نقد فیلم علمی تخیلی فضانورد (The Astronaut)

بازگشت از خلأ، سقوط در درون

فضانورد (The Astronaut) از آن دسته فیلم‌هایی است که به‌ظاهر برچسب علمی تخیلی و وحشت را حمل می‌کند، اما در جوهره‌اش اثری روان‌شناختی و آرام است؛ فیلمی که تجربه‌ای درونی و ذهنی برای مخاطب می‌سازد. جِس وارلی به‌عنوان نویسنده و کارگردان، بیشتر از اینکه به دنبال ساخت روایتی بزرگ و پرهزینه باشد، می‌کوشد تجربه روانی یک فضانورد بازمانده را در قالب یک پژوهش شخصیتی پیگیری کند. نتیجه فیلمی است که به جای جلوه‌های ویژه، از منظر فضای احساسی و تنش درونی اهمیت پیدا می‌کند.

مشخصات فیلم فضانورد
کارگردان جس وارلی
نویسنده جس وارلی
بازیگران کیت مارا، لارنس فیشبرن، گابریل لونا
تاریخ انتشار 2025

فیلم از نخستین لحظات خود نشان می‌دهد که قرار نیست قصه ماجراجویی فضایی باشد؛ بلکه قرار است درباره پیامدهای بازگشت باشد، بازگشت از جایی که مخاطب آن را نمی‌بیند اما حضورش به‌صورت سایه‌ای سنگین در طول فیلم احساس می‌شود. این انتخاب فرامتنی، یعنی نشان ندادن مأموریت و تمرکز بر بازگشت، «فضانورد» را وارد قلمرویی می‌کند که سینمای دهه ۲۰۲۰ به‌خوبی در آن قدم گذاشته: پرداختن به روان، به خلأ درونی، به زخم‌هایی که از دل فضا یا بحران‌های شدید انسانی بازمی‌گردند. فیلم از این منظر نه‌تنها در روایت که در ساختار نیز با دوره معاصر سینمای ژانری هم‌خوان است؛ دوره‌ای که در آن وحشت، فناوری و بحران‌های شخصی هم‌پوشانی پیدا کرده‌اند.

بازگشت بازمانده و آسیب روحی پس از مأموریت

در مرکز روایت، ایده «بازگشت بازمانده» قرار دارد؛ مفهومی که فیلم آن را نه در قالب در قالب بحران هویت و فروپاشی روانی ترسیم می‌کند. قهرمان فیلم، پس از بازگشت از مأموریتی که جزئیات آن بیان نمی‌شود، وارد مرحله‌ای می‌شود که معنای زندگی، خاطرات گذشته، و حتی تعریف او از «خود» فرو می‌ریزد. وارلی با حذف آگاهانه گذشته روایی، مخاطب را هم‌سطح شخصیت قرار می‌دهد: هر دو در تلاش برای یافتن معنای اتفاقی هستند که در سکوت رخ داده و اکنون در ذهن و بدن شخصیت اثر گذاشته است.

آسیب روحی پس از مأموریت در فیلم شکلی چندلایه به خود می‌گیرد. این آسیب روحی صرفاً محصول یک حادثه بیرونی نیست، بلکه ترکیبی است از حس گناه، حس تهدید، و احساس قطع ارتباط با دنیای انسانی. فیلم به‌ویژه در صحنه‌هایی که شخصیت در تلاش است شب را بگذراند، یا مکالماتی با متخصصان انجام می‌دهد که همه‌چیز را عادی جلوه می‌دهند، به‌خوبی نشان می‌دهد که بازگشت به خانه، به‌معنای بازگشت به زندگی نیست. هر حرکت، هر صدا و هر سکوت، حامل تنشی است که از درون شخصیت جاری می‌شود.

اهمیت این محور در این است که فیلم بدون تکیه بر کلیشه‌های فضایی، نمایشی دقیق از «گم‌کردن ارتباط با جهان» ارائه می‌دهد. در واقع، «فضانورد» نشان می‌دهد که بازگشت از فضا، بیش از آنکه بازگشت از مکان باشد، بازگشت از تجربه‌ای است که بدن و ذهن را دگرگون کرده است. این فیلم در کنار آثاری مانند «به سوی ستارگان» (Ad Astra) و «جاذبه» (Gravity)، البته با زبانی موجزتر و مینیمال‌تر، نشان می‌دهد که سینمای فضایی امروز بیش از هرچیز درباره‌ی انسان است، نه فضا.

«فضانورد» فیلمی است کم‌صدا اما پراثر. فیلمی که با تکیه بر تنهایی، سکوت و آسیب روحی بازگشت، تجربه‌ای روان‌شناختی و انسانی خلق می‌کند و نشان می‌دهد که ژانر علمی-تخیلی امروز بیش از هرچیز درباره انسان است، نه فضا.

موقعیت قرنطینه

یکی از هوشمندانه‌ترین انتخاب‌های فیلم، استفاده از خانه امن و قرنطینه به‌عنوان فضای اصلی رخدادهاست. این فضا چیزی میان آسایش و تهدید است؛ از یک‌سو محیطی کنترل‌شده است که هدفش مراقبت و بازتوانی قهرمان است، و از سوی دیگر شبیه زندانی است که نظارت دائمی در آن جریان دارد. این دوگانگی باعث می‌شود خانه تبدیل به میدان اصلی تنش شود، جایی که هر حرکتی از سقف تا کف، حامل معنای روان‌شناختی است.

قرنطینه در فیلم فقط یک تمهید فیزیکی نیست؛ بلکه استعاره‌ای است از وضعیت ذهنی شخصیت. او نه به دنیای بیرون راه دارد و نه می‌تواند با تجربه درونی‌اش روبه‌رو شود. این تعلیق فیلم را در وضعیتی قرار می‌دهد که تماشاگر پیوسته احساس کند چیزی در حال نزدیک‌شدن است، اما این چیز نه از بیرون، بلکه از درون است. استفاده از دوربین ثابت، راهروهای باریک، و نور کم‌جان، فیلم را به فضایی تبدیل می‌کند که ذهنیت شکننده قهرمان در آن تجسم پیدا می‌کند.

از سوی دیگر، خانه امن امکان استفاده اقتصادی از بودجه کم فیلم را فراهم می‌کند. اما مهم‌تر از آن، این فضا اجازه می‌دهد شخصیت در تنهایی و در برخورد با اشیای روزمره، بحران خود را آشکار کند. صحنه‌هایی که او در آشپزخانه یا در اتاق خواب دچار تردید یا توهم می‌شود، نشان می‌دهد که خانه به‌مرور به میدان درگیری میان واقعیت و ذهنیت تبدیل می‌شود. این انتخاب محوری است که ساختار فیلم را می‌سازد: مینیمالیسم فضایی در خدمت بیشترین تنش درونی.

بازتاب دغدغه‌های معاصر

«فضانورد» بی‌شک فیلمی است که می‌توان آن را در زمینه دوران پساکرونا خوانش کرد. مفهوم آلودگی، ترس از انتقال یک عامل ناشناخته، و حساسیت اجتماعی نسبت به بدن‌هایی که «ممکن است حامل چیزی باشند»، همگی در لایه‌های زیرین فیلم حضور دارند. این دلالت‌ها آشکارا بیان نمی‌شوند، اما در رفتار اطرافیان، در رویه‌های پزشکی و در نحوه مواجهه شخصیت با بدن خود، حس می‌شوند. در واقع فیلم بر اضطراب اجتماعی‌ دست می‌گذارد که هنوز از ذهن جمعی پاک نشده است.

بدگمانی (پارانویا) در فیلم نه به شکلی پر سر و صدا، بلکه به طرزی آرام، خزنده و تدریجی ساخته می‌شود. ابتدا شخصیت باور دارد که همه‌چیز تحت کنترل است و او فقط نیازمند استراحت است، اما هرچه پیش می‌رویم، نگاه‌های پزشکی و رفتارهای اطرافیان فضایی می‌سازند که انگار حقیقتی پنهان وجود دارد. این پارانویا نه‌تنها در روایت، بلکه در میزانسن نیز دیده می‌شود؛ سایه‌ها، تصاویر نیمه‌واضح، و صداها همگی احساس تهدیدی دائمی ایجاد می‌کنند.

فیلم نشان می‌دهد که در جهان امروز، وحشت دیگر نیازی به هیولاهای کلاسیک ندارد. کافی است چیزی «نامعلوم» وجود داشته باشد؛ چیزی که ممکن است همراه فرد بازگشته باشد یا صرفاً ساخته ذهن او باشد. شک میان این دو حالت لباس اصلی وحشت فیلم است. «فضانورد» از این منظر فیلمی است که ترس معاصر را به‌خوبی ترجمه می‌کند: ترس از چیزهایی که نمی‌دانیم هستند یا نیستند، اما بدن ما و دیگران را تبدیل به میدان اصلی مواجهه می‌کنند.

 کم‌هزینه اما تاثیرگذار

«فضانورد» به جنبشی تعلق دارد که در دهه اخیر رونق گرفته: استفاده از عناصر علمی-تخیلی برای ساخت وحشتی کم‌هزینه و روانی. این آثار با حذف جلوه‌های ویژه گسترده، بر تعلیق و ابهام تکیه می‌کنند تا تجربه‌ای متفاوت خلق کنند. فیلم وارلی نیز در همین مسیر قدم می‌گذارد؛ فضایی محدود، تهدید نامرئی و تمرکز بر صدا و نور، هسته اصلی آن را شکل می‌دهد.

این نوع سینما به‌طور خاص فضایی فراهم می‌کند که مفاهیمی مانند تهدید، آلودگی، و تغییر به‌صورت استعاری مطرح شوند، بدون اینکه نیاز باشد درباره قوانین علمی جهان داستان توضیح داده شود. این آزادی به فیلم اجازه می‌دهد بیشتر از ساخت یک جهان علمی عجیب‌وغریب، به روان شخصیت بپردازد. نتیجه فیلمی است که ترس را به جای بیرون، از درون ایجاد می‌کند و به همین دلیل تجربه‌ای نزدیک‌تر و ملموس‌تر ارائه می‌دهد.

اثر وارلی در کنار فیلم‌هایی مانند «انسجام» (Coherence) یا «وسعت شب» (The Vast of Night) قرار می‌گیرد که با وجود بودجه کم، توانسته‌اند ایده‌های بزرگ را با زبانی ساده روایت کنند. «فضانورد» نیز نشان می‌دهد که اگرچه پول زیادی پشت تولید نیست، اما نگاه کارگردان و تمرکز بر اجرا می‌تواند اثری خلق کند که در ذهن مخاطب باقی بماند.

نقاط ضعف

هرچند «فضانورد» اثری مهم و قابل توجه است، اما از چند نقطه ضعف نیز رنج می‌برد. نخستین ضعف، ریتم بیش‌ازحد کند در بخش‌هایی از فیلم است. این کندی در نیمه اول بیشتر احساس می‌شود و  باعث می‌شود تنش افت کند و برخی سکانس‌ها بیش از حد کش‌دار باشند. هرچند این تمهید بخشی از زبان زیباشناختی فیلم است، اما گاهی شدت آن به حدی می‌رسد که ضرباهنگ کلی فیلم را تحت تأثیر قرار می‌دهد و تمرکز مخاطب را از بین می‌برد.

ابهام‌های بیش از اندازه روایت هم از دیگر ایرادهای فیلم است. «فضانورد» تلاش می‌کند همه‌چیز را در مرز میان واقعیت و ذهنیت نگه دارد، اما این انتخاب گاهی به سردرگمی منجر می‌شود. برخی لحظات به جای آن‌که رازآلود باشند، صرفاً نامشخص هستند، و فیلم نمی‌کوشد برای آن‌ها زمینه‌ای قابل‌خوانش بسازد. نتیجه این است که پایان فیلم برای برخی تماشاگران رضایت‌بخش نیست و حس می‌کنند برخی عناصر بدون پاسخ رها شده‌اند.

فیلم تا حد زیادی بر بازی کیت مارا در نقش اصلی تکیه دارد و نبود شخصیت‌های مکمل قوی در روایت گاهی باعث می‌شود «فضانورد» یک‌سویه به نظر برسد. این تمرکز شدید بر یک شخصیت، اگرچه از نظر سبکی کاملاً آگاهانه است، اما گاهی باعث یکنواختی می‌شود. ایجاد تنوع روایی می‌توانست از این یکنواختی جلوگیری کند و جهان فیلم را گسترده‌تر سازد.

«فضانورد» فیلمی است کم‌صدا اما پراثر. فیلمی که با تکیه بر تنهایی، سکوت و آسیب روحی بازگشت، تجربه‌ای روان‌شناختی و انسانی خلق می‌کند و نشان می‌دهد که ژانر علمی-تخیلی امروز بیش از هرچیز درباره انسان است، نه فضا. جس وارلی به‌عنوان کارگردانی جوان و آینده‌دار، اثری ساخته که به‌واسطه بازی خوب کیت مارا، فضاسازی محدود اما تاثیرگذار، و پرسش‌هایی تامل‌ برانگیز در ذهن مخاطب باقی می‌ماند. این فیلم از آن آثار معدودی است که تماشاگر را وامی‌دارد درباره دیده‌ها و نادیده‌ها فکر کند.

نقاط قوت:

  • ترکیب موفقی از دو ژانر مختلف
  • مضمون‌های قوی
  • کارگردانی خوب

نقاط ضعف:

  • ریتم آهسته
  • ابهام روایی بیش از حد
  • شخصیت‌های مکمل ضعیف

امتیاز فیلم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
تماشای رایگان ×