نقد فیلم سالتبرن (Saltburn) – داستان دوستی، خشم و انتقام
برای آنهایی که سه سال پیش زن جوان آتیهدار (Promising Young Woman)، نخستین فیلم کارگردانی شده توسط امرالد فنل را دیده و پسندیده بودند، سالتبرن (Saltburn) فیلمی بود که بسیار منتظرش بودند. با این حال فیلم نظرات متفاوتی را از جانب منتقدان در پی داشت، بسیاری از فعالان تیکتاکی، صحنههایی از آن را شوکهکننده و نامناسب برای تماشا به ویژه در تعطیلات کریسمس و در کنار خانواده دانستند و تا اینجا گلدن گلوب 2024 هم توجه چندانی به فیلم نشان نداده است. در این مطلب به معرفی و نقد فیلم سالتبرن و خلاصه داستان آن میپردازیم و برخی از نظرات منتقدان را مرور میکنیم.
سالتبرن یک فیلم کمدی سیاه در ژانر مهیج و روانشناختی، محصول سال 2023 است که به نویسندگی، کارگردانی و تولید مشترک امرالد فنل تولید شده است. در این فیلم بازیگران شاخصی چون بری کیوگان، جیکوب الوردی، رزاموند پایک، ریچارد ای. گرانت، آلیسون الیور و آرچی مدیکوی ایفای نقش کردهاند.
فضای فیلم در آکسفورد و نورث همپتون شایر انگلستان روایت میشود و داستان یک دانشجوی دانشگاه آکسفورد با نام الیور (اولی) کوییک را دنبال میکند که دلبسته یک دانشجوی محبوب و اشرافی با نام فلیکس کاتن در دانشگاه خود میشود. به دنبال این دوستی، فلیکس از او دعوت میکند تا تابستان را در املاک خانوادگیشان بگذراند. این سرآغاز اتفاقات اصلی داستان میشود.
- نقد سریال برلین – وقتی کاریزمایِ صرف کاری از پیش نمیبرد
- نقد فیلم killers of the flower moon – تاریخ به روایت بازندهها
گزیده نقدهای فیلم سالتبرن
سالتبرن تا اینجای نمایش خود، نظرات مختلفی را از جانب منتقدان دریافت کرده است؛ عدهای فیلم را ستوده و عدهای هم آن را نپسندیده و نقدهای مختلفی را از داستان تا کارگردانی فیلم وارد کردهاند. در ادامه، برخی از این مطالب گزیده نقدهای فیلم سالتبرن را باهم مرور میکنیم.
1- نیویورک تایمز: این بار نوبت «مرد جوان آتیهدار» است
به سال 2006 برمیگردیم؛ جایی که دو پسر در آکسفورد -اولیور کتابخوان (بری کیوگان) و فلیکس محبوب (جیکوب الوردی)- دوستی نامتعادل و وسواسآمیز را ایجاد میکنند. یکی از آنها دوستی را با عشق اشتباه میگیرد و دیگری تحملش میکند، زیرا به حضور آن دوست نیازمند است. سپس شخصیتها برای گذراندن تابستان به سالتبرن، املاک خصوصی خانواده فلیکس میروند؛ فضایی پوشیده از چمن که دارای یک عمارت باروک با سقفهای طراحی شده، یک پلکان طاقدار، پرترههای فراوان، یک مجموعه بشقاب سرامیکی برنارد پالیسی و یکی از آن هزارتوهای پر پیچوخم است که شخصیتهای داستان را در دل خود گم میکند.
اکنون، آنچه در طول این بازدید تابستانی اتفاق میافتد، داستان اولیه سالتبرن را به یک فیلم متفاوت یا شاید سه فیلم جدا از هم تبدیل میکند که هیچ ربطی به هم ندارند. شهوت و حسادت همه را فرا میگیرد. به نظر میرسد همه در سالتبرن برای یک اسباببازی جدید آماده هستند. دانش، در دسترس بودن و چشمان آبی الیور، السپث (رزاموند پایک) را تحت تأثیر قرار میدهد و صرف ورود او، خواهر افسرده فلیکس به نام ونیشیا (الیسون الیور) را برمیانگیزد.
وقتی زمان تغییر فضای فیلم به شیطنتهای گوتیک فرا میرسد، مانند تماشای نیمه اول «روانی» (Psycho) است که ناگهان به ویدیوی «وقتی کبوترها گریه می کنند» یا «آزادی» از جورج مایکل تبدیل میشود. صحنه حمام الیور یک شکست کامل است. در حال تماشای آن صحنه نه خندیدم و نه از جا پریدم. فقط سر جایم نشستم و تماشا کردم که یک بازیگر چگونه تمام تلاشش را میکند تا بقیه فیلم را قبل از سقوط کاملش نجات بدهد. با این حال، فنل به راه خود ادامه میدهد.
دیگر شخصیت سوالبرانگیز فیلم، ستاره فیلم دیگر فنل است: کری مولیگان. در اینجا، او یک آشفته شیک به نام پاملاست. مولیگان مدام پلک میزند، لکنت زبان دارد و غمگین است. این شخصیت فقط کاریکاتوری از نقشآفرینیهای هلنا بونهام-کارتر است، اما فیلم به او نیاز دارد. پاملا شاید سه صحنه واقعی در طول فیلم داشته باشد، پس دیگر هرگز او را نمیبینیم؛ هرچند دلتنگش میشویم.
کارگردان زن جوان آتیهدار ایدهی یک انتقام فمینیستی در ذهن داشت، اما کارگردان سالتبرن چه فکری میکند؟ فکر میکنم فنل فیلمی درباره نخبهگرایی سمی ساخته است، اما این کار را به روشی انجام داده است که Ikea دستورالعملهای مونتاژ را به شما میدهد و حتی همین کار را هم به سختی انجام میدهد، زیرا آشکارترین کیفرخواست طبقاتی در صحنه مسابقه کارائوکه بین الیور و فارلی صادر میشود. صحنهسازی جنگ بین دو رقیب، تلاش بدی نیست، اما این هم به اندازه کافی مفهومش را نمیرساند.
2- میشبل: سالتبرن؛ بیمارگونه، وحشیانه و رضایتبخش
امرالد فنل از نشان دادن جنبههای تاریک شهوت و اشتیاق هراسی ندارد. در واقع، او از لبخندی آغشته به خون که ممکن است از ذهن کارگردان فیلم انتقامآمیز-هیجانانگیز «زن جوان آتیه دار» انتظار داشته باشید، لذت میبرد. (نخستین کارگردانی بلند او اسکار بهترین فیلمنامه اصلی و نامزد بهترین کارگردانی را برای او به ارمغان آورد.) این نویسنده/کارگردان انگلیسی، در سالتبرن توجه خود را معطوف طبقه بالای بریتانیا میکند؛ آن دسته از افراد اشرافی بینظم، بیاخلاق و منحط که دارای ثروت بینهایت و ملکی آنقدر بزرگ هستند که نام اختصاصی خودش را دارد: سالتبرن.
در ادامهی فنل بار دیگر ضد قهرمانی را در مقابل چشم مخاطبان به تصویر میکشد که از جنسیت و کلیشهها به عنوان ابزاری برای رسیدن به تاریکترین خواستههای خود استفاده میکند. برخی از منتقدان سالتبرن را به عنوان گرتهای از «آقای ریپلی بااستعداد» (The Talented Mr. Ripley) تقبیح کردهاند، اما شاید مشکل این باشد که در دوران سینمایی پر از فیلمهای ابرقهرمانی و دیگر فیلمهای دوستداشتنی برای بچهها، سینمای بزرگسالان آنقدر نادر است که ما را در مقام مقایسهای ناشیانه شوکه میکند.
سالتبرن چارچوب آشنای داستانهای کلاسیک با مضمون وسواس و فریب را دارد و در مجموع اثری هیجانانگیز را به مخاطبان ارائه میدهد که بهطور منحصربهفردی دلخراش، خندهدار و هیجانانگیز است. به علاوه، Saltburn یک فیلم هیجانانگیز است که با اطمینان به سمت یک کمدی عجیب و غریب پیش میرود.
بازی بری کیوگان
بری کیوگان، این بازیگر ایرلندی، پس از بازی دلهرهآورش در فیلم هیجانانگیز یورگوس لانتیموس در سال 2017 با نام «کشتن گوزن مقدس» (The Killing of a Sacred Deer) ستایش شدید منتقدان را به خود جلب کرد. از آنجا، او در فیلمهای شناخته شدهای مانند درام جنگی کریستوفر نولان با نام «دانکرک» (Dunkirk) ایفای نقش کرد و در ادامه، بازی تماشایی او در «بنشیهای اینیشرین» (Banshees of Inisherin) باعث شد مورد توجه آکادمی اسکار قرار بگیرد.
الیور راوی و قهرمان داستان سالتبرن است. با این وجود، او شخصیتی لغزنده دارد. نگاه نافذ کیوگان بر فلیکس متمرکز است و به سختی میتوان تشخیص داد که احساس الیور عشق، هوس، حسادت، نفرت یا ترکیبی از همه اینها و موارد دیگر است. شخصیت اولیور از مجموعهای از نقابها تشکیل شده است و کیوگان هرکدام را چنان متقاعدکننده میپوشد که حدس این که شخصیت واقعی او کدامیک از اینهاست، به یک بازی جذاب تبدیل میشود.
الیور بدون توجه به اینکه با چه کسی صحبت میکند، همچنان به بازی کردن ادامه میدهد، اما کیوگان و فنل میدانند که حقیقت او در اعمالش نهفته است. در نهایت، سالتبرن کاملا برای مخاطب بزرگسال ساخته شده. فنل طنزی هجوآمیز را به نمایش میگذارد. با همراه شدن ما با الیور، به ما هیجانی داده میشود که گویی خودمان وارد این فضاهای گرانبها و پرشکوه شدهایم؛ در یک مصرفگرایی زشت که قدمت آن به قرنها پیش برمیگردد و به هزارتوی حسادت و خشم هدایت میشویم. ما با پیروی از الیور در طریق نقشه پیچیده و بیرحم او، همدست او میشویم و از ما دعوت میشود تا در یک پیروزی که به همان اندازه دلخراش و شادیآور است به او بپیوندیم.
- نقد فیلم اوپنهایمر – داستان مردی که دنیا را تغییر داد
- نقد فیلم Silent Night – کریسمس خونبار به سبک جان وو
3- تایم: سالتبرن؛ کمدی سیاه شوکه کننده
به طور کلی، فیلمهایی که ما را به یاد فیلمهای دیگر میاندازند، هیچ ایرادی ندارد. اینگونه است که ژانرها در طول دههها حیات خود را حفظ میکنند. اما به نظر میرسد سالتبرن نمیتواند در تلاش خود موفق بماند. گویی فنل (کارگردان فیلم) چیزهایی را میداند که شما نمیدانید و علاقهای به راه دادن شما به دنیای معلوماتش ندارد.
خلاصه داستان
محیط فیلم، دانشگاه آکسفورد در اوایل دهه 2000 است. بری کیوگان که در فیلم بنشیهای اینشرمن نقش کوبنده دومینیک عاشق را ارائه داد، در نقش الیور کوییک، دانشجوی سال اولی است که با لباسهای اشتباه، چمدانهای اشتباه و در کل همهچیز اشتباه، در دانشگاه ظاهر میشود. او ناامیدانه میخواهد با جمع یکی شود، اما بچههای خانوادههای شیکتر به او نگاه دیگری دارند و الیور و از دور به طور خاص به یک خدای درخشان خیره میشود: فلیکس کاتن (با بازی جیکوب الوردی که اخیراً در نقش الویس پریسلی در پریسیلای سوفیا کاپولا دیده شد) یکی از آن مردان جوانی است که مانند نسیم خنکی در جهان حرکت میکند. همه او را دوست دارند، مخصوصا دخترها. او با همه راحت است و به هیچکس حسادت نمیکند، زیرا هرگز مجبور نیست برای چیزی بجنگد و برخلاف الیور، او از خانوادهای بسیار ثروتمند و صاحب عنوان میآید. الیور دوست دارد دوست فلیکس باشد، یا شاید بیشتر، اما حتی از تلاش برای برقراری ارتباط وحشت میکند.
سپس معجزهای رخ میدهد: الیور که یک روز از سر کلاس به خانه میرود، فلیکس را میبیند که در نزدیکی جاده نشسته و دوچرخهاش پنچر شده است. الیور شانس خود را در همان لحظه میبیند. دوچرخهاش را به فلیکس قرض میدهد و فلیکس با تشکر میپذیرد. پس از این، فلیکس علاقه شگفتانگیزی به الیور پیدا میکند و او را به حلقه دوستانش دعوت میکند، حتی اگر این بچهها عموما افراد تحقیرکنندهای هستند که پشت سر الیور به او اشاره میکنند و او را به خاطر انتخاب لباسهایش مسخره میکنند. بدتر از همه فارلی، پسرعموی فلیکس است که به کمکهای مالی خانواده فلیکس وابسته است و اولیور را به عنوان رقیب میبیند. با این حال، الیور در تلاش است تا دوستی فلیکس -اگر نگوییم محبت عاشقانه او- را جلب کند و فلیکس هم در حق او ترحم میکند.
الیور برای فلیکس توضیح داده است که والدینش معتاد به مواد مخدر هستند، بنابراین مجبور شده رابطهاش را با آنها قطع کند. در پایان ترم و شروع تابستان، الیور جایی برای رفتن ندارد و فلیکس پیشنهاد میدهد که الیور در املاک خانوادگیاش در سالتبرن به او بپیوندد.
تحلیل شخصیتها
لذت تماشای سالتبرن در این است که ندانیم افراد شرور داستان چه کسانی هستند و کدامیک دیگری را بازی میدهد. فارلی که تابستان را نیز در سالتبرن میگذراند، آشکارترین آنتاگونیست داستان است که از ابتدا شمشیر دشمنیاش را بیرون میکشد. پیشخدمتی به نام دانکن (پل ریس) وجود دارد که به نظر میرسد از همان ابتدا به الیور علاقه ندارد و تمسخری در کلامش هست که فقط از خدمتکاران متعهد ثروتمندان برمیآید. فلیکس یک خواهر از نظر عاطفی شکننده به نام ونیشیا (آلیسون الیور) هم دارد که در ابتدا تشخیص انگیزههایش سخت است و خود فلیکس نیز در بیشتر قسمتهای فیلم معماست.
او به اندازه کافی با الیور مهربان است. اما واقعا از او چه میخواهد؟ به محض ورود الیور، او دوستش را به گشت و گذار در خانه خانوادگیشان میبرد و به آثار و شگفتیهای فراوان آن اشاره میکند، از جمله تختی که ظاهراً «ردی از هنری هشتم» را بر خود دارد. در ادامه، فلیکس به دوستش اطلاع میدهد که در خانواده آنها اصرار دارند برای شام لباس مجلسی بپوشند و یکی از کتهای مجلسی دست دوم خود را به او پیشنهاد میکند، زیرا میداند که الیور چیز مناسبی با خود نیاورده است.
شاید داستان کاملا بینقص نباشد، اما حداقل از تماشای برخی از بازیهای سالتبرن میتوان کمی لذت برد. کری مولیگان به عنوان یک دوست خانوادگی بداخلاق ظاهر میشود. او با موهای نامرتب مثل ستارههای راک، طوری به الیور نگاه میکند که انگار یک جایزه دلپذیر است. ریچارد ای. گرانت در نقش سر جیمز کاتن، پدر به ظاهر خوشخلق فلیکس، کمی لذتبخش است. اما ستاره فیلم حقیقتا رزاموند پایک است: در نقش مادر فلیکس، زنی شیک که خود را لیدی کاتن مینامد. السپث در خانه میچرخد، و با لباسهای شب شیک و دلفریب، برتریاش را به نمایش میگذارد.