نقد سریال سیلو (Silo): بقا در دنیای آخرالزمانی
سریال سیلو (Silo) یک سریال تلویزیونی محصول آمریکا است. این سریال علمی تخیلی است که توسط کمپانی اپل تی وی پلاس تولید و منتشر کشدهاست. این سریال در ژانر پسا آخرزمانی ساخته شدهاست. سیلو توسط گراهام یوست ساخته شده و موسیقی متن آن کار آتلی اورارسون است. بازیگرانی که دراین سریال نفش آفرینی کردهاند عبارتند از: ربکا فرگوسن در نقش ژولیت نیکولز، راشید جونز در نقش آلیسون بکر، دیوید اویلوو در نقش هلستون بکر، کامن در نقش رابرت سیمز، تیم رابینز در نقش برنارد هالند و هریت والتر در نقش مارتا واکر. این سریال نظرات و امتیازات مثبت فراوانی هم از طرف بینندگان و هم از طرف منتقدان دریافت کردهاست. سریال «سیلو» به عنوان یک کار درخشان در کارنامهی اپل تی وی میدرخشد.
سریال «سیلو» بر اساس داستان سه گانهی پر فروش نویسندهی خوش ذوق هیو هاوی ساخته شدهاست. سریال «سیلو» داستان یک جامعهی زیرزمینی است. داستان این سریال علمی تخیلی در ابتدا و به ظاهر خیلی سر راست به نظر میرسد اما هرچه سریال جلوتر میرود پیچیده و پیچیدهتر میشود. این پروژهی تلویزیونی داستانی جذاب دارد و چالشهای زندگی در یک محیط محدود، تنگ و غیر طبیعی را به نمایش میگذارد واز طرفی به ذهن وروح جستجوگر انسان میپردازد.
سقوط بشریت، نجات بازماندگان از یک فاجعهی جهانی و به طور کل تمهای آخرزمانی و پساآخرزمانی دست مایهی بسیاری از فیلمهای سینمایی و سریالها بوده است که هر کدام به گونهی متفاوت و گاه مشابهای تصویری از جهانی که تقریبا نابود شدهاست را برای مخاطب به نمایش میگذارند. در این گونه فیلمها و سریالها بازماندگان سعی دارند جهانی نو بنا کنند و یا باقی ماندهی جهان قدیم را نجات بدهند. آنها میکوشند دنیا را از باقیماندهی ویران کنندهها پاکسازی کنند، تا زندگی انسان به حالت عادی بازگردد. این سریال داستان تلاش برای بقا و تلاش برای تغیر شرایط زندگی سخت است. قدرت، انسانیت و برزخ از فاکتورهایی است که مخاطب در این سریال با آنها روبروی شود.
نگاهی به داستان سریال: یک قرن بی هوای آزاد
داستان سریال «سیلو» این گونه است که سالها است هوای کرهی زمین به شدت مسموم شدهاست. در این شرایط مردم مدت زمان بسیار طولانی است که در سیلوهای غول پیکر و در عین حال مجهزی که در زیر زمین ساخته شدهاند زندگی میکنند. شرایط و قوانین خاصی بر محیط سیلو حکفرما است. این قوانین سخت برای حفظ امنیت ساکنین وضع شدهاند. سریال در ابتدا داستان زوجی را مطرح میکند که مدتها منتظر اجازه یافتن برای بچهدار شدن بودهاند. در سیلو قوانین سختی برای بارداری وجود دارد. اما یکی از زوجین بعد از مراوده با کسانی که به همه چیر شک میکنند به فراست میافتد تا حقیقتی را که معتقد است گردانندگان سیلو از آنها پنهان کردهاند، کشف کند. کلانتر بکر با بازی دیوید اویلوو همراه روث شهردار با بازی جرالد جیمز مسئول حفظ صلح و ثبات سیلو هستند. هرکدام از ساکنین سیلو بخواهند به خارج از سیلو بروند باید تصمیم خود را اعلام کنند و اگر چنین شود دیگر راه بازگشتی برایشان وجود ندارد. سیستم قضایی سیلو بسیار قدرتمند است. از این به بعد پیچیدگیها و معماها بیشتر شده و از قسمتهایی میانی به بعد داستان شروع به حل کردن معماهای مطرح شده میکند. کسانی که میخواهند پی به حقیقت و ماهیت واقعی سیلو و جهان خارج ببرند حاضر میشوند به خواستهی خود از سیلو خارج شوند. اما هر بار هرکس از سیلو خارج میشود میمیرد. اما این موضوع برای کسانی که نمیخواهند این تئوری مشکوک را بپذیرند سئوالات زیادی پیش میآورد. آنها سعی میکنند جوابی برایشان پیدا کنند. آنها کسانی هستند که نمیتوانند دست روی دست بگذارند و فقط تماشاچی باشند. آنها سئوالاتی دارند چرا در سیلو صحبت و کند و کاو در مورد گذشته جرم است. اشیاء به نام یادگاری چرا وجود دارند. از همه مهمتر سیلو ساخت چه کسانی و به چه منظوری ساخته شده است. پیچیدگیهای معماگونه کم کم در داستان سریال گسترش پیدا میکند اما خط اصلی داستان همچنان پررنگ و در مرکزیت قرار دارد. سیلو شبیه یک شهرکوچک است که حقیقت وجودی خود را کم کم ودر طول سریال آشکار میکند.
ساکنین سیلو افراد مختلفی هستند. عدهای از این ساکنین فقط خوشحال هستند که چنین مکان امنی برای زندگیشان وجود دارد. آنها آدمهای قانعی هستند که سرشان در لاک خودشان است. اما عدهای دیگر برایشان این سئوالات ایجاد شدهاست که این سیلو در چه زمان توسط چه کسانی و با چه هدفی ساختهشدهاست. مکانی که امکان زندگی طولانی مدتت در آن فراهم است. عدهی سوم کسانی هستند که قدرت را در دست دارند. آنها گردانندگان سیلو هستند که شاید حقیقت در مورد سیلو و در مورد جهان بیرون از سیلو را بدانند. آنها همان کسانی هستند که با خلق فضایی زیبا و تصویری شگفت انگیز تحمل زندگی در سیلو را آسانتر کردهاند.
در این سیلو ماجراهای پیچیده و مهیجی در جریان است. انسانها برای بقا در این سیلوی چند طبقه و مجهز زندگی میکنند. داستان سیلو علاوه بر این که مشکلات زندگی در محیطی بسته را مطرح میکند بر معضلاتی دیگر همچون پنهان کردن حقیقت و دست کاری تاریخ نیز تمرکز دارد. در هر قسمت از داستان «سیلو»، سریال به تدریج و با گذشت زمان تنشها و پیچیدگیهای بیشتری را به تصویر میکشد و به بینندههای کنجکاو زاویههای پنهان زندگی سیلویی را نشان میدهد. هیچ کس نمیداند تا چه زمانی باید ساکن سیلو باشند. سریال «سیلو» از همان فصل اول با استفاده از یک داستان جذاب بر روابط انسانی، روابط انسان و محیط، مسائل اجتمایی و جامعه شناسی تمرکز دارد.
شخصیتپردازی در سیلو
یکی از نقاط قوت سریال «سیلو» طراحی صحنه و جلوههای ویژهی آن است. طراحان صحنه چنان فضایی بی نقص و چشم نواز را ساختهاند که تأثیر فوقالعادهای بر بیننده نهاده و او را مجذوب میکند. لوکیشن همانی است که باید باشد. محیطی به ظاهر امن غیر قابل نفوذ و در عین حال خفقان آور است. همه چیز در این سریال تلفیقی از هوشمندی، صنعت و هنر است به گونهای که میتوان سریال «سیلو» را یک اثر هنری نامید. سریال «سیلو» دقیقاً دنیایی ساخته که میخواسته بسازد تا بستری متناسب برای داستانش باشد. در هر قسمت از سریال «سیلو» داستانی مطرح شده، ماجرایی اتفاق میافتد که مخاطب را بیشتر و بیشتر کنجکاو میکند. در هر قسنمت عناصر داستانگویی سر جای خودشان هستند و هر قسمت با یک صحنهی قدرتمند به پایان میرسد. و داتسان کم کم تکمیل میشود. سریال «سیلو» یک سریال پسا آخرالزمانی، درام و غم انگیز است. تواصلی این سریال مانند یه سریال معمایی است که معماهایش باید حل شود. و اما بحث شخصیتپردازی سریال«سیلو». در سریال «سیلو» شحصیت پردازی عالی است. جزئیات پرداخته شده در شخصیتهای سریال باعث شده تا مخاطب با شخصیتها ارتباط برقرار کند. این شخصیتها زاویههای پنهانی دارند که کم کم آشکار میشوند و مخاطب میتواند امیدها ونا امیدیهایشان، دغدغهها و آرزوهای بر باد رفتهاشان کند و حتی وقتی تصمیم میگیرند خود را فدا کنند تا شاید بتوانند جواب سئوالهایشان را بیابند نیز مخاطب باز آنها را درک میکند و این جادوی شخصیت پردازی است. بازیها در این سریال روان و باورپذیر هستند. بازیگران به گونهای قدرتمندبازی کردهاند که مخاطب به راحتی با آنها ارتباط برقرار میکند.
در سریال «سیلو» مردم از نظر طبقاتی به چند دست تقسیم میشوند. عدهای که در ردهی طبقات پایینتر قرار میگیرند و در طبقات پایین هم زندگی و کار میکنند. بقای سیلو به درست کار کردن این رده از ساکنین بستگی دارد. با این حال آنها مورد تحقیر کسانی قرار میگیرند که در ردههای بالاتر هستند. کسانی که در ردهی بالای طبقاتی قرار دارند دستهی دوم از ساکنین هستند. آنان هستند که قوانین را مینویسند و اجرا میکنند. آنها هستند که تاریخ را مینویسند و آنها هستند که تعیین میکنند چه چیزی درست و چه چیزی غلط است بدون این که مجبور باشند توضیحی بدهند. در واقع در سیلو حکومتی طبقاتی برقرار است.
نظرات منتقدان درباره سیلو
منتقد پلی لیست : « این سریال همان سریال علمی تخیلی، معمایی است که ما به دنبالش هستیم. شخصیت ژولیت که بازی آن برعهدهی ربکا فرگوسن است به نظر من یک پکیج مناسب و کامل برای سیلو است. او قهرمانی سخت کوش است که لحظات دراماتیک را به خوبی کنترل میکند و همچنین نباید از بازیگران مکمل هم بگذریم که گرچه حضور کوتاه دارند اما همین حضور کوتاه هم چشم بینندگان را خیره میکند. »
منتقد هالیوود ریپورت: « گاهی اوقات در سریال سیلو ساختار جهانی سازی فوقالعاده است. و برخی اوقات هم داستان آن دست و پا گیر است. گاهی هم داستان به شدت جذاب است که ساختار جهان را غیر منطقی نشان میدهد. اما در این دست سریال ها مهمترین موضوع نگرش به پایان است. پایان سیلو گرچه به جایی میرسد ک خیلی هیجان انگیز نیست اما همین موضوع باعث شد که من علاقه مند شوم بیشتر در این دنیا و برای آشنایی بیشتر با افرا آن وقت بگذارم »
سریال «سیلو» سریالی علمی تخیلی است که دارای داستانی پیچیدهاست. در این سریال معماها را به گونهای طراحی شده اند که مخاطب برای حلشان کنجکاوانه سریال را دنبال میکند. این سریال توانسته نظرات مثبت زیادی را جذب کند و طرفداران پر وپا قرصی برای خوددست و پاکند. سیال «سیلو» خوش ساخت با شخصیت پردازی عالی است که ارزش دیدن را دارد.