نیم قرن پیش، ویلیام فریدکین بزرگ جنگیر (The Exorcist) را کارگردانی کرد و رکوردهای باکس آفیس را جابجا نمود. اکنون دیوید گوردون گرین، که پیشتر به ساخت فرانچایز هالووین برای سه گانهای از دنبالههای این فیلم اقدام کرده بود، بازگشته است تا همان سرنوشت را در یکی از پرفروشترین فیلمهای دهه 1970 هم به اجرا در بیاورد. این جدیدترین پروژه او با نام جن گیر: معتقد (The Exorcist: Believer) است و قرار است با قسمت سوم این فیلم یعنی «جنگیر: فریبکار» که برای سال 2025 برنامه ریزی شده ادامه پیدا کند. هنوز درباره سومین فیلم صحبتی نشده اما همراه ما باشید تا به نقد فیلم ترسناک «جن گیر:مومن» بپردازیم.
- نقد و بررسی فیلم ترسناک اره 10 ؛ یکی از بهترین آثار مجموعه
- نقد فیلم ترسناک راهبه 2 ؛ لطفا دیگر مجموعه را ادامه ندهید!
داستان فیلم جنگیر: معتقد
- امتیاز IMDb فیلم: ۷ از ۱۰
- سال ساخت: 2023
داستان فیلم در سال ۱۹۷۳، درست پس از وقایع فیلم اصلی، جریان دارد. دو دختر نوجوان، کاتلین و ماری، پس از گم شدن چند روزه، به خانه بازمیگردند. اما رفتارهای آنها بهطور عجیبی تغییر کرده است. آنها خشن و پرخاشگر شدهاند و گویی توسط نیرویی شیطانی تسخیر شدهاند. کشیشی که در فیلم اصلی نیز حضور داشت، برای کمک به خانواده دختران فراخوانده میشود. او که خود نیز تجربهٔ احضار روح را دارد، به سرعت متوجه میشود که دختران توسط همان شیطانی تسخیر شدهاند که در فیلم اصلی نیز به تسخیر ریگان رسید.
نقد فیلم جنگیر: معتقد
اگر مشکل اصلی شما با نسخه اصلی، مشغولیت فیلم با یک قربانی و جزمیت فقط یک فرقه مذهبی بود، پس این دنباله پرماجرا شما را تسکین می دهد. فیلمنامه گرین و پیتر ساتلر یک داستان جذاب و تماشایی این بار از دو کودک جن زده را نشان میدهد که همه را شگفت زده خواهد کرد. شخصیت اصلی سیزده سال پس از از دست دادن همسر باردارش در زلزله هائیتی، ویکتور فیلدینگ و دخترش آنجلا در جورجیا ساکن می شوند. جدای از تحمل همسایه بدخلق، این دو شخصیت به اندازه کافی خوشحال به نظر می رسند. تا اینکه آنجلا و دوستش کاترین به جنگل می روند تا کمی هانکی-پانکی معنوی داشته باشند و سه روز بعد با خاطرات خالی و رفتارهای آزاردهنده به ماجرا برمیگردند. حالا اینجاست که باید آب مقدس را بیاورید و شیطان را خارج کنید!
«جن گیر: مؤمن» یک فیلم نسبتاً خوب است؛ البته بستگی دارد نسبتاً خوب را چه چیزی تعریف کنید! فیلم آنقدر پر از شخصیتها و ایدههای نه چندان توسعه یافته است که ممکن است فکر کنید که اگر این نبود چه می توانست باشد. این فیلم به کارگردانی و نویسندگی مشترک دیوید گوردون گرین که اخیراً بر سهگانه دنبالههای «هالووین» نظارت داشته است، بر تصاحب همزمان دو دختر جوان (ظاهراً توسط همان شیطانی که فیلم اول را تسخیر کرده بود) و همگرایی هماهنگ والدین و روحانیون در تلاش برای رهایی آنها از شر، مخاطب را تا لحظات پایانی جذب خودش میکند. این احتمالاً اولین دنباله «جن گیر» پس از «جن گیر II: بدعت گذار» در سال 1977 است که حس مداوم عجیبی را به تصویر میکشد که اولین ورود ویلیام فریدکین در این مجموعه را به یک موفقیت بزرگ تبدیل کرد.
این قسمت از جن گیر، که تمام قطعات روایی را در جای درست خود قرار می دهد، کندترین و ظریف ترین بخش این فرانچایز است. اما به دلیل استفاده صحیح از سکوت، جهت دهی به داستان و فضای منفی که در طول پیرنگش استفاده می کند تا مخاطب را متعجب کند که آیا شر از قبل در داستان وجود دارد یا ما فقط دچار نوعی پارانوئید شدهایم، به نوعی میتوان گفت فیلمی رضایت بخش است. گرین به وضوح متن اصلی ویلیام فریدکین را به گونهای مطالعه کرده است که گویی متنی مقدس (یا نامقدس؟) است و برخی از تکنیکهای استاد را برای جلب نظر بینندگان بازتولید میکند: به عنوان مثال، افزودن صداهای مخرب (مانند بوق ماشین) هنگام قطع فیلم و… کمک کرده تا فیلم بسیار وفادار به نسخه اصلی باشد.
این تکنیکها از صحنهای به صحنه دیگر به چشم میخورند، یا دور شدن و نزدیک شدن به صحنههای آزاردهنده، با قابهای عجیب (درخشش چهرههای شیطانی و زخمهای خونین و غیره) زمانی که شخصیتها در حال گفتگوهای مهم هستند و … همه این مولفههای فیلم قبلی را نمایش میدهد. هرچه پیش میرود، فیلم جذابتر میشود، با این حال، در نهایت تسلیم برخی از کلیشههای آزاردهنده فیلمهای ترسناک معمول میشود که غالباً فیلمهای این چنینی و مملو از شخصیت به آن مبتلا هستند. این انرژی منفی در کل داستان پراکنده می شود و فیلم به تدریج ارتباط خود را با منبع قدرت اولیهاش از دست میدهد.
ما ویکتور را در ابتدای فیلم ملاقات میکنیم که در هائیتی است، جایی که ویکتور و همسر باردارش که هر دو عکاس هستند، تعطیلات خود را در آنجا سپری میکنند. یک زلزله ساختمانی را که در آن اقامت می کنند فرو می ریزد و زندگی آنها را در هم می ریزد. پزشکان به ویکتور می گویند که می توانند همسر یا دختر متولد نشده اش را نجات دهند، اما نه هر دو را. از این رو فیلمنامه دقیقاً چگونگی تصمیم گیری و تأثیر این اقدام بر ویکتور را نشان می دهد و همه ماجرای آینده را برای افشاگریهای پیش رو و به تدریج گسترش فلاش بک ها در ذهن مخاطب زنده می کند.
سیزده سال بعد، پدر و دختر را میبینیم که در آتلانتای جورجیا زندگی میکنند، جایی که ویکتور یک استودیوی عکاسی پرتره دارد. آنجلا که اکنون 13 سال سن دارد، از پدر کاملاً محافظهکارش اجازه میگیرد تا برای اولین بار بعد از مدرسه با همکلاسیاش ملاقات کند: بهترین دوستش یعنی کاترین، والدینش کاتولیک هستند. متأسفانه، این یک استراحت معمولی برای مطالعه بعد از مدرسه نیست و دختران چند ساعتی را در جنگل های نزدیک مدرسه میگذرانند و اتفاقات ترسناک یکی پس از دیگری اتفاق میافتد.
این فیلم در ابتدا به نظر میرسد که قرار است یک فیلم جنگیری با محوریت مذهب کاتولیک باشد، اما این یک جهتگیری نادرست است که در نهایت مثل یک جوک و شوخی میشود (نه در مورد خود کاتولیک، بلکه نحوه برخورد بسیاری از فیلمهای جنگیری با واتیکان به عنوان معادل معنوی ارواح). این فیلم در نهایت بیشتر رویکرد معنوی قالب را انتخاب میکند و اشاره میکند که بیشتر فرهنگها در طول تاریخ معادلهایی برای تصرف و جنگیری داشتهاند که بهترین آنها استفاده از مذهب بوده است، سپس کارشناسانی را گرد هم میآورند تا از زوایای مختلف الهیاتی به شیطان حمله کنند.
رافائل اسبارج نقش کشیشی را در کلیسای خانواده کاترین ایفا می کند که شاهد طغیان آزاردهنده دختری است که جن زده است که با شروع مراسم یکشنبه ربانی به طور فزایندهای بی تاب و عصبانی میشود. آن داود در نقش پائولا، همسایهای که در بیمارستان از آنجلا مراقبت می کند، نقش مکمل فیلم را ایفا میکند.. اگرچه پائولا یک شخص مقدس نیست، اما با ایمان و اندیشه کاتولیکی ارتباط دارد. پدر مادوکس (ای.جی. بونیلا) به او ملحق میشود، یک پدر جوان خوشقلب که به کلیسا میرود و به دنبال مجوز جنگیری رسمی و مجاز است و در نهایت کمی شبیه به کشیش جوان بداخلاقی میشود که ریچارد پرایور در سریال قدیمی «شنبه شب» بازی میکرد.
البته، کریس مک نیل (الن برستین)، به عنوان شخصیت مادر نسخه اصلی «جن گیر» در این فیلم هم به صورت نوستالژیک وجود دارد که به نوعی به عنوان یک «میراث» در قسمت دوم هم ظاهر میشود. مدیریت شخصیت برستین، متأسفانه، ضعیف ترین بخش میانی فیلم است، شخصیتی در موقعیت داستانی نادرست که به جای شگفتی یا لذت، مایوس کننده است.
فیلم شرایطی را فراهم می کند که به نظر می رسد کریس آماده تبدیل شدن به نسخه دنباله دار از کشیش پیر، یعنی مکس فون سیدو در فیلم اول است. از این رو درگیری برستین را در خارج از خط روایی اصلی با موضوعات و علل معنوی به تصویر میکشد، سپس به همان سمت و سو موقعیتهایی مشابه خلق میکند. جایی که پائولا خاطراتی را که کریس در مورد تصاحب و بهبودی دخترش نوشته بود به ویکتور می دهد و سپس … ماجرا آغاز میشود. پس از یک صحنه بزرگ از اتفاقات عجیب، به نظر می رسد «جن گیر: مؤمن» باید به خود یادآوری کند که او بخشی از داستان است و راه هایی برای ارتباط او با سایر شخصیت ها پیدا کند.
کمی درباره فیلم جنگیر: معتقد
فیلم «جنگیر: معتقد» (The Exorcist: Believer) یک فیلم ترسناک فراطبیعی آمریکایی محصول ۲۰۲۳ به کارگردانی دیوید گوردون گرین است که فیلمنامه را مشترکاً با پیتر ساتلر نوشت. این فیلمنامه بر پایهٔ داستانی از اسکات تیمز، دنی مکبراید و گرین است. این فیلم ششمین قسمت در فرنچایز جنگیر و دنبالهای بر جنگیر بهشمار میرود. داستان فیلم در سال ۱۹۷۳، درست پس از وقایع فیلم اصلی، جریان دارد. دو دختر نوجوان، کاتلین و ماری، پس از گم شدن چند روزه، به خانه بازمیگردند. اما رفتارهای آنها بهطور عجیبی تغییر کرده است. آنها خشن و پرخاشگر شدهاند و گویی توسط نیرویی شیطانی تسخیر شدهاند.
پدر کاراس، که در فیلم اصلی نیز حضور داشت، برای کمک به خانواده دختران فراخوانده میشود. او که خود نیز تجربهٔ احضار روح را دارد، به سرعت متوجه میشود که دختران توسط همان شیطانی تسخیر شدهاند که در فیلم اصلی نیز به تسخیر کریستن رسید. فیلم «جنگیر: معتقد» در مجموع یک فیلم ترسناک قابل قبول است که میتواند مخاطبان علاقهمند به این ژانر را راضی کند. فیلم دارای صحنههای ترسناک و دلهرهآور زیادی است که میتوانند حتی مخاطبان حرفهای ژانر ترسناک را هم به وحشت بیندازند.
یکی از نقاط قوت فیلم، بازیهای خوب بازیگران است. لسلی اودم جونیور در نقش پدر کاراس، بازی بسیار خوبی ارائه میدهد و توانسته شخصیت این کاراکتر را به خوبی بازآفرینی کند. الن برستین نیز در نقش مادر کاتلین، بازی قابل قبولی دارد. فیلمنامه فیلم نیز به خوبی نوشته شده است و داستان را به خوبی پیش میبرد. فیلم دارای تعلیق و هیجان خوبی است و مخاطب را تا پایان فیلم درگیر میکند. البته فیلم The Exorcist: Believer بدون ایراد هم نیست. یکی از ایرادهای فیلم، این است که داستان آن چندان جدید نیست و شباهت زیادی به فیلم اصلی دارد. همچنین، پایان فیلم نیز کمی عجیب و غیرمنتظره است.
در مجموع، فیلم The Exorcist: Believer یک فیلم ترسناک قابل قبول است که میتواند مخاطبان علاقهمند به این ژانر را راضی کند. فیلم دارای صحنههای ترسناک و دلهرهآور زیادی است که میتوانند حتی مخاطبان حرفهای ژانر ترسناک را هم به وحشت بیندازند. بازیهای خوب بازیگران و فیلمنامهٔ خوب نیز از نقاط قوت فیلم هستند. البته داستان فیلم چندان جدید نیست و پایان آن نیز کمی عجیب و غیرمنتظره است.
نکات قوت و ضعف فیلم جنگیر: معتقد
نکات مثبت:
- صحنههای ترسناک و دلهرهآور
- بازیهای خوب بازیگران
- فیلمنامهٔ خوب
نکات منفی:
- داستان تکراری
- پایان عجیب و غیرمنتظره
فیلم جنگیر: معتقد در مجموع یک فیلم ترسناک قابل قبول است که میتواند مخاطبان علاقهمند به این ژانر را راضی کند. فیلم دارای صحنههای ترسناک و دلهرهآور زیادی است که میتوانند حتی مخاطبان حرفهای ژانر ترسناک را هم به وحشت بیندازند. یکی از نقاط قوت فیلم، بازیهای خوب بازیگران است. لسلی اودم جونیور در نقش پدر کاراس، بازی بسیار خوبی ارائه میدهد و توانسته شخصیت این کاراکتر را به خوبی بازآفرینی کند. الن برستین نیز در نقش مادر کاتلین، بازی قابل قبولی دارد. فیلمنامه فیلم نیز به خوبی نوشته شده است و داستان را به خوبی پیش میبرد. فیلم دارای تعلیق و هیجان خوبی است و مخاطب را تا پایان فیلم درگیر میکند.
البته فیلم جنگیر: معتقد بدون ایراد هم نیست. یکی از ایرادهای فیلم، این است که داستان آن چندان جدید نیست و شباهت زیادی به فیلم اصلی دارد. همچنین، پایان فیلم نیز کمی عجیب و غیرمنتظره است. در مجموع، فیلم جنگیر: معتقد یک فیلم ترسناک قابل قبول است که میتواند مخاطبان علاقهمند به این ژانر را راضی کند. فیلم دارای صحنههای ترسناک و دلهرهآور زیادی است که میتوانند حتی مخاطبان حرفهای ژانر ترسناک را هم به وحشت بیندازند. بازیهای خوب بازیگران و فیلمنامهٔ خوب نیز از نقاط قوت فیلم هستند. البته داستان فیلم چندان جدید نیست و پایان آن نیز کمی عجیب و غیرمنتظره است. اگر از فیلمهای ترسناک فراطبیعی لذت میبرید، فیلم جنگیر: معتقد میتواند گزینهٔ خوبی برای شما باشد. البته اگر انتظار یک فیلم کاملاً جدید و بدیع را دارید، ممکن است از این فیلم ناامید شوید.