10 تقلید بانمک انیمیشن سیمپسونها از فیلمهای سینمایی
بازسازی به سبک سیمپسونها
در قلب آمریکای میانه، شهر خیالی اسپرینگفیلد واقع شده است، شهری با مجموعهای از شخصیتهای متفاوت و عجیب که در طول بیش از سه دهه تنها هدفشان این بوده است که ما را بخندانند. این مجموعه کاریکاتوری از یک خانواده نیمه ناکارآمد مدرن، به همراه طیف گستردهای از بهترین نقشهای فرعی ساکن اسپرینگفیلد، قلب و روح مجموعه تلویزیونی به نام سیمپسونها (The Simpsons) هستند. «سیمپسونها» به لطف حضور طولانی و تاثیرگذار در تلویزیون، مدتها به عنوان نماد تلویزیون آمریکا در نظر گرفته میشدند.
«سیمپسونها» اغلب رویدادهای دنیای واقعی، فرهنگ عامه، افراد مشهور و چهرههای برجسته را تقلید میکنند. در واقع، این انیمیشن سریالی اغلب به عنوان نگاهی اجمالی به آینده در نظر گرفته میشود چرا که موارد متعددی در سریال به طور عجیبی در دنیای واقعی اتفاق افتاده است. شاید کمی جادو در پشت صحنه این سریال وجود داشته باشد!
یا شاید دنیای ما به تدریج در حال تبدیل شدن به بازنماییهای عجیب و غریب و ترسناکی است که در طنزهای کارتونی دیده میشود. صرف نظر از این، یک چیز وجود دارد که سریال «سیمپسونها» به آن معروف است و آن تقلید از فیلمهای مهم و محبوب سینمایی است. برخی از بهترین قسمتهای سریال حول محور تقلید از فیلمهای شناخته شده میچرخند و ما در این مطلب 10 نمونه از بهترینها را نام بردیم.
- 17 پیشگویی انیمیشن «سیمپسونها» که به حقیقت پیوست
- 12 انیمیشن مورد انتظار سال 2023؛ از میمونشاه تا فرار مرغی 2
- 10 انیمیشن ترسناک دیزنی که برای کودکان مناسب نیستند
10. تقلید سیمپسونها از فیلم «جنگیر» (The Exorcist)
در سریال «سیمپسونها» هر سال فصلی به نام «خانه درختی وحشت» (Treehouse of Horror) با اپیزودهای ترسناک ساخته میشود که بسیاری از بهترین تقلیدها از فیلمهای ژانر وحشت را در خود جای میدهد. در فصل بیست و نهم، ادای احترام آشکاری به فیلم کلاسیک ترسناک «جنگیر» محصول سال 1973 وجود دارد.
این بخش با عنوان (The Exor-sis) با آهنگهای ملودیک وهمآور فیلم ترسناک کلاسیک شروع میشود و میبینیم که هومر به اشتباه یک مجسمه پازوزو را از آمازون سفارش داده که فکر میکرد پیتزا است. او سپس تحت تاثیر مجسمه قرار میگیرد و مگی کوچک را با مجسمه نفرینشده در تاریکی تنها میگذارد.
مگی تسخیر میشود و با صدای شیطانی صحبت، و سکانسهای ترسناک مشابهی از فیلم اصلی را اجرا میکند. در حالی که سر مگی 180 درجه میچرخد، خانواده او را به گهوارهاش میبندند، و در نهایت یک کشیش را برای انجام جنگیری افسانهای بالای سرش میآورند. با این حال، همه چیز سرگرمکننده است، و میبینیم که روح بارت برای شیطان بسیار تاریک است و هرگز تسخیر نخواهد شد.
9. تقلید سیمپسونها از فیلم «سیاره میمونها» (Planet of the Apes)
آیا میتوانید نسخه موزیکال فیلم «سیاره میمونها» را تصور کنید؟ خوب، سیمپسونها وارد تئاتر میشوند تا نبوغ موسیقی فضانورد تیلور و دکتر زایوس را در تجسم مجدد و موزیکال فیلم علمی-تخیلی اصلی 1968 ببینند. خواهر مارج، سلما، خانواده را برای حمایت از نامزدش در نقش اصلی شخصیت چارلتون هستون از فیلم اصلی، تیلور، همراه میکند. این قسمت بسیار تماشایی است و تقلید تمسخرآمیزش بهیادماندنیترین لحظات فیلم را در حین اجرای یک آهنگ برجسته میکند.
فقط چارلتون هستون را در حال آواز خواندن درباره ناراحتی خود از یافتن بقایای مجسمه آزادی و فهمیدن اینکه واقعا روی زمین است تصور کنید! این اوج ابزورد بودن سریال «سیمپسونها» است. علاوه بر این، آهنگها بسیار جذاب هستند و اهمیت داردن سریال به موسیقی را نشان میدهند.
8. تقلید سیمپسونها از فیلم «پسرانگی» (Boyhood)
این اپیزود ادای احترام به حماسه بلوغ «پسرانگی» به کارگردانی ریچارد لینکلیتر است. البته تمام تمرکز روی بارت است و درست مانند میسون در دوران کودکی، این اپیزود از شش سالگی تا بزرگسالی بارت میگذرد و نحوه یادگیری، رشد و توسعه روابط او با اطرافیانش را به تصویر میکشد.
در حالی که این تقلید تمسخرآمیز صرفا به این دلیل که سیمپسونها و به ویژه بارت در این درام جدی نقش محوری دارند خندهدار است، همچنین سطحی از صمیمیت در آن به چشم میخورد که چارچوبی واقعی برای رشد و توسعه بارت بر اساس شرایط خانوادهاش ایجاد میکند. به ویژه رابطهای که او با پدرش هومر دارد. این اپیزود ممکن است فقط یک تقلید ساده نباشد، بلکه بیشتر یک نامه عاشقانه به فیلم لینکلیتر است که بر اساس آن ساخته شده.
7. تقلید سیمپسونها از فیلم «دراکولای برام استوکر» (Bram Stoker’s Dracula)
در سال 1992، «دراکولای برام استوکر» توسط کارگردان مشهور فرانسیس فورد کاپولا با اقتباس از رمان این نویسنده ساخته شد. فصل پنجم و چهارمین قسمت از «خانه درختی وحشت» با محوریت هالووین، سیمپسونها را در حال تخیل دوباره کاپولا از معروفترین خونآشام تاریخ مدرن به نمایش گذاشت. مونتگومری برنز در حالی که سیمپسونها را برای شام به خانهاش در پنسیلوانیا دعوت میکند، دندانهای نیش و کلاهگیس دراکولای خود را به نمایش میگذارد.
بارت پس از تبدیل شدن به یک خونآشام، بقیه بچههای محله را به خونآشام تبدیل میکند. سیمپسونها تصمیم میگیرند که آقای برنز را بکشند تا نفرین بارت و بقیه خونآشامهایی که برنز ایجاد کرده را برگردانند. اتفاقی که در حال رخ دادن است چیزی از کارهای دیوانهواری که ما از سریالی مثل «سیمپسونها» انتظار داریم کم ندارد.
6. تقلید سیمپسونها از فیلم «رفتگان» (The Departed)
دقیقا مثل فیلم «رفتگان» به کارگردانی مارتین اسکورسیزی، بارت باید در میان دوستانش جاسوسی پیدا کند که آشکارا در مورد شوخیهای آزاردهنده او به رییس اسکینر گزارش میدهد. یک دانشآموز جدید، که به درستی شبیه بیلی کاستیگان با بازی لئوناردو دی کاپریو در فیلم «رفتگان» است، توسط مدیر به عنوان جاسوس وارد گروه بارت میشود.
درست مثل قسمتهای تقلید شده از فیلم «رفتگان»، شاهد شوخیهای شکست خورده بارت و یک بازی موش و گربه هستیم که بارت تلاش میکند تا موش را در گروه خود پیدا کند.
5. تقلید سیمپسونها از فیلم «مری پاپینز» (Mary Poppins)
«مری پاپینز» به عنوان یک فیلم کلاسیک دیزنی نمیتواند از دست تقلید «سیمپسونها» بگریزد. بعد از اینکه مارج به خاطر استرس ناشی از مادر بودن سه فرزند و اگر بداخلاقی و سهلانگاری هومر را در نظر بگیریم چهار فرزند دچار ریزش موی سریع شد، برای کارهای خانه به دنبال کمک است. به منظور کاهش استرسی که مارج از کنار هم نگه داشتن خانواده سیمپسون تجربه میکند، آنها از شری بابینز به عنوان یک پرستار بچه برای کمک به کارهای روزمره در خانه استقبال میکنند.
درست مثل فیلم «مری پاپینز»، در این اپیزود هم چند قطعه موزیکال تماشایی وجود دارد. اگرچه، به جای اینکه به بچهها یاد بدهد که واقعا بهتر باشند، به آنها آموزش میدهد برای تمیز کردن اتاقشان آشغالها را زیر فرش بریزند و لباسها را در کمد بیاندازند.
4. تقلید سیمپسونها از انیمیشن «101 سگ خالدار» (One Hundred and One Dalmatians)
چند تقلید از دیزنی در این قسمت خاص اتفاق میافتد که البته همگی اشارهای هستند به «101 سگ خالدار». با این حال، سگ خانواده سیمپسونها، یاور کوچک بابانوئل، یک جفت پیدا میکند، و خواستگاری آنها بسیار شبیه به «لیدی و ترمپ» (Lady and the Tramp) آغاز میشود. وقتی بیرون از شهر هستند، با هم اسپاگتی میخورند. اما دست سرنوشت نتیجه عشق آنها را به 25 توله سگ ختم میکند که سیمپسونها باید از آنها مراقبت کنند.
وقتی که مدیریت تولهها از دست سیمپسونها خارج میشود، آنها را به صورت رایگان برای نگهداری به آدمهای مشتاق میسپارند اما سعی میکنند آنها را از مونتگومری برنز دور نگه دارند، چون میترسند که او با آنها بد رفتار کند. برنز مثل کرولا دِویل، تولهها را به هر حال میدزدد تا از پوست آنها کت خز بدوزد. بارت و لیزا نقشهای برای نجات سگها میکشند.
3. تقلید سیمپسونها از انیمیشن «یخزده» (Frozen)
این قسمت روی کراستی و کریسمسی که او و دخترش با سیمپسونها میگذرانند متمرکز است. در طول این اپیزود، کشیش لاوجوی تلاش میکند تا دلقک را به مسیحیت دعوت کند، که به ظاهر موفق میشود. کراستی در حال غسل تعمید در یک رودخانه یخ زده است که جریان آب او را به زیر یخ میکشد.
وقتی که به هوش میآید، خود را در داخل یک قلعه یخی بسیار شبیه به قلعه السا در انیمیشن «یخزده» میبیند. اولاف و سون نزدیک میشوند و کراستی با تمسخر میگوید: “اوه، عالی شد، مرگ من یک تقلید تمسخرآمیز از «یخزده» است.» اولاف سپس به چهره پدرش تبدیل میشود و به او مشاوره میدهد. با این حال، این تقلید کوتاه از «یخزده» یک داستان خندهدار درباره تجربه نزدیک به مرگ کراستی است.
2. تقلید سیمپسونها از فیلم «جیمز باند» (James Bond)
شاید یکی از برجستهترین قهرمانان اکشن و جاسوسان سینمای مدرن، مامور MI6، جیمز باند باشد. با عناوین منحصربهفرد فیلمها، داستانها و شخصیتهای شرور، جای تعجبی وجود ندارد که مامور بریتانیایی توسط سریالهای کمدی مثل «سیمپسونها» مورد تقلید و تمسخر واقع شود.
این قسمت خاص حول محور هومر و یک پیشنهاد شغلی جدید میچرخد که او از شرکت گلوبکس دریافت میکند؛ یک شرکت به ظاهر متمرکز بر کارمند که به کارمندان خود مکانی برای اقامت در یک جامعه ایدهآل ارائه میدهد. رییس هومر، هنک اسکورپیو، به نظر یک مرد محترم و خوب است. اما به زودی مشخص میشود که او یک تبهکار دیوانه است که نقشههایی به سبک باند را برای تسلط بر جهان سرهم میکند.
هنک یک مخفیگاه زیرزمینی دارد و حتی از شخصیتی شبیه به شان کانری در نقش باند به نام آقای بونت بازجویی میکند. هومر که متوجه نمیشود در خطر است و فقط امیدوار است که رییس خود را خوشحال کند، قبل از اینکه بتواند فرار کند، با بونت مواجه میشود که به هنک اجازه میدهد تا جاسوس قهرمان را از بین ببرد و در عین حال به هومر به عنوان یک کارمند وفادار بیشتر پاداش میدهد.
1. تقلید سیمپسونها از فیلم «هجوم ربایندگان جسم» (Invasion of the Body Snatchers)
همیشه انتخاب از مجموعه «خانه درختی وحشت» در طول مجموعه «سیمپسونها» کار دشواری است. اما تقلید از «هجوم ربایندگان جسم» با طنز درجه یک است که این اپیزود را به یکی از بهترینها تبدیل میکند. شرکت مَپل (با تقلیدی از اپل) در حال انتشار یک مایفون (معادل آیفون) جدید است.
مایفونها که مخفیانه توسط بیگانگان اداره میشوند، به منظور منحرف کردن حواس انسانها از هاگهایی است که موجودات فضایی در جو منتشر میکنند و ظاهرا غیرنظامیان را میکشند یا آنها را در حالت روانگسیختگی قرار میدهند و با تشکیل نوعی غلاف یک نمونه شبیه زامبی از هر فرد میسازند.
حتی زمانی که جف، مرد کتابهای مصور، تسلیم هاگها میشود، مشاهدات جامعی انجام میدهد. بارت به سرعت متوجه میشود که اتفاقی رخ داده است و مردم شهر به جای خود واقعیشان در واقع زامبی هستند. آنچه در ادامه رخ میدهد، طنز فراوان و تفسیر آشکار درباره ماهیت فیلمهای ترسناک مثل «هجوم ربایندگان جسم» است.
منبع: digitaltrends