کامیکی دی سی بیشتر از این که بتوانند تبدیل به یک فیلم سینمایی شوند، می‌توانند یک دستورالعمل اولیه و پایه برای تولید فیلم‌های بزرگ‌تر و متفاوت‌تر از کامیک‌هایشان باشند.

حتی تا قبل از این که گروه اونجرز در دنیای سینمایی مارول تشکیل شود، شاید خیلی‌ها این گروه را نمی‌شناختند. اگر از کسی می‌پرسیدید که نام یک گروه ابرقهرمانی را ببرید، بدون شک درصد بالایی اسم «لیگ عدالت» یا همان Justice League را می‌بردند. چون در منبع‌ها و مرجع‌ها، دی سی بسیار بهتر و محبوب‌تر عمل کرده است.

اما دی سی چگونه توانسته‌ است که این ادعا را تایید کند؟ تنها کافی است که نگاهی به شخصیت‌های دو سریال پسران (The Boys) و شکست‌ناپذیر (Invincible) بیاندازید. تقریبا تمام کاراکترهایی که در این دنیا می‌بینید، برگرفته از شخصیت‌های مهم دی سی هستند. شخصیت های بلک نوآور و دارک وینگ بر اساس بتمن هستند؛ شخصیت‌های کویین میو و وار وومن بر اساس شخصیت واندروومن هستند؛ شخصیت‌های رد راش و ای ترین بر اساس شخصیت‌ فلش هستند؛ شخصیت د دیپ و آکواروس بر اساس شخصیت آکوامن هستند؛ شخصیت گرین گوست بر اساس شخصیت گرین لنترن است و حتی هوملندر که یکی از محبوب‌ترین کاراکترهای دنیای The Boys محسوب می‌شود هم بر اساس شخصیت سوپرمن ساخته شده است.

رهبر گروه «لیگ عدالت» یعنی سوپرمن قرار است بهترین بهترین‌ها باشد و هیچ ابرقهرمانی قدرت‌های او را نداشته باشد. هم‌چنین سوپرمن در کامیک‌ها همیشه به عنوان سمبل امید و روشنایی محسوب می‌شود. سوپرمن حتی در فیلم‌هایی که ابرقهرمان‌ها در آن مسخره می‌شوند هم به عنوان سمبل یک ابرقهرمان شسته رفته و به طور کلی یک بچه‌ مثبت محسوب می‌شود. اما یکی از دشمن‌های اصلی سوپرمن یعنی لکس لوثر، همیشه ادعای جالبی راجع به سوپرمن دارد و او می‌گوید که حتی وجود داشتن سوپرمن هم یک تهدید برای دنیا به شمار می‌رود.

شخصیت‌های هوملندر و آمنی‌من از سریال‌های The Boys و Invincible دقیقا جواب این سوال‌ها است. این دو کاراکتر قدرتمندترین شخصیت‌ها از گروه خودشان هستند و با توجه به ذات بدشان، جواب سوال «اگر روزی سوپرمن شرور شود، چه اتفاقی می‌افتد» را به خوبی پاسخ می‌دهند.

اما چرا ذات بد هوم‌لندر و آمنی‌من به خوبی در این آثار پیاده‌سازی شده‌اند اما ذات خوب سوپرمن مورد قبول مردم نیست؟ این موضوع شاید جواب قطعی نداشته باشد اما یک جواب است که به راحتی در ذهن‌ها قرار می‌گیرد.

دی سی سال‌های زیادی سعی کرده است که سوپرمن و حتی دیگر کاراکترهای دنیایش را محافظت‌شده نگه‌دارد و نشان دهد که آن‌ها ذات بسیار خوبی دارد و هیچ امکانی وجود ندارد که این ابرقهرمان‌ها روزی به ضرر مردم عمل می‌کنند.

با گذشت این همه سال، سناریوهای همیشگی مربوط به این ابرقهرمان‌ها، دیگر نخ‌نما شده و حتی می‌توان گفت که عمیق‌ترین سورپرایزهای فیلم‌های دی سی هم‌چنان برای بیننده‌های تکراری هستند.

سریال پسران

دو سریال The Boys و Invincible این ساختارشکنی را انجام دادند و سعی کردند دنیایی را به ما نشان بدهند که دی سی سال‌ها سعی کرده بود آن را از ما مخفی نگه دارد و به خاطر همین ساختارشکنی آن هم به جاه‌طلبانه‌ترین و افراطی‌ترین شکل ممکن بود که این دو سریال توانستند طرفدارهای زیادی را به دست آورند.

آمنی من و هوملندر از المان‌هایی ساخته شدند که طرفدارهای کامیک و فیلم‌های ابرقهرمانی به خوبی با آن آشنایی داشته باشند اما منش و شخصیتی که به این دو کاراکتر بخشیده‌اند، المان‌هایی هستند که هیچ‌وقت در سوپرمن آن را ندیده‌ایم.

البته در گذشته دی سی سعی کرده است که آثاری مثل Red Son یا Injustice این موارد را به شکل خاص خودش پیاده‌سازی کند؛ اما مساله این است که در همین پیاده‌سازی هم کاراکترها خیلی از هویت اصلی خود را از دست داده‌اند و به راحتی توسط بیننده‌های فراموش می‌شوند.

حالا هم برای این که دی سی بتواند این کار را انجام دهد بسیار دیر شده است؛ حالا همه مخاطب‌ها شخصیت سوپرمن را با همین منش مثبت و قهرمانانه‌اش می‌شناسند و به احتمال زیاد اگر بخواهند نسخه‌ای تاریک از سوپرمن را به نمایش بکشند، چندان با بازخورد و استقبال خوبی روبه‌رو نخواهند شد.

آمازون می‌تواند هر کاری که دلش می‌خواهد با کاراکترهای دنیای ابرقهرمانی‌اش انجام دهد، فقط به خاطر این که هیچ تاریخچه‌‌ای راجع به این کاراکترها وجود ندارد و آن‌ها آزادانه می‌توانند روایت و داستان آن‌ها را خلق کنند.

این کاراکترها قرار نیست که از خود میراثی به جا بگذارند؛ حتی اگر هم میراثی به جای بگذارند،‌ قرار نیست که میراث آن‌ها به اندازه‌ کاراکترهای دی سی که تا به حال برای خود یک تاریخچه بلند ساخته‌اند، اهمیت داشته باشد.

هیچ منطقی وجود ندارد که سوپرمن با لوگوی S روی سینه‌اش که نماد امید است، شروع به انجام خشونت کند و هر کسی که جلوی راهش قرار می‌گیرد را با چشم‌های لیزریش ذوب کند و به هیچ چیزی اهمیت ندهد.

اما اگر یک شخصیت جدیدی رونمایی کنید که شبیه سوپرمن باشد اما بتواند در شخصیت خود آن تاریکی و خشونت را قرار بدهد، می‌تواند جایگزین دارک مناسبی باشد. شخصیت هوملندر هم دقیقا با همین منطق ساخته شد و بیننده‌ها توانستند او را به عنوان یک جایگزین خبیث سوپرمن تصور کنند.

شکست‌ناپذیر

با این که در دنیای کامیک‌بوک‌ها، ابرقهرمان‌ها داستان‌ها و روایت‌های زیادی را داشته‌اند، اما هیچ‌وقت نمی‌توانید ارزشی که یک ابرقهرمان در داستان خلق می‌کند را از میان بردارید. مثلا تصور کنید که بتمن در داستان‌هایش بی‌رحمانه دشمن‌هایش را به قتل برساند. آن وقت تمام ارزشی که شخصیت بتمن طی این سال‌ها خلق کرده است، از بین می‌رود. 

اما هوملندر و آمنی‌من موفق شدند که این کار را بدون هیچ مشکلی انجام دهند؛ چون ارزش آن‌ها هنوز ایجاد نشده بود و آن‌ها به خوبی نشان دادند که انعطاف‌پذیری یکی از ارزش‌هایی است که می‌توانند خلق کنند. یعنی اگر هوملندر در فصل بعدی سریال The Boys تبدیل به یک آدم خوش‌ذات شود، باز هم این موضوع برای بیننده‌ها قابل درک است.

ساختن دنیای سینمایی دشوار است

باید در ابتدا یک احسنت به دی سی و مارول بگوییم که سال‌هاست در حال کار کردن روی دنیای سینمایی خود هستند. انجام دادن این کار بسیار سخت است و دلایل زیادی هم برای این سختی وجود دارد.

زمانی که یک دنیای سینمایی می‌سازید، با هر اثری که منتشر می‌کنید شریان‌های مختلفی در این دنیا باز می‌شود و هر اثر می‌تواند اندازه یک دنیای را به شکل چشم‌گیری افزایش دهد.

اما همانطور که می‌توانید حدس بزنید، با بزرگ‌تر شدن این دنیای سینمایی، مدیریت آن هم بسیار سخت‌تر می‌شود و کوچک‌ترین تصمیمی که در یک دنیای سینمایی می‌گیرید، باید از قوانین خاصی پیگیری کند و باید با قوانین فیلم‌ها و سریال‌های قبلی همخوانی کامل داشته باشد.

اما سریال‌های The Boys و Invincible، دنیاهای کاملا متفاوتی دارند و تا جایی که توانسته‌اند، قوانین این دنیاها را بی‌ربط به یکدیگر ساخته‌اند تا بیننده‌ها احساس نکنند که در حال تماشای سریال‌های تکراری است و هر چقدر قسمت‌های بیشتری از این سریال‌ها منتشر می‌شود، این تفاوت‌های بسط پیدا می‌کنند.

هوملندر در پسران

قشنگی این سریال‌ها به خاطر این است که در یک دنیا قرار ندارند و زمانی که آثار مختلفی در یک دنیای سینمایی قرار دارند، باعث می‌شود تا تیم‌ها و فکر‌های متفاوتی روی پروژه‌های مختلف یک دنیای کار کنند. اما این دو سریال آمازون تیم‌های مشخصی دارند و قرار هم نیست که به یکدیگر ارتباط داشته باشند. 

همین موضوع باعث می‌شود تا دو سریال The Boys و Invincible تا جایی که می‌توانند ساختارشکنی کنند و قوانین را زیر پا بگذارند. به خاطر این که قوانین در این سریال‌ها معنایی ندارند و قوانین در هر جایی که برای جذابیت این آثار نیاز باشد، زیر پا گذاشته خواهد شد و باید اعتراف کرد که مهم نیست آمازون چه کاری در این سریال‌ها انجام دهد؛ تماشای آن‌ها باز هم جذاب خواهد بود.

به خاطر این که آن‌ها تمرکز خود را روی ساختن یک دنیا گذاشته‌اند و با بسط دادن آن، از مسیر اصلی خود خارج نمی‌شوند. دنیاهای سینمایی به راحتی می‌توانند از مسیر اصلی‌شان خارج شود و همیشه نمی‌توان از قوانین همیشگی این دنیاها به راحتی پیروی کرد و برای ساختن اثر بهتر، بعضی اوقات باید قوانین را زیرپا گذاشت.

اینجاست که مشکل اصلی به وجود می‌آید؛ درست زمانی که این قوانین زیرپا گذاشته می‌شوند، طرفداران این دنیاها و منتقدان سینمایی به سمت این فیلم‌ها هجوم می‌برند. به خاطر این که این فیلم‌ها قوانین را به عنوان یک ارزش به مخاطب‌های خود ارائه داده‌اند و چه این ارزش‌‌ها موردعلاقه شما باشد یا نه، باز هم باید در نظر داشت که با تاروپود این فیلم‌ها درگیر شده‌اند و نمی‌توان به راحتی از آن گذشت.

البته نمی‌توان گفت که تمام دلیلی که بینندگان از این دو سریال خوششان می‌آید، این است که آن‌ها می‌توانند قوانین خود را وضع کنند. در حقیقت آن‌ها در قانون‌سازی هم بهتر از دی سی عمل کرده‌اند.

مثلا با این که بارها در فیلم‌های دی سی دیده‌ایم که بتمن (به جز بتمن سه‌گانه نولان، چون این فیلم‌ها جز دنیای DCEU نیستند) دچار مشکل می‌شود و ممکن است هر لحظه از پا دربیاید و نتواند جان آدم‌ها را نجات بدهد؛ اما همیشه لحظه آخر، بتمنبلند می‌شود و به قول خارجی‌ها، روز را نجات می‌دهد.  اما در سریال Invincible به راحتی دیده‌ایم که قهرمان مثبت این سریال یعنی مارک گریسون نمی‌تواند یک پیرزن را از حمله آدم‌های فضایی نجات بدهد و این پیرزن به راحتی کشته می‌شود؛ حتی با وجود این که او تمام تلاش خود را در این زمینه انجام می‌دهد! 

این دو سریال با این که درون مایه تخیلی دارند، اما سعی می‌کنند که قوانین خودشان را نزدیک به دنیای واقعی وضع کنند. موضوعی که در فیلم های ابرقهرمانی، به خصوص در دنیای مارول ممکن نیست. اگر فیلم‌های دی سی و مارول بتوانند قوانین خود را به دنیای واقعی نزدیک‌تر کنند، شاید بینندگان بتوانند با شخصیت‌های موجود در فیلم حس همذات‌پنداری بیشتری داشته باشند.

مثلا سکانس سقوط هواپیما در سریال The Boys را به یاد دارید؟ هوملندر شاید به راحتی می‌توانست از قدرت خودش استفاده کند و این هواپیما را نجات دهد و اگر شخصیت هوملندر را می‌شناسید، او عاشق این است که بقیه از او تعریف کنند. اما او تصمیم می‌گیرد که این کار را انجام ندهد؛ او به میو می‌گوید که برای او غیرممکن است که بتواند یک وسیله به سنگینی هواپیما با تمامی مسافران داخلش را نجات دهد.

انیمیشن شکست‌ناپذیر

اما اگر سوپرمن جای هوملندر بود سریعا به دنبال نجات هواپیما میرفت که این کار کاملا منطقی و درست است؛ اما نویسندگان دی سی هیچ‌وقت به سوپرمن اجازه نمی‌دهند که در سقوط این هواپیما شکست بخورد چون این موضوع کاملا مخالف طبیعت سوپرمن است. به همین خاطر است که به هیچ‌وجه فیلم‌های دی سی نمی‌توانند کاملا به دنیای واقعی نزدیک باشند.

سخن آخر

آزادی عملی که آمازون در ساخت آثار مختلفش در اختیار دارد، باعث می‌شود که هر ساختارشکنی که دوست دارند،‌ در آثار خود انجام دهند و به همین شکل است که توانسته‌اند به این اندازه طرفدار و بیننده به دست بیاورند.

اما دی سی توانایی انجام این کار را ندارد؛ آن‌ها مجبور هستند تا جایی که می‌توانند مطابق کدها و دستورعمل‌های قبلی خود عمل کنند و این موضوع باعث می‌شود که این آثار برای آن‌ها نخ‌نما و تکراری شود.

امیدواریم که آمازون به ساختن آثاری به چنین جذابی ادامه دهد و دی سی هم بتواند آثار متفاوت و ساختارشکنانه‌ای خلق کند که ارزش‌های این کاراکترها را زیر سوال نبرد اما بتواند آن‌ها را با قوانین جدیدی در یک اثر بهتر قرار دهد.

نظر شما چیست؟ به نظر شما چه دلیل دیگری وجود دارد که دنیای سریال‌هایی مثل The Boys و Invincible، جذاب‌تر از دنیای سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی دی سی و حتی مارول عمل می‌کند؟ دی سی چه راهکاری می‌تواند ارائه دهد که مشکلات دنیای سینماتیک خود را کمتر کند و محتوای بهتری را به بینندگانش ارائه دهد.

منبع: collider

خروج از نسخه موبایل