قسمتهای ماندگار: قسمت اول سریال From
هنر خوب شروع کردن
16در ساختار سریالسازی هالیوود، قسمت اول نقش بسیار مهمی دارد. اصلا در هالیوود به قسمت اول، قسمت آزمایشی گفته میشود و از آن برای برآورد میزان رضایت احتمالی مخاطبان از ایده کلی سریال و داستان استفاده میشود. به همین دلیل، قسمتهای اول سریالها معمولا کیفیت بالایی دارند. چون سازندگان سریال وظیفه دارند در همین قسمت اول میخ خود را محکم بکوبند و مخاطب را جذب کنند. اما چیزی که سریال از جانب (From) در قسمت اول خود رو کرد، فراتر از یک قسمت آزمایشی بود. این قسمت که تحت تاثیر نمایشنامه یوجین اونیل، «سفر دراز روز در شب» نام دارد، به دلیل زیرکی سازندگان سریال و استفاده درست از عناصر مختلف فیلمنامهنویسی و کارگردانی، خیلی خوب موفق میشود مخاطبان را میخکوب کند و برای قسمتهای بعدی آماده نگه دارد.
- نقد سریال From: آیا این دنیای ترسناک ارزش تماشا دارد؟
- قسمتهای ماندگار: «هاردهوم» از سریال بازی تاج و تخت
بررسی قسمت اول سریال From
معمولا داستانهایی که میخواهند مخاطب را به یک فضای مرموز و ترسناک ببرند که پر از اسرار مختلف است، داستان را در فضایی خارج از آن محیط شروع میکنند. معمولا همراه قهرمانان داستان میشویم که بیخبر از همهجا، به یکباره از چنین محیطی سر در میآورند و در دام آن گرفتار میشوند. مخاطب کمکم و با یک تعلیق فراوان، با این محیط ترسناک و شگفتیهای آن آشنا میشود. هوشمندی قسمت اول سریال «از جانب» این است که داستان را دقیقا در نقطه مقابل شروع میکند. در یک افتتاحیه تماشایی، ما در صحنه اول سریال بوید (هارولد پرینو) را میبینیم که نزدیک غروب خورشید، زنگ را به صدا در میآورد و از ساکنان شهر میخواهد که به خانههای خود بروند. همهچیز کنجکاوی برانگیز به نظر میرسد و سوالات زیادی در ذهن مخاطب شکل میگیرد. هشت دقیقه ابتدایی قسمت اول، تماما در شهر و بین ساکنان آن میگذرد. جالب این است که در این هشت دقیقه، ما تقریبا با تمام عناصر مهم شهر آشنا میشویم. اینکه همه ساکنان شهر باید بعد از غروب خورشید در خانه بمانند، این که همه باید یک طلسم به در خانههای خود بچسبانند، این که موجودات ترسناک و خونریزی وجود دارند که اصرار دارند وارد خانهها شوند. حتی با قانون اصلی این شهر (این که تا شما نخواهید، این موجودات نمیتوانند وارد خانه شوند) هم در همین هشت دقیقه آشنا میشویم. تازه بعد از این هشت دقیقه، عنوانبندی سریال با یک آهنگ بسیار متناسب شروع میشود و مخاطب را بیش از پیش با فضای سریال و مضمون کلی آن آشنا میکند. آهنگ «هر اتفاقی بخواهد بیافتد، میافتد» از گروه پیکسیز: «وقتی یک پسربچه بودم/ از پدرم پرسیدم که چکاره خواهم شد؟/ خوشتیپ خواهم بود، یا ثروتمند؟/ او به من گفت:/ هر اتفاقی بخواهد بیافتد، میافتد/ آینده دست ما نیست.»
این آهنگ به شکلی موجز، عصاره کل سریال را خلاصه کرده است. این که شخصیتهای داستان در دام یک شهر مرموز گیر افتادهاند و هیچ کنترلی روی سرنوشت خود ندارند، تنها مجبورند هر اتفاقی که رخ میدهد را بپذیرند. تازه از دقیقه دهم این قسمت به بعد، ما با شخصیتهای اصلی داستان (جیم و خانوادهاش) آشنا میشویم. جالب این است که ورود آنها به شهر هم تقریبا یک اتفاق همیشگی در فضای داستانی سریال است که شخصیتهای سریال به آن عادت کردهاند، ولی ما چون از هیچچیز خبر نداریم، آن را یک اتفاق عادی قلمداد میکنیم. شخصیتهای این شهر خیالی حالا دیگر میدانند که هرازچند گاهی، مسافران راه گمکرده جدیدی سر و کلهشان پیدا میشود. آماده کردن ذهن آنها برای آشنا شدن با شهر و قواعد حاکم بر آن، یکی از چالشهای دشوار ولی همیشگی آنهاست.
قسمت اول سریال «از جانب»، همهچیز در خود دارد. از تعلیق و کنجکاو کردن مخاطب گرفته تا معرفی شخصیتهای جذاب و خلق فضای داستانی که بلافاصله سوالات زیادی را در ذهن مخاطب مطرح میکند. با توجه به افت نسبی سریال در فصلهای دوم و سوم، اغراق نیست اگر بگوییم «از جانب» هنوز مدیون آن قسمت اول فوقالعاده خود است. قلاب مخاطبان سریال هنوز در دام قسمت اول گیر افتاده است و به سختی میتوانند خود را از این داستان و جهان کنجکاوی برانگیز دور کنند. اگر به فهرست عوامل سازنده سریال نگاهی بیاندازیم، متوجه میشویم اینکه «از جانب» دارای چنین ویژگیهایی است، چندان تعجببرانگیز نیست. چرا که جک بندر، یکی از تهیهکنندههای اصلی سریال «گمشدگان»، از تهیهکنندگان این سریال هم هست. «گمشدگان» هم به فضای وهمآور و اسرارآمیز خود مشهور بود و هر قسمت، مخاطب را با پرسشهای زیادی مواجه میکرد. جالب این است که هم «گمشدگان» و هم «از جانب»، قسمت اول خود را با یک ساختار نسبتا مشابه آغاز میکنند. در «گمشدگان» هم به جای یک مقدمه طولانی، داستان از جایی شروع میشود که هواپیما سقوط کرده است و شخصیتهای داستان در یک جزیره گیر افتادهاند. البته «از جانب» حتی از «گمشدگان» هم پا را فراتر میگذارد و به جای یک مقدمه، حتی یک مقدمه کوتاه، داستان را مستقیم از دل شهر شروع میکند. تازه در قسمتهای بعدی است که بخشهایی از گذشته آشکار میشود و به ریشههای این اتفاقات پی میبریم.
قسمت اول سریال «از جانب»، همهچیز در خود دارد. از تعلیق و کنجکاو کردن مخاطب گرفته تا معرفی شخصیتهای جذاب و خلق فضای داستانی که بلافاصله سوالات زیادی را در ذهن مخاطب مطرح میکند. با توجه به افت نسبی سریال در فصلهای دوم و سوم، اغراق نیست اگر بگوییم «از جانب» هنوز مدیون آن قسمت اول فوقالعاده خود است.
برای یک سریال پر رمز و راز که به دنبال میخکوب کردن مخاطب است، چه شروعی میتواند از این بهتر باشد؟ وقتی شروع قصه در نقطه میانی سریال است، مخاطب به یکباره با سیل پرسشهای مختلف مواجه میشود. هم دوست دارد به منشاء این اتفاقات پی ببرد و ببیند این شخصیتها چگونه سر از چنین شهری در آوردهاند، و هم دوست دارد ببیند از این به بعد اوضاع چگونه خواهد بود و این قهرمانان داستانی، چه چالشهایی را از سر خواهند گذراند.
وقتی داستان در شهر شروع میشود، خود به خود وزنه اصلی جذابیت داستان، بر روی دوش شهر میافتد. مخاطب متوجه میشود که در این سریال، شخصیتهای مختلف اهمیت آنچنانی ندارند. آنچه که مهم است، این شهر و فضای اسرارآمیز آن است که باید مورد کاوش و بررسی قرار بگیرد. از حق نگذریم، در اتفاقاتی که در چند این فصل رخ داده است هم میتوانیم ببینیم که شخصیتهای سریال «از جانب» واقعا جذابیت غیرطبیعی ندارند. شاید بوید، جیم، ویکتور، بابتا، فاطمه و غیره جنبههای دوست داشتنی داشته باشند و مخاطب را با خود همراه کنند، اما چیزی که مهمتر است، این است که این شهر اصلا در کجا قرار دارد؟ چرا چنین ویژگیهایی دارد و چگونه باید از آن گریخت؟ قسمت اول سریال «از جانب»، با چنین شروعی، دقیقا چنین پیشفرضی را در ذهن مخاطب میکارد: این که تنها باید روی شهر تمرکز کنیم، و بقیه عناصر کارکردهای فرعی دارند؟
قسمت اول سریال «از جانب» مورد تحسین فوقالعادهای قرار گرفت. منتقدان این قسمت را به خاطر لحن جسورانه و خلق یک فضای داستانی پرتعلیق، ستودند. این قسمت در حال حاضر در وبسایت آیامدیبی امتیاز بسیار خوب ۸.۱ از ۱۰ را دارد.
مشخصات سریال From | |
خالق | جان گریفین |
شبکه پخش کننده | Epix |
بازیگران | هارولد پرینو، کاتالینا ساندینو مورنو، ایان بیلی |
تاریخ انتشار فصل اول | ۲۰۲۲ |