کمپانی گوگل فهرستی از ۱۰ سریال پرجستجوی سال ۲۰۲۳ را منتشر کرد. این فهرست نشان میدهد که سریالهای نتفلیکس همچنان محبوبترین سریالها در میان کاربران هستند. حضور حداکثری سریالهای نتفلیکس در این فهرست، نشاندهنده محبوبیت بالای این سرویس است. نتفلیکس در سال ۲۰۲۳ نیز با تولید سریالهای موفقی مانند «The Crown»، «Stranger Things» و «All of Us Are Dead» توانست مخاطبان زیادی را جذب کند. در مقابل، سریالهای شبکههای HBO، Apple TV+ و سایر شبکهها در این فهرست حضور چندانی ندارند. این موضوع نشاندهنده آن است که کاربران همچنان ترجیح میدهند سریالهای خود را از سرویسهای استریمینگ مانند نتفلیکس تماشا کنند. در ادامه 10 سریال پرجستجو از نظر گوگل را به شما معرفی خواهیم کرد.
- 8 سریال جذاب و آموزنده دربارهی رواندرمانی
- 10 سریال تماشایی که از هنرهای رزمی به عنوان عنصر اکشن استفاده میکنند
- 10 شخصیت سریالی که از منبع اقتباسشان بهترند
1. آخرین بازمانده از ما (The Last of Us)
«آخرین بازمانده از ما» بهعنوان یکی از شاهکارهای بازیهای ویدیویی، همواره مورد توجه منتقدان و طرفداران قرار داشته است. این بازی در سال ۲۰۱۳ منتشر شد و با داستانی حماسی و پرکشش، توانست به یکی از محبوبترین بازیهای تاریخ تبدیل شود. در سال ۲۰۲۰، شبکه اچبیاو اعلام کرد که قصد دارد سریالی بر اساس آن تولید کند. این خبر برای طرفداران بازی بسیار هیجانانگیز بود، اما در عین حال، نگرانیهایی نیز در مورد کیفیت این اقتباس وجود داشت. تجربههای قبلی نشان داده بود که اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی از بازیهای ویدیویی اغلب از کیفیت لازم برخوردار نیستند و نمیتوانند انتظارات طرفداران را برآورده کنند. با این حال، پس از پخش اولین قسمت سریال «آخرین بازمانده از ما»، این نگرانیها تا حد زیادی برطرف شد. منتقدان سریال را بهعنوان یکی از بهترین اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی از یک بازی ویدیویی تحسین کردند و آن را وفادار به نسخه بازی دانستند. سریال «آخرین بازمانده از ما» داستان جوئل، یک قاچاقچی کهنهکار، و الی، دختری ۱۴ ساله را روایت میکند. ۲۰ سال پس از شیوع یک ویروس مرگبار، جوئل استخدام میشود تا الی را از منطقه قرنطینه خارج کند و به مقصدی ناشناخته برساند.
سریال بهخوبی توانسته فضای آخرالزمانی بازی را به تصویر بکشد. دنیای سریال پر از خشونت، خطر و ناامیدی است و شخصیتها نیز با چالشهای متعددی روبهرو میشوند. بازیگران سریال نیز بهخوبی از پس نقشهای خود برآمدهاند. پدرو پاسکال در نقش جوئل و بلا رمزی در نقش الی، بازیهای درخشانی ارائه دادهاند. در مجموع، سریال «آخرین بازمانده از ما» اقتباسی وفادار و جذاب از یک بازی ماندگار است. این سریال برای طرفداران بازی و افرادی که به دنبال یک داستان حماسی و پرکشش هستند، بسیار جذاب خواهد بود.
2. ونزدی (Wednesday)
سریال «ونزدی» (Wednesday)، اسپین آفی از داستان خانواده آدامز، مدتی است که پخش خود را در نتفلیکس آغاز کرده است و با استقبال بینظیر مخاطبان مواجه شده است. این سریال رکورد بیشترین میزان تماشا در عرض یک هفته را در نتفلیکس شکسته است و نشان میدهد که هنوز هم علاقهمندان زیادی به داستانهای خانواده آدامز وجود دارند. خانواده آدامز یکی از محبوبترین خانوادههای داستانی در جهان است. این خانواده که توسط چارلز آدامز خلق شده است، در سال ۱۹۳۸ برای اولین بار در مجله نیویورکر به نمایش درآمد و تاکنون در قالبهای مختلف، از جمله تلویزیون، سینما، بازیهای ویدیویی، کمیکبوکها و غیره، به تصویر کشیده شده است.
سریال «ونزدی» داستان ونزدی آدامز، دختر خانواده آدامز، را روایت میکند. ونزدی در یک مدرسه شبانهروزی مخصوص افراد ماوراءالطبیعه به نام «نورمور» تحصیل میکند. او در این مدرسه با چالشهای مختلفی روبهرو میشود، از جمله حل معمای مرگ مرموز پدرش و مقابله با نیروهای شیطانی. این سریال با کارگردانی تیم برتون، خالق آثاری چون «باشگاه پانک»، «ادوارد دستقیچی» و «بتمن»، ساخته شده است. برتون با استفاده از لحن طنزآمیز و تصاویر خیرهکننده، توانسته است دنیای خانواده آدامز را بهخوبی به تصویر بکشد. سریال «ونزدی» برای طرفداران خانواده آدامز و علاقهمندان به داستانهای ماوراءالطبیعه و طنز، یک گزینه عالی است. این سریال با روایتی جذاب و شخصیتهای دوستداشتنی، توانسته است توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کند.
3. جینی و جورجیا (Ginny & Georgia)
سریال «جینی و جورجیا» (Ginny & Georgia) محصولی از شبکه نتفلیکس است که تا کنون دو فصل از آن منتشر شده است. این سریال روایتگر داستان مادر و دختری به نامهای جورجیا و جینی است که پس از مرگ همسر جورجیا، از آتلانتا به شهر کوچکی در نیوهمپشایر نقل مکان میکنند. جورجیا، زنی جذاب و باهوش، اما با گذشتهای پرماجرا است. او تلاش میکند تا زندگی جدیدی برای خود و دخترش بسازد، اما گذشتهاش همچنان او را تعقیب میکند. جینی، دختر جورجیا، دختری باهوش و کنجکاو است که در تلاش است تا هویت خود را پیدا کند.
سریال «جینی و جورجیا» با استقبال گسترده مخاطبان مواجه شده است. این سریال در فصل اول خود بیش از 58 میلیون ساعت تماشا شد و در فصل دوم نیز این رقم به 180 میلیون ساعت رسید. استقبال مخاطبان از این سریال به حدی بود که در ماه می 2023 خبر رسید این اثر برای دو فصل دیگر نیز تمدید شده است. سریال «جینی و جورجیا» با روایتی جذاب و شخصیتهای دوستداشتنی، توانسته است توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. این سریال برای علاقهمندان به داستانهای خانوادگی، کمدی و درام، یک گزینه عالی است.
4. وان پیس (One Piece)
سریال «وان پیس» (One Piece) که لایو اکشن جدید و جذابی از نتفلیکس محسوب میشود، با استقبال گستردهی مخاطبان و منتقدان مواجه شده است. این سریال نهتنها به منبع اصلی خود وفادار است، بلکه بهعنوان یک اثر مستقل نیز تماشایی است. داستان سریال «وان پیس» در یک نسخه جایگزین از زمین جریان دارد؛ نسخهای که در حال حاضر در میانه «عصر طلایی دزدان دریایی» است. در این دنیا، دزدان دریایی بیرحم بر دریاها حکومت میکنند و تنها قویترینها این شانس را دارند که ادعای مالکیت گنج افسانهای به نام “One Piece” را داشته باشند که بزرگترین دزد دریایی از بین آنها گلد راجر به جا مانده است. سالها پس از مرگ گلد راجر، پسر جوانی به نام مانکی دی. لوفی رویای بزرگ کردن خدمه خود، یافتن وان پیس و اعلام خود بهعنوان پادشاه دزدان دریایی را دارد. لوفی پس از خوردن میوه شیطانی، به قدرتی دست پیدا میکند که بدنش را شبیه لاستیک کند و قابلیت ارتجاعی داشته باشد؛ همچنین به قدرت و چابکی زیادی دست پیدا میکند. وقتی لوفی بالاخره به سن بلوغ میرسد، از روستای فوشا در شرق آبی به راه میافتد و به ماجراجویی بزرگ خود میپردازد تا پادشاه دزدان دریایی بعدی شود. او که در ابتدا ماجراجویی خود را بهتنهایی آغاز میکند، به مرور زمان با افراد مختلفی آشنا میشود، اتفاقات متنوعی را تجربه میکند و کم کم اعضای خدمهی خودش را پیدا میکند. لوفی در تمام این مراحل بارها و بارها ثابت میکند که چقدر برای هدفش اهمیت قائل است و هیچ چیز نمیتواند او را بیخیال این هدف بکند.
سریال «وان پیس» بهخوبی توانسته است فضای فانتزی و ماجراجویانهی انیمهی اصلی را به تصویر بکشد. جلوههای بصری سریال نیز بسیار چشمنواز هستند و به خلق دنیای «وان پیس» کمک زیادی کردهاند. اما مهمترین نکتهای که باعث موفقیت سریال «وان پیس» شده است، بازی بازیگران آن است. بازیگران این سریال بهخوبی توانستهاند شخصیتهای انیمهی اصلی را به تصویر بکشند و به همین دلیل است که مخاطبان این سریال را بسیار دوست داشتهاند. در مجموع، سریال «وان پیس» یک اقتباس موفق و تماشایی از انیمهی محبوب «وان پیس» است. این سریال برای طرفداران انیمه و همچنین علاقهمندان به داستانهای ماجراجویانه و فانتزی، یک گزینهی عالی است.
5. زیبابین (Kaleidoscope)
سریال «Kaleidoscope» محصول ۲۰۲۳ نتفلیکس است که با ایدهای نو و خلاقانه، دنیای سریالسازی را تکان داده است. این سریال را میتوان به ۵۰۴۰ روش مختلف تماشا کرد، که این تعداد میتواند با کنار گذاشتن قانون تماشای قسمت هشتم به عنوان قسمت آخر، به بیش از ۴۰ هزار روش نیز برسد. در این سریال، انتخاب شروع، میانه و پایان بر عهده مخاطب است. سازندگان با این ایده، جمله معروف ژان لوک گدار، کارگردان معروف سینمای فرانسه را به نوعی بازسازی کردند و در سریال سازی از آن بهره بردند. سریال «Kaleidoscope» یک رویداد واقعی در تاریخ بشر را دستمایه سوژه فیلمنامه خود قرار داده است. در واقع تقریبا ده سال پیش بود که طوفانی سهمگین در آمریکا آمد و به واسطه آن، انبوهی از اوراق قرضه زیر آوار و گل و لای ناشی از خسارات این طوفان باقی ماند. حال سازندگان سریال دست روی این تئوری مردمی گذاشتند و سریالشان را بر همین اساس ساختند.
فیلمنامه هر قسمت طوری نوشته شده که هرکسی میتواند با تماشای یک قسمت، وارد شروع داستان بشود. خط زمانی سریال یک بازه چند ده ساله است و هر قسمت به یک زمان مشخص برمیگردد. حال تماشاگر ممکن است ورودیه خود به داستان را از دیرترین لحظه داشته باشد و یا در میانه کار و یا حتی در نقطه بدو شروع داستان. هر قسمت با یک رنگ مشخص شده است که این رنگها معنای خاص خودشان را دارند. به عنوان مثال، قسمتهایی که با رنگ آبی مشخص شدهاند، مربوط به گذشته هستند. قسمتهایی که با رنگ قرمز مشخص شدهاند، مربوط به حال هستند و قسمتهایی که با رنگ سبز مشخص شدهاند، مربوط به آینده هستند. «Kaleidoscope» یک تجربه نو و خلاقانه در سریالسازی است که میتواند برای مخاطبان جذاب و هیجانانگیز باشد. این سریال به مخاطبان این امکان را میدهد تا خودشان داستان را شکل دهند و تجربهای متفاوت از تماشای سریال داشته باشند.
6. پادشاه سرزمین (King the Land)
سریال «پادشاه سرزمین» (King the Land) با کارگردانی ایم هیون ووک (Im Hyun Wook) و نویسندگی چوی روم (Choi Rom)، روایت آشنای یک وارث ثروتمند و مغرور و یک زن زیبا و بیپول که عشق را پس از دشمنی اولیه پیدا میکنند، را به تصویر میکشد. اما این بار، این داستان با روایتی تازه و جذاب، مخاطبان را مجذوب خود میکند. در این سریال، لی جون هو نقش گو وون، وارث گروه کینگ، و یونا نقش چون سا رانگ، هتلداری که هرگز لبخندش را از دست نمیدهد، را بازی میکنند. گو وون به دنبال واقعیت ماجرایی است که برای مادرش رخ داده، و پس از سالها زندگی در انگلیس به کره باز میگردد تا با خواهر ناتنیاش درگیر نبردی بر سر ارث و میراث شود. سارانگ بخاطر خاطرات زیبایی که از دوران کودکی و گذراندن وقت با مادرش در هتل کینگ داشته، آرزو دارد در این هتل کار کند. «پادشاه سرزمین» از همان ابتدا با داستانی جذاب و پرکشش، مخاطب را درگیر خود میکند. شخصیتهای اصلی داستان، گو وون و چون سا رانگ، هر دو شخصیتهای پیچیده و جذابی هستند که در طول داستان، رشد و تحول قابل توجهی را تجربه میکنند. لی جون هو و یونا در این سریال، بازیهای بسیار خوب و درخشانی ارائه میدهند.
جون هو در نقش گو وون، یک وارث ثروتمند و مغرور را به تصویر میکشد که در طول داستان، با چالشهای زیادی روبرو میشود و مجبور میشود تا تغییراتی در زندگی خود ایجاد کند. یونا نیز در نقش چون سا رانگ، یک هتلدار مهربان و دلسوز را به تصویر میکشد که با عشق و امید، به گو وون کمک میکند تا از مشکلاتش عبور کند. «پادشاه سرزمین» علاوه بر داستان جذاب و بازیهای خوب بازیگران، از کارگردانی و فیلمبرداری بسیار خوبی نیز برخوردار است. این سریال، تصویری زیبا و چشمنواز از کره جنوبی را به نمایش میگذارد. در مجموع، «پادشاه سرزمین» یک سریال عاشقانه جذاب و خوشساخت است که مخاطبان را با داستانی تازه و پرکشش، مجذوب خود میکند. این سریال، گزینهای عالی برای دوستداران سریالهای عاشقانه است.
7. افتخار (The Glory)
سریال کرهای «افتخار» (The Glory) که به تازگی از نتفلیکس پخش شده است، داستانی تاریک و انتقامجویانه را روایت میکند. این سریال که در 8 قسمت تولید شده است، داستان مون دونگ اون، معلمی را دنبال میکند که در دوران دبیرستان مورد آزار و اذیت قرار گرفته و حالا قصد دارد از کسانی که زندگیاش را نابود کردند، انتقام بگیرد. دونگ اون در دوران دبیرستان آرزو داشت معمار شود، اما زمانی که قربانی خشونت وحشیانه در مدرسه شد، مجبور به ترک تحصیل میشود. سالها بعد کسی که او را مورد آزار و اذیت قرار داده بود ازدواج کرده و صاحب فرزند میشود، حال مون دونگ اون به عنوان معلم وارد خانه این فرد شده و انتقام خود را آغاز میکند. این سریال از همان ابتدا با داستانی جذاب و پرکشش، مخاطب را درگیر خود میکند. شخصیت مون دونگ اون، یک شخصیت پیچیده و چندوجهی است که مخاطبان را مجذوب خود میکند. او از یک سو قربانی خشونت و ظلم است و از سوی دیگر، انتقامجویی او را به فردی خطرناک تبدیل میکند.
«افتخار» یک سریال تاریک و تلخ است که به خوبی نشان میدهد چگونه خشونت و ظلم میتواند زندگی یک فرد را نابود کند. این سریال همچنین به موضوع انتقام میپردازد و نشان میدهد که انتقام همیشه راه حل مناسبی نیست. در ادامه به برخی از نقاط قوت سریال «افتخار» اشاره میکنیم. داستان سریال از همان ابتدا مخاطب را درگیر خود میکند و تا پایان سریال، مخاطب را در تعلیق نگه میدارد. شخصیتهای سریال به خوبی پرداخت شدهاند و مخاطبان میتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. بازیگران سریال به خوبی نقشهای خود را ایفا کردهاند و به موفقیت سریال کمک زیادی کردهاند. در مجموع، «افتخار» یک سریال خوب و قابلتامل است که به موضوعات مهمی مانند خشونت، ظلم و انتقام میپردازد. این سریال را میتوان جزو یکی از بهترین سریالهای کرهای سال 2023 دانست.
8. نمایش دهه 90 (That ’90s Show)
در اواخر مهر ماه، نتفلیکس اعلام کرد که ساخت سریال (That 70s Show) در حال پیشروی است. این مجموعه توسط شرکت کارسی-ورنر تولید میشود و فیلمنامه آن به وسیلهٔ بانی ترنر، تری ترنر و لیندسی ترنر نوشته میشود. اکنون تعداد زیادی از علاقهمندان منتظر تماشای این سریال هیجانانگیز هستند. به همین دلیل، یک راهنما تهیه کردهایم تا شما را با تمام جزئیات مهم درباره سریال (That 70s Show) آشنا کنیم. با ما همراه باشید. این مجموعه به زندگی “لیا فورمن”، دختر “اریک فورمن” و “دونا پینچیوتی”، همراه با پدربزرگ و مادربزرگاش “رد و کیتی” متمرکز است. این سریال ادامهای از “That 70s Show” خواهد بود و خلاصه داستان رسمی آن به این شکل است: سال 1995 است و “لیا فورمن”، دختر “اریک” و “دونا”، برای تابستان به خانهی پدربزرگ و مادربزرگاش میرود. او در آنجا با نسل جدیدی از بچههای “پوینت پلیس” آشنا میشود. مسلماً موضوعاتی مانند روابط عاطفی، مصرف مواد مخدر و موسیقی راک اند رول همیشه جزء داستان خواهند بود، اما با تغییر رنگ و طعم جدید. در فصل هفتم از سریال (That 70s Show)، “اریک” بعد از فارغالتحصیلی از دبیرستان تصمیم به ترک “پوینت پلیس” میگیرد. وی به دلیل ناتوانی مالی قادر به حضور در دانشگاه نبود و وضعیت مالی خود جلب توجه بود. به همین دلیل او عشق دوران نوجوانیاش “دونا” را رها میکند.
در فصل هشتم، “اشتون کوچر” نیز شهرک کوچک را ترک میکند و شغل جدیدی پیدا میکند. او به شیکاگو میرود تا به دخترش “بتسی” نزدیکتر شود. “دونا” هم رابطهای با “رندی”، که به عنوان جایگزین “اریک” در فصل هشتم و آخر اضافه شده بود، دارد. البته “رندی” با نقدهای زیادی از طرف تماشاگران روبرو شد و در قسمتهای پایانی نقش چندانی نداشت. با توجه به اینکه “اریک” و “دونا” حالا دارای یک دختر هستند، میتوان فرض کرد که پس از آن بوسهی سرنوشتساز در اپیزود 200، دوباره با هم رابطه داشتهاند. اما اگر سریال (That 70s Show) در مورد “لیا” و پدربزرگ و مادربزرگاش باشد، باید ببینیم که چه اتفاقاتی برای “اریک” و “دونا” افتاده است. این سوال باعث ایجاد سوالات بیشتری میشود که امیدواریم در اسپینآف به آنها پاسخ داده شود.
9. سقوط خاندان آشر (The Fall of the House of Usher)
چند روز قبل، نتفلیکس سریال «سقوط خاندان آشر» را منتشر کرد؛ پنجمین و آخرین پروژه برای این سرویس استریم که توسط یکی از محبوبترین کارگردانان آثار ترسناک روانشناختی، یعنی مایک فلانگان تولید شده است. این مینی سریال هشت اپیزودی، بر اساس داستان کوتاهی از ادگار آلن پو به همین نام ساخته شده است. داستان سریال در دهه 1980 میلادی میگذرد و درباره دوقلوهای رودریک (بروس گرینوود) و مادلین (مری مکدانل) آشر است. این دو پس از مرگ پدرشان، مدیریت شرکت داروسازی خانوادگی خود، فورچوناتو، را بر عهده میگیرند. اما امپراتوری آشر به سرعت به دلیل تولید و رواج یک مسکن بسیار خطرناک و اعتیادآور به نام لیگادون، سقوط میکند. این دارو منجر به بحران مواد مخدر در کشور آمریکا شده و تقریباً یک میلیون زندگی را نابود میکند. طولی نمیکشد که رودریک آشر، رئیس غول دارویی فورچوناتو، در ناامیدی کامل به سر میبرد؛ طی دو هفته، او شش فرزند خود را از دست میدهد. بنابراین، در یک دعوت رسمی، دستیار دادستان آگوست دوپین (کارل لومبلی) به خانه قدیمی دوران کودکی آشر میآید. او مدت هاست تلاش میکند رودریک و خواهرش مادلین را به دلیل فعالیتهای مشکوکشان به عنوان رهبران فورچوناتو به دست عدالت بسپارد. در این بین، رودریک آشر پس از مرگ اسرارآمیز فرزندانش تصمیم میگیرد در این دعوت خصوصی، جنایات خود را به دوپین اعتراف و دلایل مرگ خانوادهاش را فاش کند. در این شب تاریک، دستیار دادستان متحیر از فاش شدن اسرار وحشتناک این خانواده، باید به افشاگریهای عجیب آشر در رابطه با یک غریبه مرموز از گذشتههای دور نیز اعتقاد داشته باشد.
زوال خاندان آشر یک اقتباس آزاد و مدرن از داستان کوتاه ادگار آلن پو است. فلانگان با حفظ روح داستان اصلی، آن را با عناصری از ژانر وحشت مدرن ترکیب کرده است. نتیجه یک اثر جذاب و درگیرکننده است که هم طرفداران داستان کوتاه پو را راضی میکند و هم مخاطبان جدیدی را به خود جذب میکند. یکی از نقاط قوت سریال، بازی درخشان بازیگران آن است. بروس گرینوود و مری مکدانل به خوبی نقش دوقلوهای آشر را ایفا میکنند. گرینوود، با ظاهری افسرده و ناامید، تصویری ماندگار از یک مرد شکستخورده ارائه میدهد. مکدانل نیز با بازی پیچیدهاش، شخصیت مادلین را به یک شخصیت چندوجهی و جذاب تبدیل میکند. دیگر نقطه قوت سریال، فضاسازی و کارگردانی آن است. فلانگان با استفاده از رنگها و نورپردازی مناسب، فضایی تاریک و وهمانگیز را خلق میکند. این فضاسازی به خوبی با حال و هوای داستان اصلی همخوانی دارد. البته سریال بدون ایراد هم نیست. یکی از انتقاداتی که به آن وارد شده، این است که داستان آن گاهی اوقات دچار کندی میشود. همچنین، برخی از پیچشهای داستانی آن چندان باورپذیر نیستند. در مجموع، زوال خاندان آشر یک اثر قابل تأمل و ارزشمند است که طرفداران ژانر وحشت را راضی خواهد کرد. این سریال یک ادای احترام شایسته به ادگار آلن پو است و نشان میدهد که مایک فلانگان همچنان یکی از بهترین کارگردانان آثار ترسناک امروزی است.
10. سایه و استخوان (Shadow and Bone)
در میان تعداد زیادی از فیلمها و سریالهای فانتزی که فقط به جلوههای ویژه اهمیت دادهاند، سریال سایه و استخوان با تمرکز روی شخصیتها، توانسته است از سایر آثار متمایز شود. شاید اکنون ساخت سریال فانتزی همزمان از همیشه سختتر و از همیشه آسانتر شده باشد. میزان استقبال مخاطب از فانتزیهای تلویزیونی کاری کرده است که شبکههای آنلاین گوناگون به دنبال اقتباس از رمانها و کامیکبوکهای فانتزی گوناگون باشند. اما در عین حال موانع زیادی در مسیر ساخت یک فانتزی درخشان تلویزیونی وجود دارند. یکی از این موانع، این است که مخاطب امروز به اندازهی کافی ساحرهها، موجودات عجیب، CGIهای زیبا و جهانهای خیالی را دیده است. بنابراین، سازندگان باید بتوانند با ارائهی چیزی جدید و تازه، توجه مخاطب را جلب کنند. سریال سایه و استخوان با تمرکز روی شخصیتها، توانسته است از این مانع عبور کند. داستان سریال دربارهی آلینا استارکوف، دختری یتیم و ترسیمکنندهی نقشهها است که قدرتهای خارقالعادهای دارد. آلینا باید با کمک دوستانش، جهان را از شر یک تهدید بزرگ نجات دهد.
شخصیتهای سریال سایه و استخوان، بسیار خوب پردازش شدهاند. آلینا، شخصیتی پیچیده و پر از تضاد است. او هم شجاع و هم ترسو، هم مهربان و هم خشن است. همین تضادها، باعث میشوند که مخاطب با او ارتباط برقرار کند و برای سرنوشتش نگران شود. سایر شخصیتهای سریال نیز به خوبی پرداخته شدهاند. مالین، دوست صمیمی آلینا، شخصیتی وفادار و مهربان است. ژنرال کرولی، فرماندهی ارتش، شخصیتی قدرتمند و بیرحم است. تمرکز روی شخصیتها، باعث شده است که سریال سایه و استخوان، از سایر آثار فانتزی متمایز شود. مخاطبان این سریال، بیشتر از اینکه درگیر جلوههای ویژه باشند، با شخصیتها و داستان ارتباط برقرار میکنند. سریال سایه و استخوان، یک اثر فانتزی خوب است که با تمرکز روی شخصیتها، توانسته است از سایر آثار متمایز شود. این سریال، برای علاقهمندان به ژانر فانتزی، بهخصوص افرادی که به دنبال داستانهای شخصیتمحور هستند، توصیه میشود.