۲۰ حقیقت جالب دربارهی انیمیشن در جست و جوی نمو
انیمیشن در جستجوی نمو در سال ۲۰۰۳ منتشر شد و به سرعت به یکی از بهترین آثارهای انیمیشنی پیکسار تبدیل شد. این انیمیشن توانست توجه مخاطبان زیادی را در سراسر جهان به خود جلب کند و جوایز زیادی را از آن خود کند. ولی آیا خبر دارید که در پشت صحنه این انیمیشن چه اتفاقهایی رخ داده است؟ در ادامه به 20 حقیقت جالب درباره این اثر بینظیر میپردازیم که شاید تا به حال از آنها اطلاع نداشتید.
۲۰. انیمیشن از دوران کودکی کارگردان الهام گرفته شده است
کارگردان این انیمیشن اندرو استانتون به همراه یکی از نویسندگان در مصاحبههای مختلف توضیح داده است که ایدهی اصلی این انیمیشن از دوران کودکی او نشأت گرفته است. او در شهر کوچک راکپورت در ایالت ماساچوست آمریکا بزرگ شد و از همان دوران کودکی به آکواریومها و دنیای زیر آب علاقه داشت. استانتون خاطرات کودکیاش از بازدید از آکواریومهای عمومی را بهعنوان یکی از اصلیترین منابع الهام این فیلم ذکر کرده است.
یکی از اولین خاطرات استانتون که منجر به خلق در جستجوی نمو شد بازدیدهای او از آکواریومهای عمومی با خانوادهاش بود. او همواره شیفتهی زندگی زیر آب و حرکات شگفتانگیز ماهیها در محیط آکواریوم بود. این علاقه به دنیای زیر آب، سالها بعد به شکلی خلاقانه در فیلم در جستجوی نمو به تصویر کشیده شد.
در کنار علاقه به دنیای زیر آب، یکی از موضوعات اصلی در در جستجوی نمو رابطه احساسی و پیچیده میان پدر و پسر است. اندرو استانتون از رابطه خود با پسرش الهام گرفت تا داستان مارلین و نمو را شکل دهد. او در مصاحبهای گفته بود که پس از به دنیا آمدن پسرش، ترسها و نگرانیهای جدیدی درباره مراقبت از او و محافظت از خطرات بیرونی در وجودش شکل گرفت. این احساسات بهخوبی در شخصیت مارلین که همواره نگران پسرش است، به نمایش درآمده است.
۱۹. الهام شخصیت از یک عکس
جرقهی اصلی زمانی در ذهن او روشن شد که به یک عکس از یک دلقکماهی نگاه کرد. این عکس ساده و زیبا از یک دلقکماهی که در میان شقایقهای دریایی زندگی میکرد، همه چیز را تغییر داد. در عکس مورد نظر، دلقکماهی بهطور طبیعی در میان شقایق دریایی حرکت میکرد. این تصویر بهقدری زیبا و جذاب بود که استانتون به این فکر افتاد که چگونه میتواند از این ماهی کوچک و دوستداشتنی برای روایت داستانی احساسی و بزرگ استفاده کند. دلقکماهیها با رنگهای روشن و زنده خود بهطور طبیعی جذابیت زیادی دارند و همچنین زندگی مشترک آنها با شقایقهای دریایی بهگونهای بود که برای یک داستان ماجراجویانه در اعماق دریا بسیار مناسب بهنظر میرسید.
اندرو استانتون پس از دیدن این عکس، تصمیم گرفت که شخصیت اصلی داستانش یعنی نمو را یک دلقکماهی بسازد. این انتخاب نهتنها بهخاطر جذابیت بصری این ماهیها بود، بلکه روابط طبیعی آنها با محیط زیست دریایی و دیگر موجودات ایدهآل برای روایت داستانی احساسی در دنیای زیر آب بهنظر میرسید.
دلقکماهیها به دلیل اندازه کوچکشان و زندگی در میان شقایقهای دریایی، نمادی از آسیبپذیری در دنیای زیر آب هستند. این ویژگیها بهخوبی با شخصیت نمو، که در ابتدای داستان توسط یک غواص به اسارت گرفته میشود، مطابقت داشت. همچنین، شقایقهای دریایی که نقش حفاظتی برای این ماهیها دارند، بهعنوان نمادی از پناه و امنیت برای نمو و پدرش مارلین بهکار گرفته شدند.
۱۸. چگونه تکمیل زود هنگام فیلمنامه به موفقیت بزرگ تبدیل شد؟
اندرو از همان ابتدا با دیدگاهی مشخص و هدفمند کار بر روی فیلمنامه این انیمیشن را آغاز کرد. او که تجربههای زیادی در نویسندگی و کارگردانی در پیکسار داشت، بهخوبی میدانست که برای ساخت یک انیمیشن موفق، نیاز است که داستان بهصورت کامل و دقیق نوشته و تعریف شود. از این رو، استانتون و تیم نویسندگانش تلاش کردند که فیلمنامه فیلم را زودتر از موعد تکمیل کنند تا بتوانند بهسرعت به مراحل بعدی تولید بروند.
در صنعت انیمیشن، داشتن فیلمنامه کامل و منظم قبل از شروع کارهای انیمیشنسازی و طراحی شخصیتها اهمیت زیادی دارد. چون روند ساخت انیمیشن بسیار زمانبر و پرهزینه است، هرگونه تغییرات در فیلمنامه میتواند هزینههای اضافی و پیچیدگیهای بسیاری را ایجاد کند. بنابراین، استانتون و تیمش تصمیم گرفتند که فیلمنامه را پیش از آغاز مراحل تولید بهطور کامل به پایان برسانند تا از هرگونه تاخیر و هزینههای ناخواسته جلوگیری کنند.
یکی از دلایل اصلی تکمیل زودهنگام فیلمنامه، داشتن یک تیم خلاق و کارآمد بود. اندرو استانتون و تیم نویسندگان پیکسار از همان ابتدا ایدهای مشخص و قوی برای داستان «در جستجوی نمو» داشتند. آنها بهخوبی میدانستند که میخواهند چه داستانی را روایت کنند و چه پیامهایی را به مخاطبان منتقل کنند. این هدفگذاری واضح به آنها کمک کرد تا روند نوشتن فیلمنامه را سریعتر پیش ببرند.
همچنین، استانتون بهعنوان یکی از مدیران خلاق پیکسار، تجربههای فراوانی از پروژههای قبلی داشت که به او اجازه داد در نوشتن فیلمنامه از تجربیات گذشته خود استفاده کند. او با استفاده از تجربیات کارگردانی و نویسندگی در پروژههای موفق قبلی مانند: داستان اسباببازیها و زندگی یک حشره توانست بهخوبی به چالشهای نوشتن فیلمنامههای پیچیده انیمیشنی پاسخ دهد و فرآیند را تسریع کند.
۱۷. داستانی که قرار نبود آن گونه آغاز شود
در نسخههای اولیه فیلمنامه در جستجوی نمو فیلم قرار نبود با مرگ همسر مارلین و تخریب خانهشان توسط یک شکارچی آغاز شود. در واقع، آغاز داستان بسیار متفاوت از چیزی بود که در نهایت بر روی پرده نقرهای مشاهده کردیم. در نسخههای اولیه، فیلم با روایتهای دیگری شروع میشد که شامل صحنههای معمولیتری از زندگی مارلین و نمو بود. این صحنهها بیشتر بر روی روابط خانوادگی و زندگی روزمره دلقکماهیها تمرکز داشتند و به تدریج داستان جستجوی نمو شکل میگرفت.
در این نسخه، داستان به شکلی تدریجی پیش میرفت و شخصیت مارلین بهعنوان یک پدر محافظ و نمو بهعنوان یک فرزند کنجکاو معرفی میشد. اگرچه این نوع شروع داستانی بهشکل طبیعی و آرامتر به مخاطب ارائه میشد، اما نویسندگان و کارگردان به این نتیجه رسیدند که این شروع برای ایجاد هیجان و احساسات قوی در مخاطب کافی نیست.
اندرو استانتون، کارگردان و نویسنده فیلم، و تیم خلاق پیکسار پس از بررسی نسخه اولیه فیلم، متوجه شدند که این آغاز تدریجی نمیتواند تأثیر لازم را بر مخاطب بگذارد. آنها به این نتیجه رسیدند که برای ایجاد یک ارتباط عاطفی قوی با مخاطب از همان ابتدای فیلم، نیاز به یک شروع تأثیرگذارتر دارند. به همین دلیل تصمیم گرفتند تا فیلم را با حادثهای تلخ و دردناک آغاز کنند: حمله یک شکارچی به خانه مارلین و همسرش و نابودی تخمهای آنها، که تنها یکی از آنها زنده میماند: نمو.
این تغییر اساسی در آغاز داستان، تأثیری عمیق بر کل فیلم داشت. با این تغییر، مارلین بهعنوان یک پدر فوقالعاده محافظ و نگران معرفی میشود که تمام تلاشش را میکند تا پسرش را از هرگونه خطری دور نگه دارد. از سوی دیگر، این آغاز تراژیک باعث میشود که مخاطب از همان ابتدا با مارلین احساس همدردی کند و بهسرعت با او ارتباط عاطفی برقرار کند.
۱۶. صدا پیشهای که تغییر کرد
هنگامی که کار بر روی این انیمیشن را آغاز شد. ابتدا انتخابی متفاوت برای صداپیشگی شخصیت مارلین در نظر گرفته شد. در نسخههای اولیه، صداپیشگی این پدر نگران قرار بود توسط بازیگر و کمدین مشهور، ویلیام اچ میسی (William H. Macy) انجام شود. انتخاب میسی به دلیل تواناییهایش در خلق کاراکترهای پیچیده و همچنین استعداد او در ایفای نقشهای کمدی و درام بود.
ویلیام اچ میسی، که با فیلمهای متعددی در دنیای سینما شناخته شده بود، در ابتدا بهنظر میرسید که میتواند انتخاب مناسبی برای این نقش باشد. او تجربههای زیادی در بازی در نقشهای حساس و عاطفی داشت و تیم پیکسار فکر میکرد که او میتواند ترکیبی از کمدی و احساسات را به شخصیت مارلین بیاورد.
با وجود این که میسی یکی از بازیگران بااستعداد و شناخته شده بود، پس از مدتی مشخص شد که صدای او به آنچه تیم پیکسار برای شخصیت مارلین در نظر داشتند، نمیخورد. در طی فرآیند ضبط دیالوگها، اندرو استانتون و تیمش احساس کردند که اجرای میسی با تون و احساسی که نیاز داشتند مطابقت ندارد. آنها بهدنبال صدایی بودند که همزمان بتواند لحظات کمدی و احساسی مارلین را بهشکلی قویتر و واقعیتر به تصویر بکشد.
یکی از نکات کلیدی که تیم پیکسار به آن توجه کرد، این بود که مارلین نه تنها یک پدر نگران است، بلکه باید توانایی بروز جنبههای طنز و سبکتری از شخصیت خود را نیز داشته باشد. با وجود اینکه میسی توانست برخی از جنبههای جدیتر شخصیت مارلین را بهخوبی به تصویر بکشد، اما نتوانست همان تعادل بین کمدی و درام را که فیلم نیاز داشت، ایجاد کند.
۱۵. رضایت استانتون از صدا پیشگی جدید
اندرو استانتون از همان ابتدا میدانست که انتخاب صدای مناسب برای مارلین میتواند یکی از بزرگترین چالشهای تولید فیلم باشد. زیرا این صدا نه تنها باید عمق احساسی شخصیت را منتقل کند، بلکه باید توانایی خلق لحظات کمدی نیز داشته باشد. پس از کنار گذاشتن ویلیام اچ میسی، استانتون به سرعت به سراغ بازیگران دیگری رفت که تواناییهای کمدی و احساسی داشته باشند. انتخاب نهایی او، آلبرت بروکس، بازیگر و کمدین معروف، بود.
آلبرت بروکس، کمدین و بازیگر با استعداد هالیوود، به دلیل توانایی خارقالعادهاش در خلق کمدی و در عین حال انتقال احساسات پیچیده، توجه استانتون را جلب کرد. بروکس به خاطر نقشهایش در فیلمهایی مانند Broadcast News و Defending Your Life شناخته شده بود و میتوانست ترکیبی از طنز و جدیت را در صداپیشگی مارلین ایجاد کند.
اندرو استانتون بهدنبال کسی بود که بتواند مارلین را بهعنوان یک پدر مضطرب و در عین حال طنزآمیز به تصویر بکشد. او به کسی نیاز داشت که توانایی ایفای نقش در لحظات عاطفی و نیز لحظات کمدی را داشته باشد. بروکس دقیقاً این ویژگیها را داشت. صدای او گرم، طبیعی و در عین حال پر از لایههای مختلف احساسی بود که میتوانست ترکیبی عالی برای شخصیت مارلین ایجاد کند.
۱۴. تغییر مفهوم شخصیت دوری در طول فرایند انتخاب بازیگر
اندرو در ابتدا هنگام نوشتن فیلمنامه در جستجوی نمو شخصیتی متفاوت برای دوری در ذهن داشت. در نسخه اولیه فیلمنامه، دوری بهعنوان یک ماهی نر طراحی شده بود. این شخصیت قرار بود همراه مارلین در سفر جستجوی نمو باشد؛ اما به جای جنبههای کمدی و شیرین، ویژگیهای بیشتری از سرسختی و حتی کمی خشونت در او وجود داشت. استانتون در ابتدا بهدنبال یک شخصیت همراه بود که بتواند به مارلین در این سفر کمک کند، اما در عین حال این همراهی چندان آسان نباشد و تنشهایی نیز میان آنها بهوجود آید.
در نسخه اولیه، دوری قرار نبود آن چهره مهربان و بامزهای باشد که در نهایت بهعنوان یکی از محبوبترین شخصیتهای انیمیشنی شناخته شد. اما چیزی در روند تولید باعث تغییر این مفهوم اولیه شد. همه چیز زمانی تغییر کرد که الن دجنرس برای صداپیشگی دوری انتخاب شد. الن دجنرس، یکی از محبوبترین کمدینها و مجریان تلویزیونی آمریکا، با صدای گرم و طنز خاص خود، انرژی و جاذبهای به شخصیت دوری بخشید که استانتون هرگز پیش از این تصورش را نکرده بود. پس از انتخاب دجنرس، استانتون متوجه شد که شخصیت دوری به چیزی بسیار بیشتر از آنچه در ابتدا در نظر داشت، تبدیل شده است.
الن دجنرس با صدای شوخطبع و مثبتاندیش خود توانست به دوری جانی تازه ببخشد. او بهشکلی طبیعی توانست لحظات کمدی و در عین حال احساسی شخصیت دوری را به تصویر بکشد. این همان لحظهای بود که استانتون تصمیم گرفت تا دیدگاه اولیه خود را بهکلی تغییر دهد و شخصیت دوری را با الهام از تواناییهای دجنرس به یک شخصیت زن قوی و منحصر بهفرد تبدیل کند.
۱۳. داستان صدا پیشگی غیر منتظره کارگردان
در جریان تولید انیمیشنها، کارگردانان و اعضای تیم تولید گاهی از صداهای موقت برای جایگذاری دیالوگهای شخصیتها استفاده میکنند تا تا زمان انتخاب صداپیشه اصلی، روند انیمیشنسازی دچار توقف نشود. این صداهای موقت، اصطلاحا( Temp Track) نامیده میشوند. در جریان ساخت در جستجوی نمو تیم تولید به صداپیشهای موقت برای شخصیت بابلز، ماهی زرد رنگ که عاشق حبابهاست، نیاز داشت.
اندرو استانتون برای تسریع فرآیند تولید، تصمیم گرفت خودش صداپیشگی موقت این شخصیت را انجام دهد. او تنها بهعنوان جایگزینی موقت، دیالوگهای بابلز را ضبط کرد تا تیم انیمیشنسازی بتواند به کار خود ادامه دهد. اما آنچه بهعنوان یک راهحل موقتی آغاز شد، بهزودی تبدیل به تصمیمی دایمی شد. پس از ضبط صداهای موقت برای شخصیت بابلز، تیم تولید و انیماتورها به سرعت متوجه شدند که صدای استانتون با شخصیت بابلز هماهنگی فوقالعادهای دارد. صدای او به شخصیت بابلز حالتی شاد و کودکانه بخشید که بهطور طبیعی با ویژگیهای این ماهی سازگار بود. بابلز یک ماهی پرانرژی و سادهلوح است که عشق بیپایانش به حبابها، لحظات کمدی جذابی در فیلم ایجاد میکند.
۱۲. صدا پیشگی شخصیت اسکوات
اسکوات، پسر کوچک کراش، یکی از شخصیتهای فرعی جذاب در در جستجوی نمو است که با انرژی و شور فراوانی که دارد، لحظات شیرینی در فیلم ایجاد میکند. او با شوق و ذوق به دنبال تجربه کردن موجسواری و همراهی با پدرش است و رفتارهای او بهخوبی شخصیت کودکانهاش را به تصویر میکشد. اسکوات به همراه پدرش کراش به مارلین و دوری کمک میکند تا از جریان اقیانوسی معروف به EAC (East Australian Current) عبور کنند.
اگرچه شخصیت اسکوات نقش کوچکی در فیلم دارد، اما بهواسطه اجرای صداپیشهاش و تعامل شیرین او با کراش، این شخصیت به یکی از محبوبترین شخصیتهای فیلم تبدیل شده است. اسکوات با صدای شاد و کودکانهاش تماشاگران را به خود جذب میکند و به شکل جالبی تعاملهای بین او و پدرش کراش نمایانگر رابطه گرم و صمیمی پدر و فرزندی است.
در حالی که صدای شخصیت کراش توسط اندرو استانتون صداپیشگی شده بود، برای صداپیشگی اسکوات نیز یک تصمیم غیرمنتظره و غیرحرفهای اتخاذ شد. به جای انتخاب یک بازیگر کودک حرفهای برای صداپیشگی اسکوات، پیکسار تصمیم گرفت از الی استانتون پسر جوان اندرو استانتون، برای این نقش استفاده کند.
الی استانتون در آن زمان تنها یک کودک خردسال بود و هیچ تجربهای در زمینه صداپیشگی یا بازیگری نداشت. اما به دلیل نیاز به صدایی که بتواند بهطور طبیعی شور و هیجان یک کودک را به تصویر بکشد، تیم تولید به این نتیجه رسید که صدای او میتواند بهترین انتخاب برای این نقش باشد. اندرو استانتون نیز از این ایده استقبال کرد و به پسرش اجازه داد تا برای صداپیشگی اسکوات تست بدهد.
الی استانتون با صدای شاد و طبیعی خود توانست دقیقاً همان چیزی را که تیم تولید در جستجوی نمو به دنبال آن بود، ارایه دهد. صدای او سرشار از انرژی کودکانه و هیجان است که به شخصیت اسکوات جان میدهد.
۱۱. داستان صدا پیشگی شخصیت دوری
دوری یکی از شخصیتهای اصلی در جستجوی نمو است که با حافظه کوتاهمدت و شخصیت شاد و بیپروایش به یکی از شخصیتهای دوستداشتنی فیلم تبدیل شده است. او در جریان سفر مارلین برای پیدا کردن پسرش نمو، به همراه او میشود و با تمام ناتوانیهایش در به خاطر سپردن جزئیات، همچنان به مارلین کمک میکند. دوری با شخصیت بیخیال و مثبتاندیش خود، به شکل خاصی به مخاطبان انرژی میدهد و لحظات شاد و خندهداری را در فیلم خلق میکند.
زمانی که پیکسار به دنبال صداپیشهای برای شخصیت دوری بود، آنها به دنبال فردی میگشتند که بتواند هم شوخطبعی و هم حس آسیبپذیری دوری را بهخوبی منتقل کند. تهیهکنندگان و تیم تولید ابتدا چندین بازیگر حرفهای را برای این نقش در نظر داشتند، اما هیچکدام از آنها نتوانستند بهطور کامل با شخصیت دوری هماهنگ شوند.
اندرو استانتون، کارگردان فیلم، به دنبال فردی بود که بتواند به شخصیت دوری حالتی بیخیال، مهربان و در عین حال کمی آسیبپذیر بدهد. او میخواست که صدای این شخصیت به گونهای باشد که تماشاگران نه تنها به او بخندند، بلکه از او حمایت کنند و با او همدردی داشته باشند. در نهایت، استانتون تصمیم گرفت به سراغ یک گزینه غیرمنتظره برود: الن دیجنرس، کمدین و مجری تلویزیونی معروف.
- ۲۰ ماجرای خندهدار انیمیشن باب اسفنجی شلوار مکعبی
- انیمیشن درون و بیرون 2 : بهترین سکانسهای احساسات تازه
- 55 انیمیشن سریالی ویژه بزرگسالان
۱۰. جادوی تصویر اقیانوس
یکی از اهداف اصلی پیکسار در در جستجوی نمو این بود که تماشاگران احساس کنند وارد دنیای واقعی زیر آب شدهاند. این به معنای بازآفرینی دقیق رنگها، نور، حرکات و رفتارهای ماهیها و دیگر موجودات دریایی بود. اما خلق چنین فضایی نیاز به تحقیق و مطالعه دقیق داشت.
تیم تولید به منظور دستیابی به این هدف، به غواصی در صخرههای مرجانی واقعی پرداختند تا از نزدیک دنیای زیر آب را مشاهده کنند. آنها با دوربینهای خود به زیر آب رفتند و رفتار ماهیها، شکل و حرکت مرجانها، بازی نور و سایهها در آب و حتی حرکت جلبکها را مطالعه کردند. این مشاهدات واقعی به آنها کمک کرد تا جزییات دقیقی را که برای خلق دنیای زیر آب در در جستجوی نمو نیاز داشتند، بهدرستی بازآفرینی کنند.
یکی از چالشهای بزرگ در ایجاد ظاهری واقعی برای «در جستجوی نمو»، بازآفرینی نحوه برخورد نور با آب و حرکت موجها بود. در زیر آب، نور به شکل متفاوتی منعکس و جذب میشود و همین موضوع باعث میشود که رنگها و تصاویر زیر آب نسبت به سطح زمین متفاوت به نظر برسند. پیکسار برای دستیابی به این جلوههای بصری واقعگرایانه از فناوریهای پیشرفته استفاده کرد تا نحوه شکست نور و بازتاب آن در آب را بهدرستی شبیهسازی کند.
تیم تولید حتی از الگوریتمهای خاصی برای شبیهسازی حرکات موجها و جریانهای آب استفاده کرد. این الگوریتمها به آنها اجازه داد تا جلوههای واقعیتری از حرکت موجها و جریانهای اقیانوسی خلق کنند که بر تصاویر بصری فیلم تأثیر بهسزایی داشت.
۹. نام کوسه در انیمیشن به یک فیلم پر فروش اشاره دارد
بروس یک کوسهی سفید غولپیکر است که به همراه دو کوسه دیگر تصمیم گرفتهاند رژیم غذایی خود را تغییر دهند و به جای ماهیها از گیاهان تغذیه کنند. آنها به شوخی میگویند: «ماهیها دوست هستند، غذا نیستند». با این حال، بروس با وجود تلاشش برای تغییر رژیم غذایی، هنوز گاهی تحت تأثیر غریزه شکارچیانه خود قرار میگیرد و باعث ایجاد لحظات هیجانانگیز و خندهداری در فیلم میشود.
نام بروس، برخلاف شخصیت طنزآمیز و دوستانه او در فیلم، به یکی از ترسناکترین کوسههای تاریخ سینما اشاره دارد که در فیلم آروارهها حضور داشت. فیلم آروارهها که در سال 1975 به کارگردانی استیون اسپیلبرگ ساخته شد، یکی از اولین فیلمهای پرفروش و موفق تجاری هالیوود بود که توانست ترس و هیجان را بهخوبی در دل تماشاگران ایجاد کند. داستان این فیلم حول یک کوسه سفید غولپیکر است که به سواحل یک شهر کوچک حمله میکند و وحشت فراوانی به وجود میآورد. این فیلم به دلیل جلوههای بصری نوآورانهاش و نیز داستان هیجانانگیز و پرتنشش، به یکی از موفقترین آثار تاریخ سینما تبدیل شد.
نکته جالب اینجاست که در جریان تولید آروارهها اسپیلبرگ و تیم تولید به مدل مکانیکی کوسهی غولپیکری که در فیلم استفاده شد، نام بروس داده بودند. این نام از وکیل شخصی استیون اسپیلبرگ الهام گرفته شده بود. بروس، وکیل اسپیلبرگ، فردی شناختهشده و مورد احترام بود و تیم تولید به شوخی این نام را بر روی کوسه مکانیکی گذاشتند.
۸. ادای احترام پیکسار به سینمای وحشت
یکی از مهمترین ارجاعات ترسناک در در جستجوی نمو اشاره به فیلم کلاسیک و معروف درخشش (The Shining) به کارگردانی استنلی کوبریک است. این فیلم که در سال 1980 منتشر شد، بر اساس کتابی از استفن کینگ ساخته شده و یکی از مشهورترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما به شمار میرود. درخشش داستان مردی است که به همراه خانوادهاش به یک هتل دورافتاده میرود تا زمستان را در آنجا سپری کنند. اما این هتل با رازهای وحشتناکی روبرو است و بهتدریج مرد به جنون و خشونت کشیده میشود.
در در جستجوی نمو این ارجاع در صحنهای رخ میدهد که نایجل، پلیکان دوست داشتنی، نمو و مارلین را به مطب دندانپزشکی میبرد. وقتی آنها به داخل آکواریوم مطب وارد میشوند، بین ماهیهای داخل آکواریوم گفتوگویی شکل میگیرد که در آن یکی از ماهیها با هیجان میگوید: همیشه شیشههای این آکواریوم تمیز و برق میزند، اما کسی نمیداند چه کسی این کار را میکند. این جمله، ارجاعی به صحنهای از درخشش است که شخصیتهای فیلم در هتل، با وجود اینکه آنجا خالی از سکنه است، متوجه میشوند که هتل بهطور مرموزی تمیز و مرتب باقی میماند.
۷. در جست و جوی نمو و موسیقی خانوادگی
موسیقی متن این فیلم توسط توماس نیومن یکی از آهنگسازان برجستهی هالیوود، ساخته شده است. توماس نیومن عضو خانوادهای است که نقش بزرگی در دنیای موسیقی فیلم داشته است. پدر او، آلفرد نیومن یکی از تاثیرگذارترین آهنگسازان سینمای کلاسیک بود و برادرش، رندی نیومن نیز یکی از آهنگسازان برجسته در دنیای انیمیشن و فیلمهای دیزنی است. به نوعی میتوان گفت که موسیقی در خانواده باقی ماند به وضوح در این خانواده دیده میشود.
توماس نیومن با سبک خاص خود توانسته به یکی از موفقترین آهنگسازان هالیوود تبدیل شود. موسیقی او در در جستجوی نمو ترکیبی از اصوات طبیعی، الکترونیک و ملودیهای ارکسترال است که به خوبی فضای زیر آب و دنیای دریایی را به تصویر میکشد. این ترکیب از آهنگها باعث میشود که تماشاگران در طول فیلم به عمق اقیانوسها فرو بروند و همزمان با شخصیتهای فیلم، این سفر هیجانانگیز و احساسی را تجربه کنند.
یکی از نکات برجسته موسیقی متن در جستجوی نمو استفاده از ریتمهای تند و در عین حال ملایم است که به خوبی با تمپو و تنش فیلم هماهنگ است. نیومن توانسته با بهرهگیری از ملودیهای ملایم و قطعاتی که از ابزارهای غیرمرسوم استفاده میکنند، فضای جادویی و اسرارآمیز دریاها را به تصویر بکشد. موسیقی متن این انیمیشن به تماشاگران اجازه میدهد که حتی پس از پایان فیلم، همچنان در فکر این دنیای زیبا و پرخطر بمانند.
۶. دعوای حقوقی
چند سال پس از انتشار انیمیشن در جستجوی نمو یک نویسنده به نام فرانک لسنیک ادعا کرد که سازندگان این انیمیشن داستان او را که پیش از این نوشته بود، سرقت کردهاند. او مدعی شد که طرح کلی داستان، شخصیتها و حتی برخی جزییات فیلم شبیه به یکی از آثار او بوده است. لسنیک ادعا کرد که پیکسار و دیزنی، بدون کسب اجازه از او، از ایدههایش برای ساخت در جستجوی نمو استفاده کردهاند.
این پرونده بلافاصله توجه رسانهها را به خود جلب کرد، چرا که در جستجوی نمو نه تنها یک انیمیشن موفق و پرطرفدار بود، بلکه به دلیل فروش بالا و کسب جوایز معتبر از جمله اسکار بهترین انیمیشن، به یکی از برجستهترین محصولات پیکسار تبدیل شده بود. از سوی دیگر، اتهامات مربوط به نقض حقوق مالکیت فکری و سرقت ادبی، به دلیل تأثیرات مخرب آنها بر شهرت شرکتها و هنرمندان، همیشه جنجالی و پرحاشیه بودهاند.
در مقابل این ادعاها، وکلای پیکسار و دیزنی به سرعت وارد عمل شدند و از تیم تولید و سازندگان فیلم دفاع کردند. آنها تاکید کردند که داستان در جستجوی نمو توسط تیم نویسندگی پیکسار و تحت مدیریت استانتون توسعه یافته است و هیچ شباهتی به اثر لسنیک ندارد. وکلای دیزنی ادعا کردند که تمامی شخصیتها، داستان و عناصر فیلم اصیل و متعلق به تیم پیکسار است.
پس از بررسیهای حقوقی و جلسات مختلف دادگاه، قاضی پرونده به این نتیجه رسید که ادعاهای لسنیک از نظر قانونی کافی نیستند و شواهد محکمی برای اثبات نقض حقوق مالکیت فکری توسط پیکسار و دیزنی وجود ندارد. در نهایت، پرونده رد شد و تیم سازندگان در جستجوی نمو از اتهامات وارده تبرئه شدند.
۵. پول کلانی به جیب زدن!
پس از اکران در تابستان سال ۲۰۰۳، در جستجوی نمو با استقبال بینظیری از سوی تماشاگران مواجه شد. این انیمیشن توانست در هفته اول اکران خود، ۷۰ میلیون دلار در آمریکای شمالی فروش کند که این عدد برای یک انیمیشن در آن زمان بیسابقه بود. فروش جهانی این فیلم در نهایت به ۸۷۰ میلیون دلار رسید که آن را به یکی از پردرآمدترین انیمیشنهای تاریخ تا آن زمان تبدیل کرد.
این موفقیت مالی نشان داد که در جستجوی نمو توانسته است به قلب مخاطبان در سراسر جهان راه پیدا کند. فروش بالای این انیمیشن در کشورهای مختلف از جمله آمریکا، انگلستان، ژاپن و سایر بازارهای بینالمللی، نشانهای از جذابیت جهانی آن بود. علاوه بر این، موفقیت مالی فیلم تنها محدود به فروش بلیتهای سینما نبود، بلکه محصولات جانبی و حقوق مرتبط با فیلم نیز به فروش قابل توجهی دست یافت.
یکی از مهمترین منابع درآمد برای فیلمهای موفق بهویژه انیمیشنها، محصولات جانبی است. شخصیتهای محبوب و بهیادماندنی در جستجوی نمو از جمله نمو، مارلین و دوری به سرعت به آیکونهای فرهنگی تبدیل شدند. این شخصیتها نه تنها در سینما مورد توجه قرار گرفتند، بلکه به عنوان اسباببازیها، لباسها، لوازمالتحریر و سایر محصولات تجاری نیز به فروش رسیدند.
۴. این انیمیشن در رسانههای خانگی هم موفق بود
در سال ۲۰۰۳، DVD بهعنوان یک فرمت جدید و پیشرفته در مقایسه با VHS در اوج محبوبیت خود بود. دیزنی و پیکسار با آگاهی از این محبوبیت، انیمیشن در جستجوی نمو را با کیفیت بالا و محتواهای ویژه در قالب DVD عرضه کردند. این نسخه خانگی به سرعت به یکی از پرفروشترین DVDهای زمان خود تبدیل شد.
در اولین روز عرضه، ۸ میلیون نسخه DVD از در جستجوی نمو فروخته شد که رکورد جدیدی در بازار رسانههای خانگی آن زمان بود. این فروش فوقالعاده نشاندهنده علاقه ماندگار مخاطبان به این انیمیشن بود. با ادامه فروش، تا پایان سال ۲۰۰۳، فروش DVD این انیمیشن به ۲۴ میلیون نسخه رسید که رقمی حیرتانگیز بود و انیمیشن را به یکی از موفقترین فیلمهای خانگی تاریخ تبدیل کرد.
۳. برندهی جایزه بزرگ اسکار
زمانی که اندرو استانتون به همراه تیمش کار بر روی در جستجوی نمو را آغاز کردند، شاید هرگز فکر نمیکردند که این فیلم به یکی از بزرگترین موفقیتهای تاریخ انیمیشن تبدیل شود. ایده اصلی فیلم از علاقه استانتون به دنیای زیر آب و خاطرات دوران کودکی او از غواصی در آبهای شور الهام گرفته بود. اما چیزی که این ایده را به یک شاهکار سینمایی تبدیل کرد، ترکیب دقیق عناصر داستانی، شخصیتپردازی فوقالعاده و جلوههای بصری خیرهکننده بود.
پیکسار که پیش از این با فیلمهایی مانند داستان اسباببازی و شرکت هیولاها خود را به عنوان یکی از پیشگامان انیمیشنهای کامپیوتری مطرح کرده بود، با در جستجوی نمو استانداردهای جدیدی را برای این صنعت تعیین کرد. این فیلم بهواسطه داستان احساسی و جهان پر از جزئیات زیر آب توانست مخاطبان در هر سن و فرهنگی را مجذوب خود کند. اما این تنها مخاطبان نبودند که از این اثر استقبال کردند؛ منتقدان نیز در جستجوی نمو را به عنوان یکی از بهترین آثار پیکسار ستودند. در نهایت در سال ۲۰۰۴، در جستجوی نمو در رقابت با دیگر فیلمهای برجسته، توانست جایزه اسکار بهترین انیمیشن را از آن خود کند.
۲. بسیاری از مردم پیام اشتباهی از انیمیشن دریافت کرند
با وجود این موفقیت چشمگیر، بسیاری از مردم و تماشاگران پیام اشتباهی از این فیلم دریافت کردند. به جای تمرکز بر موضوعات اصلی فیلم که شامل رشد فردی، استقلال و اعتماد به نفس است، برخی بینندگان به جای درسهایی که فیلم یکی از رایجترین برداشتهای اشتباه از فیلم این است که برخی تماشاگران، مارلین را بهعنوان پدری بیش از حد کنترلگر و ترسناک میبینند که به فرزندش اجازه نمیدهد مستقل باشد و بهدنبال ماجراجویی برود.
در ابتدای فیلم، مارلین به شدت محافظهکار است و ترس از دست دادن پسرش، نمو، باعث میشود که او در برخی مواقع رفتارهای محافظهکارانهای از خود نشان دهد. این رفتارها ممکن است بهنظر برسد که او نمیخواهد به نمو اجازه دهد که تجربههای جدیدی را پشت سر بگذارد.سعی در انتقال آنها داشت، برداشتهای متفاوت و گاه نادرستی از داستان و پیامهای آن داشتند.
اما اگر به عمق داستان توجه کنیم، درمییابیم که رفتار مارلین ناشی از تجربه دردناک از دست دادن همسرش و بخش بزرگی از تخمهای بچه ماهیهایشان است. او از روی عشق و ترس از تکرار این تجربه تلخ، به شدت نگران نمو است و سعی میکند از او محافظت کند. اما در نهایت، سفر او به دنبال نمو به تجربهای برای خود مارلین نیز تبدیل میشود، جایی که او یاد میگیرد اعتماد کند و به پسرش اجازه دهد که مستقلتر باشد.
در حالی که نمو بهعنوان یک شخصیت دوستداشتنی و کنجکاو به تصویر کشیده میشود، برخی تماشاگران او را بهعنوان یک قهرمان ماجراجو میبینند که از خانه فرار میکند تا دنیای بیرون را کشف کند. این برداشت اشتباه است. نمو هرگز قصد نداشت از خانه فرار کند یا به طور عمدی از پدرش فاصله بگیرد. او تنها به دلیل کنجکاوی کودکانه و برای اثبات خود، به آبهای عمیقتر میرود، اما این تصمیم منجر به دزدیده شدن و گرفتاری او میشود.
۱ . بازگشت به دنیای زیر آب پس از مدت طولانی
وقتی در جستجوی نمو بهعنوان یکی از موفقترین فیلمهای انیمیشنی تاریخ شناخته شد، بسیاری از طرفداران منتظر دنبالهای بودند که ماجراهای جدیدی از مارلین و نمو به تصویر بکشد. اما پیکسار تصمیم گرفت که این بار توجهها را به شخصیت دیگری از فیلم اول با گذشت ۱۳ سال یعنی در سال ۲۰۱۶ معطوف کند. دوری، ماهی آبی فراموشکار که با صداپیشگی فوقالعاده الن دیجنرس (Ellen DeGeneres) توانست به یکی از محبوبترین شخصیتهای فیلم تبدیل شود.
دوری که به خاطر مشکل حافظه کوتاهمدت خود به خاطر سپرده میشود، در فیلم اول به عنوان یکی از دوستان و همراهان مارلین در جستجوی نمو به تماشاگران معرفی شد. این شخصیت بامزه و بیپروا با طنز خاص خود و قلب بزرگش توانست تماشاگران را تحت تاثیر قرار دهد و به همین دلیل، تصمیم پیکسار برای ساخت فیلمی که حول محور دوری و داستان او باشد، منطقی و جذاب بهنظر میرسید.
در جستجوی دوری یک سال پس از اتفاقات فیلم اول روایت میشود. دوری که با مارلین و نمو در کنار صخرههای مرجانی زندگی میکند، ناگهان خاطرهای از والدین گمشدهاش به یاد میآورد. این خاطره کوتاه و مبهم جرقهای برای سفری جدید میشود؛ سفری که این بار هدفش پیدا کردن خانواده گمشده دوری است. اما مشکلات حافظه دوری باعث میشود که این سفر پر از ماجراجوییها و چالشهای تازه باشد.
در این مسیر، دوری با دوستان جدیدی آشنا میشود، از جمله هنک، یک اختاپوس بداخلاق که علاقهای به بازگشت به اقیانوس ندارد و در مرکز دریایی نگهداری میشود. همچنین دستینی، یک کوسهوال خجالتی که به دلیل مشکلات بینایی به دوستان جدیدش کمک میکند، و بیلی، یک نهنگ سفید، از شخصیتهای دیگری هستند که در این ماجراجویی با دوری همراه میشوند.
سخن آخر
در جستجوی نمو فراتر از یک انیمیشن کودکانه ساده است. این انیمیشن با طراحی شخصیتهای جذاب، داستانی عمیق و پیامهای انسانی، توانسته است به قلب مخاطبان و منتقدان زیادی نفوذ کند و به یک اثر ماندگار تبدیل شود. حقایق جالب و ناگفتهای که در این مقاله به آنها اشاره شد، نشان میدهد که چگونه یک فیلم میتواند در عین سرگرمی، به تماشاگران یادآوری کند که زندگی زیباست و با چالشهای آن باید مواجه شد.
بدون شک، در جستجوی نمو یکی از برجستهترین آثار سینما است که نه تنها در دل مخاطبان جا دارد، بلکه به عنوان یک نشانه از کیفیت و خلاقیت پیکسار در دنیای انیمیشن نیز شناخته میشود. این فیلم به ما یادآوری میکند که جستجوی هویت، عشق و خانواده همیشه ارزشمند است و این مفاهیم میتوانند در هر دورهای از زندگی معنا پیدا کنند.
منبع: yardbarker