10 فیلم با بدترین چهره‌پردازی‌های تاریخ سینما

تلاش برای مضحکه شدن

بگذارید همین ابتدا تکلیف‌مان را با تیتر مطلب روشن کنیم. میکاپ افکت یا گریم جلوه‌های ویژه (Makeup Effects یا Special Effects Makeup) به معنای ایجاد جلوه‌های ویژه و خاص در آرایش است که با استفاده از تکنیک‌ها و محصولات مختلف، به تغییر شکل و ظاهر چهره می‌پردازد. این افکت‌ها می‌توانند شامل ایجاد خطای دید، تغییر رنگ و بافت پوست، برجسته کردن اجزای صورت یا ایجاد ظاهری فانتزی و خلاقانه باشند. به عبارت دیگر، میکاپ افکت یشتر به جنبه‌های فنی، غیرعادی و جلوه‌محور گریم مربوط است (مثل خلق هیولاها، زخم‌ها، موجودات تخیلی، یا دگرگونی چهره) و با «طراحی گریم» (Makeup Design) که به طراحی کلی چهره‌پردازی بازیگران (از رنگ و بافت پوست گرفته تا سبک آرایش، مدل مو، سن، ملیت و…) مربوط می‌شود تفاوت دارد.

میکاپ افکت خوب، بخش جدایی‌ناپذیر اکثر فیلم‌هاست؛ حتی در آن دسته آثاری که در نگاه اول به نظر نمی‌رسد به پروتزهای پیچیده یا آرایش موی خاصی نیاز داشته باشند. حقیقت این است که بسیاری از برترین نمونه‌های میکاپ افکت، نامحسوس و پنهان عمل می‌کنند. یک میکاپ افکت موفق باید به مخاطب اجازه دهد آنچنان در شخصیت غرق شود که حتی متوجه تفاوت ظاهر بازیگر با عکس‌های تبلیغاتی‌ و چهره‌ی واقعی‌اش نشود.

نمونه‌های متعالی این کار به جای اینکه توجه مخاطب را جلب کنند، باعث می‌شوند بازیگر کاملا در قالب نقش حل شود؛ طوری که مخاطب به‌ جای تماشای «فلان ستاره‌ی سینما»، درگیر «فلان شخصیت» می‌شود. در سال‌های اخیر، بسیاری از فیلم‌های زندگی‌نامه‌ای محبوب مانند «معاون»، «الویس»، «بوهمین راپسودی»، «تاریک‌ترین ساعت» و «جودی»، با استفاده از میکاپ افکت‌های سنگین و پیچیده، ستارگان خود را با مهارتی خیره‌ کننده به چهره‌های نمادین تاریخ بدل کرده‌اند. از سوی دیگر، یک میکاپ افکت بد این قدرت را دارد که تماشاگر را کاملا از فضای فیلم خارج کند، چرا که می‌تواند نشانه‌ای از بی‌دقتی یا کیفیت پایین کل پروژه باشد. هیچ‌چیز بدتر از آن نیست که یک فیلم با داستانی گیرا، در این بخش حیاتی و کلیدی، یعنی گریم جلوه‌های ویژه، شکست بخورد و تمام رشته‌های خود را پنبه کند. در این مطلب، به معرفی ده فیلم شناخته شده می‌پردازیم که بیشتر به خاطر گریم جلوه‌های ویژه‌ی ضعیف و غیرقابل دفاع خود در خاطره‌ها مانده‌اند.

10. نبرد برای سیاره‌ی میمون‌ها (Battle for the Planet of the Apes)

  • کارگردان: جی. لی تامپسون
  • بازیگران: رادی مک‌داول، کلود ایکینز، ناتالی تراندی
  • تاریخ اکران: 1973
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 36 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 5.4 از 10

فیلم «نبرد برای سیاره‌ی میمون‌ها» یک پایان‌بندی عمیقا ناامید کننده برای یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های علمی- تخیلی تاریخ سینما بود. این اثر فاقد آن ظرافت‌های دراماتیک و عمق مضمونی بود که قسمت‌های پیشین «سیاره‌ی میمون‌ها» را به آثاری نمادین و تامل‌برانگیز تبدیل کرده بود. در حالی که فیلم اصلی «سیاره‌ی میمون‌ها» محصول 1968 به خاطر دستاورد بی‌نظیرش در گریم، جایزه‌ی ویژه‌ی اسکار را از آن خود کرده بود، «نبرد برای سیاره‌ی میمون‌ها» از لباس‌های میمون‌نمای ارزان‌قیمتی استفاده می‌کرد که تفاوت چندانی با یکدیگر نداشتند و کیفیت تولید را به شکل فاجعه‌باری پایین آورده بودند.

زمانی که میکاپ افکت به وضوح با کیفیت قسمت‌های قبلی در تضاد است، جدی گرفتن شخصیت‌های میمون در این فیلم تقریبا غیرممکن می‌شود. بنابراین جای تعجب نیست که «نبرد برای سیاره‌ی میمون‌ها» به یک شکست تمام‌عیار در میان منتقدان بدل شد؛ شکستی که به طور موقت به عمر این مجموعه‌ی محبوب پایان داد تا اینکه تیم برتون در سال 2001 آن را مجددا راه‌اندازی کرد.

9. جی. ادگار (J. Edgar)

  • کارگردان: کلینت ایستوود
  • بازیگران: لئوناردو دی‌کاپریو، آرمی همر، نائومی واتس
  • تاریخ اکران: 2011
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 43 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6.5 از 10

فیلم «جی. ادگار» نمونه‌ی بارز یک اثر قابل قبول است که قربانی میکاپ افکت ضعیف خود می‌شود. این فیلم زندگی‌نامه‌ای که توسط اسطوره‌ی سینما کلینت ایستوود کارگردانی شده، به زندگی جی. ادگار هوور، رئیس قدرتمند و جنجالی اف‌بی‌آی، می‌پردازد و به احتمال زیاد، اگر گریم دوران کهنسالی شخصیت‌ها بهتر اجرا می‌شد، با واکنش‌های به مراتب گرم‌تری از سوی منتقدان و تماشاگران روبرو می‌گشت. تعهد و علاقه‌ی شدید لئوناردو دی‌کاپریو به ایفای نقش جی. ادگار هوور کاملا مشهود بود؛ تا جایی که او بعدها از این نقش به عنوان «چالش‌برانگیزترین» تجربه‌ی دوران حرفه‌ای خود یاد کرد. همین موضوع، ضعف میکاپ افکت فیلم را تاسف‌بارتر می‌کند.

سکانس‌هایی که به آینده سرک می‌کشند و هوور را در دوران کهنسالی نمایش می‌دهند، واقعا مضحک به نظر می‌رسند. کاملا واضح است که زیر لایه‌های سنگین گریم، دی‌کاپریوی جوان قرار دارد که تلاش می‌کند خود را شبیه به یک پیرمرد نشان دهد، اما نتیجه به جای باورپذیری، حواس مخاطب را از داستان پرت می‌کند. با آنکه قابل درک است که قدرت ستاره‌ای چون دی‌کاپریو دلیل اصلی ساخته شدن فیلم بوده، اما شاید بهتر بود که کارگردان برای ایفای نقش هوور در دوران پیری، از یک بازیگر مسن‌تر استفاده می‌کرد. این تصمیم می‌توانست به جای تکیه‌ی صرف بر میکاپ افکت، به حفظ یکپارچگی و جدیت فیلم کمک شایانی کند.

8. گرین لنترن (Green Lantern)

  • کارگردان: مارتین کمپبل
  • بازیگران: رایان رینولدز، بلیک لایولی، پیتر سارسگارد
  • تاریخ اکران: 2011
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 26 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 5.5 از 10

«گرین لنترن» تقریبا در تمام سطوح، یک فاجعه‌ی تمام‌عیار محسوب می‌شود. شاید تنها نقطه‌ی قوت آن، هماهنگی میان رایان رینولدز و بلیک لایولی بود؛ هماهنگی‌ای که احتمالا می‌توانست در یک کمدی- رمانتیک موفق عمل کند، اما در این اثر کاملا هدر رفته است. مشکل اصلی «گرین لنترن» در ترکیب ناهمگون و عجیب میکاپ افکت با تصاویر کامپیوتری سی‌جی‌آی نهفته است. در ظاهر کلی فیلم، هیچ‌گونه یکپارچگی بصری وجود ندارد و همین امر، باور کردن دنیای ابرقهرمانی فیلم و غرق شدن در آن را برای تماشاگر به کاری بسیار دشوار تبدیل می‌کند.

مارتین کمپبل، کارگردان فیلم، با وجود آنکه آثار کلاسیک و موفقی چون «نقاب زورو» (The Mask of Zoro) و «کازینو رویال» (Casino Royal) را در کارنامه‌ی خود دارد، به وضوح انتخاب مناسبی برای مدیریت جنبه‌های فنی و پیچیده‌ی فیلمی مانند «گرین لنترن» نبود. البته گریم، تنها مشکل این فیلم نبود، اما ضعف در این بخش، به عنوان یکی از اولین نقاط تماس بصری مخاطب با فیلم، قطعا کمکی به جلب نظر مثبت طرفداران دنیای کمیک دی‌سی نکرد؛ طرفدارانی که مشتاقانه منتظر بودند تا برای نخستین بار، این شخصیت محبوب را بر پرده‌ی بزرگ سینما ببینند.

آیکون فیلم فانوس سبز Green Lantern (2011)
فیلم

فانوس سبز

Green Lantern (2011)

تماشای فیلم فانوس سبز

7. اطلس ابر (Cloud Atlas)

  • کارگردان: تام تیکور، لانا واچوفسکی، لیلی واچوفسکی
  • بازیگران: تام هنکس، هلی بری، جیم برودبنت
  • تاریخ اکران: 2012
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 66 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7.4 از 10

فیلم «اطلس ابر» بی‌تردید یکی از جاه‌طلبانه‌ترین آثار سینمایی تاریخ است. خواهران واچوفسکی به همراه تام تیکور، کارگردان تحسین‌ شده‌ی «بدو لولا بدو» (Run Lola Run)، یک ادیسه‌ی علمی- تخیلی عظیم و چندلایه خلق کرده‌اند که داستان آن در شش دوره‌ی زمانی کاملا متمایز از تاریخ بشر روایت می‌شود. بخش بزرگی از قدرت و ایده‌ی محوری فیلم، بر یک تصمیم جسورانه استوار بود: استفاده از بازیگران یکسانی مانند تام هنکس، هلی بری، هیو گرانت، بن ویشا و جیم استرجس برای ایفای نقش شخصیت‌های متفاوت در هر یک از این خطوط زمانی. این رویکرد قرار بود نمایانگر ایده‌ی تناسخ و ارتباط ارواح در طول تاریخ باشد.

متاسفانه، همین تصمیم جاه‌طلبانه به پاشنه‌ی آشیل فیلم تبدیل شد. میکاپ افکتی که برای تغییر ظاهر بازیگران به کار رفته بود، در اغلب موارد کاملا غیرقابل باور و تصنعی از آب درآمد. بدتر از آن، استفاده از گریم برای تغییر هویت نژادی بازیگران (مثلا تبدیل یک بازیگر سفیدپوست به آسیایی) بود؛ تصمیمی که از سوی بسیاری، توهین‌آمیز و نادرست تلقی شد. «اطلس ابر» به خاطر جاه‌طلبی بی‌حد و حصر و مقیاس حماسی‌اش شایسته‌ی تقدیر است، اما این ستایش، ضعف بزرگ آن را توجیه نمی‌کند. حقیقت این است که فیلم می‌توانست به جای استفاده از گریم‌های مسئله‌ساز، از گروهی متنوع‌تر از بازیگران با نژادهای مختلف بهره ببرد تا هر نقش را به شکلی باورپذیر و محترمانه به همان بازیگری بسپارد که برای آن مناسب بود.

6. خروج: خدایان و پادشاهان (Exodus: Gods and Kings)

  • کارگردان: ریدلی اسکات
  • بازیگران: کریستین بیل، جوئل اجرتون، بن کینگزلی
  • تاریخ اکران: 2014
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 31 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6 از 10

فیلم «خروج: خدایان و پادشاهان»، یکی دیگر از حماسه‌های تاریخی ریدلی اسکات، کارگردان افسانه‌ای، است که متاسفانه در مقایسه با آثار کلاسیک مدرن او مانند «گلادیاتور» (Gladiator)، «سقوط شاهین سیاه» (Black Hawk Down)، «قلمرو بهشت» (Kingdom of Heaven) و «آخرین دوئل» (The Last Duel)، تجربه‌ای به شدت ضعیف و ناامید کننده محسوب می‌شود. اگرچه نیت اسکات به احتمال زیاد خیرخواهانه بوده، اما نتیجه‌ی نهایی فیلم به دلیل یک تصمیم بحث‌برانگیز، رنگ و بوی نژادپرستانه به خود گرفته است: تلاش برای تبدیل بازیگر استرالیایی، جوئل اجرتون، به یک شخصیت مصری با استفاده از گریم. این عمل که به «سفیدنمایی» (Whitewashing) شهرت دارد، انتقادات فراوانی را برانگیخت.

در سینمای امروز، دیگر جایی برای چنین اعمالی (که به آن «چهره قهوه‌ای» یا brownface نیز می‌گویند) وجود ندارد و از فیلم‌سازی در سطح و اعتبار ریدلی اسکات انتظار می‌رفت که بداند انتخاب یک بازیگر مصری برای این نقش، تنها گزینه‌ی صحیح و محترمانه بود. به این ترتیب، اثری که می‌توانست به یک حماسه‌ی باشکوه و روایتی جذاب از داستان‌های کتاب مقدس تبدیل شود، به خاطر این تصمیم شرم‌آور، عملا به یک لطیفه بدل شد. با توجه به این موضوع، شکست مطلق «خروج: خدایان و پادشاهان» در گیشه نیز به هیچ عنوان غافلگیر کننده نبود و واکنشی قابل پیش‌بینی به این خطای بزرگ بود.

آیکون فیلم هجرت خدایان و پادشاهان Exodus: Gods and Kings
فیلم

هجرت خدایان و پادشاهان

Exodus: Gods and Kings

تماشای فیلم هجرت خدایان و پادشاهان

5. پسران جرسی (Jersey Boys)

  • کارگردان: کلینت ایستوود
  • بازیگران: جان لوید یانگ، اریش برگن، مایکل لومندا
  • تاریخ اکران: 2014
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 52 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6.8 از 10

فیلم «پسران جرسی» یک نمونه‌ی دیگر از آثاری است که در آن، کلینت ایستوود به وضوح زمان و دقت کافی را صرف طراحی گریم نکرده است. در این اقتباس سینمایی از نمایش تحسین‌ شده و محبوب برادوی به همین نام، گریم نسخه‌ی کهنسالی شخصیت‌های گروه «فور سیزنز» به قدری ضعیف و غیرطبیعی است که ناخواسته مضحک به نظر می‌رسد. یک نمایش تئاتر ممکن است بتواند از گریم‌های ساده‌تر استفاده کند، چرا که تماشاگران از فاصله دور، جزئیات چهره‌ی بازیگران را نمی‌بینند. اما این رویکرد در مدیوم سینما، به خصوص زمانی که کارگردانی مانند ایستوود از نماهای نزدیک متعددی استفاده می‌کند، به هیچ عنوان کارساز نیست و تمام ایرادات گریم را به شکلی برجسته به نمایش می‌گذارد.

در نتیجه، یک حس تصنعی و غیرواقعی بر سراسر فیلم «پسران جرسی» سایه افکنده است؛ این حس تا حدی است که حتی طراحی موها که قرار بوده بازتاب‌ دهنده‌ی دهه‌ی 1960 باشد نیز نادرست و بی‌دقت به نظر می‌رسد. بدون شک، پتانسیل ساخت یک اقتباس سینمایی فوق‌العاده از «پسران جرسی» وجود داشت، اما شاید کلینت ایستوود، با تمام بزرگی‌اش، فیلم‌ساز مناسبی برای این جنس از محتوا نبود. تجربه‌های پیشین نشان داده است که او معمولا در ژانرهای زندگی‌نامه‌ای جدی‌تر و وسترن، به نتایج به مراتب بهتری دست پیدا می‌کند.

4. عشاء ربانی سیاه (Black Mass)

  • کارگردان: اسکات کوپر
  • بازیگران: جانی دپ، بندیکت کامبربچ، داکوتا جانسون
  • تاریخ اکران: 2015
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 73 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6.9 از 10

فیلم «عشاء ربانی سیاه» پتانسیل آن را داشت که به یک تریلر جنایی بزرگ و به‌ یاد ماندنی تبدیل شود، اما این فرصت به خاطر استفاده از میکاپ افکت عجیب و ناموفقی که برای تبدیل جانی دپ به «وایتی بالجر»، گنگستر بدنام بوستونی، به کار رفته بود، به کلی از دست رفت. جانی دپ با گریم‌ها و پروتزهای سنگین بیگانه نیست و در ایفای نقش شخصیت‌های فانتزی مانند کلاهدوز دیوانه در «آلیس در سرزمین عجایب» (Alice in Wonderland) یا ویلی وانکا در «چارلی و کارخانه شکلات‌سازی» (Charlie and the Chocolate Factory) موفق عمل کرده است. اما این رویکرد زمانی که هدف، بازسازی چهره‌ی یک شخص واقعی است، تاثیرگذاری به مراتب کمتری دارد و به جای کمک به باورپذیری، آن را تضعیف می‌کند.

حقیقت این است که دپ از نظر فیزیکی هیچ شباهتی به بالجر واقعی ندارد و به نظر می‌رسد حتی بهترین گریمورهای جهان نیز نمی‌توانستند این دو را به شکلی قابل قبول به یکدیگر شبیه کنند. این مشکل، بیش از آنکه یک ضعف در اجرا باشد، یک خطای بنیادین در انتخاب بازیگر بود. اما تاسف‌بارترین جنبه‌ی ماجرا این است که دپ در این فیلم، یکی از متعهدانه‌ترین و بهترین بازی‌های خود در یک دهه‌ی اخیر را ارائه می‌دهد. با این حال، گریم ضعیف و حواس‌پرت‌کن فیلم، این شانس را از او گرفت و اثری را که می‌توانست یکی از مدعیان اصلی فصل جوایز باشد، به یک کاریکاتور ناخواسته از خودش تبدیل کرد.

آیکون فیلم توده ی سیاه Black Mass
فیلم

توده ی سیاه

Black Mass

تماشای فیلم توده سیاه

3. صعود ژوپیتر (Jupiter Ascending)

  • کارگردان: لانا واچوفسکی، لیلی واچوفسکی
  • بازیگران: چنینگ تیتوم، میلا کونیس، ادی ردماین
  • تاریخ اکران: 2015
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 28 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 5.3 از 10

فیلم «صعود ژوپیتر» یک شکست همه‌جانبه و یک فاجعه‌ی تمام‌ عیار است؛ اثری چنان ضعیف که حتی ممکن است باعث شود برخی از طرفداران مجموعه‌ی «ماتریکس» (Matrix) از خود بپرسند که آیا موفقیت آن تریلر تکنوی جریان‌ساز در سال 1999، بیش از آنکه حاصل نبوغ خواهران واچوفسکی بوده، تنها یک اتفاق بوده است؟ «صعود ژوپیتر» در عمل، به یک کلاژ یا تقلیدی ناشیانه از فیلم‌های علمی- تخیلی برتر شباهت دارد. موجودات بیگانه‌ی متعددی که در فیلم حضور دارند، انگار ایده‌های رد شده از فیلم‌هایی چون «عنصر پنجم» (The Fifth Element) یا مجموعه‌ی «جنگ ستارگان» (Star Wars) هستند که فاقد هرگونه ویژگی منحصربه‌فرد، خلاقیت بصری یا نوآوری‌اند.

این ضعف در طراحی گریم، در مورد شخصیت شرور اصلی فیلم با بازی ادی ردماین، به اوج فاجعه می‌رسد. نقش‌آفرینی او در این فیلم به خودی خود شرم‌آور و اغراق‌شده است، اما گریم ضعیف، این مشکل را دوچندان می‌کند. شاید بتوان تمام تقصیر را به گردن بازی اغراق‌آمیز خود ردماین انداخت، اما این احتمال نیز وجود دارد که اگر گریم او تا این حد مضحک و کاریکاتورگونه نبود، او می‌توانست حداقل اندکی تهدیدآمیزتر به نظر برسد. در هر صورت، این گریم نامناسب، هرگونه شانسی را برای جدی گرفته شدن این شخصیت شرور از بین برده است.

2. چهار شگفت‌انگیز (Fant4stic)

  • کارگردان: جاش ترانک
  • بازیگران: مایلز تلر، مایکل بی. جردن، کیت مارا، جیمی بل
  • تاریخ اکران: 2015
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 9 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 4.3 از 10

فیلم «چهار شگفت‌انگیز» به داشتن یکی از فاجعه‌بارترین و پرحاشیه‌ترین پروسه‌های تولید در تاریخ فیلم‌های ابرقهرمانی شهرت دارد. عمق این فاجعه تا حدی بود که حتی کارگردان فیلم، جاش ترانک، شخصا برای خلق چنین اثر ناامید کننده‌ای از تماشاگران عذرخواهی کرد. این فیلم درگیر فیلم‌برداری‌های مجدد و گسترده‌ای شد که به دلیل تداخل با برنامه‌ی کاری بازیگران، به یک چالش بزرگ تبدیل گشت. یکی از نتایج مضحک این بی‌برنامگی، استفاده از یک کلاه‌گیس بلوند کاملا تصنعی و تابلو برای کیت مارا در برخی از صحنه‌های فیلم‌برداری مجدد بود؛ ضعفی که به سادگی از چشم تماشاگر پنهان نمی‌ماند.

اما بزرگ‌ترین گناه «چهار شگفت‌انگیز»، نابود کردن کامل شخصیت دکتر دووم بود. نسخه‌ای که توبی کبل از این شخصیت، یعنی یکی از نمادین‌ترین شرورهای تاریخ کمیک‌های مارول، به نمایش گذاشت، با استفاده از یک میکاپ افکت خاکستری و بی‌روح خلق شده بود که هیچ شباهتی به طراحی قدرتمند و مشخصه‌های خاص این شخصیت در آثار اصلی نداشت. ممکن است طرفداران درباره‌ی انتخاب احتمالی رابرت داونی جونیور برای نقش دکتر دووم در فیلم‌های آینده‌ی «انتقام‌جویان» (Avengers)  اختلاف نظر داشته باشند، اما به سختی می‌توان تصور کرد که هر نتیجه‌ای، بدتر از فاجعه‌ای باشد که در «چهار شگفت‌انگیز» به نمایش درآمد. این فیلم عملا معیاری برای «بدترین شکل ممکن» به تصویر کشیدن این شخصیت تعیین کرده است.

1. دارک فینکس (Dark Phoenix)

  • کارگردان: سایمون کینبرگ
  • بازیگران: سوفی ترنر، جیمز مک‌آووی، مایکل فاسبندر، جنیفر لارنس
  • تاریخ اکران: 2019
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 22 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 5.7 از 10

فیلم «دارک فینکس» مجموعه‌ی سینمایی نمادین «مردان ایکس» از استودیوی فاکس قرن بیستم را به یک پایان ناگهانی، شتاب‌زده و عمیقا ناامید کننده رساند. بزرگ‌ترین ناکامی فیلم، ناتوانی آن در به تصویر کشیدن قدرت و عظمت همان خط داستانی معروفی بود که استودیو یک بار پیش از این نیز در فیلم «مردان ایکس: آخرین ایستادگی» (X-Men: The Last Stand) آن را خراب کرده بود؛ یک اشتباه تکراری و نابخشودنی. اما شاید تکان‌ دهنده‌ترین جنبه‌ی «دارک فینکس» این است که گریم برخی از شخصیت‌های ثابت این مجموعه، مانند میستیک (جنیفر لارنس) و بیست (نیکلاس هولت)، به شکلی غیرقابل توضیح، حتی از فیلم‌های قبلی نیز ضعیف‌تر و بی‌کیفیت‌تر به نظر می‌رسد. این یک پسرفت آشکار در کیفیت تولید بود.

با دیدن فیلم، به سادگی می‌توان این حس را دریافت که گویی هیچ‌کس در تیم تولید، اهمیت چندانی برای «دارک فینکس» قائل نبوده است. میکاپ افکتشخصیت‌ها شتاب‌زده، بی‌دقت و فاقد تمرکز به نظر می‌رسد و این حس بی‌تفاوتی را به خوبی به تماشاگر منتقل می‌کند. غم‌انگیز است که یک مجموعه‌ی سینمایی که روزی درک عمومی از سینمای ابرقهرمانی را به طور بنیادین تغییر داد، در آخرین نفس‌های خود تا این حد اشتباه کند و نتواند حداقل شخصیت‌های محبوبش را به شیوه‌ای محترمانه و وفادار به ریشه‌های کمیک‌بوکی‌شان به تصویر بکشد. این پایانی تلخ برای یک دوران مهم بود.

آیکون فیلم ققنوس سیاه Dark Phoenix
فیلم

ققنوس سیاه

Dark Phoenix

تماشای فیلم دارک فینکس

منبع: collider

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
تماشای رایگان ×