نقد فصل سوم سریال بازی مرکب (Squid Game)

بازگشت به میدان مرگ

با انتشار فصل سوم سریال محبوب و جنجالی بازی مرکب (Squid Game)، نتفلیکس بار دیگر نشان داد که این مجموعه نه تنها یک پدیده جهانی است، بلکه همچنین بستری است برای پرداختن به ژرف‌ترین دغدغه‌های انسانی، اجتماعی و فلسفی. برخلاف انتظارات عامه که منتظر اکشن بیشتر و بازی‌های خون‌بارتر بودند، فصل سوم مسیری متفاوت را در پیش می‌گیرد: سفری به درون روح انسان، ماهیت خشونت، و مفهوم انتخاب اخلاقی. سریال «ماهی مرکب» که اولین بار سال ۲۰۲۱ معرفی شد، بعد چهار سال به یک پدیده خاص و مهم در دنیای سرگرمی تبدیل شد، و با وجود این که این سریال در فصل سوم به پایان خود رسیده است، قطعا به عنوان یک اثر قابل توجه، جایگاه مهمی در دنیای سرگرمی قرن بیست و یک خواهد داشت.

مشخصات سریال بازی مرکب
خالق هوانگ دونگ-هیوک
بازیگران لی جونگ-جه، لی بیونگ-هون، وی ها-جون، ایم سی-وان، پارک گیو-یونگ
استودیو سازنده نتفلیکس
تاریخ انتشار ۲۰۲۵

* هشدار: در این نقد بخش‌های زیادی از داستان فصل سوم «بازی مرکب» لو می‌رود.  

از بقا تا فداکاری

 فصل سوم سریال بازی مرکب

فصل سوم درست از جایی آغاز می‌شود که فصل دوم به پایان رسید؛ گی-هون، قهرمان رنج‌کشیده‌ی دو فصل گذشته، اکنون با تصمیمی حیاتی روبه‌روست: ادامه بازی، اما این‌بار نه برای برد، بلکه برای نابودی آن. برخلاف فصل‌های قبل که بر کشش اکشن و بقا تمرکز داشتند، فصل سوم عمق روان‌شناختی بیشتری پیدا می‌کند. گی-هون در این فصل علاوه بر این‌که تنها بازمانده شورش پیشین است، بلکه همچنین تبدیل به کنشگری می‌شود که انتخاب‌هایش صرفا فردی نیست، بلکه ابعادی اخلاقی، اجتماعی و حتی فلسفی دارد.

در فصل سوم، بازی‌ها از نظر بصری خلاقانه‌تر، و از نظر مفهومی تهدیدآمیزترند. بازگشت عروسک یونگ – هی با برادر جدیدش چول – سو، چالش «طناب‌ بازی خونین»، و نسخه‌ای وحشیانه از «قایم‌ موشک» نشان می‌دهند که سریال همچنان در خلق تصاویر نمادین و هراس‌انگیز تواناست. اما این بازی‌ها دیگر فقط تهدید فیزیکی نیستند، بلکه بازتابی از بی‌عدالتی، رقابت ساختگی و سرمایه‌داری بی‌رحم هستند. یکی از مهم‌ترین نقاط قوت سریال «بازی مرکب» همین است که به واسطه استفاده از بازی‌های کودکانه بومی کودکان کره جنوبی، مخصوصا بازی‌های نوستالژیکی که سازندگان سریال کودکی و نوجوانی خودشان را با آن‌ها سر کرده‌اند، موفق می‌شود هویت منحصر به فردی برای خود خلق کند.

فصل سوم «بازی مرکب» اثری است جاه‌طلبانه، که بیش از آن‌که به دنبال جذب مخاطب عام با اکشن و شوک باشد، تلاش می‌کند روایت و مضمون را به لایه‌های عمیق‌تری برساند. این فصل نشان می‌دهد که با تمام کاستی‌ها، «بازی مرکب» همچنان می‌تواند یک اثر الهام‌بخش باشد.

در واقع، «بازی مرکب» همان فرمول هوشمندانه‌ای را به کار می‌برد که خیلی از کارگردان‌های بزرگ تاریخ سینما از آن بهره برده‌اند: «تفکر جهانی در بستر بومی.» از کوروساوا و فلینی گرفته تا برگمان و جان فورد، همه در آثار خود تلاش کرده‌اند مضمون‌های مقبول جهانی را در بستر محیط بومی خود به تصویر بکشند. «بازی مرکب» هم تلاش می‌کند مضمون‌های جهانی بسیار مهمی چون نظام سرمایه‌داری، تنازع برای بقا و جبرگرایی را در دل بازی‌های کودکانه مردم کره جنوبی به نمایش بگذارد. حالا که خبر ساخت نسخه آمریکایی سریال هم تایید شده است، باید منتظر بمانیم ببینیم تهیه‌کنندگان سریال آمریکایی با چه رویکردی به سراغ بازسازی می‌روند: تلاش می‌کنند همان بازی‌های کره‌ای را به صورت مو به مو تکرار کنند، یا بازی‌های بومی غربی را جایگزین کنند. پیروی از روش اول، اشتباه محض است.

فداکاری در یک جنگل وحشی

jun-hee

گی-هون، که در دو فصل گذشته شخصیتی نسبتا منفعل بود، در این فصل با چهره‌ای جدید ظاهر می‌شود: او این بار تنها به دنبال زنده مانده نیست، بلکه اتفاقا برای نجات دیگران بازی می‌کند. انتخاب نهایی او نقطه عطف بسیار مهمی در داستان است. خیلی‌ها این انتخاب را غیرمنطقی می‌دانند، اما از منظر ساختار مضمونی سریال، این تصمیم کاملا مهم، نشان‌دهنده گذار از فردگرایی به ایثار جمعی است.

شخصیت‌های جدید، مانند جون-هی (زن باردار)، فرزندش، و گئوم-جا، همه در بطن روایت قرار گرفته‌اند و پرداخت خوبی دارند. یکی از نقاط قوت «بازی مرکب» این است که خیلی خوب موفق می‌شود ابعاد پرتنش و دراماتیکی به بازی‌ها بدهد. بخش مهمی از اتفاقات داستان و فرآیند و حذف شخصیت‌ها در این بازی‌ها رخ می‌دهند، آن هم به شکلی تماشایی و فراموش نشدنی. این نکته در بازی قایم موشک به اوج خود می‌رسد. جایی که پیروی از غریزه‌های انسانی مثبت و منفی (فداکاری، مهربانی، تلاش برای بقا)، برخی از شخصیت‌های کلیدی داستان را به تصمیم‌های مهمی می‌کشاند.

فصل سوم مانند دو فصل گذشته، به نقد ساختار سرمایه‌داری جهانی ادامه می‌دهد، اما این‌بار لایه‌های جدیدی از مسائل را وارد بازی می‌کند: مفهوم رهایی، چرخه خشونت، و تعارض میان عدالت فردی و جمعی. بازی‌ها دیگر تنها عامل مرگ نیستند، بلکه ابزاری برای آزمودن مرزهای انسانیت شده‌اند. از سوی دیگر، ورود شخصیت‌هایی با نقش‌های مادرانه و پدرانه، مضمون خانواده، نسل و آسیب‌های روانی تاریخی را وارد فضای روایت می‌کند.

ریتم، ساختار و کاستی‌ها

 فصل سوم سریال بازی مرکب

فصل سوم «بازی مرکب» هر قدر در بازآفرینی فضاهای بصری موفق است و بازی‌های همچنان هیجان‌انگیزی ارائه می‌دهد، اما در حفظ ریتم داستان دچار مشکل می‌شود. برخی قسمت‌ها بیش از حد کند هستند و برخی دیگر در فشردگی وقایع غرق شده‌اند. همچنین شخصیت‌های فرعی به‌اندازه کافی پرداخت نشده‌اند و برخی پیچش‌های داستانی باورپذیری لازم را ندارند.

کلا در بحث میزان باورپذیر بودن اتفاقات، سریال ایرادات زیادی دارد. نویسندگان سریال با هدف رسیدن به پایان مد نظر خود، خیلی از شخصیت‌ها را به شکلی تصادفی و تحمیلی حذف می‌کنند. این مساله به ویژه در قسمت آخر و در بازی آخر، به وضوح دیده می‌شود. اصرار سازندگان برای به پایان رسیدن داستان به آن شکلی که مد نظر دارند، به شکلی که آن دو راهی کلیدی سر راه گی-هون قهرمان داستان قرار بگیرد، باعث می‌شود بقیه شخصیت‌های داستان دعواهای غیرمنطقی و حتی مضحکی با یک‌دیگر داشته باشند. اما در بعضی جاها هم این مسیر شخصیتی کاملا منطقی و تاثیرگذار پیش می‌رود. مثلا مسیری که جون-هی به عنوان یک زن باردار و در نهایت یک مادر فداکار طی می‌کند، کاملا هوشمندانه است و او را به یکی از شخصیت‌های ماندگار سریال تبدیل می‌کند.

فراتر از بقا، نزدیک‌تر به انسانیت

صحنه پایانی فصل سوم نه تنها پرونده گی-هون را می‌بندد، ولی سایه‌ای از شک و تفکر باقی می‌گذارد. نجات نوزاد در برابر مرگ قهرمان، استعاره‌ای است از رستگاری که به قیمت نابودی گذشته رخ می‌دهد. با این‌حال، پایان مبهم داستان رئیس و مامور پلیس، این گمان را ایجاد می‌کند که شاید فصل چهارمی هم در کار باشد. لی بیونگ-هون، بازیگر نقش رئیس در هم مصاحبه‌ای به صورت تلویحی اعلام کرد که شاید یک سریال فرعی بر اساس شخصیت رئیس ساخته شود.

فصل سوم «بازی مرکب» اثری است جاه‌طلبانه، که بیش از آن‌که به دنبال جذب مخاطب عام با اکشن و شوک باشد، تلاش می‌کند روایت و مضمون را به لایه‌های عمیق‌تری برساند. این فصل نشان می‌دهد که با تمام کاستی‌ها، «بازی مرکب» همچنان می‌تواند یک اثر الهام‌بخش باشد. هنر «بازی مرکب» این است که خیلی خوب موفق می‌شود در تلاقی ژانر، فلسفه و سیاست، تعادل خود را حفظ کند. شاید بعضی جاها سریال بیش از حد شعارزده به نظر می‌رسد، ولی باز هم خیلی خوب موفق می‌شود در زیر پوست تمام این پیام‌های مضمونی مهم، یک داستان غنی را روایت کند. گی-هون دیگر قهرمان صرف نیست؛ او نماد انسانی است که لابه‌لای انتخاب‌های سخت، به جای پیروزی، فداکاری را انتخاب می‌کند. و این شاید بزرگ‌ترین درسی باشد که «بازی مرکب» تاکنون به ما ارائه داده است.

نقاط قوت:

  • روایت جذاب
  • شخصیت‌پردازی قوی
  • بازی‌های خلاقانه

نقاط ضعف: 

  • مسیرهای داستانی غیرقابل باور
  • کمی شعارزدگی

امتیاز فیلم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
تماشای رایگان ×