بهترین تیتراژهای آغازین سریالهای خارجی
یک تیتراژ عالی همیشه راه خوبی برای به خاطر آوردن و شناختن سریال است. در حالی که شخصیتها، دیالوگهای ماندگار، لوکیشنها و حتی لباسها میتوانند تاثیر ماندگاری داشته باشند، اما باز هم هیچ چیز مثل یک ضربآهنگ آغازینِ کاملا متناسب با فضا، و مونتاژی از لحظات معنادار نمیتواند هواداران را در آغاز سریال به وجد بیاورد. بهترین تیتراژهای آغازین سریالهای خارجی که در این مطلب نام بردیم نهتنها نمایندهی مجموعههای خود هستند، بلکه به نمادهایی از ژانرها و دورههای مختلف تبدیل شدهاند.
تاثیر و جذابیت این 10 تیتراژ آنقدر بالا است که حتی آغازهای پرهیجان و خاطرهانگیز سریالهای کمدی مثل اداره (The Office) و روزهای خوش (Happy Days) جایی در این فهرست پیدا نکردهاند و تیتراژهای ماندگار سریالهای درامی مثل بازی تاج و تخت (Game of Thrones) و مد من (Mad Men) هم نادیده گرفته شدهاند. آنچه باقی مانده از ترانههای شاد و دلنشین سریالهای کمدی تا شیرجههایی وهمآلود و ترسناک در دل ناشناختهها و عناصر ماورایی، مجموعهای از معروفترین تیتراژهای آغازین سریالهای خارجی تمام دوران است. اگر شما هم سریالی را میشناسید که تیتراژ آن در ذهنتان باقی مانده است، آن را در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
10. نظم و قانون (Law & Order)
یکی از ویژگیهای مشترک نمادینترین تیتراژهای آغازین سریالهای خارجی قابلیت شناسایی فوری آنها از همان ثانیههای نخست است. هیچ تیتراژ آغازینی این ویژگی را بهتر از نظم و قانون (و اسپینآفهای متعددش) مجسم نمیکند. صداپیشه و سیاستمدار سابق، استیون زیرنکلتون این تیتراژ را با مونولوگ معروف «در نظام عدالت کیفری…» آغاز میکند؛ جملهای که حالا برای همه آشناست. درست بعد از آن است که تیتراژ با ریتم مشهورش وارد مرحلهی اصلی میشود و بیننده را فورا در فضای سریال غرق میکند.
در ادامه، مونتاژی از اسامی بازیگران و عوامل، نماهای گسترده از آسمانخراشها و تصاویری طبیعی از پلیس در حال انجام وظیفه به نمایش درمیآید، در حالیکه ملودی نرم و جَزگونهی مایک پُست در پسزمینه طنینانداز میشود. با این حال، آنچه تیتراژ آغازین نظم و قانون را واقعا به شهرت رساند، همان ریتم معروف است. جالب اینکه این صدا تا حدی بر اساس صدای بسته شدن درِ سلول زندان ساخته شده است. این افکت صوتی کلیدیترین عامل در تبدیل شدن تیتراژ این سریال به یک از بهترین تیتراژهای آغازین سریالهای خارجی در ژانر جنایی بهشمار میرود.
9. خانواده جفرسون (The Jeffersons)
یک ترانهی عالی نقش مهمی در تعریف درخشش و تاثیرگذاری فرهنگی هر تیتراژ ایفا میکند، اما این موضوع بهویژه در مورد تیتراژ آغازین سریالهای خارجی کمدی صدق میکند. از این منظر، تعداد کمی از سریالهای کمدی در تاریخ این ژانر میتوانند از خانواده جفرسون پیشی بگیرند؛ سریالی فرعی که از دل سریال دیگری به نام تمام اعضای خانواده (All in the Family) بیرون آمد و ماجراهای یک زوج آفریقایی-آمریکایی را دنبال میکند که از کوئینز به منهتن نقل مکان میکنند.
تیتراژ آغازین بهزیبایی روح سریال را به تصویر میکشد؛ جایی که این زوج در یک تاکسی و در حالی که صدای دلنشین و پرشور ژانت دوبوا در پسزمینه طنینانداز است پشت سر وانتبارِ اسبابکشی به سمت آپارتمان جدیدشان حرکت میکنند. این ترانه که توسط دوبوا و جف بری نوشته شده است و با بهرهگیری فوقالعاده از یک گروه کر گاسپل اجرا میشود، یکی از ماندگارترین و لذتبخشترین ترانههای آغازین در تاریخ سریالها به شمار میرود. در واقع همین آهنگ باعث شده است تیتراژ پس از گذر سالها همچنان یک نماد درخشان و بهیادماندنی باقی بماند.
8. تیم آ (The A-Team)
جالب اینجاست که با وجود علاقهی ذاتی ژانر اکشن به جلوههای بصری، سریالهای تلویزیونی این ژانر گاهی در ارائهی تیتراژهای چشمگیر که تماشاگر را مجذوب خود کند، دچار ضعف بودهاند. اما یکی از سریالهایی که هرگز با چنین مشکلی مواجه نبود، سریال تیم آ بود؛ مجموعهای مهیج محصول دههی هشتاد که ماجراهای گروهی از متخصصان نظامی سابق را دنبال میکرد. این تیم پس از متهم شدن به جنایت جنگی که مرتکب نشده بودند، به عنوان سربازان مزدور فعالیت میکردند، در حالیکه همزمان در تلاش برای اثبات بیگناهی خود بودند.
مونولوگ آغازین که به اختصار و با ضربآهنگ طبل نظامی اجرا میشود، به خوبی رنج و سرنوشت این سربازان را شرح میدهد، تا اینکه ناگهان با شلیک رگباری از گلولهی مسلسل، عنوان سریال روی صفحه حک میشود و بلافاصله جای خود را به مجموعهای باشکوه از صحنههای پرانرژی اکشن و موسیقی هیجانی و در عین حال کلیشهای اما پیروزمندانه میدهد؛ قطعهای دیگر از مایک پست که اینبار با همکاری پیت کارپنتر ساخته شده است. این تیتراژ بدون هیچ تلاشی برای پنهان کردن ذات سرگرمکنندهاش، دقیقا همان چیزی است که اکشن دههی هشتاد به آن شهرت داشت و بیتردید یکی از نمادینترین تیتراژهای آغازین سریالهای خارجی در ژانر اکشن بهشمار میرود.
7. مش (M*A*S*H)
پیشتر هم گفتیم که بسیاری از بهترین تیتراژهای آغازین سریالهای خارجی نه تنها به صورت جهانی شناخته شدهاند، بلکه تنها با نخستین نتهای موسیقی و اولین نماهای بصریشان قابل شناسایی هستند. گرچه مش در اصل یک سریال کمدی است، اما گاهبهگاه به لحظاتی از درام ناب، اضطراب شدید و حتی دلشکستگیهای ویرانگر هم میپردازد. تیتراژ سریال شکل تاثیرگذاری بر همین جنبههای تیرهتر و دراماتیک تاکید دارد.
تیتراژ آغازین سریال مش با موسیقی پسزمینهای از نسخهی بیکلام ترانهی خودکش درد ندارد (Suicide is Painless) آهنگی که برای فیلم سینمایی سال 1970 نوشته شده بود و سریال بر اساس آن ساخته شد و همراهی تصاویری از هلیکوپترهایی که دستهی جدیدی از مجروحان جنگی را منتقل میکنند، بیش از آن که بازیگوش و دلنشین باشد، جسورانه و تاثیرگذار است. این انتخاب، تصمیمی جسورانه به شمار میآمد، اما گذر زمان نشان داد که تصمیمی ماندگار بوده است؛ به طوری که تنها همین تیتراژ آغازین، به یکی از نمادینترین سکانسهای سریالهای قرن بیستم تبدیل شده است.
6. چیرز (Cheers)
آیا تا به حال تیتراژی گرمتر و دلنشینتر از سریال چیرز وجود داشته است؟ ترانهی جایی که همه نام تو را میدانند (Where Everybody Knows Your Name) نوشتهی جودی هارت آنجلو و گری پورتنوی، به شکل بینقصی جوهرهی جذابیت این سریال را در خود جای داده است؛ قطعهای نرم و ملایم در سبک راک که حس آرامش، آشنایی و تعلق را در فضایی شبیه به یک بار محلی تداعی میکند؛ جایی که چهرهها آشنا و صمیمیاند و همه یکدیگر را به اسم کوچک میشناسند.
این تیتراژ با تصاویر ثابت وسوسهانگیز و خاطرهانگیزی که مجموعهای است از نگارههای ویرایششده از لحظات قدیمی و خاطرهانگیز در بارها که به زمان تاسیس بار چیرز در سال 1895 اشاره دارند بیش از پیش تقویت میشود؛ تصاویری که به زیبایی نشان میدهند چگونه بارها در طول دههها به پناهگاهی فرهنگی برای مردم تبدیل شدهاند. در نتیجه چیرز بهراحتی میتواند یکی از بهترین تیتراژهای آغازین سریالهای خارجی در ژانر کمدی لقب بگیرد. بیتردید این سریال یکی از بهیادماندنیترین و جذابترین ترانههای آغازین سریالهای خارجی را دارد و درست مانند خود سریال بهعنوان اثری متعلق به دههی هشتاد، به طرز شگفتانگیزی هنوز هم تازه و دوستداشتنی مانده است.
5. اسکوبیدو کجایی (!Scooby-Doo, Where Are You)
از تیتراژ پایانی کارتونهای لونی تونز (Looney Tunes) تا آواز دستهجمعی پرهیجان باب اسفنجی شلوار مکعبی (SpongeBob SquarePants) دنیای انیمیشنهای کودکانه بدون شک مجموعهای از تیتراژهایی را در خود دارد که جایگاهی ماندگار در فرهنگ عامه یافتهاند. با این حال، معدود آثاری توانستهاند به اندازهی تیتراژ آغازین اسکوبیدو کجایی و حتی برخی نسخههای بعدی و جدیدتر این فرنچایز به نمادی فرهنگی تبدیل شوند. این تیتراژ نهتنها نوستالژیک و بهیادماندنی است، بلکه با ریتم پرانرژی، طراحی بصری خاص و ترانهای جذاب و قابل تکرار جایگاه خود را در ذهن نسلهای مختلف تثبیت کرده است.
با ترکیب تصاویری از کلاسیکهای ترسناک با حال و هوای سرگرمکننده و دلنشین کارتونی، تیتراژ آغازین اسکوبیدو کجایی بهصورت مونتاژی از شیطنتها و هرجومرج گروه مرموز ارائه میشود، در حالی که آهنگ ساختهی دیوید ماک و بن رالی در پسزمینه پخش میشود. این تیتراژ به راحتی در شمار ماندگارترین تیتراژهای آغازین سریالهای خارجی تاریخ قرار میگیرد.
جالب است بدانید که در فصل اول، این ترانه را لری مارکس اجرا کرد، اما در فصل دوم نسخهای با اجرای جورج ای رابرتسون جونیور جایگزین شد و هر دو نسخه بهنوعی به جایگاهی نمادین رسیدند. همچنین باید از گروه سیمپل پلن هم یاد کرد که تیتراژ آغازین سریال تازه چه خبر اسکوبیدو (What’s New, Scooby-Doo) (محصول 2002 تا 2006 ) را اجرا کردند؛ ترانهای که به نوبهی خود به اثری پرطرفدار و مورد احترام در دنیای اسکوبیدو تبدیل شده است.
4. پروندههای مجهول (The X-Files)
بسیاری از سریالها با تکیه بر ترانههای اورجینال، با کورسهایی گوشنواز و اشعاری که مستقیما به مضامین اصلی اثر اشاره دارند، توانستهاند تیتراژهایی ماندگار و جالب توجه خلق کنند. اما در این میان پروندههای مجهول جایگاه خاصی دارد؛ سریال مهیج علمی-تخیلی و رازآلودی که به نوعی همچون یک درام پلیسی ترسناک پیش میرود و در عین حال موفق شده است یکی از وهمانگیزترین و دلهرهآورترین تیتراژهای آغازین سریالهای خارجی را رقم بزند. این تیتراژ با سوت ملودیکی سرد، افکتهای اکو شده و تصاویری رازآلود، فضایی خلق میکند که بیننده را از همان لحظهی اول درگیر دلهرهای مرموز میکند.
جالب و خندهدار اینکه طبق گفتهها، آهنگساز سریال پروندههای مجهول یعنی مایک اسنو، این صدای دلهرهآور را بهطور تصادفی خلق کرد آن هم در لحظهای از ناامیدی، دست و ساعدش را روی کیبورد فشار داد و به شکلی اتفاقی افکت اکو را نیز اعمال کرد
همین تمِ موسیقایی که فورا قابل شناسایی است، وقتی با تصاویر منفرد و آرشیوی و نماهای کوتاه اما تاثیرگذاری چون چهرهی پیچخوردهی یک مرد یا سایهی سفید انسانی که سقوط میکند همراه میشود، به یکی از بهیادماندنیترین و بهترین تیتراژهای آغازین سریالهای خارجی بدل میگردد. این تیتراژ آغازین با ارائهای مینیمالیستی اما تاثیری حداکثری، آنقدر بینقص بود که در طول نه فصل ابتدایی، دو فیلم سینمایی و حتی بازسازی کوتاهمدت دههی 2010، تقریبا به همان تازگی اول باقی ماند.
3. منطقه نیمهروشن (The Twilight Zone)
از یک نماد وهمانگیز در تیتراژهای آغازین سریالهای خارجی به نمادی دیگر میرسیم؛ منطقه نیمهروشن که یکی از قدیمیترین کلاسیکهای تاریخ تلویزیون به شمار میرود. این سریال که در سال 1959 به ابتکار راد سرلینگ آغاز شد، طی پنج فصل ادامه یافت و از قالب آنتولوژی بهره میبرد؛ به این معنا که هر قسمت با شخصیتهایی تازه همراه میشد که ناخواسته وارد موقعیتهایی ترسناک، رازآلود و غیرقابل توضیح میشدند؛ اتفاقاتی که همگی نشانی از حضور نیروهای فراطبیعی داشتند.
فضای سنگین و مملو از پارانویا، وهم و شگفتی از ناشناختهها که در سریال منطقه نیمهروشن جاری است، به شکل بینقصی در تیتراژ آغازین آن متجلی میشود. موسیقی عجیب و ناآرامِ ماریوس کنستانت از همان نتهای ابتدایی مخاطب را میخکوب کرده و تقریبا به حالت سکون درمیآورد؛ ملودیای چهارنُتی با گیتار که به آرامی جای خود را به روایتِ خشک راد سرلینگ میدهد، که بیننده را به داستان معرفی میکند، در حالی که طبلها و فلوتها به شکلی آشفته و جنونآمیز به صدا درمیآیند.
این سکانس با نمایش ساده اما هیپنوتیزمکنندهی اشیایی که در جهات مختلف بر زمینهای سیاه حرکت میکنند، به ترکیبی منحصربهفرد از سادگی و تاثیرگذاری دست یافته است. تیتراژ آغازین منطقه نیمهروشن اکنون بیش از 75 سال دوام آورده و بدون شک تا دهههای آینده نیز بهعنوان یکی از نمادینترین تیتراژهای آغازین سریالهای خارجی در تاریخ به یاد خواهد ماند.
2. دوستان (Friends)
تیتراژ آغازین سریال دوستان هم درست مثل خود سریال شاید بهترینِ تمام دورانها نباشد و طبیعتا باب میل همه هم نخواهد بود، اما بدون تردید یکی از نمادینترینهاست. با توجه به اینکه داستان سریال صرفا حول زندگی شش جوان نیویورکی و دوستی میان آنها میچرخد، این تیتراژ هم با تمرکز بر همین جنبهها طراحی شده است. نکتهی جالب اینکه با وجود روایت داستان در نیویورک، این سکانس در واقع در کالیفرنیا فیلمبرداری شده است. در این تیتراژ، شش دوست شاد و سرزنده را میبینیم که شبانه در کنار یک آبنما با شور و شوخیکنان میرقصند؛ تصاویری که حس رفاقت و سبکی زندگی آنها را بهخوبی منتقل میکند.
بیتردید، آنچه این سکانس را تا این اندازه جهانی و نمادین کرده است ترکیب آن با ترانهی پرانرژی و گوشنواز من همیشه کنارت خواهم ماند (I’ll Be There For You) از گروه رمبرندز است؛ آهنگی شاد و دلگرمکننده که روحیهی همراهی، روابط صمیمانه و لحظات شیرین را که در قلب سریال دوستان جای دارد، بهزیبایی منعکس میکند. شاید هیچ نشانهای بهتر از این وجود نداشته باشد که این تیتراژ تا چه اندازه ماندگار است، جز اینکه حتی بسیاری از کسانی که شاید خود سریال را دنبال نکردهاند، باز هم بهمحض پخش این موسیقی نمیتوانند در برابر دست زدنهای معروف آن مقاومت کنند.
1. سیمپسونها (The Simpsons)
بهراستی جای تعجب ندارد که بهترین تیتراژ آغازین سریالهای خارجی از مجموعهای باشد که خود بهطور گسترده بهعنوان نمادینترین سریال تمام دوران شناخته میشود. سیمپسونها، این انیمیشن طنزآمیز که از اواخر دههی 1980 تا امروز همچنان در حال پخش است، دهههاست که با نگاهی سرگرمکننده، پرنشاط و البته گزنده، فرهنگ آمریکایی را از دریچهی یک خانوادهی طبقهی کارگر به نام سیمپسونها و جامعهی گستردهتر شهر اسپرینگفیلد به تصویر میکشد. این سریال نهتنها بهعنوان یک پدیدهی فرهنگی شناخته میشود، بلکه تیتراژ آغازین آن نیز به یکی از معروفترین تیتراژهای تاریخ بدل شده است.
تیتراژ آغازین سریال سیمپسونها به شکل بینقصی لحن و حال و هوای سریال را منتقل میکند. این تیتراژ با موسیقی جَز شاد و خاص دنی الفمن آغاز میشود؛ ملودیای سرزنده و عجیب و غریب که به زیبایی با صحنههای شیطنتهای بارت در کلاس، ماجراجویی خرید مارژ و مگی، تکنوازی ساکسیفون لیزا و بازگشت هومر خسته از محل کار هماهنگ شده است. جزئیاتی مانند جملات متغیر بارت روی تختهسیاه و شوخیهایی که هر بار با شکلی جدید و بامزه ظاهر میشود، این تیتراژ را همواره تازه و دیدنی نگه میدارد.
با توجه به اینکه تقریبا هر کسی در دنیای غرب میتواند تم معروف این سریال را زمزمه یا تقلید کند، تیتراژ آغازین سیمپسونها را بهحق باید نمادینترین تیتراژ آغازین سریالها در تاریخ دانست که نمایشی از خلاقیت، شوخطبعی و فرهنگ عامه است که همچنان بعد از دههها بینندگان را جذب خود میکند.
منبع: collider