10 قاتل سریالی برتر سینما؛ از جان دو تا هانیبال لکتر

باهوش یا دیوانه!؟ مسئله این است

این لیست شامل 10 قاتل سریالی تخیلی برتر فیلم‌هاست که حتی بیشتر از داستان‌های واقعی، مخاطبان را مجذوب و تسخیر کرده‌اند. قاتل‌ سریالی فراتر از نام کاریزماتیکش چیزی در خود دارند که ما را شیفته و مجذوب سرگذشتش می‌کند. جنایت‌های بی‌رحمانه و گاها عجیب آن‌ها همزمان باعث برانگیختن حس انزجار و کنجکاوی مخاطبان می‌شود و این سؤال را برایشان ایجاد می‌کند که، چه چیزی باعث می‌شود فردی قادر به انجام چنین اعمال وحشتناکی شود. حقیقت این است که قاتلان سریالی واقعی در فیلم‌ها بیش از حد رمانتیک شده‌اند و فیلم‌ها، برنامه‌های تلویزیونی و مستندهای زیادی درباره آن‌ها ساخته شده است.

اما چه اتفاقی می‌افتد زمانی که یک قاتل سریالی در فیلم کاملا ساخته و پرداخته‌ی ذهن نویسنده باشد؟ اضافه کردن یک قاتل سریالی به داستان، راهی آسان برای تزریق سریع هیجان به اثر است. این که یک شخصیت داستانی قابل درک و باورپذیر را به مخاطب معرفی کنیم یک مسئله است، اما این که او را در عین حال که درگیر یک کشتار دسته‌جمعی است، تا انتها قابل درک و باورپذیر نگه داریم، مسئله‌ای دیگر است. این شخصیت‌های داستانی فوق‌العاده علی‌رغم نداشتن سابقه‌ی تاثیرگذار – بماند که حتی واقعی نیستند – می‌توانند از همان ابتدا بیننده را مانند طعمه‌ای بی‌خبر به سمت خود بکشانند. به راستی که به تصویر کشیدن یک هیولا بدون این که خود به یکی از آن‌ها تبدیل شویم، باید کار بسیار دشواری باشد. امروز به سراغ معرفی چند نمونه از بهترین اجراهای نقش قاتل سریالی تخیلی در فیلم‌ها رفته‌ایم که جذابیت منحصربه‌فردشان برای بعضی‌ها ممکن است کمی خطرناک باشد.

10. پرل با نقش‌آفرینی میا گوث در فیلم «پرل» (X & Pearl)

پرل با نقش‌آفرینی میا گوث در فیلم «پرل»

  • تاریخ انتشار: 2022

اجرای تمیز و مسلط میا گوث در مجموعه فیلم‌های «ایکس» چیزی است که باید حتما تماشا کرد. این دو فیلم در سه‌گانه‌ی تی وست (کارگردان اثر) داستان به بلوغ رسیدن یک قاتل سریالی را به صورت معکوس روایت می‌کنند. یک دختر ساده‌لوح مزرعه‌دار از ریشه‌های ساده‌اش که شبیه سرزمین جادوگر اوز در سال 1918 است و با آرزوهای بزرگی که نقش بر آب شده‌اند، ، به زنی پیر و تلخ، همزمان با جنبش‌های رهایی زنان در سال 1979 تبدیل می‌شود. طرفداران این قاتل سریالی جذاب برای تماشای سومین و آخرین فیلم این مجموعه باید تا اواخر امسال منتظر بمانند.

با این حال، چیزی که بین دو فیلم تغییر نمی‌کند، تمایل سوزاننده‌ی او به قتل و نابودی است. در جوانی، پرل آزرده خاطر می‌شود و به کسانی که حاضرند رویاهای ستاره شدنش را نقش بر آب کنند پرخاش می‌کند. او در سنین پیری با موفقیت طعمه‌هایش را فریب می‌دهد و با تعقیب‌شان، با هر وسیله‌ای که دم دستش باشد آن‌ها را به قتل می‌رساند (هاوارد، همسر او که یک کهنه سرباز جنگ است نیز او را با اکراه در این مسیر یاری می‌کند). تعداد قتل‌هایی که پرل در هر فیلم این مجموعه انجام می‌دهد به راحتی از سایر جنایت‌های قاتلین این فهرست بیشتر است. با در نظر گرفتن چندین دهه فاصله‌ی بین دو فیلم هم، مخاطب حتما این تصور را می‌کند که اسکلت‌های بیشتری در کمد او وجود دارد!

چه چیزی پرل را به یک قاتل سریالی نمادین بدل می‌کند؟

با اینکه هاوارد همدست اوست، اما این پرل است که به تنهایی مقدمات تمام این هرج و مرج دیوانه‌وار را فراهم می‌کند. او در جوانی نشانه‌های آشکاری از روان‌پریشی دارد، حیوانات را می‌کشد و پدر بستری‌اش را شکنجه می‌دهد. زمانی که وسوسه‌ها و سرکوب‌های درونی او در یک نقطه به هم می‌رسند، راه‌حل‌های او برای مشکلات زندگی، با قتل پایان می‌پذیرند، آن هم به شیوه‌ای اغراق‌آمیز و نمایشی. این «ماجراجویی‌های» رنگارنگ سال‌ها بعد با آمدن گروه فیلمبرداری فیلمی عجیب به مزرعه‌شان شعله‌ورتر می‌شوند.

شاید چیزی که به همان اندازه‌ی داستان فیلم شگفت‌انگیز است، تحول گوت برای ایفای نقش گوت باشد، جایی که برای تبدیل شدن به یک پیرزن بدخلق ساعت‌ها روی صندلی گریم می‌نشست. او در فیلم اول دو نقش را بازی ‌می‌کرد، به نوعی می‌توان گفت که هم اجرای نقش شخصیت منفی – پیرزن مزرعه‌دار دیوانه – و هم نقش شخصیت مثبت – ماکسین مینکس، ستاره‌ی آینده‌ی فیلم‌های سینمایی – بر عهده‌ی او بود. در نهایت، احتمالا مینکس تنها کسی است که می‌تواند از دست تجاوزهای پرل فرار کند، البته به احتمال زیاد با هزینه‌ای گزاف.

9. هری پاول با نقش‌آفرینی رابرت میچام در فیلم «شب شکارچی» (Night of the Hunter)

هری پاول با نقش‌آفرینی رابرت میچام در فیلم «شب شکارچی»

  • تاریخ انتشار: 1955

در فیلم «شب شکارچی» رابرت میچام نقش کشیشی به نام هری پاول را بازی می‌کند. یک قاتل سریالی مهیب که کلمات «عشق» و «نفرت» را روی بند انگشتانش خالکوبی کرده است. داستان از جایی آغاز می‌شود که پاول بعد از دستگیری به جرم رانندگی با ماشینی که به سرقت برده، زندانی و با یک سارق بانک هم‌سلول می‌شود. سارقی که 10هزار دلار پنهان کرده و محل آن را فقط به فرزندانش گفته است. پاول بعد از آزادی سعی می‌کند تا با اغوای بیوه‌ی سارق و نزدیکی به بچه‌ها مخفیگاه پول‌ها را پیدا کند. چیزی که در ادامه می‌بینیم تعقیب و گریز دو کودک بی‌گناه (که یکی از آن‌ها فقط چهار سال دارد) توسط هیولایی بی‌رحم در کالبد انسان است.

نکته‌ای که تماشاگران باید درباره‌ی این کشیش روانی به آن توجه کنند این است که ماجرای رخ داده اولین موعظه‌ی او برای بی‌گناهان نیست. این قاتل سریالی پیش از این نیز عادت داشت تا با سفر در منطقه‌ی رودخانه‌ی اوهایو با بیوه‌ها ازدواج کند و مدتی بعد آن‌ها را به قتل برساند. پاول متعصبی تمام است که باور دارد تمام کارهایی که انجام می‌دهد کاملا طبق دستورات انجیل است. در ذهن او خدا از زن‌ها متنفر است، پس او با انجام این قتل‌ها فقط مشغول کمک به خداست.

چه چیزی پاول را به یک قاتل سریالی نمادین بدل می‌کند؟

این فیلم کلاسیک نوآر، تنها اثر کارگردانی شده توسط بازیگر برجسته‌ی سینما چارلز لاتن است. با وجود اینکه «شب شکارچی» در زمان اکرانش در سال ۱۹۵۵ با شکست تجاری و نقدهای منفی مواجه شد، اما با گذر زمان ارزش‌هایش را نمایان کرد و حالا این فیلم به عنوان یکی از آثار درخشان تاریخ سینما شناخته می‌شود. آنچه باعث وحشت و دلهره‌ی تماشاگر هنگام تماشای قاتل سریالی آن می‌شود، ماهیت به ظاهر مذهبی و مقدس قاتل و توانایی او برای نفوذ و همرنگ شدن با محیط اطرافش است. واقع‌گرایی ترسناک فیلم نیز نکته‌ای است که به درستی نشان می‌دهد که چنین سناریویی به سادگی می‌تواند در دنیای واقعی رخ دهد.

علاوه بر این، رابرت میچام به شکل غیر قابل انکاری در نقش یک کشیش قلابی متقاعد کننده ظاهر می‌شود. او با خواندن سرود «تکیه بر بازوهای جاویدان» در طول مسیر مرگ و ویرانی‌اش، آن را به کابوس‌وارترین قطعه‌ای تبدیل می‌کند که هریک از مخاطبان می‌تواند بشنود. بازی حیرت‌انگیز میچام در تک‌ تک صحنه‌ها و حضور دلهره‌آور او، هری پاول را به واعظی بدل می‌سازد که هیچ‌کس نباید بابت از دست دادن موعظه‌اش احساس گناه کند، زیرا که از دست یک قاتل سریالی جان به در برده.

8. هانس بکرت با نقش‌آفرینی پیتر لوره در فیلم «ام» (M)

هانس بکرت با نقش‌آفرینی پیتر لوره در فیلم «ام»

  • تاریخ انتشار: 1931

فیلم شاهکار «M» که در سال 1931 روانه‌ی پرده‌های سینما شد، درباره‌ی یک قاتل زنجیره‌ای بدنام اهل برلین به نام هانس بکرت است که پیتر لوره نقش او را بازی می‌کند. بکرت در ابتدا چنان ماهرانه از دستگیری فرار می‌کند که پلیس تحت فشار شدید افکار عمومی برای دستگیری او، به یورش بردن به مجرمین شناخته‌ شده و مختل کردن اعمال بزهکارانه‌ی آن‌ها روی می‌آورد. نکته‌ی جالب فیلم جایی است که جنایتکارانی که از سخت‌گیری‌های پلیس ناراضی هستند، تصمیم می‌گیرند تا با تشکیل یک گروه، خودشان این مجرم را شکار کنند. آن‌ها در نهایت او را پیدا کرده و عدالت دلخواهشان را اجرا می‌کنند. آنچه در ادامه‌ی فیلم اتفاق می‌افتد نه تنها یکی از بهترین اجراهای لوره در طول دوران حرفه‌ای درخشانش به حساب می‌آید، بلکه یکی از برترین شمابل یک قاتل زنجیره‌ای در تاریخ سینماست.

چه چیزی هانس بکرت را به یک قاتل سریالی نمادین بدل می‌کند؟

بکرت با زیر پا گذاشتن کلیشه‌ها، خود را به عنوان فردی کاملا عادی جا می‌زند که ممکن است بارها در طول روز با آن‌ها مواجه شویم. راز درخشش اجرای لور، شور و حرارتی است که او در دفاع از خود به خرج می‌دهد. او یک قاتل سریالی شجاع است که بیمار بودنش را می‌پذیرد، اما ادعا می‌کند که نمی‌تواند بر غرایز خود غلبه کند و «بیماری» او هم درست شبیه هر بیماری دیگری است که نیاز به درمان دارد. او خودش را متفاوت از دیگر جنایتکاران برلین می‌داند، پس آن‌ها چه حقی برای قضاوت او دارند؟

لور یک Character Actor (بازیگر شخصیت به بازیگری گفته می‌شود که به‌ جای نقش‌های اصلی، به‌ خاطر ایفای شخصیت‌های غیرمعمول، عجیب و غریب یا جالب در نقش‌های فرعی شناخته می‌شود. این اصطلاح تا حدودی انتزاعی و قابل تفسیر است) دوست داشتنی است که شاید بیشتر به خاطر نقش‌های عذاب‌ کشیده و شیطانی‌اش شناخته می‌شد، برچسبی که او سال‌ها – بیهوده – تلاش کرد تا آن را از خود دور کند. لور صحنه‌ی آوانگارد و تجربی اروپا را به چنین نقش‌هایی ترجیح می‌داد. با این حال، به نظر می‌رسد این نقش ترکیبی عالی از شخصیت‌پردازی با ویژگی‌های شرورانه و اهریمنی باشد. کار لور در «ام» باور نکردنی است و تصور اینکه ممکن است کسی به سمت تفکر او گرایش پیدا کند کار سختی نیست. هانس بکرتِ لور، یک مرد واقعا بیمار است، به عنوان ییک قاتل سریالی منحصربه‌فرد در فیلم‌های این ژانر شناخته می‌شود.

7. جان دو با نقش‌آفرینی کوین اسپیسی در فیلم «هفت» (Se7en)

جان دو با نقش‌آفرینی کوین اسپیسی در فیلم «هفت»

  • تاریخ انتشار: 1995

در فیلم فوق‌العاده‌ی محصول سال 1995 دیوید فینچر، «هفت»، کوین اسپیسی نقش یک قاتل زنجیره‌ای به نام جان دو را بازی می‌کند که جنایاتش را بر اساس هفت گناه کبیره انجام می‌دهد. خود جنایات که ما بیشتر عواقب بعد از رخ دادنشان را می‌بینیم، همچنان جزو منزجر کننده‌ترین و آزار دهنده‌ترین صحنه‌های به تصویر کشیده شده در سینما هستند. از تخریب چهره‌ی یک مدل (غرور) تا غذا خوراندن به کسی تا حدی که بمیرد، و یا بستن مردی به تختخواب برای یک سال همگی نمونه‌هایی از این جنایات هستند. با این حال، دو هیچ عذاب وجدانی از جنایاتش ندارد و در واقع، به آن‌ها افتخار می‌کند.

چه چیزی جان دو را به یک قاتل سریالی نمادین بدل می‌کند؟

جان دو یک قاتل سریالی به یاد ماندنی‌ در تاریخ سینماست و جهان‌بینی او با بازی درخشان اسپیسی به شکلی استادانه به تصویر کشیده شده است. این فیلم شخصیت اصلی خود را بیشتر از طریق آثاری که او از خود برجای گذاشته به نمایش می‌گذارد. با این حال، تماشاگران تا انتها از دیدن چهره‌ی او محروم هستند تنها در انتهای فیلم و زمان دستگیری او چهره‌ی واقعی‌اش را می‌بینند. با در نظر گرفتن پیچیدگی و پیش‌بینی‌های به کار رفته در جنایات این قاتل سریالی، به راحتی می‌توان دریافت که با شخصیتی به شدت روان‌پریش، اما در عین حال دقیق و با برنامه روبرو هستیم.

جان دو بدون شک کوتاه‌ترین زمان حضور را در میان قاتل‌های سریالی این لیست دارد و این بدین معنی است که اسپیسی می‌بایست با زمان اندکش روی پرده، کارهای زیادی انجام می‌داد. حقیقت این است که او وظیفه‌اش را به طرز درخشانی به ثمر می‌نشاند. درخشش اسپیسی شاید بیش از هر جای دیگر در انتهای فیلم به چشم بخورد. خود دو به گناه «حسادت»، آن هم نسبت به زندگی کامل کارآگاه میلز (با بازی برد پیت) دچار است. او همسر و فرزند به دنیا نیامده‌ی این افسر پلیس را به قتل می‌رساند و سر بریده‌ی قربانی‌اش را در جعبه‌ای پستی برایش ارسال می‌کند. در پی این اتفاق میلز با خشم فراوان او را به قتل می‌رساند و بدین ترتیب، خود مرتکب گناه «غضب» می‌شود. نیازی به گفتن نیست که اجرای اسپیسی، تأثیری ماندگار از یک قاتل سریالی باهوش اما تخیلی به جا گذاشت.

6. سوئینی تاد با نفش‌آفرینی جانی دپ در فیلم «سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت» (Sweeney Todd: The Demon Barber of Fleet Street)

سوئینی تاد با نفش‌آفرینی جانی دپ در فیلم «سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت»

  • تاریخ انتشار: 2007

اینکه اقتباسی سینمایی از تئاتر محبوب «سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت» ساخته شود، فقط مسأله زمان بود. در نهایت این کارگردان مشهور آثار عجیب و غریب یعنی تیم برتون بود که وظیفه‌ی ساخت این فیلم را بر عهده گرفت. در این فیلم، تاد به دنبال انتقام از کسانی است که به او ظلم کرده‌اند. یکی از این افراد قاضی تورپین (با بازی آلن ریکمن) نام دارد، کسی که تاد را به ناحق محکوم و تبعید کرده است تا به همسر او نزدیک شود و دخترش را نیز از چنگ او در بیاورد. آنچه که با یک نقشه‌ی ساده‌ی انتقام آغاز می‌شود، در یک چشم بهم زدن به جنونی خونبار تبدیل می‌گردد.

به زودی، تاد و همدستش، خانم لاوت (هلنا بونهم کارتر)، هرکسی را که گیرشان بیاید می‌کشند و جنازه‌هایشان را به پای گوشت تبدیل می‌کنند. داستان فیلم ترکیبی از «خانه‌ی قتل» (Murder House) اچ. اچ. هلمز و «سولنت گرین» (Soylent Green) است که چاشنی‌ دلپذیری از «کنت مونت کریستو» (The Count of Monte Cristo) الکساندر دوما نیز برای جذابیت بیشتر به آن اضافه شده است.

چه چیزی سوئینی تاد را به یک قاتل سریالی نمادین بدل می‌کند؟

تشخیص اینکه آیا بازیگران بر اساس روابط فامیلی انتخاب شده‌اند (nepotism) ساده است، اما حقیقت این است که جانی دپ نقش آرایشگر متناقض و روان‌پریش داستان را به طرز بی‌نقصی ایفا می‌کند، درست همان‌طور که هلنا بونهام کارتر، همبازی همیشگی او، در نقش خانم لاوت درخشش دارد. شیمی میان این دو هنرمند فوق‌العاده است و اگرچه اهداف جنایتکارانه دارند، اما حداقل دلایل‌شان برای این کار قابل درک است. جنون مشترک آن‌ها این خواسته‌ها را به توهماتی خارج از کنترلشان تبدیل می‌کند. هردوی آن‌ها به طرز پویایی از تعادل خارج شده‌اند، اما با این حال تماشاگران نمی‌توانند از آن‌ها حمایت نکنند. نمایش این دو قاتل سریالی جذاب یک تجربه‌ی بصری تماشایی است اما متاسفانه، نابودی نهایی آن‌ها زودتر از حد انتظار فرا می‌رسد.

5. آنتون چیگور با نقش‌آفرینی خاویر باردم در فیلم «جایی برای پیرمردها نیست» (No Country For Old Men)

آنتون چیگور با نقش‌آفرینی خاویر باردم در فیلم «جایی برای پیرمردها نیست»

  • تاریخ انتشار: 2007

آنتون چیگور شخصیت منفی اصلی رمان «جایی برای پیرمردها نیست» و اقتباس سینمایی تحسین شده‌‌ای است که سال 2007 از آن منتشر شد. او با بازی فراتر از حد انتظار خاویر باردم، مردی است که ماموریت دارد تا پولی که از معامله‌ی مواد مخدر به هم خورده‌ای سرقت شده است را به صاحب اصلی‌اش بازگرداند. برای همین شروع به تعقیب یک شکارچی سرگردان با نام لولین موس می‌کند که به طور اتفاقی با این پول هنگفت روبرو شده و آن را برداشته است. باردم برای این نقش که از همان زمان از آن به عنوان تجسم بی‌نقصی از یک قاتل سریالی روان‌پریش یاد می‌شود، جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد اسکار، گلدن گلوب و بفتا را از آن خود کرد. همه‌ی این‌ها در حالیست که او در ابتدا نسبت به استقبال مخاطب از خشونت این کاراکتر تردید داشت.

چه چیزی آنتون چیگور را به یک قاتل سریالی نمادین بدل می‌کند؟

درست است، شغل خطرناک چیگور ایجاب می‌کند هرکسی را که لازم شد بکشد. مشکل اینجاست که انگشت اشاره‌ی او برای کشتن از سوزن ته گرد هم کوتاه‌تر است و اغلب برای انجام قتل‌هایش با شیر یا خط تصمیم می‌گیرد. او برای سرگرمی و راحت کرد کارها برای خودش آدم می‌کشد. برای چیگور فرستاده‌ی ظلم و هرج و مرج بودن صرفا وسیله‌ای برای رسیدن به هدف است.

با اینکه شخصیت چیگور با الهام از فرد خاصی شکل نگرفته، اما روایت داستان به طرز قابل توجهی شبیه‌ به قاتلی مثل ریچارد کوکلینسکی است که با لقب «مرد یخی» مشهور به آدمکشی برای مافیا بود. شخصیت قاتل سریالی بی‌رحمی که باردم خلق کرده توانایی کشتن با روش‌های مختلف را دارد، و برای این کار ابزارهای متفاوتی مثل شات گان شخصی‌سازی شده و اسلحه‌ی کشتار گاوها را به کار می‌برد. او در فیلم از این سلاح هم برای ورود به ساختمان‌ها و هم برای ایجاد زخم‌های گلوله‌ مانند روی سر و بدن قربانیانش استفاده می‌کند. روش‌های دقیق، صورت یخی و خالی از احساس و پیروی کورکورانه از دستورات همگی نشانه‌ی ماهیت بالینی او هستند.

آیکون فیلم جایی برای پیرمردها نیست No Country for Old Men
فیلم

جایی برای پیرمردها نیست

No Country for Old Men

تماشای فیلم جایی برای پیرمردها نیست

4. نورمن بیتس با نقش‌آفرینی آنتوتی پرکینز در فیلم «روانی» (Psycho)

نورمن بیتس با نقش‌آفرینی آنتوتی پرکینز در فیلم «روانی»

  • تاریخ انتشار: 1960

جای تعجب نیست که شاخص‌ترین اجرای یکی از بهترین فیلم‌های هیچکاک در این لیست قرار دارد. در این اثر ماندگار زنی به نام مارین، پس از سرقت پول‌های کارفرمایش فرار می‌کند. او در مسیر به هتلی دورافتاده می‌رود و در آنجا قربانی یک قاتل سریالی مخوف می‌شود. کسانی که برای پیگیری ناپدید شدن ناگهانی او می‌آیند نیز به سرنوشت مشابهی دچار می‌شوند.

در شاهکار آلفرد هیچکاک، شاهد اجرای فوق‌العاده‌ی دیگری از آنتونی پرکینز هستیم که نقش مدیر هتل عجیب و غریب داستان، نورمن بیتس، را ایفا می‌کند. بیتس که ظاهری معمولی دارد، تقریبا برای تمام کارهایش مادرش را مقصر می‌داند. به همین دلیل، در طول داستان تصور همه بر این است که قاتلی که ساکنان هتل را تعقیب می‌کند کسی نیست جز مادر حسود و سلطه‌گر او. اما این موضوع تا زمانی که لایلا، خواهر مارین، اسکلت مادر نورمن را در خانه‌ای بالاتر از تپه پیدا نکرده، برای تماشاگر آشکار نمی‌شود. در آن لحظه است که متوجه می‌شویم شخصیت دوم و دیوانه ‌وار نورمن، در واقع همان مادرش است که تحت شوک ناشی از مرگ او خودش را به شکل او درمی‌آورد. این چرخش‌های غیرمنتظره، الهام‌بخش فیلم‌های بسیاری مانند «هویت» (Identity) شده است که در سال 2003 ساخته شد.

چه چیزی نورمن بیتس را به یک قاتل سریالی نمادین بدل می‌کند؟

نورمن بیتس، مشکلات عمیقی دارد، مشکلاتی که تمام آن‌ها ریشه‌ در رابطه‌ی او با مادرش دارد. همین موضوع بخش مهمی از دلیل تبدیل او به یک قاتل سریالی وحشتناک است. شخصیت نمادین نورمن بیتس (با بازی درخشان آنتونی پرکینز) که با الهام از جنایات واقعی اد گین شکل گرفته، در ابتدا فردی بی‌خطر و آرام به نظر می‌رسد، تا زمانی که اوضاع تغییر می‌کند. هیولای درون او در صحنه‌ای که برای مارین کرین (با بازی جنت لی) توضیح می‌دهد که «گاهی اوقات همه ما کمی دیوانه می‌شویم» بیرون می‌آید. هرچند او ممکن است در حال صحبت در مورد مادرش باشد، اما در واقع خودش را توصیف می‌کند. حتی پس از قتل مارین زیر دوش که امروزه یکی از مشهورترین سکانس‌های سینماست، بیتس در برابر کسانی که برای پیگیری این ماجرا می‌آیند، واکنشی وحشت‌زده نشان می‌دهد و کاری می‌کند تماشاگران به این باور برسند که این مادر او بوده که مرتکب قتل‌ها شده است.

اجرای پرکینز در تمام طول فیلم بی‌نقص است. آن تصویر نهایی از او که در حال لبخند زدن است، آن هم در حالی که صدای ضبط‌ شده‌ی مادرش پخش می‌شود و می‌گوید او هیچ خطری ندارد، با پوزخند آزاردهنده‌‌‌ی پرکینز به پایان می‌رسد. اثرگذاری این صحنه چیزی جز نمایش استادی سازنده‌اش نیست. در نهایت وقتی که بیتس در یک آسایشگاه روانی بستری می‌شود نباید انتظار داشته باشیم که بتواند مادرش را از شخصیت خودش جدا کند. گفتنی است که داستان این قاتل سریالی در سه دنباله‌ی دیگر از این فیلم ادامه داشت و طرفداران می‌توانند با تماشای آن‌ها از سرنوشت بیتش باخبر شوند.

3. بن با نقش‌آفرینی بنوا پولورد در فیلم «انسان سگ را گاز می‌گیرد» (Man Bites Dog)

بن با نقش‌آفرینی بنوا پولورد در فیلم «انسان سگ را گاز می‌گیرد»

  • تاریخ انتشار: 1992

فیلم «انسان سگ را گاز می‌گیرد» یک کمدی سیاه ژانر «مستند ساختگی» (mockumentary) بلژیکی است که در سال 1992 ساخته شده است. بنوا پولورد (نویسنده و کارگردان فیلم) در این اثر نقش بن را بازی می‌کند، یک قاتل سریالی خطرناک که گروهی فیلمبردار برای مستندسازی زندگی او، تعقیبش می‌کنند. با این حال، طولی نمی‌کشد که بن به تدریج عوامل فیلمبرداری را متقاعد می‌کند تا در جنایت‌های او بیشتر دخیل شوند، تا جایی که حتی به صورت فعال در آن‌ها مشارکت می‌کنند. از زمان اکران، این فیلم به عنوان یک اثر کلاسیک کالت غیرمنتظره، مورد توجه قرار گرفته است.

چه چیزی بن را به یک قاتل سریالی نمادین بدل می‌کند؟

بنوا پولورد برای بازی در نقش بن که یک قاتل سریالی نژادپرست، زن‌ستیز و به طور کلی انسانی منزجر کننده است، با چالش بزرگی روبرو بود. با این حال اما، او موفق شد تا با استفاده از جذابیت ذاتی‌اش، بن را فردی سرگرم‌ کننده و دوست‌ داشتنی جلوه دهد. در نتیجه، پاسخ به این سوال که چرا گروه فیلمبرداری حاضر می‌شوند به او کمک کنند سخت نیست. پولورد با اجرای درخشان خود، یک کمدی سیاه تکان‌ دهنده و شوک‌آور را به نمایش گذاشت که الهام‌بخش ساخت بسیاری از آثار شبه‌مستند آینده شد.

2. هانیبال لکتر با نقش‌آفرینی آنتونی هاپکینز در فیلم «سکوت بره‌ها» (The Silence of the Lambs)

هانیبال لکتر با نقش‌آفرینی آنتونی هاپکینز در فیلم «سکوت بره‌ها»

  • تاریخ انتشار: 1991

حضور دکتر هانیبال لکتر در جایگاه دوم لیست بزرگترین قاتل‌های سریالی تخیلی که تا به حال روی پرده‌ی سینما به نمایش درآمده‌اند، دلیل بسیار محکمی دارد و آن بازی افسانه‌ای آنتونی هاپکینز در «سکوت بره‌ها»ست. حضور کوتاه بیست و پنج دقیقه‌ای او روی پرده، دومین نقش‌آفرینی کوتاه تاریخ است که موفق به کسب جایزه‌ی اسکار بهترین بازیگر مرد شده است (رتبه‌ی اول در اختیار دیوید نیون است که تنها با کمتر از یک دقیقه حضور در فیلم «میزهای تک‌نفره» این جایزه را با خود به خانه برد). بیشتر زمان فیلم صرف تعقیب و گریز مامور نخبه‌ی اف‌بی‌آی، کلاریس استرلینگ (جودی فاستر)، در تلاش برای متوقف کردن یک قاتل سریالی دیگر می‌شود. در این مسیر او از دکتر لکتر کمک می‌گیرد تا به مشخصاتی از قاتل برسد که او را در حل پرونده راهنمایی می‌کنند.

چه چیزی هانیبال لکتر را به یک قاتل سریالی نمادین بدل می‌کند؟

درست است که کلیشه‌ی قاتل سریالی بافرهنگ همخوانی چندانی با واقعیت ندارد، اما به لطف اجرای درخشان هاپکینز، به راحتی همه چیز را فراموش کرده و سرگرم تماشای او می‌شویم. چیزی که لکتر را بسیار ترسناک می‌کند، بازی‌های ذهنی‌ او با مامور استرلینگ است. البته لازم به ذکر است که جودی فاستر نیز برای بازی در این فیلم، به طور شایسته‌ای برنده‌ی جایزه‌ی اسکار شد.

هاپکینز از قصد صدای آزار دهنده‌ای را برای این نقش انتخاب کرد که به گفته‌ی خودش ترکیبی از صدای ترومن کاپوتی و کاترین هپبورن بود. این صدا ترسناکیِ ذاتی لکتر را افزایش می‌دهد. مهارت هاپکینز در ایفای نقش لکتر به حدی جذاب است که «قاتل سریالی آدم‌خوار» تنها یکی از ویژگی‌های ترسناک او به حساب می‌آید. تک تک کلمات، لحن بیان و حرکات لکتر کاملا حساب‌ شده‌اند. این نمونه‌ی کامل یک قاتل سریالی جذاب است که توسط یک بازیگر خارق‌العاده، به طرز بی‌نقصی به تصویر کشیده شده است.

آیکون فیلم سکوت بره ها The Silence of the Lambs
فیلم

سکوت بره ها

The Silence of the Lambs

تماشای فیلم سکوت بره‌ها

1. پاتریک بیتمن با نقش‌آفرینی کریستین بیل در فیلم «روانی آمریکایی» (American Psycho) 

پاتریک بیتمن با نقش‌آفرینی کریستین بیل در فیلم «روانی آمریکایی»

  • تاریخ انتشار: 2000

کریستین بیل در فیلم جنجالی «روانی آمریکایی»، نقش شخصیت پاتریک بیتمن را بازی می‌کند. یک بانکدار متخصص در سرمایه‌گذاری و البته یک قاتل سریالی جذاب. او ظاهر آراسته و شیکی دارد و بسیار فریبکار و خودشیفته است. رفتارهای دیوانه‌وار او به راحتی تعداد زیادی از کادرهای چک لیست روانپزشکی را تیک می‌زند.

 تمایل او به قتل به سادگی سفارش یک فنجان قهوه است و آن‌قدر با دقت و وسواسی موشکافانه این کار را انجام می‌دهد که انگار در حال چک کردن یک کار مهم از لیست فعالیت‌های روزانه‌اش است. تعداد کمی از شخصیت‌های این لیست می‌توانند روی خط باریک بین واقع‌گرایی و سرگرم‌ کنندگی قدم بزنند، بدون اینکه تمایلشان به یک طرف بیشتر باشد. بیتمن اما، هم تماشایی و سرگرم‌ کننده است، هم بسیار واقعی و باورپذیر؛ حتی در مورد خیال‌پردازی‌های بی‌نتیجه‌اش درباره‌ی قتل. هیچ‌کس حتی شک نمی‌کند که چنین فردی با آن ظاهر آراسته و موجه یک قاتل سریالی ترسناک باشد و این دقیقا مهم‌ترین نکته‌ی داستان اوست.

چه چیزی پاتریک بیتمن را به یک قاتل سریالی نمادین بدل می‌کند؟

کریستین بیل در نقش بیتمن – از رفتار زیرکانه‌اش گرفته تا قتل‌های حساب‌ شده‌ – اجرایی شگفت‌انگیز و ماهرانه ارائه می‌دهد. صدایی که بیل برای بتمن انتخاب کرده نیز عالی است. در نحوه‌ی صحبت کردن او حالت عجیب و غریبی وجود دارد و حس ناخوشایندی از غیر واقعی بودن را به مخاطب انتقال می‌دهد. او بیشتر از اینکه خودش باشد، گویی دائما نقش شخص دیگری را بازی می‌کند که این ویژگی او رفتاری رایج در افراد با مشکلات روانی است.

این فیلم نقد مستقیمی به فرهنگ مصرف‌گرایی و «یپی»‌های (مخفف «جوان حرفه‌ای شهری» یا «جوان حرفه‌ای با حرکت بالا»، اصطلاحی است که در اوایل دهه‌ی 1980 برای یک جوان حرفه‌ای که در یک شهر کار می‌کند ابداع شد) دهه‌ی 80 میلادی است، که بیل به خوبی از پس به تصویر کشیدن آن برآمده. صحنه‌ی معروف «کارت ویزیت» را دوباره تماشا کنید، جایی که بیتمن و همکارانش کارت‌های ویزیت خود را باهم مقایسه می‌کنند و رنگ و فونت یکدیگر را به سخره می‌گیرند. زمانی که بیتمن کارت ویزیت پاول آلن را می‌بیند، مونولوگ درونی‌اش در آن لحظه جلوه‌ی کاملی از دیوانگی اوست، اگرچه که واکنش بیرونی‌اش کاملا عادی به نظر می‌رسد. به راحتی می‌توان فهمید که خط کاری بیتمن با تمایلات روانی‌اش مطابقت دارد. تقریبا تمام جنبه‌های شخصیت اجتماعی بیتمن، درست مانند همکارانش نمایشی و دروغین است. حقیقت تلخی که متاسفانه در این صنعت نیز رواج بسیاری دارد.

آیکون فیلم روانی آمریکایی American Psycho
فیلم

روانی آمریکایی

American Psycho

تماشای فیلم روانی آمریکایی

منبع: movieweb

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
تماشای رایگان ×