نقد سریال شوگون (Shōgun)

حماسه‌ای مسحورکننده از جنگ و خون

اگر تا به حال فکر کرده‌اید ملوان‌های گرسنه‌ی مبتلا به بیماری اسکوروی (کمبود شدید ویتامین C) بعد از ماه‌ها دریانوردی چه شکلی می‌شوند، سریال شوگون (Shōgun) چندان شما را چشم‌انتظار نمی‌گذارد. این سریال که در بحبوحه‌ی تهدید فزاینده‌ی جنگ داخلی در ژاپن ۱۶۰۰ می‌گذرد، از همان ابتدا با تصاویری دلخراش کارش را آغاز می‌کند. این سریال با جاه‌طلبی و وفاداری آشکار به منبع اقتباسش یعنی رمان کلاسیک جیمز کلیول محصول سال ۱۹۷۵ ساخته شده است. با توجه به این که رمان اصلی بیش از ۱۰۰۰ صفحه است، این که سازندگان توانسته‌اند آن را در ۱۰ قسمت یک سریال خلاصه کنند فوق‌العاده است. نتیجه‌ی نهایی، سریالی تماشایی و مسحورکننده است. در ادامه با نقد سریال شوگون همراه باشید.

آماده‌سازی و ساخت سریال «شوگون» هم درست مثل «اربابان آسمان» (Masters of the Air) مدت زیادی به طول انجامید. اولین بار در سال ۲۰۱۸ معرفی شد و درست مثل «اربابان آسمان» ارزش صبر کردن را داشت. این یک درام مجلل و پرجزئیات است که باید با دقت و تمرکز تماشا شود. سریال عمدتا به زبان ژاپنی است، بخشی هم به زبان انگلیسی که جایگزین زبان پرتغالی شده، که برخلاف تصور دنبال کردنش سخت نیست. اما این سریالی نیست که بتوانید در حالی که با گوشی‌تان ور می‌روید تماشا کنید. بنشینید، خودتان را آماده و با دقت زیاد تماشا کنید.

کوسمو جارویس در نقش جان بلک‌ثورن، افسر ارشد انگلیسی کشتی اسکِروی – در واقع کشتی هلندی اِراسموس – بازی می‌کند. این کشتی با وجود اینکه خدمه به وجود جزیره‌ی افسانه‌ای چندان اعتقادی ندارند، در سواحل ژاپن به گل می‌نشیند. آن‌ها در میانه‌ی درگیری با پرتغالی‌ها وارد می‌شوند که موقعیت مکانی ژاپن را از سایر کشورهای اروپایی برای انحصار تجارت مخفی نگه داشته‌اند. چند بازمانده‌ی اِراسموس در لحظه‌ی حساسی از تاریخ ژاپن به ساحل می‌رسند. تایکو فرمانروای عالی‌رتبه‌ی ژاپن به تازگی درگذشته و وارث او برای به دست گرفتن حاکمیت بسیار جوان است. پنج ارباب جنگجو شورایی از نایب‌السلطنه‌ها را تشکیل می‌دهند و به عنوان حاکمان موقت عمل می‌کنند، اما تنش بین آن‌ها در آستانه‌ی انفجار و تبدیل شدن به یک جنگ تمام‌عیار است.

هیرویوکی سانادا نقش ارباب تارانگا را بازی می‌کند که با استراتژی ماهرانه و سابقه‌ی درخشش به عنوان قهرمان جنگ، بیشترین پتانسیل را برای تصاحب قدرت نهایی دارد. به همین خاطر او کم‌طرفدارترین فرد در میان سایر اربابان جنگجو است. به او گفته می‌شود که اکنون زمان مردان خوب نیست، بلکه زمان یک شوگون، رهبر قدرتمند نظامی است. تارانگا می‌گوید: «این عنوان یک یادگار وحشیانه است». اما این جمله مدت طولانی‌ای برای او دوام نمی‌آورد.

Shōgun-review

تارانگا با زیرکی، مزایای آشوب‌برانگیز ورود ناگهانی بلک‌ثورن را درمی‌یابد و با نقشه در تلاش است تا حضور او را به نفع خود هدایت کند. بلک‌ثورن به خاطر مهارت‌های فوق‌العاده‌ی دریانوردی‌اش با نام «بربر» یا «آنجین» (به معنای «ناخدا») شناخته می‌شود. او همچنین با حیرت و عصبانیت متناوبش نسبت به فرهنگ و آداب و رسوم سرزمینی که برای او تازگی دارد لحظات کمیاب خنده‌داری را رقم می‌زند. اما سریال «شوگون» به خوبی می‌داند که این یک خیابان دوطرفه است؛ آنجین برای ژاپنی‌ها هم یک راز است، فردی منزجرکننده و بی‌ادب.

او همچنین مرتد به نظر می‌رسد و روی صلیب یک کشیش کاتولیک رومی پا می‌گذارد، که در این مورد به دردشان می‌خورد. درگیری با پرتغالی‌ها و اسپانیایی‌ها مرزهای بین دین و تجارت را مخدوش می‌کند، که یکی از بسیاری از مضامین مهمی است که سریال «شوگون» بدون ترس به آن‌ها می‌پردازد. این سریال همچنین در مورد سیاستمداری، دیپلماسی، جنگ و در نهایت عشق است، اما این موارد در دو قسمت ابتدایی در اولویت نیستند.

در عوض خون‌آلودگی این دنیا در راس قرار دارد. سر بریدن‌ها به سرعت و بی‌رحمانه انجام می‌شوند. یک مرد توسط ارباب جنگجویی با لبخندی شیطانی و با استفاده از یک روش خاص که همان جوشاندن تدریجی است اعدام می‌شود؛ درست مثل صحنه‌های اسکوروی، دوربین به طور دقیق نشان می‌دهد که این نوع اعدام چه شکلی است. مجموعه‌ای خیره‌کننده از سلاح‌ها و تعدادی نبرد با طراحی زیبا وجود دارد که مانند مشعل‌هایی در میان دیالوگ‌ها روشن می‌شوند.

ترورها و یک مراسم هاراکیری (خودکشی آیینی) به شدت وحشتناک با پیامدهای گسترده نیز به تصویر کشیده می‌شود. «شوگون» یادآور دوران اوج سینمای حماسی دهه‌ی 1990 است، درست مثل «اربابان آسمان». با وجود اینکه این دو سریال از نظر محیط و رویکرد، دنیاهای متفاوتی را به تصویر می‌کشند، به طرز عجیبی مکمل هم به نظر می‌رسند. «شوگون» هم یک اثر تلویزیونی خیره‌کننده است که به نظر می‌رسد ساخت آن هزینه هنگفتی داشته.

انتخاب‌های هوشمندانه‌ای صورت گرفته است، از جمله اینکه به مخاطب برای درک داستانی با دو زبان (ژاپنی و انگلیسی) اعتماد شده است. در دنیای جهانی‌شده‌ی تلویزیون، این به نظر یک امر بدیهی می‌رسد، اما تصور اینکه نسخه‌ی مدرن «شوگون» به طور کامل به زبان انگلیسی ساخته شود، دور از ذهن نبود، که می‌توانست به هوش و قدرت داستان لطمه بزند. این درام عظیم به ریتم آرام خودش اعتماد دارد. این اعتماد به خود، منجر به سریالی خوش‌ساخت، با اعتماد‌به‌نفس و اغلب گیرا شده است.

منبع: theguardian

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
تماشای رایگان ×