9 فیلم‌ و سریال‌ اقتباسی جذاب که باید تماشا کنید

سینمای اقتباسی روزهای خوبی را سپری می‌کند و این روزها، اکثر آثار پرفروشی که در باکس آفیس مشاهده می‌کنید اقتباسی هستند. این فیلم‌ها بعضا ابرقهرمانی یا براساس کتاب‌ها یا زندگی‌نامه مشاهیر هستند. به هر حال دنیای فیلم‌های اقتباسی این روزها طرفدارهای زیادی را برای خود دست و پا کرده و در این مقاله قصد داریم که به معرفی ده تا از بهترین فیلم‌ها و سریال‌های اقتباسی بپردازیم.

تجربه نشان داده است که فیلم‌‌های اقتباسی طرفدارهای بسیار زیادی دارد. حتی اگر داستانی را در قاب تصویر می‌بینید که بارها آن را خوانده یا شنیده‌اید، اما باز هم داستان‌های اقتباسی این قابلیت را دارند که شما را پای صفحه نمایش بنشانند.

این موضوع از قدیم تا به امروز ادامه داشته است و کارگردان‌های بزرگی هم وارد این مدل از فیلم‌سازی شده‌اند. از اسم‌های قدیمی مثل کوبریک و اسکورسیزی گرفته تا کارگردان‌های جدید امروزی، همه تلاش کرده‌اند تا یک اثر موثر و جذاب با محوریت یک فیلم اقتباسی بسازند.

منابع زیادی برای فیلم‌های اقتباسی وجود دارد. شاید مهم‌ترین و قدیمی‌ترین منبعی که بتوان سراغ آن‌ها رفت، کتاب‌ها هستند. مثلا استیون کینگ یکی از نویسنده‌های مطرحی است که بیش از هشتاد درصد از کتاب‌های او تا به امروز تبدیل به فیلم سینمایی شده‌اند.

اما با پیشرفت تکنولوژی و به روز شدن جلوه‌های ویژه در سینما، منابع بیشتری به لیست منبع فیلم‌های اقتباسی اضافه شده‌اند و از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به فیلم‌های دنیای سینمایی مارول اشاره کرد. فیلم‌هایی که موفق به فروش خارق‌العاده بوده‌اند و تا همین امروز فیلم‌ها و سریال‌های این دنیاها طرفداران خود را دارند.

این فیلم‌ها به دو دسته فاخر و البته پاپ کورنی بدل شده‌اند و البته یک نبرد همیشگی بین این دو سبک وجود دارد که کارگردان‌های قدیمی‌تر مثل اسکورسیزی اعلام کرده‌اند که احترامی برای فیلم‌های پاپ کورنی ندارند. اما نمی‌توانیم کتمان کنیم که فیلم‌های پاپ کورنی هم جذابیت خودشان را ندارند و نمی‌توان به راحتی از آن‌ها عبور کرد.

در ادامه و در این لیست تلاش می‌کنیم که از هر دو سبک فیلم‌ها و سریال‌های جذابی را قرار دهیم که می‌توانید از تماشای آن‌ها لذت ببرید.

1- فیلم پدرخوانده (The Godfather)

پدرخوانده

  • سال انتشار: 1972
  • امتیاز IMDb فیلم: 9.2 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز: 97 از 100

شاید در بین شما تعداد اندکی باشند که تا به حال چیزی راجع به فیلم پدرخوانده یا گادفادر نشنیده باشند. یکی از مهم‌ترین اقتباس‌های تاریخ سینما که خیلی‌ها این سه گانه را اعتبار سینمای هالیوود می‌نامند و بعد از اکران این فیلم بود که موج جدیدی در سینمای هالیوود راه انداخته شد و خیلی از کارگردان‌ها به سراغ کارگردانی فیلم‌هایی با سبک مافیایی رفتند که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به مارتین اسکورسیزی اشاره کرد.

اما همه این موج را مدیون کارگردان این فیلم سینمایی یعنی فرانسیس فورد کاپولا هستیم که البته این کارگردان با ساخت فیلم‌های جذاب غریبه نبود. او در کارنامه درخشان خود کارگردانی فیلم‌های جذاب دیگری مثل Apocalypse Now را دارد که در این فیلم هم درست مثل فیلم پدرخوانده، شاهد نقش‌آفرینی خارق‌العاده مارلون براندو هستیم.

مارلون براندو در فیلم پدرخوانده، قطعا تبدیل به یکی از افسانه‌های سینمایی شد. نقش‌آفرینی فوق‌العاده مارلون براندو در نقش ویتو کورلئونه، به اندازه‌ای جذاب و گیرا بود که حتی اگر ده دقیقه ابتدایی فیلم حضور می‌داشت هم می‌توانست ابوهت کامل این شخصیت را به تصویر بکشد. اما در قسمت اول گادفادر، مارلون براندو به خوبی نشان داد که چرا او یکی از مهم‌ترین بازیگرهای تاریخ هالیوود است و هر نقشی که به او واگذار شود، به نحو احسنت در آن فیلم انجام می‌شود.

البته بازیگرهای دیگر محبوبی در این فیلم حضور دارند که در اوج جوانیشان در این فیلم بازی کرده‌اند. مثلا کاراکتر اصلی در این سه گانه، آل پاچینو است که به معنای واقعی کلمه، فیلم گادفادر برای او سکوی پرتاب مهمی بود و بعد از این فیلم او به سوپراستار هالیوود بدل شد. او به قدری در نقش دون کورلئونه فرو می‌رود که تا همین امروز هم می‌توانید سکانس‌های بازیگری او را به عنوان کلاس درس بازیگری درس بدهید.

 داستان این فیلم راجع به خانواده پرنفوذ و قدرتمندی است که با اصلیت ایتالیایی یک باند مافیایی هستند و همانطور که می‌توانید حدس بزنید، آن‌ها مثل همه خانواده‌های پرنفوذ دشمن‌هایی دارند که باید همیشه مراقب این دشمن‌ها باشند. اما دشمن‌های این خانواده آن‌چنان صبر نیستند و در یک روزی کاملا عادی، به سراغ فرزندهای ویتو کورلئونه می‌روند و پس از آن،‌ خانواده کورلئونه وارد جنگ تمام عیار با دشمن‌هایشان می‌شوند.

این فیلم چالش‌های خانواده کورلئونه به خصوص ویتو و مایکل را نشان می‌دهد که چطور باید با چالش‌های یکهویی که برایشان پیش آماده دست و پنجه نرم کنند. این فیلم سه قسمت به طور می‌انجامد که همه این قسمت‌ها دنباله یکدیگر هستند. یعنی برای این که بتوانید به صورت کامل از داستان این فیلم لذت ببرید، این سه قسمت را باید مثل یک فیلم بلند و طولانی تماشا کنید.

این فیلم بر اساس کتابی با همین نام ساخته شده که نویسنده ایتالیایی یعنی ماریو پوزو آن را به نگارش درآورد و بعد از اکران این فیلم، کتاب گادفادر به چاپ مجدد رسید که به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های سال بدل شد. البته فیلم گادفادر یک اقتباس کاملا مستقیم است و تغییری در داستان این فیلم ایجاد نشده. تنها در زمان‌بندی رویداد‌ها و البته دیالوگ‌های فیلم یک سری تغییرات جزیی صورت گرفته که کاملا قابل انتظار است.

آیکون فیلم پدرخوانده The Godfather
فیلم

پدرخوانده

The Godfather

تماشای فیلم پدرخوانده

2- سریال آخرین بازمانده از ما (The Last of Us)

آخرین بازمانده از ما

  • سال انتشار: 2023
  • امتیاز IMDb فیلم: 8.8 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز: 96 از 100

حالا می‌رسیم به سریالی که طی یک سال اخیر همه راجع به آن صحبت کرده‌اند. سریال آخرین ما که بر اساس بازی ویدیویی با همین نام ساخته شد و از روز تایید اولیه تا روزی که اولین قسمت آن در شبکه HBO  پخش شد، سیل عظیمی از بیننده‌ها منتظر آن بودند و بعد از از پخش شدنش توانست تا مدت‌ها در ترند سریال‌های روز باقی بماند.

داستان این سریال هیچ تازگی ندارد؛ داستان همان مدل آخر زمان قدیمی زامبی‌زده است که هر کس برای نجات دادن خودش دست به هر کاری می‌زند. در این دنیا هم زامبی‌ها از طریق شیوع قارچی به دنیا حکومت می‌کنند و دنیای بزرگ و مدرن تبدیل به یک دهکده جهانی می‌شود. دهکده جهانی که هیچکس در آن در امان نیست.

شخصیت اصلی این سریال، یعنی بهتر است بگوییم شخصیت‌های اصلی این سریال جول و الی هستند. جول یک فرد میانسال است که دختر خود را بعد از شیوع ویروس قارچی از دست می‌دهد و الی فردی است که داخل این جهنم و آخرزمان به دنیای می‌آید و با دنیای فعلی و قبل از آخر زمان به هیچ‌وجه آشنا نیست.

جول بعد از آخر زمان یکی از بهترین قاچاقچی‌ها می‌شود و درآمد خوبی را به دست می‌آورد. اما روزی می‌رسد که یکی از بارهای قاچاقی او الی است؛ الی به دلایل نامعلومی نسبت به ویروس قارچ مصون است و به هیچ وجه به زامبی تبدیل نمی‌شود. بقیه ماجرا را شاید به خوبی بتوانید حدس بزنید. در مسیری که جول و الی می‌روند، این دو شخصیت یک ارتباط پدر و دخترانه به دست می‌آورند.

بازی پدرو پاسکال از همان روز اول برای همه تایید شده بود. پدرو پاسکال بارها و در آثار مختلف نشان داده است که توانایی ایفای نقش شخصیت‌های مختلف را به راحتی دارد و در لست آو آس هم این موضوع را یکبار دیگر تایید می‌کند. اما بازیگر نقش الی از جمله نگرانی‌های این سریال بود. به خاطر شبیه نبودن شخصیت الی در سریال به شخصیت الی در ویدیوگیم، انتقادهای زیادی به این بازیگر شد اما این بازیگر بعد از چند قسمت، نگرانی‌ها راجع به او برطرف شد.

جلوه‌های بصری و طراحی صحنه این سریال هم خارق‌العاده است. تا جایی که شاید هیچ سریال و فیلم سینمایی را نتوانید مثال بزنید که از لحاظ طراحی صحنه به جذابیت لست آو آس باشد. سازنده‌ها سعی کرده‌اند که خیلی از بخش‌ها را به صورت پرکتیکال و واقعی پیاده‌سازی کنند اما جلوه‌های بصری هم به گونه‌ای طراحی شدند که نمی‌توانید فرق آن‌ را با واقعیت تشخیص دهید.

در حال حاضر تنها یک فصل از این سریال پخش شده و فصل دوم در مرحله تولید قرار دارد؛ اما سازندگان به صورت رسمی تایید کرده‌اند که فصل سوم این سریال هم ساخته خواهد شد. فصل اول این سریال کاملا بر اساس داستان بازی ویدیویی این فرنچایز ساخته شده و این احتمال وجود دارد که فصل دوم هم دقیقا بر اساس ویدیوگیم ساخته شود. پس اگر گیمر نیستید و بیشتر علاقه دارید که داستان فیلم‌ها و سریال‌ها را دنبال کنید، توصیه می‌کنم که ویدیوهای مربوط به بازی The Last of Us  را مشاهده نکنید.

آیکون سریال آخرین بازمانده از ما The Last of Us
سریال

آخرین بازمانده از ما

The Last of Us

تماشای سریال آخرین بازمانده از ما

3- سریال نگهبانان (The Watchmen)

نگهبانان

  • سال انتشار: 2019
  • امتیاز IMDb فیلم: 8.2 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز: 96 از 100

دنیای کتاب‌های کامیک واقعا دنیای عجیبی است. کارگردان‌های مختلف می‌توانند اقتباس‌های خودشان را به راحتی بر اساس این دنیاها پیاده‌سازی کنند و هر کدام با جا گذاشتن امضای خودشان روی این فیلم‌ها، دنیای فیلم‌های پاپ‌کورنی را برای همه ما جذاب‌تر کنند. یکی از بهترین مثال‌های این مورد، سریال The Watchmen است.

این سریال توسط دنیل لندیلوف ساخته شده است. البته لندیلوف در کارنامه کاری خود سریال‌های بسیار محبوب و جذاب دیگری هم ساخته است. از مهم‌ترین کارهای او می‌توان به سریال Lost  و البته سریال دست‌کم‌ گرفته‌شده The Leftovers  اشاره کرد. این کارگردان با سریال واچمن بار دیگر به دنیای سریال‌های تلویزیونی جذاب بازگشت اما این اولین بار بود که این سازنده بزرگ سراغ یک سوژه کامیک بوکی رفت.

فهمیدن داستان اولیه این سریال کمی سخت است. برای این که بتوانید کاملا با شخصیت‌های سریال و داستان در جریان دنیای واچمن آشنا شوید، بهتر است که ابتدا فیلم Watchmen را مشاهده کنید که در سال ۲۰۰۵ توسط زک اسنایدر ساخته شده است. فیلم زک اسنایدر هم بسیار فیلم جذابی است اما اگر بخواهیم برای جذابیت هر دو اثر اولویت‌بندی کنیم، قطعا وزنه ترازوی سمت سریال واچمن سنگین تر خواهد بود.

داستان این سریال در دنیایی است که ابرقهرمان‌ها به عنوان یک فرقه در دنیای قبول شده‌اند و حتی بعضی از آن‌ها به عنوان نیروهای پلیس در شهر فعالیت می‌کنند. ماجرای این سریال سال‌ها بعد از درگیری میان دکتر منهتن و رورشاک است. توصیه می‌کنم که حتما فیلم را مشاهده کنید تا متوجه درگیری و شخصیت‌های نام‌برده شده شوید.

دکتر منهتن سال‌هاست که از مدار زمین خارج شده و کسی از او خبری ندارد. البته خیلی‌ها اعلام می‌کنند که دکتر منهتنن در مریخ است که این موضوع به خاطر ترس دولتمردان برای ظهور شرورهای جدید است اما تقریبا همه از این موضوع اطلاع دارند که خبری از دکتر منهتن نیست و ممکن است که او مرده باشد.

حالا از دل این بی‌خبری‌هایی که از دکتر منتهن وجود دارد، دشمن‌های جدیدی در آمریکا برخواسته‌اند و دنیای سریال بعضی اوقات مورد حمله ماهی‌های مرکبی قرار می‌گیرند که به صورت ناگهانی از آسمان به زمین می‌بارند. هیچ چیز در این دنیا مشخص نیست و جواب دست شخصیت اصلی این سریال یعنی سیستر نایت است که او هم یکی از قهرمان‌های بدون قدرت ماوراطبیعی است.

با این که جواب همواره در جلوی او قرار دارد، اما او خیلی راحت گمراه شده و مسیری را پیش می‌رود که شاید برای او بازگشتی نداشته باشد. هم‌چنین در این میان قهرمان‌های کاملا جدیدی هستند که به جذابیت دنیای واچمن افزوده‌اند. از مهم‌ترین این قهرمان‌های جدید می‌توان به Looking Glass اشاره کرد که از مرموزترین کاراکترهای کل این این دنیا و سریال است.

پرداختن به زندگی شخصی کاراکترها هم از جمله مهم‌ترین بخش‌های این سریال است که در فیلم کمتر به پرداخته شده است. در حقیقت این فیلم نشان می‌دهد که بعد از افنجار نهایی در فیلم، مردم چگونه زندگی خود را از نو ساخته‌اند و چگونه به زندگی بعد از دکتر منتهتن عادت کرده‌اند.

اگر به دنبال سریال اقتباسی جذابی هستید که بتوانید به عنوان یک اثر پاپ کورنی به آن نگاه کنید و همزمان از قاب‌بندی‌های جذاب آن لذت ببرید،‌ شک نکنید که تماشای سریال Watchmen می‌تواند گزینه بسیار خوبی برای شما باشد.

4- فیلم مانیبال (Moneyball)

مانیبال

  • سال انتشار: 2011
  • امتیاز IMDb فیلم: 7.6 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز: 94 از 100

اگر می‌خواهید که یکی از جذاب‌ترین فیلم‌های اقتباسی بر اساس یک کتاب و البته تا حدودی بر اساس واقعیت را مشاهده کنید، شک نکنید که فیلم Moneyabll  می‌تواند یکی از بهترین انتخاب‌های ممکن برای شما باشد که از ابتدا تا انتهای فیلم با یک روایت جذاب و بازی‌های خارق‌‌العاده شما را مجذوب خود خواهد کرد.

این فیلم بر اساس یک داستان واقعی است و مشکلات یک تیم فوتبال آمریکایی را به نمایش می‌کشد. محوریت اصلی این تیم فوتبال مربی تیم با بازی برد پیت است که اعتقاد دارد زمانی که او در زمین مسابقه قرار می‌گیرد، تیم او می‌بازد. بنابراین او همیشه مسابقه تیمش را از بیرون زمین و از طریق تلویزیون رختکن مشاهده می‌‌کند. با این که او از نتایجی که تیمش می‌گیرد چندان راضی نیست، اما خیلی زود و طی اتفاقاتی که برای این مربی می‌افتد، او با یک آنالیزور فوتبال مواجه می‌شود که نقش این آنالیزور فوتبال را جونا هیل بازی می‌کند.

بعد از ورود جونا هیل به این باشگاه، او متوجه مشکلات اصلی این تیم می‌شود و به مربی تیم کمک می‌کند تا بتواند تاکتیک‌های جدیدی را وضع کند و این تیم خیلی زود متوجه می‌شود که پتانسیل زیادی در  آن‌ها وجود دارد و آنالیزور تازه وارد موفق شده است که این پتانسیل را در آن‌ها تداعی کند.

داستان فیلم در ابتدا خیلی ساده به نظر می‌رسد اما طولی نمی‌کشد که شما هم به لطف روایت درست و چفت این فیلم درگیر داستان تیم فوتبال می‌شوید. روایت به راحتی شما را تا انتها به همراه خود نگه می‌دارد و می‌تواند در لیست یکی از بهترین فیلم‌های زندگی شما قرار بگیرد.

نقطه اوج این فیلم قطعا بازی دو ستاره اصلی این فیلم یعنی برد پیت و جونا هیل است که هر دو در نقش‌های متفاوتی ظاهر شده‌اند و هر دوی آن‌ها نشان می‌دهند که یکی از بهترین‌های هالیوود هستند. برد پیت همیشه در بین فیلم‌های فاخر و پاپ کورنی سینما تا قبل از فیلم مانی بال پاس‌کاری می‌شد و جونا هیل هم اکثرا به خاطر هنرنمایی در فیلم‌های کمدی شناخته می‌شد.

اما هر دو بازیگر در این فیلم نقاب درام خود را به صورت زدند و موفق شدند تا یکی از بهترین نقش‌های زندگی خود را به نمایش بگذارند. متاسفانه تا امروز، برد پیت و جونا هیل با یکدیگر هم‌بازی نشده‌اند و باید اعتراف کرد که دنیای سینما نیازمند مشاهده این دو بازیگر کنار یکدیگر است. با توجه به درخشش هر دو بازیگر در فیلم‌های بزرگ هالیوودی، شاید این اتفاق هیچ‌وقت دیگر در سینما رخ ندهد.

اما باید به کارگردان این فیلم یعنی آقای Bennet Miller  هم احسنت گفت که به خوبی چنین داستانی را به قاب سینما کشیده است. بنت میلر به طور کلی شهرت زیادی به ساختن فیلم‌های بایوگرافی ورزشی دارد که از دیگر فیلم‌های مهم او می‌توان به Foxcatcher  اشاره کرد و اگر بعد از دیدن فیلم مانی‌بال نیازمند دیدن یک فیلم دیگر با همین سبک و سیاق را داشتید، شک نکنید که فیلم فاکس کچر می‌تواند شما را راضی کند.

قطعا فیلم Moneyball جز بهترین فیلم‌های اقتباسی است که احتمالا تا امروز راجع به آن چیزی نشنیده‌اید و آن را تماشا نکرده‌اید.

5- سریال فارگو (Fargo)

فارگو

  • سال انتشار: 2014
  • امتیاز IMDb فیلم: 8.9 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز: 93 از 100

نوآ هالی؛ شاید برای خیلی از شما این اسم آشنا نباشد اما در دنیای تلویزیون، نوآ هالی یک افسانه محسوب می‌شود که تا امروز سریال‌های بسیار جذاب و مهمی را ساخته است. موضوعی که باعث می‌شود او در زمین اقتباس‌سازها بسیار موفق باشد، رویکرد متفاوت او در ساخت و کارگردانی آثار اقتباسی است.

سریال فارگو یکی از اقتباس‌های اولیه این کارگردان است که فصل اول آن همزمان با سریال True Detective  پخش شد و رقیب مستقیم این سریال محسوب می‌شد. اما متاسفانه سریال کارآگاه حقیقی  با قدرت سایه سنگینش را روی این سریال انداخت، تا جایی که هیچکس در آن زمان حتی راجع به سریال فارگو حرف نمی‌زد.

این سریال بر اساس فیلم سینمایی فارگو به کارگردانی برادران کوئن ساخته شده است و فیلم فارگو هم اقتباس کاملا غیرمستقیم بر اساس قتل‌های زنجیره‌ای ایالت مینسوتا آمریکا بود. دو اقتباس غیرمستقیم پشت یکدیگر شاید باعث شود که این اثر کمی از حالت اقتباس‌گونه‌اش خارج شود اما باید اعتراف کرد که حیف بود در این لیست سریال فارگو را به عنوان یکی از بهترین سریال‌های اقتباسی قرار ندهیم.

داستان این سریال راجع به مینسوتای آرام و منطقه بیمیجی است که روزی با ورود یک قاتل اجیر شده به نام لورن مالوو برای همیشه تغییر می‌کند. لورن مالوو در روز اول قتلی که به او سپرده شده بود را مرتکب می‌شود اما در راهش با لستر نایگارد روبه‌رو می‌شود. او با لستر نایگارد هم‌صحبت می‌شود و همین موضوع باعث می‌شود تا زندگیش برای همیشه تغییر کند و تصمیمات لستر باعث می‌شود که سلسله قتل‌هایی در این شهر صورت بگیرد.

بازی بلی باب تورنتون در نقش لورن مالوو و البته مارتین فریمن در نقش لستر نایگارد به اندازه‌ای جذاب است که نمی‌توانید از سکانس‌های این دو بازیگر دست بکشید. هر دو بازیگر تمام تلاش خود را می‌کنند که به صورت جداگانه و در سکانس‌هایی که حضور دارند، شما را مجذوب سریال کنند.

نوآه هالی در نقش کارگردان قاب‌های خارق‌العاده‌ای میبندد و محیط برفی مینسوتا هم باعث می‌شود تا جذابیت این قاب‌ها دو چندان شود. شاید روایت سریال در ابتدا کمی خسته‌کننده باشد اما صبر و تحمل برای لذت بردن از یکی از بهترین داستان‌های اقتباسی در دنیای سریال‌های تلویزیونی هزینه‌ای است که باید پرداخت کنید.

توصیه می‌کنیم که حتما سریال Fargo  را مشاهده کنید که یکی از بهترین سریال‌های اقتباسی چند سال اخیرمحسوب می‌شود.

6- سریال لوکی (Loki)

سریال لوکی مارول

  • سال انتشار: 2021
  • امتیاز IMDb فیلم: 8.2 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز: 92 از 100

در این لیست قصد داریم که به ازای هر اقتباس فاخری که معرفی می‌کنیم، یک اقتباس پاپ‌کورنی را هم لحاظ کنیم. برای اولین محصول پاپ‌کورنی هم به سراغ سریال لوکی آمده‌ایم. سریالی که از دل دنیای سینمایی مارول برخواست و از همان ابتدا توانست طرفدارهای بسیار زیادی را برای خود جذب کند. اما چه چیزی باعث شد که سریال لوکی به این محبوبیت برسد؟

برای این که بتوانید داستان لوکی را متوجه شوید، باید ابتدا فیلم‌های دنیای سینماتیک مارول را از ابتدا تا فیلم Avengers Endgame مشاهده کنید. بعد از این که توانستید از ده‌ها ساعت سرگرمی این فیلم‌ها عبور کنید، زمان آن می‌رسد که بالاخره به دنیای سریال‌های مارول ورود کنید.

دنیای سریال‌های مارول در ابتدا یک نقشه محو برای کمپانی دیزنی بود اما به مرور زمان و با روی آوردن بیشتر مردم به سمت سریال‌های تلویزیونی آن هم درست بعد از شیوع همه‌گیری کرونا و در خانه ماندن بیننده‌ها، دیزنی و مارول بیکار نما‌ندند و با راه‌اندازی سرویس استریم دیزنی پلاس، شروعی بر دنیای سریال‌های مارول بود.

سریال لوکی داستان کاملا متفاوتی با تمام آثار مارول دارد. با این که هم‌چنان دنیا وایبی ابرقهرمانی دارد، اما سازندگان سعی کرده‌اند تا بینندگان را بیشتر با یک فضای علمی روبه‌رو کنند. البته در گذشته هم این سعی از سمت سازندگان سریال شده بود اما بدون شک در سریال لوکی، این موضوع شدت عجیب‌تری پیدا کرده است.

داستان درست بعد از پایان فیلم Avengers: Endgame  اتفاق می‌افتد و لوکی بعد از دزدیدن تسراکت، آن هم بعد از دستگیر شدن توسط انتقام‌جویان، به دنیای دیگری سفر می‌کند تا از شر آن‌ها راحت شود. اما متاسفانه هیچ آینده خوبی در انتظار لوکی و در این سرزمین جدید نیست. لوکی با سربازهایی روبه‌رو می‌شود که به شکل عجیبی از او قدرتمندتر هستند و تمام قدرت‌های لوکی در این سرزمین از کار افتاده است.

لوکی بعد از مدتی متوجه می‌شود که سرنوشت تمام موجودات در این سرزمین نوشته می‌شود و لوکی به خاطر ایجاد خطا در خط زمانی دنیایی که تا به امروز فیلم‌هایشان را دیده‌ایم،‌ زندانی این سرزمین شده است. اما لوکی باهوش‌تر از این حرف‌ها است و متوجه می‌شود که یک لوکی دیگر از دنیای دیگر در حال مبارزه با نویسنده‌های سرنوشت است.

لوکی وارد یک ماجراجویی کاملا جدید می‌شود. ماجراجویی که شاید برای او انتهای خوبی نداشته باشد اما در نهایت، لوکی می‌فهمد که ماجرا خیلی پیچیده‌تر از این حرفاست؛ نویسنده‌های سرنوشت آن‌چنان که ادعا دارند بی‌مشکل نیستند و یک دشمن جدید در راه انتقام‌جویان قرار گرفته که هزاران بار از تانوس و تمام دشمن‌های گذشته اونرجز، قدرتمند‌تر است.

تام هیدلستون بار دیگر در نقش لوکی بازگشته است؛ او قطعا یکی از بهترین نقش‌هایی است که در دنیای سینماتیک مارول انتخاب شده و هر بار که او در نقش لوکی ظاهر می‌شود، به خوبی نشان داده است که توانایی بالایی در اجرای نقش خدای شرارت دارد و تا به امروز هیچ کدام از طرفداران دنیای سینماتیک مارول را ناامید نکرده است.

در حال حاضر فصل دوم این سریال در دست ساخت است و با این که هنوز این سریال به طور کامل به پایان نرسیده است، اما هیچ شکی وجود ندارد که سریال لوکی یکی از بهترین سریال‌های اقتباسی است که می‌توانید مشاهده کنید. لوکی بر اساس کتاب‌های کامیک مارول مثل کتاب‌های لوکی، ثور، اونجرز و البته دیگر کامیک‌های مربوط به دنیاهای موازی مارول ساخته شده است و با این که شاید اقتباس این سریال تنها به شخصیت‌پردازی خود لوکی بازگردد، اما باز هم در دسته سریال‌های اقتباسی قرار می‌گیرد که باید تماشا کنید.

7- سریال لژیون (Legion)

لژیون

  • سال انتشار: 2017
  • امتیاز IMDb فیلم:8.2 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز: 91 از 100

پیشتر و در همین لیست راجع به سریال فارگو صحبت کردیم و گفتیم که نوآ هالی یکی از مهم‌ترین تولیدکنندگان سریال‌های تلویزیونی به خصوص آثار اقتباسی است. برای آخرین گزینه از این لیست هم به سراغ یک اثر اقتباسی دیگر از نوا هالی آمده‌ایم که قطعا یکی از عجیب‌ترین و البته منحصربه‌فردترین آثار او محسوب می‌شود.

سریال Legion در دنیای اکس من ها اتفاق می‌افتد. دنیای اکس من‌ها تا به امروز فیلم‌های سینمایی زیادی دریافت کرده است و کاراکترهای مختلف هم در این دنیاها فیلم‌های مخصوص خودشان را دریافت کرده‌اند اما برای تماشای سریال لیجن نیازی به تماشای فیلم‌های دنیای اکس من ندارید و می‌توانید از داستان این شخصیت به صورت جداگانه لذت ببرید.

شخصیت اصلی این سریال دیوید است که از کودکی درگیر بیماری‌های روانی مختلفی مثل پرسونال دیس اوردر و اسکیزوفرنی است. شما در ابتدا وارد جریانات زندگی دیوید میشوید و با روزمره‌های عجیب او سر وکار دارید اما خیلی زود متوجه می‌شوید که بخش عظیمی از بیماری دیوید مربوط به قدرت‌های فرازمینی است که با او همراه است و خود او تا به حال نتوانسته این قدرت‌هایش را کشف کند.

اما در همین حال افرادی هستند که چندان با افرادی که قدرت فرازمینی دارند، ارتباط خوبی برقرار نمی‌کنند و قصد دارند که آن‌ها را به قتل برسانند. گروه دیگری هم وجود دارند که قصد کمک کردن به دیوید و امثال او را دارند. دیوید باید به آن‌ها کمک کند تا جمع ابرقهرمان‌ها بتوانند با خوشی و به سادگی مثل همه مردم به زندگی عادی خود ادامه بدهد و هم‌چنین با شیاطین درون خود مبارزه کند. غافل از آن که یک دشمن بزرگ در راه دیوید قرار دارد که هیچکس به جز دیوید،‌ نمی‌تواند او را شکست دهد.

یکی از بهترین بازیگرهای این سریال، بازیگر ایرانی تبار یعنی نوید نگهبان است که در نقش آمهال فاروغ یا Shadow King ظاهر می‌شود و به نوعی نقش منفی اصلی این سریال محسوب می‌شود. باید اعتراف کرد که همه چیز راجع به بازی نوید نگبان به اندازه‌ای بی‌نقص است که شما را از ابتدای ظاهر شدنش تا انتهای سریال مجذوب نگه می‌دارد. اما برای ما یکی از جذاب‌ترین بخش‌ها، زمانی است که نوید نگهبان به زبان فارسی صحبت می‌کند.

همه‌چیز در این سریال در کنار هم طوری با دقت و جذابیت چیده شده است  که حتی با وجود این که تنها سه فصل دارد، اما از خیلی از سریال‌های پر قسمت و پر از فصل‌های گوناگونی که در حال حاضر پخش می‌شوند، جذابیت بیشتری دارد. پس اگر به یک اقتباس غیرمستیم با محوریت ابرقهرمانی و رگه‌های عمیق و غنی فلسفی نیاز دارید، شک نکنید که سریال Legion  برای شما ساخته شده است.

8- فیلم درخشش (Shining)

درخشش

  • سال انتشار: 1980
  • امتیاز IMDb فیلم: 8.4 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز: 83 از 100

متاسفانه یا خوشبختانه، زمانی که یک لیست راجع به فیلم‌های سینمایی می‌نویسیم، نام استنلی کوبریک باید یک بار در این لیست قرار بگیرد. استنلی کوبریک یکی از ستایش‌شده‌ترین کارگردان‌های فیلم‌های سینمایی است که آثارش تا همین امروز به عنوان شاهکارهای سینما یاد می‌شود و حتی سال‌ها بعد از مرگش، او جمع طرفداران خودش را دارد که این موضوع کاملا تحسین‌برانگیز است.

استنلی کوبریک در دوران کاری‌اش فیلم‌های اقتباسی مختلفی داشته که احتمالا نام خیلی از آن‌ها را شنیده‌اید اما متاسفانه هنوز به تماشای آن‌ها نشسته‌اید. مثلا اودیسه فضایی کوبریک یا بهتری است بگوییم 2001: A Space Odyssey یکی از مهم‌ترین فیلم‌های او است که بر اساس کتابی با همین نام به نویسندگی آرتور سی کلارک نوشته شده است.

اما فیلمی که می‌خواهیم راجع به آن صحبت کنیم کمی خارج از دنیای فضا و علم است و می‌خواهیم کمی راجع به برداشت استنلی کوبریک در دنیای فیلم‌های ترسناک بپردازیم. استنلی کوبریک تا قبل و حتی بعد از فیلم The Shining  هیچ‌وقت سراغ ساخت فیلم‌های ترسناک نرفته بود و حتی با تماشای این فیلم هم متوجه خواهید شد که تصور استنلی کوبریک از فیلم ترسناک کاملا متفاوت با چیزی است که در فیلم‌های سینمایی دیگردیده‌ایم.

این فیلم بر اساس کتابی با همین نام به نویسندگی استفن کینگ بزرگ ساخته شده است. البته استنلی کوبریک طبق معمول تغییرهای مدنظر خود را در فیلم انجام داده است تا احساس نکیند که دارید یک فیلم بدون تغییر با روندهای کتاب را مشاهده می‌کنید. در مصاحبه‌های مختلف اعلام شده که استفن کینگ،‌ نویسنده کتاب شاینینگ بارها با تصمیمات کوبریک مبنی بر تغییر داستان مشکل داشته وحتی با او بارها مختلف کرده؛ اما در نهایت این کوبریک بود که حرف نهایی را زد و یکی از شاهکارهای سینما را روانه پرده‌های سینما کرد.

تا همین امروز هم اختلاف‌های زیادی میان طرفدارهای کتاب و فیلم شاینینگ وجود دارد اما حقیقت این است که هر دو اثر به خوبی خاک زمان را به خود گرفته‌اند و از خواندن کتاب یا تماشای فیلم شاینینگ به صورت جداگانه می‌توانید لذت ببرید.

این فیلم راجع به خانواده‌ای شامل پدر، مادر و فرزند است که در یک زمستان سرد و سخت به هتلی قدیمی می‌روند. پدر خانواده برای ماموریت و شغل زمستانی، داوطلب شده که از این هتل نگه‌داری کند و در حالی که زمستان این هتل به خاطر موقعیت مکانی نامناسب و آب و هوای بد هیچ مهمانی ندارد، اما پدر خانواده یعنی جک قبول می‌کند که در این مدت از هتل مراقبت کند.

خانواده پس از ورود به هتل متوجه می‌شوند که اتفاقات مخوفی در این مکان رخ می‌دهد. اما این اتفاق‌ها به مرور زمان اتفاق می‌افتند و در ابتدا خانواده تورنس چندان به این موضوع مشکوک نمی‌شوند. به مرور زمان این اتفاق‌ها مخوف‌تر می‌شود و پسر خانواده که از یک قدرت خدادادی برخوردار است، متوجه می‌شود که افرادی در این هتل حضور دارند. اما ماجرای اصلی زمانی شروع می‌شود که پدر خانواده کم کم عقل خود را از دست می‌دهد و اتفاقات عجیبی را در این هتل و برای خانواده‌اش رقم می‌زند.

جک نیکلسن با نقش‌آفرینی در نقش جک ترنس یکی از ناب‌ترین کلاس‌های درس بازیگری را نشان همگان می‌دهد که البته استنلی کوبریک در بازی گرفتن از این بازیگر بی‌تاثیرنبوده. جک نیکلسن در مصاحبه‌ای اعلام کرده است که یکی از سکانس‌های معروف این فیلم یعنی سکانس Here’s Johnny نزدیک به ۹۰ بار ضبط شد و در نهایت جک نیکلسن از عصبانیت با تبر به دنبال استنلی کوبریک می‌افتد.

9- فیلم استیو جابز (Steve Jobs)

استیو جابز

  • سال انتشار: 2015
  • امتیاز IMDb فیلم: 7.2 از 10
  • امتیاز راتن تومیتوز: 85 از 100

فیلم‌های بیوگرافی همیشه از جذابیت زیادی برخوردار هستند. البته زمانی بود که فیلم‌های بیوگرافی معمولا تمی قدیمی داشتند و گذشته‌ای دور را به نمایش می‌کشیدند، اما در حال حاضر فیلم‌های این سبکی حتی می‌توانند به گذشته نزدیک هم دلالت داشته باشند و داستان زندگی یک فرد مشهوری که حتی همین حالا هم زنده است را نشان دهد. فیلم استیو جابز یکی از همین فیلم‌ها است، با این فرق که شخصیت اصلی در زمان ساخته شدن این فیلم،‌ در قید حیات نبود.

اگر طرفدار دنیای فناوری و به خصوص محصولات اپل باشید، حتما نام استیو جابز را شنیده‌اید. مدیرعامل و هم‌موسس کمپانی اپل که این کمپانی را به همراه استیو وازنیاک در گاراژ خانه خود راه‌اندازی کرد و این کمپانی را در مسیری قرار داد که در حال حاضر ارزشمندترین کمپانی دنیا شناخته شود.

فیلم استیو جابز اقتباس غیرمستقیمی از زندگی استیو جابز بزرگ است. یعنی در این فیلم قرار نیست که کاملا داستان زندگی او را مشاهده کنید که او چه مسیرهایی را طی می‌کند تا به یکی از بزرگ‌ترین نام‌های دنیای فناوری بدل شود. در این فیلم، قرار است سه خط زمانی بسیار مهم در دوران کاری استیو جابز را مشاهده کنیم.

با این که تمام فیلم راجع به دوره‌های کاری مختلف استیو جابز است، اما به قدری روایت خیره‌کننده و غیرمنتظره است که حس می‌کنید با یک فیلم کاملا اورجینال طرف هستید. البته باید اعتراف کرد که بعضی از اتفاق‌های این فیلم با واقعیت مغایرت دارد اما کارگردان و نویسنده سعی کرده‌اند که بعضی تغییرات جزیی را جهت جذاب‌تر کردن این فیلم قرار بدهند. اما شالوده کلی این فیلم بر اساس واقعیت است.

همانطور که گفته شد داستان راجع به سه برهه زمانی بسیار مهم در زندگی کاری استیو جابز است: معرفی مکینتاش، معرفی کامپیوتر NeXtCube و البته معرفی آی‌مک. اما چرا نویسنده و کارگردان فیلم این سه دوره از زندگی کاری استیو جابز را انتخاب کرده‌اند؟ بدین خاطر که اتفاقات بسیار مهمی در این دوران اتفاق افتاده است.

تمام سکانس‌های فیلم، پانزده دقیقه قبل از رونمایی این محصولات را به نمایش می‌کشد و به شکل استادانه‌ای، مشکلات زندگی شخصی استیو جابز را هم در آن قرار داده‌اند. او در یک ربع قبل از رونمایی محصولاتش هم با مشکلات کاری‌اش دست و پنجه نرم می‌کند و هم با مشکلات خانوادگی‌اش. در همین سه بازه زمانی اتفاقات زیادی برای استیو جابز رخ می‌دهد؛ رونمایی مهم‌ترین محصول اپل یعنی مکینتاش، اخراج شدن استیو جابز از اپل، تاسیس کمپانی نکست و کامپیوتر گران قیمت و شکست نکست و بازگشت دوباره استیو جابز به اپل و راه‌اندازی خط تولید آی‌مک!

تمام فیلم راجع به همین اتفاقات است اما همه‌چیز به شکلی درست و جذاب کنار هم قرار داده شده. ریتم فیلم با این که تند است اما کاملا می‌توانید متوجه شوید که کارگردان قصد دارد تا شما را دائما مجذوب نگه‌دارد و باید اعتراف کرد که در انجام این کار بسیار موفق بوده و باید به کارگردانی خارق‌العاده او احسنت گفت.

موضوع مجذوب‌کننده بعدی در این فیلم بدون شک مایکل فسبندر در نقش استیو جابز است؛ بعضی از نزدیکان استیو جابز در مصاحبه‌هایی اعلام کرده‌اند که هیچکس بهتر از فسبندر نتوانست ما را به یاد استیو بیندازد و اگر دوست دارید که کمی از شخصیت استیو جابز بیشتر بدانید، تنها کافی است که این فیلم و بازی فسبندر را مشاهده کنید تا متوجه این موضوع شوید.

توصیه می‌کنیم که حتما فیلم استیو جابز را نگاه کنید که یکی از بهترین فیلم‌های اقتباسی سینمایی است.

دکمه بازگشت به بالا
تماشای رایگان ×