6 فیلم حماسی تاریخی برتر قرن بیست و یک
اسطورههای باستانی قرن جدید
با بازگشت ریدلی اسکات به روم باستان در نوامبر 2024 و اکران دنبالهی فیلم حماسی تاریخی درجه یکش،«گلادیاتور»، ژانر فیلم حماسی تاریخی بازگشتی شکوهمند را تجربه کرد. این ژانر که به داستان قهرمانهای فراموش شده در دوران یونان و روم باستان میپردازد، برای دههها به دست فراموشی سپرده شده بود تا اینکه در آغاز قرن بیست و یکم، خودِ ریدلی اسکات با «گلادیاتور» قواعد بازی را بر هم زد و غیرممکن را ممکن ساخت. «گلادیاتور» نه تنها به یک پدیدهی فرهنگی و موفقیت تجاری عظیم بدل شد، بلکه با کسب جوایز اسکار متعدد، از جمله بهترین فیلم و بهترین بازیگر، مشروعیت دوبارهای به ژانر حماسی تاریخی بخشید و موج جدیدی از ساخت اینگونه فیلمها را در دههی 2000 به راه انداخت؛ موجی که البته نتایج متفاوتی، از موفقیت تا شکست، را به همراه داشت.
در ادامه، نگاهی میاندازیم به 6 فیلم حماسی تاریخی فوقالعادهای که از سال 2000 به این سو، بر پردهی سینما نقش بستهاند.
6. گلادیاتور (Gladiator)

- کارگردان: ریدلی اسکات
- بازیگران: راسل کرو، واکین فینیکس، کانی نیلسن، الیور رید، ریچارد هریس، جیمن هونسو
- تاریخ اکران: 2000
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 80 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.5 از 10
ژانر فیلم حماسی تاریخی پس از شکستهای تجاری پرهزینهای چون «کلئوپاترا» و «سقوط امپراتوری روم» در دههی 1960، عملا از چرخهی تولید هالیوود کنار گذاشته شد. اما ریدلی اسکات با «گلادیاتور»، به تنهایی این ژانر محبوب را – که برای دههها به دست فراموشی سپرده شده بود – دوباره زنده کرد. نتیجهی کار، یکی از تحسین شدهترین آثار کارنامهی پرفراز و نشیب اوست؛ فیلمی که قصهگویی کلاسیک را با حساسیتهای مدرن و ریتمی تند و پرکشش در هم میآمیزد.
اسکات، سیاستهای پیچیدهی امپراتوری روم را بهعنوان پسزمینهی داستان حفظ میکند، اما هوشمندانه اجازه نمیدهد که این موضوع، تمرکز اصلی را از داستان دور کند. آنچه بیش از همه در «گلادیاتور» اهمیت دارد و با تماشاگر ارتباط برقرار میکند، هستهی احساسی قدرتمند آن است: سفر ژنرال ماکسیموس (با بازی راسل کرو) برای گرفتن انتقام مرگ خانوادهاش. کرو قلب و روح فیلم است و اجرایی چنان باوقار و سنگین دارد که جایزهی اسکار بهترین بازیگر مرد را برای او به ارمغان آورد. در برابر این قهرمان باصلابت، واکین فینیکس در نقش کومودوس، یک ضدقهرمان سرد و بیرحم را به نمایش میگذارد که حضورش، تضاد دراماتیک قدرتمندی را ایجاد میکند که همین تضاد به یکی از نقاط اوج فیلم بدل میشود.
استعداد اسکات در خلق تصاویری پویا و پرانرژی از همان سکانس افتتاحیهی فیلم نمایان است: نبردی عظیم میان لژیونرهای رومی و قبایل ژرمن که با جزئیاتی تکان دهنده به تصویر کشیده شده است. این خشونت عریان در صحنههای نبرد گلادیاتورها در کلوسئوم باشکوه روم نیز تداوم مییابد؛ بنایی که با ترکیبی خیره کننده از دکور واقعی و جلوههای ویژهی کامپیوتری بازآفرینی شده و شکوه مبارزات را دوچندان میکند.
5. قلمرو بهشت: نسخهی کارگردان (Kingdom of Heaven: Director’s Cut)

- کارگردان: ریدلی اسکات
- بازیگران: اورلاندو بلوم، اوا گرین، جرمی آیرونز، دیوید تِولیس، برندن گلیسون، مارتون چوکساس، لیام نیسون
- تاریخ اکران: 2005
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 39 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10
«قلمرو بهشت» بیش از آنکه روایتی دربارهی جنگهای صلیبی باشد، بازتاب نبرد میان دیدگاه هنری یک کارگردان و دخالتهای استودیو است. تماشاگرانی که در سال 2005 نسخهی اکران عمومی این فیلم حماسی تاریخی را دیده بودند، اغلب با حسی از سرخوردگی سالن را ترک کردند؛ چرا که استودیوی فاکس قرن بیستم در تصمیمی شتابزده و بحثبرانگیز، ریدلی اسکات را مجبور به حذف 45 دقیقه از فیلم حماسی تاریخی خود کرده بود. نتیجه، یک نسخهی 144 دقیقهای گیج کننده و از هم گسیخته بود که هیچ انسجام روایی در آن به چشم نمیخورد.
اما به لطف اصرار اسکات برای احیای نسخهی اصلی، «نسخهی کارگردان» این فیلم حماسی تاریخی جذاب مدتی بعد منتشر شد و با استقبال مثبت منتقدان و تماشاگران، فیلم را از یک شکست بزرگ به یک حماسهی تحسین شده تبدیل کرد. در این نسخه، شخصیتپردازیها و انگیزهها وضوح و انسجام بیشتری مییابند، به ویژه در مورد قهرمان اصلی، بالین ابلینی (اورلاندو بلوم). در نسخهی کارگردان، ما به طور کامل با پیشزمینهی داستانی او و دلایلش برای قتل برادر ناتنیاش (مایکل شین) آشنا میشویم؛ حلقهی مفقودهای که مسیر تحول او از یک آهنگر غمزده به یک لرد نجیبزاده را قابلباور میسازد.
با این حال، خودِ اورلاندو بلوم با وجود آنکه بار سنگین نقش اصلی را به دوش میکشد، عملکردی درخشان ندارد و اجرایش در بهترین حالت، «قابل قبول» است. خوشبختانه، او توسط گروهی از بازیگران نقش مکمل قدرتمند پشتیبانی میشود که فیلم حماسی تاریخی اسکات را استوار نگه میدارند؛ از لیام نیسون در نقش باریسانِ مصمم گرفته، تا جرمی آیرونز در نقش فرمانده تیبریاس و اوا گرین در نقش مسحور کنندهی سیبیلای اورشلیم. اسکات از بودجهی 130 میلیون دلاری فیلم به خوبی برای خلق صحنههای نبرد عظیم و چشمگیر استفاده کرده و فیلمبرداری باشکوه جان ماتیسون در لوکیشنهای مراکش و اسپانیا نیز، شایستهی ستایشی هماندازه است.
4. تروی (Troy)

- کارگردان: ولفگانگ پیترسن
- بازیگران: برد پیت، اریک بانا، اورلاندو بلوم، دایان کروگر، برایان کاکس، سین بین، جولی کریستی
- تاریخ اکران: 2004
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 53 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10
تابستان سال 2004، شاهد رقابت سنگین دو حماسهی تاریخی پرهزینه بر پردهی سینما بود: «تروی» و «شاه آرتور». و نکتهی جالب استراتژی مشترکی بود که هردو فیلم در پیش گرفته بودند؛ حذف کامل عناصر فانتزی و اساطیری از داستانهای کلاسیک خود و تلاش برای ارائهی یک روایت واقعگرایانه و زمینی. در نهایت، این فیلم حماسی تاریخی «تروی» بود که توانست گوی سبقت را از «شاه آرتور» که اثری ناامید کننده و بیروح از آب درآمد، برباید.
داستان فیلم که از «ایلیاد» هومر الهام گرفته، به شکلی عامدانه حضور خدایان یونانی را نادیده میگیرد و روایت تنها بر شانههای پهلوانانی با قامت برهنه و ارادهی آهنین استوار است؛ در راس آنان، برد پیت در نقش کاریزماتیک «آکیلیس» که تجسمی از قهرمان- جنگجوی افسانهایست. در کنار او، اریک بانا با بازی درخشان خود به عنوان شاهزادهی شوم و محکوم به فنا، «هکتور»، وجه انسانیتری به این تراژدی خونین میبخشد. دوئل این دو شخصیت نیز، بیتردید نقطهی اوج دراماتیک فیلم محسوب میشود.
بخش اعظم این موفقیت اما زیرنظر کارگردان کارکشتهی آلمانی ولفگانگ پترسن به دست آمد؛ که مهارت خود در خلق شکوه بصری را پیشتر در آثاری چون «زیردریایی» (Das Boot)، «نیروی هوایی یک» (Air Force One) و «طوفان کامل» (The Perfect Storm) به به اثبات رسانده بود. او در فیلم تاریخی حماسی «تروی» نیز به طراحی صحنههای نبرد پرجزئیات، توجه ویژهای دارد و برخلاف بسیاری از فیلمهای همعصر خود، از فیلمبرداری شفاف و قابهای باز استفاده میکند تا تماشاگر را بیواسطه در قلب صحنههای رزم جای میدهد. نبردهای تنبهتن، محاصرهی اسطورهای تروی و تقابل شخصیتها، همگی با ترکیبی از شکوه بصری و صلابت اجرایی به نمایش درآمدهاند.
بودجهی هنگفت 185 میلیون دلاری فیلم بهخوبی در عظمت دکورها، میدانهای نبرد و صدابرداری تاثیرگذار صرف شده و موسیقی جیمز هورنر با شکوهی حماسی، ضربآهنگ این تراژدی خونین و پرشکوه را کامل میکند. «تروی»، اگرچه از منظر وفاداری به اسطورهی اصلی پرسشبرانگیز است، اما بهعنوان نمایشی پرهیجان از نبرد، افتخار و سقوط، همچنان یکی از باشکوهترین جلوههای سینمای ژانر حماسی تاریخی هزارهی جدید باقی مانده است.
3. سنتوریون (Centurion)

- کارگردان: نیل مارشال
- بازیگران: مایکل فاسبندر، دومینیک وست، اولگا کوریلنکو، نوئل کلارک، لیام کانینگهام
- تاریخ اکران: 2010
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 60 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.4 از 10
«سنتوریون» شاید آخرین اثر قابلدفاع نیل مارشال، کارگردان کاربلد ژانر وحشت و اکشن، پیش از سقوط او به ورطهی آثار متوسط باشد. این تریلر حماسی تاریخی که داستانش در دوران امپراتوری روم میگذرد، در زمان اکرانش یک شکست تجاری بود، اما با گذشت زمان به یک اثر کالت و محبوب تبدیل شد. برخلاف بسیاری از فیلمهای مشابه، مارشال داستان را کاملا سرراست نگه میدارد و از پرداختن به لایههای سنگین سیاسی که معمولا با این ژانر همراه است، پرهیز میکند. در واقع، «سنتوریون» در هستهی خود، یک فیلم تعقیب و گریزی بیامان است و این رویکرد مینیمالیستی به او اجازه میدهد تا تمام تمرکز خود را بر نقطهی قوت اصلیاش بگذارد: کارگردانی صحنههای اکشن قدرتمند.
او این صحنهها را با ترکیبی از فیلمبرداری روان و سینماتوگرافی فراخ و چشمنواز سم مککردی، به تصویر میکشد. مارشال همچنین از نمایش خشونت بیپرده ابایی ندارد، هرچند که اتکای بیش از حد این فیلم حماسی تاریخی به جلوههای کامپیوتری برای نمایش خون، گاهی از حس واقعگرایانه و زمخت فیلم میکاهد.
با این همه، فیلم تنها بر صحنههای اکشن استوار نمیماند و مارشال مجالی نیز برای درخشش بازیگران فراهم میآورد. مایکل فاسبندر – که سال پیش از آن در «حرامزادههای لعنتی» تارانتینو خوش درخشیده بود – در نقش سنتوریون «کویِنتوس دیاس» حضوری پرکشش و گیرا دارد. اما خب، این اولگا کوریلنکو است که در نقش ایتاین، جنگجوی پیکتِ انتقامجو و لال، با حضوری کاریزماتیک و ترسناک، فیلم را از آن خود میکند.
2. شاه آرتور: افسانهی شمشیر (King Arthur: Legend of the Sword)

- کارگردان: گای ریچی
- بازیگران: چارلی هونام، آسترید برگس فریزبی، جیمون هونسو، آیدن گیلن، جود لا، اریک بانا
- تاریخ اکران: 2017
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 31 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.7 از 10
«شاه آرتور: افسانهی شمشیر» یک قمار 175 میلیون دلاری بود که با شکستی سنگین در گیشه، تمام رویاهای استودیو برای ساخت یک فرنچایز شش قسمتی را نابود کرد. با این همه، نمیتوان جاهطلبی گای ریچی در بازآفرینی افسانهی کهن شاه آرتور به نسخهای تازهنفس در بستری قرون وسطایی را نادیده گرفت. این رویکرد برای ریچی تازگی نداشت؛ او پیش از این نیز با دو فیلم «شرلوک هلمز» با بازی رابرت داونی جونیور و جود لا، همین فرمول را با موفقیت بر روی شخصیتهای کلاسیک ادبیات پیاده کرده بود.
سبک کارگردانی پرزرقوبرق و خاص ریچی در تمام فیلم به چشم میخورد: از فلشفورواردها و تدوینهای سریع گرفته، تا استفادهی مکرر از اسلوموشن، همگی امضای او را روی این فیلم حماسی تاریخی حک کردهاند. آرتورِ این فیلم، یک پادشاه نجیبزاده نیست، بلکه یک جوان سرسخت و بزرگ شده در کوچه پسکوچههای شهر است که به زبان همان قشر صحبت میکند.
موفقیت نسبی این رویکرد، مدیون حضور کاریزماتیک چارلی هونام در نقش اصلی است که با اندام ورزیده و بازی پرانرژیاش به خوبی از پس نقش برآمده و اجرای فیزیکی و پرتنشش به خوبی در خدمت روایت قرار میگیرد. در سوی مقابل هم، ریچی با انتخاب جود لاو برای نقش پادشاه سنگدل و بیرحم «وورتیگرن»، تعادلی موثر میان قهرمان و ضدقهرمان برقرار میکند. در نهایت، گرچه «افسانهی شمشیر» به عنوان یک بلاکباستر تجاری شکست سختی را در گیشه تجربه کرد، اما به عنوان یک بازآفرینی جسورانه و پرانرژی از یک افسانهی قدیمی، ارزش یک بار تماشا را دارد.
1. نبرد تایتانها (Clash of the Titans)

- کارگردان: لوئی لتریر
- بازیگران: سم ورثینگتون، لیام نیسون، رالف فاینز، جما آرترتون، جیسون فلمینگ
- تاریخ اکران: 2010
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 27 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 5.8 از 10
بازسازی 125 میلیون دلاری لوئی لتریر از یک فیلم حماسی تاریخی کلاسیک و محبوب سال 1981، نمونهی کاملی از سینمای بلاکباستری اوایل دههی 2010 است: یک موفقیت بزرگ در گیشه که البته با نقدهای چندان مثبتی روبرو نشد. لتریر که پیشتر با ساخت دو قسمت نخست «ترانسپورتر» (The Transporter) نشان داده بود به سرگرمیهای پرزرقوبرق و عامهپسند علاقه دارد، با اشتیاق به سراغ این حماسهی فانتزی رفت.
با وجود افکتهای سهبعدی ضعیف و شتاب زدهای که در آخرین لحظات و تحت تاثیر تب فیلم «آواتار» (Avatar)، به فیلم اضافه شد و به تجربهی بصری این فیلم حماسی تاریخی لطمهای اساسی وارد کرد، او کوشیده است با صحنههای اکشن چشمگیر، نماهای سیال و پرتحرک و موسیقی پرضربآهنگ رامین جوادی، ریتم سینمایی فیلم را زنده نگه دارد. البته یادمان نرود که معرفی هیولای عظیم «کراکن» از نظر فنی یکی از جلوههای ویژهی چشمگیر فیلم است.
در بخش بازیگری، فیلم کمی نامتوازن است. سم ورثینگتون در نقش پرسئوس، یک قهرمان اکشن قابلقبول اما فاقد کاریزماست. خوشبختانه، بازیگران نقش مکمل عملکرد بسیار بهتری دارند. لیام نیسون در نقش زئوس، حضوری باوقار و قدرتمند دارد و دیالوگ نمادین او، «کراکن را آزاد کنید!»، به مشهورترین میراث فیلم تبدیل شده است. در کنار او، رالف فاینز نیز در نقش هادس، ضدقهرمانی شوم و به یاد ماندنی خلق کرده که لحن کلام و حرکاتش، یادآور نقش نمادین دیگر او، یعنی لرد ولدمورت در مجموعه فیلمهای «هری پاتر» (Harry Potter) است.
منبع: flickeringmyth




