داستان اسباببازی (toy story) محصول پیکسار سوالات زیادی را بدون پاسخ رها کردهاست. پاسخ طرفداران به این سوالات، داستانهای سیاهی درباره «وودی» خلق کردهاست. به طور کلی نظریهای که انیمیشن «داستان اسباببازی» براساس آن ساخته شده سیاه است. در این نظریه اسباببازیها نامیرا، پر از احساس و دارای درک انسانی بوده و به نوعی از شادی بچهها تغذیه میکنند. حسادت و تمایلات سیاه «وودی» منعکسکننده رفتار شرورانه «لوتسو» است و نشان میدهد که «وودی» میتوانست یک مشکل بالقوه بزرگ باشد. رقابت بین «وودی» و «باز» نشاندهنده کنار آمدن «اندی» با ناپدری است و «وودی» به نوعی نقش پدر بیولوژیکی او را بر عهده دارد. به این صورت «باز» هم به نوعی نماد ناپدری است، که احتمالا قرار است در آینده وارد زندگی «اندی» شود.
فرنچایز «داستان اسباببازی» محصول پیکسار پر از ماجراهای دلگرمکننده با پایان شاد است، اما یک نظریه سیاه همیشه ورق را برمیگرداند. داستان «وودی»، «باز» و دیگر اسباببازیهای «اندی» سوالات زیادی را بدون پاسخ رها میکند. مثلا ما هیچوقت نمیفهمیم که این اسباببازیها چطور زنده میشوند، چه قدرتی آنها را زنده میکند یا اصلا چه چیزی باعث میشود، که اسباببازی خوب و بد وجود داشتهباشد. همین چند سوال ساده میتواند بهانهای باشد برای طرفداران تا نظریههای خود را در این باره توسعه دهند. در نهایت اینکه این شخصیتهای اسباببازی نامیرا و دارای درک انسانی هستند، بسیاری از نظریهها را به سمت و سوی تاریکی میبرد.
اگرچه «داستان اسباببازی» به طور کلی یک فرنچایز شاد برای بچهها و اسباببازیهایشان محسوب میشود، اما جان گرفتن وسایل بازی بچهها و شیطنت کردن آنها در زمانهایی که هیچ شاهدی وجود ندارد، میتواند کمی ترسناک باشد. صحنهای که در آن «وودی» و «باز» در اولین اپیزود این فرنچایز، تلاش میکنند «سید» را اذیت کنند را به یاد آورید. همین یک صحنه خود پتانسیل بالایی برای شروع داستانهای فرعی تاریک دارد. این فرنچایز با تولید و پخش اپیزودهای بعدی خود، داستانها و نظریههای تاریک بیشتری را ایجاد کرده است؛ تاجاییکه در حال حاضر فضای وب پر از نظریههای سیاه و متاثرکننده است. در اینجا 10 نظریه سیاه درباره فرنچایز «داستان اسباببازی» مطرح میشود.
- 15 تئوری تاریک انیمیشنهای دیزنی که شما را غافلگیر میکند
- 15 نظریه عجیب و ترسناک درباره انیمیشن باب اسفنجی
- 10 خوراکی جذاب سریالها و فیلمهای سینمایی – از همبرگر باب اسفنجی تا قورباغه شکلاتی هری پاتر
10- اسباببازیهای فیلم «داستان اسباببازی» در واقع خونآشامهایی هستند که از شادی بچهها تغذیه میکنند
یکی از نظریههای طرفداران مجموعه فیلمهای «داستان اسباببازی»، توضیح میدهد که اسباببازیها را چه قدرتی زنده میکند. از زمان پخش «داستان اسباببازی 2» که نشان میداد «وودی» در دهه 1950 ساخته شدهاست، طرفداران شروع به سوال پرسیدن درباره سن و سال «وودی» و اینکه چرا پیر نمیشود یا نمیمیرد، کردند. این باعث شد ایدهای سر زبانها بیفتد که اسباببازیهای این مجموعه از شادی بچهها تغذیه میکنند. پس تا زمانیکه بچهها با اسباببازیها بازی کنند، قدرت زندگی کردن خواهند داشت. این تمایل شدید شخصیتهای داستان را، برای بودن با صاحبانشان حتی در شرایطی که در «داستان اسباببازی 4» در زمین بازی گم شدهاند، توجیه میکند. فکر کردن به اینکه این شخصیتها خونآشام هستند کمی سیاه است، اما کاملا با منطق داستان جور درمیآید.
9- «وودی» یک جنبه شخصیتی منفی هم دارد، که میتواند یک شرور به تمام معنا باشد
تک تک اجزا وجود عروسک پارچهای «وودی»، متعلق به کودکی است که با او بازی میکند. این کودک در ابتدا «اندی» بود. اما در «داستان اسباببازی 4» «بانی» جای «اندی» را گرفت و «وودی» دوست داشت همه چیزش متعلق به «بانی» باشد. در «داستان اسباببازی 1» نشان داده میشود، که چطور این تعلق خاطر به تدریج تبدیل به حسادت میشود. در این فیلم علاقه اندی به «باز» به «وودی» احساس خطر داده و حتی سعی میکند از شر او راحت شود. مشابه این اتفاق در «داستان اسباببازی 3» هم روی میدهد. در این فیلم «لوتسو» به دلیل اینکه عروسک دیگری به اسباببازی مورد علاقه صاحبش تبدیل شدهاست، به یک شخصیت شرور تبدیل میشود. با اینکه «وودی» و «لوتسو» بسیار متفاوت هستند، اما گرایش هر دوی آنها به حسادت نشان میدهد که چطور شخصیت منفی «وودی» میتواند به یک مشکل بزرگ در قصه تبدیل شود.
8- شخصیتهای «وودی» و «باز» استعارهای از پدر بیولوژیکی و ناپدری «اندی» هستند
طرفداران از همان ابتدای نمایش «داستان اسباببازی 1» دوست داشتند بدانند که چه بر سر پدر «اندی» آمده است. خیلیها فکر میکردند که پدر «اندی» مرده است و بعضیها هم تصور میکردند که پدر و مادر «اندی» از هم جدا شدهاند. با این وجود یک تئوری که توسط وبسایت Screen Rant عنوان شد، این است که شخصیتهای «وودی» و «باز» از همان «داستان اسباببازی 1» به نوعی استعاره از پدران «اندی» هستند. در واقع «وودی» را پدر بیولوژیکی و «باز» را پدر ناتنی «اندی» میدانند. حسادت «وودی» و اینکه درنهایت وجود «باز» را پذیرفت، درواقع نشاندهنده سیر جایگزینی «وودی» به جای خاطرات پدر «اندی» بود.
7- «ویزی پنگوئن» برای از دورخارج کردن «وودی» نقشه کشیده
همه دردسرها در «داستان اسباببازیها 2» از جایی شروع میشود، که «وودی» سعی دارد به «ویزی پنگوین» که یکی از عروسکهای قدیمی «اندی» است، کمک کند. این باعث میشود که یک تئوری درباره شیطانی بودن نیت «ویزی» برای کنار زدن «وودی» از سر راهش مطرح شود. در شروع این فیلم، مشخص میشود که «ویزی» قبلا یکی از عروسکهای موردعلاقه «اندی» بودهاست و حالا «اندی» او را فراموش کرده و در قفسه خاک میخورد. در این تئوری مطرح میشود که «ویزی» عمدا ترحم «وودی» را برمیانگیزاند تا او را به حراج خانگی کشانده و به فروش برساند. در این صورت «ویزی» میتواند باز هم به عروسک موردعلاقه «اندی» تبدیل شود.
6- مادر «اندی» همان مالک قبلی «جسی» است
در «داستان اسباببازی 2» «جسی» داستان صاحب قبلیاش را که «امیلی» نام دارد، برای «اندی» تعریف میکند. «جسی» به «اندی» میگوید که وقتی «امیلی» او را دور انداختهاست، قلبش شکستهاست. هرچند فهمیدن اینکه چه اتفاقی برای «امیلی» میافتد، دشوار است. اما یک تئوری که از طرف طرفداران مطرح میشود، این است که «امیلی» بزرگ شده و حالا همان مادر «اندی» است. شاید این نظریه در ابتدا منطقی به نظر نرسد. اما چشمان تیزبین طرفدارن جزییات بیشتری درباره این تئوری دیدهاست. برای مثال کلاه کابویی که «اندی» در این فیلم میپوشد، دقیقا مشابه کلاه «جسی» است و نه کلاه «وودی». از آنجایی که طراحی این کلاه خاص است و میدانیم که «اندی» «وودی» را از پدرش به ارث بردهاست، احتمالا کلاه خود را از مادرش هدیه گرفتهاست. یعنی مادر «اندی» در کودکی این کلاه را که مشابه عروسک دختر گاوچران خود یعنی «جسی» بوده، هدیه گرفته و سپس او را به پسرش بخشیدهاست.
5- «داستان اسباببازی» یک تجربه از تقابل بین غریزه و تربیت است
«داستان اسباببازی» تمرکز زیادی روی چگونگی تاثیرپذیری اسباببازیها از رفتار بچهها با آنها دارد. این پرداخت از «سید» در «داستان اسباببازی» شروع میشود. در این فیلم اسباببازیها با وجود بدرفتاری کردن، خیلی اوقات هم با مهربانی و دلسوزانه رفتار میکنند. در فیلم دوم، ما با «جسی» آشنا میشویم، که «امیلی» او را دور انداخته و حالا وامانده و ناامید است. در فیلم سوم، «لوتسو» و «بیگ بیبی» با درد رها شدگی خود به گونهای متفاوت برخورد میکنند. یکی از کاربران سایت معروف Reddit معتقد است که همه اینها پیامی برای والدین درباره مفهوم «غریزه» در تقابل با «تربیت» و استعارهای برای تاثیرپذیری کودکان از روشهای مختلف تربیتی است.
4- همه فیلمهای «داستان اسباببازی» در تصورات «اندی» روی داده است
در شروع «داستان اسباببازی 3» نشان داده میشود که تخیل اندی در زمانی که دارد با اسباببازیهایش بازی میکند، تا کجاها میرود. این حد از خیالپردازی «اندی» باعث شد که سایت Reddit نظریهای را مطرح کند، که براساس آن تمام داستان اسباببازیها فقط زاییده تخیل «اندی» است. به نظر میرسد که تقریبا هر کودکی فکر میکند که اسباببازیهایش جان دارند و هر بار که اتاق را ترک میکند، ماجراجویی را آغاز میکنند. این نظریه بعضی از حفرههای گیجکننده داستان این فرنچایز را توضیح میدهد. به عنوان یکی از این حفرهها میتوان به غریزه «باز» برای بیحرکت ماندن در نزدیک کودکان اشاره کرد. این غریزه با وجود ماهیت و نقش «باز» در «داستان اسباببازی 1» که باور داشت او یک محیطبان فضایی واقعی است، منطقی به نظر نمیرسد. و البته نمیتوان انتظار داشت که تخیلات کودکان سیر منطقی داشتهباشد.
3- «آقای سیبزمینی» فقط یک اسباببازی نیست و بیشتر از این حرفها است
«آقای سیبزمینی» در «داستان اسباببازی 3» میتوانست حرکت کند و در حالی که تمام بدنش روی یک تورتیلا چسبانده شدهبود، هر کاری میکرد. این نشان میدهد که ظاهر سیبزمینی این شخصیت فقط یک لباس است و به هیچ عنوان درون او را نشان نمیدهد. . حالا این سوال پیش میآید که هوشیاری «آقای سیبزمینی» از کجا نشات میگیرد؟ یکی از کاربران سایت Reddit معتقد است که «آقای سیبزمینی» چندین و چند شخصیت دارد، که هر کدام از آنها هویت مستقلی دارند. این بدان معناست که شخصیتی که ما به آن فکر میکنیم در واقع فقط دهان اوست. پس چشمها، گوشها، بینی، دستها و دیگر اعضای «آقای سیبزمینی» به طور مستقل عمل میکنند.
2- «سید» و «اندی» در «داستان اسباببازی» برادران نامشروع هستند
شرور اصلی در اولین داستان اسباببازی، همسایه کناری «اندی»، یعنی «سید» بود. این بچه پردردسر بدون شک یک تهدید به حساب میآمد. اما یکی از طرفداران در سایت Reddit بیان کردهاست که «سید» تا حدود زیادی شبیه به اندی است. برطبق این نظریه، این دو همسایه برادرانی هستند، که پدرشان همان مرد غایبی است که طرفداران سالها است درباره آن گمانهزنی میکنند. بر طبق این نظریه تماشاگران هرگز پدر اندی را ندیدند، زیرا او در حال رابطه نامشروع با همسایهاش رسوا شده بود و باعث شد مادر اندی او را از خانه بیرون کند. این نظریه قصد مادر «اندی» را برای جابهجایی در قسمت اول این فرنچایز، توجیه میکند.
1- فناوری به اسباببازیهای دارای احساس و درک انسانی در «داستان اسباببازی» پایان میدهد
قوانین پیرامون اسباببازیها و تواناییهای شناختی و آگاهی آنها تا حدودی مبهم است، و سوال اصلی این است که چرا «باز» نمیداند، که او یک اسباببازی است؛ علیرغم اینکه بقیه عروسکها در اتاق «اندی» این سردرگمی را ندارند. به گفته یکی کاربران سایت Reddit، پاسخ این سوال میتواند به فناوری مربوط باشد. بر طبق این نظریه اسباببازیهای «اندی» در اولین فیلم «داستان اسباببازیها» قدیمیتر بودهاست و از فناوری نسبتاً سادهای حتی برای دهه 1990 برخوردار بودند. «باز» پیشرفتهترین اسباببازی است که «اندی» دارد و شاید به همین دلیل است که او درباره ماهیت خود سردرگم میشود. درواقع همانطور که اسباببازیها پیشرفتهتر و کامپیوتریتر میشوند، ممکن است جادویی که آنها را به نگهبانان آگاه بچهها تبدیل میکند، از دست بدهند. البته، این یک مفهوم غمانگیز و نگرانکننده است، زیرا به این معنی است که عمر اسباببازیهای زنده و دوستداشتنی «داستان اسباببازیها» محدود است.
منبع: screenrant