بعد از وقفهای پنج ساله، بندیکت تیموتی کارلتون کامبربچ دوباره به تلویزیون بازگشته است. اریک نام تازهترین مجموعه تلویزیونی است که با بازی کامبربچ در حال پخش است. با این حال، طرفداران این ستاره، همچون او را با نقش شرلوک، کارآگاه مرموز و محبوب تلویزیون میشناسند. در این مطلب مایکت به زندگینامه و بررسی بهترین بازی های بندیکت کامبربچ در سینما و تلویزیون میپردازیم. با این مطلب همراه باشید.
زندگینامه بندیکت کامبربچ
بندیکت کامبربچ (زاده ۱۹ ژوئیه ۱۹۷۶ در لندن، انگلستان) یک هنرپیشه تحسین شده سینما، تئاتر و تلویزیون انگلیسی است که به خاطر به تصویر کشیدن شخصیتهای باهوش و همچنین صدای گیرا و نام متمایزش شهرت دارد. . او با بازی در نقش شرلوک هولمز مدرن در سریال تلویزیونی «شرلوک» محبوبیت گستردهای به دست آورد و متعاقباً نقشهای مهمی را در فیلمها و سریالهای تلویزیونی بعدی کارنامهاش ایفا کرد.
کامبربچ فرزند دو بازیگر به نامهای تیموتی کارلتون (با نام خانوادگی کامبربچ) و واندا ونتهام بود. او در مدرسه برمبلیتی در غرب ساسکس و نیز مدرسه هارو تحصیل کرد. به عنوان دانشآموز، او در نمایشهای مدرسهای شرکت میکرد. کامبربچ در فاصله یک ساله بین مدرسه و دانشگاه مرخصی گرفت و طی آن به راهبان بودایی تبتی در هند، انگلیسی تدریس کرد. پس از بازگشت به بریتانیا، در دانشگاه منچستر به تحصیل در رشته نمایش پرداخت و مدرک کارشناسی ارشد بازیگری کلاسیک را از آکادمی موسیقی و هنر دراماتیک لندن گرفت.
کامبربچ در ابتدای کارش از نام هنری پدرش، یعنی کارلتون استفاده میکرد، اما با تشویق یکی از همکاران، شروع به استفاده از نام خانوادگی اصلی و غیر معمول خانوادگیاش کرد تا توجه حرفهای بیشتری را به خود جلب کند.
بهترین بازی های بندیکت کامبربچ در تلویزیون
سیمپسونها (2013 تا 2021)
- فصل 24، قسمت 12: عشق مفهومی بسیار پراکنده است (Love Is a Many Splintered Thing)
- فصل 32، قسمت 19: وحشت در خیابانهای اسپرینگفیلد (Panic on the Streets of Springfield)
کامبربچ تاکنون دو بار از اسپرینگفیلد، شهر معروف دنیای «سیمپسونها» (The Simpsons) دیدن کرده است. در سال 2013، او در نقش نخست وزیر بریتانیا بود که عاشق منشی خود، الیزا کامنباتم شده بود. در سال 2021، او نقش Quilloughby، خواننده وگان غمگین گروه Snuffs و دوست خیالی لیزا را ایفا کرد.
فال نیک (2019)
- فصل 1، قسمت 6: آخرین روز زندگی آنها (The Very Last Day of the Rest of Their Lives)
میشود گفت شرورانهترین نقش بندیکت کامبربچ در کارنامه کاری او، صداپیشگی در نقش شیطان در سریال فانتزی نیل گیمن و تری پراچت بوده است. در «فال نیک» (Good Omens) صدای کامبربچ روی یک دیو غولپیکر ساخته شده توسط ٰ CGI قرار گرفت. هرچند شکست خوردن این شیطان توسط یک پسربچه مدرسهای 12 ساله، در انتها ابهت او را نقش بر آب کرد.
مارپل (2009)
- فصل 4، قسمت 2: کشتن آسان است (Murder Is Easy)
در سال 2009 شبکه تلویزیونی ITV بریتانیا اقتباس تلویزیونی خود را از مجموعه کتابهای خانم مارپل نوشته آگاتا کریستی روانه آنتن کرد. در این اپیزود، دهکدهای با موجی از مرگهای به ظاهر تصادفی مواجه شده، اما خانم مارپل متقاعد شده است که نقشهای شوم در حال اجراست. کامبربچ در این قسمت در نقش شخصیتی به نام لوک فیتزویلیام در کنار جولیا مکنزی در نقش خانم مارپل نقشآفرینی کرد.
نیتان بارلی (2005)
- فصل 1، قسمت 3
- فصل 1، قسمت 4
بندیکت کامبربچ در یکی از معدود نقشآفرینیهای طنز خود، در سال 2005 در یک سیتکام انگلیسی با نام «نیتان بارلی» (Nathan Barley) در دو اپیزود نقش شخصیتی به نام رابین را ایفا کرد.
در این مجموعه تلویزیونی 7 قسمتی، دن اشکرافت (با بازی جولیان برت) اثری به نام «احمقها» را در هجو دنیای احمقانه اطراف منتشر میکند. با این حال، این اثر مورد استقبال احمقهای اطراف قرار میگیرد و آنها -و در راسشان نیتان بارلی- دن را همچون یک بت میپرستند.
دانکرک (2004)
- فصل 1، قسمت 3: رستگاری (Deliverance)
پیش از اینکه کریستوفر نولان اثر حماسی خود یعنی «دانکرک» (Dunkirk) را منتشر کند، بیبیسی به سراغ آن رفت. دانکرک یک مستند سه قسمتی بود که روایتهای شاهدان عینی را با سکانسهای دراماتیزه شده ترکیب میکرد. در اینجا بازی کامبربچ در نقش ستوان مجروح جیمی لنگلی، به طرز تحسینبرانگیزی متقاعدکننده بود.
استوارت، زندگی رو به عقب (2007)
«استوارت، زندگی رو به عقب» (Stuart: A Life Backwards) با اقتباس از رمانی به همین نام نوشته الکساندر مسترز در قالب یک فیلم تلویزیونی ساخته شد. در این اثر تام هاردی در نقش استوارت شورتر، یک الکلی بیخانمان نگاهها را ربود. با این حال نباید از نقشآفرینی کامبربچ غافل شد که با بازی در نقش مسترز، مسیر غمبار زندگی استوارت را دنبال کرد و زندگینامه او را نوشت.
پیش به سوی انتهای دنیا (2005)
«پیش به سوی انتهای دنیا» (To the Ends of the Earth) یک مینی سریال سه قسمتی است که از رمان دریایی ویلیام گلدینگ اقتباس شده است. این مجموعه، جزو آن دسته از مجموعههای تلویزیونی است که به ناحق نادیده گرفته است. در این اثر، کامبربچ در نقش ادموند تالبوت، یک جوان اشرافی ویکتوریایی است که در حین کشتیرانی به سوی استرالیا، بلوغ عاطفی خود را طی کرده و به یک مرد کامل تبدیل میشود.
فرزند زمان (2017)
بندیکت کامبربچ در این فیلم تلویزیونی اقتباس شده از معروفترین رمان ایان مک یوون، در نقش استفن لوییس ظاهر میشود. لوییس یک نویسنده موفق کودکان است که دختر چهار سالهاش در یک سوپرمارکت ناپدید میشود. «فرزند زمان» (The Child in Time) اثری تکاندهنده در خصوص غم و اندوه و خاطره، عشق و از دست دادن است.
آخرین دشمن (2008)
«آخرین دشمن» (The Last Enemy) فضایی دیستوپیایی دارد که در آن بریتانیا به یک کشور امنیتی تبدیل شده است. در این دنیا، بندیکت کامبربچ در نقش استیون ازارد، یک نابغه ریاضی منزوی است که به جستجوی حقیقت در مورد مرگ برادرش میپردازد. شاید بتوان گفت که این نقش، همان چیزی بود که کامبربچ را به سوی بازی در نقش به یاد ماندنی شرلوک هولمز سوق داد.
جزیره کوچک (2009)
در اقتباس تماشایی بیبیسی از رمان معروف «جزیره کوچک» (Small Island) اثر آندریا لوی، اجرای متواضعانه اما تاثیرگذار بندیکت کامبربچ مورد توجه هیئت داوران جایزه بفتا قرار گرفت. در این اثر، برنارد بلیگ یک کارمند بانک است که پس از بازگشت دیرهنگام از جنگ، متوجه میشود جامائیکاییها زیر سقف خانه او اقامت میکنند و همسرش کوئینی (با بازی روث ویلسون) عاشق مرد دیگری شده است.
تاج توخالی (2016)
- فصل 2، قسمت 2: هنری ششم، بخش دوم (Henry VI Part 2)
- فصل 2، قسمت 3: ریچارد سوم (Richard III)
کامبربچ نسبت دوری با ریچارد سوم دارد. بنابراین چه کسی بهتر از او میتوانست این پادشاه تشنه قدرت را در مجموعه «تاج توخالی» (The Hollow Crown) به تصویر بکشد؟ این سریال درام تاریخی بیبیسی، برگرفته از نمایشنامههای شکسپیر بود و کامبربچ در دو اپیزود این مجموعه، نقش ریچارد سوم را به تصویر کشید.
اریک (2024)
وینسنت که یک عروسکگردان است، مشغول بررسی نقاشیهای پسرش اریک از یک هیولای عروسکی آبیرنگ به نام اریک شده است. او متقاعد شده است که اگر اریک را به روی صفحه تلویزیون ببرد، پسر گمشدهاش دوباره به خانه باز خواهد گشت.
کامبربچ که در این مجموعه تلویزیونی دلهرهآور نقش پدر سه فرزند را ایفا میکند، میکوشد فروپاشی روانی مردی که فرزندش گم شده را به تصویر بکشد. او همچنین علاوه بر ایفای نقش وینسنت، صداپیشگی شخصیت اریک را بر عهده دارد.
هاوکینگ (2004)
موفقیت اصلی بندیکت کامبربچ در صفحه تلویزیون، با این زندگینامه درام بیبیسی اتفاق افتاد. «هاوکینگ» (Hawking) دوران دانشجویی استیون هاوکینگ، فیزیکدان پرآوازه را به تصویر میکشد و مربوط به مقطعی است که متوجه میشود به بیماری نورون حرکتی مبتلاست. کامبربچ برای ایفای این نقش از یک مربی حرکتی کمک گرفت تا مراحل افت حرکتی بدن خود را دقیقتر به تصویر بکشد.
شرلوک (2010 تا 2017)
شرلوک نقشی بود که طرفداران پروپاقرص بندیکت کامبربچ را برای او به ارمغان آورد. در این اقتباس خیرهکننده از رمان کلاسیک و معروف آرتور کانن دویل، شرلوک یک کارآگاه تیزهوش، ضداجتماعی و البته معتاد به هرویین است که به حل معماها میپردازد. کامبربچ تصویر شرلوک را چنان هوشمندانه به تصویر کشید که مخاطبان به طور کامل نبوغ این کارآگاه را پذیرفتند.
پاتریک ملروز (2018)
بندیکت کامبربچ پس از بازی در مجموعه «شرلوک» (Sherlock) به یک نقش تاثیرگذار نیاز داشت که او را از زیر سایه نام کارآگاه خیابان بیکر استریت دربیاورد. این اتفاق با مینی سریال «پاتریک ملروز» (Patrick Melrose) به عنوان یکی از بهترین بازی های بندیکت کامبربچ رقم خورد. سریالی که از رمان نیمهخودزندگینامه ادوارد سنت اوبین اقتباس شده است. در این اثر، پاتریک ملروز یک انگلیسی ثروتمند است که دوران کودکی پر دردسری را پشت سر گذاشته است. او در بزرگسالی قربانی سوء مصرف مواد مخدر شده و سعی میکند بر احساسات پیچیده خود غلبه کند.
بهترین بازی های بندیکت کامبربچ در سینما
پیشتازان فضا به سوی تاریکی (2013)
هنگامی که «پیشتازان فضا به سوی تاریکی» (Star Trek Into Darkness) در سال 2013 اکران شد، مخاطبان بیش از هر چیز به دنبال این بودند که تکتک بازیگران را با نقشآفرینان نسخههای قبلی پیشتازان فضا مقایسه کنند. با این جال، کریس پاین و زکری کوئینتو به اندازه کرک و اسپاک نسخه اصلی باورپذیر بودند و همه نگاهها به سوی کامبربچ چرخید که در نقش یکی از نمادینترین شخصیتهای شرور این مجموعه، یعنی خان نونین سینگ که در ابتدا توسط ریکاردو مونتالبان به تصویر کشیده شده بود، ایفای نقش میکرد. با این حال چشمان پولادین و صورت زاویهدار کامبربچ، او را برای بازی در نقش یک انسان دستکاری شده ژنتیکی عالی کرده بود.
12 سال بردگی (2013)
بندیکت کامبربچ یکی از بازیگران اصلی فیلم سینمایی «12 سال بردگی» (12 Years a Slave) ساخته استیو مککویین است. او نقش فورد، یک مالک مزرعه را ایفا میکند که نخستین بار سالومون نورثاپ را در یک حراج بردهها خریداری میکند.
در ابتدا، فورد شخصیتی مثبت به نظر میرسد. او استعدادهای نورثاپ را میشناسد و حتی به او یک ویولن هدیه میدهد. اما وقتی نورثاپ برایش توضیح میدهد که یک مرد آزاد است و از فورد کمک میخواهد، ترس به دل فورد راه پیدا کرده و او از کمک کردن یا حتی گوش دادن به داستان او امتناع میکند. این یکی از تلخترین صحنههای فیلم و یادآور این است که چگونه حتی یک مرد به ظاهر شایسته، به سرعت منافع خود را به جای انسانیت انتخاب میکند.
بازی تقلید (2014)
اولین نامزدی اسکار بندیکت کامبربچ با بازی در نقش آلن تورینگ در «بازی تقلید» (The Imitation Game) رقم خورد. تورینگ ریاضیدانی است که در خلال جنگ جهانی دوم، به شکستن کدهای دولت بریتانیا کمک کرد. البته زندگی تورینگ وجه تراژدیک و پنهانی هم دارد. او همانقدر که در دنیای اعداد باهوش است، به همان اندازه در مواجهه با مردم بی دست و پا به نظر میرسد و کامبربچ این دوگانگی را به خوبی به تصویر کشید.
دکتر استرنج (2016) و چه میشد اگر…؟ (2021)
کامبربچ بهترین انتخاب برای پیوستن به دنیای سینمایی مارول در نقش دکتر استفان استرنج بود. او به سرعت ما را با زندگی آن دکتر مغرور اما کاریزماتیک همراه میکند. یک تصادف رانندگی، توانایی انجام جراحی را از دکتر استرنج سلب میکند و در عوض، او به دنیایی سرشار از جادو وارد میشود. کامبربچ برای نقشآفرینی در «دکتر استرنج» (Doctor Strange) از تمام ظرفیتهای خود به درستی استفاده میکند، اما هیچکدام از این نقشآفرینیها به اندازه نقش او در اپیزودی از مجموعه انیمیشنی «چه میشد اگر…؟» (What If…?) دلخراش نیست.
در این اپیزود که «چه میشد اگر دکتر استرنج قلبش را به جای دستانش از دست میداد؟» (What If … Doctor Strange Lost His Heart Instead of His Hands?) نام دارد، استرنج پس از مشاهده مرگ عشقش، دکتر کریستین پالمر، بارها و بارها تلاش میکند تا آینده را تغییر دهد، اما به نتیجه نمیرسد.
قدرت سگ (2021)
کامبربچ با اجرای شجاعانهای که در رتبهبندی بهترین فیلمهایش قرار میگیرد، برای بازی در فیلم وسترن خیرهکننده جین کمپیون، نقش کابوی بیرحمی را به نمایش گذاشت که برای او دومین نامزدی اسکار را به همراه داشت. شخصیت فیل در «قدرت سگ» (The Power of the Dog) با بسیاری از نقشهای کامبربچ وجه اشتراک دارد؛ او به شدت باهوش است، اما آن را با ظاهری کثیف میپوشاند و بیشتر از هر چیز دیگری از آن برای ظلم استفاده میکند.
اما فیل یک هیولای کامل نیست، زیرا کامبربچ به سادگی قادر به تبدیل شدن به یک شرور نیست. همانطور که فیلم پیش میرود، جلوههایی از انسانیت را در او میبینیم.
شما کدامیک از این آثار را جزو بهترین بازی های بندیکت کامبربچ میدانید؟ منتظر خواندن نظرات شما هستیم.