15 تفاوت نیگان در سریال مردگان متحرک و کمیکها
نیگان یکی از آن شخصیتهای برجسته و پیچیده در دنیای مردگان متحرک است که هم در کتاب کمیک و هم در سریال تلویزیونی جایگاه ویژهای دارد. نیگان در کمیکها به عنوان رهبر گروه ناجیان معرفی شد. او با چوب بیسبال معروفش به نام لوسیل و کشتن گلن، یکی از شخصیتهای محبوب، به یک ماشین کشتار بیرحم تبدیل شد. ظاهر او با موهای کوتاه و ریش مرتب، تصویری کلاسیک از یک شخصیت منفی ارایه میدهد. در پایان داستان کمیک، او پس از شکست در جنگ با گروه ریک، زندانی میشود و به شخصیتی اصلاحشده تبدیل میگردد که در خانهای کوچک زندگی میکند و گذشتهاش را جبران میکند.
در سریال مردگان متحرک جفری دین مورگان نقش نیگان را ایفا میکند. او با موهای بلندتر و ریش نامرتب، ظاهری ترسناکتر دارد. نیگان در سریال شخصیتی کاریزماتیک و چندبعدی است که علاوه بر خشونت، حس شوخطبعی و احساسات انسانی نیز از خود نشان میدهد. پس از پایان سریال اصلی، او در اسپینآف مردگان متحرک: شهر مردگان حضور دارد و داستانش با چالشهای جدید و رابطه با مگی ادامه مییابد.
۱۵. نیگان در کمیکهای بسیاری هیکلی و خشنتر است
جفری دین مورگان، بازیگر نقش نیگان در سریال مردگان متحرک، از نظر فیزیکی ویژگیهای برجستهای دارد؛ اما به پای نسخه کمیک این شخصیت نمیرسد. در کمیک، این شخصیت یک غول با ابهت و قدرتمند است که میتواند به راحتی در نبردها پیروز شود یا حتی شکست بخورد و دوباره بلند شود. با این حال، در سریال، مورگان با وجود قد بلند و حضور قویاش، آن قدرت عظیم نسخه کمیک را به طور کامل منتقل نمیکند.
ویژگیهای مثبت مورگان در ایفای نقش سریال، قد و شخصیت ترسناک اوست. این ویژگیها باعث میشوند او بزرگتر و تهدیدآمیزتر از آنچه واقعا هست به نظر برسد. او همچنان یک جنگجوی توانمند است و میتواند با دست خالی دشمنان را شکست دهد؛ اما بدون این قد و قامت و شخصیت قوی، در مقایسه با نیگان کمیک بسیار کمتوانتر به نظر میرسید.
مورگان با بازی درخشان خود توانسته جنبههای ترسناک و جذاب این شخصیت را به خوبی به نمایش بگذارد؛ اما تفاوتهای فیزیکی بین این دو نسخه همچنان قابل توجه است. این تضاد بین سریال و کمیک، بحثی جالب برای طرفداران مردگان متحرک ایجاد کرده است. با این حال، بازی مورگان به اندازه کافی قوی بوده که نیگان را به یکی از ماندگارترین شخصیتهای سریال تبدیل کند.
۱۴. همسرش به خیانت او واکنش متفاوتی نشان میدهد
در اوایل سریال، به طور غیرمستقیم اشاره میشود که نیگان به همسرش خیانت کرده است. وقتی لوسیل از این موضوع باخبر میشود، خشم او به حدی میرسد که اسلحه را به سمت نیگان نشانه میگیرد؛ اما در لحظهای حساس، لوسیل به جای شلیک، از بیماری سرطان خود پرده برمیدارد. این اعتراف، مسیر رابطه آنها را تغییر میدهد و لایههای عاطفی جدیدی به داستان اضافه میکند. در کمیکها، داستان متفاوت است. لوسیل در زمان قبل از یورش زامبیها تحت درمان سرطان است و به نظر میرسد با رابطه خارج از ازدواج مشکلی ندارد.
وقتی نیگان میگوید که این رابطه را پایان داده، لوسیل ناامید میشود. شاید او از این که این شخص را به وفاداری مجبور کرده، احساس گناه میکند. این تفاوت، شخصیت نیگان را در کمیکها عمیقتر و چندوجهیتر نشان میدهد. تفاوت در به تصویر کشیدن روابط شخصی نیگان در سریال و کمیکها، نشاندهنده تغییرات داستانسرایی در رسانههای مختلف است. با این حال، در هر دو نسخه، او همچنان یک شخصیت کلیدی و تاثیرگذار در مردگان متحرک باقی میماند که طرفداران زیادی را به خود جذب کرده است.
۱۳. مرگ لوسیل در کمیکها و سریال در زمانهای مختلفی اتفاق میافتد
لوسیل، نقش مهمی در درک انگیزهها و گذشته نیگان دارد. این رابطه در اسپینآف کمیک اینجا نیگان است و قسمت پایانی فصل دهم سریال به نمایش درآمده است. هرچند هر دو نسخه از ساختار مشابهی پیروی میکنند، تفاوتهای قابل توجهی نیز در داستانسرایی آنها وجود دارد.
در کمیکها، مرگ لوسیل همزمان با آغاز شیوع زامبیها رخ میدهد. او در بیمارستان جان خود را از دست میدهد و پس از تبدیل شدن به زامبی جان نیگان را تهدید میکند. نیگان که نمیتواند با این واقعیت کنار بیاید او را رها میکند و میرود. این لحظه، تراژدی عمیق رابطه آنها را به تصویر میکشد. در نسخه تلویزیونی، داستان لوسیل پیچیدهتر از اینها است.
نیگان برای یافتن داروهای شیمیدرمانی و نجات او از سرطان تلاش میکند؛ اما در غیابش، لوسیل دست به خودکشی میزند. این تفاوت، احساس گناه و عمق احساسی جدیدی به این شخصیت میافزاید. رابطه او و لوسیل در کمیک و سریال مردگان متحرک، با وجود شباهتهای اولیه، از نظر زمانبندی و نحوه مرگ لوسیل متفاوت است. این تفاوتها نه تنها سبک روایت هر رسانه را نشان میدهد، بلکه به غنای شخصیتپردازی نیگان کمک میکند.
۱۲. او ژاکت چرمیاش را به شیوههای متفاوتی به دست میآورد
ژاکت چرمی او یکی از برجستهترین عناصر هویتی این شخصیت در دنیای مردگان متحرک است. این قطعه لباس خاص نه تنها به شناسایی فوری او کمک میکند؛ بلکه در ابتدا به عنوان لباسی که ابهت ترسناک او را نمایان میسازد، شناخته میشود. هرگاه نیگان با این ژاکت ظاهر میشود، حس ناامنی در دیگران برانگیخته میشود و اطرافیان از آینده بلندمدت خود مطمئن نیستند.
در داستانهای کمیک مردگان متحرک، این شخصیت ژاکت چرمی خود را به شکلی تصادفی و خیلی ساده به دست میآورد. در این داستان نیگان و گروه نوپای ناجیان در حال جستجو برای لباسهای گرمتر پیش از فرارسیدن فصل زمستان هستند که او این ژاکت را روی یک صندلی پیدا میکند. این لحظه نشاندهنده طبیعت عملگرا و فرصتطلب نیگان است؛ او از هر چیزی که در دسترسش باشد برای بقا و تقویت جایگاهش استفاده میکند.
در سریال مردگان متحرک، ماجرای ژاکت چرمی نیگان بسیار پیچیدهتر و احساسیتر از این حرفا است. او این ژاکت را پس از اخراج از کارش خریداری میکند، تصمیمی که در ابتدا خشم همسرش لوسیل را برمیانگیزد؛ اما پس از آغاز آخرالزمان زامبیها، لوسیل این ژاکت را به او هدیه میدهد و آن را به نشانهای از عشق و حمایت تبدیل میکند.
داستان این ژاکت در کمیک، تاکید بر بقا و عملگرایی است، در حالی که سریال به جنبههای احساسی و روابط شخصی توجه بیشتری دارد. با این حال، در هر دو نسخه، ژاکت چرمی نیگان چیزی فراتر از یک لباس است؛ این ژاکت نمادی از قدرت، ترس و هویتی است که او با خود به همراه میآورد و حضوری تهدیدآمیز را به اطرافیانش تحمیل میکند.
۱۱. او به شیوههای متفاوتی شرور میشود
این شخصیت در کمیکها و سریال تلویزیونی به شیوههای متفاوتی به یک شرور تبدیل میشود. در نسخه کمیکها نیگان ابتدا تلاش میکند به افراد کمک کند و با دوایت و گروهش متحد میشود. او شاهد نابودی برخی اعضای گروه توسط زامبیها است و تصمیم میگیرد گروه را گسترش دهد. در این مسیر، با گروه دیگری مواجه میشود و پس از بحثی پرتنش، همه با هم متحد میشوند؛ اما وقتی نیگان متوجه میشود رهبر این گروه زنان را برای مقاصد نادرست گروگان گرفته، خشمگین میشود. او با چوب بیسبالی که بعدها به نمادش تبدیل میشود، رهبر گروه را به شدت تنبیه میکند. این لحظه، آغاز تبدیل او به یک شخصیت خشن و بیرحم است.
اما در سریال، داستان متفاوت است. او در ابتدا گروهی از بیگناهان را از دست جنایتکارانی که به دنبال داروهای تجویزی هستند نجات میدهد. این جنایتکاران مانع بازگشت او به همسرش، لوسیل، میشوند و با گذر زمان، نیگان به سمت قدرتطلبی و شرارت میرود. این تحولها نیگان را در مردگان متحرک، چه در کمیک و چه در سریال، به یکی از جذابترین شخصیتها تبدیل کرده است.
۱۰. نیگان در اولین حضورش در سریال دو نفر را میکشد
طرفداران قدیمی مجموعه کتابهای مصور مردگان متحرک میدانستند که با ورود ناجیان، ظهور او نیز نزدیک است. این شخصیت، که در کمیکها نقشی کلیدی داشت، قرار بود در سریال تلویزیونی نیز تغییری بزرگ ایجاد کند. نیگان معرفی شد و با یک اتفاق ناگوار، یکی از اعضای گروه ریک گرایمز را به قتل رساند.
در کمیکها، سرنوشت گلن با نیگان گره خورده بود و بسیاری از طرفداران حدس میزدند که او قربانی شود؛ اما در سریال، ابتدا آبراهام هدف نیگان قرار گرفت. همه چیز میتوانست در همین نقطه پایان یابد؛ ولی حرکت عجولانه دریل باعث شد نیگان به گلن نیز حمله کند. این لحظه، که با تنش و هیجان همراه بود، برای مخاطبان بسیار تکاندهنده شد. این رویداد نشان داد که مردگان متحرک هنوز هم میتواند بینندگان را غافلگیر کند. قتلها و اتفاقات تلخ بخشی از داستان پیچیده این سریال است که طرفداران را به خود جذب میکند. نیگان با این ورود قدرتمند، جایگاه خود را بهعنوان یکی از شخصیتهای تلثیرگذار تثبیت کرد.
۹. او در سریال کمتر از الفاظ رکیک استفاده میکند
این شخصیت جذاب نسبت به نسخه کمیکبوکی خود، از الفاظ رکیک کمتری استفاده میکند. این تفاوت عمدتا به دلیل محدودیتهای سانسور شبکه (AMC) و قوانین کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC) اعمال شده است. برخلاف کمیکها، سریال مردگان متحرک به استفاده از الفاظ رکیک ملایم بسنده کرده و هرگز به فحاشی زیادی از حد روی نیاورده است.
به همین دلیل است که او در سریال برای بیان احساسات و انتقال پیام خود، بیشتر به کاریزما، رفتار و حضور قدرتمندش وابسته است تا زبان تند. این تغییر نهتنها یک نقص نیست؛ بلکه میتوان آن را یک مزیت دانست. استفاده محدود و هوشمندانه از الفاظ رکیک، مانند چاشنی در غذا، به عمق و زیبایی صحنهها کمک میکند، بدون این که تمرکز از داستان اصلی دور شود.
این رویکرد جدید باعث شده تا شخصیت نیگان در مردگان متحرک عمیقتر و چندلایهتر به نظر برسد. او با وجود خشونت و بیرحمی ذاتیاش، از طریق گفتار و عملکرد خود تاثیری قوی بر مخاطب میگذارد. این ویژگی، همراه با دیگر عناصر سریال، به موفقیت و محبوبیت مردگان متحرک کمک کرده است.
۸. رابطه او با جودیت
با وجود دشمنی عمیقش با ریک گرایمز و گروهش، در مقاطعی تلاش میکند با برخی از آنها ارتباط برقرار کند. در سریال مردگان متحرک، او قصد دارد کارل را تحت تاثیر قرار داده و او را به یک ناجی تبدیل کند؛ اما این تلاش نتیجه معکوس میدهد؛ کارل با رفتارش نیگان را وادار میکند تا مسیر خود را بازنگری کند. این لحظه نشاندهنده پیچیدگی شخصیت نیگان و تضاد درونی او است. پس از این که کارل کشته میشود او زندانی میشود و در این زمان رابطهای صمیمی و دوستداشتنی با جودیت، دختر کوچک ریک، شکل میگیرد.
این ارتباط، جنبهای انسانیتر از نیگان را آشکار میکند و نشان میدهد که او توانایی برقراری پیوندهای عاطفی را دارد. این رابطه در کمیکها وجود ندارد؛ زیرا جودیت در آنجا همراه با لوری کشته شد. برخلاف کمیکها که جودیت در آن به سرعت از داستان خارج میشود در سریال مردگان متحرک، جودیت به یک شخصیت مبارز و تاثیرگذار تبدیل میشود. این تغییر، عمق بیشتری به داستان بخشیده و او را به یکی از بازماندگان کلیدی تبدیل کرده است.
۷. انگیزههای او نسبت به الفا متفاوت است
در کمیکهای مردگان متحرک، نیگان به دنبال جلب اعتماد ریک گرایمز است. او برای نشان دادن وفاداری خود، آلفا، رهبر نجواگران، را میکشد و سرش را به ریک تقدیم میکند. این عمل، صداقتی پارادوکسیکال را در نیگان نشان میدهد؛ او آن قدر در بیان نیت خود صادق است که باور کردنش دشوار میشود.
در سریال مردگان متحرک، با غیبت ریک، انگیزههای نیگان تغییر میکند. کارول از او به عنوان ابزاری برای نابودی نجواگران استفاده میکند و ماموریت کشتن آلفا را به او میسپارد. این تصمیم یک ریسک بزرگ بود؛ زیرا او میتوانست به نجواگران بپیوندد اما او در نهایت این مسیر را رد میکند. کارول با آزاد کردن نیگان از زندان، به او فرصتی برای انتخاب میدهد.
این اقدام نشاندهنده اعتماد نسبی او به نیگان و تلاشش برای محافظت از گروه است. با کشتن آلفا، وفاداری خود را به کارول و گروهش ثابت میکند. نیگان پس از بررسی گزینهها، زندگی با نجواگران را نپذیرفت و تصمیم گرفت از زندانبانان خود در برابر حملات آنها دفاع کند. این انتخاب، بعد انسانیتری از شخصیت او را نمایان میکند.
۶. او در کمیکها سرنوشت متفاوتی را انتخاب میکند
کمیکهای مردگان متحرک مدتهاست که به پایان رسیدهاند؛ اما سریال با بازی درخشان جفری دین مورگان همچنان ادامه دارد. اگرچه هر دو نسخه داستانی نقاط مشترکی دارند؛ اما مسیر زندگی او در این دو رسانه تفاوتهای زیادی را نشان میدهد. در کمیکها، پس از پیروزی بر گروه نجواگران، نیگان از زندان فرار میکند. او تصمیم میگیرد زندگی تنهایی را انتخاب کند و از جامعه دور بماند. تنها کارل گاهی به دیدارش میرود. این انتخاب نشاندهنده تمایل نیگان به انزوا و دوری از دیگران است که بخشی از شخصیتپردازی او در کمیک را تشکیل میدهد.
در سریال پس از شکست، مسیر متفاوتی را طی میکند. او تلاش میکند بر گذشته شیطانی خود غلبه کند و خود را به ساکنان الکساندریا ثابت کند. نیگان در اینجا به دنبال رستگاری است و میخواهد جایگاه جدیدی در جامعه پیدا کند. اگرچه در نهایت الکساندریا را ترک میکند؛ اما تلاشهایش برای تغییر در بخش کامنولث و پس از آن ادامه مییابد.
۵. نیگان الکساندریا را ترک میکند، اما به گروه جدیدی میپیوندد
این نام، نام یکی از شخصیتهای کلیدی و پیچیده در دنیای مردگان متحرک است که مسیر زندگیاش در کمیکها و سریال تفاوتهای قابل توجهی دارند. در آخرین بخشهای حضور نیگان در کمیکهای مردگان متحرک، او پس از ترک الکساندریا، زندگی در انزوا را انتخاب میکند. در داستان اسپینآف او همراه با شخصیتی به نام لوسی به دنبال بقایای همسرش میرود تا مراسم تدفین مناسبی برای او برگزار کند. پس از این، نیگان در تنهایی به سر میبرد و ارتباطش با دیگران به حداقل میرسد. این پایان، نشاندهنده تمایل او به دوری از جامعه و گذشته پرآشوبش است.
ولی نیگان در سریال پس از ترک الکساندریا به گروه جدیدی به نام ریوربند میپیوندد. این جامعه که در یک مجتمع آپارتمانی قرار دارد، آخرین گروه معرفیشده در سریال اصلی است. در ریوربند، گذشته نیگان ناشناخته باقی میماند و او فرصتی برای شروع دوباره پیدا میکند. اما با ورود درگیریهای کامنولث به ریوربند، او بار دیگر به مرکز داستان بازمیگردد و نقش مهمی ایفا میکند.
۴. نیگان به کامنولث سفر میکند
برخلاف کمیکهای مردگان متحرک داستان نیگان پس از جنگ با نجواگران به انزوا ختم میشود. ولی سریال مسیر متفاوتی را برای این شخصیت ترسیم میکند. در یک سوم پایانی فصل یازدهم سریال مردگان متحرک، در قسمتی نیگان توسط دریل، مگی و دیگر بازماندگان به کامنولث فرستاده میشود. کامنولث هیچ اطلاعی از گذشته نیگان و ارتباط او با ائتلاف ندارد و این موضوع او را به گزینهای مناسب برای نفوذ تبدیل میکند. هدف این بود که نیگان با کارول و دیگر اعضای گروه که در کامنولث هستند ارتباط برقرار کند و به نجات آنها کمک کند.
نیگان در ادامه سریال به یکی از شخصیتهای اصلی در داستان کامنولث تبدیل میشود. حضور او در این جامعه جدید، فرصتی برای نمایش جنبههای پیچیده شخصیتش، از جمله تلاش برای رستگاری و همکاری با دیگران را فراهم میکند. سفر نیگان به کامنولث در سریال مردگان متحرک، نقطه عطفی در تحول این شخصیت است. برخلاف کمیکها، او در سریال به جای انزوا، در قلب داستان باقی میماند و نقشی کلیدی ایفا میکند.
۳. او دوباره ازدواج میکند
این شخصیت در سریال مردگان متحرک، مسیری پر فراز و نشیب در روابط عاشقانه خود طی کرده است. او عمیقا عاشق همسر اولش، لوسیل، بود. پس از مرگ لوسیل و تبدیل شدن به رهبر ناجیان، او چندین همسر از جمله شری، همسر دوایت، اختیار کرد. این روابط بیشتر از سر اجبار و قدرت بود تا عشق واقعی. پس از سقوط ناجیان، نیگان رابطهای ظاهرا عاشقانه با آلفا، رهبر نجواگران آغاز کرد؛ اما این تنها حیلهای برای ترور او بود.
پس از پایان نجواگران و ترک الکساندریا، نیگان به جامعه ریوربند پیوست و در آن جا با آنی آشنا شد. آنی شخصیتی مهربان اما سرسخت دارد و رابطهای مبتنی بر اعتماد متقابل با نیگان شکل میدهد. او با آگاهی کامل از گذشته تاریک نیگان، او را میپذیرد، زیرا در دنیای آخرالزمانی مردگان متحرک، کمتر بازماندهای وجود دارد که بدون گناه است. ازدواج دوباره نیگان با آنی نشاندهنده تلاش او برای یافتن آرامش و رستگاری است. این تحول، لایههای جدیدی به شخصیت او اضافه کرده و او را به یکی از جذابترین کاراکترهای مردگان متحرک تبدیل کرده است.
۲. نیگان پدر جاشوا شد
آنی، همسر جدید نیگان، اولین بار در حالی معرفی شد که جاشوا را باردار بود. نیگان و آنی در بیمارستانی در کامنولث سونوگرافی جاشوا را مشاهده کردند. جاشوا پس از پرش زمانی و پایان درگیریهای کامنولث متولد شد. این خانواده جدید به هسته اصلی شخصیت نیگان تبدیل شده و انگیزهای قوی برای محافظت از آنها به او داده است.
در اسپینآف مردگان متحرک: شهر مرده، جاشوا که اکنون پنجساله است، همراه با مادرش نقش پررنگتری ایفا میکند. کروات و داما از آنی و جاشوا بهعنوان اهرمی برای کنترل نیگان استفاده میکنند. نیگان، برای حفاظت از خانوادهاش، آنها را به میسوری میفرستد. این تصمیم نشاندهنده تعهد او به خانواده و تلاش برای رستگاری است، حتی در حالی که با نفرت قابل درک مگی نسبت به خود مواجه است. قبول وظیفه پدری توسط نیگان برای جاشوا، لایهای جدید به شخصیت او در مردگان متحرک افزوده است. این تحول، او را از یک شرور بیرحم به شخصیتی با انگیزههای عمیق انسانی تبدیل کرده است.
۱ . نیگان بالاخره با مگی متحد شد
او و مگی دو شخصیت کلیدی در سریال مردگان متحرک هستند که رابطهای پرتنش و پیچیده دارند. کینه مگی نسبت به نیگان، به دلیل قتل وحشیانه همسرش، گلن، در یکی از تلخترین لحظات سریال، کاملا قابل درک است. با این حال، در پایان سریال اصلی، مگی میپذیرد که این دو میتوانند در کنار یکدیگر در ائتلاف زندگی کنند.
برخلاف کمیکها، سریال مردگان متحرک بر پویایی رابطه میان نیگان و مگی تاکید ویژهای دارد. تنش و نفرت میان این دو، زمینهساز لحظات دراماتیک بسیاری است. این رابطه آنقدر جذاب بود که سازندگان تصمیم گرفتند اسپینآفی با محوریت این دو شخصیت بسازند. در مردگان متحرک: شهر مرده، نیگان و مگی برای نجات هرشل، پسر مگی، به نیویورک سفر میکنند. این همکاری، با وجود گذشته پرچالش آنها، نشاندهنده تحول در رابطهشان است. اما گذشته نیگان همچنان مشکلاتی را در شهر امپراتوری ایجاد میکند و ماجراهای جدیدی را رقم میزند.
سخن آخر
تفاوتهای نیگان در کمیکها و سریال مردگان متحرک نشاندهنده رویکردهای متفاوت داستانسرایی در این دو رسانه است. در کمیکها، نیگان شخصیتی خشن و منزوی است که به انزوا ختم میشود؛ اما در سریال، او سفری پویا به سوی رستگاری، روابط جدید و نقشهای اجتماعی طی میکند. این تفاوتها، از ظاهر و رفتار تا روابط و سرنوشت، نیگان را به یکی از جذابترین شخصیتهای این مجموعه تبدیل کرده و نشان میدهد چگونه یک شخصیت میتواند در دو قالب روایی، عمق و جذابیت متفاوتی داشته باشد.
منبع: CBR