20 قاتل بیرحم فیلمهای سینمایی که متعلق ژانر وحشت نیستند
اگرچه ژانر وحشت، یکی از سبکهای فیلمسازی است که قاتلان بیرحم و ترسناک بیشتر از هر ژانر دیگری در آن به چشم میخورند، اما چنین شخصیتهایی مرتبا در بسیاری از فیلمهای دیگر ظاهر میشوند. این افراد مانند همتایان خود در ژانر وحشت، از بسیاری جهات بیانگر برخی از فراگیرترین و غیرقابل کنترلترین ترسها و امیال بشریت هستند و به گونهای عمل میکنند که خارج از محدودیتهای اخلاقی جامعه و تمدن است. به این ترتیب، آنها ارزش بررسی بیشتری دارند تا روشن شود که چگونه وحشت از قاتلین در طول تاریخ هالیوود به اشکال قابل توجهی تجلی یافته است. در ادامه 20 نمونه از قاتلهای فیلمهای سینمایی را نام بردیم که در ژانر وحشت نیستند.
- هولناکترین قاتلهای زن تاریخ سینما
- 11 قاتل حرفهای مجموعه جان ویک به ترتیب مهارت
- دانشنامه جهان جان ویک و آشنایی با اشخاص و اصطلاحات مهم
20. متی واکر در فیلم گرمای بدن (Body Heat)
کاتلین ترنر با فیلم نئو نوآر «گرمای بدن» در نقش زنی اغواگر به نام متی واکر شناخته شد. او مانند بسیاری دیگر از زنان خطرناک این ژانر، مردی را به دام میاندازد و وکیل فاسد ند راسین (ویلیام هرت) را متقاعد میکند که شوهرش را به قتل برساند. با این حال، او بیش از حد مایل است که دستان خود را به خون آغشته کند. تا جایی که زنی را به قتل میرساند که سعی داشت از او باجگیری کند. ترنر در این نقش بسیار قانعکننده است، و به بینندگان زنی را نشان میدهد که مصمم است قوانین را به نفع خود تغییر دهد و برایش مهم نیست کسی را در این راه بکشد.
19. ایلین وورنوس در فیلم هیولا (Monster)
در فیلم «هیولا»، شارلیز ترون یکی از بهترین و ترسناکترین بازیهای حرفهای خود را در نقش آیلین وورنوس، قاتل زنجیرهای مشهور، ارائه میکند. برای ترون بسیار آسان بود که این شخصیت را به شکلی ساده ترسیم کند. او در عوض به بیننده اجازه میدهد تا روان رنجور و زندگی سراسر شکنجه زنی را که به یکی از بدنامترین قاتلان زنجیرهای قرن بیستم تبدیل شد، درک کند. او ممکن است یک هیولا باشد، اما یک انسان نیز هست، و جنبه دوم او را بسیار ترسناک میکند، زیرا بیننده را وادار میکند تا به این فکر کند که چگونه خشونت و زنستیزی میتواند از هر انسانی یک هیولا بسازد.
18. نورما دزموند در فیلم بلوار سانست (Sunset Boulevard)
گلوریا سوانسون زمانی که در فیلم «بلوار سانست» به کارگردانی بیلی وایلدر در نقش نورما دزموند ظاهر شد، جایگاهی در مجموعه هنرپیشههای بزرگ به دست آورد. داستان از این قرار است که دزموند که در هالیوود قدیم بازیگری بزرگ است، عاشق یک فیلمنامهنویس میشود و کم کم او را با نقشههای خطرناکش گرفتار میکند. در نهایت، زمانی که مرد میخواهد نورما را ترک کند، به او شلیک میکند و دچار جنون میشود. آخرین صحنه نورما که در آن او از پلکانی پایین میآید در حالی که نگاه جنونآمیزش به دوربین دوخته شده است، یکی از ماندگارترین لحظات تاریخ سینما است و او موفق میشود همزمان هم ترسناک و هم تراژیک باشد.
17. فیلیس دیتریکستون در فیلم غرامت مضاعف (Double Indemnity)
نوآر نیز مانند وحشت ژانری است مملو از قاتلان، مردان و زنانی که در دنیای بدبینانه و غیراخلاقی مدرن دیده میشوند. فیلیس دیتریکستون با بازی باربارا استانویک، زن اغواگر فیلم «غرامت مضاعف» به کارگردانی بیلی وایلدر، یکی از ترسناکترین شخصیتهای این ژانر است. او پس از اینکه معشوقش را مجبور میکند با خونسردی شوهرش را به قتل برساند، او را هم وقتی میخواست علیهش برخیزد میکشد. فیلیس خونسرد و در عین حال جذاب، یکی از خطرناکترین زنانی است که از یک فیلم نوآر پس از جنگ بیرون آمده است.
16. دنیل پلینویو در فیلم خون بهپا خواهد شد (There Will Be Blood)
دنیل دی لوییس یکی از اجراهای خارقالعاده خود را در «خون بهپا خواهد شد» به نمایش میگذارد که در آن نقش دنیل پلینویو، کاوشگر نفت را بازی میکند که به طور غیرمنتظرهای به یک منبع بزرگ نفت میرسد. مشخص میشود که پلینویو چیزی شبیه یک هیولای خودخواه است که حاضر است هر کاری را که برای به دست آوردن ثروت انجام دهد. در پایان فیلم، او تا آنجا پیش میرود که مردی را با یک استوانه بولینگ میکشد. دی لوییس قلب و روح خود را در این شرور خرج میکند، و او را شبیه به یک شخصیت پدری از اسطورههای باستانی میسازد، که زندگی پسرش و همه کسانی که در مدار او حضور دارند را کنترل میکند.
15. فرانک بوث در فیلم مخمل آبی (Blue Velvet)
دنیس هاپر فقید یکی از آن بازیگرانی است که شخصیت خارج از صفحه نمایش او اغلب به اندازه شخصیتهای روی پرده عجیب و غریب (و گاهی اوقات کاملا بیمارگونه) بود. در فیلم «مخمل آبی»، او یکی از ترسناکترین شخصیتهای خود، فرانک بوث، مردی هیولاطینت که به دوروتی والنز تجاوز میکند را به تصویر کشید. او با مخزن اکسیژن و تمایل به خشونت وحشیانه، هیولای تمام و کمال فیلم است. علاوه بر جنایات جنسی، او بیش از حد به شکنجه آدمها تمایل دارد، و قطع کردن گوش شوهر دوروتی به عنوان یکی از ترسناکترین لحظات فیلم دیوید لینچ به شمار میرود.
14. بلاتریکس لسترنج در فیلم هری پاتر (Harry Potter)
به دلایل فراوانی «هری پاتر» یکی از موفقترین فرنچایزهای فانتزی است. یکی از آن دلایل وجود شخصیتهای شرور است. در مجموعهی شخصیتهای بد و شرور «هری پاتر»، بلاتریکس لسترنج با بازی تحسینبرانگیز هلنا بونهام کارتر بیش از همه برجسته است. او که کاملا خود را وقف ماموریت لرد ولدمورت کرده، بیشتر از آن حاضر است هر کسی را که فکر میکند شایسته احترام او نیست شکنجه کند. به کینهتوزی او نسبت به لانگباتمز که او را تا حد جنون شکنجه کرد نگاه کنید تا ببینید چقدر ترسناک است. قتل سیریوس، پسر عمویش، جایگاهی را برای او در پانتئون قاتلان بزرگ به ارمغان میآورد.
13. والتر فینچ در فیلم بیخوابی (Insomnia)
اگرچه رابین ویلیامز در طول زندگی خود به دلیل مهارت فوقالعادهاش به عنوان یک بازیگر کمدی شناخته شده بود، اما فیلمهای درام اغلب به او اجازه میدادند تا استعداد خود را نشان دهد. در فیلم «بیخوابی» به کارگردانی کریستوفر نولان، او نقش والتر فینچ، مردی که مسئول قتل یک زن جوان است را بازی میکند. فینچ یکی از جذابترین و ترسناکترین شخصیتهایی است که ویلیامز نقشش را بازی کرده. در حالی که او در ظاهر مهربان و ملایم به نظر میرسد، بیش از حد به قتل تمایل دارد. این تضاد بین ظاهر و ماهیت واقعی او دقیقا همان چیزی است که والتر را برای تماشا جذاب میکند و در عین حال تماشاگران را به فکر فرو میبرد که چه چیزی از یک انسان، هیولا میسازد.
12. قاضی دووم در فیلم چه کسی برای راجر ربیت پاپوش دوخت؟ (Who Framed Roger Rabbit ?)
هیچوقت فیلمی مانند «چه کسی برای راجر ربیت پاپوش دوخت؟» وجود نداشته است که بتواند به یکباره تمام ژانرها را در خود جای دهد؛ فانتزی، کمدی، انیمیشن، لایو اکشن و نوآر. این فیلم به ویژه به دلیل گنجاندن شخصیتهای کارتونی از لونی تونز و دیزنی قابل توجه است. با این حال، سایه قاضی دووم، قاضی قدرتمند و بیرحم، حیلهگر و خبیث در کل فیلم گسترده شده است. تمایل او به کشتن شخصیتهای لونی تونز بهویژه ناراحتکننده است. او در نهایت شکست میخورد، اما نه قبل از اینکه برخی از جنبههای متحجرانه خود را به نمایش بگذارد، و او یکی از بهترین شخصیتهایی است که کریستوفر لوید خلق کرده است.
11. بیل قصاب در فیلم دار و دسته نیویورکیها (Gangs of New York)
دنیل دی لوییس به عنوان بازیگری شناخته میشود که واقعا خود را در ذهن و بدن شخصیتهایش غوطهور میکند. در فیلم «دار و دسته نیویورکیها»، او یکی از پرانرژیترین و سختترین اجراهای خود را در نقش بیل قصاب، رهبر یک گروه نیویورکی اجرا میکند. مانند بسیاری از شخصیتهای دیگری که این بازیگر در قالب آنها جا گرفت، نمیتوان از او چشم برداشت، اما او بسیار بیرحم بوده و قادر است مردی را با خونسردی در وسط خیابان بکشد. غرور و افتخار او تقریبا بیش از هر چیز دیگری برایش مهم است و عزم پولادینش برای حفظ قدرت او را ترسناکتر میکند.
10. بوفالو بیل در فیلم سکوت برهها (The Silence of the Lambs)
حتی دو دهه پس از اکران، «سکوت برهها» یکی از هیجانانگیزترین و پرتعلیقترین فیلمهایی باقی مانده است که تاکنون ساخته شده. این فیلم بسیار هیجانانگیزتر از یک داستان ترسناک واقعی است، و بازیهای خیرهکننده جودی فاستر و آنتونی هاپکینز از آن یک اثر ماندگار ساخته است. قاتل سریالی معروف به بوفالو بیل با بازی تد لوین به همان اندازه دلهرهآور است. این شخصیت بحثبرانگیز به لطف تصویر قدرتمند لوین از فردی با روحی پیچیده و روانی شکنجهشده، کسی که زنان را به قتل میرساند تا بتواند از پوست آنها لباس بدوزد، هنوز به همان اندازه وحشتناک است که در زمان اکران فیلم بود. او یک کابوس به تمام معنا است.
9. کواریچ در فیلم آواتار (Avatar)
با وجود تمام انتقادات واردشده شکی نیست که «آواتار» جیمز کامرون یک روایت شگفتانگیز سینمایی است و شخصیت شرور قانعکنندهای به نام کواریچ را در خود دارد. او از بسیاری جهات مظهر سرمایهداری است. او چنان اخلاق استعماری را از خود به نمایش میگذارد که حتی به ذهنش خطور نمیکند که به زندگی ناویها اهمیت دهد، حتی زمانی که اقدامات او منجر به مرگهای متعدد میشود. او چنان به درستی اعمال خود معتقد است که به عنوان یک شرور بسیار قانعکننده ظاهر میشود؛ کسی که طراحی شده تا بینندهها از او متنفر باشند.
8. بارون هارکونن در فیلم تلماسه (Dune)
در بازگوییهای مختلف «تلماسه» فرانک هربرت، بارون هارکونن همیشه به عنوان یک قاتل وحشتناک ظاهر شده است. این مرد میتواند کسانی را که تحت کنترل خود هستند بکشد و از تحمیل هر چه بیشتر درد لذت میبرد. چیزی که او را بسیار ترسناک میکند این است که او صرفا برده اشتهای سادیستی خود نیست. هنگامی که او قصد دارد دوک لتو آتریدس و خانوادهاش را نابود کند، این کار را با دقت بالایی انجام میدهد. او یک شرور با ذهنی ظریف و زیرک بوده و برای هر کسی که او را به چالش میکشد بسیار خطرناک است.
7. تانوس در دنیای سینمایی مارول
دنیای سینمایی مارول همیشه در خلق شخصیتهای شرور قانعکننده مهارت داشته است، اما تانوس در این دنیای سینمایی نقش بزرگی دارد. مانند بسیاری از قاتلان زنجیرهای، به نظر میرسد تانوس به ایدئولوژی سمی خود اعتقاد واقعی دارد، و این حس فراگیر و همیشگی است که او کاری را انجام میدهد که به آن ایمان دارد. این مساله او را به موجودی ترسناک تبدیل میکند. هیچ چیز خطرناکتر از یک معتقد واقعی نیست.
6. تراویس بیکل در فیلم راننده تاکسی (Taxi Driver)
رابرت دنیرو یکی از الهامبخشترین و تحسینبرانگیزترین بازیهای خود را در فیلم «راننده تاکسی» و در نقش تراویس بیکل ناراضی و به شدت آشفته بازی میکند. بیکل به عنوان ضدقهرمان و قهرمان داستان، تجسم بسیاری از تضادها و شکستهای مردانگی آمریکایی است، زیرا متقاعد میشود که کسی است که شهر نیویورک را از جرم و جنایت پاک میکند. او یک شخصیت تراژیک و مغرور است. اگرچه اعمال او عمیقا مذموم است، اما بازی خارقالعاده دنیرو او را به فرشتهای انتقامجو تبدیل میکند که تماشاگر نمیتواند از او چشم برگرداند، حتی اگر نفسش از اعمال خشونتآمیز او بگیرد.
5. جوکر در سهگانه شوالیه تاریکی (Dark Knight)
کریستوفر نولان با سهگانه «شوالیه تاریکی»، که سبک جدید و متفاوتی را معرفی کرد، ردپای پاکنشدنی خود را در مجموعه بتمن به جای گذاشت. یکی از نکات برجسته این فیلم، بازی هیث لجر در نقش جوکر بود. بر خلاف بسیاری از نسخههای دیگر این شخصیت که بسیاری از آنها حداقل کمی دلرحمتر هستند لجر یک عامل واقعی هرج و مرج و تاریکی است. به نظر میرسد که او شخصیتی فراتر از بیرحم دارد و دنبالهای وسیع از اجساد را در پی خود بر جای میگذارد. جای تعجب نیست که این نقش به عنوان یکی از تعیینکنندهترین و تحسینشدهترین نقشهای لجر فقید شناخته شود.
4. هری پاول در فیلم شب شکارچی (The Night of the Hunter)
«شب شکارچی» تنها فیلمی است که توسط بازیگر چارلز لاتن کارگردانی شده است. رابرت میچام در نقش هری پاول، قاتل خونسردی را به تصویر میکشد که ادعا میکند یک واعظ است، اما رفتارهای غیرانسانی زیادی انجام میدهد، از جمله قتل یک بیوه و انداختنش در رودخانه و تعقیب دو فرزندش، به قصد به دست آوردن ذخیرهای پول پنهان شده در یک عروسک. این مردی است که با احساس درستکاری خود هدایت میشود، و این واقعیت که او بیش از حد حاضر است کودکان را با خونسردی به قتل برساند تا پولی به دست بیاورد، گواهی بر این خواهد بود که او واقعا چقدر ترسناک است.
3. آنتون چیگور در فیلم جایی برای پیرمردها نیست (No Country for Old Men)
خاویر باردم یکی از برجستهترین و وحشتناکترین بازیهای دوران حرفهای خود را در فیلم «جایی برای پیرمردها نیست» ارائه میدهد، که در آن نقش آنتون چیگور را بازی میکند. او در واقع کهنالگوی شیطانی است، نمیتواند یا نمیخواهد به هر کسی که اتفاقا از مسیر او عبور میکند، رحم کند، و به این ترتیب، اساسا تجسم شر بیرحمانه در تخیل فیلم است. او با چشمان بیروح و اسلحه هولناک خود در طول فیلم چندین نفر را میکشد. در عین حال، باردم او را با نوعی کاریزمای شوم آغشته میکند و چهرهای مملو از فریبندگی و ترس را نشان میدهد.
2. آمون گاث در فیلم فهرست شیندلر (Schindler’s List)
استیون اسپیلبرگ با «فهرست شیندلر» نشان داد که واقعا سزاوار این است که به عنوان یکی از بزرگترین فیلمسازان نسل خود شناخته شود. تماشای این فیلم بسیار سخت است، تا حدی به این دلیل که شروران آن، از جمله آمون گاث با بازی رالف فاینز، عمیقا انسانی و بدون قید و شرط شیطانی هستند. فاینز یکی از برجستهترین بازیهای دوران حرفهای خود را ارائه میدهد و به نظر میرسد که او در این شخصیت مخوف که حاضر است هر یهودی را اعدام کند غرق شده. او شخصیتی غیرقابل انکار هیولا است و اقدامات او در فیلمی که بر اساس واقعیت ساخته شده او را وحشتناکتر میکند. این شخصیت یادآور این حقیقت تلخ است که تمام کسانی که در هولوکاست دست داشتند، انسانهای واقعی بودند.
1. سویینی تاد در فیلم سویینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت (Sweeney Todd: The Demon Barber of Fleet Street)
اگرچه بسیاری از موزیکالها خوشبینانه و شاد هستند، اما این قانون در مورد «سویینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت» صدق نمیکند. درست است که تیم برتون سبک همیشگی خود را در اقتباس سینمایی سال 2007 شکوفا میکند، اما این واقعا فیلم جانی دپ است و او این شخصیت غمانگیز را با ترس و تراژدی مثالزدنی آغشته میکند. تاد به دلیل بیعدالتیهایی که در حق او شده به یک قاتل تبدیل میشود. او بسیار بیرحم است چون به دنبال انتقام از کسانی است که به او ظلم کردهاند. این واقعیت که دلیل قتلهای او قابل درک است، او را به شخصیتی بسیار هراسآور تبدیل میکند.
منبع: yardbarker