نقد فیلم ترسناک احضار: آخرین مراسم
مجموعه فیلمهای احضار، آن غول دلهرهآور و پرهیاهوی دنیای ترس که بهدست جیمز وان متولد شد و سالهاست به کابوسهای تماشاگران تماشاگران تبدیل شده است، سرانجام به ایستگاه پایانی خود رسید و پرونده این مجموعه بسته شد. عنوان تازه این مجموعه، یعنی احضار: آخرین مراسم (The Conjuring: Last Rites) که توسط مایکل چاوز کارگردانی شده، قرار بود پایانی باشکوه و مرموز را برای یکی از موفقترین جهانهای ترسناک سینما باشد. این فیلم همچون گذشته، از پروندههای واقعی اد و لورین وارن الهام گرفته است؛ زوجی که تحقیقات جنجالیشان در مورد پدیدههای ماورایی الهامبخش دهها داستان ترسناک بوده و فرنچایز احضار را به سودآورترین مجموعهی ژانر وحشت در تاریخ سینما تبدیل کرده است.
اما در حالیکه احضار ۲۰۲۵ میخواهد آخرین نقطه بر حرفهی وارنها باشد، در مسیر روایت و ریتم دچار لغزشهایی میشود. جایی که انتظار میرفت شاهد قدرتمندترین آنتاگونیست تاریخ مجموعه باشیم، فیلم با یکی از کمتوسعهیافتهترین شیاطین خود روبهرو میشود. با این حال، میراث احضار چیزی فراتر از یک داستان ترسناک است؛ مجموعهای که مفهوم خانواده در بحران را با ترس درآمیخت و شرورهایی چون والاک، آنابل و مرد کجومعوج را به بخشی از حافظهی ترس سینما بدل کرد. احضار: آخرین مراسم نه فقط یک فیلم ترسناک، بلکه وداعی احساسی با جهانی است که سالها سایهی وهم و ایمان را در کنار هم زنده نگه داشت.
فیلم احضار: آخرین مراسم یکی از قدیمیترین دشمنان وارنها را به نمایش گذاشت

این قسمت با روایتی متفاوت و نگاهی به گذشته آغاز میشود؛ جایی که شما برای نخستینبار شاهد یکی از اولین پروندههای اد و لورین وارن است. لورین جوان در حالی باردار است که به همراه همسرش اد درگیر یک جنگیری هولناک حول محور آینهای نفرینشده و وهمآلود میشوند. لمس این آینه شکاف تاریکی را در دنیای آنها باز میکند و تصویری کابوسوار از آینده پیش روی لورین میگذارد. کمی بعد، نوزادشان در میان ترس، دعا و امید به دنیا میآید و این تنها آغاز سرنوشتی شوم است.
فیلم سپس به سال ۱۹۸۶ میرود؛ زمانی که وارنها، تقریبا پیر شدهاند و با ذهنی خسته، از دنیای شکار شیاطین فاصله گرفتهاند. اد با بیماری قلبی دستوپنجه نرم میکند و لورین میان ایمان و هراس در نوسان است. اما وقتی خانوادهای جدید، اسمورلها، درگیر حوادثی ترسناک حول همان آینه میشوند، گذشته دوباره آنها را فرا میخواند. با وجود نگرانیهای دخترشان جودی و نامزدش تونی وارنها بار دیگر وارد تاریکی میشوند تا با نیروهایی روبهرو شوند که به شکل خطرناکی با نخستین پروندهشان گره خورده است.
احضار: آخرین مراسم فاقد صحنههای ترسناک و تهدیدآمیز است

بیایید فیلم احضار: آخرین مراسم را با قسمتهای اول این مجموعه مقایسه کنیم آن وقت میفهمید که یک فیلم افتضاح در ژانر وحشت است. در مقایسه با فیلم آغازین درخشان مجموعه احضار و دنباله پرهیجان آن، احضار ۲، فیلم احضار: آخرین مراسم اثری کندتر و آرامتر به نظر میرسد. اگر این عنوان واقعا قرار است نقطه پایان ماجرای وارنها باشد انتخاب رویکردی احساسی، حماسیتر و خانوادگی در کنار عناصر ماورایی منطقی است. با این حال، این فیلم طولانیترین قسمت مجموعه است و بر خلاف احضار ۲ که ریتمی منسجم داشت، در اینجا کندی روایت به وضوح احساس میشود. شروع فیلم زمان زیادی صرف مقدمهچینی میکند و حتی پس از اوجگیری ماجرا، فاصلههای طولانی بین صحنههای ترسناک وجود دارد.
البته، فیلم کاملا از جذابیت صحنههای ترسناک تهی نیست؛ چند سکانس واقعا تأثیرگذار وجود دارد از جمله لحظات دلهرهآور مرتبط با آنابل و صحنههایی که با حس ناامنی را در تماشاگر برمیانگیزند. با این حال، تهدید اصلی داستان در احضار: آخرین مراسم کمتر از آن چه انتظار میرود پرداخت شده است. در حالی که فرنچایز همیشه آنتاگونیستهایی بهیادماندنی مانند والاک یا بز شیطانی را ارایه داده، در نسخه ۲۰۲۵ موجود شیطانی مرکزی بیش از حد در سایه باقی میماند و در همان حضور کوتاهش شبیه گریم پیرزنهای اتاق فرارها است.
درباره قدرت و خطرش در فیلم زیاد صحبت میشود؛ اما هرگز به نمایش در نمیآید. در نتیجه، احضار: آخرین مراسم با وجود لحظات درخشان، فرصت طلایی خلق یک اسطوره جدید در دنیای ترسناک وارنها را از دست داد و شایدم هم سازندگان این مجموعه خسته شدهاند و میخواستند سریع این مجموعه را به پایان برسانند.
بررسی بازیگران و فضاسازی احضار: آخرین مراسم

تنها ویژگی مثبت این فیلم بازیگران هستند. آن چه در فیلم احضار: آخرین مراسم بیش از هر چیز برجسته شده است تمرکز آن بر پیوندهای خانوادگی و پویایی احساسی میان اعضای خانواده وارن است؛ همان عنصری که در فیلم نخست، هسته اصلی مجموعه را شکل داد. فیلم با بازیهای تاثیرگذار و هماهنگ ورا فارمیگا و پاتریک ویلسون، در کنار حضور چهرههای جدید و قدیمی، موفق میشود لحظاتی انسانی و باورپذیر خلق کند که در میان هجوم ارواح و سایهها، گرمای خاصی به روایت میبخشند. در احضار ۲۰۲۵، جودی وارن جایگاه پررنگتری پیدا کرده و تحول او به عنوان شخصیتی مستقل و حساس به نیروهای ماورایی، زمینهای برای ادامه مسیر احتمالی فرنچایز ایجاد میکند.
فیلم از نظر فضاسازی و میزانسن، لحظات چشمگیری ارایه میدهد؛ مانند صحنهای که جودی با عروسک آنابل روبهرو میشود یا حملهی روح پیرمرد کشاورز به دختر خانواده اسمورل چنین سکانسهایی پتانسیل آن را داشتند که در کنار صحنههای ماندگار مرد کج یا بازی قایمباشک فیلم نخست، در ذهن تماشاگر حک شوند. با این حال، ریتم کلی اثر نسبت به دو قسمت نخست کندتر است و شدت ترس آن به وضوح خیلی کمتر احساس میشود.
یکی دیگر از بزرگترین ضعف فیلم، پنهانکاری بیش از حد در معرفی آنتاگونیست اصلی است؛ تهدیدی که بهجای شکوه و عظمت مثل ترسوها در سایه پنهان شده است. با وجود این، احضار: آخرین مراسم نسبت به قسمت قبلی خود احضار: شیطان مرا وادار کرد و راهبه ۲ اثری منسجمتر و پرجزئیاتتر است؛ این دو فیلم قبلی عملا آشغالی بیش نبودهاند.
نقد کلی فیلم احضار: آخرین مراسم

فیلم بیش از حد به فرمولهای آشنا تکیه دارد همان درها که ناگهانی بسته میشوند، همان صداهای مبهم از زیرزمین، و همان موجودات سایهوار که ناگهان ظاهر میشوند. این تکرارها باعث میشوند شدت ترس پیشبینیپذیر شود. از سوی دیگر، فیلمنامه در تلاش برای القای عمق احساسی، گاهی بیش از حد به درام خانوادگی میپردازد و از ریتم وحشت فاصله میگیرد. فیلمبرداری توسط ایلی بورن انجام شده و نسبتا خوب است در بسیاری از صحنهها از کنتراست نور و سایه استفاده میشود تا حس ترس و ناشناخته را تقویت کند. در برخی سکانسهای قاببندیهای تنگ و تمرکز بر جزئیات کوچک (انگشتهایی که تکان میخورند، بازتابها در آینه، سایهها بر دیوار) توانستهاند احساس اضطراب را القا کنند.
موسیقی فیلم را بنجامین والفیچ ساخته است؛ صداهای پسزمینه، صدای خشخش، سکوت ناگهانی و تغییرات ریتم صدا در مقاطع کلیدی به عنوان ابزار وحشت به کار رفتهاند. در نقدها آمده که در نیمهی اول فیلم، طراحی صدا و جلوههای صوتی بیشترین تاثیر را داشته است؛ اما میتوانست موسیقی میتوانست حملهی عاطفی یا ترسانندهشدن را بهتر پشتیبانی کند. در این فیلم برخی صحنهها وقتی به اوج میرسند، به جای سکوت یا قطع ناگهانی، موزیک ادامه دارد و تاثیرگذار بودن ترس را کمی کاهش میدهد.
آیا این پایان راه خواهید بود؟

احتمال این که این مجموعه در قالب اسپینآفهای متعدد به حیات خود ادامه دهد به شدت بالا است؛ چرا که دنیای احضار پر از داستانها و سوالاتی است که هنوز به آنها پاسخ داده نشده است. بر خلاف پاتریک ویلسون و ورا فارمیگا، که از آغاز فرنچایز با نقشآفرینیهای دقیق خود آن را به نقطهای ماندگار رساندند، در احضار: آخرین مراسم به پختگی و عمقی تازه دست یافتهاند و دیگر پیر شدهاند.
ولی در مقابل میـا تاملینسون در نقش جودی وارن حضوری تازهنفس و پرقدرت دارد. او ترکیبی از شجاعت و آسیبپذیری را به نمایش میگذارد و در کنار بن هاردی که نقش معشوقهاش را ایفا میکند ارتباطی عاطفی و باورپذیر میسازد. این دو چنان پویایی قابل توجهی دارند که احتمال ساخت یک اسپینآف شخصی درباره آنها دور از ذهن نیست. همچنین، اوریون اسمیت و مدیسون لاولر در نقش اد و لورین جوان با انرژی و شباهت چشمگیر خود به نسخههای اصلی، به گذشته وارنها جان تازهای میبخشند و ممکن است اصلا اسپینآفی از گذشته جوانی وارنها ساخته شود.
جمعبندی کلی
احضار: آخرین مراسم پایانی احساسی اما نه چندان قدرتمند برای یکی از مهمترین فرنچایزهای ترسناک سینما است. فیلم با وجود فضاسازی چشمگیر، بازیهای قابلتحسین و تمرکز بر پیوند خانوادگی وارنها، در روایت و ترسآفرینی از قسمتهای پیشین به شدت عقب مانده است. آنتاگونیست اصلی حضوری سطحی دارد و لحظات وحشتناک فیلم، هرچند گاهی تاثیرگذار؛ اما پراکنده و پیشبینیپذیرند.
در عوض، جنبهی دراماتیک و انسانی اثر قوت بیشتری یافته و وداعی تلخ و آرام با دنیای ایمان و تاریکی وارنها رقم میزند. اجرای درخشان ورا فارمیگا و پاتریک ویلسون در کنار نسل جدید بازیگران، به فیلم گرما و عمق میبخشد اما فیلمنامه تکراری و ریتم کند، مانع اوجگیری آن میشود. با این حال، احضار: آخرین مراسم اگرچه پایان راه وارنهاست، اما میتواند آغازی برای اسپینآفهای تازه در دنیایی باشد که هنوز سایهی والاک و آنابل بر آن سنگینی میکند.
منبع: COLLIDER





درست دقیقا موافقم قسمت آخر احضار میتونست خیلی بهتر از اینا باشه بعنی باید میشد چون یک اثر پایانی باید ترسناکتر از این حرفا بود و دقیقا اینم موافق هستم که واقعا نسبت به قسمت قبلی خودش یعنی شیطان منو وادار کرد خیلی بهتره خیلی