نقد سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت
سفر به سرزمین میانه
سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت (lord of the rings rings of power) یک سریال فانتزی، ماجراجویی و درام است که در دو فصل و روی هم رفته 16 قسمت ساخته شده است. پاتریک مککی و جیدی پین در لیست چند نفرهی سمت مدیراجرایی تولید و تهیهکنندگی قرار دارند. خوزه آنتونیو بایانا کارگردان دو قسمت اولی فصل اول این سریال است. پاتریک مک کی و جی دی پین دو نویسندهی اصلی هستند. آنتونیو بایانا یتیمخانه و دنیای ژوراسیک را در کارنامهی خود دارد. بازیگران زیادی در این سریال بازی کردهاند که میتوان از سینتیا آدای رابینسون، مکس بالدری، ایان لبلکبرن، کیپ چیمن، آنتنی کرام، مکسین گانلیف نام برد. دیگر بازیگران که در فصل اول جز ستارهگان فیلم بودند میتوان به رابرت آرمایو، اووین آرتور و نازنین بنیادی اشاره کرد. سازندهی موسیقی متن هاوارد شور است و آهنگسازی سریال را برمک کرری انجام دادهاست. اارباب حلقهها: حلقههای قدرت در نیوزلند و بریتانیا فیلمبرداری شدهاست. خبرها میگویند فصل سومی نیز در راه است. تولید این سریال بر عهدهی آمازون استودیوز و مشارکت نیو لاین سینما بوده است.
تبدیل یک افسانه به یک سریال پروسهی بسیار سختی و زمان بری است و در نهایت نتیجهاش هر چه که باشد عدهای راضی و عدهای ناراضی هستند. از طرفی طرفداران این افسانه توقع دارند هر آنچه در افسانه گفته شده بی کم و کاست در سریال به تصویرکشیده شود. آنها خواهان وفاداری صد در صد سریال به افسانه هستند. از طرفی اقتباس از یک افسانه قواعد و قوانین خودش را دارد که شاید تماشاچی عام این قواعد و قوانین را نشناسد. هنگام اقتباس نویسنده وکارگردان باید بدانند تا چه حد به افسانه وفادار بمانند و چه قستها و شخصیتها و داستانهای فرعی را باید نادیده بگیرند تا سریال علاه بر این که سرگرم کننده باشد از بار معناییش کم نشود و تماشاگر و منتقد سینما راضی از سینما خارج شوند.
سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت اقتباسی است از یک افسانه. این سریال پیش در آمدی است بر فیلم سه گانه ارباب حلقهها ساخته پیتر جکسون که برگرفته از کتاب ارباب حلقه ها نوشته جی.آر.آر تالکین است. سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت داستان چگونگی شکل گرفتن قدرتهای بزرگ است. این داستان هزاران سال پیش از داستان هابیت و ارباب حلقههای پیتر جکسون اتفاق میافتد. و داستان به قدرت رسیدن حکومتها، قهرمانان جدید و ابر شروری را روایت میکند که خیال نابودی سرزمین میانه را دارد. سریال از جایی آغاز میشود که خبری از جنگ نیست. اما دیری نمیگذرد که جنگ و نا امنی کوهستانها، جنگل لیندن، پایتخت الفها و جزیرهی پادشاهی نومنور را درگیر میکند. داستان فصل اول این سریال از زمانی آغاز میشود که آرامش در سرزمین میانه به پایان رسیدهاست. و زمان شکل گرفتن موردور و همچنین ظهور سائورن است. عصر دوم بازه زمانی 3441 سال را در بر میگیرد.
فصل اول ارباب حلقهها: حلقههای قدرت
در تحسین و نکوهش فصل اول «حلقههای قدرت» نظرات ضد و نقیض بسیاری هم از طرف تماشاگر عام و هم از طرف منتقدان سینما منتشر شد. شاید یکی از دلایل ناراضی بودن عدهای از تماشچیان عام سطح توقع بالایی بود که ارباب حلقههای پیتر جکسو برایشان ساخته بود. آنها بعد از دیدن ارباب حلقهها منتظر یک شاهکار دیگر بودند. اما فصل اول سریال «حلقههای قدرت» اصلاً در حد و اندازه یک شاهکار ظاهر نشدهاست. برخی از مخاطبان و حتی منتقدان سینما به تعداد زیاد بازیگران اعتراض داشتند. بدون شک با بالا رفتن شخصیتهای فرعی در یک سریال تمرکز بر شخصیتهای اصلی کمتر میشود. گذشته از بازیگران و شخصیتها عدهای هم به تعدد قصههای فرعی معترض بودند. قصههای فرعی زیاد باعث گم شدن داستان اصلی میشود و مخاطب را سردر گم میکند. عدم هماهنگی بین بازیگران متعدد نیز از جمله نقدی است که هم از طرف تماشاگر عام و هم از طرف منتقدان سینما به فصل اول این سریال وارد شده است که البته نقد بجایی است. از دیگر نقدهایی که بر فصل اول سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت وارد است بی سرانجام ماندن بعضی از معماهایی است که در فیلم مطرح شده است. برخی دیگر به کند پیش رفتن داستان اصلی به خصوص در قسمتهای اولیه نقد وارد کردهاند. ساخت فصل اول سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت بسیار پر هزینه بوده است با این حال نتوانسته نظرات مثبت زیادی را جذب کند و نتوانسته آنطور که باید و شاید سینماروها و منتقدان سینما را راضی کند. حتی با وجود لوکشنها و فضای بسیار زیبا و چشمگیر.
فصل دوم ارباب حلقهها: حلقههای قدرت
داستان فصل دوم سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت از زمانی آغاز میشود که آرام آرام سائورن قدرت میگیرد. سه گانهی ارباب حلقهها هزاران سال بعد از عصر دوم اتفاق میافتد. فصل دوم «حلقههای قدرت» نسبت به فصل اول آن بهتر از آب درآمدهاست. ظاهراً دست اندر کاران فصل دوم روی اشتباهاتی که در فصل اول داشتهاند کار کردهاند. فصل دوم در مقایسه با فصل اول دارای داستانی پیچیدهتر است. هیجان، تعلیق و تنش در فصل دوم بیشتر به چشم میخورد و در نتیجه تمپوی سریال بالا رفتهاست. در مورد فضای سریال باید گفت که برخلاف فصل اول فضای فصل دوم دارک است. نویسندگان و کارگردانان در فصل دوم بی مهاباتر با قصه و ماجراها برخورد کردهاند و توانستهاند داستان را در مسیر درست نگهدارند به طوری که داستان مخاطب را به دنبال خود میکشد. در این فصل بازیگران ارتباط بهتری با یکدیگر پیدا کردهاند و بازیشان در مقابل یکدیگر از هماهنگی لازم برخوردار است. در نتیجه مخاطب نیز راحتر با شخصیتهای فیلم ارتباط بر قرار میکند و با آنها همذات پنداری میکند. بده و بستان بین بازیگر و مخاطب به حد معقولی رسیده است. از جمله تغییرات دیگری که در این فصل کاملاً مشهود است. حذف و تعدیل شخصیتهایی است که بودنشان هیچ تأثیری مثبتی در روند فیلم و پیشبرد داستان نداشت و بیشتر بازیگران و شخصیتهایی بودند که به قولی بدون هدف خاصی در فیلم میپلکیدند. در فصل دوم سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت داستانهای فرعی کمتری دیده میشود و اگر هم هست کوتاه و در خدمت داستان اصلی هستند. فصل دوم سریال « حلقههای قدرت» بسیار بیشتر از فصل اول رضایت مخاطبان و منتقدان سینما را جلب کردهاست وتوانسته محبوبیت معقولی را کسب کند.
فصل دوم بر خلاف فصل اول که با روشنایی و نور آغاز میشد، با فضایی تاریک شروع میکند. در این فصل تماشاچی شاهد قدرت گرفتن سائورن است. آن هم درست زمانی که استادش مورگوت سقوط میکند. سائورن مَنشی خلاف استاد خود دارد و به همین دلیل مسیری درست مخالف مسیر استادش را در پیش میگیرد. میشود گفت که دست اندرکاران فصل دو سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت با تمرکز بیشتری بر تضادهای روحی روانی و همچنین پیچیدگیهای شخصیتی سائورن پرداختهاند. یکی از شخصیتهای مرکزی سائورن است که ما او را در سه گانهی ارباب حلقهها به عنوان شخصیتی مرموز و بسیار جاه طلب دیدهبودیم. یکی از بهترین بخشهای این سریال بخشهایی است که نویسندگان وکارگردانان به چالشهای روانشناختی و رفتارهای متقابل بین کلبریمبور و سائورن میپردازند که جدای از بقیهی داستان بسیار جلب توجه میکند، همچنین بازی روان و قدرتمند کلارک در نقش گاردلایل و رابرت آمایو در نقش الورند دیدنی است.
از المانهای بسیار چشم نواز و در عین حال نفسگیر ارباب حلقهها: حلقههای قدرت لوکیشنهای طبیعی وغیر طبیعی است که درست مانند سرزمینهای رویایی که واقعی هستند به نظر میرسند. در فصل دوم از سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت مخاطب شاهد مناظر و لوکیشنهای شگفت انگیزی است که سطح بالایی از زیباییهای بصری را به رخ میکشد و البته این تصویر پردازیهای فوقالعاده، هماهنگ با موسیقی زیبا و گوش نواز، احساس دیداری و شنیداری هر تماشاگری را مجذوب خود میکند.
نقاط ضعف حلقههای قدرت
با تمام اینها فصل دوم سریال «حلقههای قدرت» کاستیهایی نیز دارد. از نقاط ضعف فصل دوم میتوان به نقشها و شخصیتهای فرعی اشاره کرد که هیچ کار کرد خاصی در داستان ندارند و بود و نبودشان توفیری در جذابیت داستان سریال ندارد. با این که تعدادشان در این فصل نسبت به فصل اول کمتر شده است. نقشهایی مانند ایسیلدور و آروندیر با بازی مکس بالدری و اسماعیل کروز کوردوا و همچنین تئو. فصل دوم « حلقههای قدرت» در مقایسه با سه گانهی ارباب حلقههای پیتر جکسون از بسیاری جهات از سطح بسیار پائینتری قرار دارد. اما بدون مقایسه سریالی دیدنی است. که میتواند تماشاچی را به دنبال خود بکشد. سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت داستان مردمانی است که برای صلح میجنگند کسانی که میخواهنددینا به جای بهتری برای زندگی تبدیل شود. این سریال روایت کسانی است که توان دفاع از خود را ندارند و در بحبوههی درگیریها قربانی میشوند. این سریال قصهی کسانی است که اسیر شیطان درونشان شده، جاهطلبیشان چنان به روحشان چنگ انداخته است که هیچ چیز جز رسیدن به قدرت را نمیخواهند. تماشاگر سریال «حلقههای قدرت» با شخصیتهایی آشنا میشود که هرکدام جهان بینی خاص خود را دارد و از زاویهی دید خود به دنیا مینگرد. ماجرا از جایی آغاز میشود که این شخصیتهای متفاوت به مقابله با یکدیگر میپردازند. سریال«حلقههای قدرت» داستان عشق، کینه، ناکامی، مرگ و تولد و رسیدن به آروزهای به ظاهر ناممکن است. سه گانهی ارباب حلقههای جکسون فیلمی ماندگار و یک شاهکار است و گرچه سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت شاهکار نیست و شاید مانند ارباب حلقهها تا سالهای متمادی در ذهن بینندهها ماندگار نباشد اما ارزش دیدن را دارد زیرا تماشاچی را به تماشای دنیایی رویایی و در عین حال واقعی مینشاند که خالی از لذت و معنا نیست.