۷ بازی جهانباز واقعگرایانه که باید تجربه کنید
دنیاهای جهانباز در گذشته چندان زیاد نبودند؛ استودیوهای کمی بودند که میتوانستند تجربه یک بازی جهان باز را به خوبی به مخاطبان خود انتقال بدهند. اما به مرور زمان و به لطف پیشرفت تکنولوژی، استودیوهای بیشتری توانستند راهشان را به ساخت بازیهای جهانآزاد باز کنند. این موضوع هم خبر خوبی بود و هم خبر بد؛ از چه لحاظ؟ خبر خوب از این جهت که اگر طرفدار بازیهای جهانآزاد هستید، تجربههای خوب بیشتری را به دست میآوردید و بد از این جهت که به خاطر بیشتر شدن تعداد بازیهای جهان باز، انتظارها نسبت به این بازیها کمتر شد و همگی فراموش کردند که جزییات چه اهمیت ویژهای در بازیهای جهانآزاد دارد.
بازیهای جهان آزاد یک مفهوم کلی دارند و آن هم این است که بازیهای اوپن ورد در تلاش هستند که کمی واقعگرایی را به بازیهای ویدیویی اضافه کنند. اما زمانی که جهان بزرگ و بزرگتر شود و با یک نقشه بزرگ اما خالی روبهرو باشیم، تجربه گشت و گذار در بازی برایمان در طولانی مدت چندان جذاب نخواهد بود.
اما در این میان، بازیهای جهانبازی هم هستند که در توسعه آن، به جزییات اهمیت ویژهای داده شده است و هر چقدر که بیشتر در آن کندوکاو میکنیم، بیشتر متوجه میشویم که این بازیها به معنای واقعی کلمه، یک تجربه اصیل و جذاب اوپن ورد هستند و در این مقاله قرار است که به معرفی تعدادی از این بازیها بپردازیم.
جزییات در بازیهای جهان آزاد
بازیهای جهان آزاد از زمانی در بازیهای ویدیویی تبدیل به یک ترند شدند که تجربه بازیهای خطی کمی برایمان تکراری شده بود و سازندگان بازیهای ویدیویی کم کم به سراغ ساخت نقشههای بزرگتر با المانهای سندباکس شدند.
یعنی در این بازیها، میتوانستیم کمی آزادانهتر عمل کنیم و لازم نبود که یک داستان خطی را دنبال کنیم تا بازی به پایان برسد. با این که در نهایت علاقه همه ما تمام کردن بخش داستانی بازی و کمپین بود، اما این اتفاق خوبی بود که میتوانستیم آزادانه، بعضی اوقات خط داستانی اصلی را رها کرده و به ماجراجویی در دنیای بازی بپردازیم.
شاید یکی از بهترین بازیهای نیمهجهانآزاد که توانست المانهای سندباکس را به خوبی به سازندههای دیگر دیکته کند، بازی Assassin’s Creed 2 بود؛ قسمت قبلی این بازی هم تلاشی ارزشمند در این زمینه بود اما قسمت دوم این بازی به مراتب بارها بهتر از قسمت اول محسوب میشد.
اساسینز کرید ۲، نقشهای به بزرگی بازیهای امروزی مثل The Witcher 3: Wild Hunt نداشت اما در مقایسه با بازیهای همرده خود در آن زمان، بسیار نقشه بزرگی داشت. اما نقشه بزرگ، در این بازی اهمیت چندانی نداشت؛ اهمیت اصلی آن، پر شدن این نقشه با محتویات و ماموریتهای مختلف بود.
انجام دادن ماموریتهای فرعی یکی از مهمترین ارکان تجربه لذتبخش یک بازی با دنیای جهان آزاد است؛ ماموریتهای فرعی در حقیقت راه موثری هستند که نقشه بزرگ بازی منطقی به نظر برسد و به پلیرها این اجازه را میدهند که کمی از مسیر خطی جدا شده و تجربه پویاتری را به دست آورند.
همانطور که گفتیم، بازیهای جهانآزاد یک تفاوت اصلی با بازیهای خطی دارند و آن هم این است که، با توجه به سیستم و منطق خود بازی، بازیهای جهانآزاد سعی دارند که کمی واقعگرایانه عمل کنند و این موضوع بسیار حائز اهمیت است؛ بعضی اوقات این مراحل فرعی و اصلی نیستند که یک دنیای جهانآزاد را واقعگرایانه میکنند.
بعضی اوقات، دنیای جهان آزاد به محیط اطراف خود هم بستگی دارد؛ به عنوان مثال، در بازی Red Dead Redemption 2، میتوانید یکی از بهترین مثالهای دنیای باز واقعگرایانه را ببینید. چون مهم نیست که شما در لحظه در حال انجام چه کاری هستید؛ بعضی اوقات محیط اطراف مثل تعامل NPC با شما یا حمله یک حیوان وحشی، باعث میشود که از مسیر خود خارج شوید، درست مثل زندگی واقعی.
- 15 بازی مسابقهای جهان باز مهیج برای عاشقان سرعت
- 12 بازی جهان باز اندروید که باید تجربه کنید
- سختترین مراحل مجموعه بازی جی تی ای
بازیهای جهان باز با جزییات خارقالعاده
متاسفانه این روزها، بازیهای زیادی نیستند که بتوانند این نکات را به خوبی رعایت کنند و هر چقدر که بیشتر رو به جلو حرکت میکنیم، سازندگان بازی این نکته بسیار مهم را فراموش کردهاند.
اما اگر به خوبی در دنیای بازیهای ویدیویی گشت و گذار کنید، متوجه میشوید که هنوز بازیهای اندکی در این صنعت حضور دارند که به خوبی توانستهاند، المانهای برنده یک بازی جهان باز را در خود جای بدهند. در ادامه به معرفی چند مورد از بازیهای جهانباز جذاب میپردازیم.
7. بازی Hogwarts Legacy
خیلی سخت نیست که متوجه شوید، چرا پرفروشترین بازی سال ۲۰۲۳ یعنی Hogtwarts Legacy در این لیست قرار گرفته است؛ با توجه به این که تلاش زیادی برای آوردن یکی از پرفروشترین و محبوبترین داستانهای صنعت فیلمهای سینمایی و صنعت کتاب صورت گرفته، Hogwarts Legacy جایگاهش را در این لیست تضمین کرده.
در کنار تمام المانهای جذابی که بازی Hogwarts Legacy ارائه میدهد، هیچ شکی وجود ندارد که ساختن یک دنیای پویا و جذاب، یکی از دلایلی است که بازی این همه کاربر را به سمت خود جذب کرده است تا بتواند نامزد دریافت جایزه بهترین بازی سال از نگاه داورهای فستیوال The Game Awards شود.
دنیای بازی، هر چقدر هم که جذاب باشد، با این حال یک سری محدودیتهایی را با خود به همراه دارد. اگر این بازی را روی پی سی تجربه کرده باشید یا قصد دارید که تجربه کنید، خبرهای خوبی برای شما دارم. مادسازهای پی سی، برای این عنوان مادهای بسیار جذابی را ساختهاند که قطعا تجربه شما را لذتبخشتر میکنند.
بعضی از این مادها، جزییات خارقالعادهای را به NPCها بخشیده است؛ مثلا بعضی از این مادها به خوبی ساعت رفت و آمد ان پی سیها به کلاسهای درسی یا ناهارخوری را سازماندهی کردهاند تا بتوانید حس کنید که واقعا در هاگوارتز قرار گرفتهاید و در یک دنیای واقعی مشغول ماجراجویی هستید.
6. بازی Ghost Recon: Wildlands
این بازی در کشور بولیوی در جریان است و شما را در میان جنگهای کارتل یا همان باندهای مواد مخدر این کشور قرار میدهد که باید اعتراف کرد که تک تک این نبردها، نفسگیر و جذاب است. شما در نقش یک تکاور، باید در این بازی به همراه تیمی از تکاورها که خودتان هدایت میکنید، افراد کلیدی این کارتلها را از پای در بیاورید تا مجددا امنیت را به بولیوی برگردانید.
با این که اکثر نقشه این بازی را تباهی و برهوت در بر گرفته، اما نمیتوانید کتمان کنید که دنیای بازی کاملا پویا است. هر جا در این دنیا را که مشاهده کنید، افرادی را میبینید که به دنبال آزادی خود هستند و به لطف همین ان پی سی ها است که به خوبی میتوانید در طول مدت بازی، آن احساس آزادیخواهی و ترس از کارتل را احساس کنید.
اما در پیادهسازی جزییات، این بازی خارقالعادهتر هم عمل کرده است؛ به عنوان مثال، نبردها در شب بسیار خطرناکتر از روزها است. بدین خاطر که کارتلها، در طول شب نیروهای خود را چندبرابر میکنند و به خاطر این که اکثر افراد معمولی در خانههایشان هستند، شما راحتتر شناسایی میشوید. موضوعی که در بازیهای اکشن بسیار کمتر دیده شدهاید.
5. بازی Dying Light
حالا که راجع به تفاوت نبردها میان شب و روز در یک بازی ویدیویی صحبت کردیم، ناعادلانه است که نام بازی Dying Light را به میان نیاوریم؛ بازی که شاید در زمان خودش، بهترین حالت تفاوت میان شب و روز را در قالب گیمپلی بازی جا داد و همزمان این فرصت را در اختیار شما قرار میداد که بتوانید در بین تجربه بازی در شب یا روز، انتخاب داشته باشید.
بازی دایینگ لایت از زمان انتشارش تا به حال، طرفدارهای زیادی را به دست آورد و باید اقرار کرد که این بازی شاید یکی از بهترین عنوانهای ژانر ترس زامبیمحور باشد. با ترکیبی از المانهای جهان آزاد، فری-رانینگ و مکانیزمهای خشن و سریع اکشن، این بازی قطعا جایگاه ویژهای در دل طرفدارها پیدا کرد و قسمت دوم این بازی یعنی Dying Light 2: Stay Human هم به همین ترتیب، از جذابیت زیادی برخوردار بود.
همانطور که گفتیم، تفاوت میان گیمپلی روز و شب این بازی کاملا مشهود است؛ در طول روز، شما با زامبیهای معمولی رو به رو هستید که شاید کشتن آنها در نگاه اول راحت باشد اما اگر به صورت دسته جمعی به شما حمله کنند، یا باید فرار کنید یا باید منتظر مردن و بازگشت به چکپوینت قبلی باشید.
اما در شب، سختی بازی دوچندان میشود؛ زامبیهای عادی بسیار سریعتر و قدرتمندتر میشوند و از طرفی، موجودات ترسناکتر، خطرناکتر و قدرتمندی تنها در شب ظاهر میشوند که کشتن آنها در اوایل بازی کاملا غیرممکن است و تنها باید از دست آنها فرار کرده و در ادامه با بهتر شدن تجربه و کاراکتر خودتان با آنها مبارزه کنید.
4. بازی Kingdom Come: Deliverance
اگر بخواهیم بهترین شبیه زندگی در زمان مدیوال اروپا را در قالب یک بازی ویدیویی ببینیم، هیچ شکی وجود ندارد که Kingdom Come: Deliverance بهترین گزینه ممکن محسوب میشود. از طرف دیگر، پردازش به جزییات در این بازی خارقالعاده است؛ شما از ابتدا تا انتهای زندگی یک شخصیت به اسم هنری را دنبال میکنید.
شما باید همهچیز را به هنری یاد بدهید؛ وقتی راجع به همهچیز صحبت میکنیم، منظورمان واقعا همهچیز است. از خواندن کتاب، نوشتن، آشپزی و حتی مبارزه کردن از مواردی است که در دنیای این بازی باید به هنری یاد بدهید. موضوعی که در معدود بازیهای ویدیویی دیدهایم که چنین مقدار از جزییات و واقعگرایی در یک بازی ویدیوی حضور داشته باشد.
در بازی هر چقدر که در زندگی خود پیشرفت کنید و به یک فرد کاملتری تبدیل شوید، چالشهایی که مقابل شما قرار میگیرد هم به مرور بسیار سختتر از گذشته میشود که کاملا یادآور زندگی خیلی از ماست. اما در هر مرحله از بازی که قرار بگیرید، روتین روزانه و زندگی در بازی کاملا جایگاه خود را حفظ کرده است.
ان پی سیها در این بازی کاملا پویا هستند؛ به عنوان مثال، بعضی از شکارچیها هر چند روز یک بار در شهر دیده میشوند و اگر در خارج از این روزها داخل جنگلها باشید، به معنای واقعی کلمه این شکارچیها را میبینید که مشغول شکار کردن هستند. این نشان میدهد که بازی به واقعگرایی خود به خوبی تکیه کرده است.
3. بازی Grand Theft Auto 5
با این که بیش از یک دهه از انتشار بازی جی تی ای ۵ میگذرد، اما هنوز هم این بازی یکی از بیشترین بازیهای تجربه شده در سالهای پیاپی است و به نظر میرسد که این بازی تا زمان انتشار جی تی ای ۶، میتواند همچنان پر از پلیر باشد که تجربه آن حتی در حال حاضر و بعد از این همه سال، هنوز هم جذابیت خودش را دارد.
ان پی سیهای این بازی چندین لایه از جریان را در خود دارند که آنها را به یکی از پویاترین ان پی سیهای تاریخ بازیهای ویدیویی کرده و هر چقدر که در آن بیشتر عمیق شوید، بیشتر به این پی میبرید که راکستار چه کار خارقالعادهای را در بازی جی تی ای ۵ انجام داده است و بعد از بیش از یک دهه، هنوز بازی مشابه آن نیست.
نقشه بزرگ جی تی ای یکی از دلایلی است که آنها موفق شدند که چنین دنیای پویایی را پیادهسازی کنند. راکستار دنیای این بازی را بسیار بزرگ توسعه داد اما خوشبختانه تمام سعی خود را کرد که این دنیا را با محتویات مختلف پر کند که هیچگاه در این دنیا، احساس خستگی نکنید.
همزمان با بزرگ بودن دنیا و زیاد بودن محتوا، این محتویات به هیچوجه غیرمنطقی نیستند و کاملا شبیه به یک دنیای واقعی پیادهسازی شدهاند. موضوعی که در بازیهای حتی شبیه به جی تی ای مثل بازیهایی همچون Saints Row به این دقت پیادهسازی نشده است.
2. بازی The Elder Scrolls 5: Skyrim
اسکایریم از جمله بازیهایی است که چه گیمر ساده یا حرفهای باشید، حتما یک بار نام این بازی را شنیدهاید. یکی از مهمترین بازیهای ویدیویی تاریخ که جوایز زیادی را درو کرد و تا به حال، سازندگان آن چندین نسخه برای کنسولها و پلتفرمهای مختلف در نسلهای متفاوت از این بازی را منتشر کردهاند و هر بار این بازی، رکورد فروش خود را میشکنند.
دنیای بازی اسکایریم بسیار بزرگ است و در سال ۲۰۱۱ که این بازی منتشر شد، گیمرها همگی متعجب بودند که کمپانی بتسدا، چگونه توانست چنین نقشه بزرگی را به میان بیاورد. اما موضوعی که بیشتر از نقشه بزرگ در این بازی تعجبآور محسوب میشود، پویایی دنیای بازی است که همیشه سورپرایزتان میکند.
در طول بازی، هر اتفاقی ممکن است برای شما بیافتد؛ از رو به رو شدن با حمله ناگهانی اژدها گرفته تا دیدن کاراکترهای فرعی مختلف که در دنیای بازی و در یک جنگل، به دنبال یک گیاه عجیب آمدهاند و وقتی شما را میبینند، ممکن است با شما ارتباط بگیرند و با شما صحبت کنند که موضوع بسیار جالبی است.
با انتشار هر دی ال سی بازی، پویا بودن دنیای بازی هم بیشتر از قبل شد و دنیای اسکایریم به قدری جذاب است که، انتظار را برای قسمت بعدی این فرنچایز یعنی The Elder Scrools VI بسیار سختتر میکند.
1. بازی Red Dead Redemption 2
حالا که راجع به دنیای پویا صحبت میکنیم، نمیتوانیم به راحتی از بازی رد دد ردمپشن ۲ بگذریم. راکستار در دنیاسازی به معنای واقعی کلمه خارقالعاده است؛ بیش از یک دهه پیش راکستار این موضوع را با جی تی ای ۵ ثابت کرد و در سال ۲۰۱۸، با انتشار رد دد ردمپشن ۲، این موضوع مجددا ثابت شد.
رد دد ردمپشن ۲، خارقالعادهترین تلاش راکستار برای ساختن یک دنیای بیمانند است. به عنوان مثال، زمانی که در حال راندن اسب خود در دنیای بازی هستید، مردم مشغول به کار خودشان هستند و به صورت ناگهانی یک درخت قطع شده و روی یک فرد دیگر میافتد. بدین صورت شما میتوانید به راحتی از مکان عبور کنید یا به آن فرد کمک کنید.
ساختن دنیایی مثل رد دد ردمپشن ۲ کار بسیار سختی است که راکستار آن را به استادانهترین شکل ممکن انجام داده است؛ موضوعی که امیدواریم در جی تی ای ۶ حتی بهتر از گذشته پیشرفت کرده باشد.