۷ فیلم ناامید کننده ۲۰۲۵ که انتظار بیشتری از آنها داشتیم
هیاهو برای هیچ
بیش از نیمی از سال 2025 سپری شده و با فقط چند فیلم ناامید کننده، تا اینجای کار باید گفت که سال نسبتا خوبی برای سینما بوده است. «گناهکاران» (Sinners) رایان کوگلر گیشه را به تسخیر خود درآورد، «ماتریالیست» (Materialist) سلین سونگ به طرز غافلگیر کنندهای میان مخاطبان محبوب شد و «تاندربولتز*» (*Thunderbolts) از نظر منتقدان یک پیروزی بسیار حیاتی برای دنیای سینمایی مارول بود. هنوز هم آثار مورد انتظار زیادی در راه است که تعدادی از آنها مثل قسمت دوم «زوتوپیا» (Zootopia 2) و «شرور: برای همیشه» (Wicked: For Good) در کنار جدیدترین فیلمهای کارگردانانی چون پل توماس اندرسن «نبردی پس از نبرد دیگر» (One Battle After Another)، جیمز کامرون «آواتار: آتش و خاکستر» (Avatar: Fire and Ash) و ادگار رایت «مرد فراری» (Running Man) بسیار هیجانانگیزند.
با این حال، در میان این موفقیتها، ناامیدیهایی هم رقم خورده است. البته، «ناامید کننده» بودن یک فیلم، لزوما به معنای «بد» بودن آن نیست (گرچه بعضی از آنها واقعا بد هستند). ناامیدی زمانی رخ میدهد که یک اثر سینمایی، از پس برآورده کردن انتظاراتی که پیرامونش شکل گرفته برنمیآید. دشوار است فیلمی را یافت که هیچ انتظاری پشت آن نباشد. همیشه یک سری انتظارات، پیشفرضها یا پیشداوریها دربارهی فیلمها وجود دارند که چقدر هم بخواهیم آنها را نادیده بگیریم، تماشاگر احتمالا تحت تاثیر کارهای قبلی یک کارگردان، میراث یک فرنچایز و سایر عوامل بیرونی، به تماشای آن خواهد نشست.
درست است که در نهایت باید فیلمها را بر مبنای آنچه هستند قضاوت کرد، نه آنچه انتظار داشتهایم باشند، اما زمینه و بستر تولید در کنار شرایط پیرامونی اغلب عناصری تعیین کننده هستند. برخی فیلمها در این فهرست حضور ندارند، که از ابتدا هم امیدی به آنها نبود (مثلا «یک فیلم ماینکرفت»، کسی واقعا انتظار داشت که این فیلم خوب از کار دربیاید؟) اما 7 فیلمی که در ادامه به آنها میپردازیم، تمام عناصر لازم برای موفقیت را در اختیار داشتند – یا حداقل اینطور به نظر میرسید – اما، در نهایت تیرشان به خطا رفت.
7. کاپیتان آمریکا: دنیای جدید شجاع (
Captain America: Brave New World)
- کارگردان: ژولیوس اونا
- بازیگران: آنتونی مکی، هریسون فورد، تیم بلیک نلسون، دنی رامیرز، جیانکارلو اسپوزیتو، شیرا هاس، لیو تایلر، کارل لامبلی، سباستین استن
- تاریخ اکران: 2025
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 80 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 5.5 از 10
تاخیرهای پیاپی و شایعات پیرامون فیلمبرداریهای مجدد گسترده، از همان ابتدا هواداران را نسبت به سرنوشت «کاپیتان آمریکا: دنیای جدید شجاع» نگران کرده بود. با این حال، انتشار پیشنمایشهایی چشمگیر که وعدهی یک تریلر جاسوسی به سبک تام کلنسی را میداد، امیدها را زنده کرد. نخستین حضور آنتونی مکی در نقش اصلی یک فیلم MCU آن هم به عنوان کاپیتان آمریکا، حضور هریسون فورد افسانهای در نقش «هالک سرخ» و بازگشت دیرهنگام تیم بلیک نلسون در نقش ساموئل استرنز/«لیدر»، همگی نویدبخش این اتفاق بودند که استودیوی مارول قصد دارد با استفادهی کامل از ظرفیت دنیای مشترکش، عناصر پراکنده را گرد هم آورد و اثری منحصربهفرد خلق کند.
اما افسوس که «منحصربهفرد» آخرین صفتی بود که تماشاگران میتوانستند به فیلم نسبت دهند. «کاپیتان آمریکا: دنیای جدید شجاع» در بهترین حالت یک کپی پیست ناشیانه از طرح کلی «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» (Captain America: The Winter Soldier) بود که با با دیالوگهای طولانی و جلوههای ویژهی کامپیوتری ضعیف که رد فیلمبرداریهای مجدد بر آنها دیده میشد همه را به شدت ناامید کرد.
از تغییر هویت «انجمن مارها » (Serpent Society) به یک واحد نظامی عملیات پنهانیِ بیهویت – به جای تیمی از ابرشرورها – گرفته تا دستکاری در طراحی شخصیت «لیدر» برای کماهمیت جلوه دادن او، «دنیای جدید شجاع» انگار هرگز نمیدانست دقیقا میخواهد چه باشد. با وجود اجرای کاریزماتیک آنتونی مکی و برخی جزئیات بصری خیره کننده در طراحی «هالک سرخ»، «دنیای جدید شجاع» یک فیلم ناامید کننده و یک شروع متزلزل برای دنیای سینمایی مارول در سال 2025 بود که خوشبختانه این فرنچایز توانست از آن عبور کند و به سرعت خود را بازیابد.
6. ماموریت غیرممکن 8 (Mission: Impossible – The Final Reckoning)
- کارگردان: کریستوفر مککوری
- بازیگران: تام کروز، هایلی اتول، وینگ ریمز، سایمون پگ، هنری چرنی، آنجلا باست، پام کلمنتیف
- تاریخ اکران: 2025
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 92 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.4 از 10
«ماموریت: غیرممکن – حسابرسی نهایی» فیلمیست که از همان آغاز، حال و هوای یک پروژهی «کنترل خسارت» را تداعی میکند. پس از شکست تجاری «روزشمار مرگ» (که منجر به حذف عنوان «قسمت اول» از آن و انتخاب نامی جدید برای این دنباله شد) ظاهرا کریستوفر مککواری، کارگردان، و تام کروز، ستارهی اصلی مجموعه، فیلمنامهی اثر را بازنویسی کردهاند تا این فیلم قسمت پایانی فرنچایز باشد. مجموعهی «ماموریت: غیرممکن» همواره به روشی پیش رفته که گویی همهچیز در لحظه ساخته میشود؛ ابتدا صحنههای عظیم اکشن فیلمبرداری میشد و سپس داستان حول محور آنها شکل میگرفت. هرچند این رویکرد برای تعدادی از فیلمها جواب داد، اما در «حسابرسی نهایی» بالاخره گناهان گذشتهی این مجموعه گریبانگیرش شدند؛ فرقی هم نمیکرد که تام کروز با چه سرعتی میدود.
این فیلم ناامید کننده، بسیاری از خطوط داستانی کلیدی قسمت قبل را نادیده میگیرد، تغییرات دقیقه نودی متعددی را وارد قصه میکند و به شکلی وسواسگونه به «فن سرویس» (Fan Service- اضافه کردن صحنهها، شخصیتها، دیالوگها یا ارجاعهایی که هدف اصلیشان خوشحال کردن یا هیجانزده کردن طرفداران قدیمی است، حتی اگر به پیشبرد داستان کمک زیادی نکنند) و ادای دین به قسمتهای قبلی مشغول میشود. به گونهای که حدود یکچهارم زمان فیلم به فلاشبکهایی به دیگر قسمتها و ارائه دیالوگهای توضیحی برای مخاطبانی اختصاص دارد که شاید پس از نزدیک به 29 سال، بسیاری از جزئیات را از یاد برده باشند.
هرچند فیلم تازه در نیمهی دوم و با دو سکانس اکشن فوقالعاده جان میگیرد، اما رسیدن به آن نقطه، نیازمند تحمل یک ساعت مقدمهچینی کسالتبار است. اگرچه این فیلم بدترین قسمت «ماموریت: غیرممکن» نیست (این لقب شرمآور همچنان به «ماموریت: غیرممکن 2» تعلق دارد)، اما پس از اوجگیری مجموعه با فیلمهایی چون «پروتکل شبح» (Mission: Impossible – Ghost Protocol)، «ملت سرکش» (Mission: Impossible – Rogue Nation) و «فالاوت» (Mission: Impossible – Fallout)، این قسمت که ظاهرا آخرین فیلم مجموعه است، نمیتواند چیزی جز یک ناامیدی بزرگ باشد.
5. مرگ یک تکشاخ (Death of a Unicorn)
- کارگردان: الکس شارفمن
- بازیگران: پل راد، جینا اورتگا، ویل پولتر، تئا لئونی، ریچارد ای. گرانت، آنتونی کریگان
- تاریخ اکران: 2025
- امتیاز راتن تومیتوز: 57 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.5 از 10
بر اساس تریلرهای «مرگ یک تکشاخ» به نظر میرسید استودیوی A24 یک برگ برندهی واقعی در دست دارد. یک کمدی-فانتزی سیاه با حضور تعداد قابل توجهی از ستارگان درجه یک چون پل راد، جنا اورتگا، ویل پولتر، ریچارد ای. گرانت، تئا لئونی و آنتونی کریگان و یک ایدهی محوری جذاب: بازآفرینی شمایل فانتزی «تکشاخ» در قالب یک قاتل هراسانگیز در ژانر اسلشر. همه چیز نوید یک فیلم اصیل و جسورانه را میداد که میتوانست در میان انبوه بازسازیها، دنبالهها و اقتباسها بدرخشد. اما افسوس که اصیل بودن یک ایده، به تنهایی برای موفقیت کافی نیست.
تلاشهای این فیلم ناامید کننده برای خلق یک «کمدی انتقادی» (Satire)، سطحی و حتی از آن بدتر، در اغلب موارد بیمزه است. فیلمنامه انگار روی حالت «خلبان خودکار» قرار دارد (کنایه از عدم خلاقیت و نوآوری) و تنها بازیگرانی که موفق میشوند خندهای واقعی از تماشاگر بگیرند، ویل پولتر و آنتونی کریگان هستند. «مرگ یک تکشاخ» از بسیاری جهات، به لحاظ بصری از آثار استیون اسپیلبرگ مانند «پارک ژوراسیک» (Jurassic Park) و «جهان گمشده: پارک ژوراسیک» (the lost world: jurassic park) الهام گرفته، اما در نهایت چیزی فراتر از یک تقلید صرف نیست.
تصمیم به استفاده از سیجیآی برای به تصویر کشیدن تکشاخها در نهایت به ضرر پروژه تمام شده، زیرا طبق گفتهی عوامل پروژه، بودجهی کافی برای واقعیتر جلوه دادن حرکات آنها وجود نداشت. این در حالی است که در بسیاری از صحنهها، استفاده از یک «مدل مکانیکی» و واقعی میتوانست تاثیر قویتری روی مخاطب گذاشته و باورپذیری بیشتری ایجاد کند. این ترکیب هوشمندانه از جلوههای ویژهی کامپیوتری و مدلهای فیزیکی بود که در سال 1993 دایناسورهای «پارک ژوراسیک» را به موجوداتی زنده بدل کرد. نکتهای که سازندگان «مرگ یک تکشاخ» از فهمیدن آن عاجز بودند. در نتیجه، با فیلمی طرف هستیم که عنوانش بسیار جذابتر از خود آن است.
4. تولد دوبارهی دنیای ژوراسیک (Jurassic World Rebirth)
- کارگردان: گرت ادواردز
- بازیگران: اسکارلت جوهانسون، ماهرشالا علی، جاناتان بیلی، روپرت فرند، مانوئل گارسیا-رولفو، ادوارد اسکرین
- تاریخ اکران: 2025
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 52 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.2 از 10
«مرگ یک تکشاخ» تنها ادای دین ناامید کنندهی سال 2025 به «پارک ژوراسیک» نبود. «تولد دوبارهی دنیای ژوراسیک» هفتمین قسمت از این مجموعه است که روند همیشگی تمام دنبالههای دیگر «پارک ژوراسیک» را ادامه میدهد؛ روندی که نشان میدهد شاید بهتر بود «پارک ژوراسیک» به یک فرنچایز تبدیل نمیشد. «تولد دوباره» به اندازه «دنیای ژوراسیک: قلمرو» (Jurassic World: Dominion) ناامید کننده نیست و در مجموع یک پیشرفت جزئی محسوب میشود؛ اما خب این تعریف ناچیز بیشتر کوبیدن بر سر «قلمرو» است تا تاییدی برای «تولد دوباره».
«تولد دوباره» عملا تکرار دوبارهی تمام فیلمهای پیشین فرنچایز است. فیلم تلاش میکند تا ساختار پارک ژوراسیک اورجینال را بازسازی کند: شخصیتهایی که برای یک ماموریت فوقسری به جزیرهای پر از دایناسور بازمیگردند؛ ایدهای که پیش از این در سه دنبالهی دیگر نیز دیده بودیم. فیلم همچنین دوباره به سراغ ایدهی هیولاهای هیبریدی- ژنتیکی و استفاده از زیباییشناسی «فیلمهای درجه دو» (B-movie) میرود که پیشتر در «دنیای ژوراسیک» سال 1993 و «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده» (jurassic world: fallen kingdom) نیز به کار گرفته شده بود. خلاصه که همه چیز به طرز ملالآوری تکراری است.
همانند تمام فیلمهایی که گرت ادواردز کارگردانی کرده، این اثر نیز توانایی بالایی در القای بزرگی و عظمت بصری دارد که همین ویژگی باعث میشود تماشاگر تقریبا فراموش کند که شخصیتها و داستان چقدر بیروح هستند. نمونهی بارز «فرم بر محتوا غلبه کرده است» و آخرین فیلم در صف طولانی دنبالههای ناامید کنندهی «دنیای ژوراسیک».
3. زندگی چاک (The Life of Chuck)
- کارگردان: مایک فلنگن
- بازیگران: تام هیدلستون، چیوِتل اجیوفور، کارن گیلان، مارک همیل، میا سارا، جیکوب ترمبلی، بنجامین پاجاک
- تاریخ اکران: 2025
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 88 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.1 از 10
شاید بتوان «زندگی چاک» را یکی از غافلگیر کنندهترین ناامیدیهای سال 2025 نامید. حواشی به وجود آمده پیرامون اقتباس مایک فلنگن از داستان کوتاه استیون کینگ، پس از اولین اکرانش در «جشنواره فیلم تورنتو» (TIFF) 2024 به طرز غیرقابل باوری مثبت بود. «زندگی چاک» جایزهی «انتخاب مردم» این جشنواره را از آن خود کرد و از سال 2012 به این سو، هر فیلمی که این جایزه را برده، در ادامه نامزد بهترین فیلم اسکار نیز شده است. با تعیین تاریخ اکران فیلم برای تابستان 2025، به نظر میرسید تماشاگران قرار است با یک مدعی آیندهی اسکار در فصل فیلمهای تابستانی روبرو شوند. کارنامهی درخشان مایک فلنگن با آثاری چون «دکتر اسلیپ» (Doctor Sleep) و سریالهای «تسخیر در عمارت هیل» (The Haunting of Hill House) و «عشاء ربانی نیمه شب» (Midnight Mass) هم این گمانهزنی را تقویت میکرد.
محصول نهایی اما یک فیلم ناامید کنندهی بزرگ است و با روایتها و پرگوییهای بیش از اندازهی نیک آفرمن، «زندگی چاک» بیشتر به یک کتاب صوتی شباهت دارد تا یک اثر سینمایی. به وضوح پیداست که فلنگن آنقدر شیفتهی نثر کینگ شده که دلش نیامده چیزی از آن را حذف کند. این یعنی فیلم به جای «نشان دادن» وقایع یا اجازه دادن به مخاطب برای استنتاج، صرفا به «گفتن» و انتقال اطلاعات بسنده میکند.
خودِ چاک شخصیتی رمزآلود است و با وجود اینکه تام هیدلستون در تبلیغات نقش اصلی را داشت، اما مدت زمان حضورش در فیلم بسیار اندک است. «زندگی چاک» میکوشد تا بیانیههایی بزرگ و پرمعنا درباره زندگی و ارزش لحظات کوچک و زیبا ارائه دهد، با این حال اما پیام فیلم از مرز احساساتگرایی سانتیمانتال و مبتذل فراتر نمیرود و در نهایت جز چند شعار کلیشهای و مبهم، هیچ مفهوم معناداری را منتقل نمیکند. اگر در روزهای باقی ماندهی سال فیلم خوب دیگری اکران نشود، به سادگی میتوان گفت که «زندگی چاک» احتمالا اولین فیلم برندهی جایزهی «انتخاب مردم» جشنوارهی تورنتو در سالهای اخیر خواهد بود که علیرغم بردن این جایزه، اصلا ارزش نامزدی برای اسکار بهترین فیلم را ندارد.
2. لیلو و استیچ (Lilo & Stitch)
- کارگردان: دین فلیشر کمپ
- بازیگران: مایا کِهآلوها، سیدنی اگودونگ، زک گالیفیاناکیس، بیلی مگنوسن، تیا کارر، هانا وادینگام
- تاریخ اکران: 2025
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 85 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.8 از 10
نسخهی اصلی «لیلو و استیچ» نه تنها یکی از دستکم گرفته شدهترین انیمیشنهای دیزنی، بلکه شاید یکی از بهترین آثار کارنامهی این استودیو باشد. همین موضوع، انتظارات را از بازسازی آن به شدت بالا میبرد، به خصوص که به نظر میرسید تماشاگران پس از نتایج ناامید کنندهی فیلمهایی چون «دامبو» (Dumbo) و «سفیدبرفی» (Snow White) در گیشه، از این موج بازسازیهای لایو- اکشن خسته شدهاند. با این حال، فیلم قبلی دین فلیشر کمپ، یعنی «مارسل، صدف کفش به پا» (Marcel the Shell with Shoes On)، یکی از بهترین فیلمهای سال 2022 بود و این امید وجود داشت که او همان حساسیت و نگاه هنری خاص خود را به «لیلو و استیچ» بیاورد و بازآفرینی تازهای از این کلاسیک دوستداشتنی ارائه دهد.
با وجود تلاشهای قابل تحسین سازندگان برای آنکه لایو- اکشن لیلو و استیچ یک بازسازی گام به گام از روی نسخهی انیمیشنی نباشد، تغییرات فیلم، در بهترین حالت آزار دهنده، و در بدترین حالت گیج کننده و نامفهوم هستند. از انتخاب اشتباه زک گالیفیاناکیس برای نقش «جومبا» و تبدیل این شخصیت دوست داشتنی به شرور اصلی فیلم، تا حذف کامل کاپیتان گانتو، شخصیت شرور نسخهی اصلی و تغییر صحنههای کلیدی ابتدای فیلم میان «لیلو» و خواهرش «نانی»، به نظر میرسد لیلو و استیچ از یاد برده که تماشاگران در وهلهی اول، عاشق چه چیزی در نسخهی اورجینال بودند. با وجود اینکه دنبالهی فیلم در راه است و امید میرود که برخی از اشتباهات این فیلم ناامید کننده جبران شود، اما این حس از بین نمیرود که لیلو و استیچ میتوانست به یکی از هیجانانگیزترین بازسازیهای لایو- اکشن دیزنی تبدیل شود اما در عوض، به یکی از ناامید کنندهترینها بدل شد.
1. پیشتازان فضا: بخش 31 (Star Trek: Section 31)
- کارگردان: اولاتونده اوسنسانمی
- بازیگران: میشل یئو، عمری هاردویک، سم ریچاردسون، رابرت کازینسکی، کیسی رول
- تاریخ اکران: 2025
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 17 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 3.8 از 10
شاید کمی ناعادلانه باشد که یک فیلم پخش آنلاین را در کنار آثار اکران سینمایی قرار دهیم، اما پارامونت پلاس سرمایهگذاری و تبلیغات قابل توجهی روی «پیشتازان فضا: بخش 31» انجام داد و آن را به عنوان مسیری بالقوه برای آیندهی این فرنچایز – هم در قالب فیلمهای سینمایی و هم آثار استریم – معرفی کرد. این اثر از طرفی، اولین فیلم «پیشتازان فضا» پس از 9 سال وقفه (طولانیترین فاصله در تاریخ این مجموعه) بود و همین موضوع، انتظارات را به شدت بالا میبرد. اما خب، با وجود حضور بازیگر برندهی اسکار، میشل یئو، «بخش 31» نه تنها ناامید کننده از آب درآمد، بلکه میتواند برای کسب عنوان «بدترین فیلم پیشتازان فضا» با آثاری چون «پیشتازان فضا 5: آخرین مرز» (Star Trek V: The Final Frontier) و «پیشتازان فضا: نمسیس» (Star Trek Nemesis) رقابت کند. این فیلم در حال حاضر، پایینترین امتیاز را میان تمام فیلمها و سریالهای «پیشتازان فضا» در سایت راتن تومیتوز دارد.
«پیشتازان فضا: بخش 31» بیش از آنکه شبیه «پیشتازان فضا» باشد، یک نسخهی دمدستی و بنجل از «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) است. فیلم اکثر ویژگیهای جذاب «استار ترک» را کنار گذاشته و آن را با یک داستان اکشن کلیشهای جایگزین میکند. با این حال، حتی در این زمینه هم خیلی خوب نیست؛ چرا که صحنههای اکشن به شکلی آشفته تدوین شدهاند و معمای اصلی اینکه کدام یک از این مجرمان به دیگران خیانت میکند، هرگز جذاب نمیشود.
فیلم که در 24 ژانویهی 2025 از پارامونت پلاس پخش شد، سال را با یک ناامیدی بزرگ آغاز کرد و شاید بتوان گفت دومین اتفاق بد آن هفته، پس از یک سری اتفاقات سیاسی بهخصوص بود. «بخش 31» نه تنها در حد و اندازهی گروه بازیگران فوقالعادهاش ظاهر نمیشود، بلکه توانسته به یکی از نقاط تاریک کارنامهی مجموعهای بدل شود که پیش از این هم کم فراز و نشیب نداشته است. تنها نکتهی امیدوار کننده دربارهی میراث «پیشتازان فضا» این است که احتمالا بسیاری از مردم اصلا آن را ندیدهاند، چون تماشای آن مستلزم داشتن اشتراک گران قیمت پارامونت پلاس بود.
منبع: movieweb