قهرمانان بازی‌های ویدئویی که در واقع شرور بودند

خلق یک قهرمان در بازی‌های ویدئویی کار آسانی نیست و معمولاً نیاز دارد که توسعه‌دهندگان طراحی شخصیت را بارها و بارها بازنگری کنند، یک داستان عالی بنویسند و سپس یک صداپیشه فوق‌العاده برای جان‌بخشی به شخصیت پیدا کنند. در بازی‌های ویدئویی قهرمانان معمولاً قرار است در برابر شر عظیمی بایستند و نقش ناجی را ایفا کنند. اما شیوه‌ای که برخی قهرمانان برای نابودی آدم‌بدها در پیش می‌گیرد، گاهی به‌مراتب تاریک‌تر و هولناک‌تر از هر جنایتی است که دشمنانش مرتکب شده‌اند. در این مطلب مایکت قهرمانان بازی ویدئویی را معرفی می‌کنیم که در واقع یک ابر شرور بزرگ بودند.

* هشدار: در این مطلب داستان بازی‌های لیست اسپویل می‌شود.

ریکو رودریگز

• سری Just Cause 

سری بازی‌های Just Cause ترکیبی از هرج‌ومرج، آدرنالین خالص و انفجارهای بی‌پایان و دیوانه‌وار است که حتی فیلم‌های سریع و خشن را هم کم‌هیجان جلوه می‌دهد. اما ریشه این جنون مطلق در وجود قهرمان این فرنچایز نهفته است: ریکو رودریگز؛ مردی که در ظاهر به‌عنوان یک انقلابی چریکی علیه دیکتاتورهای جهان می‌جنگد، اما در واقع خودش از همه‌ی آن‌ها خطرناک‌تر است. در طول بازی او اعمال بی‌پروا و سادیستی همچون بستن موشک به بدن غیرنظامیان یا کوبیدن هواپیما به ساختمان‌های دولتی را انجام می‌دهد.

او در جنگش علیه دیکتاتوری‌ها هیچ کاری را دریغ نمی‌کند و هیچ مرز اخلاقی یا انسانی نمی‌تواند جلوی راهش شود. به همین دلیل، هر جا پا می‌گذارد، صدها کشته‌ی غیرنظامی بر جای می‌گذارد. بی‌تردید دشمنانی که با آن‌ها می‌جنگد، دیکتاتورهایی ستمگر هستند، اما وقتی به میزان ویرانی‌هایی که ریکو بر جای می‌گذارد نگاه می‌کنیم، ناگزیر باید پرسید: آیا حکومت‌های آن مستبدان واقعاً می‌توانستند به اندازه‌ی خود ریکو قربانی بگیرند؟

جیسون برودی

• بازی Far Cry 3

واس، چهره‌ی شرور و نمادین Far Cry 3، مطمئنا یکی از جذاب‌ترین ضدقهرمانان تاریخ بازی‌های ویدئویی محسوب می‌شود. اما نکته‌ی جالب اینجاست که با تمام دیوانگی و خشونتی که واس دارد، شمار قربانیان و میزان جنون او در برابر جیسون برودی، قهرمان داستان، ناچیز به نظر می‌رسد. جیسون در آغاز بازی فقط یک گردشگر ربوده‌شده است؛ بی‌تجربه، بی‌سلاح که با مفاهیم بقا آشنایی ندارد. اما با گذشت زمان و یادگیری شیوه‌ی زندگی بومیان جزیره، تغییرات تاریکی در وجودش شکل می‌گیرد. این تجربه، او را کم‌کم از انسانی معمولی به موجودی تبدیل می‌کند که تفاوت چندانی با دشمنانش ندارد؛ بلکه شاید از آن‌ها نیز خطرناک‌تر است.

اگرچه جیسون در ظاهر قهرمانی است که جزیره را از دست دزدان دریایی نجات می‌دهد،‌ اما مسیر او تا انجام این کار آکنده از خون‌ریزی، جنون و توهمات ناشی از مواد مخدر است. در پایان، او به قاتلی روان‌پریش‌تر از واس بدل می‌شود. در لحظه‌ی اوج داستان، از جیسون خواسته می‌شود آیینی انجام دهد تا به جایگاه شایسته‌ی خود برسد، و اگر بازیکن بپذیرد، جیسون برای اثبات ارزشش، دختر موردعلاقه‌اش، لیزا را با دستان خود می‌کشد.

• 9 بازی ویدیویی که با تقلید شروع کردند اما هویت خودشان را ساختند

ترویس تاچ‌داون

• بازی No More Heroes

بازی No More Heroes همانطور که از نامش پیداست اصلاً درباره انسان‌های خوب نیست. تمام مجموعه بر محور رقابتی خونین میان قاتلان برای کسب عنوان بهترین قاتل جهان است. در میان این همه هیولا و تبهکار، شخصیت اصلی بازی، ترویس تاچ‌داون، به طرز عجیبی از همه‌ی آن‌ها شرم‌آورتر و فاسدتر است. در حالی که بسیاری از قاتلان دیگر دست‌کم حرفه خود را نوعی تعهد شخصی یا راهی برای پیشرفت می‌بینند، ترویس برای هوای نفس خود آدم می‌کشد. اگرچه او از کشتن دیگران لذت شخصی می‌برد و برایش پول می‌گیرد، اما انگیزه اصلی‌اش برای برنده شدن، شکل دهی رابطه با سیلویا، سازمان‌دهنده‌ی مسابقات قاتلان است. 

هیچ‌یک از دشمنان ترویس انسان‌های بی‌گناهی نیستند، اما برخی از آن‌ها بااصالت هستند، آنها کشتن را ضرورتی اجتناب‌ناپذیر می‌دانند و با حریفان خود با احترام برخورد می‌کنند. در مقابل، ترویس بی‌احترامی را به اوج می‌رساند و تمام جنایاتش را صرفاً برای ارضای نفس خود مرتکب می‌شود. او دقیقاً همان قهرمانی است که چنین مجموعه‌ای لایقش است، یک شرور تمام‌عیار در دنیایی که دیگر جایی برای قهرمانان واقعی ندارد.

نیتن درِیک

• سری Uncharted

نیتن درِیک در مجموعه‌ی Uncharted معمولاً به‌عنوان یک شکارچی گنج دوست‌داشتنی، شوخ‌طبع و ماجراجو به تصویر کشیده می‌شود که تنها آرزویش دنبال کردن راه اجداد افسانه‌ای‌اش است. اما واقعیت تلخ این است که جست‌وجوی او برای شکوه و ثروت، تقریباً همیشه با مرگ صدها نفر همراه می‌شود که مستقیماً به دست خود نیتن کشته می‌شوند. این تضاد در Uncharted 2 به‌خوبی برجسته می‌شود؛ جایی که نیتن، ضدقهرمان بازی یعنی لازارویچ را به کشتن بی‌گناهان متهم می‌کند، و لازارویچ در پاسخ می‌پرسد خودت تا حالا چند نفر را برای رسیدن به من کشتی؟ سؤالی که اگر صادق باشیم، پاسخ آن می‌تواند چند صد نفر باشد.

طرفداران بسیاری از نیتن دفاع می‌کنند و می‌گویند بیشتر درگیری‌هایش از سر دفاع شخصی است، اما باید در نظر گرفت که کل این درگیری‌ها به‌خاطر عطش خودخواهانه‌ی نیتن برای یافتن گنج آغاز می‌شود. افزون بر آن، شوخی‌ها و طعنه‌های او پس از کشتن انبوهی از دشمنان، باعث می‌شود اعمالش حتی سنگدلانه‌تر به نظر برسد و اینطور نمود کند که نیتن از کشتن آنها لذت می‌برد.

لارا کرفت

• سری Tomb Raider

نیتن دریک اگرچه به خودی خود یک شرور بود، اما در دنیای بازی‌ها، یک شکارچی گنج دیگر وجود دارد که مرز میان قهرمان و شرور را حتی بیشتر در هم می‌شکند و او کسی نیست جز لارا کرفت. قهرمان اصلی مجموعه‌ی Tomb Raider در مسیر جست‌وجوی آثار باستانی و گنجینه‌ها، گاهی چنان رفتارهایی از خود نشان می‌دهد که حتی از نیتن هم سر نمی‌زند. 

لارا به‌سادگی به مقبره‌ها و مکان‌های مقدس یورش می‌برد تا صرفاً برای تکمیل مجموعه‌ی شخصی‌اش گنجی تازه پیدا کند. او در این مسیر از کشتن انسان‌ها، بی احترامی به مقبره‌ها و نفوذ به مکان‌های ممنوعه هیچ ابایی ندارد و همه این کار‌ها را برای هیجان و لذت شخصی خودش انجام می‌دهد. در نقطه مقابل ژاکلین ناتلا که دشمن او محسوب می‌شود، به دنبال آثار باستانی است تا دنیا را وارد عصر جدیدی از پیشرفت کند. اگرچه انگیزه واقعی او کنترل بر دنیا است اما دست کم هدفش معقول‌تر از لارا کرفت است که صرفاً برای سرگرمی دست به هرج و مرج و ویرانی می‌زند.

ماریو

• سری Super Mario Bros

تقریبا هر گیمری در هر سن و سالی ماجراجویی با ماریو را در دنیای عجیب و رنگارنگ قلمرو قارچ‌ها در بازی‌های Super Mario Bros. تجربه کرده است. در تمام این ماجراجویی‌ها ما با ماریو همراه بودیم که برای نجات پرنسس پیچ از دست باوزر مسیر‌های مختلفی را طی کرده و موجودات زیادی را از پیش رو برداشته. اما اگر این موضوع را از زاویه‌ای دیگر نگاه کنیم یک حقیقت تلخ و تکان‌دهنده را متوجه می‌شویم، این‌که شاید ماریو خودش از باوزر هم خطرناک‌تر باشد.

در طول سال‌ها، ماریو مسئول مرگ صدها موجود در دنیای قارچ‌ها بوده است. هر بار که او روی یک گومبا می‌پرد یا پوسته‌ی یک کوپا را از لبه‌ی صخره پرت می‌کند، در واقع جان یکی از ساکنان پادشاهی قارچ را برای همیشه می‌گیرد. این در حالی است که بسیاری از آنها لزوماً رفتار خصمانه‌ای با ماریو نداشتند و صرفاً بر سر راه او قرار گرفته‌اند. اما در مقابل باوزر در هیچ‌یک از بازی‌های رسمی Super Mario، هرگز کسی را نکشته است (به‌جز مواردی که خود ماریو از او شکست می‌خورد). باوزر شاید یک تبهکار بزرگ و خشن باشد، اما اگر به آمار کشتار نگاه کنیم، این لوله‌کش شاد و سرخ‌پوش است که دستش به خون بسیاری آلوده است.

مامور ۴۷

• سری Hitman

کمتر کسی پیدا می‌شود که قهرمان قاتل بازی Hitman، یعنی مامور ۴۷ را یک قهرمان واقعی بداند. مردی که برای پول آدم می‌کشد. او در کار خود بسیار ماهر است و با بی‌رحمی و بدون ذره‌ای احساس، اهداف خود را با روش‌ها متفاوت و خلاقانه از بین می‌برد. اگرچه که بسیاری از اهدافش آدم‌های واقعاً نفرت‌انگیز و فاسدی هستند، اما او همچنان یک قاتل بی رحم و بی‌احساس است که هیچ‌کدام از شروران بازی نمی‌توانند به خوفناکی او باشند. بازی کردن در نقش مامور ۴۷ بسیار لذت بخش و پر هیجان است اما اگر جای طرف مقابلش قرار بگیرید احتمالاً ذره‌ای آرامش نخواهید داشت، البته احتمالاً فرصت چندانی برای نگران بودن نخواهید داشت.

جک گارلند

•  بازی Stranger of Paradise: Final Fantasy Origin

جک گارلند در بازی Stranger of Paradise: Final Fantasy Origin نمونه‌ای درخشان از شخصیتی است که با تمام سادگی‌اش، چنان در وسوسه نابودی شر مطلق غرق می‌شود که در نهایت خودش از همان شرّ نیز تاریک‌تر می‌گردد. داستان از این قرار است که جک قهرمانی فراموش‌کار از جهانی دیگر است که می‌خواهد سرزمین جدیدش را از تاریکی و موجودی به نام کائوس نجات دهد. در جریان بازی، جک با چنان بی‌رحمی پیش می‌رود که حتی به تبهکاران اجازه‌ی تمام کردن حرفشان را نمی‌دهد. اما در پایان مشخص می‌شود حقیقتی تلخ پشت تمام این تلاش‌ها نهفته است، کائوس در واقع خود اوست.

جک درمی‌یابد که دشمنان اصلی، جهان را بارها و بارها بازتنظیم می‌کنند تا نبرد میان خیر و شر تا ابد ادامه یابد. او باور دارد که تنها راه پایان دادن به این چرخه نیاز به یک پلیدی قدرتمند‌تر است. در واقع تمام اعمالی که جک انجام می‌دهد، بخشی از نقشه نسخه قبلی جک بوده تا نسخه فراموشکار بعدی خود (که بازیکن با آن بازی می‌کند) را فریب دهد، دوستانش را بکشد و چنان در تاریکی غرق شود که در نهایت به موجودی به نام کائوس تبدیل شود؛ همان شرّ نهایی که می‌تواند چرخه‌ی بی‌پایان را در هم بشکند. طرح او آن‌قدر پیچیده و بیمارگونه است که حتی خود دشمنان واقعی بازی نیز از نتیجه‌اش وحشت‌زده می‌شوند.

• 10 بازی ویدیویی که باید با هدفون تجربه کنید

الی

• بازی The Last of Us Part 2

در ابتدای بازی The Last of Us Part 2 تقریباً تمام طرفداران از اَبی به‌خاطر کاری که با جوئل کرد، متنفر بودند. – و شاید هنوز هم باشند. اما وقتی داستان قسمت دوم را با دقت مرور کنیم، حقیقت تلخی آشکار می‌شود: الی در واقع هیولای بزرگ‌تر این ماجراست. مسیر انتقام الی پس از مرگ جوئل، او را به تاریکی‌ای می‌کشاند که از خودِ اَبی هم عمیق‌تر است.

در طول بازی، الی صدها نفر را می‌کشد و تقریباً هر جامعه و گروهی را که سر راهش قرار می‌گیرد، با بی‌رحمی نابود می‌کند، فقط برای این‌که چند قدم به هدفش نزدیک‌تر شود. در بسیاری از موارد، قربانیانش هیچ ارتباطی با ابی ندارند و فقط بازماندگانی عادی هستند که صرفاً در زمان و مکان اشتباه قرار دارند. برای طرفداران نسخه‌ی اول، تماشای چنین چهره‌ای از الی دردناک است؛ اما همین تغییر دقیقاً با مفهوم بازی دوم هم‌خوانی دارد این‌که انتقام، در نهایت انسان را به نابودی خویش می‌کشاند.

جوئل

• بازی The Last of Us

تقریبا تمام طرفداران روی شرور بودن الی در بازی The Last of Us Part 2 اتفاق نظر دارند. اما اینکه جوئل در بازی اول هم یک شرور بوده یا نه بین گیمر‌ها بسیار مورد بحث و اختلاف است. جوئل یک قاچاقچی اسلحه است که مامور می‌شود تا در قبال دریافت یک محموله بزرگ اسلحه، الی را به پایگاه فایرفلای‌ها برساند. در ادامه او متوجه می‌شود که الی مصون از قارچ کوردیسپس است و او پس از مرگ همکارش تس مصمم می‌شود تا الی را به پایگاه فایرفلای‌ها برساند تا با استفاده از DNA الی پس از بیست سال درمانی برای این قارچ پیدا شود.

در این مسیر این دو علاوه بر زامبی‌ها، با افراد فدرا و گروه‌های متخاصم روبرو می‌شود و جوئل آنها را با خشونت تمام از بین می‌برد‌. اما این چیزی نیست که باعث شده تا جوئل از سوی برخی به عنوان یک شرور شناخته شود. در پایان بازی مشخص می‌شود که برای یافتن درمان کوردیسپس نیاز به باز کردن مغز الی است که منجر به مرگ او می‌شود. جوئل که در طول سفرشان ارتباط نزدیک و عمیقی با الی برقرار کرده و او را جای دختر از دست داده خود می‌بیند، این موضوع را نمی‌پذیرد، در نتیجه با قتل عام اعضای فایرفلای در بیمارستان از جمله تنها دکتر متخصصی که می‌توانست درمان را کشف کند، الی را نجات می‌دهد.

جوئل شانس ساخت واکسن را از بین برد، زیرا نمی‌توانست بار دیگر از دست دادن عزیزترین شخص زندگی خود را تحمل کند. در دنیایی که کمتر کسی را می‌شناسیم که اعضای نزدیک خود را از دست نداده باشد، کار جوئل بسیار خود‌خواهانه بود.

دووم گای

• سری DOOM

سری DOOM ما را وارد دنیایی پر از شیاطین کابوس‌وار و مناظر جهنمی غرق در خون و وحشت می‌کند. شخصیت اصلی این مجموعه، دووم گای، یکی از خشن‌ترین و هولناک‌ترین قهرمانان تاریخ بازی‌های ویدئویی است که با خشونتی بی‌مهار، تمام شیاطین جهنم را به زانو درمی‌آورد. با اینکه قربانیان او همگی شیاطین‌اند، اما شیوه‌ای که با آن‌ها برخورد می‌کند آن‌قدر بی‌رحمانه است که حتی انسان‌ها نیز از او بیش از مهاجمان جهنمی واهمه دارند. 

در بازی DOOM: The Dark Ages، فرمانروای جهنم، پرنس اَزرَک، عمداً نیروهایش را از مسیر او دور می‌کند تا از تکه‌تکه شدن فوری آن‌ها جلوگیری کند. درست است که شیاطین تجسم واقعی شرارت‌اند، اما وقتی سخن از خشونت افراطی و بی‌رحمی مطلق به میان می‌آید، دووم گای از هر هیولایی که جهنم می‌تواند خلق کند، تاریک‌تر، بی‌رحم‌تر و مرگبارتر است.

• 16 شخصیت بازی‌های ویدیویی که نمی‌توانند شنا کنند

کریتوس

• سری God of War

امروزه بیشتر بازیکنان کریتوس را به‌عنوان یک جنگجوی پخته و کاریزماتیک می‌شناسند که گذشته‌ی خون‌آلود خود را کنار گذاشته تا در آرامش و انزوا زندگی کند. اما کریتوس در نسخه‌های اصلی مجموعه، یکی از خشن‌ترین و بی‌رحم‌ترین قهرمانان تاریخ بازی‌های ویدئویی است. جنگ او علیه خدایان یونان به‌دلیل خیانت آرس و قتل خانواده‌اش آغاز شد، اما شیوه‌ی انتقام‌گیری او به‌قدری فجیع و بیرحمانه است که او را به اندازه‌ی همان خدایانی که از آن‌ها نفرت دارد – و شاید حتی بدتر – جلوه می‌دهد. 

گذشته از صحنه‌های کشتار دلخراش و خونینش، تشنگی او برای خون خدایان چنان افراطی است که در مسیر انتقام، صدها یا حتی هزاران انسان بی‌گناه نیز قربانی خشم او می‌شوند. در طول بازی‌ها، بارها شاهد هستیم که کریتوس انسان‌های بی‌گناه را شکنجه می‌دهد، از آن‌ها سوءاستفاده می‌کند یا به‌سادگی می‌کشد، از جمله ناخدای کشتی معروفی که کریتوس تنها برای گرفتن یک کلید، عمداً او را می‌کشد. در نهایت قتل‌عام خدایان المپ به‌دست کریتوس سرانجام یونان را به ویرانه‌ای تبدیل می‌کند. خدایان ممکن است انسان‌ها را همچون اسباب‌بازی‌های خود ببینند، اما دست‌کم به آن‌ها اجازه می‌دهند زنده بمانند.

تیم

• بازی Braid

بازی Braid، اولین اثر مستقل جاناتان بلو است که با روایت زیرکانه و ساختار غیرخطی، ژانر پلتفرمر را بازتعریف کرد. داستان بازی از جایی آغاز می‌شود که یک شاهزاده توسط موجودی مرموز ربوده شده و تیم قصد دارد او را نجات دهد. قهرمان بازی، تیم، توانایی دستکاری جریان زمان را دارد و هر مرحله حول یک مکانیک زمانی متفاوت شکل گرفته که تیم باید آن را یاد بگیرد و به کار ببرد.

در انتها بازی شوالیه‌ای عصلانی در حال حمل شاهزاده است و تیم در تلاش است تا او را از چنگال شوالیه در بیاورد. در حین این درگیری تیم تلاش دارد با ساخت یک دیوار آتشین شاهزاده را نجات دهد اما ناگهان در پایان همه چیز به صورت معکوس نمایش داده می‌شود و زمان به جریان واقعی خود باز می‌گردد. این بازخوانی ماجرا را دگرگون می‌کند، در واقع تیم شاهزاده را ربوده بود و شاهزاده تلاش می‌کرد او را گرفتار و مهار کند تا بتواند خود را نجات دهد. اما در نهایت شاهزاده توسط شوالیه از دست تیم نجات داده می‌شود. تیم در ذهن خود یک قهرمان بوده اما در واقع خود او شرور اصلی داستان است.

جیمز ارل کش

• بازی Manhunt

این مورد نیازی به توضیح خاصی ندارد. Manhunt بازی‌ای است که قتل را با اجرای خشونت‌آمیز و خون‌ریزی‌های انفجاری به نمایش می‌گذارد. برای انجام چنین کارهای شنیع، به فردی بسیار بیمار و روان‌پریش نیاز است. جیمز ارل کش یک زندانی در صف اعدام است که در Carcer City رها می‌شود تا در یک فیلم Snuff شرکت کند. روش‌های مختلفی که کش می‌تواند دشمنانش را بکشد و رفتار بی‌تفاوت و بدون ملاحظه‌ی او را به یکی از روان‌پریش‌ترین شخصیت‌های تاریخ ویدئو گیم تبدیل می‌کند.

جیمز ساندرلند

• بازی Silent Hill 2

Silent Hill 2 با فضای خفه‌کننده‌ی، لحظات وحشتناک و قدرت روایت به عنوان یکی از بهترین بازی‌های ترسناک تاریخ شناخته می‌شود. قهرمان بازی جیمز ساندرلند نامه‌ای از همسرش مری دریافت می‌کند که از او می‌خواهد به شهر سایلنت هیل برود. اما مشکل اینجاست که مری سه سال پیش به دلیل بیماری فوت کرده است.

جیمز با سردرگمی و احساس گناه از بابت مرگ مری به شهر مه گرفته سایلنت هیل می‌رود اما آنجا با موجودات عجیب و هیولاهای ترسناک مواجه می‌شود. مشخص می‌شود که شهر سایلنت هیل و تمام موجودات ترسناکش بازتاب ذهن آشفته و احساس گناه اوست. اما چه چیزی باعث شده تا جیمز تا این حد نسبت به خودش احساس گناه داشته باشد؟ اینجاست که بازیکن متوجه می‌شود که شخصیت اصلی که تاکنون او را یک بی‌گناه می‌پنداشت، دست به عمل وحشتناکی زده. این خود جیمز بوده که مری را به قتل رسانده اما نه از روی نفرت، بلکه از روی فشار و درد درونی که مدت‌های طولانی او را آزار می‌داد.

مارتین واکر

• بازی Spec Ops: The Line

Spec Ops: The Line یکی از بهترین شوترهای داستان‌محور است و پر از لحظاتی است که قلب شما را به درد می‌آورد. شهر دبی در یک طوفان شن عظیم گرفتار شده و مارتین واکر به همراه تیمش برای یک ماموریت نجات وارد شهر می‌شوند. در ابتدا به نظر می‌رسد که آنها برای ماموریت نجات آمده‌اند اما هر چه بیشتر پیش‌می‌رود آنها دست به اعمال خشونت‌آمیز بیشتری برای رسیدن به اهداف خود می‌زنند. اعمالی همچون کشتن غیر نظامیان و گروگان‌ها و تیراندازی اعضای گروه به یکدیگر. کار به‌جایی می‌رسد که بیشتر فجایع در دبی به دست واکر و نیروهای خودش رخ داده است. در نهایت بازیکن واکر را نه به عنوان یک قهرمان، بلکه به‌عنوان یک روان‌پریش خشونت‌طلب می‌شناسد.

بوکر دی‌ویت

• بازی BioShock Infinite

بازی BioShock Infinite در سال ۱۹۱۲ و در یک واقعیت جایگزین جریان دارد؛ جایی که ایالتی به نام کلمبیا، که در ابتدا توسط ایالات متحده تأسیس شده بود، از این کشور جدا شده و به یک دولت فاشیستی و مذهبی تبدیل می‌شود. این جهان، پر از شکاف در بافت زمان و فضاست که امکان کاوش در واقعیت‌های موازی را فراهم می‌کند. قهرمان بازی، بوکر دی‌ویت، یک کارآگاه است که مأموریت دارد دختری به نام الیزابت را پیدا کند و تحویل دهد تا بدهی‌هایش را پرداخت کند. الیزابت توانایی باز کردن شکاف‌ها را دارد.

در ادامه داستان مشخص می‌شود که بوکر او را به شرور اصلی بازی یعنی زکری کامستاک، بنیان‌گذار و رهبر سیاسی و مذهبی کلمبیا فروخته بود تا بدهی‌های قبلی خود را تسویه کند. اما حقیقت تلخ‌تر این است که الیزابت در واقع دختر بیولوژیکی خود بوکر یعنی، آنا دی‌ویت، است. اما نکته اصلی و شوکه کننده اینجاست که زکری کامستاک در واقع یک نسخه از جهان‌های موازی بوکر دی‌ویت است. 

داستان از این قرار است که دی‌ویت از نژاد بومیان آمریکا بوده و در زمان خدمت سربازی با تبعیض مواجه شده و برای مقابله مشکلات و فشارهای اجتماعی او شروع به قتل عام بومیان می‌کند‌. اگرچه این اعمال او مورد تحسین افراد یگانش قرار گرفت، اما خود او از انجامشان احساس گناه می‌کرد و قصد داشت با شرکت در یک مراسم غسل تعمید توبه کند و بخشیده شود. اما در نهایت از این کار منصرف شد زیرا معتقد بود که غسل تعمید نمی‌تواند آمرزش واقعی را رقم بزند. با این حال نسخه‌های دیگر او در واقعیت‌های موازی در این مراسم شرکت می‌کنند و با نام زکری کامستاک متولد می‌شوند که در این جهان به رهبر مستبد شهر کلمبیا تبدیل می‌شود.

نظر شما درباره این مطلب چه بود؟ فکر می‌کنید دیگر کدام قهرمانان بازی‌های ویدئویی بودند که می‌توانستند جای نقش شرور نیز قرار بگیرند؟ نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید.