18 بازی شوتر اول شخص برای تازهکارها
بازیهای شوتر اول شخص را میتوان محبوبترین سبک در بین بازیهای ویدیویی دانست و این آمار را کافی است که از آمار فروش بازیهای ویدیویی مختلف به دست آورید؛ بازیهایی همچون کالاف دیوتی یا پابجی که هر کدامشان جامعه طرفدارهای خودشان را دارند و در مسیر خود بسیار موفق عمل کردهاند.
با این که شوتر اول شخص ژانر بسیار محبوبی است، اما ممکن است که هر کسی نتواند به خوبی به آن عادت کند و در تجربه آن موفق باشد؛ با توجه به این که معمولا این سبک نیازمند واکنش سریع و انعطافپذیری بالایی است، خیلی از گیمرهایی که معمولا مشغول بازیهای نقشآفرینی و ماجراجویی هستند، شاید نتوانند به خوبی با این بازیها ارتباط برقرار کنند.
به همین خاطر، خیلی از گیمرها زمانی که سراغ بعضی از بازیهای شوتر اول شخص میروند، نمیتوانند به خوبی با آنها ارتباط بگیرند و ممکن است به راحتی در این بازیها توسط پلیرهای حرفهای تر کشته شوند.
در این لیست، قصد داریم تعدادی از بازیهای شوتر اول شخص را معرفی کنیم که برای تازهکارها بسیار مناسب هستند و اگر این عناوین را تجربه کنید، قطعا قدرت انعطافپذیری و سرعت واکنش خوبی را در طی زمان به دست میآورید و میتوانید سراغ عناوین سختتری بروید.
- وحشتناکترین آخرالزمانهای زامبی محور در بازیهای ویدیویی
- 24 بازی آنلاین اندروید – از کالاف دیوتی موبایل تا شبهای مافیا
- 15 بازی ویدیویی جذاب با قابلیت شخصیسازی ماشین
18- Dead Island 2
شاید زمانی که تریلرها و نمایشهای این بازی را تماشا کنید، اصلا متوجه نشوید که با یک بازی شوتر اول شخص روبهرو هستید. به خاطر این که تا قبل از جزیره مرده، بازی شوتر اول شخص زیادی را پیدا نمیکردید که با محوریت آخرزمان زامبیزده در مارکت بازیهای ویدیویی منتشر شود.
اما سازندگان این بازی، چنین ستینگی را به استادانهترین شکل ممکن پیادهسازی کردهاند و شما را در لوس آنجلسی قرار میدهند که حالا پر از زامبیهای سریع، خطرناک و گرسنه است و شما باید به هر روشی که میتوانید، از این جزیره فرار کنید و در حین فرارتان، دچار گاززدگی این زامبیها نشوید.
در این بازی سلاحهای زیادی در دسترس شما قرار میگیرد؛ اولین سلاحهای بازی بیشتر مربوط به مبارزات تن به تن هستند که از مهمترین آنها میتوان به چوب بیسبال، اره برقی و حتی کاتانا اشاره کرد. اما هر چقدر که در طول بازی رو به جلو حرکت میکنید، سلاحهای گرم مثل اسلحه کمری و تیربارها هم به اسلحهخانه شما اضافه میشود.
17- Halo Infinite
معمولا فرنچایزهای شوتر اول شخص که برای طولانی مدت در این مارکت محبوب هستند، چندان توجهی به تازهواردها ندارند؛ اما فرنچایز Halo همواره آن فرنچایزی بوده است که تازهواردها را ارجمند شمرده و سعی میکند بستری برای آنها ایجاد کند که با گیمرهای قدیمی بتوانند به تفریح در بازی بپردازند.
بخش چندنفره فرنچایز Halo همیشه یک اتمسفر بسیار جذابی را به گیمرها ارائه میداد و با قرار دادن المانهای فیزیکی و محیطی متفاوت در این بخش، تجربه این بازی را برای هر گیمری شیرین میکرد. البته به دلایلی نامعلوم، سازندگان بازی تلاش کردند تا وضعیت بخش چندنفره را کمی تغییر دهند و بخش چندنفره Halo 4 و Halo 5: Guardians بیشتر حالت رقابتی و سریع را به خود گرفت.
اما با انتشار Halo Infinite، خیلی از طرفداران سری متوجه شدند که بخش چندنفره حالت قدیم و سنتی خودش را دوباره به دست آورده و به همین خاطر بود که بعد از انتشارش توانست مورد توجه افراد زیادی قرار بگیرد و خیلی از پلیرهای قدیمی این فرنچایز به تجربه این بازی بازگردند.
16- Call of Duty: World at War
فکر نکنم فرنچایزی در سبک شوتر اول شخص باشد که بتوان آن را همسطح با محبوبیت Call of Duty، به خصوص در رابطه با بخش چندنفره دانست. تک تک قسمتهای فرنچایز کالاف دیوتی معمولا به خاطر بخش چندنفره هیجانانگیزش است که به خوبی میفروشد و میتواند گیمرهای قدیمی و جدید را به سمت خودش جذب کند.
یکی از قسمتهایی که البته کمی متفاوتتر از دیگر قسمتهای این فرنچایز عمل کرد، بازی Call of Duty: World at War بود. بخش چندنفره بازی Call of Duty: World at War به شکل خارقالعادهای، پختهتر و بهتر از دیگر قسمتهای قبلی این سری بود و شاید شروعی برای محبوبیت بیمانند بخش چندنفره این فرنچایز محسوب میشد.
یکی دیگر از جذابترین بخشهای بازی Call of Duty: Modern Warfare، مود زامبی آن بود که برای اولین بار در این قسمت رونمایی و پیادهسازی شد و بعد از آن، اکتیویژن از این مود بیشتر در فرنچایز کالاف دیوتی استفاده کرد و هر بار، پیادهسازی مود زامبی بهتر از گذشته میشد.
با توجه به این که این روزها کالاف دیوتی خود یکی از فرنچایزهایی است که برای تازهواردها چندان آسان نیست، شاید با تجربه Call of Duty: World at War، بتوانید بیشتر با مکانیکهای گیمپلی این فرنچایز آشنا شوید.
15- Prodeus
توضیح دادن و تشویق کردن به گیمرها برای تجربه بازی مثل Prodeus کار بسیار سختی است؛ به خاطر این که این بازی را میتوان ترکیبی از چندین و چند بازی نامگذاری کرد که از مهمترین این بازیها میتوان به DOOM اشاره کرد. البته تفاوتهایی میان دو بازی وجود دارد که بیشتر به آن میپردازیم.
از لحاظ خشونت و نحوه روایت یک ارتش تکنفره با سلاحهای سنگین و دشمنهای عجیبالخلقه، این بازی شباهت بسیار زیادی به DOOM دارد؛ اما از لحاظ سرعت و ریتم، کمی کندتر از این بازی است. سازندگان بازی Prodeus سعی کردهاند تا جایی که میتوانند، این بازی را مشابه به شوترهای اول شخص مدرن بسازند.
تنها موردی که شاید باعث شود تا کمی با این بازی سختتر از بازیهای دیگر ارتباط برقرار کنید، گرافیک پیکسلی آن است. اما اگر با بازیهای پیکسلی مشکلی ندارید و به بازیهای شوتر اول شخص هم علاقه دارید، شک نکنید که بازی Prodeus میتواند انتخاب بسیار خوبی برای شما باشد.
14- Splatoon 3
نینتندو، کمپانی نیست که به خاطر ساخت بازیهای شوتر، به خصوص با استانداردهای شوتر اول شخصهای مدرن و امروزی معروف باشد. اما در این سبک، بازی را روانه مارکت کرد که توانست طرفدارهای خیلی زیادی را به دست آورد و به عنوان یکی از سرگرمکنندهترین بازیهای این کمپانی نامش را ثبت کند.
فرنچایز Splatoon المانهای شوتر را به خوبی در خود جای داده است اما تمامی این المانها، درونمایه طنز و فکاهی به خود گرفتهاند. به همین خاطر تجربه این بازی دوچندان سرگرمکنندهتر از بازیهای شوتر دیگر است. بدین خاطر که معمولا بازیهای شوتر به خاطر درونمایه خشنتر و جدیترشان، تکرارپذیری روزانه کمتری دارند.
اما Splatoon بازی است که میتوانید تا ساعتها آن را در طول روز تجربه کنید و از تجربه آن خسته نشوید؛ قسمت سوم این بازی هم به مراتب چند سطح بالاتر از قسمتهای پیشینش قرار میگیرد و انقدر همه المانها در بازی با یکدیگر چفت شدهاند که سرگرمی را در این بازی به سقف رساندهاند.
13- Deep Rock Galactic
هر بازی ویدیویی در هر سبکی که بتوانید فکرش را بکنید، نیاز به استراتژی و طراحی بینقصی دارد تا بتواند پلیرها را به خود مجذوب کند؛ اما زمانی که این بازی را در حالت چندنفره و حتی دونفره ببرید، این چالش دوچندان میشود و کلی المان دیگر باید به این بازی اضافه شود تا بتواند محبوبیت نسبی را به دست آورد.
بازی Deep Rock Galactic یکی از بازیهای کوآپی است که شوتر تیمی را در زمان خودش به استادانهترین شکل ممکن انجام داد؛ تا جایی که با گذشت چند سال از انتشارش، هنوز میتوانید از تجربه این بازی لذت ببرید و از آن به عنوان یکی از بهترین بازیهای شوتر اول شخص تیمی یاد کنید.
در این بازی گیمپلی کمی خشنتر از حدی است که تصور میکنید و همچنین تنوع سلاحها و طراحی محیط نوآورانهاش، از جمله مواردی هستند که به راحتی بازی را برای شما جذابتر میکنند و میتوانند یک تجربه متفاوت در مقایسه با دیگر بازیهای امروزی باشند که معمولا نوآوری زیادی ندارند و شبیه به یکدیگر هستند.
12- Deathloop
زمانی که بازی Deathloop معرفی شد، خیلی از گیمرهای حرفهای خوشحالی کردند و نمیتوان به آنها خرده گرفت. استودیوی سازنده این بازی یعنی استودیوی Arkane قبل از توسعه این بازی، فرنچایز Dishonored را ساخته بود که این سری در سبک اکشن اول شخص ساخته شد. دیسآنرد به اندازهای موفق شد که قسمت اول آن از ناکجاآباد، تا نزدیکی بردن بهترین بازی سال از نگاه داورهای فستیوال The Game Awards هم رفت و قسمت دوم آن هم توانست امتیازهای بسیار خوبی را به دست آورد. بعد از این که سازندگان بازی نشان دادند توانایی زیادی در توسعه اکشن اول شخص دارند، نوبت به شوتر رسید.
بازی Deathloop عنوانی انحصاری برای پلیاستیشن ۵ بود که در سال ۲۰۲۱ توسط این استودیوی ساخته شد و توانست نمرههای خیرهکنندهای را جذب کند و این بازی هم توانست نامزد بهترین بازی سال از دیدگاه داورهای فستیوال The Game Awards شود. اکشن سریع به همراه المانهای نوآورانه مثل سفر در زمان و ادغام آنها با عناصر شوتینگ باعث شد تا Deathloop یکی از بهترین بازیهای سال ۲۰۲۱ باشد.
11- Half-Life 2
کمپانی Valve سالهای زیادی است که توسعه بازیهای ویدیویی را کنار گذاشته است؛ اگر انتشار قسمت جدید Counter-Strike را فاکتور بگیریم، به راحتی متوجه میشوید که این کمپانی هر چند سال یک بار، تنها یک بازی را منتشر کرد که از مهمترین آنها میتوان به بازیهایی مثل Half-Life: Alyx، DOTA 2 و Counter-Strike: Global Offensive اشاره کرد.
فرنچایز Half-Life از جمله فرنچایزهایی بود که از همان ابتدا توانست طرفداران زیادی را به دست آورد و تعریفکننده خیلی از المانهای شوتر اول شخص مدرنی است که امروزه میبینیم و به همین جهت نه تنها محبوبیت زیادی دارد، بلکه از دید منتقدان و رسانهها یکی از مهمترین و جریانسازترین فرنچایزهای تاریخ هم محسوب میشود.
این بازی ترکیبی از المانهای شوتر اول شخص، معمایی و بعضی اوقات ترس و بقا است؛ معمولا ترکیب این سبکها کنار یکدیگر نتیجه خیلی خوبی ندارد اما خوشبختانه در بازی Half-Life 2 این سبکها به خوبی با یکدیگر ترکیب شدهاند و یکی از مهمترین و جذابترین بازیهای شوتر اول شخص را رقم زدهاند.
10- Back 4 Blood
اگر از نسل جدید گیمرها باشید، بازی Left 4 Dead را تجربه نکردهاید اما اگر این بازی را تجربه کردهاید یا حداقل گیمپلی این بازی را دیدهاید و راجع به آن شنیدهاید، میتوان گفت که بازی Back 4 Blood به شکل غیرقابل انکاری، احیای مجدد این بازی است که با عنوانی متفاوت و این بار با ناشری متفاوت در مارکت بازیهای ویدیویی عرضه شد.
شما به همراه سه دوست دیگر در این بازی میتوانید به تجربه یکی از نفسگیرترین شوتر اول شخصهایی بپردازید که نه تنها از لحاظ رضایت گیمرها بسیار خوب عمل کرد، بلکه توانست امتیازهای خوبی از دیدگاه رسانهها به دست آورد.
دشمن اصلی شما و تیمتان در این بازی زامبیها و موجودات جهش یافته دیگری هستند که در هر مرحله از بازی، یک مدل جدید از این دشمنها را میبینید که کار شما را سختتر کرده و چالش بیشتری را به شما هدیه میدهند؛ گیمپلی سریع، سلاحهای گوناگون و البته روایت کمرنگ اما درگیرکننده بازی از مواردی هستند که به راحتی شما را مجذوب خود میکنند.
9- Quake
حالا در این لیست، به نقطهای رسیدهایم که تقریبا تمام بازیهایی که از این به بعد در لیست قرار میدهیم، در زمان خود به خوبی جریانسازی کردهاند و خیلی از اکشنهای امروزی در حقیقت بر اساس این بازیها ساخته شدهاند؛ بدون شک بازی Quake که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد هم یکی از همین بازیها محسوب میشود.
مهمترین ویژگی این بازی که شما را حیرت زده میکند، سرعت بالای گیمپلی این بازی است؛ در نظر داشته باشید که این بازی در سال ۱۹۹۶ منتشر شد و به همین خاطر، در آن زمان گیمرها چنین تجربهای را نداشتند. اما ترکیب سرعت بالا و شوتر سرسامآور، ترکیبی بود که از همان اول به مذاق گیمرها خوش آمد.
این بازی توانست الهامبخش خیلی از بازیهای دیگر مثل DOOM، Gothic و بازیهای دیگری مثل Titanfall و Apex Legends باشد. دشمنهای شما در این بازی شیاطین خطرناکی هستند که کره زمین را تهدید میکنند و شما هم به عنوان یک مبارز شجاع، باید در مقابل آنها ایستادگی کنید.
8- SuperHot
بازی «سوپرهات» از یک بعد متفاوتتری توانست در صنعت بازیهای ویدیویی و به خصوص سبک شوتر اول شخص جریانسازی کند؛ از این بعد که به عنوان یک بازی که برای دستگاههای واقعیت مجازی شخصیسازی شده بود، توانست محبوبیت میناستریمی را پیدا کند و خیلیها به استریم و تولید محتوا راجع به آن بپردازند.
موضوعی که باعث جذابیت این بازی میشود، آزادی عملی است که سازندگان برای پلیرها در نظر گرفتهاند. شما در بازی میتوانید با هر چیزی که در اختیار دارید، دشمنها را شکست دهید؛ مثلا میتوانید به دشمنان تیر بزنید، اسلحه خالی خود را به صورت دشمنان بکوبید، از کاتانا استفاده کنید یا حتی با کاتانا دست دشمنان را قطع کنید و سلاح معلق آنها را روی هوا گرفته و به آنها تیراندازی کنید.
گیمپلی این بازی هم سرعت زیادی دارد و با این که میتوانید به صورت عادی هم به تجربه این بازی بپردازید، اما توصیه میکنیم که به هر شکلی که میتوانید، حتی یک بار به تجربه این بازی در واقعیت مجازی یا همان VR بپردازید که بدون شک حیرتزدهتان میکند.
7- BioShock
بایوشاک؛ اگر گیمر حرفهای باشید، به خوبی میدانید که بایوشاک چقدر اسم سنگینی در صنعت بازیهای ویدیویی محسوب میشود. بازی که یک معنا و مفهوم متفاوتی به سبک شوتر اول شخص داد و مهم از هر چیزی، نشان داد که بازیهای شوتر اول شخص هم میتوانند از لحاظ داستان و روایت، غنی ظاهر شوند.
بایوشاک در حقیقت یک سهگانه است که با انتشار هر قسمت، سازندگان بازی یک بعد از این بازی را تکمیل کردند. مثلا در قسمت اول، سازندگان به خوبی نشان دادند که توانایی زیادی در طراحی باسفایتهای جذاب دارند، در قسمت دوم بحث درخت مهارت و تکرارپذیری بالای گیمپلی به میان آمد و در قسمت سوم همه این المانها در کنار نفسگیرتر شدن گیمپلی، یک بازی عالی به ما خروجی داد.
توصیه میکنیم که هر سه قسمت این فرنچایز را تجربه کنید اما اگر وقت کافی برای انجام این کار را ندارید، حتما سراغ قسمت اول بروید که شروعکننده این فرنچایز و البته شروعکننده یکی از متفاوتترین سریهای شوتر اول شخصی است که تا به حال تجربه کردهاید.
6- Borderlands 3
کمپانی 2K Games به شکل نامحسوس، علاقه زیادی به نشر بازیهای شوتر دارد و اگر نگاهی به بازیهای این کمپانی بیندازید و از لیست طویل بازیهای ورزشی عبور کنید، به بازیهایی همچون Borderlands و Spec Ops: The Line میرسید که هر کدامشان طلایهدارهای سبک شوتر محسوب میشوند.
اما Borderlands را میتوان بهترین تلاش این کمپانی در این ژانر دانست و با این که قسمت اول و دوم داستان و روایت بسیار بهتری در مقایسه با قسمت سوم دارند، اما به شما توصیه میکنیم که اگر قصد تجربه یک قسمت از این فرنچایز را دارید، سراغ قسمت سوم بروید. اما چرا؟
سادهترین و سریعترین دلیل این است که از لحاظ گیمپلی، «بوردرلندز ۳» پختهترین قسمت این فرنچایز محسوب میشود؛ یعنی بهترین المانهای قسمت اول و دوم با المانهای کاملا جدید و نوآورانه با همدیگر ترکیب شدهاند تا Borderlands 3 یکی از بهترین شوتر اول شخصهای سال ۲۰۱۹ باشد.
5- Doom
ریبوتها معمولا در دو دستهبندی قرار میگیرند؛ یا از نسخههای اورجینال بسیار بدتر یا بسیار بهتر هستند. سناریویی وجود ندارد که نظرهای ریبوتها در مقایسه با نسخه اورجینال یکسان باشد. در این خصوص، بازی Doom 2016 در دستهبندی ریبوتهای بسیار بهتر و خوشساختتر قرار میگیرد.
فرنچایز Doom از قدیمیترین سری بازیهای ویدیویی است که خیلیها را علاقهمند به سبک شوتر اول شخص کرد و در سال ۲۰۱۶، استودیوی بتزدا این بازی را از مجدد راهاندازی کرد و این بار با یک گیمپلی خشنتر و البته سریعتر، توانست محبوبیت زیادی را به دست آورد و Doom 2016 را به یکی از بهترین و البته پرفروشترین بازیهای سال بدل کند.
دشمنان اصلی شما در این بازی همچنان شیطاینی هستند که از سیارههای دیگر با زمینیها وارد جنگ میشوند و شما به عنوان DoomSlayer باید سلاحهای سنگین و کشنده خود را یکبار دیگر به دست بگیرید و با این دشمنهای سرسخت بجنگید!
4- Apex Legends
کمپانی الکترونیک آرتز تا به امروز تصمیمهای اشتباه زیادی گرفته است؛ اما یکی از بهترین تصمیمهای این کمپانی طی دو دهه اخیر، راهاندازی استودیوی Respawn Entertainment بود که میتوان گفت در حال حاضر بهترین و پرفروشترین آثاری که الکترونیک آرتز منتشر کرده است را توسعه داده.
بازی «ایپکس لجندز» در یک روز معرفی و منتشر شد و از همان روز اول توانست کلی رکورد فروش را جابهجا کند؛ دلیل موفقیت ایپکس لجندز بدین خاطر بود که بازیهای بتل رویالی تا اون روز طرفدارهای زیادی به دست آورده بودند و الکترونیک آرتز هم با انتشار ایپکس لجندز، سعی کرد که از دایره رقابت بتل رویالیها عقب نماند.
گیمپلی و گانپلی سریع و نفسگیر ایپکس لجندز، شباهت بسیار زیادی به سری Titanfall داشت و حتی خیلی از المانهای گرافیکی این بازی هم از بازی تایتانفال برداشته شده بود؛ هر دو بازی توسط استودیوی Respawn ساخته شده بود اما این استودیو اصرار دارد که دنیای این بازیها با وجود شباهت زیادشان، از یکدیگر متفاوت است.
3- Wolfenstein: The New Order
بازی Doom 2016، یک ریبوت خوشساخت و موفق بود؛ اما دلیل ساخته شدن ریبوت بازی Doom بدین خاطر بود که بتزدا در سال ۲۰۱۴، فرنچایز «ولفنشتاین» را با انتشار بازی Wolfenstein: The New Order ریبوت کرد و بدون هیچ مبالغهای، این بازی یک از بهترین شوتر اول شخصهای تاریخ بازیهای ویدیویی بود.
از جلوههای بصری خارقالعاده و فراتر از نسل هشتم بازیهای ویدیویی گرفته تا گانپلی نفسگیر، همه المانها به قدری خوب کنار یکدیگر قرار گرفته بودند که از ابتدا تا انتهای بازی را بدون برداشتن چشم از روی صفحه، بازی را تجربه میکردید. این در حالی است که جریان کلی بازی خطی است و المانهای سندباکس در آن پیادهسازی نشده بود.
قرارگیری مناسب المانهای داستانی و روایی، گیمپلی، طراحی محیط و مراحل در این بازی یک کلاس درس کامل و کمنقص طراحی بازی است. کافی است خودتان این بازی را تجربه کنید تا به خوبی متوجه شوید که چقدر این بازی جذاب است.
2- Halo: The Master Chief Collection
اینجا قرار است که کمی تقلب کنیم؛ بازی Halo: The Master Chief Collection در حقیقت یک بازی نیست و کالکشنی از چند بازی است که فرنچایز «هیلو» را تشکیل میدهند. به طور کلی، فرنچایز «هیلو» یکی از حیاتیترین فرنچایزهای تاریخ محسوب میشود که چند دلیل برای این ادعا وجود دارد.
در ابتدا، این فرنچایز ورود رسمی اکس باکس به دنیای بازیهای انحصاری به طور جدی بود و استقبال و بازخوردها به این بازی به قدری خوب و حیرتآور بود که اکس باکس تا همین امروز تمام تلاش خود را انجام داده است تا هویت این بازی را محفوظ نگه دارد و با انتشار هر قسمت، جذابیت آن را بیشتر کند.
از طرفی دیگر، شوترهای علمی تخیلی تا قبل از Halo همیشه کم و کاستیهایی داشتند؛ اما با انتشار «هیلو»، مایکروسافت به همه نشان داد که یک بازی علمیتخیلی با المانهای شوتر اول شخص نفسگیر و جذاب باید چطور ساخته شود.
1- Titanfall 2
این دومین باری است که از استودیوی Respawn Entertainment، بازی را در این لیست قرار میدهیم؛ بازی Titanfall 2 یکی از بهترین بازیهای شوتر اول شخصی است که متاسفانه خیلی از گیمرها آن را تجربه نکردهاند. دلیل اصلیاش هم آن است که ناشر این بازی یعنی الکترونیک آرتز، این بازی را در هفته انتشار یکی دیگر از بازیهای محبوبش یعنی Battlefield 1 منتشر کرد و بیشتر توجهها به سمت «بتلفیلد ۱» رفت.
همانطور که پیشتر در این مقاله گفته شد، بازی «تایتان فال ۲» در حقیقت یک نقشه راه برای ساخته شدن عنوان بتل رویالی یعنی «ایپکس لجندز» بود؛ البته با چند تفاوت بسیار اساسی که از مهمترین آنها میتوان به وجود «تایتان» و گیمپلی مربوط به آن اشاره کرد. جنگاوری سنگین و نبردهای نسبتا هوایی که بازی را بسیار نفسگیرتر میکرد.
اما «تایتان فال ۲» فقط به خاطر گیمپلیاش نبود که مورد تمجید قرار میگیرد؛ داستان و روایت این بازی هم به اندازهای جذاب است که باورتان نمیشود در حال تجربه یک بازی شوتر اول شخص هستید و یک استودیو تا این اندازه به داستان و روایت یک شوتر اول شخص خطی اهمیت میدهد.
منبع: thegamer