انیمیشن درون و بیرون 2 : بهترین سکانس‌های احساسات تازه

از حسادت گرفته تا اضطراب و نوستالژی، انیمیشن درون و بیرون 2 (Inside Out 2) مجموعه‌ای از احساسات تازه را به مخاطبان معرفی می‌کند که هر کدام لحظات به یادماندنی خودشان را در این دنباله به یادماندنی دارند. در اولین قسمت «درون و بیرون» با رایلی 11 ساله و پنج احساس اصلی ذهنش رو به رو شدیم. در قسمت دوم رایلی 13 ساله در آستانه بلوغ قرار می‌گیرد و احساسات تازه به ذهنش هجوم می‌آورند. به قول اضطراب «تا زمانی که رایلی در حال رشد است، به احساسات پیچیده‌تری هم نیاز دارد» اما مشکل از جایی شروع می شود که احساسات تازه تصمیم می‌گیرند پیشکسوتان را کنار بزنند و کنترل ذهن رایلی را به دست بگیرند؛ تصمیمی که خیلی زود نتیجه عکس می‌دهد و اوضاع را از کنترل خارج می‌کند.

پنج احساس اصلی لحظات بی‌نظیری را در انیمیشن «درون و بیرون 2» خلق می‌کنند مثلا یکی از سکانس‌های تامل برانگیز، فروپاشی شادی در نقطه ای به تصویر می‌کشد که فکر می‌کند همه چیز به پایان رسیده. با این همه احساسات تازه هم لحظات منحصر به فردی را خلق کردند که در ادامه این مطلب به آن‌ها می‌پردازیم.

10 معرفی احساسات تازه توسط اضطراب

معرفی احساسات تازه توسط اضطراب در درون و بیرون 2

داستان اصلی «درون و بیرون 2» از جایی آغاز می‌شود که خواب پنج احساس اصلی با به صدا درآمدن زنگ بلوغ می‌پرد و سپس احساسات تازه همراه خدمه ساخت و ساز، برای ارتقای میز کنترل وارد اتاق فرمان می‌شوند. اضطراب پس از معرفی خودش سه احساس تازه یعنی حسادت، خجالت و بی‌حوصلگی را معرفی می‌کند.

در این لحظه از وحشت احساست قدیمی می‌فهمیم اوضاع اصلا خوب نیست و شرایط ذهنی رایلی بعد از تلاقی پنج احساس اصلی و احساسات تازه، حسابی بهم خواهد ریخت. اضطراب در حالی که هر دو دستش مملو از چمدان است می‌پرسد «می‌تونم وسایلم را کجا بگذارم؟» در حقیقت چمدان‌های او نمادی از همه خرده افکار مزاحمی است که با آمدن اضطراب به ذهن رایلی وارد می‌شوند.

9. واکنش حسادت به موهای وال

واکنش حسادت به موهای وال

رایلی در کمپ هاکی با بازیکن محبوب و الگوی زندگی‌اش وال اورتیز ملاقات می‌کند. شخصیت حسادت در «درون و بیرون 2» کودک نوپا و کنجکاوی تصویر شده که بدون فکر کردن وارد عمل می‌شود و در نتیجه احساسات دیگر مجبورند مثل والدینش در هر شرایطی کنترلش کنند. یکی از سکانس‌های مهم و تعیین کننده شخصیت حسادت، جایی است که روی میز کنترل می‌خزد و با چشمان درشت و کنجکاوش به رگه‌های موی قرمز وال خیره می‌شود.

حسادت از میز کنترل استفاده می‌کند تا رایلی را مجبور کند موهای وال را لمس و او را معذب کند. واکنش شخصیت نفرت و فریاد «چی کار میکنی؟» کافی است تا متوجه شویم هر کدام از احساسات در صورت کنترل نشدن می‌توانند چقدر مخرب باشند و بدون شک حسادت بانمک هم از این قاعده مستثنا نیست.

آیکون فیلم درون و بیرون ۲ Inside Out 2
فیلم

درون و بیرون ۲

Inside Out 2

تماشای فیلم درون و بیرون 2

8. گم شدن تلفن بی‌حوصلگی

گم شدن تلفن بی‌حوصلگی در درون و بیرون 2

بی‌حوصلگی به اندازه‌ای تنبل است که حتی حاضر نیست روی پاهایش بایستد و برای کنترل احساسات به سمت میز برود، در عوض از یک اپلیکیشن مخصوص استفاده می‌کند تا در حالی که روی مبل لم داده، افکار رایلی را کنترل کند. شادی، غم را برای کاهش اثرات جانبی احساسات جدید به اتاق فرمان می‌فرستد و غم هم در یک لحظه طلایی از غفلت بی‌حوصلگی استفاده می‌کند و تلفن هوشمندش را وقتی که خواب است برمی دارد.

وقتی بی‌حوصلگی از خواب می‌پرد و متوجه گم شدن تلفن محبوبش می‌شود و به طرز بانمکی از خود بی خود می شود و بر خلاف چیزی که انتظار داریم سراسیمه به دنبال گوشی می‌گردد. در حقیقت تحرک او در این سکانس حتی از لحظه ای که رایلی پنیک می‌کند هم بیش‌تر است!

7. استفاده ابزاری اضطراب از تخیلات رایلی

استفاده ابزاری اضطراب از تخیلات رایلی

«درون و بیرون 2» عملکرد و تاثیر اضطراب را بهتر از هر فیلم دیگری به تصویر می‌کشد. اضطراب با استفاده از سناریوهای ساختگی تلاش می‌کند، ما را از حوادثی بترساند که احتمال وقوعشان نزدیک صفر است؛ در نتیجه هرچقدر تخیلتان قوی‌تر باشد، احتمال بیش‌تری وجود دارد که گرفتار سناریوهای ساختگی اضطراب شوید و شروع به نشخوار فکری کنید.

در قسمت اول «درون و بیرون» دیدیم که رایلی قوه تخیل پویایی دارد و حتی با دوست خیالی‌اش آشنا شدیم. در قسمت دوم اضطراب از همین تخیل پویا بر علیه خودِ رایلی استفاده می‌کند. اضطراب در این شرایط از صدها انیماتور کمک می‌گیرد تا سناریوهای ترسناک او را به تصویر تبدیل کنند و رایلی با تصورشان تا صبح بیدار بماند.

شادی بعد از ورود به اتاق برای مبارزه با افکار منفی، انیماتورها را ترغیب می‌کند که سناریوهای شادتر او را به تصویر تبدیل کنند. این سکانس نمونه‌ای از آشفتگی و هرج و مرج یک ذهن مضطرب است و هر مخاطبی را به همذات پنداری با رایلی وا می‌دارد.

6. احساسات جدید رایلی به هویت او راه پیدا می‌کنند

احساسات جدید رایلی در درون و بیرون 2 به هویت او راه پیدا می‌کنند

در همه فیلم‌های خوب، لحظه‌ای وجود دارد که به نظر می‌رسد شرور داستان پیروز شده، همه چیز از دست رفته و قهرمان قصه هم در اوج استیصال قرار دارد؛ پیکسار در تصویر کردن این لحظات ویرانگر عالی عمل می‌کند. مثل لحظه‌ای که اسباب بازی‌ها در «داستان اسباب بازی 3» (Toy Story 3) در آستانه سوختن قرار دارند یا وقتی در «کارخانه هیولاها» بو توسط آقای واترنوز دستگیر و مایک و سالیوان به هیمالیا تبعید می‌شوند. این لحظه در«درون و بیرون» جایی اتفاق می‌افتد که اضطراب و احساست تازه وارد جایگزین حس هویت رایلی می‌شوند.

در این لحظه اضطراب جایگزین تاثیرات مثبت شادی در حس هویت رایلی می‌شود و رد پای سمی و ناپایدارش (که در انیمیشن با رنگ نارنجی نشان داده شده می‌شود) را در هویت رایلی به جای می‌گذارد. چیزی که «درون و بیرون 2» را به فیلمی بی‌نظیر تبدیل می‌کند این است که در نهایت نشان می‌دهد بلوغ چطور می‌تواند درک فرد از هویت خودش را تغییر دهد.

5. فلج شدن اضطراب در طول حمله عصبی رایلی

فلج شدن اضطراب در طول حمله عصبی رایلی

یکی از نقاط اوج داستان «درون و بیرون 2» جایی است که در نهایت اضطراب بر تمام احساسات رایلی چیره می‌شود و دختر نوجوان قصه یک حمله عصبی را تجربه می‌کند. در طول مهم‌ترین مسابقه هاکی زندگی رایلی و وقتی برای پیروزی به یکی از دوستانش صدمه زده، به  محوطه جریمه فرستاده می شود و دقیقا در این اتاقک کوچک یک حمله پانیک واقعی را تجربه می‌کند؛ علائم بیرونی این حمله شامل تعریق، درد قفسه سینه، نفس تنگی و… است اما در ذهنش، به عنوان یک گردباد غیرقابل کنترل تصویر می‌شود.

اضطراب در شرایطی که فکر می‌کند می‌تواند همه چیز را کنترل کند، خشکش می‌زند و نمی‌تواند هیچ کاری برای آرام کردن رایلی انجام دهد. اضطراب یکی از دوست داشتنی‌ترین شرورهای پیکسار است و این سکانس نشان می‌دهد که ذاتا هیولا نیست و فقط تصور می‌کند در حال انجام بهترین کار دنیا است و می‌تواند با هشدار خطرهای احتمالی رایلی را به اهدافش نزدیک‌تر کند. در حقیقت اضطراب شرور نیست، بلکه ضد قهرمانی است که به شکل تاسف باری در جهالت و گمراهی به سر می‌برد.

4. سر و کله نوستالژی خیلی زود پیدا می‌شود

سر و کله نوستالژی در درون و بیرون 2 خیلی زود پیدا می‌شود

نوستالژی یکی از دوست داشتنی‌ترین احساساتی است که در انیمیشن «درون و بیرون 2» تصویر می‌شوند؛ ظاهر او شبیه مادربزرگ مهربانی است که مدام یاد خاطرات گذشته می‌افتد، حتی اگر چند دقیقه قبل اتفاق افتاده باشند. مثلا جایی که با شوق از لحظه‌ای یاد می‌کند که احساسات جدید وارد ذهن رایلی شدند، بی‌حوصلگی یادآور می‌شود که این اتفاق تقریبا 30 ثانیه پیش رخ داده!

نوستالژی یکی از بهترین شخصیت‌های «درون و بیرون 2» است که به اندازه کافی در فیلم استفاده نمی‌شود؛ چون هنوز زود است که وارد ذهن رایلی جوان شود. اضطراب می‌گوید بعد از این که رایلی فارغ التحصیل شد و عروسی بهترین دوستش را گذراند، سر و کله نوستالژی پیدا خواهد شد. با این اوصاف امیدواریم نوستالژی نقش پررنگ‌تری در «درون و بیرون 3» (Inside Out 3) داشته باشد.

3. شادی متوجه می‌شود که اضطراب هم می‌تواند به اندازه او کنترل‌گر باشد

شادی متوجه می‌شود که اضطراب هم می‌تواند به اندازه او کنترل‌گر باشد

نقطه اوج هر دو قسمت «درون و بیرون» جایی است که شادی متوجه می‌شود تا الان راه را اشتباه آمده. او در فیلم اول تلاش می‌کند غم را سرکوب کند چون فکر می‌کند روی رایلی تاثیر منفی می‌گذارد اما بالاخره متوجه می‌‎شود اتفاقا گاهی غم می‌تواند تاثیر مثبتی روی احساسات رایلی بگذارد. در قسمت دوم هم شادی تلاش می‌کند کنترل رایلی را از چنگ اضطراب خارج کند. اما وقتی اضطراب اعتراف می کند که نمی داند چه چیزی برای رایلی بهتر است و باید دست از کنترل کردن او بردارد، شادی متوجه می‌شود که اضطراب هم می‌تواند به اندازه خودش کنترل‌گر باشد.

شادی تلاش می کند تمام احساسات و افکار پیچیده رایلی را به پس ذهنش هدایت کند اما واقعیت این است که او برای تبدیل شدن به فردی کامل‌تر به تمام آن‌ها نیاز دارد.

2. امداد غیبی خجالت به غم

امداد غیبی خجالت به غم در درون و بیرون 2

خجالت یکی از دوست داشتنی‌ترین شخصیت‌های «درون و بیرون» است او هر بار که نمی‌داند باید چه کند سرخ میشود و کلاه هودی‌اش را به کمک بندهایش روی چشمانش می‌کشد؛ مثل زمانی که نمی‌داند باید چطور به شادی سلام بدهد. بدون شک مهم‌ترین سکانس خجالت جایی است که متوجه می‌شود غم به اتاق فرمان نفوذ کرده اما به جایی که او را به اضطراب لو بدهد و نقشه‌هایش را خنثی کند، تصمیم می‌گیرد به او کمک کند.

خجالت نمی‌تواند با حرف زدن حق خودش را بگیرد و این کاملا طبیعی است اما می‌تواند طرف درست داستان را تشخیص دهد و دقیقا به همین دلیل هم به سمت غم می‌رود و تلاش می کند با کمک به او نقشه‌های اضطراب را تا حدی خنثی کند.

1. شادی اضطراب را آرام می‌کند

شادی اضطراب را آرام می‌کند

در پایان انیمیشن «درون و بیرون 2» اضطراب متوجه تاثیر منفی‌اش بر ذهن رایلی می‌شود و تصمیم می‌گیرد کنترل را به شادی واگذار کند. در حالی رایلی منتظر خبر ورودش به تیم هاکی است، اضطراب شروع به نشخوار فکری و بیان سناریوهای کابوس‌وار می‌کند اما قبل از این که از کنترل خارج شود، شادی وارد عمل می‌شود و او را به سمت صندلی ماساژ هدایت می‌کند.

البته این تقریبا غیر ممکن است که یک نوجوان 13 ساله تنها در عرض یک هفته بتواند بر اضطرابش غلبه کند اما همه چیزهایی که شادی در این صحنه برای کنترل اضطراب استفاده می‌کند، در زندگی واقعی هم کاربرد دارند؛ مثل استراحت، آرامش، یک فنجان چای و روشن کردن یک شمع معطر.

شما می‌توانید تمام انیمیشن‌های پیکسار از جمله «درون و بیرون 2» را در myket.ir تماشا کنید. 

منبع: screenrant

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
تماشای رایگان ×