9 سکانس بداهه و ماندگار سریال فرندز
از کت ترامپ در تن جویی تا آخرین دیالوگ چندلر
حالا دیگر دو دهه است که فرندز یا دوستان بهعنوان یکی از بهترین سیتکامهای تمام دوران شناخته میشود. بیشمار آدم در سراسر دنیا وجود دارد که همچنان به تماشای این سریال کمدی ادامه میدهند. بهنظر میرسد این محبوبیت پایان ندارد. دراصل فرندز با ۶ بازیگر اصلی ناشناخته شروع شد. اما طولی نکشید که این بازیگران و فضایی که خلق کردند، به شهرت جهانی رسید و صنعت سینما و تلوزیون را شگفتزده کرد. زمانی که این ۶ بازیگر اصلی و سازندگان شروع به ساخت فرندز کردند، حتی روحشان خبر نداشت که قرار است شوخطبعیها و شیطنتهایشان شهره مردمی از سراسر جهان و منبع الهام سازندگان فیلم و سریال کمدی تبدیل شود.
هنگام تماشای فرندز یا بهتر است بگوییم تماشای چندباره این سریال، طبیعی است که بعضی دیالوگها یا اتفاقات را پیشبینی کنیم؛ بویژه آنهایی که نمادین هستند یا بهنوعی به ویژگیهای شخصیتی کاراکترها یا روابط بینشان مربوط میشوند. این موقعیتها از قبل برنامهریزی شده و در فیلمنامه وجود داشتهاست. برای نمونه میتوان به جمله معروف «جویی غذایش را با کسی شریک نمیشود» (Joey doesn’t share food) یا «ما در دوران جدایی بودیم» (We were on a break) اشاره کرد. مشخص است که این دیالوگها در فیلمنامه بودهاست. اما دیالوگها و سکانسهایی هم در فرندز وجود دارد، که به صورت بداهه و به اصطلاح دقیقه نودی توسط بازیگران به نمایش اضافه شدهاست. این دیالوگها بهطرز شگفتانگیزی خندهدار، محبوب و ماندگار شدهاست. و این نشان میدهد که تا چه اندازه بازیگران درگیر کاراکترهای خود شده و درست در قالب نشستهاند. در اینجا درباره 9 سکانس از فرندز صحبت میکنیم که در فیلمنامه نبوده و به صورت بداهه سر صحنه خلق شده و با این وجود ماندگار شدهاست.
9. راس بدون هیچ دلیلی چراغ خوابی را به دست چندلر میدهد
- فصل ۵ قسمت ۴
تا حالا شده که از شدت خوشحالی و هیجان زیاد ندانید که باید چه کاری انجام دهید؟ در این صحنه راس چنین حالی دارد. او بعد از اینکه عروسیاش با امیلی به هم خوردهاست، حالا بعد از مدتها تماسی از او دریافت میکند. راس در حالیکه با امیلی صحبت میکند، در داخل آپارتمان خواهرش دور میزند. اوج این صحنه کمدی زمانیست که راس یک چراغ خواب را بدون هیچ دلیلی به دست چندلر میدهد. چندلر چراغ را میگیرد اما از چهره ماتومبهوتش مشخص است که نمیداند چه خبر است. ابتدا چندلر درباره نگه داشتن چراغ مردد میشود، اما در نهایت با آن کنار میآید.
8. چندلر به ترامپ کنایه میزند
- فصل ۴ قسمت ۱۱
سکانسی در قسمت ۱۱ فصل ۴ وجود دارد که چندلر به صورت بداهه دیالوگ خندهدار و کنایهآمیزی درباره ترامپ میگوید. در این موقعیت جویی به تازگی شغلی در موزه در کنار راس پیدا کرده است. او یک کت آبی پوشیدهاست و با خوشحالی در آپارتمان مونیکا به دوستانش نشانش میدهد. جویی هیجان زیادی دارد تا خبرهای جدید را به دوستانش بدهد. او با اشاره به لباس کارش از دوستانش میپرسد به نظرتان شغل من چیست؟ چندلر در پاسخ به جویی میگوید: نمیدانم، اما ترامپ کت آبیاش را پس میخواهد. به محض ادای این جمله، صورت متیو پری تغییر کرده و به تقلا میافتد که به نقشش برگردد و اشتباهش را تصحیح کند. اما دخترها به او اجازه نمیدهند. جنیفر انیستون و کورتنی کاکس شروع به صحبت کرده و ادعا میکنند که چندلر نمیداند چه میگوید. این سکانس و تعامل شخصیتها خیلی طبیعی به نظر میرسد و اینگونه توجیه میشود که چندلر همیشه یک شوخی در آستینش دارد. اما لحظهای که مونیکا میگوید تو یک احمقی، مشخص میشود که هیچکدام از اینها در فیلمنامه نبودهاست.
7. ترافل ریچل یک موقعیت چسبناک ایجاد میکند
- فصل ششم، قسمت نهم
قسمتهایی از فرندز که عید شکرگزاری برگزار میشود، نمادینترین و ماندگارترین قسمتهای این سیتکام است. در این قسمتها معمولا مونیکا غذاهای خوشمزه درست میکند و موقعیت طنزی با آن ایجاد میشودو درنتیجه چالشی بین دوستان ایجاد میشود که باید حل شود. سپس یک موقعیت جنونآمیز طبیعی خلق شده و درنهایت همه کنار کسانی که دوستشان دارند، جشن میگیرند. یکی از این موقعیتها به شدت به مزاق طرفداران خوش آمدهاست و همیشه از آن یاد میکنند. این موقعیت همان سکانسی است که در آن ریچل چندشناکترین ترافل ممکن را درست میکند. با وجود اینکه درست کردن دسر چندش آور در فیلمنامه بود، اما دیالوگ جویی درباره اینکه چرا ریچل چنین دسری درست کرده و ادامه ماجرا بداهه بودهاست. وقتی زمان پذیرایی فرا میرسد و مشخص میشود که ریچل چه اشتباهی کردهاست، راس میگوید که دو صفحه کتاب آشپزی به هم چسبیدهاست و اینطور است که ریچل مواد اشتباهی را ترکیب کردهاست. در این لحظه جویی فریاد میزند و میگوید چندلر. این واژه به شکلی مطرح میشود که انگار چندلر باعث و بانی چندشناک شدن دسر است.
6. تمام دیالوگهای پائولو بداهه است
- فصل ۱، قسمتهای مختلف
ریچل در سریال فرندز معشوقهای زیادی در طول سالها داشتهاست، اما هیچکدام به اندازه پائولو خندهدار نیستند. پائولو یک مرد مرموز ایتالیایی و آشفته است که ریچل برای اولین بار او را در راهروی خانهشان میبیند. او شیرین و دوستداشتنی صحبت میکند، اما هیچکس ازجمله ریچل حرفهای او را نمیفهمد. پائولو اینگونه معرفی میشود که از ایتالیا آمدهاست. بازیگر نقش پائولو در حالیکه هنرجوی بازیگری بوده، مشغول یادگیری زبان انگلیسی بودهاست. جالب اینجاست که تمام دیالوگهای این بازیگر بداهه بودهاست. زمانیکه او مشغول به یادگیری زبان انگلیسی بوده، به هیچ عنوان تصورش را نمیکرده که در نقشی ماندگار بازی کند که با زبان خودش هرچه دلش میخواهد بگوید.
- 20 سریال اکشن برتر تمام دوران؛ از 24 تا فرار از زندان
- 10 سریال درام برتر با درخشش ستارههای کمدی
- 10 سریال تماشایی شبیه «بی گناه فرضی» (Presumed Innocent)
5. دیالوگ ماندگار خواهر ریچل، بداهه است
- فصل ۹ قسمت ۸
تعداد زیادی دیالوگ نمادین در سراسر سریال فرندز وجود دارد، که یکی از آنها از زبان کریستینا اپلگیت یا همان امی خواهر ریچل خارج میشود. او که از بازی در نقش خواهر ریچل گرین لذت فراوانی بردهاست، میگوید بسیار خوششانس است، که یکی از بهترین قطعات دیالوگ را در این سریال آنهم بهصورت بداهه داشته است. زمانی که امی برای اولین بار با دوستان خواهرش ملاقات می کند، او با همه آنها احوالپرسی میکند. اما وقتی او با فیبی را میبیند، لبخند و نگاهی تحقیرآمیز دارد. به نظر می رسد او نمی تواند درک کند که نام این شخص فیبی است و اما نیست و اما اسم دختر ریچل است. طبیعی است که فیبی هر بار سعی میکند امی را تصحیح کند و درنهایت امی به ریچل روی میکند و با اشاره به فیبی میگوید: چرا او این صداها را از خودش درمیآورد؟ هر کسی که در این حضور داشته میگوید نمیتواند این سکانس را بدون سوال بامزه وگیجکننده امی تصور کند.
4. سر چندلر واقعا با کابینت برخورد میکند
- فصل ۴ قسمت ۳
چندلر و دستبند به هیچ عنوان در یک جمله نمیگنجند. اما در یک سکانس معروف و بهیادماندنی، این فرضیه زیر سوال میرود. در این قسمت چندلر با رئیس ریچل قرار میگذارد. در این قسمت در سکانس معروف، ریچل وارد دفتر رئیسش میشود و میبیند که چندلر با دستبند به صندلی بسته شدهاست. چندلر از ریچل میخواهد که دستبند را باز کند، اما ریچل قبول نمیکند. دلیل ریچل این است که رئیسش متوجه میشود که او وارد اتاقش شده و دستبند چندلر را باز کردهاست. در نهایت چندلر و ریچل با هم جروبحث میکنند. در اوج این درگیریها چندلر کنار کمد بایگانی قرار دارد. او دستش را میکشد و همین حرکت باعث میشود که کشوی کمد بایگانی باز شده و به سر چندلر برخورد کند. در این لحظه چهره چندلر تماشایی است. هرکسی که ریچل را بشناسد میداند که وقتی خندهاش میگیرد و نمیتواند بخندد، دستش را جلوی دهانش میگیرد. در این صحنه دوربین چهره ریچل را نشان میدهد که شوکه شدهاست و هر دو دستش را روی دهانش گذاشتهاست. چهره چندلر هم شوکه و در عین حال آسیبدیده است. لازم به توضیح نیست که این صحنه یک برداشت بودهاست و چندلر و ریچل بعد از آن خندیدهاند.
3. رابین ویلیامز و بیلی کریستال بهطور اتفاقی به گروه بازیگری میپیوندند
- فصل ۳ قسمت ۲۴
در طول ۱۰ فصل و ۱۰ سال ساخت سریال فرندز، بازیگران زیادی به گروه پیوستند و از آن جدا شدند. در این میان اتفاقیترین و شیرینترین حضور را رابین ویلیامز و بیلی کریستال دارند. این دو نفر برای کار دیگری در منطقه فیلمبرداری فرندز حضور داشتند اما انگار در زمان درست در موقعیت درست قرار گرفتند. وقتی این دو اتفاقی از لوکیشن فرندز میگذرند، کارگردان آنها را میبیند و نگهشان میدارد. کارگردان از این دو میخواهد که یک نقش فرعی را فوری بازی کنند و بروند. این دو هنرمند هم در همان جا شخصیتها، دیالوگها و جزئیات اجرای خود را دریافت میکنند. در این سکانس رابین ویلیامز شخصی بهنام توماس را بازی میکند که برای دوستش تیم با بازی بیل کریستال تعریف میکند، که فهمیده است همسرش با دکتر خود به او خیانت کردهاست. در ادامه گفتگوی این دو نفر مشخص میشود که درواقع این تیم است که زندگی توماس را به گند کشیده است. از گریه های هیستریک گرفته تا این دو که با صدای بلند از کافیشاپ بیرون می آیند، این لحظه بداهه را طرفداران واقعی نمیتوانند فراموش کنند.
2. دیوید شوییمر جنیفر آنیستن را دست میاندازد
- فصل 7 قسمت 16
وقت گذراندن با بچهها گاهی اوقات کار سختی است و ریچل بیشترین چالش را در این زمینه دارد. او وقتی کنار بن پسر راس قرار میگیرد، دوست دارد باحال و بامزه به نظر برسد. ریچل برای اینکه به بن خوش بگذرد و او را دوست داشته باشد، شیطنتها و حقههای کودکی را به او یاد میدهد. بن این حقهها را یاد گرفته، همه را روی پدرش پیاده کرده و حسابی خوش میگذراند. اما در یکی از سکانسها، شیطنتی رخ میدهد که در فیلمنامه نبودهاست. در انتهای این قسمت، وقتی راس حسابی از مسخرهبازیهای بن به ستوه آمدهاست، با او بر علیه ریچل دست به یکی میکند. آنها ریچل را دست میاندازند و به سمت راهرو فرار کرده و درنهایت در راهرو ناپدید میشوند. با این حال جنیفر آنیستون بیخبر است که یک آدمک با لباس راس از بالای پلهها به پایین میافتد. او در نهایت فریاد میکشید و واکنشی واقعی به این شوخی نشان میدهد. و این واکنش همان چیزی است که کارگردان میخواهد.
1. آخرین دیالوگ چندلر، بهترین پایانبندی ممکن است
- فصل ۱۰ قسمت ۱۸
چندلر همیشه بهعنوان مرد بامزه و کسی که هر لحظه شوخیهایی آماده دارد شناخته میشود، بنابراین وقتی متیو پری تصمیم میگیرد در پایان سریال دیالوگی بگوید، همه فکر میکنند اوضاع مثل همیشه است. در این سکانس پس از اینکه همه اعضای گروه کلیدهای خود را روی پیشخوان آپارتمان مونیکا میگذارند و شروع به ترک کردن آپارتمان میکنند، ریچل می پرسد که آیا بقیه هم مایلند قبل از اینکه از هم جدا شوند، قهوه بخورند. چندلر می گوید بله همینطور است، اما سپس به طعنه می پرسد کجا؟ این سوال ساده نه تنها کمی حال و هوا را عوض می کند، بلکه واکنشی صمیمانه از همه دریافت می کند. لبهای شخصیتها را می توان در حال خنددیدن دید و کورتنی کاکس و دیوید شوییمر هر دو قهقهه میزدند. این بهترین راه برای پایان دادن به بهترین کمدی تاریخ است. با درگذشت متیو پری، درست به نظر میرسد که او کسی بود، که باید آخرین دیالوگ نمادین را ادا میکرد، تا در یاد همه بماند.
منبع: movieweb
وای سرکلاس بودم تیتر رو که دیدم نتونستم مقاومت کنم و تا اخر نخونم
از اول تا اخرشم خندیدم و به اخری و بداهه چندلر که رسیدم بغض کردم
خوشحالم که خندیدی.