8 قابلیت در گوشیهای هوشمند که شکست خوردند
حتی بزرگترین شرکتهای فناوری هم همیشه در ارائه ویژگیهای جدید موفق نیستند. در دنیای گوشیهای هوشمند، رقابت آنقدر شدید است که برندها گاهی برای متمایز شدن، دست به طراحیهایی میزنند که بیشتر از آنکه کاربردی باشند، عجیب یا حتی بیفایده بهنظر میرسند. اندروید، بهعنوان بستری باز برای تولیدکنندگان مختلف، بارها شاهد چنین تلاشهایی بوده است؛ برخی از آنها جسورانه و پیشرو، و برخی دیگر صرفاً اشتباهاتی پرهزینه هستند.
گاهی اوقات این قابلیتها نهتنها مشکلی را حل نمیکنند، بلکه سوالات تازهای درباره تصمیمات طراحی بهوجود میآورند. از سنسورهایی که دقیقاً مشخص نیست چه کاربردی دارند گرفته تا ویژگیهایی که بیش از حد پیچیده یا حتی خندهدارند، تاریخ اندروید پر است از ایدههایی که شاید بهتر بود هیچگاه عملی نمیشدند. شرکتهایی مانند سامسونگ و الجی به شکل غیر منتظرهای، گوشیهای خود را با ظاهر مختلفی تولید میکردند تا بتوانند زبان طراحی خسته کننده گوشیهای هوشمند را تغییر دهند و در این مسیر، گاهی با موفقیت خود میدرخشیدند و گاهی با شکست مواجه میشدند. در این مقاله مایکت به سراغ برخی از این ویژگیهای شکستخورده میرویم؛ قابلیتهایی که یا خیلی زود از یادها رفتند، یا بهعنوان عبرتهایی عجیب در خاطرهها ماندند.
ماژولهای الجی جی 5
نکتهی جالب درباره ماژولار بودن گوشیها این است که تقریباً هر تلاشی در این زمینه، پتانسیل تبدیلشدن به یک شکست را دارد — و این موضوع در مورد پیوستهای ماژولار نیز کاملاً صادق است. چه تلاشهای نسبتاً حسابشدهی موتورولا با خانواده Moto Mods باشد، چه تجربهی ناموفق برند تازهوارد CMF از Nothing، همهی این پروژهها در نهایت با محدودیتهایی بنیادین روبهرو شدند. با این حال، اگر بخواهیم از میان تمام آنها یکی را بهعنوان «نماد شکست» انتخاب کنیم، انتخاب من بدون تردید «LG Friends» خواهد بود — مجموعهای از لوازم جانبی ماژولار که همراه با گوشی LG G5 معرفی شدند و در مدت کوتاهی به فراموشی سپرده شدند.
در نگاه اول، ایدهی LG G5 جذاب بهنظر میرسید. اینکه بتوانید گوشیتان را همانند یک دوربین حرفهای ارتقا دهید، یک آمپلیفایر قدرتمند Bang & Olufsen به آن بیفزایید، یا هدست واقعیت مجازی به آن متصل کنید، نشان از جاهطلبی الجی در طراحی داشت. اما مشکل اصلی در اجرای این ایده نهفته بود: این لوازم جانبی صرفاً با LG G5 سازگار بودند و حتی مدلهای بعدی این برند نیز هیچگونه پشتیبانی از آنها نداشتند. بهبیان دیگر، شما به خرید تجهیزاتی ترغیب میشدید که عمر مفیدشان دقیقاً به اندازهی همان یک مدل گوشی بود؛ تصمیمی که از همان ابتدا شکست آن را تضمین میکرد.
در حالی که موتورولا توانست اکوسیستم Moto Mods را برای چند نسل از گوشیهای خود حفظ کند — از جمله تجهیزاتی مانند بلندگوی JBL، پروژکتور کوچک و حتی آنتن 5G — الجی خیلی زود از مسیر ماژولار عقبنشینی کرد. با معرفی LG G6، طراحی ماژولار جای خود را به بدنهی یکپارچه (Unibody) داد؛ تصمیمی که برای پشتیبانی از ویژگیهایی نظیر مقاومت در برابر آب و شارژ بیسیم اتخاذ شد، اما در عمل به معنای مرگ رسمی پروژهی LG Friends بود. این تغییر مسیر گرچه منطقی بهنظر میرسید، اما در خاطر بسیاری از کاربران، تنها تصویری مضحک از دورهای کوتاه و پرهیاهو بهجا گذاشت؛ دورهای که در آن خلاقیت بدون دوام، به یکی از بزرگترین عبرتهای دنیای اندروید تبدیل شد.
قابلیت Motion sense گوگل پیکسل 4
گوگل همچون الجی، علاقهی خاصی به خلاقیتهای خاص خود دارد. در طول سالها، شاهد قابلیتهایی در گوشیهای پیکسل بودهایم که عمر کوتاهی داشتند؛ از جمله مدل Pixel 2 XL با طراحی دو رنگ سیاه و سفید (معروف به پاندا)، یا بریدگی فوقالعاده عمیق صفحهنمایش در Pixel 3 XL که شاید عمیقترین ناچی باشد که تاکنون دیدهاید.
همچنین در سالی دیگر، گوگل تصمیم گرفت تا فناوری رادار برد کوتاه، آیندهی تعامل با گوشی هوشمند خواهد بود و از این رو، حسگر Soli را در حاشیه بالایی سری Pixel 4 جای داد. این فناوری حاصل پنج سال تحقیق و توسعه بود و با هدف انجام کارهایی همچون رد کردن آهنگ، بیصدا کردن تماسها و به تعویق انداختن زنگ هشدار تنها با یک حرکت ساده دست طراحی شده بود.
اما مشکل این بود که این فناوری هیچگاه آنطور که باید، عملکرد مطلوبی نداشت. البته سری پیکسل ۴ مشکلات دیگری مانند عمر باتری ضعیف داشتند، اما ناکارآمدی ژستهای حرکتی مبتنی بر Motion Sense باعث شد حسگر Soli به یکی از مضحکترین نوآوریهای دنیای اندروید بدل شود. گوگل تلاش کرد با انتشار بهروزرسانیهایی عملکرد آن را بهبود دهد، اما هیچکدام از این تلاشها نتیجهبخش نبودند و سرانجام این شرکت در زمان عرضهی Pixel 5 به کلی این ایدهی بلندپروازانه را کنار گذاشت.
البته، نباید تمام فناوریهای تعبیهشده در حاشیه بالایی Pixel 4 را ناموفق دانست. در همان قسمت، سیستم تشخیص چهره مبتنی بر مادون قرمز نیز قرار داشت که تاکنون بیشترین شباهت را به فناوری Face ID اپل در بین دستگاههای اندرویدی داشته است. این سیستم با استفاده از یک جفت حسگر مادون قرمز، عمق چهرهی کاربر را تشخیص میداد و نسبت به تشخیص چهره صرفاً مبتنی بر دوربین که در آن زمان توسط سامسونگ و چند شرکت دیگر استفاده میشد امنیت بهمراتب بالاتری داشت. متأسفانه، این سیستم نیز تقریباً همزمان با حذف رابط بزرگ حسگر Soli کنار گذاشته شد؛ عمدتاً به این دلیل که گوگل میخواست حاشیهی بالای صفحهنمایش را کاهش دهد.
قابلیت Hand id در LG G8 ThinQ
بعد از بررسی و گذر از قابلیت Motion sense گوگل، حالا به یکی دیگر از خلاقیتهای غیرضروری الجی میرسیم؛ شرکتی که نسبت به سایر رقبا، نمایندگان بیشتری در این مقاله دارد. قابلیت Hand Id یا فناوری تشخیص کف دست، مبتنی بر مادون قرمز کار میکند و همراه با آخرین پرچمدار الجی یعنی LG G8 ThinQ معرفی شد. در اصل، گوشی G8 ThinQ با استفاده از یک حسگر Time-of-Flight و یک دوربین مادون قرمز، نقشهای از رگهای منحصربهفرد دست شما تهیه میکرد؛ چیزی شبیه به اثر انگشتی عظیم که میتوانست برای باز کردن قفل گوشی یا اجرای برخی ژستها مورد استفاده قرار گیرد.
متأسفانه، همانند حسگر Soli در گوشی گوگل پیکسل 4، فناوریهای Air Motion و Hand ID الجی نیز هرگز آنطور که انتظار میرفت فراگیر و موفق نشدند. به هر حال، وقتی گوشی را با یک دست نگهدارید، معمولاً راحتتر است که با دست دیگر مستقیماً صفحهنمایش را لمس کنید یا روی آن سوایپ بزنید تا اینکه دستتان را در فاصله شش تا هشت اینچی تکان دهید؛ انگار که در حال اجرای ورد جادویی در هاگوارتز هستید. با اینکه مدتها از زمان عرضه این گوشی هوشمند میگذرد، اما بعضی از کاربران هنوز برخی از ژستهای مبتنی بر دست ر
با نگاهی نوستالژیک به یاد میآورند. برای مثال، اینکه بتوانید با نشان دادن کف دست به دوربین، تایمر سهثانیهای دوربین را فعال کنید. اما نکته اینجاست که این قابلیتهای ساده، نیازی به حسگر پیشرفتهی ToF یا دوربین مادون قرمز نداشتند.
صفحه نمایش هولوگرافیک در Red Hydrogen One
به نظر میرسد برندهای اندرویدی وقتی پای نمایشگر گوشیهایشان به میان میآید نیز علاقه زیادی به خلاقیت دارند؛ چه این خلاقیتها به موفقیت منجر شوند و چه به شکست. گاهی اوقات، نتیجه بسیار موفقیتآمیز است؛ مانند بازگشت گوشیهای تاشو که پیشتر به آن اشاره شد. اما در برخی موارد، خروجی چیزی نزدیک به فاجعه است؛ مانند زمانی که شرکت Red در اولین گوشی هوشمند خود با نام Hydrogen One از نمایشگری هولوگرافیک استفاده کرد.
البته، عجیب نیست که یک شرکت فعال در حوزه دوربینهای حرفهای تلاش کند ویژگیای را به کار بگیرد که قابلیتهای تصویربرداری آن را به رخ بکشد، اما باید گفت اینبار نتیجه آنطور که انتظار میرفت پیش نرفت و این گوشی تنها مورد استقبال بعضی از منتقدان قرار گرفت.
در اصل، تیم Red با شرکتی به نام Leia همکاری کرد تا لایهای اضافی در پشت پنل LCD گوشی Hydrogen One قرار دهد. این لایه به گونهای طراحی شده بود که مسیر نور خارجشده از هر پیکسل را تغییر دهد و در نتیجه، توهم عمق را از یک نمایشگر تخت به چشم بیننده القا کند. رویکرد خلاقانهای بود؛ زیرا بهجای استفاده از دو تصویر استاندارد برای خلق اثر سهبعدی، از چهار تصویر بهره میگرفت تا حرکت بیشتری در تصویر نهایی ایجاد شود و جلوهای زندهتر از سهبعدی کلاسیک ارائه کند.
متأسفانه، نمایشگر گوشی Red Hydrogen One یکی از بیمصرفترین نمایشگرهایی است که تاکنون در یک گوشی اندرویدی دیدهایم، چرا که در اغلب موارد عملکرد مطلوبی نداشت. در استفادههای روزمره مانند جستجو در اینترنت یا استفاده از اکثر اپلیکیشنها، کاربر تجربهای کاملاً دوبعدی داشت، و حالت سهبعدی تنها در چند برنامه محدود قابل استفاده بود. افزون بر این، جلوهی چهارتایی خاص Red موجب سردرگمی بسیاری از کاربران شد؛ چرا که این افکت باعث تاری بیش از حد تصویر و خستگی چشم در تلاش برای تمرکز میشد.
صفحه نمایش خمیده در گوشی های گلکسی Round
با اینکه سامسونگ در سالهای اخیر تا حد زیادی از ویژگیهای نمایشی و نمایشینما (gimmicks) فاصله گرفته، تا جایی که برخی کاربران حالا خواستار نوآوریهای بیشتر هستند، اما این رویکرد همیشگی این برند نبوده است. در واقع، سامسونگ پیشتر با ایدههای کاملاً غیرمعمولی مانند نصب یک دوربین زوم واقعی در پشت گوشی Galaxy S4 Zoom (که خودش میتوانست در این فهرست جای بگیرد) نشان داده بود که علاقهای جدی به نوآوریهای تجربی دارد. همچنین، مدتها پیش از آنکه گوشیهای تاشو را با سری Galaxy Z دوباره به بازار بازگرداند، با عرضهی گوشی Galaxy Round به سراغ طراحی منحنی رفت.
گوشی Galaxy Round که بیش از یک دهه پیش معرفی شد، پاسخ سامسونگ به گوشی LG G Flex بود؛ مدلی که بدنهای خمیده از بالا به پایین داشت و ظاهری شبیه موز پیدا کرده بود. با این وجود، سامسونگ مسیر متفاوتی را در پیش گرفت و گوشی خود را از چپ به راست خم کرد؛ چیزی شبیه به یک سینی نازک که در طول سالها استفاده، از سمت راست و چپ خمیده شده است. از دید سامسونگ، این نوع خمیدگی ارگونومیکتر است؛ چرا که بهتر در دست و جیب قرار میگیرد. افزون بر آن، این انحنا با هدایت جهت نور تابیدهشده به جای بازتاب مستقیم آن، به کاهش خیرگی صفحهنمایش کمک میکرد.
سامسونگ همچنین چند ژست حرکتی خاص برای Galaxy Round توسعه داد تا کاربران را به تعامل با نمایشگر منحنی آن ترغیب کند. یکی از این قابلیتها Quick Glance نام داشت که امکان مشاهده سریع اطلاعات «صفحه قفل» را فراهم میکرد. برای استفاده از آن، کافی بود برای چند ثانیه یکی از طرفین نمایشگر را به سمت پایین فشار دهید تا تاریخ، ساعت و پیامها نمایش داده شوند و با رها کردن صفحه، این اطلاعات ناپدید شوند.
ایدهی جالبی بود، اما در عمل تفاوت چندانی با فشردن دکمه Home برای نمایش اطلاعات نداشت. سامسونگ همچنین کنترلهای مربوط به پخش موسیقی را به پخشکننده داخلی گوشی افزوده بود؛ بهطوریکه کاربر میتوانست با حرکت گوشی به سمت راست یا چپ، آهنگ را به جلو یا عقب ببرد. متأسفانه، Galaxy Round هیچوقت نتوانست در بازار گوشیهای هوشمند دوام بیاورد، چرا که نمایشگر منحنی آن خیلی زود جای خود را به یکی از رایجترین، اما همچنان مضحکترین قابلیتهای تاریخ اندروید داد.
قابلیت Waterfall
نمایشگرهای آبشاری (Waterfall Displays) احتمالاً یکی از کمکاربردترین ویژگیهایی است که تا به امروز، دنیای اندروید را تحت تأثیر قرار داده است و اگرچه در مقطعی از زمان، این طراحی با هدف افزودن قابلیتهای نوآورانهای مانند پنلهای کناری (Edge Panels) در گوشیهای سری Galaxy سامسونگ به کار گرفته شد؛ اما در بیشتر موارد، نمایشگرهای آبشاری صرفاً ترفندی بودند برای اینکه گوشی از لحاظ ظاهری تا حد ممکن نازک به نظر برسد. چنین رویکردی موجب شد تا دستگاههایی مانند Motorola Edge Plus (2023) با نمایشگر چهار طرف خمیده، فوقالعاده باریک و زیبا به نظر برسند. اما در عوض، این طراحی نگهداشتن گوشی را بسیار دشوار میکرد، چه برسد به اینکه بخواهید از آن با یک قاب محافظ استفاده کنید.
درست است که بهراحتی میشد دست را دور لبههای باریک گوشی حلقه کرد و فریم را بین انگشتان نگه داشت، اما همین موضوع به مشکلی اساسی تبدیل میشد. هرگونه فشار ناخواسته بر نمایشگر منجر به لمسهای تصادفی بیشماری میشد. از اینرو، حین استفاده از گوشی در شرایط مختلف و حساس و همچنین برای افرادی که مشغله زیادی دارند، این قابلیت میتواند به شکل قابل توجهی اعصابخورد کن باشد.
خوشبختانه، به نظر میرسد که این کابوس به پایان راه خود نزدیک شده یا حداقل در گوشیهای اندرویدی که امروز معرفی میشوند، هر دو برند گوگل و سامسونگ در گوشیهای جدید خود، از طراحیهای آبشاری فاصله گرفتهاند و نمایشگرهای تخت را جایگزین کردهاند که با لبههای ضخیمتر و ارگونومیکتر، احتمال لمسهای تصادفی را به حداقل رساندهاند. البته همچنان گوشیهایی با نمایشگر آبشاری مانند OnePlus 12 یا Motorola Edge Plus در بازار وجود دارند که نام خود را از همین طراحی گرفته اند. با این حال، بازگشت نمایشگرهای تخت، آنهم نه فقط در آیفون، اتفاقی خوشایند و امیدوارکننده است.
قابلیت سنسور دما در Pixel 8 Pro and 9 Pro
قابلیت سنسور دما گوگل، یکی دیگر از قابلیتهای شکست خورده گوشیهای هوشمند است که عملکردی مشابه به Camera Control گوگل دارد؛ قابلیتی کاملا جدید که در همان وهله اول، منطقی بنظر نمیرسید و از یک سو، پاسخی به همهگیری کرونا بود. با این وجود، در آن زمان، این قابلیت هنوز مجوز سنجش دمای بدن انسان را دریافت نکرده بود؛ موضوعی حیاتی برای سنسوری که عملکردش تا حدی به حوزه پزشکی نزدیک میشود.
وقتی امکان اندازهگیری دمای بدن انسان از معادله حذف شد، سنسور دما آنقدر که گوگل روی آن مانور میداد، کاربردی نبود. این قابلیت میتواند به شما بگوید که آیا دمای آب وان مناسب است یا اینکه قهوهتان به گرم کردن نیاز دارد یا خیر. با اینکه بعضی از کاربران ادعا میکنند که این قابلیت کاربردی است و در زمینههای مختلف از آن استفاده میکنند، اما بررسی دمای آب، تغذیه و سایر کارهای روزانه، نیازی به سنسور ندارد. علاوهبراین، افرادی که مبلغ بیش از 900 دلار را برای خرید یک گوشی پرچمدار خرج میکنند، تمایلی به نزدیک کردن گوشی به اجاق گاز یا آب جوش ندارند.
خوشبختانه، حدود چهار ماه پس از عرضهی Pixel 8 Pro، این سنسور بالأخره موفق به دریافت تأییدیه سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) برای اندازهگیری دمای بدن انسان شد. شاید این موضوع بتواند سنسور دما را برای برخی از والدینی که هر روز صبح باید فرزندان خود را راهی مدرسه کنند، کاربردیتر کند، اما اکثر کاربران برای به رخ کشیدن قابلیتهای گوشی خود، آنهم سالی یکبار از سنسور دمای گوشی استفاده میکنند.
LG Wing
تا این بخش از مقاله، تمام انتخابهای ما برای «قابلیتهای شکست خورده گوشیهای اندروید» صرفا به بخشهای جزئی آنها خلاصه میشد؛ بخشهای نرمافزاری تلفنهای هوشمند که با وجود نیت خیر، بلا استفاده میماندند و کاربران از وجود آنها بهره نمیبردند. اما این بار، لازم است تا دربارهی یک بخش سختافزاری تلفن هوشمند حرف بزنیم: LG Wing.
در این مورد، هیچ قابلیت کوچک و جزئی وجود ندارد که حس یک شکست را به ما منتقل کند؛ بلکه خودِ گوشی، یک کل منسجم است که با وجود جاهطلبی سازنده نتوانست به یک محصول موفق تبدیل شود و مانند آخرین میخ، روی تابوت بخش تولید گوشیهای الجی کوبیده شد. با وجود این ریسک، بعضی از منتقدان از این طراحی استقبال کردند و حتی ادعا کردند که برای استفاده از نسخه بعدی این گوشی، روزشماری میکنند.
اما چه چیزی باعث میشود Wing تا این حد مضحک باشد؟ با کمی دقت به این گوشی، متوجه خواهید شد که تصمیم الجی مبنی بر زنده کردن گوشیهای چرخان یا (Swivel) موفقیت آمیز نبود. صفحهنمایش پشتی این گوشی تا موقعی که صفحه اصلی را نمیچرخاندید، قابل استفاده نبود، اما جدا کردن کنترلهای یوتیوب از محتوای ویدیویی که در حال تماشای آن بودید، میتوانست حس لذت را در شما بیدار کند. اما این طراحی غیرعادی، به یک دوربین پاپآپ نیز نیاز داشت که یک قطعهی متحرک دیگر را نیز به این گوشی اضافه میکرد.
در بُعد سختافزاری نیز Wing عملکردی نهچندان چشمگیری داشت. این گوشی از چیپست اسنپدراگون 756G بهره میبرد که برای کاربر معمولی قابل قبول بود، اما LG Wing از آن دسته گوشیهای هوشمند نبود که برای استفاده روزانه ساخته شده باشد. از طرفی، باتری 4000 میلیآمپری و سرعت شارژ 25 واتی آن برای دستگاهی با دو نمایشگر فعال در اغلب مواقع کافی نبود. دوربینهای آن نیز، در زمینه عکاسی عملکردی متوسط داشتند و با وجود اینکه کاربر میتوانست در زمینه فیلمبرداری به آن تکیه کند، اما برچسب 1000 دلاری، به هیچ عنوان درخور این گوشی هوشمند نبود و به همین دلیل، شکست خورد.
الجی تنها برندی بود که واقعاً تلاش میکرد گوشیهای اندرویدی خود را متفاوت و منحصربهفرد طراحی کند. الجی بدون شک شایستهی آن است که بیشترین نمایندگی را در این فهرست از ویژگیهای شکست خورده داشته باشد و راستش را بخواهید، هنوز هم دلتنگ روزهایی هستیم که الجی یک گوشی عجیب و غریب جدید تولید کند. پس از توقف تولید گوشیهای هوشمند الجی، بعضی از یوتیوبرها و فعالان حوزه فناوری، ایرادات و انتقاداتی را به عملکرد الجی وارد کردند و امیدوار بودند که این شرکت کرهای، بتواند بار دیگر و با قدرت بیشتری به صنعت گوشیهای هوشمند برگردد، اما الجی اعلام کرد که این ماجراجویی به پایان رسیده و تنها بهروزرسانیهای امنیتی را برای گوشیهای خود فراهم میکند.
منبع: Android Authority