نگاهی به رابطههای به یاد ماندنی آخرین بازمانده از ما
آیا تا به حال فکر کردهاید چه چیزی سریال آخرین بازمانده ما (The Last of Us) را در بین هزاران داستانهای پساآخرالزمانی متمایز میکند؟ جذابیت این سریال فقط مختص یک ماجراجویی پرهیجان برای بقا یا صحنههای اکشن نفسگیر نیست؛ بلکه این روابط عمیق و پیچیدهای هستند که این سریال را واقعا به یادماندنی کردهاند. از همان لحظهای که عفونت قارچی کوردیپس دنیا را ویران میکند این سریال تمرکز میکند که به جای تمرکز صرف روی مبارزه با زامبیها، به جنبه انسانی آخرالزمان میپردازد. اینجا فقط زنده ماندن مطرح نیست؛ بلکه موضوع این است که انسانها چگونه در این شرایط با هم ارتباط برقرار میکنند و خودشان را سازگار میکنند که گاهی در برابر سختیهای یک دنیای نابودشده کم میآرند.
در مرکز این سریال، رابطه جوئل و الی قرار دارد که پیوند بسیار عمیقی بین آنها وجود دارد؛ اما این سریال به همینجا ختم نمیشود. ما در طول سریال شاهد مجموعهای از شخصیتها هستیم که هر کدام داستانها، امیدها و روابط خاص خودشان را به تصویر میکشند. این ارتباطات چه از جنس عشق باشند، چه خانوادگی یا دوستیهای غیرمنتظره مثل چراغهایی در دل تاریکی هستند که این جهان را روشن کردهاند. در این پست از مجله مایکت، میخواهیم شما را به سفری در میان بهترین روابط آخرین بازمانده از ما ببریم؛ از پیوند افسانهای جوئل و الی گرفته تا ارتباطاتی کمتر دیدهشده اما به همان اندازه تاثیرگذار که این سریال را به یک شاهکار تبدیل کردهاند.
13. پری و کاتلین
در دنیای تاریک و بیرحم آخرین بازمانده از ما لحظات احساسی تنها به قهرمانان اصلی محدود نمیشود. داستان کاتلین و پری در منطقه قرنطینه شهر کانزاس گواهی بر این ادعا است دو شخصیتی که با فداکاری و وفاداری خود، یکی از بهترین روابط در آخرین بازمانده از ما را به نمایش میگذارند.
در این سریال کاتلین کوگلان یک مبارز آزادیخواه شجاع است که زندگیاش را وقف نابودی (FEDRA) کرد رژیمی ستمگر که دههها مردم منطقه قرنطینه را در رنج و عذاب نگه داشته بود. او به همراه برادرش متیو، رهبری جنبش مقاومت را بر عهده داشت؛ اما پس از کشته شدن متیو، کاتلین تنها ماند تا بار این مبارزه را به دوش بکشد. با این حال، او تسلیم نشد. کاتلین نیروهایش را متحد کرد و با طراحی حملهای ویرانگر، سرانجام شهر را از چنگال (FEDRA) آزاد کرد و آن را به دست مردم سپرد.
ولی این پیروزی بدون حضور شخصیت پری، یار شجاع و وفادارش، ممکن نبود. پری که زمانی سرباز ایالات متحده بود، با ارادتی بیحد و مرزش به کاتلین وفادار ماند. او نه تنها در میدان نبرد کنار کاتلین ایستاد، بلکه هر دستوری را که او میداد، حتی با وجود تردیدهای درونیاش، بیچونوچرا اجرا کرد. رابطه این دو فراتر از همکاری ساده بود آنها با اعتماد و احترام عمیق به یک دیگر متصل شده بودند و این پیوند آنها را به یکی از بهترین روابط در آخرین بازمانده از ما تبدیل کرد.
12. تس و الی
بدون شک در دنیای خشن و بیرحم آخرین بازمانده از ما، جایی که امید به سختی یافت میشود روابط انسانی گاهی تنها چیزی هستند که ما را به جلو هدایت میکنند. یکی از بهترین روابط در آخرین بازمانده از ما، پیوند عمیق و احساسی بین تس و الی است رابطهای که از یک آشنایی ساده به یک عشق مادرانه و فداکارانه تبدیل میشود.
تس در ابتدا به ما به عنوان رفیق جنگی جوئل معرفی میشود شخصیتی که یک قاچاقچی سختکوش و جدی است که زندگیاش را با قوانین خودش پیش میبرد. او و جوئل هر دو میدانند که آدمهای خوبی نبودند. با این حال، وقتی مارلین و فایرفلایز از تس میخواهند که الی را قاچاق کند، او این خطر را میپذیرد؛ اما در شروع، تس به الی نزدیک نمیشود؛ چرا که تجربههای تلخ گذشته، دیواری بینشان کشیده بود.
ولی خیلی زود همه چیز عوض میشود. تس، که در ابتدا عبوس و ساکت بود، در حضور الی کمکم نرم میشود. انگار چیزی در درونش بیدار شده بود یک حس مادرانه که نمیتوانست آن را پنهان کند. برخلاف جوئل که مدتها طول کشید تا به الی نزدیک شود، تس خیلی زودتر او را در قلبش جا داد. الی هم که در ابتدا به تس اعتماد نداشت، به مرور او را نه فقط به عنوان یک همراه، بلکه به چشم یک مراقب مهربان و شایسته دید.
رابطه تس و الی فراتر از یک دوستی ساده بود. آنها به هم نشان دادند که حتی در دنیایی پر از ویرانی، میتوان محبت کرد، اعتماد ساخت و برای دیگری فداکاری کرد. این پیوند عمیق و مادرانه، نه تنها قلب ما را به عنوان مخاطب گرم کرد، بلکه به ما یادآوری کرد که بهترین روابط در آخرین بازمانده از ما آنهایی هستند که از دل سختیها شکوفا میشوند.
11. بیل و جوئل
شخصیت بیل کسی بود که همیشه برای بدترینها آماده میشد. او یک پارانوئید تمامعیار و آماده قیامت بود تا این که وقتی قارچ کوردیپس ترسهایش را به واقعیت تبدیل کرد او با این قارچ نه تنها غافلگیر نشد، بلکه از این که پیشبینیاش درست از آب درآمده بود، نوعی رضایت درونی پیدا کرد. بیل با هوش و ذکاوتش، زندگیای برای خودش ساخت که در مقایسه با شرایط فجیع بازماندگان دیگر روی زمین که یا مرده بودند یا در بدبختی غوطهور بودند بسیار شیک و قابلتحمل بود؛ اما این مرد گوشهگیر و بیاعتماد، تا پیش از ورود فرانک به زندگیاش، هیچکس را به دنیای کوچک و امن خودش راه نمیداد.
وقتی جوئل پا به داستان گذاشت، بیل مثل همیشه با شک و تردید به او نگاه کرد. اما فرانک، که نقشی کلیدی در زندگی بیل داشت، او را متقاعد کرد که به جوئل اعتماد کند. این تصمیم، سرآغاز دوستیای یک دههای شد که به یکی از بهترین روابط آخرین بازمانده از ما تبدیل شد. بیل در جوئل مردی را دید که مثل خودش، حاضر بود برای محافظت از عزیزانش هر کاری بکند. جوئل هم که تمام فکر و ذکرش امنیت تس بود و در بیل انعکاسی از دغدغههای خودش میدید.
داستان بیل و جوئل به ما نشان میدهد که بهترین روابط آخرین بازمانده از ما آنهایی هستند که با اعتماد و فداکاری شکل میگیرند و حتی در برابر پایان دنیا هم دوام میآورند.
10. هنری و ادلشتاین
هنری با تمام وجود تلاش میکند تا برادر کوچکش، سام، را از دست کاتلین و گروهش در امان نگه دارد. اگر این دو برادر به دام کاتلین بیفتند، سرنوشتی تلخ و وحشتناک در انتظارشان است؛ اما در این مسیر پرخطر، هنری تنها نیست. دکتر ادلشتاین، مردی مسن و شجاع، نقشی کلیدی در نجات آنها ایفا میکند. بدون کمک او، هنری و سام تقریبا بلافاصله دستگیر میشدند. این رابطه عمیق و فداکارانه بین هنری و دکتر ادلشتاین، یکی از بهترین روابط آخرین بازمانده از ما را شکل میدهد که پر از احساس، شجاعت و انسانیت است.
دکتر ادلشتاین با استفاده از اطلاعاتی که از یکی از بیماران قدیمیاش در (FEDRA) به دست آورده بود، مکان یک خانه امن را پیدا کرد. او هنری و سام را به این مخفیگاه برد و به آنها کمک کرد تا بیش از ده روز در آنجا پنهان شوند. در این مدت، این پزشک پیر با پیدا کردن تکههای غذا و وسایل ضروری، زندگی این دو برادر را حفظ کرد. این کار او نه تنها نشاندهنده هوش و زیرکیاش بود؛ بلکه از قلب بزرگ و حس مسئولیتپذیریاش نسبت به دیگران را نشان میداد.
داستان هنری، سام و دکتر ادلشتاین به ما یادآوری میکند که حتی در بدترین شرایط هم میتوان نور امیدی از دوستی یافت. این رابطه، گواهی بر این است که بهترین روابط آخرین بازمانده از ما آنهایی هستند که با شجاعت و محبت همراهاند. دکتر ادلشتاین با انتخابش برای محافظت از این دو برادر، نشان داد که گاهی بزرگترین قهرمانها کسانیاند که در سایه عمل میکنند و بیصدا فداکاری میکنند.
9. ماریا و الی
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چه چیزی یک رابطه را در دنیایی که فقط به بقا فکر میکند واقعا خاص میکند؟ در سریال آخرین بازمانده از ما، رابطه بین الی و ماریا یک نگاه جذاب از قدرت ارتباطات انسانی در شرایط سخت را نشان میدهد. در فصل اول سریال الی دختری است که بدون حضور والدین یا کسی که از او مراقبت کند بزرگ میشود. پس از مرگ تس، او خلا یک شخصیت مادری را در زندگیاش احساس میکند. در اینجاست که ماریا میلر وارد داستان میشود. ماریا رهبر یک شهرک بازماندگان در دنیایی پر از هیولاهای خطرناک و بدون قانون است.
او از همان ابتدا با قدرت و ارادهای قوی به مخاطبان معرفی میشود؛ اما چیزی که او را خاص میکند، مهربانیاش نسبت به بچههای شهرک است. ماریا شبهای فیلم را در سالن آشپزی برگزار میکند تا بچهها را شاد نگه دارد و این نشاندهندهی جنبهی مراقبتی و مادرانهی اوست. وقتی الی به شهرک میرسد به غریبهها اعتماد ندارد و این موضوع باعث میشود که او و ماریا در ابتدا رابطهی خوبی نداشته باشند. اما ماریا با یک کار ساده اما پرمعنا، دیوار بدبینی بینشان را کمکم خراب میکند او اصرار میکند موهای الی را که ماهها کوتاه نشده بود، مرتب کند. این لحظهی کوچک، شروع یک ارتباط عاطفی ملایم بین آنهاست.
8. مارلین و الی
سریال آخرین بازمانده از ما پر از روابط انسانی عمیق و پیچیده است که داستان را در دنیای آخرالزمانیاش پیش میبرند. یکی از این روابط که واقعا توجه مخاطبان را جلب میکند، رابطهی مارلین و الی است که توانسته است یکی از بهترین روابط آخرین بازمانده از ما را شکل دهد. مارلین، که دوست صمیمی مادر الی بود، از لحظهی تولد او در زندگیاش حضور داشت. این پیشزمینه باعث شده که بین این دو یک پیوند خاص و محبتآمیز شکل بگیرد.
مارلین به عنوان یکی از رهبران گروه فایرفلایز، رویای بزرگی در سر دارد یعنی پیدا کردن درمانی برای عفونت قارچی که بشریت را نابود کرده؛ اما در کنار این هدف بزرگ، او به الی به چشم یک فرد مهم نگاه میکند، نه فقط یک ابزار برای نجات دنیا.از طرفی الی، دختری که در دنیایی پر از خطر و از دست دادن بزرگ شده، به سختی به دیگران اعتماد میکند. با این حال، وقتی پای مارلین در میان باشد، او احساس امنیت و راحتی میکند. این اعتماد نشان میدهد که مارلین در تمام این سالها چطور با مهربانی و صداقت با الی رفتار کرده است.
در طول سریال، مارلین به الی توضیح میدهد که او به خاطر مصونیتش در برابر عفونت قارچی، چقدر برای آیندهی بشریت ارزشمند است. این لحظه نه تنها نشاندهندهی صداقت مارلین است، بلکه عمق رابطهشان را هم برجسته میکند. اما وقتی مارلین مجروح میشود و نمیتواند خودش الی را همراهی کند، او را به جوئل و تس میسپارد تا او را به جای امنی برسانند. این تصمیم نشان میدهد که مارلین حاضر است برای خیر بزرگتر، یعنی نجات بشریت، حتی الی را هم در معرض خطر قرار دهد.
7. هنری و سم
در اپیزود ۴ سریال آخرین بازمانده از ما هنری و برادرش سم وارد داستان میشوند؛ دو برادر که در نگاه اول شاید شرور به نظر بیایند؛ اما در دنیای آخرالزمانی پر از کابوس، فقط برای بقا میجنگند. آنها از دست کاتلین فراریاند، زنی که به خاطر مرگ برادرش به دست (FEDRA) دنبال انتقام از هنری است. هنری ناخواسته با همکاری با (FEDRA) باعث این اتفاق شده و حالا جوئل و الی هم در این ماجرا گرفتار میشوند.
اما حقیقت اینجاست که هنری فقط برای نجات سم، برادر ناشنوایش که سرطان خون داشت به (FEDRA) رو آورد. او تمام تلاشش را کرد تا سم را از خطرات دنیای بیرون، چه آلودهها و چه انسانها، در امان نگه دارد. این عشق و فداکاری برادرانه، قلب داستان را میسازد. متاسفانه، سم آلوده میشود و به الی حمله میکند. هنری برای نجات الی، مجبور میشود سم را بکشد و بعد خودش هم تاب این غم را نمیآورد. این رابطه، یکی از بهترین روابط در آخرین بازمانده از ما است که عشق را در دل تاریکی نشان میدهد.
6. جوئل و سارا
در سریال آخرین بازمانده از ما مرگ سارا در قسمت اول، لحظهای غمانگیز است که حتی طرفداران بازی هم با آن شوکه شدند. این اتفاق تلخ، جوئل را از ارتباط با دیگران دور کرد. اما رابطهی او با سارا، پر از بازیگوشی و عشق بود؛ سارا بهترین دختر برای جوئل بود، حتی وقتی او بهعنوان پدر کامل نبود.
20 سال بعد، جوئل هنوز در غم ساراست. تا این که الی وارد زندگیاش میشود. این دیدار، حس پدرانهی جوئل را دوباره بیدار میکند. ابتدا ترس دارد، ولی کمکم الی را مثل دختر دوم خود میبیند. جوئل هیچوقت سارا را فراموش نمیکند؛ اما قلبش با حضور الی کمی آرام میگیرد. این رابطهی پدر و دختری، یکی از بهترین روابط در آخرین بازمانده از ما است که نشان میدهد عشق میتواند حتی در سختترین روزها راهی پیدا کند. از لحظههای شیرین جوئل و سارا تا پیوند عمیقش با الی، این سریال قدرت احساسات انسانی را به زیبایی به تصویر میکشد.
5. الی و سم
الی همراه جوئل و تس در ماموریتی برای رسیدن به کرمهای شبتاب است؛ اما احساس میکند فقط یک بستهی تحویلی است. او دلش یک دوست میخواهد، نه یک بزرگسال خشک و خستهکننده. اینجاست که سم وارد زندگیاش میشود. سم ناشنواست و چند سال از او کوچکتر است؛ اما این برای الی مهم نیست. او با اشتیاق راهی برای حرف زدن با سم پیدا میکند و خیلی زود با هم رفیق میشوند. چیزی که این دو را به هم وصل میکند، عشقشان به کتابهای کمیک است؛ یک علاقهی ساده که در دنیای بیرحم سریال مثل گنج میماند.
مخاطبان سریال عاشق این دوستی شدند. دیدن این دو بچه که در دنیایی پر از وحشت با هم میخندند و حرف میزنند، دل آدم را گرم میکند. ولی همه میدانستند این خوشی زیاد دوام ندارد. وقتی الی میفهمد سم آلوده شده، دلش نمیآید بیکار بنشیند. او فکر میکند شاید خون مصونش بتواند سم را نجات دهد. شاید این فکر کمی سادهلوحانه بود، اما نشان میداد چقدر این دوست برایش مهم است.
اما فایدهای نداشت و این دوستی با یک پایان غمانگیز تمام شد. با این حال، رابطهی الی و سم یکی از بهترین روابط در آخرین بازمانده از ما است. این دوستی نشان میدهد که حتی در بدترین روزها، امید و ارتباط انسانی میتواند زنده بماند. این پیوند کوتاه اما عمیق، معصومیت و قدرت روح بچهها را در برابر تاریکی دنیا به تصویر میکشد و همین باعث میشود سریال اینقدر به دل بنشیند.
4. جوئل و تس
رابطهی جوئل و تس یکی از بهترین روابط در سریال آخرین بازمانده از ما است که نشاندهندهی همکاری و اعتماد در دنیایی پر از خطر و نابودی است. این دو شریکهایی برابر بودند که با هم کار میکردند، میجنگیدند و به احتمال زیاد سالها کنار یکدیگر ایستادگی کردند. هرچند نشانههایی از احساسات عاشقانه بینشان دیده میشد؛ اما سریال خیلی به این موضوع نپرداخت و بیشتر به ارزش و احترامی که برای هم قائل بودند، اشاره کرد.
بعد از مرگ سارا، (دختر جوئل) جوئل خودش را از همه دور نگه داشت و قلبش را بست؛ اما تس با حضورش، زندگی را برای جوئل کمی قابلتحملتر کرد و در کنار او در آن دنیای سخت دوام آورد. مرگ تس در پایان قسمت دوم، لحظهای تلخ و غمانگیز بود. جوئل سعی کرد احساساتش را مخفی کند؛ اما این از دست دادن، او را عمیقا به هم ریخت. در ابتدا، جوئل هیچ علاقهای نداشت که الی را به فایرفلایز برساند.
ولی آخرین درخواست تس قبل از مرگش، او را وادار کرد که به قولش پایبند بماند. رابطهی آنها از دل زخمها و دردهای مشترک شکل گرفت و با فداکاری بزرگ تس به پایان رسید. این پایان، جوئل را مجبور کرد تا نگاهش به بشریت و بیتفاوتیاش را دوباره بررسی کند. این پیوند عمیق و واقعی، با همهی سادگی و پیچیدگیاش، یکی از بهترین روابط در سریال آخرین بازمانده از ما را به تصویر میکشد که نشان میدهد حتی در بدترین روزها، انسانها میتوانند به هم تکیه کنند و معنا پیدا کنند.
3. جوئل و تامی
یکی از دلایلی که جوئل تصمیم گرفت با الی همراه شود، پیدا کردن برادرش تامی بود. این دو برادر قبل از فاجعهای که دنیا را تغییر داد رابطهای بسیار با هم نزدیک داشتند. مرگ دختر جوئل، سارا، و گذشت ۲۰ سال پر از مبارزه برای بقا، زندگی آنها را دگرگون کرد. جوئل و تامی در این سالها هر کاری برای زنده ماندن کردند؛ اما در نهایت مسیرشان از هم جدا شد.
جوئل تا سه ماه قبل از شروع داستان، پیامهایی از تامی دریافت میکرد. وقتی این پیامها قطع شدند، نگرانی جوئل او را به جستجوی تامی کشاند. او مصمم بود که به هر قیمتی برادرش را پیدا کند. در قسمت ششم سریال، این دو بالاخره دوباره به هم رسیدند. دیدارشان ابتدا گرم و پر از احساس بود؛ اما خیلی زود بحثها و تنشهای برادرانه شروع شد. تامی حالا زندگی جدیدی با همسرش داشت و نمیخواست با جوئل به ماجراجویی برود.
این برای جوئل سخت بود؛ ولی پیوند عمیقشان به او آرامش داد که بعد از ماموریتش با الی و فایرفلایز، میتواند به جکسون برگردد. در فصل دوم آخرین بازمانده از ما تامی با فرزندش ظاهر میشود که این موضوع لایههای جدیدی به روابط خانوادگی اضافه میکند. رابطهی جوئل و تامی، با همهی پیچیدگیها و احساساتش، یکی از بهترین روابط آخرین بازمانده از ما است که به داستان عمق و جذابیت میبخشد. این پیوند برادرانه نشان میدهد که حتی در دنیای ویرانشده، خانواده هنوز اهمیت دارد.
2. تامی و ماریا
جوئل شاید نتوانسته بود اشتیاقش را درباره زندگی جدید تامی به زبان بیاورد، اما در قلبش از این که برادرش در جای امن و آرامی قرار دارد، حس خوشحالی عمیقی داشت. آخرین باری که این دو برادر با هم حرف زدند، تامی گروه فایرفلایز را ترک کرده بود و به گروه جدیدی پیوسته بود که ماریا آن را رهبری میکرد. تامی و ماریا بعد از مدتی با هم ازدواج کردند و رابطهشان همیشه استوار و محکم بود، هرچند گاهی مسائل کوچکی درباره جوئل و الی پیش میآمد.
طرفداران سریال شاهد چالشهایی در زندگی تامی و ماریا بودند که بیشتر به گذشتهی تامی و وفاداری او به جوئل برمیگشت. با این حال، این مشکلات نتوانست جلوی قدرت و استحکام رابطهی آنها را بگیرد. آنها چه در سریال و چه در بازی، زوجی الهامبخش و تاثیرگذار هستند. ماریا که قبل از آخرالزمان دادستان منطقه بود، با شخصیت قوی و پرشور خود به عنوان یک رهبر برجسته میدرخشد. حالا تامی و ماریا پدر و مادر یک کودک پنج ساله هستند و این مسئولیت، پیوندشان را عمیقتر و قویتر کرده است.
رابطهی تامی و ماریا یکی از بهترین روابط آخرین بازمانده از ما است که نشان میدهد عشق و تعهد حتی در دنیای ویرانشده و پر از سختی هم میتواند پایدار بماند. آنها با وجود همهی مشکلات، نمادی از امید و استقامت هستند و به زیبایی نشان میدهند که چگونه میتوان در تاریکترین روزها نور امید را زنده نگه داشت. این زوج با قدرت و اتحاد خود، قلب طرفداران را تسخیر کردهاند و نمونهای درخشان از عشق و همراهی در شرایط سخت به شمار میروند.
1. جوئل و الی
بهترین روابط آخرین بازمانده از ما مانند نوری از امید و احساس را در دل داستان روشن میکنند. یکی از این روابط، پیوند خاص و عمیق بین الی و جوئل است. این دو در آغاز راه، غریبههایی بودند که تنها هدفشان رساندن الی دختری که از بیماری مصون است به یک مرکز امن بود؛ اما در این سفر پر از خطر، چیزی بیشتر از یک ماموریت شکل گرفت.
جوئل، که پس از از دست دادن دخترش سارا، قلبش را به روی همه بسته بود در ابتدا الی را فقط یک وظیفه میدید. اما کمکم، او را مثل دختر خودش دوست داشت. از آن طرف، الی که از تنهایی وحشت داشت چون همهی عزیزانش را از دست داده بود به جوئل تکیه کرد و او را به چشم یک پدر پذیرفت. این رابطهی پدر و دختری، در میان همهی ترسها و سختیها، مثل جرقهای درخشان بود؛ حتی اگر پایانش به درد و غم گره خورده باشد.
بهترین رابطههای سریال آخرین بازمانده از ما
رابطهها در سریال آخرین بازمانده از ما تنها عناصری برای پیشبرد داستان نیستند، بلکه ابزارهایی قدرتمند برای توسعه شخصیتها و انتقال پیامهای عمیق انسانیاند. از پیوند پدر و دختری جوئل و الی که قلب داستان را تشکیل میدهد، تا رابطه برادرانهی جوئل و تامی که اهمیت خانواده را یادآوری میکند، و از دوستی الی و رایلی که امید را در دل تاریکی زنده نگه میدارد، تا همکاری جوئل و تس که قدرت اعتماد را نشان میدهد، هر یک از این روابط به شکلی منحصر به فرد به غنای سریال میافزایند.
این روابط پیچیده و چندلایه، بعدی احساسی و انسانی به آخرین بازمانده از ما میبخشند که مخاطبان را نه تنها سرگرم میکند، بلکه آنها را به تامل در مفاهیمی چون عشق، از دست دادن، امید و بقا در دنیایی بیرحم وا میدارد. آخرین بازمانده از ما با تکیه بر این روابط به یادماندنی، به یکی از آثار ماندگار تلویزیون تبدیل شده است که تاثیرش بر مخاطبان برای سالها باقی خواهد ماند.
منبع: CBR