15 تئوری جالب درباره انیمیشن‌های دیزنی که غافل‌گیرتان می‌کند

100 سال است که دیزنی با انیمیشن‌هایش بر این صنعت محبوب و پرطرفدار سلطنت می‌کند. طرفداران این انیمیشن‌ها تا مدت‌ها پس از انتشار اولیه‌شان، با الهام از خلاقیت، ایده‌های جذاب و شخصیت‌های محبوب با آن‌ها و در دنیای شگفت‌انگیزشان زندگی می‌کنند و این توجه و ارادت طولانی‌مدت منجر به شکل‌گیری برخی تئوری‌های جالب شده است. طرفداران انیمیشن‌های دیزنی بررسی‌های جذابی نسبت به فیلم‌های مورد علاقه خود ارائه کرده‌اند که به اشکال غیرمنتظره‌ای بر روی این جهان‌های دوست‌داشتنی بنا شده‌اند. در ادامه 15 نمونه از تئوری‌های جالب انیمیشن‌های دیزنی را نام بردیم که بعضا تاریک، خیالی، یا با جزئیات پیچیده‌اند و دیدگاه‌های جدیدی نسبت به بزرگ‌ترین فیلم‌های این کمپانی ارائه می‌کنند.

15. تمام انیمیشن‌های پیکسار یک جهان مشترک دارند

انیمیشن‌های پیکسار

از سال 1995، پیکسار 23 فیلم بلند ساخته و تمایل آن‌ها به ارجاعات مخفی و حضور افتخاری شخصیت‌ها بسیاری از طرفداران را به این باور رسانده است که این تنها ارتباط و اشتراک بین انیمیشن‌های پیکسار نیست. کتاب «تئوری پیکسار» (Pixar Theory) نوشته‌ی جان نگرونی تک تک فیلم‌های پیکسار را به یک جهان مشترک متصل می‌کند. این تئوری تمام فیلم‌های پیکسار را در یک جهان گسترده گرد هم می‌آورد و از پیامدهای تکاملی که در «دایناسور خوب» دیده می‌شود، تا تولد جادو و قدرت احساسات در انیمیشن‌های «دلیر» (Brave) و «به‌پیش» (Onward) و حتی انبوه حیوانات سخنگو در سراسر فرنچایز را توضیح می‌دهد.

چرا این تئوری جالب است؟

«تئوری پیکسار» یکی از گسترده‌ترین تئوری‌هایی است که در این فهرست مورد بررسی قرار گرفته، و کمک می‌کند تا بسیاری از ارجاعات پنهانی و حضورهای افتخاری در تمام فیلم‌های دیزنی/پیکسار معنا پیدا کند. هر فیلم پیکسار به نوعی به فیلم‌های دیگر در تاریخ طولانی این شرکت اشاره می‌کند و جان نگرونی برای توضیح این ارتباطات ابزاری قابل دسترسی ایجاد کرده است. از ظهور دائمی ماشین پیتزا پلنت گرفته تا کتاب کمیک «شگفت‌انگیزان» (The Incredibles) در مطب دندانپزشکی در انیمیشن «در جست‌وجوی نمو» (Finding Nemo)، تمام جنبه‌های جهان مشترک پیکسار در هم تنیده شده و یکی از جذاب‌ترین تئوری‌های تمام دوران را بوجود می‌آورد.

14. جادوگر انیمیشن دلیر همان بو در کارخانه هیولاها است

انیمیشن دلیر

وقتی مریدا در انیمیشن «دلیر» به کلبه جادوگران می‌رود، طرفداران انیمیشن با یک نمونه بزرگ از ارجاعات پنهان پیکسار مواجه می‌شوند. در ذهن جان نگرونی، این اشاره‌ها به فیلم‌های قبلی پیکسار نشان‌دهنده واقعیتی عمیق‌تر است. در «تئوری پیکسار»، انیمیشن «کارخانه هیولاها» در آینده‌ای دور اتفاق می‌افتد. هیولاها از سفر در زمان استفاده می‌کنند تا با کمک احساس ترس انسان‌ها نیرو جذب کنند. زمانی که بو وارد دنیای هیولاها می‌شود به دنبال سالی می‌گردد و جادوی سفر در زمان را کشف می‌کند. با استفاده از درها به عنوان دروازه ورود به دنیاهای بی‌نهایت، او در زمان سفر می‌کند و به آرامی تبدیل به جادوگر انیمیشن «دلیر» می‌شود. به همین دلیل است که حکاکی از سالی در کلبه جادوگر دیده می‌شود. این دقیقا یادآور چیزی است که بو همیشه در جستجوی آن بود.

چرا این تئوری جالب است؟

این نظریه خاص سنگ بنای کل «تئوری پیکسار» جان نگرونی است و بو را به عنوان کاتالیزور اصلی یک جهان مشترک معرفی می‌کند. درک او از سحر و جادو کمک می‌کند تا پایه فیلم‌هایی مانند «به‌پیش» شکل بگیرد، در حالی که به حیوانات سخنگو نیز اشاره می‌کند. حتی تمام ارجاعات مخفی چراغ مطالعه لوکسور جونیور و آن توپ معروف توضیح می‌دهد که باقیمانده تصادفی سفر در زمان بو هستند. در حالی که این تئوری ممکن است تنها سرگرم‌کننده به نظر برسد، این جنبه از «تئوری پیکسار» اعتبار زیادی به آثار این کمپانی می‌بخشد. نظریه نگرونی یک پازل جذاب است و هیچ یک از آن‌ها بدون دختر کوچک انیمیشن «کارخانه هیولاها» وجود نخواهد داشت.

13. کل داستان انیمیشن علاالدین توسط یک دوره‌گرد ساخته شده است

انیمیشن علاالدین

در ابتدای فیلم کلاسیک «علاالدین» دیزنی، بینندگان با یک نمایش طنز و بداهه با صداپیشگی رابین ویلیامز در نقش یک دست‌فروش خیابانی در شهر آگرابا مواجه می‌شوند. دست‌فروش تلاش می‌کند تا یک چراغ جادویی را به بیننده بفروشد و با تعریف داستان «علاالدین» و ماجراهای عرفانی او آن‌ها را از ارزش چراغ مطمئن کند. با این حال، بسیاری از طرفداران استدلال می‌کنند که هر آنچه در ادامه می‌آید دروغ است. این تئوری می‌گوید که آن مرد صرفا یک فروشنده خوب است و با داستانی تخیلی تلاش می‌کند جنس خود را بفروشد.

چرا این تئوری جالب است؟

این نظریه با چند جزئیات دیگر رد می‌شود اما سرگرم‌کننده بودن آن را نمی‌توان نادیده گرفت. این تصور سطح جدیدی به شخصیت دست‌فروش می‌افزاید و او را به یک تاجر زیرک تبدیل می‌کند تا تنها یک فروشنده سرگردان و مرموز. همچنین ماهیت جادو در این دنیا را زیر سوال می‌برد. اگر داستان دروغ باشد، پس با یک بازار معمولی در یک بیابان طرفیم، نه جایی که سابقا در آن یک اتفاق جادویی رخ داده است. این تئوری بُعد جدید و جذابی به این انیمیشن کلاسیک محبوب اضافه می‌کند، و در حالی که اعتباری ندارد، هنوز هم یک برداشت خنده‌دار از فیلم است.

⚠️ در حال حاضر این فیلم از حالت انتشار خارج شده است.

12. در انیمیشن دیو و دلبر دیو چند تن از خدمتکارانش را کشت

انیمیشن دیو و دلبر

وقتی در انیمیشن «دیو ودلبر» بل به قلعه دیو می‌رسد، مبلمان و وسایل آشپزخانه به او هشدار می‌دهند که هرگز پا به اتاق‌های دیو در قسمت غربی قلعه نگذارد. وقتی بینندگان نگاهی اجمالی به اتاق دیو می‌کنند، دلیل آن را می‌فهمند. در یکی از لحظات عصبانیت دیو، اتاق از هم پاشیده و تمام اثاثیه ویران شده است. با توجه به ماهیت قلعه دیو، بسیاری از طرفداران تئوری بسیار سیاه‌تری را مطرح می‌کنند. با توجه به اینکه تمام اثاثیه قلعه دیو از خدمتکاران سابقش بودند، آیا ممکن است پس از دگرگونی اولیه، در اتاق‌هایش وحشیانه و با خشم فراوان تمام آن‌ها را به قتل رسانده باشد؟

چرا این تئوری جالب است؟

مطمئنا این تئوری هولناکی است. ما واقعا نمی‌دانیم که چه تعداد از اشیا در قلعه تبدیل به خدمتکار شده‌اند. با توجه به تعداد وسایل آشپزخانه که ترانه «مهمان ما باش» را می‌خوانند و می‌رقصند، به نظر می‌رسد که همه چیز در قلعه روح دارد. تخریب در بخش غربی قلعه عمق خشم هیولا و خطری که او ممکن است برای بل داشته باشد را به نمایش می‌گذارد. ما نمی‌دانیم چه مدت است که دیو تغییر شکل داده، بنابراین این می‌توانست سال‌ها قبل اتفاق افتاده باشد. با این حال، منطقی است که یک هیولای متکبر، پر از خشم و تازه تغییر شکل یافته تا این حد دست به خشونت بزند.

11. در انیمیشن یخ‌زده لباس کریستوف از پوست مادر سون ساخته شده است

انیمیشن یخ‌زده

در هر دو فیلم «یخ‌زده»، دوستی بین کریستوف و بهترین دوستش سون که یک گوزن شمالی است تغییری نمی‌کند، اما این رابطه چگونه شکل گرفت؟ یک تئوری وجود دارد که به لباس‌های کریستوف مربوط می‌شود. با توجه به منطقه قطبی اطراف آرندل، منطقی است که گرم‌ترین لباس‌های مردم آنجا از پوست حیوانات، یعنی خز گوزن شمالی تهیه شده باشد. این تئوری نشان می‌دهد که شکارچیان مادر سون را شکار کردند و او را به خاطر پوستش کشتند و لباس‌های کریستوف را درست کردند. سون که تنها رها شده بود، جذب بوی مادر مرحومش شد و کریستوف جوان او را به خانه برد و از او مراقبت کرد و دوستی طولانی‌مدت آن‌ها به این ترتیب شکل گرفت.

چرا این تئوری جالب است؟

این نظریه به خوبی کار می‌کند چون طرح اصلی را تغییر نمی‌دهد. در واقع، فقط به تقویت عناصر خاصی از رابطه کریستوف و سون کمک می‌کند و در حالی که یک تئوری  تاریک است، معنای خاصی دارد. «یخ‌زده» یک قلمرو فانتزی قرون وسطایی دارد، به این معنی که کسانی که در آرندل هستند مجبور می‌شوند خود را با محیط اطرافشان سازگار و برای زنده ماندن از طبیعت استفاده کنند. بیشتر آن‌ها از پوست حیوانات برای گرم کردن خود استفاده می‌کنند و کریستوف هم که بهترین دوستش یک گوزن شمالی است از این قضیه مستثنی نیست. او ساده‌لوحانه فکر می‌کرد که این فقط سرنوشت یا احساس است که آن‌ها را به هم پیوند می‌دهد، در حالی که در واقعیت دلیل طبیعی‌تری وجود داشت.

10. مادر گاتل در انیمیشن گیسوکمند همان مگارا در انیمیشن هرکول است

انیمیشن گیسوکمند

رفتارهای توهین‌آمیز مادر گاتل در انیمیشن «گیسوکمند» او را به یکی از شرورترین شخصیت‌های دیزنی تبدیل می‌کند، اما یک تئوری نشان می‌دهد که شاید او همیشه اینقدر ظالم نبوده. این نظریه با ارتباط بین «گیسوکمند» و «هرکول» بیان می‌کند که مگارا پس از صدها سال تبدیل به مادر گاتل شد. پس از مرگ هرکول، مگارا خواص گل ساندروپ را کشف کرد و از آن برای افزایش عمر و یافتن راهی برای نجات عشق از دست رفته خود استفاده کرد. گل ساندروپ حتی از اولیمپوس سرچشمه می‌گیرد و درخشش طلایی جاودانگی‌اش تقریبا مشابه همان گل است. ترانه او همچنین نشان‌دهنده «تغییر در طراحی سرنوشت» است، یک اشاره احتمالی به سرنوشت مگارا در انیمیشن «هرکول».

چرا این تئوری جالب است؟

در حقیقت، این نظریه بسیار بعید است، به ویژه با توجه به محبوبیت بسیار زیاد «هرکول». مگارا یکی از محبوب‌ترین قهرمان‌های دیزنی است و این تئوری کل روند تغییر شخصیت او را زیر سوال می‌برد. شواهد جالبی وجود دارد که این تئوری را تایید می‌کند، به ویژه در اشعار و ترانه‌ها. قانع‌کننده است که قدرت زندگی در هر دو فیلم با درخشش طلایی مشخص می‌شود و این واقعیت که مادر گاتل از تعدادی از عبارات مورد علاقه مگارا استفاده می‌کند کمی گیج‌کننده است. اطلاعات بسیار کمی در مورد مادر گاتل علیرغم شرارت قانع‌کننده او وجود دارد، بنابراین منطقی است که طرفداران هر کجا که می‌توانند ارتباطی بین او و مگارا پیدا کنند.

⚠️ در حال حاضر این فیلم از حالت انتشار خارج شده است.

9. کاپیتان هوک در انیمیشن پیتر پن یکی از پسران گم‌شده بود که از دست پیتر فرار کرد

انیمیشن پیتر پن

دشمنی بین کاپیتان هوک و پیتر پن در انیمیشن «پیتر پن» قابل لمس است و نبرد آن‌ها برای نورلند داستانی هیجان‌انگیز برای ماجراجویی کودکان محسوب می‌شود. با این حال، ما اطلاعات کمی درباره گذشته هوک در نورلند داریم. چرا او چنین نفرت شدیدی از پیتر دارد؟ اینجا یک تئوری مطرح است. این تئوری نشان می‌دهد که هوک زمانی عضوی از گروه پسران گمشده و دستیار پیتر بوده است، اما با بالا رفتن سن هوک، قبل از اینکه به سرنوشت تیره‌تری دچار شود، از چنگ پیتر فرار کرد. هوک به یک دزد دریایی تبدیل شد که سواحل نورلند را محاصره و سعی می‌کند از پیتر سبقت بگیرد و ساکنانش را از دست فرمانروای جاودانه خود نجات دهد.

چرا این تئوری جالب است؟

قسمتی از رمان اصلی پیتر پن نوشته جیمز متیو بری تخیل خوانندگان را برای بیش از یک قرن برانگیخته است: «وقتی به نظر می‌رسد [پسران گمشده] در حال بزرگ شدن هستند، که خلاف قوانین است، پیتر آن‌ها را تحقیر می‌کند.» این قسمت کمی دور از شخصیتی است که از پیتر می‌شناسیم. در حالی که فیلم دیزنی بسیار ملایم‌تر است، ما چیز زیادی درباره پیتر و پسران گمشده نمی‌دانیم. پیتر می‌گوید که بچه‌ها هرگز در نورلند بزرگ نمی‌شوند، تمام منابع نشان می‌دهد که او تنها کسی است که برای همیشه کودک باقی می‌ماند. این تئوری اعتبار بیشتری به نفرت هوک از پن و نبرد آن‌ها می‌دهد.

⚠️ در حال حاضر این فیلم از حالت انتشار خارج شده است.

8. تارزان در انیمیشن تارزان برادر آنا و السا در انیمیشن یخ‌زده است

انیمیشن تارزان

انیمیشن «تارزان» با یک تراژدی آغاز می‌شود. طوفان یک کشتی را غرق می‌کند و دو کاشف و نوزاد تازه متولدشده‌شان در جنگل رها می‌شوند. با این حال، ما مقصد واقعی والدین را نمی‌دانیم. یک تئوری از این حادثه برای ارتباط «تارزان» به «یخ‌زده» و «گیسوکمند» استفاده می‌کند. این تئوری نشان می‌دهد که خانواده راپانزل عموزاده‌های آنا و السا هستند و والدین آن‌ها هنگام خروج از ساحل در مسیر کرونا بودند. مادر السا که آنا و برادرش را باردار بود، تارزان را در سفر قبل از طوفان به دنیا آورد و این ناپدید شدن والدین در «یخ‌زده» را توضیح می‌دهد.

چرا این تئوری جالب است؟

بعد از اولین اکران انیمیشن «یخ‌زده»، محبوبیت گسترده فیلم الهام‌بخش تعدادی از تئوری‌ها شد، و این تئوری که در ابتدا عنوان کردیم جذابیت زیادی پیدا کرد. این تئوری موفق می‌شود سه تا از محبوب‌ترین فیلم‌های دیزنی را به هم گره بزند و زمینه جالبی را به حضور راپانزل در پایان «یخ‌زده» و شرایط پیرامون سفرهای والدین تارزان می‌دهد. البته، وقایع «یخ‌زده 2» (Frozen 2) به سرعت این نظریه را رد می‌کند، زیرا به صراحت سرنوشت والدین آنا و السا را شرح می‌دهد، و به نظر نمی‌رسد دوره‌های زمانی هرکدام از این فیلم‌ها با هم هماهنگ باشد. با این حال، این یک تئوری جالب است و نور جدیدی را بر «تارزان»، یکی از انیمیشن‌های دوران رونسانس دیزنی می‌تابد.

7. در انیمیشن راتاتویی رمی آشپزی را از مادر آنتون یاد گرفت

انیمیشن راتاتویی

آنتون اگو در انیمیشن «راتاتویی» یکی از شرورهای معروف دیزنی است. او که یک منتقد غذا است، از رستوران گاستو به شدت انتقاد می‌کند، اما رمی و لینگوینی همه چیز را تغییر می‌دهند. پس از چشیدن طعم راتاتویی رمی، خاطرات کودکی ایگو از دوران کودکی‌اش زنده می‌شود و دست‌پخت مادرش را به یاد می‌آورد، اما برخی از طرفداران این موضوع را چیزی بیش از یک تصادف می‌دانند. با شروع فیلم، موش‌های همکار رمی در اتاق زیر شیروانی یک زن مسن زندگی می‌کنند. رمی اینجا آشپزی را از برنامه تلویزیونی گاستو و تماشای پیرزن یاد می‌گیرد. این تئوری نشان می‌دهد که این پیرزن مادر ایگو است و توضیح می‌دهد که چرا راتاتویی دست‌پخت رمی دقیقا دقیقا همان طعم و مزه دوران کودکی‌اش را دارد.

چرا این تئوری جالب است؟

شواهد بسیار کمی برای حمایت یا رد این تئوری خاص وجود دارد. این موضوع در واقع داستان را عمیق‌تر می‌کند و در روزهای اولیه یادگیری آشپزی رمی گسترش می‌یابد و او را به آنتون نزدیک می‌کند. این یک بررسی جذاب درباره برخی جزئیات بسیار کوچک است و معنای جدیدی به رویدادها می‌دهد. همچنین در ابتدا سطح جدیدی از اهمیت به زن مسن می‌بخشد. او تنها دروازه رمی برای آشپزی نیست، بلکه عنصری کلیدی برای شخصیت‌پردازی و پیشرفت داستان است. خواه درست باشد یا نه، این تئوری قطعا مفهومی دارد و لایه‌های جدیدی را به این فیلم محبوب می‌افزاید.

آیکون فیلم موش سرآشپز Ratatouille
فیلم

موش سرآشپز

Ratatouille

تماشای فیلم راتاتویی

6. در انیمیشن شیرشاه عزیمت سیمبا باعت خشکسالی در سرزمین پراید شد

انیمیشن شیرشاه

پس از خروج سیمبا از سرزمین پراید در انیمشین «شیرشاه»، این سرزمین دچار قحطی و خشکسالی شدید شد. قحطی به راحتی با پرخوری شدید کفتارها توضیح داده می‌شود، اما خشکسالی به همان اندازه منطقی به نظر نمی‌رسد. اسکار نمی‌توانست باعث آن شود، اما یک تئوری نشان می‌دهد که ناپدید شدن سیمبا ممکن است باعث این فاجعه شده باشد. موفاسا در میان ابرها ظاهر می‌شود و به سیمبا می‌گوید که پادشاهان قدیم در آسمان و ستاره‌ها زندگی می‌کنند و به قلمروشان زندگی می‌خشند، اما آن‌ها پس از عزیمت سیمبا تمام الطاف و عنایاتشان را از سرزمین پراید دریغ کردند. این نظریه زمانی که سیمبا در نهایت بازمی‌گردد، بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. وقتی سیمبا دوباره پا به سرزمین پراید می‌گذارد، رعد و برق شدید و باران زندگی را به قلمرو او بازمی‌گرداند.

چرا این تئوری جالب است؟

سطحی از معنویت و عرفان ذاتی در «شیر شاه» وجود دارد، اما به جز چند لحظه کلیدی، به طور کامل بررسی نشده است. این نظریه تمرکز بسیار عمیق‌تری بر آن عنصر عرفانی دارد و بیان می‌کند که عزیمت سیمبا به هر طریق ممکن بر سرزمین پراید تاثیر منفی بگذارد. مهم نیست که سیمبا کجا می‌رود، به نظر می‌رسد زندگی شکوفا می‌شود، اما جاهای دیگر از این موهبت بی‌نصیب می‌مانند و همین موضوع به این تئوری اعتبار می‌بخشد.</p

5. در انیمیشن موانا هی‌هی یک نیمه‌خدا است

انیمیشن موانا

در سرتاسر انیمیشن «موانا»، این شاهزاده خانم دیزنی با هی‌هی، یک خروس کوچک احمق همراه و به نوعی موفق می‌شود از هر چالش مرگباری جان سالم به در ببرد. یک نظریه دلیل آن را توضیح می‌دهد. هی‌هی یک نیمه خداست که برای محافظت از موانا فرستاده شده. خروس در آغاز، زمانی که موانا نوزاد است، دیده می‌شود. او همچنین در طول شانزده سال بعد، دو برابر طول عمر یک خروس معمولی، تغییر نمی‌کند. مهم‌تر از آن، هی‌هی غذا نمی‌خورد مگر اینکه مجبور شود و علی‌رغم تمام چیزهایی که دیگر شخصیت‌ها با آن مواجه می‌شوند، هی‌هی با هوش ناقصش کاملا سالم می‌ماند و همیشه در کنار موانا است.

چرا این تئوری جالب است؟

هی‌هی در انیمیشن «موانا» یک شخصیت بی‌اهمیت است. فیلم بدون جنبه کمدی این شخصیت هیچ تفاوتی نخواهد داشت، و با این حال باید دلیلی وجود داشته باشد که این شخصیت بتواند در ماجراجویی نقشی داشته باشد. این خروس احمق در هر رویداد مهمی حضور دارد، علی‌رغم این واقعیت که جریان آن رویدادها را تغییر نمی‌دهد. این خروس به واسطه مرموز بودنش این نظریه را تایید می‌کند. این تئوری به حیوانی که بسیار کم‌هوش است عمق می‌بخشد و به توضیح برخی از حفره‌های موجود در طول عمر غیرطبیعی آن کمک می‌کند. فیلم این موجود را در سناریوهای واقعا وحشتناکی قرار می‌دهد و با این حال او زنده می‌ماند. پس حتما باید نوعی مداخله الهی وجود داشته باشد.

4. در انیمیشن زندگی جدید امپراطور کوزکو اولین قربانی ایزما نبود

انیمیشن زندگی جدید امپراطور

ایزما، مشاور سلطنتی شاهزاده کوزکو، یک آزمایشگاه کامل از ترکیبات جادویی دارد. او معجون‌های مختلفی دارد که قربانیان خود را به حیوانات تبدیل می‌کند، اما ایزما باید این معجون‌ها را آزمایش کرده باشد تا از تاثیرشان باخبر شود. در این صورت قربانیان دیگری نیز باید وجود داشته باشند. پس از تغییر شکل کوزکو، او شاهد خورده شدن مگسی توسط عنکبوت پس از درخواست کمک است. ممکن است این تنها به خاطر نشان دادن خطرات حیات وحش باشد اما یک مشکل وجود دارد. مگس صحبت می‌کند. هیچ حیوان دیگری در این فیلم صحبت نمی‌کند مگر اینکه زمانی انسان بوده باشد. این بدان معنی است که مگس قبلا انسان بوده و احتمالا به خاطر دسیسه‌های ایزما کشته شده است.

چرا این تئوری جالب است؟

مقدار شواهدی که از این نظریه در انیمیشن «زندگی جدید امپراطور» حمایت می‌کند، خیره‌کننده است و تنها به اعتبار این ادعا می‌افزاید. تنها حیواناتی که می‌بینیم در فیلم صحبت می‌کنند کوزکو و دیگر قربانیان دگرگون‌شده توسط معجون‌های ایزما هستند. هیچ یک از حیوانات حتی کلمات کوزکو را در حالی که سعی می‌کند با آن‌ها صحبت کند درک نمی‌کنند، اما به نوعی، این مگس موفق می‌شود با بیننده صحبت کند. لحظه‌ای کوتاه است، لحظه‌ای که تاثیر چندانی روی فیلم ندارد، اما عناصر واقعا جذابی را به داستان ایزما اضافه می‌کند. این تئوری شرارت او را بسیار آشکارتر می‌کند و تا حدودی به کمدی این فیلم خانوادگی درخشان می‌افزاید.

آیکون فیلم زندگی جدید امپراطور The Emperor's New Groove
فیلم

زندگی جدید امپراطور

The Emperor’s New Groove

تماشای فیلم زندگی جدید امپراطور

3. در انیمیشن داستان اسباب‌بازی 2 مادر اندی صاحب جسی بود

انیمیشن داستان اسباب بازی 2

همه وقتی داستان زندگی جسی را در انیمیشن «داستان اسباب‌بازی 2» شنیدند دلشان شکست. پس از بزرگ شدن صاحبش، وقتی علاقه خود را به اسباب‌بازی‌های مورد علاقه قدیمی خود از دست داد، جسی در نهایت در کنار جاده رها شد. با این حال، آن کودک چه کسی بود؟ چه کسی جسی را رها کرد؟ بر اساس یک ئتوری، او کسی جز مادر اندی نبود. این تئوری به کلاه گاوچرانی اندی اشاره می‌کند. با توجه به عشق او به وودی، انتظار دارید که او کلاهی به سر بگذارد که شبیه اسباب‌بازی مورد علاقه‌اش باشد، اما کلاه بسیار بیشتر با جسی مطابقت دارد. ماشینی که والدین اندی می‌رانند، مدل قدیمی‌تری است که نشان می‌دهد جسی سال‌ها قبل رها شده بود و همین موضوع با جدول‌های زمانی مطابقت دارد.

چرا این تئوری جالب است؟

این تئوری دیگری است که به نظر می‌رسد تا حد زیادی حقیقت دارد. به هر حال، تصادف عجیبی به نظر می‌رسد که اندی اتفاقا همان کلاهی را دارد که در فلاش بک‌های جسی دیده می‌شود. کاملا محتمل است که مادر با یادآوری تفریحی که با اسباب‌بازی مورد علاقه‌اش داشت، از علاقه پسرش به اسباب‌بازی وودی حمایت کرد و کلاه قدیمی خود را به او داد. مدارک بسیار زیادی تایید می‌کنند که این تئوری تا حدی حقیقت نداشته باشد، و در حالی که به طور رسمی در فیلم پشتیبانی نمی‌شود، مطمئنا طرفدارانی پیدا کرده است.

آیکون فیلم داستان اسباب بازی ۲ Toy Story 2
فیلم

داستان اسباب بازی ۲

Toy Story 2

تماشای فیلم داستان اسباب بازی 2

2. خانواده مادریگال در انیمیشن افسون برای جنگ ساخته شده بودند

انیمیشن افسون

خانواده مادریگال پس از کشته شدن ابوئلو توسط سربازان مسلح قدرت خود را در انکانتو به دست آوردند. روح او در شمع جادویی قدرت‌های مختلفی به خانواده داد، اما آیا ممکن است آن‌ها برای هدف تاریک‌تری در نظر گرفته شده باشند؟ شاید ابوئلو سعی می‌کرد خانواده‌اش را برای جنگ آماده کند. هر کودک توانایی‌هایی را برای مبارزه به دست آورد، به طوری که یک خانواده برای جاسوسی (شنوایی فوق‌العاده، تغییر شکل و کنترل حیوانات) و دیگری توانایی‌های خط مقدم (قدرت فوق‌العاده و کنترل گیاهان) را به دست آورد. به سه‌قلوها قدرتمندترین ویژگی‌ها داده شد؛ توانایی درمان یک ارتش با غذا، قدرت احضار آب و هوای مرگبار و قدرت پیش‌بینی حرکات دشمن.

چرا این تئوری جالب است؟

در خارج از شرایط پیرامون مرگ ابوئلو و تولد جادوی مادریگال، حمایت بسیار کمی از این تئوری وجود دارد. از این گذشته، می‌توان گفت که هر ابرقدرتی در شرایط جنگی مفید خواهد بود، بنابراین قصد ابوئلو برای خانواده‌اش جهت اعزام به جنگ کمی طولانی است. با این وجود، این یک تئوری جذاب است. مرگ ابوئلو قبلا اقدامات حفاظتی مختلفی را به همراه داشت. کازیتا، قلعه جادویی که خانواده‌اش می‌توانستند در آن زندگی کنند به وجود آمد و کل روستا را در پشت یک رشته کوه منزوی کرد. کاملا محتمل است که او خانواده‌اش را برای هر چیزی که در آینده پیش می‌آمد آماده می‌کرد، خواه صلح باشد یا جنگ‌های بعدی.

1. شهر آگرابا در انیمیشن علاالدین مربوط به آینده پساآخرالزمانی است

انیمیشن علاالدین

هنگامی که جن برای اولین بار در انیمیشن «علاالدین» بیدار می‌شود، بلافاصله بیان می‌کند که برای 10000 سال محبوس بوده است، اما با وجود این، او دانش عمیقی از دنیای مدرن ما دارد. او ادای جک نیکلسون را درمی‌آورد و برنامه‌های مختلف را از تلویزیون مدرن مدرن اجرا می‌کند. اگر فیلم در گذشته‌های دور اتفاق می‌افتد، چگونه هر یک از اینها ممکن است؟ یک تئوری نشان می‌دهد که اینطور نیست، و فیلم در واقع در آینده‌ای دور اتفاق می‌افتد. جهانی که ما می‌شناختیم از بین رفته است و تکه‌های جامعه گذشته تا به امروز به بقای خود ادامه داده. جن در واقع آنجا بود تا جک نیکلسون و برنامه‌های تلویزیونی مدرن را ببیند و به فرهنگ عامه ما ارجاعاتی داشته باشد.

چرا این تئوری جالب است؟

در حالی که ارجاعات در سرتاسر «علاالدین» صرفا نتیجه مهارت‌های بداهه بی‌عیب‌ونقص رابین ویلیامز است، امکان عجیبی برای این نظریه وجود دارد. از این گذشته، به صراحت گفته می‌شود که جن به مدت 10000 سال درون چراغ بوده است، به این معنی که او باید تمام چیزهایی را که به آن‌ها اشاره می‌کند در گذشته‌های دور تجربه کرده باشد. چیزهایی نیز وجود دارد که با آگرابا جور درنمی‌آید. آن‌ها از اسلام پیروی می‌کنند، همانطور که سلطان از خدا یاد می‌کند، اما هیچ مسجدی در این شهر نیست و هیچ نماز روزانه‌ای وجود ندارد. آیا این می‌تواند دلیلی بر این باشد که ایده دین در طول سال‌ها منتقل شده است، اما تاثیر آن از بین رفته است؟

منبع: movieweb

خروج از نسخه موبایل