بررسی شخصیت سوفیا فالکون در سریال پنگوئن (The Penguin)
جایزهی بهترین بازیگر میرسد به... کریستین میلیوتی
با توجه به کیفیت بالای سریال پنگوئن (The Penguin) نه تنها به عنوان یک گسترش قابل قبول در دنیای فرنچایز «بتمن» مت ریوز عمل کرده، بلکه به عنوان اثری فراتر از آن ظاهر شده است. در واقع، اگر کیفیت سریال در همین سطح باقی بماند، «پنگوئن» میتواند حتی از «بتمن» هم بهتر باشد، آن هم با اختلافی معنادار. دلایل متعددی برای این برتری وجود دارد، از فیلمبرداری گرفته تا نویسندگی و البته بازی بینظیر کالین فارل در نقش شخصیت اصلی که به معنای واقعی کلمه چهرهی او را متحول کرده است.
با تمام این تفاسیر اما، یک جنبهی کمتر مورد توجه سریال «پنگوئن» آن را به عنوان یکی از بهترین پروژههای ابرقهرمانی (یا مرتبط با آن) در بازار شلوغ این ژانر مطرح میکند: بازی فوقالعادهی کریستین میلیوتی در نقش سوفیا فالکون. این نقشی است که به طور قابل توجهی جایگاه میلیوتی را در سینما و به طور کلی دنیای بازیگری ارتقا خواهد داد و همانطور که طرفداران قدیمی او میدانند، این اتفاق مدتها بود که باید میافتاد. این نقش همچنین با نقش سوفیا فالکون در فیلم «بتمن برای همیشه» (batman forever) جوئل شوماخر تفاوت زیادی دارد، فیلمی که میلیوتی خود از طرفداران آن است (یا حداقل در کودکی بوده است).
این اولین باری نیست که میلیوتی در ژانر جنایی ایفای نقش میکند. او در سالهای 2006 و 2007 در سه قسمت از سریال «خانوادهی سوپرانو» (Sopranos) حضور داشت. اما آن سریال متعلق به او نبود. «پنگوئن» متعلق به اوست. و این اولین باری نیست که میلیوتی با نمایش گسترهی وسیع تواناییهای بازیگری خود، به اصطلاح صحنه را از آن خود میکند. او پیش از این در پروژههای کمدی مانند «30 راک» (30 Rock)، «چگونه با مادرتان آشنا شدم» (How I Met Your Mother) و به ویژه فیلم فوقالعادهی «پالم اسپرینگز» (Palm Springs) نیز این کار را انجام داده است.
کریستین میلیوتی یکی از بهترین بازیگران نسل خود است
علاوه بر پروژههای ذکر شده، میلیوتی در فیلم «گرگ وال استریت» (The Wolf of Wall Street) مارتین اسکورسیزی نیز با وجود زمان اندک حضورش بر روی پرده، شخصیتی را خلق میکند که همدلی تماشاگران را برمیانگیزد. در سریال «پنگوئن» نیز او با نقش سوفیا فالکون همین تاثیرگذاری را دارد، هرچند که فالکون در مقایسه با همسر نادیده گرفته شده و بدرفتار جردن بلفورت، شخصیتی خشنتر و بیپرواتر است.
طبق داستان، فالکون به تازگی از بیمارستان روانی آرکهام آزاد شده است، جایی که به جرم قتلهای زنجیرهای با لقب «جلاد» زندانی بود. اما ویژگیهای او با تصویر کلیشهای یک قاتل زنجیرهای که تاکنون در فیلمها و سریالها دیدهایم کاملا متفاوت است. چشمان او نشان از درگیریها و تناقضات درونی عمیقی دارد و یکی از جذابترین نکات قسمت اول سریال، یافتن پاسخ این سوال است که چه چیزی سوفیا فالکون را به «جلاد» تبدیل کرده است؟
اکنون سوفیا از آرکهام آزاد شده و با دنیایی متزلزل و آشفته روبروست. پدرش، کارماین فالکون، در فیلم «بتمن» توسط ریدلر به قتل رسیده و برادرش نیز کشته شده است. او قویا به درستی حدس میزند که اسوالد کاب عامل این قتل است و برخلاف پدرش، او را فردی فراتر از یک سرباز پیاده میبیند. کاب قاتلی حیلهگر، بیرحم، تشنهی قدرت و سرشار از احساس حقارت است.
رابطهی بین سوفیا و پنگوئن بسیار پویا، جذاب و البته کنجکاویبرانگیز است
سوفیا نیز بیشتر این ویژگیها را دارد و درست مانند آز بسیار باهوش است. او و شخصیت اصلی سریال در واقع دو ماشین مسابقه با ساختار یکسان هستند که دیوانهوار به سمت خط پایان میرانند و هیچکس نمیداند که کدام یک مسابقه را به پایان خواهد رساند و کدام یک از کار خواهد افتاد. تفاوت در این است که فارل پیش از این در فیلم «بتمن» چند صحنه برای نشان دادن این ویژگیها داشته است، اما میلیوتی این کار را تنها با یک صحنه انجام میدهد. او در حالی که آز اخبار ناگواری از دو تن از مقامات بالاتر سندیکای جنایی فالکون دریافت میکند، پشت سر او ایستاده است. وضعیت بدنی او سفت و بیحرکت و چهرهاش محاسبهگر است. اما این کسب و کار نیست که او را علاقهمند کرده؛ بلکه سرنوشت برادر گمشدهاش است که باعث درگیری ذهن او شده است.
میلیوتی با نقشآفرینی شگفتانگیز خود به طور مداوم این باور را در مخاطب ایجاد میکند که سوفیا اولا، شخصیتی ترسناک دارد و ثانیا از لحاظ روانی نامتعادل و غیرقابل پیشبینی است. اما او میتواند فریبنده هم باشد، همانطور که در صحنهی شام با آز میبینیم. با این حال، حضور او مانند یک تکه یخ با شعلهای در نزدیکی آن است… بیشتر اوقات سردی سختگیرانهای دارد، اما نوری هم در درونش دیده میشود که هر وقت لازم باشد برای رسیدن به خواستههایش از آن استفاده میکند. (در اینجا تشبیه «تکه یخ با شعلهای در نزدیکی آن» نشان دهندهی تضاد در شخصیت میلیوتی است. توصیف شخصیت یک زن دلربا که ظاهری سرد و سختگیر دارد اما در عین حال میتواند گرم و جذاب هم باشد. او شخصیتی پیچیده و مرموز دارد و از جذابیت خود برای رسیدن به اهدافش استفاده میکند). ناگفته نماند که وقتی آن تکه یخ ذوب شود، فقط شعله باقی میماند و بیننده به این باور میرسد که او از این آتش با تمام قدرت استفاده خواهد کرد.
اما شاید تاثیرگذارترین نکته این باشد که فالکون همدلی تماشاگران را به دست میآورد. اگرچه او چند نفر را به قتل رسانده است، اما در غم و اندوه خود زندگی میکند. بیننده درک میکند که چرا او در پی شناسایی قاتل برادرش چنین خشم و عصبانیتی از خود نشان میدهد و در این مسیر با او همراه است. در پایان قسمت اول، آز ترفندی به کار میگیرد تا سوفیا را از تعقیب خودش منصرف کند، اما به نظر میرسد که او دیر یا زود دوباره به هدف اصلی خود بازخواهد گشت. هنوز پخش فصل اول ادامه دارد (تاکنون 4 قسمت از سریال منتشر شده و 4 قسمت باقیمانده تا 10 نوامبر در دسترس طرفداران قرار خواهد گرفت) و باید منتظر بمانیم و ببینیم که این سریال موفق شبکهی مکس (اچبیاو مکس سابق) چگونه به پایان هیجانانگیز خود میرسد. اما در حال حاضر پیشنهاد ما این است که حتما قسمت اول را تماشا کنید که اتفاقا شامل یک اشارهی پنهان (ایستر اگ) از ریدلر نیز هست.
منبع: movieweb