10 ستاره بزرگ سینما که مارول باعث درخششان شد
از فلورنس پیو تا کریس پرت
مارول به این ویژگی معروف است، که از انتخاب ستارههای سنتی سینمای خودداری کرده و در عوض از بازیگران نوظهور و شخصیتهای نهچندان معروفی که میتوانند در فضای فرنچایزهایش جذب شوند، استفاده میکند. دلیل پیش گرفتن این رویکرد، بسیار ساده است. در حقیقت مارول برای فروش فیلمهایش نیازی به ستارههای درجه یک ندارد، زیرا برند مارول خودش ستاره است. با اینحال، این رسانه در طول تاریخ 15 ساله خود، بهطور ناخواسته تعدادی از بزرگترین ستارگان هالیوود را معرفی کردهاست. مارول بازیگران زیادی را به نمادهای جهانی تبدیل کرده و در برخی موارد حتی، مسیر حرفهای این هنرمندان را برای همیشه تغییر دادهاست.
همانطور که احتمالا میدانید، قبل از اینکه رابرت داونی جونیور مرد آهنی را دوباره تعریف کند، در صنعت سینما موفقیت چندانی به دست نیاوردهبود. کریس همسورث در فیلم پیشتازان فضا یک بازیگر نقش فرعی بود و بری لارسون وابسته به هیچ جریان فیلمسازی نبود. مارول نهتنها نقشهای بزرگتری به این بازیگران داد، بلکه به آنها فرصتی برای درخشیدن در فضاهای مختلف را بخشید. برخی از این افراد موفقیتهای خود در مارول را به نقشهای گسترده و متنوعتری کشاندهاند و برخی دیگر نتوانستهاند از دام شخصیتهایی که آنها را ساختهاند، رها شوند. بعضی از بازیگران مارول به شهرت قابلتوجهی دست یافتهاند، اما متاسفانه دیگر نمیتوانند شغل خود را گسترش دهند. اما در اینجا ما 10 ستاره بزرگ سینما را به شما معرفی میکنیم، که شهرتشان را مدیون مارول هستند و در عینحال به جایگاه درخشانی در سینما رسیدهاند.
- شخصیتهای کمدی مارول براساس کمیکها : از مرد عنکبوتی تا ددپول
- قدرتمندترین شخصیتهای انتقامجویان : بررسی قدرتهای همه اعضا
- بهترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ: از مارول تا دیسی
10. کریس همسورث – ثور
کریس همسورث قبل از مارول، یک بازیگر استرالیایی ناشناخته بود، که بزرگترین ادعای شهرتش بازی در نقش کیم هاید در سریال بلند خانه و دوری بود. کار او در هالیوود با یک نقش کوتاه اما بهیاد ماندنی به نام جورج کرک، پدر کاپیتان کرک، در پیشتازان فضا محصول سال 2009 آغاز شد، اما جدای از آن، فیلمشناسی کریس همسورث حرف خاصی برای گفتن نداشت. هر چند پیشبینی میشد که این بازیگر به دلیل قد بلند و ظاهر خوبش، دیر یا زود حضوری پر رنگ در پرده سینما داشتهباشد، اما شواهد زیادی وجود نداشت که نشان دهد قرار است او یک ستاره سینمای جهانی شود. حتی مارول برای انتخاب کریس همسورث ریسک کرد. بزرگترین رقیب این بازیگر برای نقش ثور تام هیدلستون بود، بازیگری تحصیلکرده و با تجربه بسیار بیشتر. از ستاره سریالهای تلویزیونی گرفته تا قهرمان فیلمهای اکشن و نقشهای کمدی، مارول نهتنها همسورث را به مخاطبان خودش معرفی کرد، بلکه از او یک چهره در صنعت سینما ساخت که برای هر نقشی میتوان انتخابش کرد.
بازیهای اولیه کریس همسورث در نقش ثور به شکوه این نقش کمک کرد، اما تا زمانی که فیلم ثور: رگناروک محصول سال 2017 مارول، به قدرت واقعی او پی برد. این قدرت همان طنز و کمدی درونی همسورث است. بازسازی دوباره شخصیت ثور توسط تایکا وایتیتی، کریس همسورث را از یک قهرمان اکشن کمی خشن به یکی از بامزهترین مردان پیشرو در هالیوود تبدیل کرد و درهایی را فراتر از فیلمهای ابرقهرمانی برای او باز کرد. پس از رگناروک، او نقشهای اکشن مهمی مانند نقشش در فیلم استخراج، کمدیهای پرمخاطب مانند شکارچیان روح و حتی بازی در نقش یک شرور را در فیلم اوقات بد در ال رویال بهدست آورد. مارول همسورث را به یک ستاره تبدیل کرد. البته شاید این توانایی کریس همسورث برای رسیدن به کمال، در درون او بوده و همین تضمین کرد او فقط یک شخصیت اکشن تکراری دیگر نباشد.
9. تام هیدلستون – لوکی
تام هیدلستون شروری است، که صحنه را صاحب میشود. این هنرمند قبل از اینکه یکی از محبوبترین شخصیتهای ثور باشد، بازیگری بود که بیشتر در درامهای تاریخی و اقتباسهای شکسپیر دیده میشد. او یک بازیگر تحصیلکرده باتجربه با شهرت قابلتوجهی در تیاتر بریتانیا بود، اما از نظر فیلمشناسی، خارج از محافل خاص تا حد زیادی ناشناخته بود. بازی مهم او قبل از ثور در نقش اف. اسکات فیتزجرالد در نیمهشب در پاریس محصول سال 2011 به کارگردانی وودی آلن بود. این بازی بهنوعی جذابیت ساده تام هیدلستون را به نمایش گذاشت، اما از او چهره نساخت.
تام هیدلستون از همان ابتدا مورد احترام و توانا بود، اما نام آشنایی در صنعت سینما محسوب نمیشد. او از آن دسته بازیگرانی بود که میتوانست در درامهای بیبیسی و نقشهای مکمل در فیلمهای مدعی اسکار، باقی بماند. قرار نبود لوکی شخصیت شرور جریانساز مارول باشد، اما عملکرد تام هیدلستون همهچیز را تغییر داد. ترکیبی از شکوه نمایشی، آسیبپذیری و طنز غیرمنتظره، او را به چهرهای بسیار جذاب و لوکی را به یکی از محبوبترین شخصیتهای این مجموعه تبدیل کرد. محبوبیت تام هیدلستون نهتنها او را مدتها پس از تاریخ انقضای احتمالیاش در مارول زنده نگهداشت، بلکه کل شغل او را هم ارتقا داد. ناگهان تام در نقش اصلی فیلمهایی مانند قلهای به رنگ خون دیده شد و در برنامه مهمی مانند مدیر شب بازی کرد. تام هیدلستون حتی به یکی از گزینههای بازیگری در نقش جیمز باند تبدیل شد. مارول هیدلستون را به یک ستاره تبدیل کرد، اما برخلاف برخی از دیگر چهرههای مارول، او هم موفق شد کارنامهای برای خودش بسازد که به جلوههای کامپیوتری وابسته نیست.
8. ایمان ولانی – خانم مارول
ایمان ولانی یک ستاره در حال ظهور، با، یا بدون مارول است. ایمان ولانی برخلاف بیشتر بازیگران مارول، قبل از اولین بازی ابرقهرمانیاش، سابقه ای در هالیوود نداشت. زمانی که او برای بازی در نقش کامالا خان یا خانم مارول انتخاب شد، بهمعنای واقعی کلمه یک دانشآموز دبیرستانی در کانادا بود. او که یک طرفدار وفادار مارول بود، از طریق یک فراخوان عمومی بازیگری از گمنامی بیرون آمد و در عرض چند ماه از ساخت فیلمهای کوتاه در لتر باکسد به حرفه خودش در مجموعه دیزنی پلاس رسید. داستان به شهرت رسیدن ایمان ولانی درست مانند داستان مدرنی از سیندرلا است، با این تفاوت که به جای یک کفش شیشهای، احتمالا یک بنگل داشتهاست.
وقتی خانم مارول در سال 2022 برای اولین بار اکران شد، ایمان ولانی فقط نقش یک ابرقهرمان نوجوان را بازی نمیکرد، بلکه رویای هر طرفدار جوان مارول را که تا به حال خود را در مارول تصور میکرد زندگی کرد. شور و شوق فراوان ایمان ولانی و زمانبندی کمدی ذاتی او، بلافاصله این زن جوان را متمایز کرد. برخلاف برخی از بازیگرانی که برای رشد در نقشهای ابرقهرمانی خود به زمان زیادی نیاز دارند، او از همان روز اول کامالا خان را مال خودش کرد و هواداران را با کاریزمای خود درگیر کرد. در حالیکه این هنرمند هنوز در آغاز کار خود است، فیلم مارولیها در سال 2023 ثابت کرد که، میتواند در کنار ستارگان شناختهشده بدرخشد. چیزی که مسیر ایمان ولانی را بسیار هیجانانگیز میکند این است که، او فقط یک بازیگر دیگر نیست که به یک ستاره در فرنچایز تبدیل میشود، بلکه یک شخص فعال در شکلدهی به حرفهاش است. در حال حاضر، ایمان ولانی در حال نوشتن کمیکهای خانم مارول و ایجاد موجهایی در فرهنگ گیکها فراتر از مارول است. چه او در درازمدت به مارول پایبند باشد یا نه، واضح است که ایمان ولانی فقط محصول این فرنچایز نیست، او هنرمندی است که پتانسیل ایجاد حرفهای را با شرایط خودش دارد.
7. کریس پرت – استار لرد
قبل از اینکه کریس پرت بهعنوان قانونشکن فضایی در مارول دیده شود، بیشتر بهعنوان اندی دوایر دوستداشتنی و بداخلاق در سریال طنز پارکها و تفریحات شناخته میشد. حرفه او تا آن زمان، تا حد زیادی با نقشهای فرعی کمدی تعریف میشد. او بهترین دوست کمهوش، نامزد بیدستوپا و مردی بود که تماشاگران را به خنده میاندازد، اما دقیقا در زمینههای مرد بودن پیشرو نبود. حتی زمانی که کریس پرت در فیلمهایی مانند مانیبال و سی دقیقه پس از نیمهشب ایفای نقش کرد، همچنان نقش آدم مهربانی را داشت، که هیچچیز را خیلی جدی نمیگیرد. هیچکس در سال 2013 به کریس پرت نگاه جدی نداشت و حتی حدسش را نمیزد که او به یک قهرمان اکشن بزرگ تبدیل شود. تا اینکه نگهبانان کهکشان اکران شد.
تبدیل کریس پرت از یک شخصیت ساده و کمدی به ماجراجوی فضایی خاص و کاریزماتیک، آنقدر چشمگیر بود که عملا تبدیل به یک میم شد. اما چیزی که واقعا کریس پرت را به یک ستاره تبدیل کرد، فقط دگرگونی فیزیکی او نبود، بلکه روشی بود که این بازیگر توانا نگهبانان کهکشان را با ترکیبی از ذوق کمدی و عمق احساسی غیرمنتظرهاش، به سطح دیگری کشاند. استار لرد فقط یک قهرمان اکشن دیگر نیست. او شخصیتی متناقض دارد، که بخشهای مساوی از خودخواهی و ناامن بودن را به دوش میکشد و کریس پرت در نشان دادن هر دوی این جنبهها، عالی عمل میکند. مارول به کریس پرت فقط یک حق امتیاز نداد، بلکه او را به یکی از پولدارترین ستارههای هالیوود تبدیل کرد، که برایش یکی از نقشهای اصلی در دنیای ژوراسیک، جنگ فردا و برادران سوپر ماریو را هم به ارمغان آورد. اما در حالیکه مارول پرت را به یک نام آشنا تبدیل کرد، به او جایگاهی بخشید که غیرقابل اجتناب است و وضعیت او را به عنوان یک هنرمند تثبیت کرد، چه مخاطبان آن را دوست داشتهباشند یا نه.
6. الیزابت اولسن – اسکارلت ویچ
الیزابت اولسن قبل از ورود به مارول بیشتر بهخاطر اینکه خواهر مری کیت اولسن بود که در واقع میخواست بازیگر شود، شناخته میشد. او در فیلمهای مستقلی مانند مارتا مارسی می مارلین در سال 2011 ظاهر شد، فیلمی که بازی شگفتانگیزش، بلافاصله او را بهعنوان یک استعداد نوظهور معرفی کرد. برخلاف بسیاری از بازیگران در مارول، حرفه الیزابت اولسن قبل از مارول هم خوب پیش میرفت. او یک ستاره در حال ظهور در دنیای مستقل بود و منتقدان توانایی او را در آوردن احساسات ملموس به شخصیتهای پیچیده تحسین میکردند. الیزابت اولسن از همان ابتدا جذابیت خاصی داشت، اما یک چهره پرفروش محسوب نمیشد. سپس انتقامجویان: عصر اولترن منتشر شد، فیلمی که او برایش در نقش واندا ماکسیموف، یک تازهوارد قدرتمند در صحنه ابرقهرمانی، انتخاب شد.
در ابتدا، واندا فقط یکی دیگر از شخصیتهای اضافهشده به فهرست رو به رشد انتقامجویان بود، اما بازی اولسن او را به یکی از جذابترین شخصیتهای فرنچایز تبدیل کرد. در حالی که مارول اغلب با دادن عمقی فراتر از تواناییهای شخصیتهای زن خود تلاش میکند، واندا اجازه داشت ناقص، آسیبدیده و عمیقا انسانی باشد. اما این انتشار مجموعه وانداویژن در سال 2021 بود، که بهمعنایواقعیکلمه، کارنامه الیزابت اولسن را بالا کشید. این مجموعه محصول دیزنی پلاس ثابت کرد که، الیزابت میتواند یک پروژه کامل را به تنهایی انجام دهد، و نامزدی امی را برای او به ارمغان آورد. این مجموعه همچنین شخصیت اسکارلت ویچ را به یکی از شخصیتهای موردبحث در مارول تبدیل کرد. از آن پس، او فقط یک انتقامجوی فرعی نبود، بلکه او خود یک عنوان و سرتیتر بزرگ بود و درها را برای نقشهای بزرگتر خارج از مارول باز کرد. در حالیکه الیزابت اولسن به فیلمهای مستقلی مانند سریال عشق و مرگ و رودخانه ویند متعهد است، مارول او را از یک بازیگر مستقل به یک منبع قدرت بزرگ تبدیل کرد.
5. چادویک بوزمن – پلنگ سیاه
چادویک بوزمن قبل از اینکه تچالا یا همان پلنگ سیاه شود، خود را بهعنوان بازیگری ثابت کردهبود که به هر نقشی عمق میبخشد. او با بازی در نقشهای نمادین تاریخی مانند جکی رابینسون در فیلم 42، جیمز براون در فیلم برخیز و بعدا تورگود مارشال در مارشال، نامی برای خود دستوپا کرد. حتی در فیلمهایی که چندان مورد استقبال قرار نمیگرفتند، چادویک بوزمن همیشه برجسته بود و بازیهایی بزرگتر از فیلمنامهای که به او داده میشد، ارائه میکرد. در واقع هالیوود میدانست که چادویک بوزمن یک بازیگر با استعداد است، اما هنوز نقشی را پیدا نکردهبود که تمام تواناییش را به نمایش بگذارد. تا اینکه پلنگ سیاه روی کار آمد و همهچیز عوض شد.
مارول چادویک بوزمن را فقط به یک ستاره تبدیل نکرد، بلکه او را به یک نماد تبدیل کرد. پلنگ سیاه فقط یک فاتح گیشه محسوب نمیشد. شخصیتی که او بازی کرد یک رویداد فرهنگی بود و فیلم که عمیقا در میان مخاطبانی که هرگز ابرقهرمان سیاهپوستی را با چنین عمق، پیچیدگی و قهرمانی در این مقیاس ندیدهبودند، بسیار تاثیرگذار شد. عملکرد بوزمن در این نقش برجسته، منحصربهفرد و چند لایه بود و تچالا را برای همیشه در میان مردم ماندگار کرد. او نقش پلنگ سیاه را با چنان ظرافتی به عهده گرفت، که از شخصیت فراتر رفت و چادویک بوزمن را به یک نماد تبدیل کرد، به گونهای که تعداد کمی از بازیگران مارول توانستهاند به چنین جایگاهی دست پیدا کنند. کار او پس از پلنگ سیاه، به ویژه در فیلم ریشه سیاه مارینی که پس از مرگ نامزدی اسکار را برای او به ارمغان آورد، ثابت کرد که استعداد بوزمن بسیار فراتر از مارول است. در حالیکه درگذشت چادویک بوزمن در سال 2020 یک ضایعه دردناک بود، تاثیر او بر هالیوود، چه در داخل و چه خارج از مارول، تضمین میکند که میراث او ماندگار خواهدبود.
4. سیمو لیو – شانگ چی
پیش از ورود به مارول، برجستهترین نقش سیمو لیو بازی در سریال خواربار فروشی کیم بود، یک کمدی ملایم کانادایی و جذاب درباره یک خانواده کرهای، که یک فروشگاه خواربارفروشی را اداره میکنند. با وجود اینکه سیمو لیو کاریزمای غیرقابل انکار و ظاهری خوب داشت، هالیوود پیشنهادهای خوبی برای او نداشت. در واقع، سیمو لیو سالها برای یافتن یک فرصت طلایی تلاش کردهبود، از کار بهعنوان یک بدلکار گرفته تا نقشهای فرعی در انواع درامها. هر چند نقش برجسته این بازیگر در خواربارفروشی کیم باعث دیده شدن سیمو لیو شد، اما بههیچ عنوان قابل پیشبینی نبود که یک ابرقهرمان آینده مارول است. یعنی تا زمانیکه در سال 2018 مارول این خبر را بهطور علنی اعلام کرد، هیچکس حدسش را هم نمیزد.
شانگ چی و افسانه ده حلقه نه تنها اولین بستر ابرقهرمانی سیمو لیو بود، بلکه یک بیانیه بود. انتخاب لیو بهعنوان اولین بازیگر قهرمان آسیایی مارول، لحظهای تاریخی را رقم زد، و اجرای او بدون هیچ شکی، تماشای هنرهای رزمی را در فضایی متفاوت که مخاطب را خیره میکرد، برای سینما به ارمغان آورد. بر خلاف بسیاری از بازیگران مارول که قبل از انتخاب شدنشان در این مجموعه به نوعی نفوذ داشتهاند، ظهور لیو از پیش تعیین نشده بود و مخاطبان را به شدت تحتتاثیر قرار داد. بعد از دیده شدن در نقش شانگ چی، سیمو لیو از فرصت تازه خود برای بازی در نقشهای برجسته استفاده و در فیلمهایی مانند باربی، یک عشق واقعی بازی کرد. به اینترتیب این هنرمند ثابت کرد که خیلی بیشتر از یک قهرمان هنرهای رزمی است. در حقیقت مارول فقط سیمو لیو را به یک ستاره تبدیل نکرد، بلکه به او این بستر را داد تا نشان دهد که یک مرد برجسته آسیایی در هالیوود، چگونه میتواند بدرخشد.
3. فلورنس پیو – لنا بلووا
فلورنس پیو قبل از اینکه کارنامه بازیگری خود را ورق بزند و ابرقهرمان مارول شود، بهعنوان یکی از تحسینشدهترین بازیگران جوان نسل خود در حال درخشیدن بود. در حقیقت دیده شدن این بازیگر زیبا با فیلم لیدی مکبث در سال 2016 اتفاق افتاد، اثری که او در آن نقش یک قهرمان بیرحم را بازی میکند، که نادیده گرفتنش غیرممکن است. فلورنس پیو این موفقیت را در نقش های قدرتمند دیگری در فیلمهای زنان کوچک و میدسامر در سال 2019 دنبال و به همه ثابت کرد که میتواند همه ژانرها را از ترسناک مستقل گرفته تا درام تاریخی نامزد اسکار انجام دهد. در این مرحله، مسئله این نبود که آیا پیو به یک ستاره بزرگ تبدیل میشود یا خیر، فقط مسئله این بود که کی این اتفاق میافتد؟
با وجود اینکه فیلم بیوه سیاه محصول سال 2021، مدتها پس از پایان یافتن سرنوشت ناتاشا رومانوف از راه رسید، پیو موفق شد فیلم را به ویترینی برای لنا بلووا تبدیل کند. اجرای احساسی و طنز ذاتی این بازیگر زن جوان، باعث شد که بهسرعت مورد علاقه طرفداران قرار گیرد و اسکارلت جوهانسون را در فیلمی که قرار بود مدتها بستر درخشش ناتاشا باشد، تحتالشعاع قرار داد. اما مارول به همین جا بسنده نکرد. آنها بلافاصله فلورنس پیو را بهعنوان یکی از رهبران نسل بعدی فرنچایز معرفی و جایگاه او را در تاندربولتز و هاکای تثبیت کردند. ممکن است مارول فلورنس پیو را به مخاطبان گستردهتری معرفی کردهباشد، اما این مارول نبود که باعث پیشرفت شغلی او شد بلکه او با آوردن ویژگیهای خاص خود، فرنچایز را ارتقا داد.
2. تام هالند – مرد عنکبوتی
تام هالند قبل از ورود به مارول، بیشتر بهعنوان پسر بچهای که در فیلم غیرممکن محصول سال 2012 بازی میکرد، شناخته میشد. او در این فیلم نقش پسر بچهای را بازی میکند، که در کنار نائومی واتس و یوان مک. گرگور برای زنده ماندن از سونامی سال 2004 تلاش میکند. او همچنین با بازی در نمایش موزیکال بیلی الیوت در لندن، بهعنوان یک بازیگر با استعداد تیاتر شهرت پیدا کردهبود. اما با وجود اینکه تام هالند بهوضوح یک بازیگر با استعداد بود، در خارج از محافل صنعت سینما شناختهشده نبود. سپس مارول، در تلاش برای یافتن پیتر پارکر جدید، او را وقتی که فقط 19 سال داشت انتخاب کرد و تام هالند به جوانترین مرد عنکبوتی زنده تبدیل شد. مارول فقط تام هالند را معروف نکرد، بلکه او را به یک نماد نسل خودش تبدیل کرد.
پیتر پارکری که هالند بازی میکند، جذابیت و دیگر ویژگیهای او را به گونهای دیگر بهتصویر میکشد، و نسبت به دیگر پیتر پارکرهای قبل از خود بسیار متفاوت است. بر خلاف شخصیت شرور جدی توبی مگوایر یا شخصیت باحال و دوستانه اندرو گارفیلد، مرد عنکبوتی تام هالند یک نوجوان تمامعیار است، که بخشهای مساوی از هر ویژگی متضادی را دارا است. بازی تام هالند در فیلم مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست، به بازیگری این هنرمند کمک کرد و ثابت کرد که میتواند از پس ژرفای احساسی و همچنین اکشن پر انرژی شخصیت برآید. بهلطف موفقیت سهگانه مرد عنکبوتی مارول، تام هالند نقشهای برجستهای در آثاری مانند؛ آنچارتد و اتاق شلوغ به دست آورد. با وجود اینکه بخشی از قهرمانان مارول برای یافتن جایگاهی خارج از فرنچایز تلاش میکنند، هالند بهطور یکپارچه وارد فهرست بهترین بازیگران هالیوود شده و ثابت کرده، که موفقیت او فقط به مارول گره نخوردهاست.
1. رابرت داونی. جونیور – مرد آهنی
رابرت داونی. جونیور قبل از اینکه چهره مارول باشد، کارنامه پر فراز و نشیبی در هالیوود بود. این هنرمند که پدر و مادرش هر دو بازیگر بودهاند، در محاصره هنر، شهرت و صنعت سینما بزرگ شد و اولین نمایش خود را در پنج سالگی بازی کرد. در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90، رابرت داونی. جونیور خود را بهعنوان، یکی از با استعدادترین بازیگران نسلش تثبیت کرد و برای بازی عجیبش در فیلم چاپلین سال 1992 نامزدی اسکار را بهدست آورد. اما استعداد او به دلیل مشکلات شخصی و مبارزه با اعتیاد، دورههای بازپروری و حتی زندان به چالش کشیدهشد. برای سالها، هالیوود رابرت. داونی جونیور یک بازیگر غیرقابل اعتماد برای هالیوود بود و علیرغم چند موفقیت شغلی در فیلمهایی مانند زودیاک و بوس بوس بنگ بنگ، سابقه این هنرمند برای استودیوهای فیلمسازی یک ریسک مالی محسوب میشد. تا زمانیکه جان فاورو برای فیلمش یک شرط گذاشت و اصرار داشت که رابرت داونی. جونیور تنها کسی است، که میتواند نقش تونی استارک را بازی کند. از قضا، مانند خود تونی استارک، داونی باید ثابت میکرد که میتواند، خود را از میان خرابهها بازسازی کند.
مرد آهنی در سال 2008 فقط سکوی پرتاب مارول نبود، بلکه یک داستان رستاخیز بود، هم برای شخصیت و هم برای بازیگر نقش او. تونی استارکی که داونی جونیور بازی میکند؛ تیزبین، متکبر و عمیقا انسانی است، مردی که از شوخطبعی بهعنوان زره استفاده میکرد، در حالیکه بهطور درونی با شیاطین خود دستوپنجه نرم میکرد. بازی رابرت داونی. جونیور در مرد آهنی، فقط یک اجرای درخشان نبود، بلکه یک نقشآفرینی تاریخی بود، که جدا کردن این مرد را از اسطوره مرد آهنی غیرممکن میکند. موفقیت مرد آهنی رابرت داونی. جونیور را به فهرست برترین بازیگران هالیوود بازگرداند و او را به یکی از پردرآمدترین بازیگران هالیوود تبدیل کرد. این موفقیت به رابرت آزادی عمل برای بازی در پروژههای متفاوتی مانند اپنهایمر، دولیتل و مینیسریال همدرد، فیلم شرلوک هلمز و دکتر دووم را داد. رابرت داونی. جونیور فقط به چهره مارول تبدیل نشد، او مدرکی شد برای اثبات این موضوع که یک حرفه میتواند زندگی ببخشد. اکنون که رابرت داونی. جونیور از مارول فراتر میرود و نقشهای عمیقتر و لایهلایهتر را بازی میکند، واضح است که او هرگز فقط مرد آهنی نبودهاست. رابرت داونی جونیور فراتر از مرد آهنی مارول است.
منبع: movieweb