نقد سریال ترسناک آن: به دری خوش آمدید (It: Welcome to Derry)

ترس به‌مثابه میراث جمعی

سریال آن: به دری خوش آمدید (It: Welcome to Derry) که همین امسال توسط کانال اچ‌بی‌او پخش شد، به‌سرعت به یکی از پربیننده‌ترین آثار ترسناک تلویزیونی بدل گردید. این اثر با تکیه بر میراث رمان استیون کینگ و فیلم‌های اندی موسکیتی، تلاش می‌کند تا چرخه‌ی وحشت در شهر خیالی دری را از زاویه‌ای تازه روایت کند. سریال با فضاسازی دقیق و شخصیت‌پردازی چندلایه، مخاطب را به جهانی می‌برد که ترس دیگر یک هیولای بیرونی نیست، بلکه بخشی از حافظه‌ی جمعی و نهادهای اجتماعی است. 

مشخصات سریال خرگوش سیاه
خالق اندی موسکیتی، باربارا موسکیتی، جیسون فوکس
بازیگران تیلور پیج، جوان آدپو، کریس چاک، جیمز رمار
استودیو سازنده HBO
تاریخ انتشار ۲۰۲۵

«به دری خوش آمدید» از همان آغاز نشان می‌دهد که قصد دارد فراتر از یک بازسازی صرف باشد. روایت در دهه‌ی ۱۹۶۰ جریان دارد؛ دوره‌ای که آمریکا با بحران‌های اجتماعی و سیاسی متعددی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. این انتخاب زمانی، به سازندگان امکان می‌دهد تا وحشت را در بستر تاریخی و اجتماعی خاصی قرار دهند و آن را به تجربه‌ای ملموس‌تر بدل کنند. 

پیوند با آثار قبلی 

آن: به دری خوش آمدید

«به دری خوش آمدید» به‌عنوان پیش‌درآمدی بر فیلم‌های «آن» (2017 و 2019) ساخته‌ی اندی موسکیتی، وظیفه‌ی دشواری برعهده دارد: گسترش جهان داستانی بدون تکرار. سریال با معرفی نسل تازه‌ای از شخصیت‌ها و اشاره‌های ظریف به اتفاقات دو فیلم سینمایی قبلی، پیوندی طبیعی با آثار قبلی برقرار می‌کند. 

این پیوند نه‌تنها در سطح روایی بلکه در سطح بصری نیز دیده می‌شود. استفاده از نمادها، مکان‌ها و حتی صحنه‌هایی که یادآور فیلم‌ها هستند، باعث می‌شود مخاطب احساس کند در همان جهان آشنا قدم می‌زند. بااین‌حال، سریال از تکرار مستقیم پرهیز می‌کند و به‌جای آن، بر روایت‌های فرعی و پیشینه‌های تاریخی تمرکز می‌کند.   این ارتباط با آثار قبلی به سریال مشروعیت می‌بخشد و آن را در امتداد میراث سینمایی «آن» قرار می‌دهد، بی‌آنکه استقلال هنری خود را از دست بدهد. 

«آن: به دری خوش آمدید» یکی از جدی‌ترین و بالغانه‌ترین تلاش‌ها برای بازتعریف وحشت در سریال‌های تلویزیونی معاصر است. سریالی که به‌جای تکرار فرمول‌های امتحان‌پس‌داده، خطر می‌کند و وحشت را به تاریخ، حافظه و فلسفه پیوند می‌زند.

گسترش جهان «آن»

یکی از مهم‌ترین دستاوردهای «به دری خوش آمدید» گسترش جهان داستانی «آن» بدون تکرار مستقیم همان داستان آشناست. سریال به‌جای تمرکز بر یک گروه کودک یا قهرمانان مشخص، شهر دری را به‌عنوان یک موجود زنده و دارای حافظه معرفی می‌کند. در این‌جا، روایت خطی جای خود را به ساختاری قسمت‌بندی شده و گاه پراکنده می‌دهد که هر بخش، تکه‌ای از معمای بزرگ‌تر شر را آشکار می‌کند.

این ساختار غیرخطی به سریال اجازه می‌دهد تا مفهوم «چرخه» را به‌صورت فرمی نیز بازتاب دهد. رویدادها الزاما به نتیجه‌ای قطعی ختم نمی‌شوند، شخصیت‌ها گاه ناتمام رها می‌شوند و بسیاری از پرسش‌ها عمدا بی‌پاسخ می‌مانند. این ناتمام بودن یک ضعف روایی نیست، بلکه بخشی از منطق جهان «آن» است؛ جهانی که در آن، هیچ‌چیز واقعاً تمام نمی‌شود.

در نتیجه، «به دری خوش آمدید» بیش از آن‌که داستانی درباره شکست یا پیروزی باشد، روایتی درباره تداوم است. تداوم ترس، خشونت، و فراموشی. این گسترش جهان داستانی، سریال را از دام پیش‌درآمدهای بی‌مصرف نجات می‌دهد و آن را به اثری مستقل تبدیل می‌کند.

تبدیل وحشت به تاریخ اجتماعی

آن: به دری خوش آمدید

یکی از جسورانه‌ترین تصمیم‌های سریال، پیوند دادن وحشت با تاریخ اجتماعی است. در «به دری خوش آمدید»، ترس تنها محصول نیروهای ماورایی نیست، بلکه نتیجه مستقیم تبعیض، خشونت جمعی، و سکوت تاریخی است. سریال با رجوع به رخدادهای تلخ گذشته شهر، نشان می‌دهد که اتفاقا این موجود از دل همین زخم‌ها تغذیه می‌کند.

نمونه‌ی بارز این رویکرد، بازسازی حادثه‌ی سوختن باشگاه «بلک اسپات» است؛ رویدادی که در رمان کینگ نیز ذکر شده بود و سریال آن را با دقت و شدت بیشتری به تصویر می‌کشد. این صحنه، وحشت را از سطح ماورایی به سطح اجتماعی می‌آورد و نشان می‌دهد که خشونت نژادپرستانه می‌تواند به‌اندازه‌ی یک هیولای کیهانی هولناک باشد. 

این رویکرد، وحشت را از سطح فردی به سطح جمعی ارتقا می‌دهد. ترس دیگر فقط تجربه یک کودک یا یک خانواده نیست، بلکه تجربه یک جامعه است که بارها انتخاب کرده چشمانش را بر روی شر ببندد. در این خوانش، پنی‌وایز نتیجه انکار است؛ هیولایی که تنها زمانی ظاهر می‌شود که حقیقت دفن شده باشد.

«به دری خوش آمدید» با این نگاه، به شکلی غیرمستقیم به مسائل معاصر نیز اشاره می‌کند: نژادپرستی، خشونت نظام‌یافته، و تاریخ‌های نانوشته. «به دری خوش آمدید» نشان می‌دهد که وحشت، اغلب از دل عادی‌ترین ساختارها زاده می‌شود؛ جایی که شر، طبیعی جلوه داده شده است.

آیکون سریال آن : به دری خوش آمدید IT: Welcome to Derry
سریال

آن : به دری خوش آمدید

IT: Welcome to Derry

تماشای سریال آن: به دری خوش آمدید

بازتعریف نقش پنی‌وایز

پنی‌وایز در این سریال دیگر مرکز مطلق روایت نیست؛ و این بزرگ‌ترین نقطه قوت آن است. «به دری خوش آمدید»  آگاهانه از نمایش بیش‌ازحد این شخصیت پرهیز می‌کند و اجازه می‌دهد حضورش به جای دیده شدن، بیشتر حس شود. این غیاب حساب‌شده، پنی‌وایز را دوباره ترسناک می‌کند.

در این روایت، پنی‌وایز بیشتر شبیه یک مفهوم است تا یک شخصیت. او می‌تواند در قالب‌های مختلف ظاهر شود، یا اصلا ظاهر نشود و تنها اثرش باقی بماند. این تغییر رویکرد، این شخصیت را از کلیشه «دلقک ترسناک» نجات می‌دهد و به سطحی اسطوره‌ای نزدیک می‌کند.

نتیجه آن است که ترس به جای این‌که از چهره پنی‌وایز باشد، از نامرئی بودن او ناشی می‌شود. مخاطب می‌داند که «چیزی» وجود دارد، اما نمی‌داند کِی و چگونه خود را نشان خواهد داد. این تعلیق دائمی، یکی از مهم‌ترین دستاوردهای سریال است.

شر به‌مثابه تداوم

آن: به دری خوش آمدید

در لایه‌ای عمیق‌تر، سریال خوانشی فلسفی از مفهوم شر ارائه می‌دهد. شر در «به دری خوش آمدید» بیشتر از این‌که امری ناگهانی باشد، فرآیندی تاریخی است؛ چیزی که انباشته می‌شود، منتقل می‌شود و هرگز به‌طور کامل از بین نمی‌رود. این نگاه، سریال را به آثار هستی‌گرایانه (اگزیستانسیالیستی) نزدیک می‌کند.

ایده بازگشت مداوم شر، یادآور این پرسش بنیادین است که آیا انسان واقعا از گذشته می‌آموزد یا محکوم به تکرار آن است؟ سریال پاسخ روشنی به این پرسش نمی‌دهد، اما با نمایش چرخه‌ها، تماشاگر را به تأمل وا می‌دارد. در این جهان، نابودی هیولا کافی نیست؛ مساله اصلی، ریشه‌هاست.

از این منظر، پنی‌وایز نماد نیست، بلکه پیامد است. پیامد جامعه‌ای که مواجهه را به تعویق می‌اندازد. این خوانش فلسفی، سریال را از سطح ژانر فراتر می‌برد و به اثری اندیشه‌برانگیز تبدیل می‌کند.

نقاط ضعف

بزرگ‌ترین ایراد سریال این است که مصالح داستانی که در اختیار دارد، برای قالب سریال اندک است. به همین دلیل مجبور است بعضی اتفاقات را کش دهد یا بعضی قسمت‌ها را طولانی‌تر کند تا سریال «به دری خوش آمدید» حداقل بتواند به هشت قسمت برسد.

برخی خطوط روایی نیز یا ناتمام می‌مانند یا کم‌پرداخته رها می‌شوند. اگرچه این انتخاب تا حدی در راستای منطق جهان سریال است، اما در مواردی باعث عدم انسجام داستان می‌شوند. بعضی شخصیت‌ها معرفی می‌شوند و بی‌آن‌که فرصت کافی برای رشد یا تأثیرگذاری پیدا کنند، حذف می‌شوند.

همچنین زمینه‌های تاریخی و اجتماعی سریال هم اگرچه کمک زیادی به جنبه‌های داستانی و گسترش جهان آن کرده است، اما در بعضی موارد بیش از حد گل‌درشت و شعاری است و  حتی می‌توان گفت در بعضی موارد، مانع دنبال کردن داستان از سوی مخاطب می‌شود.

«به دری خوش آمدید» یکی از جدی‌ترین و بالغانه‌ترین تلاش‌ها برای بازتعریف وحشت در سریال‌های تلویزیونی معاصر است. سریالی که به‌جای تکرار فرمول‌های امتحان‌پس‌داده، خطر می‌کند و وحشت را به تاریخ، حافظه و فلسفه پیوند می‌زند. این سریال را می‌توان یکی از مهم‌ترین اقتباس‌های تلویزیونی سال‌های اخیر دانست؛ اثری که وحشت را از سطح فردی به سطح جمعی ارتقا می‌دهد و مخاطب را به تأمل درباره‌ی چرخه‌های خشونت و حافظه‌ی تاریخی وامی‌دارد.

نقاط قوت:

  • فضاسازی دقیق و وفادار به حال‌وهوای آثار استیون کینگ 
  • بازتعریف پنی‌وایز به‌عنوان نماد ترس جمعی و چرخه‌های خشونت 
  • پرداختن به لایه‌های اجتماعی و تاریخی دهه‌ی ۱۹۶۰

نقاط ضعف: 

  • عدم پرداخت کافی برخی شخصیت‌های فرعی
  • اتکای بیش از حد به نمادگرایی و پیام‌های اجتماعی
  • پراکندگی در روایت و تمرکز بیش از حد بر پیشینه‌ها 

امتیاز فیلم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
تماشای رایگان ×