10 دنباله بازی‌های ویدیویی که در حد نسخه اول نبودند

در دنیای بازی‌های ویدیویی، همیشه این انتظار وجود دارد که دنباله‌ها بتوانند نسخه‌های قبلی را بهبود دهند و تجربه‌ای فراموش‌نشدنی‌تر ارائه دهند. در بسیاری از موارد، توسعه‌دهندگان موفق شده‌اند با پیشرفت‌های گرافیکی، گیم‌پلی نوآورانه و داستان‌پردازی بهتر، بازی‌هایی بسازند که نسخه‌های پیشین خود را کاملاً تحت‌الشعاع قرار دهند.

اما گاهی اوقات، جادوی خاصی در نسخه اولیه یک فرنچایز نهفته است که هرگز تکرار نمی‌شود. بعضی از بازی‌ها از همان ابتدا چنان شاهکاری را ارائه می‌دهند که هیچ دنباله‌ای توانایی بازآفرینی آن را ندارد، و هر چه جلوتر می‌رویم، بیشتر متوجه می‌شویم که آن اولین تجربه همچنان بهترین بوده است. در این مطلب مایکت به ۱۰ فرنچایزی می‌پردازیم که هرگز نتوانستند از نسخه اولیه خود فراتر بروند و همچنان در سایه آن باقی مانده‌اند.

10 فرنچایزی که هرگز از نسخه اول خود بهتر نشدند

فرنچایزهایی که در این مطلب آورده شده‌اند صرفاً دارای دنباله‌های ضعیفی نیستند. بسیاری از این مجموعه بازی‌ها در ادامه مسیر نیز فوق‌العاده بوده‌اند و عناوین ارزشمندی خلق کرده‌اند، اما هیچ‌کدام نتوانسته‌اند جایگاه نسخه اصلی را تصاحب کنند.

The Walking Dead

The Walking Dead

استودیوی Telltale در سال‌های اخیر روزهای سختی را پشت سر گذاشته—از تغییرات اساسی در ساختار گرفته تا لغو پروژه‌ها و در نهایت تعطیلی استودیو. اما این موضوع دلیل نمی‌شود که بازی فوق‌العاده The Walking Dead و تأثیر عمیق آن بر صنعت را فراموش کرد. The Walking Dead فراتر از یک بازی درخشان بود؛ یک داستان بی‌نظیر که به لطف روایت قوی، موسیقی تأثیرگذار و اجراهای قدرتمند جان می‌گرفت. رابطه میان لی و کلمانتاین چنان هنرمندانه پرداخته شده که نمی‌توان درگیر آن نشد.

در این بازی شما دائماً با تصمیم‌گیری‌های چالش‌برانگیز مواجه می‌شدید. اینکه در مواجهه با اتفاقات بازی چه کنید، چه کسی را نجات دهید، یا در برخورد با دیگران چه رفتاری داشته باشید. این تصمیمات نه‌تنها روایت را شکل می‌داد، بلکه روابط شخصیت‌ها را نیز تحت تأثیر قرار می‌داد. The Walking Dead نه‌تنها ژانر ماجراجویی را احیا کرد، بلکه آن‌قدر موفق بود که دنباله‌ها، بسته‌های الحاقی و اسپین‌آف‌هایی را به دنبال داشت.

با این حال، موفقیت غیرمنتظره‌ی قسمت اول باعث شد دنباله‌های بعدی در تلاش برای تکرار آن جادوی اولیه ناکام بمانند. قسمت‌های بعدی همچنان بر تصمیم‌گیری‌های سخت و درگیری‌های شخصیت‌ها تمرکز داشتند، توانستند داستان بازی را به‌خوبی ادامه دهند و در نوع خود عناوین خوبی بودند، اما هیچ‌کدام نتوانستند همان بار احساسی اولین بازی را بازآفرینی کنند. این دنباله‌ها ارزش تجربه را دارند، اما نباید انتظار همان تأثیرگذاری نخستین نسخه را داشت.

آیکون بازی The Walking Dead: A New Fronti

The Walking Dead: A New Fronti

حجم:۷۹۷ مگابایت (شامل ۷۸۵ مگابایت دیتا)

دانلود بازی The Walking Dead: A New Fronti

Dead Rising

Dead Rising

استودیو کپکام در دهه ۲۰۰۰ با Resident Evil بازار بازی‌های زامبی‌محور را در دست داشت. این استودیو در سال ۲۰۰۶ تصمیم گرفت تا یک فرنچایز دیگر در مورد مردگان متحرک راه‌اندازی کند. این بازی Dead Rising بود و برخلاف بسیاری از عناوین زامبی‌محور، به‌جای ترساندن بازیکن، بر سرگرمی تمرکز داشت. شخصیت‌های عجیب‌وغریب و روش‌های بی‌شمار برای تکه‌تکه کردن زامبی‌ها آن‌قدر خنده‌دار بودند که حتی کسانی که علاقه‌ای به داستان‌های زامبی‌محور نداشتند، می‌توانستند از آن لذت ببرند.

البته این بازی صرفاً به جنون و شوخ‌طبعی متکی نبود و همچنان یک تجربه‌ی چالش‌برانگیز با تنوع بالایی از مأموریت‌ها و سیستم مبارزه‌ی خلاقانه ارائه می‌داد. اما شهرت Dead Rising به طنز عجیبش باعث شد دنباله‌ها این جنبه را تا حد افراطی بالا ببرند و متأسفانه همین تصمیم باعث شد سازندگان از عناصر اصلی بازی غافل شوند. در نتیجه، ضعف داستانی، مشکلات فنی و باگ‌های متعدد نسخه‌های بعدی را تحت‌الشعاع قرار داد.

البته دنباله‌ها همچنان لحظات خنده‌داری دارند و بسیار سرگرم‌کننده هستند اما این نمی‌تواند گیم‌پلی ناامیدکننده‌ی آن‌ها را توجیه کند. با وجود این، Dead Rising همچنان فرنچایزی موفق محسوب می‌شود، اما اگر نسخه‌های بعدی همان ارزش‌های نسخه‌ی اصلی را حفظ می‌کردند، می‌توانستند به جایگاه بهتری دست پیدا کنند.

.New Super Mario Bros

.New Super Mario Bros

وقتی .New Super Mario Bros در سال ۲۰۰۶ روی نینتندو DS عرضه شد، یک نسیم تازه در دنیای پلتفرمرهای دوبعدی بود. بعد از بیش از یک دهه، نینتندو بالاخره یک بازی ماریو دوبعدی اصلی ارائه داد که ترکیبی از طراحی کلاسیک با گرافیک مدرن و قابلیت‌های جدید هیجان‌انگیز بود. این بازی به‌خوبی موفق شد که هم حس نوستالژی بازیکنان قدیمی را زنده کند و هم نسل جدید را جذب کند.

اما با انتشار نسخه‌های بعدی این سری، واژه “New” در نام آن کم‌کم حالت طعنه‌آمیز پیدا کرد. مهم‌ترین دلیل جذابیت نسخه اول این بود که در زمان عرضه‌اش، ماریو مدت‌ها از صحنه‌ی بازی‌های دوبعدی غایب بود و بازگشت او، به‌تنهایی، یک اتفاق بزرگ محسوب می‌شد. اما وقتی همان فرمول در نسخه‌های بعدی بارها و بارها تکرار شد، دیگر آن جادو کم‌رنگ شد و با وجود اضافه کردن امکاناتی مثل Super Acorn یا Double Cherry، دیگر آن حس شگفتی را القا نمی‌کردند.

Metroid Prime

Metroid Prime

فرنچایز Metroid Prime یکی از موفق‌ترین فرنچایز‌های تاریخ نینتندو است. این بازی بر خلاف بازی‌های قبلی سری Metroid یک پلتفرمر دو بعدی نبود و در سبک شوتر اول شخص توسعه داده شده بود، تصمیمی که بسیار پر ریسک به‌نظر می‌رسید. توسعه این بازی بر عهده استودیو Retro Studios بود که این بازی اولین تجربه توسعه بازی آنها بود. علاوه بر بی‌تجربگی استودیو سازنده، در طی توسعه بازی چالش‌ها و مشکلات زیادی وجود داشت، تا حدی که نیمی از تیم توسعه از جمله مدیر عامل از استودیو اخراج شدند. همه چیز نشان می‌داد که بازی Metroid Prime محکوم به شکست است.

بازی Metroid Prime منتشر شد و برخلاف انتظارات، اثری فوق‌العاده بود. این بازی بر روی اکتشاف در دنیایی پر تنش تمرکز داشت و گیم‌پلی چالش‌برانگیز، موسیقی غوطه‌ور و باس فایت‌های شگفت‌انگیز، این عنوان را به اثری بی‌نقص تبدیل کرد. این بازی به موفقیتی خیره‌کننده دست یافت و تقریباً تمام جوایز مهم سال را درو کرد. تمام این موفقیت‌ها ساخت ادامه برای سری را اجتناب‌ناپذیر می‌کرد.

بازی Metroid Prime به حدی فوق‌العاده بود که انتظارات از دنباله‌های آن سر به فلک کشیده بود. البته که تمام دنباله‌های بازی فوق‌العاده بودند و حتی توانستند در برخی جنبه‌ها، استاندارد‌های نسخه اول را ارتقا دهند. برای مثال در Metroid Prime 2: Echoes، میزان Backtracking کاهش یافت و قابلیت سفیر سریع اضافه شد تا اکتشافات خسته‌کننده نباشند. در Metroid Prime 3: Corruption باس‌ها متنوع‌تر شدند و تمرکز بیشتری روی شخصیت‌پردازی وجود داشت. با این حال، هرچند این دنباله‌ها فوق‌العاده بودند، اما همان حس شگفتی نسخه‌ی اول را نداشتند. نسخه چهارم Metroid Prime قرار است سال ۲۰۲۵ عرضه شود و باید منتظر ماند و دید که تا چه حد می‌تواند موفق ظاهر شود.

Dark Souls

Dark Souls

وقتی صحبت از تأثیرگذاری بر صنعت گیم باشد، Dark Souls یکی از آن عناوینی است که تاریخ را به قبل و بعد از خود تقسیم کرده است. Dark Souls شاهکاری بی‌بدیل در طراحی دنیا، گیم‌پلی چالش‌برانگیز و روایت غیرمستقیم است که با اتمسفر تاریک، مبارزات استراتژیک و حس پیشرفت عمیق، تجربه‌ای فراموش‌نشدنی و تحسین‌برانگیز را رقم می‌زند. این بازی تحولی در سبک ماجراجویی رقم زد به‌طوری که اکنون شاهد یک سبک جدید با نام Soulslike هستیم که به بازی‌های اطلاق می‌شود که مشابه با Dark Souls ساخته شدند.

نکته‌ی جالب اینجاست که هنگام عرضه در حدود یک دهه‌ی پیش، این بازی چندان مورد انتظار نبود. زیرا کمپین بازاریابی آن ابعاد گسترده و ارزش واقعی‌اش را دست‌کم گرفته بود. همین مسئله موجب شد تا بازی در زمان عرضه با استقبال کم‌تری نسبت به دیگر بازی‌های AAA مواجه شود. البته سختی بیش از حد بازی هم در این مسئله بی‌تاثیر نبود. اما در ادامه با تبلیغات دهان به دهان و تحسین منتقدین بازی با اقبال عمومی مواجه شد و اکنون نیز به عنوان یکی از بهترین بازی‌های تاریخ شناخته می‌شود.

با وجود دو دنباله و تعداد زیادی بازی Soulslike که از آن الهام گرفته‌اند، هیچ‌کدام نتوانسته‌اند تأثیر و میراث نسخه‌ی اصلی را تکرار کنند. Dark Souls 2 و Dark Souls 3 هر دو عناوین فوق‌العاده‌ای هستند، اما هیچ‌کدام موفق نشدند همان حس کشف بی‌پایان نسخه‌ی اول را بازآفرینی کنند. حتی نسخه‌ی سوم که از بسیاری جهات به کیفیت نسخه‌ی اصلی نزدیک شده بود، به دلیل طراحی خطی‌تر و کمبود نوآوری، نتوانست حس ماجراجویی نسخه اول را ارائه دهد. Dark Souls میراثی بود که نه‌تنها یک ژانر را شکل داد، بلکه به الگویی برای تمام صنعت گیم تبدیل شد.

Sonic The Hedgehog

Sonic The Hedgehog

در دهه نود میلادی، سگا و نینتندو اصلی‌ترین بازیگران کنسول‌های بازی بودند. در آن زمان سگا با سگا جنسیس و نینتندو با سوپر نینتندو بر صنعت رقابت کنسول‌های ویدئویی را با وجود رقبای زیاد، در انحصار خود نگه داشته بودند و با یکدیگر رقابت سنگینی داشتند. اما در این رقابت، نینتندو یک برگ برنده داشت و آن هم ماریو بود. شخصیت ماریو نماد و مسکات شرکت نینتندو بود و چهره اصلی تبلیغات و فروش این شرکت به حساب می‌آمد.

سگا برای ساخت یک مسکات دست به کار شد و نتیجه آن شخصیت سونیک شد. یک خارپشت آبی رنگ و دوست داشتنی که برای اولین بار در سال ۱۹۹۱ در بازی Sonic the Hedgehog از آن رونمایی شد. Sonic the Hedgehog یک بازی پلتفرمر دو بعدی بود که با سرعت بی‌نظیر، طراحی مراحل خلاقانه و موسیقی به‌یادماندنی، یک تجربه کاملاً جدید و متفاوت را ارائه می‌داد. مهم‌ترین ویژگی این بازی گیم‌پلی فوق‌العاده سریع و روان آن بود که حس آزادی و شتاب را به زیبایی منتقل می‌کرد. هدف سگا از طراحی سریع بازی، به رخ کشیدن برتری کنسول سگا جنسیس در سرعت پردازش نسبت به سوپر نینتندو بود.

Sonic the Hedgehog با استقبال فوق‌العاده‌ای مواجه بود و باعث شد برای مدتی سگا جنسیس سهم بیشتری از بازار را نسبت به سوپر نینتندو تصاحب کند. پس از موفقیت سونیک، سگا در قبال آن رویکردی مشابه با نینتندو و ماریو داشت و سعی داشت تا این شخصیت را در سبک‌های مختلف ببرد. تا بدین ترتیب آن‌را رقیب مستقیم ماریو کند. در نتیجه این شخصیت بار‌ها در قالب‌های مختلفی از جمله بازی‌های ریسینگ، پلتفرمر Co-op، اکشن-ماجراجویی یا حتی شوتر قرار گرفت که برخی از آنها بازی‌های خوبی بودند و برخی نیز چندان تعریفی نداشتند.

همچنین خود سری Sonic the Hedgehog چندین دنباله داشت و حتی نسخه اصلی نیز بارها بازطراحی و بازعرضه شده است، اما هیچ‌کدام از نسخه‌ها نتوانسته‌اند به کیفیت فوق‌العاده نسخه اولیه برسند. اگر چه که سگا با سونیک در نهایت نتوانست حریف نینتندو و ماریو شود، اما بازی Sonic The Hedgehog به عنوان یکی از نمادین‌ترین بازی‌های تاریخ شناخته می‌شود.

God of War

God of War

فرنچایز God of War پس از پنج سال فعالیت (2005-2010) و انتشار سه‌گانه و دو اسپین‌آف، با وقفه‌ای هشت‌ساله مواجه شد. نسخه جدید گاد آف وار سال 2018 منتظر شد و تقریباً تمام استانداردهای نسخه قبلی را کنار زد. بازی اکنون یک اکشن ادونچر مدرن بود که به جای دوربین بالا به پایین، از زاویه دید سوم شخص روایت می‌شد که به روایت سینماتیک بازی کمک شایانی کرد. بازی دیگر به جای تمرکز بر اساطیر یونان، بر اساطیر اسکاندیناوی تمرکز داشت و در محیطی سازگار با آن جریان داشت.

کریتوس پس از گذشت سالیان سال از اتفاقات نسخه قبلی، اکنون پخته‌تر و آرام‌تر شده و دیگر همچون گذشته خشمگین و بی‌رحم نیست و به عنوان شخصیتی کاریزماتیک شناخته می‌شود. او اکنون زندگی جدیدی را در کنار همسرش لافی و پسرش آترئوس در سرزمین‌های شمالی دارد. مرگ همسرش او را بسیار آزار خاطر کرده و زمینه‌ساز شروع داستان بازی و ماجراجویی کریتوس و آترئوس است.بازی ترکیبی از مبارزات هیجان‌انگیز، داستان عمیق و دنیای وسیع و زیباست که تجربه‌ای پرتنش و احساسی را ارائه می‌دهد. این بازی سال 2018 با وجود رقیب قدرتمندی به نام Red Dead Redemption 2 توانست عنوان بهترین بازی سال را از آن خود کند.

سال 2022 ادامه این بازی با نام God of War Ragnarök عرضه شد که ادامه داستان کریتوس و آترئوس پس از رویدادهای God of War 2018 را روایت می‌کند. در این نسخه، آنها درگیر نبردی عظیم با خدایان و موجودات نورس می‌شوند و باید با تهدیدات بزرگ‌تر و پیچیده‌تر مانند پیش‌بینی پایان دنیا یا همان رگناروک مقابله کنند. بازی همچنان داستان عمیقی را روایت می‌کرد و در آن مبارزات به مراتب گسترده‌تر و هیجان‌انگیزتر شده بودند. همچنین دنیای بازی به لحاظ گرافیکی و طراحی بهبود یافته بود. دو سال پس از عرضه بازی، یک DLC با نام Valhalla عرضه شد که بسیاری از سوالات و ابهامات بازی را پاسخ می‌داد و داستان کلی بازی را به سرانجام خوبی رساند.

بازی God of War Ragnarök یک اثر فوق‌العاده بود و واقعاً چیز کمتر از نسخه قبلی نداشت، اما روایت خارق‌العاده God of War 2018 و تغییر و تحولی که این بازی در سری ایجاد کرد، باعث شد تا این بازی جایگاه ویژه‌ای در دل طرفداران داشته باشد. God of War Ragnarök، افتخارات و جوایز زیادی را کسب کرد اما، در رتبه‌بندی بهترین بازی‌های سال، پایین‌تر از Elden Ring و A Plague Tale: Requiem قرار گرفت.

Minecraft

Minecraft

بازی Minecraft بدون شک یکی از بهترین و تاثیرگذارترین بازی‌های تاریخ است. این بازی یکی از معدود عناوینی است که حتی پس از گذشت بیش از یک دهه از عرضه آن هنوز هم میلیون‌ها بازیکن دارد و جامعه فعال و پویا خود را نگه داشته. ساخت دنباله یا قسمت دوم برای بازی سندباکسی همچون ماینکرفت چندان منطقی به‌نظر نمی‌رسد، اما از سوی دیگر موفقیت بازی به‌قدری زیاد بوده که کمتر سازنده‌ای بی‌خیال ساخت بازی مربوط به آن می‌شود. استودیو موژانگ هم دقیقاً چنین رویکردی داشته و اگرچه دنباله‌ای برای بازی نساخته، اما چندین اسپین‌آف از بازی ماینکرفت عرضه کرده که هیچ‌کدام از آنها موفق نبوده‌اند.

اسپین‌آف اول Minecraft: Story Mode بود که در سال 2015 با همکاری استودیو Telltale منتشر شد. این بازی برخلاف نسخه اصلی یک تجربه داستان‌محور بود که داستان آن همچون بازی‌های استودیو تل‌تیلز، با انتخاب دیالوگ‌ها و انتخابات روایت می‌شد. اما واکنش‌ها به این بازی عمدتاً منفی بود و بازیکنان از روند داستان، محدودیت‌های آن و گیم‌پلی بسته و خطی بازی ناراضی بودند. در نهایت پس از چند سال، پشتیبانی از این بازی متوقف شد.

اسپین‌آف دوم Minecraft Dungeons بود که یک تجربه اکشن-ماجراجویی را ارائه می‌داد که در آن بازیکنان باید دشمنان را شکست می‌دادند و غنیمت جمع می‌کردند. اما این بازی علی‌رغم طراحی بصری خوب، به دلیل گیم‌پلی تکراری و خسته‌کننده و نبود مکانیک‌های جذاب خیلی زود کنار گذاشته شد.اسپین‌آف سوم Minecraft Earth بود که یک بازی واقعیت افزوده (AR) بود که به بازیکنان اجازه می‌داد ماینکرفت را در محیط واقعی آن بازی کنند و یک تجربه غوطه‌ور از آن داشته باشند. ایده این بازی روی کاغذ جذاب بود اما استقبال از آن متوسط بود و بازی نتوانست مخاطبان زیادی جذب کند. در نهایت، موجانگ تصمیم گرفت که منابع بیشتری برای توسعه آن صرف نکند و سرورهای بازی را تعطیل کرد.

ماینکرفت لجندز آخرین اسپین‌آف ماینکرفت، یک داستان عالی و صداپیشگان بااستعدادی داشت، اما در نهایت، به سرنوشتی مشابه دانجنز دچار شد. گیم‌پلی تکراری، مبارزات یکنواخت، و عدم وجود آزادی خلاقانه باعث شد که بازی خیلی زود به تجربه‌ای کسالت‌بار تبدیل شود. تمام این عناوین خیلی زود به پروژه‌های شکست‌خورده تبدیل شدند و هیچ‌کدام نتواستند حتی ذره‌ای از موفقیت بازی اصلی Minecraft را تکرار کنند.

آیکون بازی Minecraft

Minecraft

حجم:۶۸۱ مگابایت

دانلود بازی Minecraft

Life is Strange

Life is Strange

یک بازی ماجراجویی روایی است که توسط Dontnod Entertainment توسعه و در سال 2015 توسط Square Enix منتشر شد. بازی حول محور مکس کالفیلد می‌چرخد، یک دانش‌آموز عکاسی که متوجه می‌شود می‌تواند زمان را به عقب برگرداند. او پس از پیش‌بینی یک فاجعه طبیعی، تلاش می‌کند تا با استفاده از این قدرت، از وقایع تلخ آینده جلوگیری کند. در این مسیر، رابطه او با دوست دوران کودکی‌اش، کلوئی، در مرکز توجه قرار می‌گیرد و آنها با اتفاقات عجیبی روبرو می‌شوند.

روایت Life is Strange به طرز هنرمندانه‌ای با انتخاب‌های بازیکن گره خورده است. برخلاف بسیاری از بازی‌های مشابه، این انتخاب‌ها نه‌تنها بر روی دیالوگ‌ها، بلکه بر روی داستان کلی و پایان‌های مختلف بازی تأثیر می‌گذارند. این بازی به واسطه داستان احساسی، شخصیت‌پردازی عمیق، بسیار مورد توجه قرار گرفت. پس از موفقیت غیرمنتظره بازی، توسعه‌دهندگان بلافاصله کار ساخت ادامه بازی را آغاز کردند.

این فرنچایز پس از نسخه اول، چهار نسخه اصلی و یک اسپین‌آف کوتاه داشت، از جمله Before the Storm که یک پیش‌درآمد از بازی اول بود و Double Exposure که ادامه نسخه اول است که در آن مکس دوباره باز می‌گردد و داستان آن چند سال پس از اتفاقات نسخه اول رخ می‌دهد. اما تمام این بازی‌ها عناوین متوسط رو به بالایی بودند اما هیچ‌کدام نتواستند همچون نسخه اول بدرخشند.

آیکون بازی Life is Strange

Life is Strange

حجم:۳۵ مگابایت

دانلود بازی Life is Strange

BioShock

BioShock

همان لحظه‌ای که 2K بازی BioShock را منتشر کرد، همه می‌دانستند که با اثری خاص روبه‌رو هستند. BioShock تا حد زیادی از Atlas Shrugged الهام گرفته بود و با ارائه گرافیکی پیشرفته، گیم‌پلی خیره‌کننده و کنترل‌های روان، احساس گیمرها را برانگیخت. اما چیزی که BioShock را فراتر از یک بازی معمولی قرار داد، جو فوق‌العاده، دنیاسازی بی‌نظیر، شخصیت‌پردازی‌های قدرتمند، انتخاب‌های اخلاقی پیچیده و داستانی تفکربرانگیز بود.

پس از تحسین همه‌جانبه، ساخت دنباله‌ای برای این شاهکار اجتناب‌ناپذیر بود، اما BioShock 2 نتواست پیچیدگی نسخه اول را حفظ کند. در این بازی، Big Daddy که یکی از نمادهای اصلی این سری است، تبدیل به قهرمان داستان شد که چندان موفق ظاهر نشد وانتخاب او به عنوان شخصیت اصلی بیشتر برای جلب کردن توجه طرفداران بود تا یک انتخاب داستانی هوشمندانه.

خوشبختانه، BioShock Infinite مسیر فرنچایز را اصلاح کرد و با ارائه داستانی پیچیده و احساسی، روح نسخه اول را تازه کرد. البته ایراداتی نیز به بازی وارد بود، ایراداتی مانند روایت بیش از حد پیچیده، نبردهای تکراری با دشمنان و باس‌فایت‌های خسته‌کننده. اگرچه که هیچ‌کدام از این ایرادات نتوانستند لطمه‌ای به BioShock Infinite بزنند، اما با این حال همچنان نسخه اول BioShock به عنوان بهترین عنوان سری شناخته می‌شود.

نظر شما درباره این مطلب چه بود؟ آیا می‌توانید بازی را به این لیست اضافه کنید؟ نظرتان را لطفاً در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
دانلود مایکت ×