10 فرنچایز شوتر اول شخص که میتوانید جایگزین کالاف دیوتی کنید
اگر طرفدار بازیهای شوتر اول شخص باشید، بدون شک تا به حال به این نتیجه رسیدهاید که هیچ فرنچایزی در این سبک، محبوبتر از فرنچایز کالاف دیوتی (Call of Duty) نیست؛ سری که از همان قسمتهای اولش توانست طرفدارهای زیادی را به دست آورد و تبدیل به یکی از محبوبترین سریهای شوتر اول شخص شود.
با ارائه دادن بخش تکنفره و کمپین جذاب و البته بخش چندنفره بسیار محبوبش، به اندازهای این فرنچایز تا به امروز به موفقیت رسیده است که تصور تجربه شوتر اول شخص دیگری، برای طرفداران این سری تقریبا ناممکن شده است.
البته بعضی از پلیرهای این فرنچایز هستند که به مرور زمان از تجربه این بازی خسته شدهاند و ترجیح میدهند که سراغ بازیهای دیگری در همین سبک بروند که بتوانند جایگزین خوبی برای کالاف دیوتی باشد. در این مقاله، قصد داریم به معرفی فرنچایزهایی که بهترین جایگزین کالاف دیوتی محسوب میشوند، بپردازیم.
Call of Duty: Mobile Season 10
حجم:۲.۷ گیگابایت
10- بازی Half-Life
اگر بخواهیم لیستی از تاثیرگذارترین بازیهای شوتر اول شخص را لیست کنیم، بدون شک بازی Half-Life میتواند جایگاه بالایی در این لیست فرضی داشته باشد؛ با توجه به زمان انتشار این بازی، میتوان گفت که Half-Life در زمان خودش، محبوبیت و جذابیت بیمانندی داشت.
در این بازی، شما کنترل شخصیت «دکتر گوردون فریمن» را در اختیار دارید که به عنوان یک فیزیکدان تئوری در سازمان تحقیقاتی Black Mesa فعالیت میکند. اما خیلی زود، فریمن از یک دکتر و فیزیکدان، تبدیل به یک جنگجو میشود.
به خاطر یک حادثه و اشتباه محاسباتی، انفجار رادیواکتیوی در سازمان Black Mesa رخ میدهد و این موضوع باعث میشود که خیلی از ساکنهای این سازمان، تبدیل به موجودهای عجیب الخلقه شوند و به همین راحتی، یک وضعیت اسفناک سر راه زندگی دکتر فریمن رقم میخورد.
با این که گرافیک این بازی در مقایسه با بازیهای امروزی حرف زیادی برای گفتن ندارد، اما فراموش نکنیم که این بازی در زمان خودش جلوههای بصری انقلابی داشت. گیمپلی این بازی بسیار نفسگیر و البته چالشبرانگیز است. خیلی از المانهایی که امروزه در گیمپلی بازیهای شوتر اول شخص میبینیم، مربوط به همین بازی است.
به طور کلی، اگر به دنبال تجربه بازی متفاوتی هستید که از لحاظ داستانی هم بتواند شما را به خود مجذوب کند، توصیه میکنیم که حتما این بازی را تجربه کنید.
9- بازی Quake
با این که عنوان Quake در سال ۱۹۹۶ منتشر شد، اما از همان زمان تا به حال توانست به عنوان یکی از جریانسازترین فرنچایزهای سبک شوتر اول شخص خودش را میان طرفداران این ژانر جا بیندازد و توانست الهامبخش فرنچایزهای بزرگ دیگری همچون Rage و Doom باشد.
این بازی جز اولین عنوانهایی بود که از محیطهای کاملا سه بعدی و مدلهای پالیژینال استفاده کرد. حتی اولین قسمت از این بازی هم یک پرش بزرگ از لحاظ انیمیشنهای داخل بازی محسوب میشد.
بخش داستانی سری Quake در هر قسمت، تلاشهای متفاوتی دارد؛ مثلا در قسمت اول، سازندگان شما را در سناریویی قرار میدهند که در آن باید با یک تهدید بزرگی به اسم Quake مبارزه کنید و به همین خاطر، باید در دنیاهای موازی مسافرت کنید. در قسمت دوم، شما باید در جنگی تمام عیار مقابل دشمنانی از سیاره دیگر به نام Strogg قرار بگیرید که به مراتب داستان جذابتری از قسمت اول است.
به جز جلوههای بصری خشن، انیمیشنهای سریع و گانپلی نفسگیر این بازی، بازی Quake به بخش چندنفره خارقالعادهاش مطرح است که مجددا، الهامبخش خیلی از بازیهای چندنفره دیگر است. پرشهای بلند ، پر دوگانه و حتی پرشهای فضایی، از جمله مواردی بود که برای اولین بار آنها را در بازی Quake دیدهایم.
8- بازی Far cry
برخلاف خیلی از فرنچایزهایی که در دنیای بازیهای ویدیویی و در سبک شوتر اول شخص منتشر میشوند، بازیهای Far Cry هیچوقت یک داستان مشترک را بیان نمیکنند و همیشه داستان قسمتهای آن، با یکدیگر متفاوت هستند.
تم کلی که در بازیهای فارکرای در جریان است، بیشتر مربوط به دنیای باز و جهان آزاد آن است که سازندههای این بازی یعنی یوبیسافت، تمام سعی خودش را میکند که با انتشار قسمتهای جدید آن، دنیا را هم بزرگتر و جذابتر کند و میتوان اعتراف کرد که این کار را به استادانهترین شکل ممکن انجام دهد.
داستان قسمت اول فارکرای راجع به سرباز بازنشستهای است که باید یک روزنامهنگار را از یک جزیره نجات بدهد؛ تم نجات یافتن از یک جزیره پر از سربازهای یاغی، تم تکراری در این سری شده است که هر قسمت، با یک شرور با شخصیتپردازی خارقالعاده در این سری پیادهسازی میشود و باید اعتراف کرد که یوبیسافت در انجام این کار موفق بوده است.
7- بازی Crysis
زمانی که اولین بار نمایشهای بازی Crysis منتشر شد، هیچکس فکرش را هم نمیکرد که در آن زمان یک بازی ویدیویی بتواند با این جلوه بصری خارقالعاده در دست انتشار قرار بگیرد. اما استودیوی سازنده این بازی یعنی Crytekِ، موفق شد که در نسل ششم بازیهای ویدیویی، دوراندازی از آینده این صنعت به ما نمایش دهد.
بازی «کرایسیس» تبدیل به عنوانی شد که وقتی راجع به سیستمهای کامپیوتریمان صحبت میکردیم، همه از ما میپرسیدند که آیا سیستم ما قابلیت اجرای بازی Crysis را دارد؟ جلوههای بصری این بازی در کنار انیمیشنهای خارقالعاده و بافتهای چند نسل جلوتر از زمان خودش، به یکی از دلایل موفقیت این بازی بدل شد.
البته المانهای شوتر اول شخصی که در این بازی پیادهسازی شده بود هم به اندازهای خوب بود که بتواند مورد توجه طرفداران این سبک قرار بگیرد؛ گیمپلی این بازی در ابتدا کاملا ساده است اما به مرور زمان متوجه چالشهای بیشتر در این بازی میشوید. با بیشتر شدن سلاحهای داخل بازی، خشونت کلی بازی هم بیشتر میشود.
6- بازی Medal of Honor
قبل از این که فرنچایز کالاف دیوتی نام خودش را به عنوان فرنچایز شماره یک بازگوکننده داستانهای جنگ محور ثبت کند، فرنچایز دیگری بود که این مسئولیت خطیر را به همراه خود داشت؛ این فرنچایز در حقیقت Medal of Honor بود که برای طرفداران سبک شوتر اول شخص یک نوستالژی به تمام عیار حساب میآید.
اولین قسمت از این فرنچایز در سال ۱۹۹۹ منتشر شد که از همان ابتدا، استفاده درست از فناوری آن زمان و البته داستان درگیرکننده مربوط به جنگ جهانیاش، باعث شد که نگاههای زیادی به سمت این بازی بچرخد. تا جایی که تا چند سال بعد از انتشار این بازی، سازندگان آن به توسعه ادامه این بازیها پرداختند.
فرنچایز «مدال افتخار» اما نتوانست به اندازه کالاف دیوتی و دیگر فرنچایزها مثل «بتلفیلد» به سرپا بودن خود ادامه دهد؛ دلیل اصلی شکست خوردن «مدال افتخار» به خاطر این بود که نتوانست همزمان با ترندهای روز پیش برود و اصرار سازندگان بر این بود که هویت این بازی را تغییر ندهند و باید به تصمیم این سازندگان احترام گذاشت.
5- بازی Rainbow Six
فرنچایز رینبوسیکس، این روزها به محبوبیت خیلی زیادی رسیده است؛ اما شاید جالب باشد که بدانید، زمانی بود که رینبوسیکس بسیار متفاوتتر از آن چیزی بود که این روزها تجربه میکنیم؛ به عنوان مثال، در گذشته فرنچای رینبوسیکس به هیچ عنوان یک بازی آنلاین نبود. البته این بازی بخش چندنفره داشت اما مثل قسمت جدید این بازی یعنی Rainbow Six: Siege به صورت تمام آنلاین در اختیار کاربرها قرار نگرفته بود.
اما موضوعی که باعث میشد تا فرنچایز «رینبوسیکس» از همان ابتدا مورد توجه خیلی از مخاطبها قرار بگیرد، به خاطر توجهی بود که سازندههای این بازی روی جزییات واقعگرایانه این بازی گذاشته بودند. همه چیز در این بازی در تاکتیکیترین و استراتژیکترین حالت ممکن خودش قرار گرفته که تجربه گیمپلی را بسیار سختتر میکند.
خوشبختانه چندین سال است که جدیدترین قسمت از این فرنچایز یعنی Rainbow Six: Siege موفق شده تا دائما توسط سازندههایش پشتیبانی شود و باید اعتراف کرد که در این پشتیبانی و بهروزرسانی بسیار استادانه عمل کردهاند.
4- بازی Halo
«هیلو» از آن فرنچایزهایی است که به هیچ عنوان نمیتوانید برای آن در حد وسط قرار بگیرید؛ شما یا عاشق این فرنچایز هستید، یا این که به آن حس تنفر دارید. اما چه این بازی را دوست داشته باشید و چه از آن بازی متنفر باشید، نمیتوانید کتمان کنید این بازی یکی از جریانسازیترین شوترهای اول شخص است که میتوانید در صنعت بازیهای ویدیویی پیدا کنید.
فرنچایز «هیلو» یکی از مهمترین فرنچایزهای انحصاری کمپانی مایکروسافت یا بهتر است بگوییم که اکس باکس گیمینگ هم محسوب میشود؛ مایکروسافت و سازندگان این بازی تا به امروز تمام تلاش خود را کردهاند تا هر قسمت از این بازی را به شکلی مخصوص و منحصربهفرد متفاوت کنند و باید اعتراف کرد که در این کار، بسیار موفق بودهاند.
داستان و روایت کلی فرنچایز «هیلو» راجع به نجات دادن کره زمین است که البته در بین بازیهای ویدیویی موضوع جدیدی نیست و تا به حال بازیهای زیادی در این زمینه ساخته شده است. البته جذابترین بخش این بازی را گیمپلی اعتیادآور و گانپلی نفسگیر اما متفاوت آن تشکیل میدهد که میتواند تا دهها ساعت شما را سرگرم خود کند.
3- بازی Team Fortress
قطعا اگر کمپانی Valve نبود، چهره و مدل بازیهای شوتر اول شخص تا الان به شکلی که امروز دوستش داریم، نبود. در همین لیست، یکی دیگر از بازیهای این کمپانی یعنی فرنچایز Half-Life قرار گرفته که آن فرنچایز هم به خوبی توانست طرفدارهای زیادی را به سمت خود جلب کند و البته استودیوهای بازیسازی دیگر را به سمت ساخته خودش جذب کند.
همانطور که ممکن است از اسم این بازی تشخیص بدهید، در بازی Team Fortress دو تیم مقابل یکدیگر قرار میگیرند و باید تمام تلاش خود را انجام دهند تا تیم برنده باشند. هر بازی، یک مود و گیمپلی متفاوت را ارائه میدهد که بتوانید تفاوت را میان هر دست از بازی احساس کنید.
دو تیم آبی و قرمز رنگ به سلاحهای مختلفی مجهز میشوند که البته یکی دیگر از مهمترین المانهای بازی این است که باید کاراکتر مخصوص به خود را بدارید؛ هر کاراکتر هم ویژگی مخصوص به خودش را ارائه میدهد. مثلا یک کاراکتر با سلاحهای سنگین بهتر عمل میکند و یک کاراکتر دیگر میتواند کمکرسان درجه سلامت شما در بازی باشد.
2- سری Battlefield
اگر بخواهیم رقیب مستقیم Call of Duty را پیدا کنیم، بدون شک یکی از اسمهایی که از همان ابتدا به ذهنمان میآید، فرنچایز بتلفیلد است. بتلفیلد توانست رقابت خود را با کالاف دیوتی، از همان سالهای ابتدایی انتشارش آغاز کند و جای برترین فرنچایز شوتر اول شخص در سالهای انتشار بعضی از بازیهای هر دو فرنچایز تغییر میکرد.
البته در حال حاضر میتوان با قدرت گفت که کالاف دیوتی از بتلفیلد بهتر عمل کرده است، اما نمیتوان کتمان کرد که سازندههای بتلفیلد تا به حال بازیهای بسیار جذابی از این فرنچایز منتشر کردهاند. از مهمترین این بازیها میتوان به Battlefield 1 و Battlefiled: Bad Company 2 اشاره کرد.
بازیهای بتلفیلد در قسمتهای آخر خود بیشتر به سراغ ماجراهای تاریخی مثل جنگ جهانی اول و دوم رفته است؛ با این که انتظار نمیرفت تا گیمرها سراغ بازیهایی با داستان و گیمپلی مربوط به جنگ جهانی اول بروند، اما این فرنچایز کاملا توانست ما را سورپرایز کند.
تصور کنید که موفقیت بازی Battlefield 1 به اندازهای زیاد بود که چند سال بعد از انتشار آن هم سازندگان بازی تصمیم گرفتند مجددا سراغ یک سوژه قدیمی بروند و بازی Battlefield V هم مربوط به جنگهای جهانی و قدیمی بود.
1-سری Counter-Strike
فکر نکنم گیمری باشد که سری کانتر-استرایک را به خاطر نسپرده باشد؛ سری که به شکل باورنکردنی توانست در جهان جریانساز شود؛ موضوع جالبتر این است که، این بازی هم توسط استودیوی Valve ساخته شده است.
استودیویی که تا به حال برای بازیهای Team Fortress و Half-Life جایگاههایی در این لیست گرفته است که هر کدامشان به نوعی توانستهاند، یک انقلاب به پا کنند؛ اما شاید هیچ بازی نتوانسته است که به اندازه فرنچایز Counter-Strike به این اندازه از موفقیت برسد.
بازی که در اصل یکی از مودهای ساخته شده توسط یک پلیر بازی Half-Life بوده که توانسته بود، حالت رقابتی و کامپتتیو را به خوبی در دل این بازی قرار دهد و همین موضوع باعث شد تا کمپانی Valve، امتیاز ساخت این فرنچایز بر اساس این ماد را از سازندهاش بخرد.
اخیرا هم قسمت جدیدی از این فرنچایز منتشر شد که توانست تمام طرفداران قدیمی این فرنچایز را به سمت این بازی بکشد و باید اعتراف کرد که شاید هیچ بازی دیگری به اندازه Counter-Strike نتوانسته بود گیمرهای زیادی را به دنیای بازیهای شوتر اول شخص، خصوصا در قالب بازی چندنفره و تیمی بکشاند.
سخن آخر
فرنچایزهایی که میتوان جایگزین کالاف دیوتی کرد و از تجربه آن لذت برد، تنها به این لیست ۱۰تایی محدود نمیشوند و بازیهای زیادی وجود دارند که به راحتی میتوانند نام خودشان را به عنوان یک فرنچایز و سری محبوب شوتر اول شخص ثبت کنند.
به نظر شما جای کدام بازیها و فرنچایزها در این لیست خالی بود؟ نظر خود را حتما در بخش کامنتها برای ما بنویسید.
منبع: gamerant
کمبت مستر چی پس؟