10 فیلم فانتزی غم‌انگیز که شما را به گریه می‌اندازند

فیلم‌های فانتزی به خوبی قادرند عمیق‌ترین احساسات ما را برانگیزند. این فیلم‌ها معمولا شخصیت‌هایی را به تصویر می‌کشند که یا در واقعیت‌های جایگزین زندگی می‌کنند، یا یک دنیای فانتزی برای خود ساخته‌اند تا از واقعیت‌های اغلب آزاردهنده فرار کنند. فیلم‌های فانتزی می‌توانند روایتگر داستان‌هایی عمیقا انسانی باشند و بازتابی از نگاه شخصیت‌ها به دنیای اطرافشان ارائه دهند. 

برخی فیلم‌ها، مثل مسیر سبز (The Green Mile) از تجربیات واقعی الهام می‌گیرند و با بالا بردن سطح درگیری‌ها، داستانی به‌شدت غم‌انگیز و تراژیک روایت می‌کنند. فیلم‌هایی مثل درون و بیرون (Inside Out) هم از آن جهت غم‌انگیز هستند که بازتابی شیرین و تلخ از تغییرات زندگی در گذر زمانند. تراژیک‌ترین داستان‌های فانتزی در واقع بازتابی از تجربه انسانی‌اند. این داستان‌ها هرچند غم‌انگیز هستند، اما شخصیت‌هایی را به تصویر می‌کشند که هم شکست و هم پیروزی را تجربه می‌کنند. در ادامه این مقاله مایکت 10 فیلم فانتزی غم‌انگیز را معرفی کردیم که شما را به گریه می‌اندازند.

10. ماهی بزرگ (Big Fish)

big-fish

  • محصول: 2003
  • کارگردان: تیم برتون
  • بازیگران: ایوان مک‌گرگور، آلبرت بنینی، بیلی کروداپ
  • امتیاز راتن تومیتوز: 76 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 8 از 10

فیلم ماهی بزرگ داستان ویل بلوم (بیلی کروداپ) را دنبال می‌کند که تلاش می‌کند زندگی پدرش، ادوارد را درک کند. ادوارد از طریق قصه‌گویی، زندگی‌اش را برای پسرش بازگو می‌کند. در حالی که ویل می‌کوشد پدرش را بهتر بشناسد، باید میان واقعیت و خیال تمایز قائل شود و در عین حال به رابطه‌اش با او فکر کند. این فیلم به مضامینی چون واقعیت‌های بزرگ‌ شدن و دشواری‌هایی می‌پردازد که والدین هنگام تلاش برای درست رفتار کردن با فرزندان خود با آن‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کنند در حالی که خودشان با مسائل و مشکلات درونی درگیرند.

آنچه باعث می‌شود ماهی بزرگ به کارگردانی تیم برتون یک فیلم فانتزی غم‌انگیز باشد، این است که بازتابی تاثیرگذار از فاصله‌ای نشان می‌دهد که ممکن است در روابط میان والدین و فرزندان به‌وجود آید. داستان، تصویری از مردی معمولی و مملو از خطا را ترسیم می‌کند که در دوران بزرگ کردن پسرش اشتباهات زیادی مرتکب شده، اما با این حال تمام تلاشش را برای او کرده است. ماهی بزرگ داستانی غم‌انگیز است، چون عمیقا قابل همذات‌پنداری‌ و درک است. هرچند داستان پر از عناصر فانتزی است، اما بر پایه‌ی تجربه‌ای آشنا و ملموس بنا شده که در نهایت، حسی تلخ و شیرین به همراه دارد.

9. آخرین تک‌شاخ (The Last Unicorn)

the-last-unicorn

  • محصول: 1982
  • کارگردان: ژول بیس، آرتور رنکین جونیور
  • صداپیشه‌ها: میا فارو، آلن آرکین، جف بریجز
  • امتیاز راتن تومیتوز: 76 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10

آخرین تک‌شاخ برگرفته از یک رمان فانتزی به همین نام است که در سال 1968 توسط پیتر اس بیگل نوشته شد. همان‌طور که از عنوانش پیداست، داستان حول یک تک‌شاخ می‌گردد که آخرین بازمانده از گونه‌ی خود است. وقتی به او گفته می‌شود که دیگر تک‌شاخی در جهان باقی نمانده است، او گروهی از افراد طردشده و متفاوت را گرد هم می‌آورد تا به کمک آن‌ها پی ببرد چه بر سر گونه‌اش آمده است. او در نهایت با پادشاهی به نام هاگارد (کریستوفر لی) روبه‌رو می‌شود که تنها با نگاه کردن به تک‌شاخ‌ها احساس خوشحالی می‌کند.

آنچه آخرین تک‌شاخ را به یک فیلم فانتزی غم‌انگیز تبدیل می‌کند بازتابی است که از احساس تنهایی در جهان و دشواری برقراری ارتباط واقعی با دیگران به نمایش می‌گذارد. هرچند این فیلم لحظات شیرینی دارد که در آن شخصیت‌های افسانه‌ای داستان به دوستانی واقعی تبدیل می‌شوند و بر تفاوت‌هایشان غلبه می‌کنند، اما در نهایت یک تراژدی ا‌ست که بر موجودی اسطوره‌ای تمرکز دارد که در پهنه‌ی هستی تنها مانده است. این یک فیلم فانتزی غم‌انگیز با لحنی تاریک است که بعد از تماشا هیچ‌گاه از ذهن بیننده بیرون نمی‌رود.

8. میان خواب و رویا (Tideland)

tideland

  • محصول: 2005
  • کارگردان: تری گیلیام
  • بازیگران: جف بریجز، جادل فرلند، جنیفر تیلی
  • امتیاز راتن تومیتوز: 31 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6.3 از 10

میان خواب و رویا داستان دختربچه‌ای به نام جلیزا رز (جادل فرلند) را روایت می‌کند که در شهری دورافتاده در تگزاس زندگی می‌کند. جلیزا رز خانواده‌ای آشفته دارد و تلاش می‌کند راهی برای کنار آمدن با تنهایی خود پیدا کند. داستان به مضامینی چون اعتیاد، سوگواری و فقدان و پیوندهای پیچیده میان خواهران و برادران می‌پردازد. این یک فانتزی بی‌رحم است که سراسر آن را خشونت دربرگرفته. سرزمین خواب و رویا موضوعات دشوار را از نگاه یک کودک روایت می‌کند و به همین دلیل، روایتی تلخ و تکان‌دهنده ارائه می‌دهد.

میان خواب و رویا به‌ویژه از این رو غم‌انگیز است که بر واقعیتی استوار شده که بسیاری از کودکان در سراسر جهان با آن روبه‌رو هستند. دیدن تاثیرات ویرانگر تنهایی در داستان جلیزا رز به‌شدت دردناک است. تراژدی این داستان از آنجا سرچشمه می‌گیرد که جلیزا رز درست زمانی که بیشتر از همیشه به حمایت نیاز دارد، بارها نادیده گرفته می‌شود. شدت گرفتن خشونت در داستان تکان‌دهنده است؛ خشونتی که بازتابی از آشوب‌های درونی جلیزا رز و محیط آشفته‌ی پیرامون اوست.

7. پلی به سوی ترابیتیا (Bridge to Terabithia)

bridge-to-terabithia

  • محصول: 2007
  • کارگردان: گابور جسوپو
  • بازیگران: جاش هاچرسون، آنا سوفیا راب، رابرت پاتریک
  • امتیاز راتن تومیتوز: 85 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7.2 از 10

پلی به سوی ترابیتیا برگرفته از یک رمان فانتزی به همین نام اثر کاترین پترسون است. داستان درباره‌ی پسر نوجوانی به نام جسی (جاش هاچرسون) است که در فقر زندگی می‌کند و با هم‌کلاسی‌اش لزلی (آنا سوفیا راب) دوست می‌شود. این دو از تخیلات مشترک خود برای ساختن یک دنیای فانتزی استفاده می‌کنند که به‌عنوان پناهگاهی برای فرار از واقعیت‌های دشوار زندگی‌شان عمل می‌کند. آن‌ها با خلاقیت خود دنیای پیچیده‌ای می‌سازند که می‌توانند هر زمان که به آن نیاز دارند، به آنجا سفر کنند.

آنچه پلی به سوی ترابیتیا را چنین ویرانگر می‌سازد، این است که بر واقعیت کوتاه بودن زندگی تاکید می‌کند. داستان شامل قهرمانی است که در سن کم، فقدان‌های عمیق و تلخی را تجربه می‌کند. عناصر فانتزی داستان نشان می‌دهند که این فقدان‌ها آن‌قدر عمیق و شوک‌آور هستند که به نوعی فرار از واقعیت نیاز دارند. در نهایت، بررسی سوگواری و فقدان در پلی به سوی ترابیتیا آن را به داستانی بسیار غم‌انگیز تبدیل می‌کند که تماشایش سخت و دل‌خراش است.

آیکون فیلم پلی به سوی ترابیتیا Bridge to Terabithia
فیلم

پلی به سوی ترابیتیا

Bridge to Terabithia

تماشای فیلم پلی به سوی ترابیتیا

6. جایی که موجودات وحشی هستند (Where the Wild Things Are)

where-the-wild-things-are

  • محصول: 2009
  • کارگردان: اسپایک جونز
  • بازیگران: مکس رکوردز، کاترین کینر، مارک رافالو
  • امتیاز راتن تومیتوز: 73 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 6.7 از 10

جایی که موجودات وحشی هستند داستان پسربچه‌ای به نام مکس (مکس رکوردز) را روایت می‌کند که احساس تنهایی عمیقی دارد. والدینش از هم جدا شده‌اند و رابطه نزدیکی هم با خواهر بزرگ‌ترش ندارد. مکس دنیایی خیالی را تصور می‌کند که در آن هفت هیولای بزرگ زندگی می‌کنند. او با این موجودات رابطه‌ای احساسی برقرار می‌کند، به‌ویژه با کارول (جیمز گاندولفینی)، رهبر تندمزاج آن‌ها. این داستان برگرفته از کتاب کودکانه‌ای به همین نام اثر موریس سنداک است.

جایی که موجودات وحشی هستند هم داستان تراژیکی را روایت می‌کند زیرا بر رنج‌های کودکی تنها تمرکز دارد. فیلم نشان می‌دهد که چگونه تخیل زنده و پویا می‌تواند به ابزاری برای کنار آمدن با واقعیت‌های دشوار تبدیل شود. داستان مکس غم‌انگیز است، چون به‌وضوح پیداست که او جهانی خیالی را بر اساس برداشت‌هایش از تجربیات شخصی ساخته است. افزون بر این، تنش‌ها و درگیری‌های روزمره‌ای که مکس با آن‌ها روبه‌روست برای بسیاری از مخاطبان آشنا و ملموس است و همین نزدیکی عاطفی، به داستان عمق بیشتری می‌بخشد.

5. درون و بیرون (Inside Out)

inside-out

  • محصول: 2015
  • کارگردان: پیت داکتر
  • صداپیشه‌ها: ایمی پولر، فیلیس اسمیت، ریچارد کایند
  • امتیاز راتن تومیتوز: 98 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 8.1 از 10

درون و بیرون داستان دنیای درونی دختری به نام رایلی (کایتلین دیاس) را دنبال می‌کند. شادی (امی پولر)، غم (فیلیس اسمیت)، ترس (بیل هیدر)، خشم (لوییس بلک) و انزجار (میندی کالینگ) پنج احساس اصلی رایلی هستند که دنیای درونی او را مدیریت می‌کنند. داستان فیلم بر تلاش رایلی برای سازگار شدن با زندگی در ایالتی جدید تمرکز دارد. احساسات او نه تنها باید با چالش‌های ناشی از تغییر محیط کنار بیایند، بلکه باید با واقعیت رشد کردن و شکل‌گیری هویت جدید او نیز مواجه شوند.

آنچه درون و بیرون را به یک فیلم فانتزی غم‌انگیز تبدیل می‌کند، نگاهش به دشواری‌های رشد و بلوغ است. با بزرگ شدن رایلی، او باید بپذیرد که حتی خاطرات شاد نیز ممکن است با رگه‌هایی از اندوه و دلتنگی همراه شوند. هرچند درون و بیرون لحنی غم‌انگیز دارد، اما سرشار از امید است و پیامی مهم را منتقل می‌کند؛ اینکه همه‌ی احساسات، از جمله غم، ارزشمند و ضروری‌اند. این فیلم همواره با غم با احترام برخورد می‌کند و نشان می‌دهد که اندوه بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی انسان است.

4. هیولایی فرا می‌خواند (A Monster Calls)

a-monster-calls

  • محصول: 2016
  • کارگردان: خوان آنتونیو بایونا
  • بازیگران: لوییس مک‌دوگال، لیام نیسون، فلیسیتی جونز
  • امتیاز راتن تومیتوز: 86 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7.4 از 10

هیولایی فرا می‌خواند یک فیلم فانتزی غم‌انگیز است که لوییس مک‌دوگال در آن نقش پسربچه‌ای به نام کانر اُمالی را بازی می‌کند که رابطه‌ای نزدیک با مادر بیمارش دارد. کانر که با واقعیت مرگ قریب‌الوقوع مادرش روبه‌روست، از این نگران است که پس از آن مجبور شود یا نزد پدرش در آمریکا زندگی کند یا کنار مادربزرگ سخت‌گیرش بماند. در این میان، غولی شبیه به یک درخت عظیم به دیدار کانر می‌آید؛ غولی که برای او داستان‌هایی تعریف می‌کند و شنونده‌ی رنج‌ها و نگرانی‌هایش می‌شود.

چیزی که هیولایی فرا می‌خواند را به یک فیلم فانتزی غم‌انگیز تبدیل می‌کند، این است که قدرت ویرانگر اندوه و فقدان را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که این احساسات برای انسان‌ها در هر سنی چقدر واقعی و سنگین هستند. در عمق داستان، یک تراژدی نهفته است، چرا که فیلم آسیب‌هایی را که ترس و اضطراب می‌توانند به‌ویژه در کودکان ایجاد کنند، برجسته می‌کند و اهمیت حمایت از آن‌ها در مواجهه با این احساسات را یادآور می‌شود. این فیلم همچنین از این جهت غم‌انگیز است که کودکی را به تصویر می‌کشد که برای دریافت حمایت عاطفی، ناگزیر می‌شود در ذهن خود یک موجود خیالی بسازد.

آیکون فیلم هیولایی صدا می زند A Monster Calls
فیلم

هیولایی صدا می زند

A Monster Calls

تماشای فیلم هیولایی فرا می‌خواند

3. هرگز رهایم نکن (Never Let Me Go)

never-let-me-go

  • محصول: 2010
  • کارگردان: مارک رومنک
  • بازیگران: کری مولیگان، کایرا نایتلی، اندرو گارفیلد
  • امتیاز راتن تومیتوز: 71 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 7.1 از 10

هرگز رهایم نکن یک داستان عاشقانه‌ی دیستوپیایی است که سه دوست به نام‌های کتی (کری مولیگان)، روث (کایرا نایتلی) و تامی (اندرو گارفیلد) را دنبال می‌کند. این شخصیت‌ها در خط زمانی متفاوتی از تاریخ زندگی می‌کنند؛ جایی که فناوری پزشکی به انسان‌ها امکان می‌دهد بیش از صد سال عمر کنند. کتی، روث و تامی از کودکی با یکدیگر دوست هستند و در یک مدرسه‌ی شبانه‌روزی و مرموز بزرگ می‌شوند. با پیشرفت داستان، زندگی آن‌ها به شیوه‌هایی دل‌خراش در هم گره می‌خورد و واقعیت تلخی از سرنوشت آن‌ها آشکار می‌شود.

آنچه هرگز رهایم نکن را به‌گونه‌ای منحصربه‌فرد ویرانگر می‌سازد، این است که از چشم‌اندازی به‌ظاهر خوش‌بینانه از آینده استفاده می‌کند تا داستانی تلخ درباره‌ی فقدان را روایت کند. آنچه در ابتدا شبیه به نسخه‌ای آرمانی از آینده‌ی بشریت به نظر می‌رسد، به‌تدریج به تصویری هولناک از بهره‌کشی بی‌رحمانه از انسان‌ها بدل می‌شود. غم‌انگیز بودن فیلم هرگز رهایم نکن در این نهفته است که سه شخصیت اصلی‌اش باید در برابر شرایطی غیرممکن بجنگند تا انسانیت خود را حفظ کنند و این یعنی مبارزه‌ای ساکت، بی‌ثمر، اما عمیقا انسانی.

آیکون فیلم هرگز رهایم مکن Never Let Me Go
فیلم

هرگز رهایم مکن

Never Let Me Go

تماشای فیلم هرگز رهایم نکن

2. مسیر سبز

the-green-mile

  • محصول: 1999
  • کارگردان: فرانک دارابونت
  • بازیگران: تام هنکس، دیوید مورس، بانی هانت
  • امتیاز راتن تومیتوز: 79 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 8.6 از 10

مسیر سبز با بازی تام هنکس در نقش نگهبان زندانی در بخش اعدام به نام پل اجکامب، داستانی تاثیرگذار و فراطبیعی را روایت می‌کند. با ورود زندانی تازه‌واردی به نام جان کافی (مایکل کلارک دانکن)، پل شاهد پدیده‌هایی غیرعادی می‌شود که به نظر می‌رسد جنبه‌ای معجزه‌آسا دارند. این رویدادها باعث می‌شوند او به واقعیت‌هایی که تا آن زمان پذیرفته بود، شک کند. فیلم در دوران رکود بزرگ آمریکا می‌گذرد و به موضوعاتی چون اتهام نادرست به زندانیان، بی‌عدالتی و نژادپرستی در جامعه‌ی آمریکا می‌پردازد.

مسیر سبز داستانی دل‌خراش است که با بهره‌گیری از عناصر فانتزی، به مسائل واقعی و عمیق اجتماعی می‌پردازد. مانند منبع ادبی‌اش، فیلم نگاهی دردناک به سرنوشت افراد بی‌گناهی دارد که به اشتباه متهم و محکوم به مرگ می‌شوند. شخصیت جان، با تمام معصومیت و توانایی‌های فراانسانی‌اش، حضوری تاثیرگذار و غم‌انگیز دارد؛ توانایی‌هایی که نه‌تنها وجهی جادویی به او می‌دهند، بلکه عمق انسانیتش را که بارها نادیده گرفته می‌شود آشکار می‌کنند. افزون بر این، داستان از زاویه‌ی دید شخصیتی روایت می‌شود که سال‌ها پس از رخدادها، هنوز با سنگینی تصمیمات گذشته‌اش زندگی می‌کند و همین روایت را به شکلی خاموش اما کوبنده، غم‌انگیزتر می‌سازد.

آیکون فیلم مسیر سبز The Green Mile
فیلم

مسیر سبز

The Green Mile

تماشای فیلم مسیر سبز

1. هزارتوی پن (Pan’s Labyrinth)

pans-labyrinth

  • محصول: 2006
  • کارگردان: گیرمو دل تورو
  • بازیگران: سرژی لوپس، ماریبل وردو، ایوانا باکرو
  • امتیاز راتن تومیتوز: 95 از 100
  • امتیاز IMDb به فیلم: 8.2 از 10

هزار توی پن در پس‌زمینه‌ی جنگ داخلی اسپانیا روایت می‌شود. داستان درباره‌ی دختربچه‌ای به نام افلیا (ایوانا باکرو) است که به‌تدریج باور می‌کند نسخه‌ی تناسخ‌یافته‌ی یک شاهزاده‌ی افسانه‌ای است. او وارد دنیایی فانتزی می‌شود که برای اثبات هویت واقعی‌اش باید مجموعه‌ای از آزمون‌های دشوار را پشت سر بگذارد. هزار توی پن با خلق یک جهان زیرزمینی تاریک و موجوداتی هولناک، بازتابی استعاری و دلهره‌آور از خشونت‌ها و بی‌رحمی‌های جنگ داخلی اسپانیاست.

آنچه هزار توی پن را چنین تاریک و هولناک می‌سازد، بهره‌گیری هوشمندانه از عناصر فانتزی برای بازتاب ماهیت ویرانگر جنگ است. این فیلم هم مثل بسیاری از داستان‌های تاثیرگذار دیگر، از نگاه یک کودک استفاده می‌کند تا بار عاطفی روایت را افزایش دهد. در نهایت، هزار توی پن آشفتگی ذهنی و جسمی ناشی از جنگ را به‌خوبی به تصویر می‌کشد و آن را از چشم کسانی نشان می‌دهد که ناخواسته در میانه‌ی آن گرفتار شده‌اند. غم‌انگیز بودن فیلم همچنین از این حقیقت ناشی می‌شود که نشان می‌دهد ذهن انسان و به‌ویژه ذهن یک کودک تا چه اندازه می‌تواند برای محافظت از خود در برابر دنیای بیرون، به دنیای خیالی پناه ببرد.

آیکون فیلم هزارتوی پن Pan's Labyrinth
فیلم

هزارتوی پن

Pan’s Labyrinth

تماشای فیلم هزارتوی پن

منبع: collider

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
تماشای رایگان ×