بهترین قهرمانهای دختر کفشدوزکی که بدترین اسامی را دارند
مجموعه انیمیشن دختر کفشدوزکی و پسر گربهای بهلطف انبوهی از قهرمانان که دارد، شناخته میشود. با وجود اینکه تعداد این قهرمانان زیاد است، پیدا کردن نام هوشمندانه و مناسب برای همه آنها ممکن است دشوار باشد. در نتیجه نامهای وحشتناک بسیاری در میان بهترین قهرمانان دختر کفشدوزکی دیده میشود. حتی اگر این قهرمانان قدرتهای باورنکردنی داشتهباشند، برخی از نامهایشان از هر گونه ایده و الهامی خالی است. این شخصیتها از قویترین قهرمانان دنیای انیمیشن و حتی سینما محسوب میشوند، اما نام آنها آنقدر ناامیدکننده است، که نمیتوان حس خوبی دربارهشان داشت. این قهرمانان ممکن است نوجوان باشند، اما این بهانهای برای خلاقیت به خرج ندادن در نامگذاریشان نیست.
10. نام اسکارابلا یک برداشت اشتباه علمی است
اسکارابلا با الهام از حشره اشتباهی، اعتبارش را از دست میدهد. درواقع اسکارابلا نام جالبی برای شخص دیگری خواهد بود. اسکارابلا، اگرچه خلاقانه است، اما نمیتواند نام یک قهرمان بزرگ باشد. آلیا سزار زمانیکه معجزهگر دختر کفشدوزکی را در دست میگیرد، این نام را برای خود میگذارد. با اینحال، استفاده آلیا از کلمه اسکاراب در نام خود نسبت به نوع موجودی که او تجسم میکند، نادرست است. آلیا به جای فکر کردن به نامی که مربوط به کفشدوزک یا شانس باشد، از آنجاییکه کفشدوزکها نماد شانس هستند، نامی را انتخاب میکند که تقریبا هیچ ربطی به قدرت او ندارد. اگرچه اسکرابها و کفشدوزکها هر دو نوعی سوسک هستند، و نام اسکارابلا میتواند برای یک قهرمان اسکراب جالب باشد، اما آنطور که باید با مفهوم کفشدوزک مطابقت ندارد.
9. شاه میمون میتوانست فراتر از افسانه پادشاه میمونها باشد
نام شاه میمون برداشتی ساده از افسانه پادشاه میمونها یا همان افسانه چینی سان ووکانگ است. شاه میمون میتوانست بیشتر از این افسانه چینی باشد. وقتی ل چیان. کیم معجزهگر میمون را بهدست میگیرد، تبدیل به شاه میمون میشود. گمانهزنیهایی وجود دارد که این نام از داستان افسانهای سان ووکانگ گرفته شدهاست، زیرا او بهعنوان پادشاه میمونها شناخته میشود. با اینحال، کیم میتوانست هر بخشی از نام یا داستان سان ووکانگ را انتخاب کند و نام بهتری بیابد. شاه میمون برای شخصیتی با چنین ویژگیهایی خیلی ساده است. شاه میمون معجزهگری دارد، بنابراین کیم میتوانست چیزی از این تفکر برای انتخاب نام بهتری بگیرد. متاسفانه، طرفداران با این نام ساده که ابتداییترین اشاره را به یک قهرمان افسانهای میکند، ناامید میشوند.
8. پگا باگ یک نام تکراری محسوب میشود
پگا باگ نام قهرمان مرینت دوپن. چنگ است، که هم معجزهگر اسب و هم دختر کفشدوزکی را در دست دارد. اگرچه مکس کانته هنگام استفاده از معجزهگر اسب از پگاسوس استفاده میکند و مرینت نام لیدی باگ را انتخاب میکند، ترکیب این دو نام مناسب نیست. با وجود اینکه این نام وقتی با صدای بلند گفته میشود غنایی به نظر میرسد، مفهوم مهمی ندارد. در واقع نام بسیار بهتری میتوانست برای این شخصیت به کار رود. نامی که هر دو معجزهگر را بدون نادیده گرفتن هیچکدام مورد خطاب قرار دهد. با ترکیب قدرت اسب و لیدی باگ، پگا باگ نیرویی از طبیعت است. متاسفانه، نام او به قدرتی که در اختیار دارد، نمیخورد.
7. ببر بنفش یک توصیف ساده است
سادگی نام ببر بنفش با قدرت معجزهگرش مطابقت ندارد. نام ببر بنفش شباهت زیادی به پسر گربهای دارد. آنها هر دو با نوع حیوان معجزهگر خود توصیف میشوند. با اینحال، نام پسر گربهای یا همان گربه نوآر حداقل کمی خلاقانهتر است، زیرا او از کلمه فرانسوی نوآر به معنای سیاه در نام خود استفاده میکند، در حالیکه ببر بنفش از انگلیسی ابتدایی برای کلمه بنفش استفاده میکند. طرفداران ببر پلنگ بنفش را کم میبینند، اما نام او آنقدر بیتاثیر است، که نمیتوان مخاطبان را به دلیل فراموش کردن او یا نامی که او برای خود انتخاب میکند، سرزنش کرد. ببر معجزهگر تواناییهای زیاد و مهمی دارد. روحیه جنگنده یکی از این تواناییها است. چنین قدرت معجزهگر ذاتی شخصی نشان میدهد که ببر بنفش نام ضعیفی برای توانایی بیپایان و پیچیده این شخصیت است.
6. نام دور من باید درها را به روی فرصتهای تازه باز کند
نام دور من خیلی خستهکننده است. این شخصیت یک قهرمان آمریکایی است، که دانشآموزان دبیرستان فرانسوا دوپونت در سفر خود به شهر نیویورک با او ملاقات میکنند. دور من این قدرت را دارد، که پورتالهایی بسازد که شبیه دری است، که به هر جایی که فکرش را بکنید باز میشود. دور من یکی از مفیدترین قدرتها را دارد و نام او باید بیشتر از دور من ساده باشد. در حقیقت دور من برای مردی که از دربهای پورتال استفاده میکند، بیشاز حد ابتدایی است. چنین قدرت منحصربهفردی باید با یک نام منحصربهفرد و مناسب نشان دادهشود. دور من همانطور که هست، خوب است اما بیشتر یک نام جایگزین به نظر میرسد تا نام اصلی.
5. روستر بلد برای نشان دادن توانایی ویژه این شخصیت کافی نیست
در حقیقت اینطور هم میتوان گفت که نام روستر بلد، برای مطابقت با چنین قدرت مهمی بسیار کوچک است. معجزهگر خروس یکی از مهمترین قدرتها را دارد. این معجزهگر به صاحبش این قدرت را میدهد، که هر قدرت دیگری را که میخواهد به دست آورد. این یک موهبت بسیار بزرگ است، با این حال تنها نامی که مارک آنسیل میتواند داشته باشد، روستر بلد است. روستر بلد نام توصیفی دیگری است، که برای توانایی نهایی باورنکردنی آن بسیار ساده است. در حقیقت تواناییهای او بهقدری مهم است، که سزاوار آن است که خیلی بیشتر از توصیف ساده یک حیوان درباره نام آن فکر کنیم. بسیاری نامهای دیگر وجود دارد، که میتوان بهجای روستر بلد استفاده کرد.
4. مستر باگ ابتداییترین نام ممکن است
مستر باگ فاقد هویت کاریزماتیک آدرین آگرست است. آقای باگ با اعتمادبهنفس در فیلم معجزهگر: افسانههای دختر کفشدوزکی و پسر گربه، نسخه آدرین آگرست از قهرمان معجزهگر لیدی باگ است. با وجود اینکه این بدترین نام در کل جهان نیست، اما یکی از ابتداییترین نامها است. این همچنین برای آدرین که دوست دارد با شخصیت قهرمان خود جلبتوجه کند، غیرمعمول است. اگرچه لیدی باگ نام خود را از روی حیوان معجزهگر خاص خود نامگذاری کردهاست، اما به نظر میرسد برای مستر باگ جواب بدهد. با توجه به عملکرد و ماهیت مستر باگ، هواداران از او انتظار بیشتری داشتند. با اینحال، طرفداران نباید انتظار زیادی از هاوک موث داشتهباشند، زیرا این شخصیت شرور به دلیل نامهای شرور وحشتناکش بدنام شدهاست.
3. میس هاوند بدون پیشوند میس جذابتر است
در حقیقت واژه میس هاوند اقتدار این شخصیت را تضعیف میکند. جای تعجب نیست که میس هاوند نامی است که سابرینا هنگام استفاده از معجزهگر سگ به خود میدهد. سابرینا میتوانست نام هر چیزی را برای خود بگذارد، اما ترجیح میدهد به سادگی میس را به نام معجزهاش اضافه کند. بسیاری از شخصیتهای دیگر نام خود را بر اساس معجزههایشان میگذارند. دختر کفشدوزکی و پسر گربهای، نمونههای بسیار خوبی از این موضوع هستند. با اینحال، این میس است که به نظر میرسد نام قهرمان سابرینا را ناامیدکننده میکند. اگر او به سادگی با هاوند خوانده میشد، نام او بسیار جالبتر بود. هنوز هم میس هاوند به نوعی نشان میدهد معجزه او چیست، اما اقتدار و بزرگی قدرت او را نشان نمیدهد. داشتن واژه میس در ابتدای نام این شخصیت باعث میشود، سابرینا آنطور که باید شناخته نشود.
2. فلیرمیدیبل خیلی طولانی و سنگین است
فلیرمیدیبل به خوبی با معجزهگر سگ جفت نمیشود. فلیرمیدیبل نامی است که فیلیکس گراهام د ونیلی زمانیکه معجزهگر سگ را در دست دارد، از آن استفاده میکند. با اینکه این نام بیشتر از میس هاوند سابرینا الهام گرفته شدهاست، اما واقعا منطقی نیست. طرفداران تصور میکنند که این نام سنگین و طولانی انتخاب شده تا بگویند که او قدرتمند است و استعداد دارد. اما نامهای خلاقانهتری وجود دارد، که او میتوانست برای خود انتخاب کند. فلیرمیدیبل همچنین تعداد زیادی هجا برای یک نام دارد. بیشتر نامهای قهرمان دارای دو یا سه هجا هستند. اما مشخص است که انتخاب یک نام کوتاهتر برای تلفظ آسانتر است، تا در صورت نیاز به کمک، بتوان او را بدون وقت تلف کردن صدا زد. در پایان، مخاطبان متوجه میشوند که فلیرمیدیبل آنتاگونیست است، اما معجزهگر سگ هنوز هم سزاوار نام قهرمانی بهتر از دو موردی است، که در دختر کفشدوزکی و پسر گربهای گفته میشود.
1. آسپیک هیچ ربطی به مارها ندارد
آسپیک به پلاگینهای صوتی یا مکعبهای ژلاتینی اشاره دارد. آسپیک مزخرفترین نام در دختر کفشدوزکی است. آدرین آگرست وقتی معجزهگر مار را در دست دارد، این نام را انتخاب میکند. مخاطبان بهطور گسترده تصور میکنند که آسپیک به نوع خاصی از مارها اشاره دارد، که به نام «Asp» شناخته میشود. این اصطلاح کمی قدیمی است، اما بیشتر به مار کبری مصری اشاره دارد. با اینحال، آدرین انتخاب میکند که دو حرف I و K را به پایان این نام اضافه کند، تا اسم آسپیک را درست کند. اما آسپیک ربطی به مار ندارد. این واژه معمولا مرجعی برای پلاگینهای صوتی است. کلمه مشابه «aspic» هم یک مکعب ژلاتینی است، که از گوشت یا ماهی ایجاد میشود. هیچکدام از این موارد ربطی به مارها یا معجزهگر مار ندارد، که این نام خاص را به یکی از بدترین نامهای مجموعه دختر کفشدوزکی و پسر گربهای تبدیل میکند.
منبع: cbr