11 شخصیت انیمهای جذاب که توسط هایائو میازاکی خلق شدند
شخصیتهایی که در هیچ دنیای دیگری یافت نمیشود
چه به عنوان بزرگترین کارگردان آثار پویانمایی در جهان یا یکی از مهمترین انیماتورهای تمام دوران، یا اصلا بهترین طراح و داستاننویس انیمه در عصر حاضر؛ هایائو میازاکی متفاوت است و آثار او هم با آثار هیچ هنرمند دیگری قابل مقایسه نیست. دهها ویژگی منحصر به فرد وجود دارد، که میتوان با نام بردن آنها، میازاکی را از دیگر مولفان دنیای انیمیشن جدا کرد. اما شخصیتهایی که این کارگردان صاحب سبک خلق کردهاست، حرفهای بیشتری برای گفتن دارند. بدون شک میتوان از هر کاراکتری که میازاکی خلق کردهاست، یک اسپینآف جذاب، منحصربهفرد و پر از نوآوری و مفاهیم اخلاقی ساخت. پس اگر مایلید شخصیتهایی که در هیچ دنیای دیگری وجود ندارند را بشناسید، بهتر است با مهمترین کاراکترهایی که میازاکی خلق کردهاست، آشنا شوید.
- 14 شخصیت محبوب استودیو جیبلی که قلبتان را لمس میکنند
- 10 انیمه نوستالژیک که خاطرات کودکیتان را زنده میکنند
- انیمه جدید هایائو میازاکی پرهزینهترین اثر سینمایی تاریخ ژاپن است
11. «نائوشیکا» در نائوشیکا از دره باد (Nausicaa of the Valley of Wind)
«نائوشیکا» به عنوان ستاره اولین شاهکار میازاکی، مجموعهای از تمام چیزهایی است که این کارگردان مولف به آن عشق میورزد؛ محیط زیست، صلح، فمینیسم و پرواز. درست است که در آثار بعدی میازاکی همه این مفاهیم خیلی عمیقتر پرداخت شدهاند، اما اگر یک فیلم وجود داشته باشد که بتوان به چشم قطعنامه ماموریت میازاکی به آن نگاه کرد، قطعا «نائوشیکا از دره باد» است. و البته لازم است بگویم که «نائوشیکا از دره باد»، به لطف شخصیتهای برجستهاش، به چنین جایگاهی دست یافته است. شخصیت «نائوشیکا» اصلا پیچیده نیست، اما وقتی به عنوان ناجی دنیای ویران پساآخرالزمان در فیلم معرفی میشود، مجبور است چنین باشد. با این حال، تماشای تلاش «نائوشیکا» برای متوقف کردن جنگ، خنثی کردن سلاح غولپیکر کشتار جمعی و برقراری صلح بین انسان و طبیعت که باعث احیای سیاره زمین میشود، جذاب است. و درست همین تلاشها است که «نائوشیکا» را به شخصیت برجسته و عنصر جداییناپذیر آثار میازاکی تبدیل کردهاست.
10. «پونیو» در پونیو (Ponyo)
شخصیت «پونیو» محشر و گاهی دیوانهکننده است. یک موجود عجیب شبیه به ماهی کوچکی از جنس دختر را تصور کنید، که به سطح آب آمده با یک دوست آشنا میشود و برای اینکه به انسان تبدیل شود، یک سونامی درست و حسابی راه میاندازد. «پونیو» در طول فیلم بزرگ نمیشود و هیچ چیزی هم یاد نمیگیرید، اما مانند دیگر شخصیتهایی که میازاکی خلق کرده، کاملا منحصربهفرد است. البته «پونیو» یک تفاوت اساسی با دیگر مخلوقات میازاکی دارد و آن بامزه و سرگرمکننده بودنش است. به همین دلیل باید «پونیو» را یکی از خلاقانهترین شخصیتهای ساخته دست میازاکی دانست.
9. «لوپین سوم» در قلعه کاگلیوسترو (Castle of Cagliostro)
در واقعیت شخصیت «لوپین سوم» که یک دزد بینالمللی است، توسط میازاکی خلق نشدهاست. این شخصیت را یک نویسنده مانگا به نام «مانکی پانچ» خلق کردهاست. با این وجود زمانی که «لوپین» برای اولین بار پا به عرصه وجود گذاشت، درست مانند جیمز باند ضدقهرمانی بود که حاضر بود برای دزدی یا بدتر از آن زنبارگی جان خود را از دست بدهد و با سبک کمدی سبُک خود فقط به درد سوژه شدن مجلات طنزی مانند “Mad Magazine” میخورد. اما زمانیکه میازاکی مسئولیت این شخصیت را برای مجموعه انیمه تلوزیونی به عهده گرفت و بعد از آن هم «قلعه کاگلیوسترو» را براساس آن ساخت، «لوپین» به یک دزد جنتلمن تبدیل شد، که محبوبیت عجیب و غریبی به دست آورد. «لوپین» در آثار میازاکی هنوز هم دزد است، اما دزدی محترم که دختران درمانده را نجات میدهد؛ حتی با وجود اینکه گاهی اوقات مانند یک منحرف به آنان نگاه میکند. ممکن است «لوپین» در اصل ساخته میازاکی نباشد، اما طی 40 سال تغییر و تحولی که این کارگردان صاحب سبک در او ایجاد کرده، محبوبیت زیادی نصیبش شدهاست.
8. «روباتهای لاپوتا» در قلعهای در آسمان (Castle in the Sky)
«روباتهای لاپوتا» حرف نمیزنند، زیاد حرکت نمیکنند و صادقانه بگویم که خیلی کم در فیلم دیده میشوند. با این حال یکی از دلایل جذابیت ماجراجوییهای خیالانگیز میازاکی در «قلعهای در آسمان»، فریبندگی و مرموز بودن این روباتهای دیلاق و ساکت است. آنها خیرهکننده و جذاب و در عین حال غمگین و شگفتانگیز هستند و درست به همین دلیل یک شاهکار در دنیای طراحی و انیمیشن مینیمال محسوب میشوند. «روباتهای لاپوتا» هیچ شباهتی به روباتهای غولپیکر آهنین دنیای تصویر ندارند. درواقع انگار این شخصیتها دقیقا برای فرار از روباتهای آهنی کلیشهای طراحی شدهاست. جذابیت «روباتهای لاپوتا» به اندازهای است که وقتی کسی به «قلعهای در آسمان» فکر میکند، این شخصیتها را قبل از دو جوان شخصیت اصلی فیلم به یاد میآورد. این رباتهای شیرین شاید هرگز به اندازه «توتورو» محبوب نباشند، اما از نمادینترین شخصیتهای ساخت میازاکی هستند، که بیشتر از 30 سال است عروسکش در ژاپن ساخته میشود.
7. «سَن» در شاهزاده مونونوکه (Princess Mononoke)
اگر «نائوشیکا» در «نائوشیکا از دره باد» به جای پیامرسان صلح یک جنگجو بود، چه اتفاقی میافتاد؟ ستاره «شاهزاده مونونوکه» درست همین است. او یک دختر جوان است که توسط موجودات جنگل بزرگ شدهاست و تصمیم میگیرد از مردمش محافظت کند و اجازه ندهد کشته شوند یا سرزمینشان نابود شود. این شخصیت کمتر اخلاقمدار است و همین او را پیچیده میکند. درواقع او باید بتواند در مقابل بشر ویرانگر؛ خشن و بیرحم باشد و به این ترتیب جهانش را نجات دهد. این اخلاقمدار نبودن به «سَن» کمک میکند تا یک جنگجوی افسارگسیخته و خشن باشد و همین ویژگیهایش به زیبایی توسط میازاکی به نقاط عطف داستان تبدیل میشود. اما چه چیزی باعث میشود که این شخصیت تا این اندازه متفاوت باشد، که حتی با وجود گرفتار شدن در عشق یک انسان که همان «آشیتاکا» است، خانواده و باورهایش را رها نکند؟ برخلاف فیلمهای دیگر که شخصیتی مانند «سَن» در چنین موقعیتی وجهه انسانی خود را ترجیح میدهد، «سَن» هیچگاه جنگل و حیوانات آن را ترک نمیکند. به هر حال هیچ چیزی درباره «سَن» شبیه دیگران نیست و همین او را به یک شخصیت تکرار نشدنی در دنیای انیمه تبدیل کردهاست.
6. « جیرو هوریکوشی» در باد برمیخیزد (The Wind Rises)
میازاکی فقط یک زندگینامه ساختهاست و آن زندگی «جیرو هوریکوشی» طراح جنگندههای غولپیکر ژاپنی در جنگ جهانی دوم است. نمیدانم این فیلم در پرداخت شخصیت و زندگی «جیرو هوریکوشی» تا چه اندازه دقیق و وفادار به داستان واقعی عمل کردهاست. اما این شخصیت روی پرده به معنای واقعی کلمه موجه و باورپذیر است. «جیرو هوریکوشی» در «باد برمیخیزد» مردی با ضعف در بینایی است، که مجبور است رویای خلبان شدن را کنار گذاشته و در عوض مهندسی شود که هواپیما میسازد. «جیرو» اشتیاق استفاده از هواپیما را با تماشا کردن آن از دور برآورده میکند، هرچند که این هواپیما در نهایت به ابزاری برای نابودی و مرگ تبدیل میشود. میازاکی غرور «جیرو هوریکوشی» را از رسیدن به رویای ساخت هواپیما، با نشان دادن ترسی که از نحوه استفادهاش تجربه میکند، توجیه کرده و به این ترتیب یکی از پیچیدهترین و تراژیکترین شخصیتهای انیمیشنی را ساختهاست.
5. «بیصورت» در شهر اشباح (Spirited Away)
توصیف شخصیت «بیصورت» غیر ممکن است. «بیصورت» به نظر هیولا میرسد، اما فقط گاهی اوقات. «بیصورت» ترسناک است، اما باز هم گاهی اوقات. این عدم ثبات کاملا هدفمند است؛ چراکه «بیصورت» برای برآوردن نیازها و نیات بد کسانی که احاطهاش کردهاند، تغییر چهره میدهد. برای همین وقتی خدمه حمام شهر اشباح از شدت حرص و طمع دیوانه میشوند، «بیصورت» تبدیل به یک هیولا شده و تصمیم میگیرد همه چیز را بخورد. اما وقتی تنهاست، او یک موجود آرام با ماسکی بر صورت است، که دوست دارد با شخصی مانند «سِن» ارتباط برقرار کند و همین اتفاق در ادامه داستان روی میدهد. کمتر موردی از شخصیتهایی که میازاکی خلق کردهاست، به این سطح از پیچیدگی رسیدهاند و این دقیقا دلیل انتخاب «شهر اشباح» به عنوان تحسینشدهترین اثر میازاکی است.
4. «بانو ابوشی» در شاهزاده مونونوکه (Princess Mononoke)
شرارت «شاهزاده مونونوکه» بسیار برجسته است؛ اما «بانو ابوشی» هم مانند هیچ ضدقهرمان دیگری نیست. ضدقهرمانی که هیچ شباهتی به شیطان ندارد. مطمئنا مضمون طبیعت دوستی در آثار میازاکی به ویژه «نائوشیکا» ما را تشویق میکند، که همیشه طرف نیروهای موافق طبیعت را بگیریم. درضمن انسانها یکی پس از دیگری به دلایل خودخواهانه محیط زیست را به نابودی میکشانند. اما با خلق «بانو ابوشی» همه معادلات به هم میریزد. این شخصیت به فکر محافظت از دهکده و مردم خود است، حتی به قیمت نابود کردن جنگل برای ساختن دیوار یا استفادههای دیگر و گاهی حتی حمله بیدلیل به موجودات جنگل. در این فیلم جنگی به پا میشود، که هر دو طرف به دنبال بقا هستند. اما «بانو ابوشی» طمع نمیکند و بیاندازه بخشنده است. همین ویژگیها نشان میدهد که این جنگ همیشه سیاه و سفید یا صفر و صد نیست، حتی اگر ناگزیر باشد. به هر حال «بانو ابوشی» درست به اندازه «چی هیرو» قهرمان است، با این تفاوت که «بانو ابوشی» پدیده بسیار منحصربه فردی در آثار میازاکی محسوب میشود.
3. «سِن» یا همان «چیهیرو» در شهر اشباح (Spirited Away)
بیشتر آثار میازاکی درباره و برای بچهها است. گاهی انگار ژن قهرمانان دختر و پسر میازاکی یکسان است و تفاوت قائل شدن بین این شخصیتها در عین منحصربه فرد بودنشان، دشوار میشود. با این وجود آفرینش شخصیتهای میازاکی در «نائوشیکا»، «قلعهای در آسمان»، «سرویس تحویل کیکی»؛ در «شهر اشباح» و شخصیت «چی هیرو» به کمال میرسد. «سِن» به عنوان یک دختربچه اخمو معرفی میشود، که به خاطر اینکه خانوادهاش در حال نقل مکان به یک جای جدید هستند و مدرسه او نیز به ناچار قرار است جابهجا شود، غر غر میکند. اما وقتی «سِن» با پدر و مادرش به سمت خانه جدید در حرکت هستند، وارد یک راه فرعی شده که آنها را به یک جشنواره عجیبوغریب و متروک میکشاند. پدر و مادر «سِن» به خوک تبدیل شده و او نه تنها مجبور میشود در یک شهر پر از روح و عجیبوغریب کار پیدا کند، باید جان سالم به در برده و پدر و مادرش را هم نجات دهد. «سِن» خیلی بیشتر از دیگر قهرمانان میازاکی در طول داستان بزرگ میشود. با شروعی که «سِن» در این انیمه دارد، انتظار نمیرود که ماجراجوییهایی به سوی بلوغ و استقلال داشتهباشد. در نهایت این شخصیت قدرت و اعتبار قابلتوجهی به دست میآورد.
2. «پورکو روسو» در پورکو روسو (Porco Rosso)
همانطور که در بالا گفتم، میازاکی دهها قهرمان جوان از جنس پسر و دختر خلق کردهاست، اما هیچکدامشان شبیه «پورکو روسو» نیستند. یک خلبان جنگنده ایتالیایی که از خشونت عاری از احساس جنگ جهانی اول آزرده شدهاست، و به همین دلیل بعد انسانی خود را رها کرده و به خوک تبدیل میشود. «پورکو روسو» تنها قهرمان بزرگسال میازاکی است و همین او را کاملاً منحصر به فرد میکند. «پورکو روسو» مانند خود «کورت ونه گات» و «میازاکی» شخصیت بدبینی است، که عمیقا دلش میخواهد خوشبین باشد، اما همیشه از جهان ناامید میشود. البته فیلم «پورکو روسو» به هیچ عنوان تراژدی نیست، بلکه یک کمدی اکشن است که در آن، قلب شخصیت اصلی فقط از انزجار پر نیست و حتی به روی مکانیک جوانی به نام «فیو» و لذت پرواز که علاقه مشترک میازاکی و «پورکو» است، باز میشود. در نهایت فیلم پایانی صلحآمیز برای «پورکو روسو» دارد. هر چند با عشق پشت سر و جنگ جهانی دوم در پیش رو، «پورکو روسو» نماد تراژدی است، که همزمان با بزرگ شدن بچههایی که میازاکی در آثار دیگر خود خلق کردهاست، کمال مییابد.
1. «توتورو» در همسایه من توتورو (My Neighbour Totoro)
اگر شخصیتی که شما خلق کردهاید، به حدی معروف و دوستداشتنی باشد که به سمبل غیررسمی کمپانیتان و سپس به طور اجتنابناپذیر به نماد و لوگوی رسمی تمام آثارتان تبدیل شود، بدون شک این شخصیت یک شاهکار و نمونه کامل بدون هیچ عیب و نقصی است. میازاکی با خلق «توتورو» دقیقا همین کار را کردهاست. «توتورو» یک موجود آبی و گاهی طوسی پشمالو است، که به نوعی مرموز و کمی ترسناک؛ اما کاملا شیرین و دوستداشتنی است. «توتورو» تجسم کامل احساسات شگفتانگیز دوران کودکی است. حتی اگر روزی بیاید که میازاکی و آثارش برای همیشه فراموش شوند، شکی نیست که «توتورو» تا ابد زنده خواهد بود و کودکان را سر ذوق خواهد آورد.
منبع: Kotaku