10 اشتباه بزرگ قهرمانان دیزنی؛ از موانا تا نمو
قهرمانان دیزنی برخی از بهترین شخصیتهایی هستند که مخاطبان بلافاصله عاشقشان میشوند. آنها اغلب به بهانهی ماموریتهای کوچک و بزرگی که باید به انجام برسانند بینندگان را به سفرها و مکانهای جادویی میبرند. بسیاری از آنها الهامبخش و دانا هستند، اما گاهی اوقات اشتباهاتی هم مرتکب میشوند.
گاهی اوقات، اشتباهاتشان آنها را قابلدرکتر میکند. همه گاهی اشتباه میکنند، اما نحوه انتخاب راهی برای اصلاح اشتباهات است که آنها را به قهرمان تبدیل میکند. برخی دیگر تصمیم میگیرند کارهایی انجام دهند که بینندگان کمی سختتر میتوانند آنها را ببخشند. بدترین کارهایی که قهرمانان دیزنی انجام دادهاند همیشه بخشی از روند تغییر شخصیت و داستان آنها را شکل میدهد.
10. در فیلم کتاب جنگل، مالو کاری کرد که موگلی تصور کند همیشه میتواند در جنگل بماند
بالو خرسه شخصیت نمادینی در انیمیشن کتاب جنگل (The Jungle Book) است. او خیلی زود با موگلی دوست شد و با آهنگ معروفش به او یاد داد که چگونه قدردان نعمتهای کوچک زندگی باشد. بالو هم مانند باگیرا فقط بهترینها را برای موگلی میخواست، اما گاهی اوقات اجازه میداد احساسش بر عقلش حاکم شود.
باگیرا میدانست که موگلی برای امنیت خودش باید به دهکده انسانها برگردد. چون شیرخان، ببر آدمخوار، در کمین بود و به دنبال موگلی میگشت. بالو فکر میکرد که موگلی کنار او در امان خواهد بود؛ که این یک تصور اشتباه بود. البته، بالو نمیخواست موگلی را در معرض خطر قرار دهد، اما این اصلا منصفانه نبود که به موگلی بگوید میتواند در جنگل بماند.
9. در انیمیشن در جستوجوی نمو، مارلین نباید دوری را تنها میگذاشت
انیمیشن در جستوجوی نمو (Finding Nemo) یک ماجرای بسیار احساسی است. داستان یک پدر و پسر ماهی به نامهای مارلین و نمو است که از هم دور میشوند و پدر باید برای نجات پسر دست به کار شود. در سفرهای مارلین، یک ماهی دیگر به نام دوری او را همراهی میکند که از ضعف حافظه کوتاهمدت رنج میبرد. حضور دوری مفید است و او تمام تلاش خود را میکند تا هر کاری که میتواند برای مارلین و نمو انجام دهد.
با این حال، پس از اینکه مارلین احساس میکند تلاشهایشان بیهوده است، دوری را تنها میگذارد. دوری به او التماس میکند که همراهیاش کند، اما مارلین قبول نمیکند. قابل درک است که غم و اندوه مارلین بر او چیره شده است، اما دوری نیز به دوستش نیاز داشت و میتوانست تحت هر شرایطی کنارش بماند.
8. مائویی از کمک به موانا امتناع کرد
موآنا به یک شاهزاده خانم واقعا الهامبخش دیزنی تبدیل شده است و نمادی از فرهنگ پلینزیایی را به نمایش میگذارد. نسخه لایو اکشن موانا (Moana) در راه است و طرفداران میتوانند دوباره با داستان شجاعانه این شخصیت همراه شوند. پس از اینکه دهکده و مردم در معرض خطر قرار گرفتند، موانا کسی بود که یک نیمهخدا به نام مائویی را پیدا و قلب تهفیتی را بازسازی کرد.
مائویی قلب تهفیتی را ربوده بود، بنابراین تقصیر او بود که موتونویی رنج میکشید. وقتی موانا مائویی را پیدا میکند، او تمایلی به کمک به موانا ندارد. در مقاطع مختلف، مائویی مایل نبود که برای کمک هیچ قدمی بردارد و اشتباهات خود را اصلاح کند؛ کاری که باید از ابتدا انجام میداد. او در نهایت در بازگرداندن قلب به تهفیتی سودی نبرد، اما اگر در انجام این کار سریعتر عمل میکرد، کار موانا بسیار آسانتر میشد.
7. در انیمیشن زندگی یک حشره فلیک همه چیز را خراب کرد
زندگی یک حشره (A Bug’s Life) تجسم درخشش انیمیشنی است که کودکان را هدف قرار میدهد اما برای بزرگسالان هم خندهدار و جالب است. هنگامی که یک کلنی مورچه قرار است ذخیره غذای خود را به ملخ بزرگ بدهد، فلیک به طور تصادفی آن را از بین میبرد. هیچ زمانی برای تهیه غذا باقی نمانده است، بنابراین مورچهها باید با عواقب آن روبرو شوند.
این اختراعات فلیک بود که او را به شخصیت بهتری تبدیل کرد. قلبش در جای درستی بود، اما باید به جای به خطر انداختن عرضه غذا، طبق قوانین معمول پیش میرفت. اقدامات او کاتالیزور زنجیرهای از رویدادهای بعدی بود. مورچهها مجبور بودند با ملخها روبرو شوند و اگرچه فلیک به رفع مشکل کمک کرد، کلنی نمیخواست این مشکلات پیش بیاید.
6. پیتر پن در مقابل پریهای دریایی به وندی کمک نکرد
رفتن به سرزمین ناکجاآباد ممکن است برای وندی و برادرانش، جان و مایکل، یک ماجراجویی بوده باشد، اما چندان هم بیخطر و تجربیات منفی نبود. وقتی پیتر وندی را به جایی که پریهای دریایی هستند میبرد، او از ملاقات با آنها بسیار خوشحال میشود. اما متاسفانه پریهای دریایی اینطور نبودند.
پریهای دریایی شروع به اذیت وندی کردند. لباسش را کشیدند و یکی از آنها سعی کرد او را غرق کند. پیتر ظاهرا دوست وندی بود، اما فقط به آنچه در حال رخ دادن بود میخندید. تا زمانی که وندی یک صدف را بالای سرش بلند کرد تا بهعنوان سلاح استفاده کند، او وارد عمل شد. وندی مجبور شد از خودش دفاع کند چون پریها او را رها نمیکردند. پیتر باید از همان ابتدا به پریهای دریایی میگفت دست از سر وندی بردارند.
5. پری آبی به پینوکیو هیچ چیز یاد نداد
پری آبی در انیمیشن پینوکیو (Pinocchio) ممکن است اولین شخصیتی نباشد که هنگام اشاره به بدترین کارهایی که قهرمانان دیزنی انجام دادهاند به ذهن خطور کند، اما اگر لحظهای فکر کنید، مشخص میشود که او در راهنمایی و آموزش پینوکیو کوتاهی کرده است. او به عروسک چوبی جان بخشید و پینوکیو از اینکه توانست حرکت کند، صحبت کند و راه برود هیجانزده شد.
با این حال، پری آبی هشدار زیادی در مورد دنیای بیرون به پینوکیو نداد. پینوکیو مجبور بود خودش را ثابت کند تا پسر واقعی شود، اما نمیدانست با چه چیزی یا چه کسی مواجه خواهد شد. پری آبی میتوانست کمی بیشتر به او کمک کند تا وقتی نوبت به مقابله پینوکیو با موقعیتهای بد مانند جزیره لذت رسید بهتر عمل کند.
4. سیمبا در انیمیشن شیر شاه به سرزمین پراید برنمیگشت
سیمبا در واقع یکی از بهترین قهرمانان دیزنی و انیمیشن شیر شاه (The Lion King) است، اما او همیشه تصمیمات درستی نمیگیرد. پس از اینکه عموی شرورش اسکار، موفاسا را کشت، به سیمبا گفت که این اتفاق تقصیر اوست. قابل درک است که سیمبا بهعنوان یک توله شیر جوان، بعد از این اتفاق بدون هیچ توضیحی به خانوادهاش فرار کند.
او کمی بزرگتر شد و با تیمون و پومبا زندگی کرد. نالا، شیر مادهای که در کودکی با او دوست بود، او را پیدا کرد و از سیمبا خواست به خانهاش برگردد تا کمک کند. سیمبا نفر بعدی در صف پادشاهی بود و میتوانست قدرت اسکار را از او بگیرد. سیمبا در ابتدا به خاطر گناهی که نسبت به مرگ پدرش احساس میکرد، از بازگشت امتناع کرد. سیمبا در نهایت بازگشت، اما نالا میخواست به محض پیدا شدن سیمبا از حمایت او برخوردار شود.
3. وودی در انیمیشن داستان اسباببازی باز را از پنجره به بیرون هل داد
وودی و باز در نهایت دوستان خوبی شدند، اما مسیر دوستی آنها چند پیچ و خم داشت. وقتی وودی میشنود که اندی میتواند فقط یک اسباببازی با خودش ببرد، میخواهد مطمئن شود که او را انتخاب میکند. چون با توجه به علاقه اندی به باز، مشخص نیست که آیا وودی انتخاب اندی خواهد بود یا نه.
وودی تلاش میکند باز را به دام بیندازد، اما کاملا نتیجه عکس میدهد. یک اتفاق باعث میشود باز از پنجره بیرون بیفتد. اسباببازیهای دیگر پس از اینکه فهمیدند این تقصیر وودی بوده است، با او روبرو میشوند. آنها به زودی متوجه شدند که حسادت وودی بر او غلبه کرده است و او را به خاطر چنین رفتار اشتباهی سرزنش کردند. وودی البته همچنان یکی از قهرمانان دیزنی و این مجموعه است، او فقط همیشه درست فکر نمیکرد.
2. دیو در انیمیشن دیو و دلبر بل را در قصرش محبوس کرد
اگرچه دیو در پایان انیمیشن دیو و دلبر (Beauty and the Beast) در نهایت به یکی از قهرمانان دیزنی و عشق زندگی بل تبدیل میشود، اما در ابتدا تمام ویژگیهای یک شرور ترسناک را داشت. دیو پدر بل را به خاطر تجاوز به حریم خصوصیاش زندانی میکند. بل که نمیتواند تحمل کند به دنبال پدرش میرود و زندانی شدن خود را بهعنوان جایگزینی برای پدر بیمارش پیشنهاد میدهد.
دیو موافقت کرد و بل در داخل قلعه او محبوس شد و هیچ تماسی با دنیای بیرون نداشت. دیو هرگز نباید از ابتدا اینقدر پرخاشگر میبود. نگه داشتن دو نفر در اسارت کار اشتباهی است، اما به این دلیل که روند تغییر شخصیتش او را به تصمیمات بهتر سوق میدهد، نادیده گرفته میشود. نه بل و نه پدرش لیاقت چنین رفتار وحشتناکی را نداشتند و رفتار دیو غیرقابل بخشش بود.
1. جان اسمیت در انیمیشن پوکوهانتس به ویرجینیا حمله کرد
پوکوهانتس (Pocahontas) بهعنوان یکی از پرایرادترین انیمیشنهای دیزنی شناخته میشود. این فیلم با الهام از رویدادهای واقعی، به یک نسخه بازنگریشده از تاریخ تبدیل شد که حقیقت را نشان نمیدهد. یکی از این ایرادات اغراق در رابطه پوکاهونتاس و جان اسمیت است. حتی با تغییراتی که در فیلم ایجاد شد، جان اسمیت هنوز به تراژدی داستان متصل بود.
جان بخشی از گروهی بود که ب÷ه قصد استعمار به ویرجینیا حمله کرد. قبیله پوهاتان که پوکوهانتس به آن تعلق داشت، مستقیما تحت تاثیر مداخله و ویرانی ناشی از آن قرار گرفت. مفهوم فیلم نشان میدهد که پوکوهانتس به جان دیدگاه جدیدی میدهد و نظر او را در مورد کاری که استعمارگران انجام میدادند تغییر میدهد. در پایان فیلم، او جان خود را به خطر میاندازد تا پدر پوکوهانتس، رئیس پوهاتان را نجات دهد. حرکت قهرمانانه او ممکن است نشاندهنده تغییر دیدگاهش در مورد استعمار باشد، اما جان از ابتدا بخشی از مشکل بود.
منبع: cbr